دلار، ريال، يك پيشنهاد!
سيدمحمدهادي موسوي *
1. دلار
در روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم در
مانت هتل همشاير، همايش بِرتُن وودز (Bretton Woods Conference) با حضور
نمايندگان 44 كشور برگزار شد.
در
اهميت اين همايش همين بس كه «جان مينارد كينز» به عنوان نماينده انگلستان و
«هري دكستر باكس» به عنوان نماينده ايالات متحده در آن شركت داشتند. در
حقيقت اين همايش سنگ بناي اقتصاد آزاد در دهكده جديد جهاني بود كه بسياري
از زير ساختهاي اساسي اقتصاد نوين جهان مانند سازمان تجارت جهاني، اتحاديه
تهاتر بينالمللي (International Clearing Union)، بانك پرداختهاى
بينالمللي (The Bank for International Settlements controversy) و... در
اين همايش شكل گرفت و البته تعيين «دلار» به عنوان ارز مرجع بينالمللي كه
محور داد و ستد در دهكده جديد جهاني بود.
بعد از پايان اين همايش
«دلار» به عنوان ارز بينالمللي با ارزش ثابت 35 دلار معادل يك اونس طلا در
نظر گرفته شد. استفاده از ارز بينالمللي باعث تسهيل در داد و ستد جهاني
در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم شد.اين امر مزايا و معايب خود را داشت.
براي كشورهايي با ارزش واحد پولي كمتر از دلار، صادرات مواد به منزله يك
مزيت تلقي ميشد؛ گرچه همراه با افزايش نقدينگي و تورم بود. همچنين دلار
براي كشورهايي با ارزش پولي بيشتر از دلار، در عين جدي نبودن خطر تورم،
مشكلات صادراتي و اشتغال را به همراه داشت. از همان ابتدا نظريات و
ايدههاي زيادي در خصوص نرخ برابري دلار و تاثيرات آن بر اقتصاد مطرح شده
است. امروزه نيز اين نرخ يكي از معيارهاي مهم تاثيرگذار بر وضعيت عمومي
اقتصاد كشورها شناخته ميشود.
از همان ابتدا ايالات متحده آمريكا متعهد
شد نرخ برابري دلار نسبت به طلا را ثابت نگه دارد. لكن در سال 1971 «ريچارد
نيكسون» رييسجمهورايالاتمتحده قانون برابري ارزش دلار نسبت به طلا را يك
جانبه لغو نمود و مقرر شد بر اساس شرايط اقتصادي ارزش دلار نسبت به طلا
مشخص گردد. پس از آن دلار و طلا، همواره به صورت عكس يكديگر عمل نمودهاند.
با نمايان شدن مشكلات اقتصادي آمريكا و كاهش ارزش دلار، سرمايهگذاران به
سمت خريد طلا متمايل ميشوند و برعكس.
از
سال 1971 تاكنون بسياري از كشورهاي پيشرفته و داراي اقتصاد برتر نرخ
برابري پول واحد خود با دلار (طلا) را به صورت شناور(Floating Currency)
تعيين ميكنند. در حقيقت «عرضه و تقاضا» تعيين كننده ارزش واقعي پول واحد
كشورهاي مذكور شده است. اين نوع نرخگذاري باعث
شفافسازي اقتصادي و
تشويق بيشتر جهت سرمايهگذاري خواهد شد. سرمايهگذاران ميتوانند اثر
«تورم» بر اقتصاد و به تبع آن بر سرمايه خود را از طريق رصد نرخ برابري ارز
مشاهده نموده و فعاليتهاي پيشگيرانه لازم را مد نظر قرار دهند. گرچه نرخ
شناور ارز ميتواند در شرايط اقتصادي كه در حالت ناپايا و تورمي به سر
ميبرد، به ضرر سرمايهگذار باشد و باعث فرار سرمايه گردد.
از سوي ديگر
در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، از جمله ايران، به دليل موقعيت غير
ايستاي اقتصاد، نرخ برابري پول واحد با دلار به صورت دستوري و ثابت (Pegged
Exchange Rate) تعيين ميشود. تعيين دستوري قيمت ارز در شرايط خاصي
ميتواند براي اقتصادهاي در حال توسعه مفيد باشد. از جمله مهمترين آن
شرايط توانايي كنترل قيمت ارز در محدودهاي كمتر از 5 درصد است كه صد البته
در كشورهاي در حال توسعه كار بسيار مشكلي است. اين نوع نرخ برابري در عين
غيرشفاف بودن مزايايي براي سرمايهگذاران دارد كه ميتوانند به اميد
تغييرات اندك در نرخ ارز سرمايهگذاري مناسب را بدون واهمه از ضرر و زيان
كلان انجام دهند. در حقيقت ضرر و زيان ناشي از تغييرات نرخ ارز
بر عهده
دولت گذاشته ميشود. بانك مركزي در اين شرايط نياز به ذخيره مقادير زيادي
ارز دارد تا در زمان لازم نياز بازار را تامين كند. همچنين بانك مركزي در
صورت نياز ميبايست توانايي خريد مقادير زيادي ارز خارجي از بازار، جهت
متعادل سازي قيمت را داشته باشد كه در هر دو شرايط با محدوديتهاي ارزي و
مالي زيادي مواجه خواهد بود.
2. ريال
قدمت «ريال» به عنوان واحد پول
ايران تنها 15 سال كمتر از قدمت كل تاريخ كشور ايالات متحده آمريكا است!
ريال از سال 1798 و از زمان فتحعلي شاه قاجار در ايران مورد استفاده قرار
گرفت؛ اما هيچگاه، حتي تا امروز، مقبوليت و محبوبيت چنداني در بين جامعه
نداشته است. ترجيح مردم اما بيشتر در استفاده از واحدهاي ديگري مانند
قران، تومان و... بوده است. ريال به دليل عدم پشتوانه تاريخي و وابستگي به
سيستم پادشاهي محبوبيت چنداني نيافت و هيچگاه به عنوان واحد پول عمومي
مورد استفاده قرار نگرفت. جدا از محبوبيت ريال ارزش آن نيز هيچگاه نتوانست
مقدار واقعي خود را پيدا نمايد از همان ابتدا تا به حال ارزش ريال نسبت به
طلا مقادير متفاوتي را تجربه نموده است؛ به عنوان مثال در حال حاضر طبق
قوانين يك ريال معادل يك صدم طلاي خالص در نظر گرفته ميشود.