تاریخ رشتهای از تغییرات سطحی نیست که با جریان یافتن بر سطح چیزی، جوهر درونی آن را بدون تغییر باقی گذارد: تغییراتی که روند تاریخی از آنها تشکیل شده است، تغییراتی اند که تا به درون قلب چیزها میرسند» این گفتار کالینگوود (1889-1943)
فیلسوف تاریخ و هنر انگلیسی
به روشنی دو نکته را بیان میکند، اولا که هر امر واقعی و زمانمندی تاریخ
دارد و اصولا زمانمندی تعبیر دیگر تاریخمندی است و ثانیا آنکه این
تغییرات گوهر و ذات امور را دگرسان میکنند و به این سان به سادگی نمیتوان
از کنار آنها گذشت و نادیدهشان گرفت. بر این اساس هر علم و دانشی در مقام
امری زمانمند در بستر واقعیت به مثابه تاریخ رخ میدهد و از تغییرات
جوهری آن بر کنار نیست و در نتیجه تاریخ هر علم سرگذشت پیوستار یا
رویدادهای از هم گسستهای است که برای آن علم رخ داده است. روایتی که فهم
آن اگر شناخت خود آن علم نباشد، دست کم برای درک اکنونیت آن علم ضروری است،
خواه آن دانش از مجموعه علوم انسانی باشد یا از علوم طبیعی و حتی محض. این
وامی است که ارباب علوم، به هر حال به واسطه آن به تاریخ به مثابه دانشی
فرتوت و کهنسال مدیون هستند، اما آیا تاریخ به مثابه علمی مرزبندی شده و
مستقل دینی به دیگر علوم دارد؟ به دیگر سخن اگر تاریخ پیشاپیش و به دلیل
حضور پیشینی خود تاثیر بنیادین در تحولات سایر علوم دارد، آیا علوم نیز در
روند تاریخ تاثیر گذاشتهاند؟ در این پرسش هم به تاریخ به مثابه واقعیت و
هم به عنوان دانشی از علوم انسانی نظر شده است؛ یعنی دانشهای دیگر به لحاظ
موضوع، روش و تغییرات خود چه تاثیری در بهبود دانش تاریخ دارند؟ وارسی
ابعاد همکاریهای میان رشتهای تاریخ و سایر علوم بحثی مفصل و ضروری است.
لازم است تا متخصصان علوم گرد هم آیند و پا را از مرزهای اعتباری
(و صد
البته معتبر) حوزهای که در آن تخصص دارند، فراتر گذارند، خطر کنند و در
بینامتن علوم، با یکدیگر به گفتوگو بنشینند. همایش دو روزه تاریخ و
همکاریهای میان رشتهای، روزهای شانزدهم و هفدهم اسفندماه جاری، به این
هدف توسط پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شده است. آنچه میخوانید گزارشی از
سخنرانی داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران و دبیر علمی این همایش
است به همراه بخشهایی از گفتوگویی که در همین زمینه با او صورت گرفته
است:
***
دکتر رحمانیان در نشست مقدماتی «مطالعات میان رشتهای:
فرصت یا تهدید» که عصر یکشنبه 30بهمن برگزار شده بود، از مطالعات
میانرشتهای دفاع کرد و گفت: مطالعات میان رشتهای و تلاشی که یک گفتوگو
را سامان دهیم به عنوان یک رویکرد در علوم جاری مورد توجه قرار گرفته است.
این مسالهای فراتر از علوم انسانی است و گریبانگیر بشر است و به فلسفه علم
و جامعهشناسی علم و حتی فلسفه تعلیم و تربیت بازمی گردد.
رحمانیان در
آن نشست درباره تعریف مطالعات میان رشتهای گفت: درباره مطالعات میان
رشتهای و انواع آن که با الفاظ و اسامی گوناگونی یاد میشود مثل چند
رشتهای، فرارشتهای، بین رشتهای و ... سوءتفاهم و اختلاف نظر زیاد است و
بین اهل علم تا جایی که برحسب نیازهای پژوهشی مطالعه کردم اتفاق نظر برای
تعریف این پدیده وجود ندارد. در کنار آن بسیاری از آرا در فرهنگ ما جا
نیفتاده و از یک پارادایم فرهنگی به فرهنگ ما انتقال پیدا کرده و باعث
مشکلاتی شده است. این تعریفنشدگیها و جنگ لفظی نزد اهل علم ما بیشتر است،
اما به هر حال میان رشتهای هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. فرصت از
این لحاظ که میتواند موجب افزایش و پیشرفت تولیدات جدید و پیدایش
چشماندازهای نوین میشود و هم میتواند باعث تشتت و آسیب رساندن به
دیسیپلین موجود شود. در این امر گاهی بر سر اینکه اینها باید باشند و از
آنها استفاده کرده یا اینکه جلوی آنها را سد کنیم، اختلاف نظر شدید است.
وی
گفت: دانشگاه یک پدیده مدرن است و رشتهگرایی و تخصصگرایی با شرایطی
ملازمه دارند که شرایط مدرن هستند. در شرایط غیرمدرن اینها وجود نداشت. در
برخورد با دانش دو رویکرد وجود دارد. اول رویکردی که بر اساس تکامل و ترقی
دائمی است و تاریخ آن بر اساس پیوستگی و علوم در حال تکامل بشر در هر مرحله
نسبت به مرحله پیشین تکامل یافته تر است. دوم به شکل گفتمانی فوکو بر اساس
این مفهوم گسست در یک شرایط به وجود میآید. برخي اساتيد نظير خانم دکتر
شریعتی ميگويند که شرایط غرب برای کار میان رشتهای خوب است، اما برای ما
تهدیدکننده است، اما این شبیه بحثهای سنتی ما است مثل اینکه ناصرالملک
میگوید در زمان مشروطه که دموکراسی برای ما زود است یا محمود محمود که
مشروطه را آسیب میداند و آشی که سفارت انگلیس برای ما پخته است. نکته دیگر
اینکه ما عناوین گوناگون زیر عنوان میان رشتهای داریم. مساله اساسی این
است که آیا اینها فلسفه و هدف و آن نیازی که قرار است پاسخ دهند همان چیزی
است که ما نیاز داریم. یک جا ما میگوییم
میان رشتهای رویکرد انحلالی
داریم که دیوارها فرو بریزند. دریدا از فلسفه غرب و هستی شناسی دوگانه آن
انتقاد کرده و آن را تجزیه کنندگی ناروا میداند یا لیوتار علم را با نظام
فکری مدرنیته که کلان روایت را مدعی حقیقت میخواند یا فوکو که بحث دانش-
قدرت را مطرح میکند.
برخورد تک رشتهای من را یاد آموزه مهمی میآورد
که در هستی و زمانهای دگر است. او در آنجا و پارهای دیگر از آثار خود از
نور ظلمت سخن میگوید یعنی عینکی که تخصص به ما میدهد باعث میشود که ما
دچار حجاب شویم و بسیاری از چیزها را ندیده بگیریم. ما الان خواه ناخواه با
آن علومی که در غرب زاییده شده روبهرو شدیم و شما نظام فکری غرب را
بازتولید میکنید. وقتی پست مدرنها انتقاداتی نسبت به اندیشه مدرن دارند
ما چطور میتوانیم همان فرآیند خطی را طی کنیم؛ بنابراین به ناچار ما باید
سراغ رویکرد میان رشتهای برویم و من معتقد به انحلال نیستم.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران در نخستین روز همایش در زمینه ضرورت همکاریهای
میان
رشتهای چنین میگوید: من از همان زمان نگارش کتاب «علت شناسی انحطاط ما
ایرانیان» به این نتیجه رسیدم که علوم انسانی و اجتماعی از همان آغاز
پیدایی خود با رویکردی تجویزی و اصلاحی و با ادعای مهندسی جامعه گام به
میدان نهادند و به دنبال درمان بیماریها و مشکلات جامعه بشری بودند. من در
این کتاب به دنبال این بودم که فهم و دریافت روشنفکران و اندیشمندان
ایرانی را از علل انحطاط و عقبماندگی ایران تشریح کنم و پی ببرم که آنان
چه راههایی را برای برون رفت از این وضعیت پیشنهاد میکردند. در ضمن این
مطالعات من به نتیجهای شگفت رسیدم و دریافتم که ما در زمینه علت شناسی
انحطاط سخت عقب ماندهایم و این عقبماندگی و ضعف را ناشی از عقبماندگی
مفرط علوم انسانی دانستم. در پی آن دریافتم که انحطاط و عقبماندگی
مسالهای نیست که یک رشته و علم بتواند آن را حل کند. بلکه مسالهای پیچیده
و چندلایه است که همکاری و همفکری متخصصان گوناگون و حتی میان رشتهایها
را میطلبد. به عبارت دیگر جوانبی از موضوع وجود دارد که حتی رشتههای
تخصصی هم اگر دست به دست هم دهند نمیتوانند جمیعا پی به آن ببرند و تنها
با نگاههای جدید میان رشتهای و فرارشتهای میشود آن جوانب را دید.این
استاد دانشگاه در گفتوگویی که در زمینه این همایش گفت: ما باید در نخستین
گام، واژه میان رشتهای را تعریف کنیم، یا به سخن بهتر یک بحث جدی در بین
اهل تاریخ و البته دیگر متخصصان رشتههای دیگر علوم انسانی ایجاد کنیم تا
توجهاتی به موضوع فعالیت گروه جلب شود و ما بتوانیم در فضای روشنتری گام
برداریم.
وی در زمینه انگیزه برگزاری همایش همکاری میان رشتهای میان
تاریخ و سایر علوم گفت: به نظر من امروزه شاید میانرشتهای شدن به نوعی
موتور محرک علوم است، حتی علوم طبیعی و علوم پایه و نه فقط علوم انسانی.
هدف از این همایش نیز بررسی آشفتگیها و ابهامات و تاریکیها و احتمالا
سوءتفاهمات پیرامون امر میانرشتهای باشد. سوءتفاهماتی که اغلب شاید ناشی
از عدم ورود جدی به این عرصه بوده است.
وی برای ایضاح سخن خود در ضرورت
بررسیهای میان رشتهای گفت: در تاریخ عکاسی وقتی دوربین عکاسی اختراع شد،
یکی از نقاشان معروف فرانسوی، پل دلارو، جملهای را گفت با این مضمون که؛
امروز نقاشی مرد؛ یعنی چون دوربین وارد عرصه هنر شد، نقاشی مرد. اما تاریخ
نشان داد که چنین نشد و اتفاقا دوربین عکاسی به کمک نقاشان آمد و شاید به
نحوی دقت و توانایی آنها را بالاتر برد و خودش تبدیل به یک هنر شد. البته
سالها جنگید تا توانست خودش را اثبات کند. ذهنیت هنری حاکم بر قرن نوزدهم،
میخواست بگوید که این پدیده جدید به نفی پدیده قدیمیتر میانجامد. تاریخ
این هر دو هنر نشان داد که این تلقی غلط بوده است و هر دو هنر عکاسی و
نقاشی راه خودشان را پیمودند. چه ضرورتی داشت یا دارد که ما بگویم عکاسی
آمده است تا نقاشی را نابود کند، یا مثلا در تاریخ اختراعات و اکتشافات
بارها پیش آمده است که به دنبال یک صنعت جدید یا نوآوری فنی عدهای آن را
نوعی تهدید برای وجود خودشان حس میکردهاند، اما تاریخ خلاف آن را اثبات
کرده است. مثلا هنگامی که قطار اختراع شد، باربران بندر لیورپول اعتراض
کردند که با آمدن قطار ما باید شغلمان را تعطیل کنیم و این را نوعی تهدید
برای شغلشان تلقی کردند. من خیلی به این نوع برخوردها با فعالیتهای میان
رشتهای موافق نیستم. اگر تلقی ما این باشد که میان رشتهایها تهدیدی برای
حرفه و رشته ما هستند و اجازه نمیدهند ما به حرفه خود ادامه دهیم، خب این
نوعی تلقی خودخواهانه است و اگر معتقد باشیم که نوعی تهدید علمی و فکری
هستند که هرج و مرج به بار میآورند، باز هم این یک نوع تلقی افراطی از
میان رشتهایها است. البته من میپذیرم که برخی تفسیرهای افراطی هم وجود
دارد، ولی آنهایی که میانهرو هستند، هیچ گاه در پی نفی دیسیپلینهای تخصصی
موجود نیستند و فقط میخواهند نوعی افق جدید در میان رشتهها گشوده شود؛
بنابراین تمایل و عقیده شخصی من، بیشتر دفاع از امر میانرشتهای شدن است،
هر چند که مخالفان آن نیز به اندازه موافقانش میتوانند به ابراز دلایل خود
بپردازند.

اكونومي: عناصر نادر فلزات خاصي نظير نئوديميم و لانتانوماند كه در انواع متنوعي از كالاهاي مصرفي استفاده ميشوند. اين عناصر در سالهاي اخير به دليل كاربردشان در توليداتي كه ما به آنها «سبز» يا محصولات دوستدار طبيعت ميگوييم از اهميت فوقالعادهاي برخوردار شدهاند؛ نظير ماشينهاي دوگانهسوز، لامپهاي روشنايي كممصرف و توربينهاي بادي. آنها همچنين در محصولات پرطرفداري مثل آيفونها هم استفاده ميشوند. اهميت ويژه اين فلزات براي ايالات متحده كاربرد آنها در تجهيزات نظامي است: آنها اجزاي اصلي آهنرباهايي هستند كه در موشكها، بمبهاي هوشمند و سيستمهاي ماهوارهاي و نيز سيستم هدايت ليزري تانكها و موشكها به كار ميروند. چين بالغ بر ۹۰ درصد تقاضاي جهاني اين عناصر را تامين و ذخايرش بيشتر در مغولستان كه بزرگترين معادن در جهان و تقريبا سه برابر آمريكاست قرار دارد.
فارن افرز: چرا ايالات متحده، اتحاديه اروپا
و ژاپن در تلاشاند تا از طريق سازمان تجارت جهاني محدوديت صادرات مواد
معدني از جانب چين را به چالش بكشند؟
اكونومي: در چند سال گذشته
چينيها به تدريج صادرات اين گونه مواد را به دليل آنچه عواقب زيست محيطي
استخراج طولاني مدت مينامند كاهش دادهاند. با اين وجود بسياري بر اين
باورند كه چين با توجه به اينكه تنها تامينكننده اين عناصر است از تسلطش
براي وادار كردن شركتهايي كه نيازمند اين مواد هستند براي توليد محصولات
در داخل چين استفاده ميكند. دليل قابل قبول براي اين نظر شركتهاي تويوتا و
هيتاچي هستند كه در بين ديگر شركتها در سالهاي گذشته نشانههايي را براي
توسعه احتمالي ظرفيت توليد محصولاتي كه به اين عناصر كمياب نياز دارند
بروز دادهاند. علاوه بر اين طبق گزارشهاي موجود، معاون نخستوزير چين،
ژاپنيها را براي انتقال تكنولوژي كه كمك به توسعه اينگونه محصولات ميكند
به چين تحت فشار قرار داده است.
سازمان تجارت جهاني نقش مهمي در كمك به
تضمين اينكه همه بر طبق قوانين تجاري عمل كنند دارد. اين فقط مربوط به چين
نميشود. ايالات متحده و اتحاديه اروپا ادعا ميكنند كه كنترل صادرات اين
عناصر كمياب از جانب چين نقض قوانين سازمان تجارت جهاني و نيز نقض پروتكل
الحاق چين به سازمان تجارت جهاني است.
فارن افرز: آيا سوابق ديگري از
واكنش هماهنگ بينالمللي عليه چين در سازمان تجارت جهاني وجود دارد؟ نقش
سازمان تجارت جهاني در ميانجيگري مناقشات تجاري در جهان چيست؟
اكونومي:
سال گذشته آمريكا، مكزيك و اتحاديه اروپا در پرونده ديگري كه اعتراض به
سهم صادرات چين در ديگر مواد خام از جمله كك، روي و بوكسيت بود برنده شدند و
چينيها در فرجام خواهيشان شكست خوردند. همچنين ايالات متحده، كانادا و
اتحاديه اروپا در پرونده اعتراض به تعرفههاي واردات در بخش اتومبيل نيز
برنده شدند و مجموعهاي از كشورها هم از طريق سازمان تجارت بر سر قوانين
چينيها در مورد اطلاعات مالي خارجي با اين كشور به توافقاتي دست يافتند.
اخيرا نيز ايالات متحده و اتحاديه اروپا به همراه ژاپن فشار بر چين به
منظور عمل به تعهداتش در سازمان تجارت براي گشودن بازار خدمات مالياش را
افزايش دادهاند. سازمان تجارت نقشي اساسي در كمك به تضمين اين نكته كه همه
طرفها بر طبق قوانين تجاري مورد توافق عمل كنند، دارد. اين مشكل فقط در
مورد چين نيست. پروندههاي زيادي نيز عليه آمريكا به جريان افتاده است. مهم
اين است كه نظام داوري جهاني وجود داشته باشد كه سود همه طرفها را در نظر
بگيرد.
فارن افرز: اگر آمريكا و متحدانش در واداركردن چين به تقبل
سهماش در صادرات اينگونه مواد موفق شوند چه پيامدهاي سياسي بالقوه براي
اقتصاد اين كشور كه تحت فشار فزاينده و در حال كاهش كارآيي است دارد و چه
پيامدهايي براي ايالات متحده دارد؟
اكونومي: اين فقط قدم اول در روند
داوري سازمان تجارت است. پرونده قبلي دو سال طول كشيد تا به نتيجه رسيد.
يقينا اين اميد در ميان ايالات متحده، ژاپن و اتحاديه اروپا وجود دارد كه
آنها بتوانند با چين به توافقي برسند تا مانع ارجاع به هيات حل اختلاف
سازمان تجارت براي صدور حكم شود. اگر آمريكا و متحدانش موفق شوند، چين قادر
به اغوا يا وادار كردن شركتها به توليد محصولاتي كه نياز به اينگونه مواد
دارند در داخل چين نخواهد شد. همچنين اين عمل ميتواند اقدامات جديد چين
در حراست محيطي پيرامون استخراج اين مواد را دشوار كند و نيز تحرك بيشتري
به استخراج معادن كوچكتر كه چين درصدد تعطيل كردن آنها بوده است بدهد.
ويژگي روابط وسيع تجاري و اقتصادي چين و ايالات متحده همگرايي عميق و جنگ
دائمي است. اين به طيف وسيعي از شركتهاي آمريكايي و نيز دولت آمريكا فضاي
تنفس و امنيت تامين اين مواد را خواهد داد و بايد هشداري به اتكا بيش از حد
تامينكنندگان
انحصاري اينگونه عناصر مهم باشد. آمريكا بايد بر تلاشهايش در بازيافت و
اكتشاف هر چه بيشتر ذخاير خودش بيفزايد. به علاوه در حالي كه آمريكا سرگرم
بحث بر سر اين است كه آيا صادرات گاز طبيعي را محدود كند يا نه مساله عناصر
كمياب را بايد مد نظر داشته باشد.
فارن افرز: اين اقدام آمريكا چه تاثيري بر روابط تجاري نامتوازن چين و ايالات متحده خواهد گذاشت؟
اكونومي:
روابط اقتصادي و تجاري وسيع چين و آمريكا همگرايي عميق و كشمكش دائمي است.
اين نبرد تجاري يكي از چالشهاي بيشمار و دامنهداري است كه هر دو كشور
با آن مواجهند. چين احتمالا دست به اقدامات تلافيجويانه از طريق به جريان
انداختن پروندههايي عليه ايالات متحده، اتحاديه اروپا و ژاپن خواهد زد اما
همه اينها بخشي از شيوه عمل سيستم است. مهم اين است كه فراموش نكنيم اين
پرونده در واقع درباره آمريكا و چين نيست. پرونده فعلي درباره اين است كه
آيا چين در حال نقض قوانين سازمان تجارت است يا نه.
*مصاحبه اليزابت
اكونومي مدير بخش مطالعات آسياي شوراي روابط خارجي سناي آمريكا با مجله
فارين افرز درباره نقض قوانين سازمان تجارت جهاني توسط چين.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
دلار، ريال، يك پيشنهاد!
سيدمحمدهادي موسوي *
1. دلار
در روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم در
مانت هتل همشاير، همايش بِرتُن وودز (Bretton Woods Conference) با حضور
نمايندگان 44 كشور برگزار شد.
در
اهميت اين همايش همين بس كه «جان مينارد كينز» به عنوان نماينده انگلستان و
«هري دكستر باكس» به عنوان نماينده ايالات متحده در آن شركت داشتند. در
حقيقت اين همايش سنگ بناي اقتصاد آزاد در دهكده جديد جهاني بود كه بسياري
از زير ساختهاي اساسي اقتصاد نوين جهان مانند سازمان تجارت جهاني، اتحاديه
تهاتر بينالمللي (International Clearing Union)، بانك پرداختهاى
بينالمللي (The Bank for International Settlements controversy) و... در
اين همايش شكل گرفت و البته تعيين «دلار» به عنوان ارز مرجع بينالمللي كه
محور داد و ستد در دهكده جديد جهاني بود.
بعد از پايان اين همايش
«دلار» به عنوان ارز بينالمللي با ارزش ثابت 35 دلار معادل يك اونس طلا در
نظر گرفته شد. استفاده از ارز بينالمللي باعث تسهيل در داد و ستد جهاني
در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم شد.اين امر مزايا و معايب خود را داشت.
براي كشورهايي با ارزش واحد پولي كمتر از دلار، صادرات مواد به منزله يك
مزيت تلقي ميشد؛ گرچه همراه با افزايش نقدينگي و تورم بود. همچنين دلار
براي كشورهايي با ارزش پولي بيشتر از دلار، در عين جدي نبودن خطر تورم،
مشكلات صادراتي و اشتغال را به همراه داشت. از همان ابتدا نظريات و
ايدههاي زيادي در خصوص نرخ برابري دلار و تاثيرات آن بر اقتصاد مطرح شده
است. امروزه نيز اين نرخ يكي از معيارهاي مهم تاثيرگذار بر وضعيت عمومي
اقتصاد كشورها شناخته ميشود.
از همان ابتدا ايالات متحده آمريكا متعهد
شد نرخ برابري دلار نسبت به طلا را ثابت نگه دارد. لكن در سال 1971 «ريچارد
نيكسون» رييسجمهورايالاتمتحده قانون برابري ارزش دلار نسبت به طلا را يك
جانبه لغو نمود و مقرر شد بر اساس شرايط اقتصادي ارزش دلار نسبت به طلا
مشخص گردد. پس از آن دلار و طلا، همواره به صورت عكس يكديگر عمل نمودهاند.
با نمايان شدن مشكلات اقتصادي آمريكا و كاهش ارزش دلار، سرمايهگذاران به
سمت خريد طلا متمايل ميشوند و برعكس.
از
سال 1971 تاكنون بسياري از كشورهاي پيشرفته و داراي اقتصاد برتر نرخ
برابري پول واحد خود با دلار (طلا) را به صورت شناور(Floating Currency)
تعيين ميكنند. در حقيقت «عرضه و تقاضا» تعيين كننده ارزش واقعي پول واحد
كشورهاي مذكور شده است. اين نوع نرخگذاري باعث
شفافسازي اقتصادي و
تشويق بيشتر جهت سرمايهگذاري خواهد شد. سرمايهگذاران ميتوانند اثر
«تورم» بر اقتصاد و به تبع آن بر سرمايه خود را از طريق رصد نرخ برابري ارز
مشاهده نموده و فعاليتهاي پيشگيرانه لازم را مد نظر قرار دهند. گرچه نرخ
شناور ارز ميتواند در شرايط اقتصادي كه در حالت ناپايا و تورمي به سر
ميبرد، به ضرر سرمايهگذار باشد و باعث فرار سرمايه گردد.
از سوي ديگر
در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، از جمله ايران، به دليل موقعيت غير
ايستاي اقتصاد، نرخ برابري پول واحد با دلار به صورت دستوري و ثابت (Pegged
Exchange Rate) تعيين ميشود. تعيين دستوري قيمت ارز در شرايط خاصي
ميتواند براي اقتصادهاي در حال توسعه مفيد باشد. از جمله مهمترين آن
شرايط توانايي كنترل قيمت ارز در محدودهاي كمتر از 5 درصد است كه صد البته
در كشورهاي در حال توسعه كار بسيار مشكلي است. اين نوع نرخ برابري در عين
غيرشفاف بودن مزايايي براي سرمايهگذاران دارد كه ميتوانند به اميد
تغييرات اندك در نرخ ارز سرمايهگذاري مناسب را بدون واهمه از ضرر و زيان
كلان انجام دهند. در حقيقت ضرر و زيان ناشي از تغييرات نرخ ارز
بر عهده
دولت گذاشته ميشود. بانك مركزي در اين شرايط نياز به ذخيره مقادير زيادي
ارز دارد تا در زمان لازم نياز بازار را تامين كند. همچنين بانك مركزي در
صورت نياز ميبايست توانايي خريد مقادير زيادي ارز خارجي از بازار، جهت
متعادل سازي قيمت را داشته باشد كه در هر دو شرايط با محدوديتهاي ارزي و
مالي زيادي مواجه خواهد بود.
2. ريال
قدمت «ريال» به عنوان واحد پول
ايران تنها 15 سال كمتر از قدمت كل تاريخ كشور ايالات متحده آمريكا است!
ريال از سال 1798 و از زمان فتحعلي شاه قاجار در ايران مورد استفاده قرار
گرفت؛ اما هيچگاه، حتي تا امروز، مقبوليت و محبوبيت چنداني در بين جامعه
نداشته است. ترجيح مردم اما بيشتر در استفاده از واحدهاي ديگري مانند
قران، تومان و... بوده است. ريال به دليل عدم پشتوانه تاريخي و وابستگي به
سيستم پادشاهي محبوبيت چنداني نيافت و هيچگاه به عنوان واحد پول عمومي
مورد استفاده قرار نگرفت. جدا از محبوبيت ريال ارزش آن نيز هيچگاه نتوانست
مقدار واقعي خود را پيدا نمايد از همان ابتدا تا به حال ارزش ريال نسبت به
طلا مقادير متفاوتي را تجربه نموده است؛ به عنوان مثال در حال حاضر طبق
قوانين يك ريال معادل يك صدم طلاي خالص در نظر گرفته ميشود.
محسن رحمت - رتبهبندی وبومتریکس در سال 2004 توسط آزمایشگاه سایبرمتریک
(CINDOC) واحدی از انجمن ملی تحقیقات اسپانیا (CSIC) به منظور رتبهبندی
دانشگاهها و موسسات آموزشی دنیا ارائه شد. رتبهبندی وبومتریکس متشکل از
یک پایگاه داده شامل بیش از بیستهزار دانشگاه و مرکز تحقیقاتی است.
این
رتبهبندی بر اساس شاخصی مرکب از 4 پارامتر تهیه شده است که شاخصهاي آن
به مرور زمان اصلاح و به روز ميشود. وبومتریکس هر ساله در بهمنماه و
مردادماه به روز میشود و یک مقیاس وبی برای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
فراهم میآورد. این رتبهبندی میزان فعالیت علمی وبسایتهای آموزشی را
بهصورت دورهای نشان میدهد.
درحقیقت هدف از این رتبه بندی نشان دادن
میزان توجه موسسات به نشر الکترونیکی است و موسسات و دانشگاههایی دارای
رتبه بهتری هستند که اهمیت بیشتری به این مساله ميدهند.
شاخصهاي وبومتریکس

مهرداد فضیلت*
نوع استراتژی: فردی
چه برای یک قرار کاری، چه برای یک
مراسم رسمی، چه با خانواده، دوستان، همکاران و... تقریبا همه ما یک بار به
رستوران سر زدهایم. اگر چه توجه ما در رستوران بیشتر معطوف به غذا، محیط،
نوع پذیرایی وغیره بوده ولی میتوان از نوع رفتار گارسونهای رستوران
چیزهای زیادی در مورد تعامل با دیگران دریافت.
نوع برخورد این افراد با مشتریان به میزان زیادی بر انعامیکه مستقیما از
آنها دریافت میکنند، موثر است. اگر این رفتار خوشایند، محترمانه و... باشد
انعام بیشتری میگیرند ولی اگر این رفتار غیرمحترمانه یا حتی چاپلوسانه
باشد شاید چیزی به عنوان انعام گیرشان نیاید. شاید این قسمت آشکار قضیه
باشد ولی تحقیقات نشان میدهد که برخی رفتارهای ناملموس این افراد بر
ناخودآگاه مشتری اثر میکند و مشتری بدون اینکه علت واضحی برای آن بیابد
انعام بیشتری به اومیدهد.
در این میان یکی از رفتارهایی که در این
استراتژی در مورد آن صحبت میکنیم، تکرار سفارش مشتری است. بارها شده است
که به رستورانی رفتهایم، سفارشی دادهایم و بعد از مدتی انتظار، غذای
دیگری برای ما سرو شده است. تحقیقاتی که توسط «ریک ون بارن» انجام شد، نشان
میدهد که هنگامیکه گارسون سفارش مشتری را بعد از تکمیل سفارش تکرار
میکند، تا ۷۰ درصد انعام بیشتری میگیرد. بسیاری از گارسونها بعد از
اینکه سفارش مشتری را میگیرند به گفتن بسیار خوب یا باشد» بسنده میکنند
ولی تکرار سفارشهای مشتری بعد از تکمیل سفارش موجب افزایش انعام آنها
میشود. ولی علت چیست؟
چرا تکرار سفارش یک نفر موجب دست و دلبازی بیشتر
او میشود؟ آیا این رفتار مختص تکرار جملات است یا تشبیه سایر رفتارها و
حرکات او چه ظاهری چه لفظی وغیره نیز موجب افزایش این دست و دلبازی میشود؟
علت روانشناسی پشت این قضیه چیست؟
در تحقیقاتی که «تانیا چارتراند» و
«جاش بارگ» انجام دادهاند دریافتند که شباهت رفتاری چه ظاهری باشد، چه
کلامی و... موجب ایجاد حس اطمینان بیشتر و در نتیجه علاقه بیشتر بین دو
طرف میشود. در یک تحقیق که این دو انجام دادند، از دستیار تحقیق خواسته شد
تا میمیک رفتاری فرد مصاحبه شونده را تقلید کند، یعنی اگر وی دست به سینه
نشست یا پایش را روی پای دیگر انداخت؛ بدون اینکه فرد مصاحبه شونده متوجه
تقلیدی بودن رفتار شود، دستیار تحقیق نیز این رفتار وی را تقلید کند. در
نیمی از مصاحبهها این عمل انجام شد و در نیمی دیگر، مصاحبه بدون این
حرکت دنبال شد.
در پایان تمام مصاحبهها از فرد مصاحبه شونده خواسته شد
که به میزان راحتی خود و اطمینانی که به مصاحبهكنندهها در حین مصاحبه
داشت نمره بدهد. در مصاحبههایی که رفتاری از مصاحبه شونده تقلید شده بود
نمرات داده شده به مراتب بالاتر بود. نتیجه اینکه چه تکرار سفارش مشتری در
رستوران چه تکرار حرکت وی در یک جلسه؛ شباهت رفتاری دو طرف موجب تاثیر
بیشتر در مخاطب میشود.
ویلیام مادوکس و همکارانش این استراتژی را در محیط دیگری نیز سنجیدند، محیط مذاکره.
در یک تحقیق از دانشجوان MBA خواسته شد تا در یک مذاکره شبیهسازی شده، هر
فرد رفتار طرف مقابل را بدون جلب توجه وی شبیه سازی کند. نیمیاز مذاکرات
هم به صورت عادی و بدون این شبیهسازی پیش رفت. در پایان مذاکرات، گروه اول
که در آن هر فرد، رفتار طرف دیگر را شبیهسازی کرده بود در ۶۷ درصد
مذاکرات به توافق رسیدند؛ در حالی که در گروه دیگر تنها در ۱۲ درصد
مذاکرات به نتیجه رسیدند. نکته جالب این بود که در گروه اول هر دو طرف
مذاکره احساس اطمینان بیشتری به هم پیدا کرده بودند و بسیار راحتتر و
بازتر مسائل را مطرح و حل میکردند.
یک کاربرد دیگر این استراتژی در فروش و خدمات
پس
از فروش است. هنگامی که یک فروشنده پس از گوش کردن دقیق به درخواست
مشتری، درخواست او را تکرار میکند، محیط گرم تری برای بستن قرارداد فراهم
میآورد. محققان در بررسی نوارهای ضبط شده از مکالمات تلفنی در بخش خدمات
پس از فروش شرکت دریافتند که هنگامیکه مشتریان بعضا عصبانی برای شکایت به
شرکت زنگ میزنند، اگر با صبر طرف مقابل هنگام شنیدن شکایات خود روبهرو
شوند و در پایان هم مشکل خود را که از زبان متصدی خدمات پس از فروش تکرار
میشود بشنوند با آرامش و رضایت خاطر بیشتری مکالمه را خاتمه میدهند.
در
مذاکرات هم اگر این استراتژی با گوش شنوا همراه شود بسیار موثرتر خواهد
بود. هنگامیکه طرف مقابل مشغول حرف زدن است به دقت به حرفهای وی گوش
دهید،
بهگونهای که وی متوجه شود که شما به حرفهای او دقت میکنید.
در صورت لزوم حرفهای وی را یادداشت کنید، هر از چند گاهی به چشمان وی نگاه
کنید تا متوجه شود که شما مشغول یادداشت کردن نکاتی از حرفهای وی هستید،
تایید گفتههای وی با تکان دادن سر نیز بسیار موثر است.
سپس برخی از
جملهها را برای وی تکرار کنید؛ «اگر درست متوجه شده باشم شما نگران تحویل
پروژه در پایان سه ماه هستید؟» تا حد امکان برخی کلمات وی را تکرار کنید.
به موقعیت و حرکات وی دقت کنید، نوع نشستن، قرار گرفتن دستها، پاها و...
در هنگامی که شما مشغول صحبت میشوید سعی کنید برخی از این حرکت را شبیه
سازی نمایید (تن صدا، کلمات، اصطلاحات، نوع نشستن و...). اگر وی با انرژی
صحبت میکند شما هم با انرژی صحبت کنید، اگر عصبانی میشود شما آرام باشید،
تا وی با تقلید این حرکت شما آرام شود. و... .
در استراتژیهای آینده در مورد نحوه افزایش نفوذ در مذاکرات مطالب بیشتری بیان خواهد شد.
* ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگانM.Fazilat@AEX.ir

اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستيد که به فکر درآمد و ارتقا بیشتر، شروع کسب و کار جدید، زندگی سالمتر هستید و یا بهبود روابط را در سر میپرورانید به دقت و حمایت بیشتری نیاز خواهید داشت. بنابراین، سعی کنید استفاده از چنین عباراتی را از واژگان روزمره زندگی خود کنار بگذارید.
1. استفاده از عبارت «زمانی که» براي پیشرفت در زندگی، مناسب نیست
برای
مثال میگویید «زمانی که 5 کیلو لاغر بشوم آن کار را انجام میدهم. زمانی
که سنم بالاتر برود
اين اصول مربوط به فرآيند ايجاد بخشهاي بازار و تصميمگيري در مورد استراتژي نهايي بازار هدف ميباشند:
باشگاه دورتموند رکورد درآمد در یک نیمسال را شکسته و بیش از 100 میلیون
یورو درآمد داشته است. درآمد نیمسال دوم سال 2011 میلادی مدافع عنوان
قهرمانی بوندسلیگا 4/101 میلیون یورو بوده که برای نخستین بار بالاتر از
100 میلیون یورو شده است.
ندا لهردي - وقتی بحث نوآوری پیش میآید، طبیعتا شرکتهای تکنولوژی گوی رقابت را از دیگر شرکتهای فعال در بخشهای دیگر میربایند.
درست به همین دلیل هم هست که وقتی قرار میشود فهرستی از نوآورانهترین شرکتهای جهان منتشر شود، اغلب جایگاهها به شرکتهای تکنولوژی اختصاص دارد. وبسایت معتبر FastCompany که هر سال فهرستی از نوآورانهترین شرکتهای تکنولوژی را منتشر میکند، امسال هم به تازگی این فهرست را منتشر کرده است. در واقع شرکتهای حاضر در این فهرست شرکتهایی هستند که بیشترین تاثیر نوآورانه را در صنایع مختلف و فرهنگ مردم گذاشتهاند. این شرکتها با رای کاربران این وب سایت و البته شاخصها و معیارهای مشخصی انتخاب و معرفی شدهاند. به این ترتیب پنجاه شرکت از نوآورانهترین شرکتهای جهان معرفی شدهاند که در آن جایگاههای اول به شرکتهای بزرگ و شناخته شدهای مانند Apple، Facebook، Google و Amazon اختصاص پیدا کرده است. در این فهرست عنوان نوآورانهترین شرکت به خاطر امکان ویژه برنامه Siri ب

مفاهيم اقتصاد در زندگي روزمره
محمدحسين رحمتي*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهيم اقتصادي به فهم بهتر مساله كمك ميكند.27تیر 1390- امروز گزارشی در روزنامه شرق به چاپ رسید با این محتوا که قیمت هتلها در شهرهای توریستی ایران به طور متوسط حدود 2 برابر قیمت هتلهای معادل در کشورهای توریستی مشابه است. برای مثال قیمت هتل 5 ستاره در شیراز شبی 70 هزار تومان و در استانبول شبی 45 هزار تومان گزارش شده است. دلايل متعددی برای این گرانی میتوان ذکر کرد. اول آنکه در شیراز تنها 5 هتل پنجستاره دائر میباشد درحالیکه در استانبول حداقل50 هتل فعال میباشند.
اگر تعداد مسافرین در استانبول کمتر از 10
برابر تعداد مسافرین در شیراز باشد، میتوان ادعا کرد که هتلهای5 ستاره در
شیراز نسبت به استانبول قدرت بازار بیشتری دارند و لذا گرانتر قیمتگذاری
میکنند. دلیل دوم اینکه در استانبول این 50 هتل پنجستاره در تمام شهر
گسترده شده است و لذا در استانبول هتل با هر کیفیتی در دسترس است. برای
مثال میتوان هتلهایی یافت که در مناطق با زمین ارزانتر احداث شده باشند و
لذا با هزینه فرصت زمین کمتر، اجاره هر شب کمتری دارند.
بنابر قانون،
قیمتگذاری در هتلهای ایران در سرتاسر سال باید بدون تبعیض باشد و لذا
قیمت هتلها در بیشترین روز تقاضا در سال، با قیمت همان اتاق در یک روز
معمولی برابر است. هتلداران برای بیشینهکردن سودشان ترجیح میدهند، برای
روزی که بیشترین مسافر را دارند وزن بیشتری در قیمتگذاری قائل شوند.
بنابراین وضع چنین قانونی موجب میشود هتلدارانی که قدرت بازار دارند،
متوسط سالانه گرانتری اخذ کنند.
در نهایت و احتمالا از همه مهمتر
«نرخ تبدیل ارز» است. اجاره هتل به یک مسافر خارجی صادرات خدمات است. وقتی
نرخ حقیقی دلار کاهش مییابد باعث میشود در مقایسه میان قیمت هتل در
ایران و ترکیه، قیمت هتل ایرانی گران شود و قیمت هتل استانبول ارزان شود.
فرض کنید یک روزه قیمت ارز دوبرابر شود. در این صورت فردا قیمت یک شب اتاق
در هتل استانبولی 90 هزار تومان میشود، در حالیکه قیمت هتل در شیراز همان
75 هزار تومان میماند.
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین
Mh.rahmati@gmail.com
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

مترجم: هوتسا عسکری نسب
منبع:Forbes
با اینکه فروش، کار دشواری است اما با اطلاع از اصول فروش معاملات آسانتر و موفقیت آمیزتر انجام خواهند گرفت.
جف هادن
مترجم: فرهاد اميري
هر چه کسب و کار شما کوچکتر باشد،
کارکنان کمتری نیز خواهید داشت ... و مصاحبههای شغلی کمتری نیز باید انجام
دهید. اما حتی مصاحبهکنندههای باتجربه نیز اغلب اشتباه میکنند.

الیور الکسی و مارکوس ریتزیگ
مترجم: عادله جاهدي
منبع: فصلنامه مک کینزی - ژانویه 2012
بر عواملی تمرکز کنید که از قابلیت بازتعریف رقابت بر سر مالکیت معنوی در صنعت شما برخوردارند.
چندین سال پیش، اتفاق جالبی در بخش زیرساخت نرمافزاری رخ داد: شرکت IBM و تعدادی از شرکتهای دیگر، برخی از حقوق انحصاری خود را به دولت واگذار کردند تا در بخشهایی از زنجیره ارزش به ایجاد حوزههای فاقد مالکیت معنوی بپردازد.این اقدام به دنبال
شهر آسمارا اریتره آفریقا در صدر 10 شهر دنيا از نظر
قيمت گران بنزين قرار دارد. به گزارش پایگاه اینترنتی «مین استریت» میانگین
قیمت هر گالن بنزین معمولی در شهر آسمارا، بیش از 58/9 دلار است.
ما اکنون مشکلات بزرگتری داریم
مترجم: منیر غلامزاده
منبع: فارن پالیسی
نوریل روبینی و ایان برمر
به افشای حیرت آور برندگان و بازندگان سال پيشرو میپردازند و به گفتوگو
مینشینند که متفکران برجسته در داووس درباره بحران اقتصادی جهان چه
ميگويند؟
گردهمایی نخبگان جهانی مجمع جهانی اقتصاد در حالی برگزار شد که موضوع مذاکرات کمتر در مورد ایجاد ثروت برای افراد کم سعادت یا کمک به کشورهای در حال توسعه، بلکه در مورد نجات محور مرکزی است.
شاید
این خیلی هم تعجب برانگیز نیست که اقتصاددان نوریل روبینی میگوید:
«نفسها را در سینه حبس نکنید» و سال 2012 را سالی «بدون پیشرفت» مینامد.
البته ایان برمر از گروه اورآسیا نیز همچنین نگرانیهایش را در عقبنشینی
دموکراسی و بروز ناعدالتی به عنوان یک جنگ طبقاتی ابراز میدارد. این دو
کارشناس همچنین پیشگوییهای حیرت آورشان را در مورد فاتحان اقتصادی و
جغرافیای سیاسی بزرگ سال 2011 افشا میکنند همانند آن روزی که وزیر دارایی
سابق اروپا بر سر روبینی فریاد کشید:
«به آفریقا برگرد.»
***
ندا لهردی- با روند رشد سریع تکنولوژی، چندان هم دور از انتظار نیست که
آمارهای مربوط به تعداد دستگاههای دیجیتال قابل حمل هر روز سر به آسمان
بگذارند.
درست به همین دلیل هم هست که حالا جدیدترین آمارها نشان میدهند که تعداد ابزارهای موبایل قابل اتصال به اینترنت مانند موبایلهای هوشمند، تبلتها، نت بوکها، لپتاپها،

جوآن ماگرتا: به نظر شما اشتباههای رایجی که معمولا در استراتژی شرکتها دیده میشوند، چیست؟
تقریبا
فکر و خواسته همه افراد دستیابی به بهترین نتایج است، اما نباید فراموش
کرد، این آزمونی است که به سختی میتوان برنده آن بود.
یکی از
اشتباههایی که اغلب مدیران مرتکب آن میشوند، اشتباه گرفتن اثربخشی
عملیاتی با استراتژی
مترجم: سیمین راد
منبع: سایت کارآفرینان
اینجا
میخواهم به شما 5 گامی را معرفی کنم تا در 5 دقیقه بتوانید از کسب و
کارتان محافظت کنید. یک نکته مهم را خوب به خاطر داشته باشید: بزرگترین
درس در این زمینه را خودتان به خودتان خواهید آموخت.
من «رنه شیمادا»، موسس شرکت High Tech Connect
هستم. ممکن است ذاتا آدمی قانونمندی باشم، اما زمانی که پای شرکتم به میان
میآید خوب میدانم که چه وقت از قوانین سرپیچی کنم.

پس از آن ریجیو با سرمایهای اندک اما کافی فروشگاه «مبادله کتابهای دانشجویی» (SBX) را در منهتن تاسیس کرد و پس از مدتی کتابفروشی وی به خاطر کارمندان آگاه از کتابها، انتخاب متنوع در زمینه کتاب و نیز خدمات فوقالعاده به مشتریان معروف شد.
در دهه 1970 وی
توانست شش کتابفروشی دانشگاهی دیگر را نیز به فروشگاه خود بپیوندد و آن
زمان مارک تجاری بارنزاندنوبل را معرفی کرد. ریجیو چند سال بعد یکی از
کتابفروشیهای خود را به «بزرگترین کتابفروشی جهان» با حدود 150 هزار
کتاب آموزشی و تجاری بدل كرد. او پس از آن نیز مشتریان هدف خود را
دانشجویان باقی نگه داشت و توانست در محوطههای دانشگاههای پنجاه ایالت
آمریکا کتابفروشی خود را تاسیس کند و برای حدود 4 میلیون دانشجو خدمات
ارائه دهد.
نوآوریها و گسترشیافتن در کسب و کار بارنز اند نوبل

مهرداد فضیلت
نوع استراتژی: فردی
در
استراتژی قبلی در مورد وجوه تشابه و استفاده از آنها برای افزایش نفوذ در
دیگران در مواقع و موقعیتهای مختلف به خصوص در مواقع فروش و تعاملات رو در
رو صحبت شد، دراین بین وجه تشابه اسمیو اهمیت نام فرد مورد تاکید قرار
گرفت.
دراین خصوص روان شناسان نیز معتقدند که ما در ناخود آگاه خود تمایل مثبتی به سمت چیزهایی داریم که به آنها احساس تعلق میکنیم، مانند نام خودمان، شهر محل تولد، ماه تولد و... .
دراین استراتژی نیز در مورد اهمیت نام افراد و تاثیری که اهمیت دادن فرد مقابل به نام، در ما میگذارد توجه ویژهای شده است.

ندری: قدر مرا به حد کافی ندانسته اند. ما میتوانیم از این اتاق بر کل پارک نظارت داشته باشیم، آن هم با کمترین خدمه. فکر میکنی این شکل از خودکارکردن ساده است؟ یا ارزان است؟ کسی را میشناسی که بتواند ماشینهای اتصال هشتگانه را به هم شبکه کند و دو میلیون خط به زبان کد را کدگشایی کند؟ این کاری بود که من کردم. بله، اگر واقعا کسی را میشناسی، خیلی میخواهم ببینمش!
هاموند: به خاطر مشکلات مالیات واقعا متاسفم. واقعا! اما مشکل خودت هستند و به کس
بخشبندي با تعريف يا ايجاد بخشها به پايان نميرسد. بخشهاي نوظهور بايد
به اجرا گذاشته شوند و سازمان براي تطابق با استراتژي جديد بازار هدف،
سازماندهي مجدد شود:
مترجم: بيتا نظام دوست
منبع: مكنزي
بانکداران میگویند ابزار سَیار،
بانکداری سنتی را دگرگون میکند، اما در عین حال برای بهرهبرداری از چنین
فرصتهایی به قدر کافی سرمایهگذاری نمیکنند.
شرکت سیسکو پيشبيني کرده که تعداد کاربران موبایل که با استفاده از این
دستگاهها به اینترنت دسترسی مییابند تا سال 2016 از جمعیت جهان بیشتر
میشود.
نويسنده: استفاني دايموند
مترجم: م.زارع
بخش دوم
توجه!
مردم
روی وب بیشتر به دنبال چه هستند؟ یک بررسی از بالاترین میزان جستوجوهای
گوگل در آمریکا در آوریل 2007 نشان میدهد که مردم بیشتر چه اطلاعاتی را به
صورت آنلاین جستوجو میکنند:

مردم شهر تقریبا کاملا ناامید شده بودند تا اینکه خبر رسید که اهالی شهر کویینزی در ایالات ماساچوست در شمال شرق آمریکا کمکهای خود را به این شهر اعزام کردهاند و به زودی آب و مواد غذایی به دست