اين اصول مربوط به فرآيند ايجاد بخش‌هاي بازار و تصميم‌گيري در مورد استراتژي نهايي بازار هدف مي‌باشند:

1- رويكرد يا فرآيند مناسبي را انتخاب كنيد. كساني كه پروژه بخش‌بندي را رهبري مي‌كنند بايد تصميم بگيرند آيا در داخل سازمان و با استفاده از مشاورين خارجي يا با
برون‌سپاري كل پروژه، فرآيند را به پيش خواهند برد. البته برون‌سپاري برخي كارها به مشاورين واجد شرايط ممكن است به خوبي كار كند؛ ولي به دست آوردن حمايت مديران درون سازمان مشكل‌تر خواهد بود. اغلب استفاده از توانايي‌هاي درون سازمان در تركيب با درجاتي از برون‌سپاري منطقي‌تر است. پشتيباني يك مشاور خارج از سازمان براي غلبه بر جنگ قدرت دروني و ارائه رهنمودهايي براي دستيابي به بهترين فرآيند سودمند خواهد بود. صرف‌نظر از رويكرد انتخاب شده، رويدادهاي شاخص بايد تعيين شوند و سنجه‌هايي براي اطمينان از تحقق آنها تعريف شوند.
2- منابع مناسب را به كار بگيريد. خلأهاي مهارتي بايد شناسايي شوند و آموزش يا مشاوره مرتبط فراهم 

برچسب‌ها: بخش بندي بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۰ |

بخش‌بندي با تعريف يا ايجاد بخش‌ها به پايان نمي‌رسد. بخش‌هاي نوظهور بايد به اجرا گذاشته شوند و سازمان براي تطابق با استراتژي جديد بازار هدف، سازماندهي مجدد شود:

1. برنامه‌اي براي راه‌اندازي طراحي كنيد. فرآيند ايجاد بخش‌هاي بازار ممكن است نياز به وقت، صرف هزينه و منابع داشته باشد و تنش‌زا است. همه كساني كه درگير فرآيند بوده‌اند
برچسب‌ها: بخش بندي بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۹۰ |

قبل از آغاز فرآيند بخش‌بندي، مديران بايد بر روي چك ليست زير كار كنند:
1. از اشتباهات پيشين سازمان بياموزيد. در بيشتر سازمان‌ها برخي كمبودهاي فرهنگي و عملياتي به عنوان علت توقف‌ يا شكست‌ ابتكارات جديد شناخته مي‌شوند.


ابتكارات قبلي استراتژي و بازاريابي بايد بازبيني شوند تا معلوم شود چه كسي و چه چيزي، چرا و چگونه فرآيند را به خطر انداخته‌اند. شايد با حداقل ساختن نزاع بر سر مسووليت‌ها، يا مديريت و كنترل بعضي از كاركنان به شيوه‌اي خاص، بتوان از اشتباهات گذشته جلوگيري كرد. مديران همچنين 
برچسب‌ها: بخش بندي بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۰ |

نویسنده: کوری یولینسکی

مترجم: رقیه بهشتی
در دنیای امروز، توانایی جمع‌آوری اطلاعات پیچیده افزایش یافته است؛ بر این اساس، فرآیندی چهار مرحله‌ای را برای بهبود عملکرد فعاليت تقسیم‌بندی، توضیح خواهیم داد.

امروزه در کسب و کارهای مبتنی بر مصرف‌کننده‌ (B2C)، عبارات کمی‌وجود دارد که هم‌ارز سازمان مشتری‌محور باشند. اگر‌چه موارد خاص به طور گسترده‌ای با یکدیگر تفاوت دارند، اما بیشتر شرکت‌ها با پیروی از مشتری‌مداری، بر برخی از فرم‌های تقسیم‌بندی بازار تکیه می‌کنند. با تقسیم‌بندی می‌توانیم از رفتار،



برچسب‌ها: بخش بندي بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۰ |

در قلب هر فرآيندي بخش‌بندي بازار بايد دركي وسيع از مصرف‌كنندگان يا مشتريان تجاري (بنگاه‌ها) وجود داشته باشد.

سازمان‌هاي اثربخش در اجراي بخش‌بندي، قادر به توصيف ويژگي‌هاي مشتريان خود، نيازهاي آنها به محصول يا رفتار خريد آنها هستند. شناخت مشتريان شامل تصور مشتري از محصولات رقيب، معيارهاي خريد و تصميم‌گيري، گروه‌هاي مرجع و نقش ديگران نيز مي‌شود.

شناخت عالي از مشتريان هدفي است كه همه سازمان‌ها بايد به دنبال آن باشند. شناخت صحيح مشتريان اولين گام در جلب رضايت آنها است. منطق تجاري واضحي در قلب اين رابطه وجود دارد. سازمان‌هايي كه محصولات يا خدماتي را به مشتريان عرضه مي‌كنند كه مشتريان خواستار آن هستند، قادر به جلب رضايت مشتريان خود خواهند بود. مشتريان راضي احتمال بيشتري دارد كه محصول مورد نياز خود را از سازماني بخرند كه از آن راضي بوده‌اند كه اين امر منجر به افزايش فروش و سودآوري خواهد شد. اين مسا له به قدر كافي سر راست و واضح است. متاسفانه در عالم واقع، شناسايي و عرضه آنچه كه مشتري مي‌خواهد چندان ساده نيست. در خيلي از سازمان‌ها اين دشواري با درك ضعيف مديران از آنچه كه براي شناخت عالي مشتري لازم است، تشديد مي‌شود.
حتي اگر فرض كنيم كه همه مديران كاملا مي‌دانند كه چه چيزهايي را بايد بدانند، سازمان‌هايي هستند كه براي ثبت و استفاده از اطلاعات مشتريان كارآيي و آمادگي بيشتري دارند. اين زيربناي مستحكم، به اين گونه سازمان‌ها مزيت آني در بخش‌بندي مي‌بخشد و توان آنها را در توسعه برنامه‌هاي جذاب و اثربخش بازاريابي افزايش مي‌دهد.

شناخت مشتريان
يك تجربه شخصي از «خدمات عالي مشتري» را در نظر بگيريد. از خودتان دقيقا بپرسيد چه مجموعه شرايطي باعث اين نظر خيلي مثبت شد. شايد سازمان كاملا همگون با نيازهاي شما بود. شايد محصول در قالبي ايده‌آل براي خواسته‌هاي شما تهيه شده بود.
يا در زماني كه نياز داشتيد به دست شما رسيده بود. شايد هم كانال‌هاي توزيع به نحوي طراحي شده بودند كه با نحوه زندگي يا گذران وقت شما سازگاري خوبي داشتند. شايد هم به نظر مي‌رسيد كه سازمان احساس شما نسبت به محصول يا خدمت يا حتي خود تجربه خريد را درك مي‌كرد. يك بانك تلفني و اينترنتي بريتانيايي موفقيت خود را حول بسته‌هاي خدماتي كه مخصوص افراد پرمشغله طراحي شده بودند، پايه‌گذاري كرد.
بانك فرست دايركت متعلق به HSBC اولين بانك بدون شعبه بود: خدمات تلفني آن منطبق بر نيازها و سبك زندگي گروهي از مصرف‌كنندگان بود. متعاقبا و با افزودن بانكداري الكترونيكي، فرست دايركت بالاترين سطوح رضايت مشتريان و توصيه به ديگران را در ميان ساير بانك‌ها به دست آورد. مشتريان مي‌توانند 24 ساعت هفته، حتي روز كريسمس، با بانك تماس بگيرند و هميشه مي‌توانند با اپراتوري صحبت كنند كه به درخواست‌هاي آنها رسيدگي كند
(www.firstdirect.com). با اعتباري كه به عنوان دوستانه بودن، كارآيي، انساني و خدمات به موقع كسب كرده، فرست دايركت با موفقيت گوشه دنجي (niche) را در اين بازار به شدت رقابتي براي خود دست و پا كرده و پرمراجعه‌ترين بانك
بريتانيا گشته است. اين مثال به وضوح حيطه واقعي كه هر شركتي بايد در مورد مشتريانش بداند، به تصوير مي‌كشد. مبناي فرست دايركت براي رقابت شناخت موثرتر آن از نيازها و رفتار خريد مشتريان نسبت به رقبا، ايجاد مفهومي نوآورانه و پيشتاز از تجارت براساس دانش خود از نيازها، احساسات و علايق مشتريان هدف است.
دانش شناخت مشتريان، به دو حوزه شناخت مشتريان بازارهاي مصرفي و شناخت مشتريان بازارهاي تجاري و بنگاه‌ها تقسيم مي‌شود.
شناخت عالي واقعي از مشتريان مستلزم درك يا شناخت حوزه‌هاي زير است:
ويژگي‌ها و پروفايل مصرف‌كنندگان يا مشتريان هدف
خواسته‌ها و انتظارات مشتريان از محصول(گاهي از آن به عنوان ارزش‌هاي كليدي مشتري- KCV نام برده مي‌شود.)
احساسات مشتريان نسبت به محصول يا برند و رقباي آن
تركيب مركز خريد و افرادي كه در آن هستند
فرآيند تصميم‌گيري كه از آن طريق مشتريان يا بنگاه‌ها خريد مي‌كنند
عواملي كه بر اين تصميمات خريد تاثير مي‌گذارند.

ويژگي‌ها و پروفايل مشتريان
داشتن پروفايل شفافي از مشتريان و ويژگي‌هاي آنها شالوده بخش‌بندي موفق به طور خاص و بازاريابي به طور عام را تشكيل مي‌دهد. از اطلاعات مربوط به ويژگي‌هاي مشتريان مي‌توان براي ايجاد بخش‌ها يا كمك به توصيف بخش‌هايي كه با استفاده از ديگر متغيرها ايجاد شده‌اند، استفاده كرد. اين فعاليت را مي‌توان همراه با تفكر در مورد نيازها و خواسته‌هاي انواع خاصي از مشتري به خوبي انجام داد. به هر حال اين نيازها و خواسته‌ها شالوده بخش‌بندي بازار هستند.
منبع: بخش‌بندي بازار در عمل، ترجمه محمدحسين بيرامي/
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: بخش بندي بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم آذر ۱۳۹۰ |

بخش‌بندي بازار بر يك اصل ساده بنا شده است: مشتريان با هم فرق مي‌كنند و خواسته‌ها و رفتارهاي خريد متنوعي دارند. اين مطلب در مورد همه بخش‌هاي تجاري و براي همه كالاها و خدمات صدق مي‌كند، حتي بخش‌هاي غيرانتفاعي؛ معني آن براي بازاريابان اين است كه مشتريان انتظار دارند انواع گوناگوني از محصولات با ويژگي‌ها و مزاياي متفاوت به آنها عرضه شود.

آنها مي‌خواهند كه گزينه‌هاي مختلفي كه سازگار با خواسته‌هاي آنها باشد و در زمان و مكاني كه تناسب بهتري با الگوي خريد آنها دارد، به آنها عرضه شود. سازمان‌ها چه عرضه‌كننده لوازم آرايشي، تلفن‌هاي همراه، فعاليت‌هاي تفريحي و اوقات فراغت، يا حساب بانكي شخصي براي مصرف‌كننده باشند يا محصولات تجاري به شركت‌ها بفروشند، ‌نتيجه براي هر سازماني اين است كه محصولات و خدماتي كه ارائه مي‌كنند بايد دقيقا منطبق‌بر خواسته‌هاي مصرف‌كنندگان يا بنگاه‌هايي باشد كه هدف‌گذاري شده‌اند. براي مثال، ترجيحات دختران نوجوان براي محصولات مراقبت پوست با مادران ميان‌سال آنها كاملا متفاوت است. به همين خاطر، اين مصرف‌كنندگان انتظار دارند محصولات آرايشي عرضه‌شده به آنها متناسب با شرايط آنها باشند.
بخش‌بندي به سازمان‌ها كمك مي‌كند كه براساس اين تفاوت‌ها عمل كنند. منطق ساده‌اي دارد: مشترياني را كه خواسته‌ها و رفتارهاي خريد مشابهي دارند، مي‌توان با هم در بخش‌هاي بازار، هم‌گروه كرد. به طور ساده يك بخش بازار مجموعه‌اي از مشتريان است كه در چيزي اشتراك دارند كه باعث مي‌شود خواسته‌ها و رفتارهاي خريد كلي مشابهي داشته باشند.مطلب مهم ديگر اين است كه ويژگي‌‌هاي محصول مورد توجه مشتريان يك بخش با ويژگي‌هاي مورد انتظار مشتريان در بخش‌هاي ديگر متفاوت است.
منطق تجاري بخش‌بندي ساده است. از آنجايي كه بخش‌بندي بازار ريشه در نظريه اقتصادي قيمت‌گذاري (تاثير برخي متغيرها بر تقاضا و تاثير تقاضا بر قيمت) دارد، فرض بر اين است كه حداكثر منافع وقتي قابل حصول است كه سطوح قيمت‌گذاري تمايزي بين بخش‌هاي مختلف قائل شوند. بسياري از سازمان‌هايي كه بخش‌بندي را برمي‌گزينند به اين خاطر است كه يقين دارند منجر به توانايي ايجاد مزيت رقابتي و بنابراين تقويت عملكرد تجاري آنها مي‌شود؛ زيرا بخش‌بندي اثربخش سازمان‌ها را وادار به شناخت مشتريان و عادات خريد آنها مي‌سازد. با تمركز بر اين الزامات، تامين‌كنندگان به نحو بهتري قادر به برآورده ساختن خواسته‌ها و بنابراين افزايش رضايت مشتريان خواهند بود. مشتريان راضي به احتمال فراوان مشتريان وفادار خواهند بود.
منافع و مزاياي بخش‌بندي
بخش‌بندي، اگر به‌صورت مناسب به كار گرفته شود، سازمان‌ها را قادر مي‌سازد كه مشتريان را در اولويت قرار دهند، منابع را حداكثر سازند و توان تجاري خود را در برابر رقبا تقويت نمايند. سازمان‌ها درمي‌يابند كه به واسطه انطباق محصولات و برنامه‌هاي بازاريابي با خواسته‌هاي بخش‌هاي معين، بخش‌بندي به تعامل با بازارهاي نامتجانس همراه با كارآيي در منابع كمك مي‌كند. بنابراين تعادلي ميان توجه به تنوع مشتري و تمركز منابع بر قسمت‌هاي جذاب بازار ايجاد مي‌كند.
كاربرد بخش‌بندي بازار توام با منافع متعدد استراتژيك و تاكتيكي است. از جنبه استراتژيك، بخش‌بندي شركت‌ها را وادار مي‌كند كه سودآوري مشتري را ارزيابي كنند و تصميماتي در مورد زمان و مكان رقابت بگيرند. از آنجايي كه سازمان‌ها به ندرت منابع كافي براي هدف‌گذاري همه مشتريان در يك بازار معين را دارند، ناچار به انتخاب‌هاي دشواري مي‌شوند. تمركز بر بخش‌هاي خاص امكان بهترين استفاده از منابع در دسترس را فراهم مي‌كند. بخش‌بندي همچنين مستلزم بررسي دقيق رقباست كه مزاياي خود را دارد. بينشي كه از اين بررسي رقابتي حاصل مي‌شود از ايجاد مزيت رقابتي پشتيباني مي‌كند. اين منافع استراتژيك در تجربه يك شركت اجاره وانت منعكس شده كه پايگاه اطلاعات مشتريانش را براي بازبيني در استراتژي بخش‌بندي خود تحليل كرد. اين شركت دريافت كه سودآورترين و پايدارترين قراردادهايش با خرده‌فروشان محلي است كه توافقات اجاره بلندمدت با شركت دارند. با داشتن اين اطلاعات و پس از تحليل خدماتي را طراحي كرد تا اين نوع قراردادها را افزايش دهد. از جنبه تاكتيكي، بخش‌بندي باعث درك عميق‌تر از مشتري و ايجاد شناخت بهتر از خواسته‌ها و انتظارات مصرف‌كنندگان و بنگاه‌ها مي‌شود. نتيجه آن تناسب بهتر بين خواسته‌هاي مشتريان و برنامه‌هاي بازاريابي است. پيشرفت‌هاي حاصله از خدمت، افزايش رضايت مشتري و افزايش وفاداري آنها خواهد بود. براي مثال، شركتي كه تامين‌كننده قوطي و جعبه براي توليدكنندگان غذاي حيوانات دست‌آموز است، فهميد كه مالكين حيوانات از محصولات موجود ناراضي بودند؛ زيرا باز كردن و سپس نگهداري باقيمانده آنها سخت بود. بازاريابان شركت از اين اطلاعات براي توليد بسته‌بندي‌هاي كاملا جديدي استفاده كردند. بسته‌بندي فويل تك وعده‌اي كه نياز به نگهداري پس از باز شدن نداشت.

فرآيند بخش‌بندي
فرآيند بخش‌بندي شامل سه مرحله است:
1- شناسايي بخش
* متغيرهاي موجود براي بخش‌بندي مشتريان را بررسي كنيد.
* از متغير برگزيده يا تركيبي از متغيرها براي هم‌گروه كردن مشتريان در بخش‌ها استفاده كنيد.
* پروفايل (مجموعه ويژگي‌ها) بخش به دست آمده را بررسي كنيد.
* روايي (اعتبار) بخش‌هاي نوظهور را كنترل كنيد.
2- هدف‌گذاري
* يك استراتژي براي هدف‌گذاري انتخاب كنيد.
* تصميم بگيريد كه كدام بخش‌ها وچه تعداد از بخش‌ها بايد هدف‌گذاري شوند، به وسيله:
* ارزيابي جذابيت هر بخش
* بررسي توانايي‌ سازمان در ارائه خدمت به هر بخش.
3- موضع يابي(تعيين جايگاه)
* در هر بخش شناختي از تصورات مشتري نسبت به محصولات عرضه شده اصلي را به دست آوريد.
* در ذهن مشتريان هدف موضعي براي كالا(ها)ي سازمان ايجاد كنيد.
* برنامه بازاريابي مناسبي را طراحي كنيد و موضع مطلوب را در ميان مشتريان هدف تبليغ كنيد.
منبع:كتاب بخش‌بندي بازار در عمل - ترجمه: محمدحسين بيرامي - انتشارات: سازمان مديريت صنعتي
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: بخش بندي بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۰ |
 تقسیم‌بندی بازار(Market Segmentation)، فرایندی است که بر اساس آن یک بازار به زیربخشهای متمایزی از مشتریانی که نیازها و مشخصاتشان یکسان است تقسیم‌بندی می شود. از آنجاکه مشتریان هر بخش نیازها و خواسته‌های یکسانی دارند، به یک طرح بازاریابی و یک محصول خاص به شیوه‌ای مشابه پاسخ می‌دهند. تقسیم‌بندی بازار کمک می‌کند با تقسیم یک بازار بزرگ به بخشهای کوچکتر، منابع سازمان به‌طور بهینه صرف مشتریان اصلی شود. در این مقال علاوه بر تشریح این مفهوم، چند مثال نیز در انتها ذکر شده اند. (تهیه توسط محمدتقی خلیفه و آرش نوری)

 

اهمیت تقسیم‌بندی بازار

به دلایل مختلف، نقش تقسیم‌بندی بازار افزایش یافته است. اولاً روند رشد جمعیت کند شده و بیشتر بازار -محصولها رو به بلوغ هستند که این امر موجب افزایش رقابت شده است چراکه شرکتها رشد خود را در کسب سهم بازار بیشتر و همچنین در افزایش انواع محصولات تحت یک نام تجاری جستجو می‌کنند.
ثانیاً عوامل اجتماعی و اقتصادی مانند افزایش سطح درآمدهای خالص، ارتقای سطح تحصیلات و افزایش آگاهی مردم، موجب شده است نیازها، خواسته‌ها، سلائق و سبکهای زندگی مشتریان نسبت به قبل متنوع‌تر و پیچیده‌تر شود. این امر موجب افزایش تعداد و تنوع کالاها و خدماتی شده است که با یکدیگر بر سر جلب گروهی از مشتریان رقابت می‌کنند.

تقسیم‌بندی بازار علاوه بر این که شرکتها را به پذیرش واقعیتهای بازار وا می‌دارد، منافع زیر را نیز به آنها عرضه می‌کند:
_ فرصتهای تولید محصولات جدید را شناسایی می‌کند. بخش بندی می‌تواند تجزیه و تحلیل دقیقی از گروههای مشتریان بالقوه‌ای که نیازهای آنها توسط محصولات فعلی به خوبی تامین نشده است ارائه کند. این بخشهای پنهان و کشف نشده‌ می‌توانند فرصتهای جذابی برای طراحی و تولید محصولات جدید یا روش‌های نوین بازاریابی فراهم آورند.

_ به طراحی طرحهای بازاریابی که برای دستیابی به گروههای همگن مصرف‌کنندگان، موثرتر است کمک می‌کند.
_ فرایند تخصیص استراتژیک منابع بازاریابی را بهبود می‌بخشد. گاهی به منافع استراتژیک تقسیم‌بندی توجه کافی نمی‌شود. چنانچه انتخاب محصولات قابل عرضه در بخشهای مختلف به خوبی تعریف و مشخص شوند، آنگاه این بخش‌ها می‌توانند به مثابه مراکز سرمایه‌گذاری یک فعالیت عمل کنند. بیشتر استراتژی‌های تجاری موفق بر مبنای تقسیم‌بندی بازار و تمرکز منابع در بخشهای جذاب‌تر استوار هستند.


بخشهای بازار چگونه تعریف می‌شوند؟

در اجرای فرایند تقسیم‌بندی بازار، چند هدف مهم وجود دارد که عبارتند از:

_ این فرایند می‌باید یک یا چند گروه تقریباً همگن از خریداران بالقوه را با توجه به خواسته‌ها و نیازهای آنها و پاسخهای احتمالی آنها به تفاوتهای موجود در عناصر آمیخته بازاریابی، شناسایی کند.

_ تفاوتهای موجود در یک بخش بازار، در مقایسه با تفاوتهای موجود میان بخشهای مختلف، باید کم و ناچیز باشد.
_ معیارهای تقسیم‌بندی باید بخشها را به اندازه کافی ارزیابی یا مشخص و توصیف کنند.

_ فرایند تقسیم‌بندی باید اندازه و پتانسیل بازار هر بخش را به منظور استفاده در اولویت‌بندی بخشها تعیین کند.


مبنای بخش بندی بازارهای مصرف

_ تقسیم‌بندی بازار بر مبنای مناطق جغرافیایی

تقسیم‌بندی بازار بر مبنای مناطق جغرافیایی ایجاب می‌کند که بازار را بر اساس مناطق مختلف جغرافیایی مانند کشور، استان، ناحیه، شهرستان، شهر و ... تقسیم کرد. یک شرکت می‌تواند در یک یا چند حوزه جغرافیایی فعالیت کند، ولی تنها به گروههای محلی توجه خاص داشته باشد.

_ تقسیم‌بندی بازار برحسب ترکیب جمعیت

در این روش که مشهورترین روش تقسیم‌بندی به‌شمار می‌آید، بازار را برحسب ترکیب جمعیت تقسیم می‌کنند. یک دلیل شهرت این روش برای تقسیم‌بندی بازار مصرف این است که بازار را برمبنای خواست، سلیقه و میزان مصرف، تقسیم‌بندی می‌کنند. دلیل دیگر این است که محاسبه و اندازه‌گیری متغیرهای متعلق به ترکیب جمعیت راحت‌تر است. برخی از متغیرهای مربوط به ترکیب جمعیت برای تقسیم‌بندی بازار مصرف عبارتند از: سن و چرخه زندگی، جنس، سطح درآمد، نسل، طبقه اجتماعی و ...

_ بخش بندی بازار بر مبنای متغیرهای روانشناختی

در تقسیم‌بندی بازار بر مبنای متغیرهای روانشناختی خریداران را بر اساس شیوه زندگی یا شخصیت و ارزشها، به گروههای مختلف تقسیم می‌کنند.

_ بخش بندی بازار بر مبنای رفتار خریداران

در این روش خریداران را بر مبنای میزان دانش، نگرش، استفاده از محصول یا نوع واکنش در برابر آن، تقسیم می‌کنند. منافع خریداران، نرخ مصرف، میزان وفاداری و میزان آمادگی خریدار از جمله شاخص‌های مورد استفاده در این روش به‌شمار می‌آیند. نوع نگرش خریداران (شیفته، مثبت، بی تفاوت، منفی، دشمن(نیز یکی دیگر از شاخصهای مورد استفاده برای تقسیم‌بندی کردن بازار در این روش است.
برای مثال در یک مبارزه تبلیغاتی نیروها می‌کوشند با توجه به نوع نگرش رای دهندگان، مقدار وقتی را که باید صرف هر گروه کرد، تعیین کنند. امکان دارد آنها از شیفتگان تشکر و به آنها یادآوری کنند که باید رای بدهند. دیدگاههای مثبت را تقویت کنند، بکوشند رای گروههای بی تفاوت را به‌دست آورند و برای تغییر نگرش گروههایی که دیدگاه منفی یا دشمنانه دارند هیچ وقتی را صرف نکنند.


مبنای بخش بندی بازارهای تجاری

در این قسمت مبانی تقسیم‌بندی بازارهای تجاری را به صورت خلاصه مورد اشاره قرار می‌دهیم. برای این منظور سوالاتی که در هر روش و برای اتخاذ بهترین تصمیم باید از خود بپرسیم نیز آورده شده‌اند.
_ ترکیب جمعیت (بوم شناسی(

* صنعت: خدمات خود را به چه صنایعی ارائه خواهیم داد؟

_ اندازه یا بزرگی شرکت: شرکتهایی که خدمات به آنها ارائه می‌کنیم چه اندازه بزرگ هستند‌؟
* محل: خدمات خود را در کدام منطقه جغرافیایی ارائه خواهیم کرد؟

_ متغیرهای عملیاتی

* فناوری: برای ارائه خدمت به مشتری بر چه فناوریهایی تمرکز خواهیم کرد؟

* استفاده کنندگان: آیا محصولات خود را به استفاده کنندگان عمده، متوسط یا کم و یا مشتریانی که از این محصول استفاده نمی کنند، عرضه خواهیم کرد؟

* توانایی‌های مشتری: آیا ما محصولات خود را به مشتریانی ارائه می‌کنیم که به این خدمات نیاز زیاد یا اندک دارند ؟

_ شیوه خرید

* واحد خرید سازمان: آیا ما محصولات خود را به شرکتی عرضه می‌کنیم که واحد خرید متمرکز یا غیر متمرکز دارد ؟

* ساختار قدرت: آیا ما محصولات خود را به شرکتهایی ارائه می کنیم که دارای قدرت مهندسی، مالی و .. هستند؟
* ماهیت روابط موجود: آیا ما محصولات خود را به شرکتهایی ارائه می‌کنیم که با آنها روابط قوی داریم و یا به سادگی در پی جذب مطلوب‌ترین شرکتها هستیم ؟

* سیاستهای کلی خرید: آیا ما محصولات خود را به شرکتهایی ارائه می‌کنیم که ترجیح می‌دهند داراییهای اصلی را اجاره کنند؟ برای دریافت خدمات قرارداد می بندند؟ خریدهای سیستمی دارند و یا پیشنهاد قرارداد را مهر و موم شده ارائه می‌کنند؟

* شاخصهای خرید: آیا ما محصولات خود را به شرکت‌هایی ارائه می کنیم که خواستار کیفیت، خدمات پس از فروش یا قیمت پائین هستند ؟

_ عوامل موقعیتی

* ضرورت: آیا ما محصولات خود را به شرکتهایی ارائه می‌کنیم که نیاز آنی دارند و باید کالاها و خدمات را به سرعت به آنها ارائه کرد ؟

* کاربرد ویژه: آیا ما باید بر کاربردهای مشخص محصول خود تاکید کنیم ؟

* میزان سفارش: آیا ما باید فعالیتهای خود را بر گرفتن سفارشهای کلان یا اندک متمرکز کنیم؟

_ ویژگی های شخصی

* مشابه بودن خریدار و فروشنده: آیا محصولات خود را به شرکتهایی عرضه می‌کنیم که افراد و ارزشهای آنها مشابه افراد و ارزشهای شرکت خودمان است؟

* نگرش نسبت به ریسک: آیا مشتریان ما ریسک پذیر هستند؟

* وفاداری : آیا ما محصولات خود را به شرکتهایی ارائه می‌کنیم که نسبت به عرضه‌کنندگان خود بسیار وفادارند؟


فرایند بخش بندی بازار

1-    تعیین شاخصها و فاکتورهای تقسیم بازار: در این گام شاخصهای تقسیم بازار انتخاب می‌شوند. در این مرحله می‌توان جهت تقسیم بازار شاخصهای رفتاری، جغرافیایی و ... را انتخاب نمود.

2-    تحقیقات بازار: در این گام براساس شاخصهایی که در قسمت قبل مشخص شده است، ویژگیهای مشتریان هر بخش مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد. در این گام براساس تکنیک‌های آماری چون فاکتور آنالیز، Cluster و ... بخشهای مختلف شناسایی و تحلیل می‌شوند. (در شماره 169 تدبیر، بخش کلینیک بازاریابی و تبلیغات مراحل تحقیقات بازار توضیح داده شد(

3-    ارزیابی بخشهای مختلف بازار: در این مرحله بخشهای مختلف بر اساس شاخص سوددهی یا مطلوبیت برای شرکت ارزیابی می‌شوند. نهایتاً بخش یا بخشهایی از بازار انتخاب می‌شوند.

4-    - طراحی آمیخته بازاریابی مناسب برای بخشهای انتخاب شده: در این گام با توجه به ویژگیهای بخش یا بخشهای انتخاب شده از بازار، آمیخته بازاریابی مناسب طراحی و پیشنهاد می‌شود.

 

 

مثال‌هایی از تقسیم بندی بازار

1.      اینتل و موترولا

در بازار پردازنده‌ها، شرکت‌های اینتل و موتورولا دو غول بی‌رقیب محسوب می‌شوند. اما به دلایلی بازار هدف خود را جدا کرده‌اند: کامپیوتر و موبایل.  با توجه به اینکه خریداران موبایل و کامپیوتر سلایق بسیار متفاوتی دارند، اهداف متفاوتی را دنبال می کنند و در کل از جوامع بینشی متفاوتی هستند، راضی نگه داشتن هر دوی آنها کاری بس مشکل و هزینه بر است. بنابراین ابتدا بازار به دو بخش کامپیوتر و موبایل تقسیم شد، سپس شرکت اینتل به طور تخصصی روی کامپیوتر متمرکز شد و موتورولا رو ی موبایل.

2.      Eclipse و QT

در مورد این دو شرکت، بازار هدف برنامه‌نویس‌ها هستند. این بازار به دو قسمت تخصصی تقسیم شده است: قسمت برنامه‌نویسانی که طراحی رابط کاربری می‌کنند و دیگر کسانی که برنامه‌‌ای برای کار با این رابط تولید می‌کنند. قسمت محیط مجتمع برای برنامه‌نویسی را شرکت Eclipse به طور تخصصی دنبال میکند و قسمت طراحی رابط کاربری را QT. نکته جالب، همکاری دو شرکت برای جذب مشتری با تولید یک plug-in برای متصل کردن محیط مجتمع و رابط کاربری می‌باشد.

3.      در ایران، شرکت های تبلیغاتی فراوانی هستند که در زمینه‌های مختلف تخصصی مثلا پزشکی برای تولید کنندگان تبلیغات و بازاریابی انجام می‌دهند. بازار هدف هر دو مثلا در زمینه تخصصی بیمارستان‌ها و مراکز اورژانس می‌باشند که پوشش این بازار با همکاری تولید کننده و بازار یاب تامین می‌شود.

4.      همچنین در تولید کنندگان کفش با بازار هدف تمام افراد، برخی تولید کنندگان روی کفش‌های چرمی و رسمی کار می‌کنند(مثل تولیدکنندگان تبریز یا بهارستان تهران). اما برخی دیگر روی کفش‌های ورزشی و کوهنوردی متمرکز شده‌اند(مثل تولیدکنندگانی که در اطراف میدان منیریه مشغول به کار هستند. شرکت‌هایی مثل بولدوزر و ...) و چون این شرکت‌ها بازار هدف را کاملا تقسیم کرده‌اند، بنابراین روی مشتریان یکدیگر تاثیر چندانی ندارند.

 

برگرفته از مقاله ای از شادی گلچین فر و امیر بختائی، کارشناسان بخش مشاوره و تحقیق سازمان مدیریت صنعتی



برچسب‌ها: بخش بندي بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۰ |