مترجم: فرهاد اميري
در فیلم پارک ژوراسیک، جان هاموند، موسس پارک (که ریپارد آتنبورو نقش آن را ایفا می‌کرد) با دینس ندری (با بازیِ وین نایت) در مورد سیستم امنیتی‌ای حرف می‌زند که ندری برای پارک ایجاد کرده است. هاموند و ندری در این گفت و گو درباره کار ندری و مسائل مالیِ قرارداد سخن می‌گویند. دیالوگ بین آنها چیزی شبیه زیر است:

ندری: قدر مرا به حد کافی ندانسته اند. ما می‌توانیم از این اتاق بر کل پارک نظارت داشته باشیم، آن هم با کمترین خدمه. فکر می‌کنی این شکل از خودکارکردن ساده است؟ یا ارزان است؟ کسی را می‌شناسی که بتواند ماشین‌های اتصال هشت‌گانه را به هم شبکه کند و دو میلیون خط به زبان کد را کدگشایی کند؟ این کاری بود که من کردم. بله، اگر واقعا کسی را می‌شناسی، خیلی می‌خواهم ببینمش!

هاموند: به خاطر مشکلات مالی‌ات واقعا متاسفم. واقعا! اما مشکل خودت هستند و به کس


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۹۰ |


مترجم: فرهاد امیری
بازي ششم در مسابقات بیسبال سال 1986 است؛ یک بازی حساس بین نیویورک متز و بوستون رد ساکس! رد ساکس بسیار موفق ظاهر شده و کافی بود یک گیم دیگر از این مسابقه را ببرد تا به عنوان قهرمانی دست یابد.

اما تا اواخر بازی چنین اتفاقی نیفتاده است. حالا گیم آخر است. هر دو تیم برابرند. موکی یک توپ کاملا عادی را برای بیل بروکنر می‌فرستد، اما در کمال شگفتی، توپ از لای پاهای بیل قل می‌خورد و همین باعث می‌شود تا متز بازی را ببرد و قهرمان شود. بیل بروکنر برای 22 سال در لیگ ماژور بیسبال آمریکا بازی کرد، 2715 ضربه زد و با چوب بیسبالش به یک سوم توپ‌های ارسالی ضربه زد و آمار بسیار قابل قبولی به‌جا گذاشت، اما آقای بیل بروکنر به خاطر کدام بازی مشهور شده است؟ بله، دقیقا به خاطر همین بازی 1986 که اشتباهی فاحش در آن انجام داد!

یکی از اشتباه‌هاي فاحش در پروژه را به سختی می‌توان بخشید: اینکه تمام طول پروژه را به خوبی پیش‌رفته‌ای، به آخر رسیده‌ای و چون کمی زودتر پیروزی پروژه را اعلام کرده‌ای، ناگهان چیزی آن اواخر همه‌چیز 


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ |


مترجم: فرهاد‌امیری
بیشتر تمرکز این کتاب بر تکمیل موفق یک پروژه بوده است.‌اما گاه، پروژه‌ای بايد زودتر متوقف شود. در این صورت چه باید بکنیم؟ اینکه بدانی چه زمان باید پروژه را متوقف کنی، خودش مهارت بزرگی است؛ مهارتی که شهرت شما را در مقام یک مدیر پروژه‌ هدفمند، قابل اتکا و منطقی تضمین می‌کند.

همیشه احترام زیادی برای مدیر پروژه‌ای قائل بوده‌ام که می‌تواند با اعلام پایان یک پروژه، منافع مشتریان خود را بر منافع خویش ترجیح دهد. معمولا پایان پروژه در چنین حالتی به این دلیل اعلام می‌شود که پروژه‌ شما نمی‌تواند از پس برآوردن نیازهای مشتری برآید.

چند دلیل کلیدی برای توقف یک پروژه وجود دارند و اینجا برخی از آنها را فهرست کرده‌ام:


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۰ |


مترجم: فرهاد اميري
یکی از جنبه‌های مورد علاقه‌‌ام در مدیریت پروژه، آموزش است. من پس از آنکه با همه‌ جزئیات پروژه سر و کله می‌زنم و به اصطلاح «گِل‌کاری‌های» آن را انجام می‌دهم، به سراغ محصول تمام ‌شده می‌روم تا کیفیت کارکرد آن را ببینم.

می‌بینم که چطور مشتریان وقتی می‌فهمند محصول نهایی چگونه از پس نیازهای آنها بر می‌آید، هیجان‌زده می‌شوند. این قسمت از پروژه است که واقعا حالم را جا می‌آورد، چون می‌بینم محصول به خوبی ساخته شده و برای مشتریان آن کارکرد مطلوبی دارد. راستش، وقتی کار پروژه به خوبی پایان می‌پذیرد، کیف می‌کنم. بر حسب محصول تولیدشده، آموزش مشتری می‌تواند بخشی مهم از پروژه باشد (مثلا در پروژه‌های مربوط به تکنولوژی) یا چندان اهمیت نداشته باشد (برای مثال، در سازه‌های مسکونی). اگر پروژه‌ شما نیازی به آموزش مشتری برای کارکردن با محصول ندارد، با خیال راحت این فصل را نخوانید یا تنها آن را تورق کنید.

توسعه و هدایت یک برنامه‌ آموزشی قدرتمند برای مشتریان پروژه منفعت‌های قابل توجهی در بر خواهد داشت:


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۰ |


فرهاد اميري
بزرگ‌ترين لذت سال‌هاي دوران ابتدايي من، تمرين اطفاي حريق در مدرسه بود. وسط كلاس درسي خسته‌كننده، زنگ خطر براي شروع اين تمرين به صدا درمي‌آمد و همه‌ بچه‌ها يكصدا با هم مي‌گفتند «هوووووووووووووف» (يعني راحت شديم).

آن وقت آرام به سمت جالباسي راه مي‌افتاديم (يادتان باشد كه هرگز نبايد بدويد) تا كت‌هاي خودمان را برداريم و سپس در يك صف به حياط مدرسه برويم. آن‌وقت معلم‌ها حضور و غياب مي‌كردند تا همه سر صف باشند. سپس بعد از آن كه همه‌چيز تمام شد، ما به كلاس بازمي‌گشتيم، كت‌هايمان را آويزان مي‌كرديم و روي صندلي‌هايمان مي‌نشستيم تا بفهميم مشق شب كلاس درس خسته‌كننده‌مان چه خواهد بود...

اين يكي از مثال‌هاي آزمايش يك فرآيند براي اطمينان از اين امر است كه همه‌چيز طبق پيش‌بيني‌ها رخ خواهد داد. شما بايد احتمالا آزمايش‌هايي را روي محصولتان انجام دهيد تا اطمينان حاصل كنيد كه محصول شما 


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۰ |

فرهاد امیری

به‌عنوان مشاور به سرعت آموختم تا تمرکز خود را بر شاد کردن مشتریانم بگذاریم. یکبار، یکی از شرکایم چنین حرفی زد: «شرکایت نیستند که تو را به سطح شریک ارتقا می‌دهند؛

بلکه مشتریانت چنین کاری می‌کنند.» وقتی یک مدیر پروژه جوان و مشتاق و جویای نام شدم، باز هم شعار «مشتری‌ات را شاد کن» را بسیار جدی گرفتم و تقریبا همه‌کاری برای مشتریانم می‌کردم. کافی بود آنها لب تر می‌کردند و کاری از من می‌خواستند، آن وقت اگر می‌توانستم و کسری بودجه نمی‌آوردم، حتما آن کار را انجام می‌دادم. همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت تا اینکه گرفتار چند مشتری همزمان شدم.

تیم پروژه‌ای متشکل از شش نفر داشتم که روی ارتقای یک سیستم کامپیوتری کار می‌کردند. تیم من ساعت‌های زیادی را برای انجام این کار صرف کرد و تقریبا در آستانه اتمام این کار قرار 


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۰ |


فرهاد‌امیری
بخش دوم و پاياني
در بخش پیش با نکاتی در رابطه با «گزارش وضعیت پروژه» آشنا شدیم که رعایت آنها می‌تواند ما را در مدیریت هر چه بهتر پروژه یاری رساند. همان‌طور که گفته شد، هر چه گزارش وضعیت پروژه بهتر باشد، ارتباط تیم پروژه با ذی‌نفعان پروژه سفت و سخت‌تر است.

ضعف در تنظیم گزارش پروژه در شرایط ایده‌آل مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما به محض مواجهه با مشکلات، تیم پروژه را در معرض سخت‌ترین تهدیدها قرار می‌دهد. اما این ضعف نیز علل خود را دارد که در این بخش شرح داده خواهد شد و در عین حال علائم بروز این مشکل و راه‌‌های حل آن نیز در ادامه خواهد آمد.


چه‌طور اتفاق می‌افتد


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۰ |


مترجم: فرهاد اميري
بخش نخست
خلبان‌ها همیشه حیرت‌زده‌ام می‌کنند. آنها باید دانش شفاف و مطلقی درباره همه آن کلیدها، چراغ‌ها و سوئیچ‌های کابین خلبان داشته باشند. آنها قبل از پرواز همیشه دست به آزمایش و بررسی همه‌چیز می‌زنند تا مطمئن شوند پرواز ‌امنی را هدایت خواهند کرد.

همچنین باید ارتباط دائمی خود را با مرکز کنترل هوایی و زمینی برقرار کنند تا از عدم‌امکان تصادف با هواپیماهای دیگر اطمینان حاصل کنند. با این حال، آنچه بیش از همه حیرت‌زده‌ام می‌کند، توانایی آنها برای تحت کنترل قراردادن چیزهای غیرقابل ‌پیش‌بینی است؛ چیزهایی از قبیل آشفتگی هوایی یا عیب‌های مکانیکی. چندسال پیش در پروازی نشسته بودم که درون یک جریان تند هوایی وارد شد. آن وقت فنجان قهوه‌ام خالی شد و دیدم روی سقف قطره‌های قهوه پاشیده و مسافران روبه‌روی من پیراهن‌هایی مملو از رنگ قهوه‌ای پوشیده‌اند. درست پیش از این که وارد جریان هوای مزبور شویم، خلبان پشت میکروفن رفت و با صدایی بسیار اطمینان بخش گفت: «احتمالا باید‌اندکی تکان و اغتشاش را تحمل کنیم.» و بلافاصله بعد از آنکه ماجرا تمام شد، همان صدا دوباره برخاست و به ما خبر داد که از پس این اتفاق برآمده ایم و آسمان پیش رو صاف و آرام خواهد بود. خوشحال بودم خلباني پشت فرمان نشسته که با تمرکز و قطعیت زیاد ما را از دل این آشفتگی هوایی به سوی مقصدمان بیرون برده است.

مدیریت یک طرح پروژه نیز مشابه خلبانی یک هواپیما از مبدا تا مقصد است. مدیر پروژه باید


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه هفتم دی ۱۳۹۰ |

فاطمه باباخانی
اولین دوره سمینار «سیستم اطلاعات مدیریت پروژه» پنج‌شنبه 29 دی‌ماه در تهران برگزار خواهد شد.


این همایش به معرفی سیستم‌های اطلاعات مدیریت پروژه و ارتباط آن با سایر فرآیندهای مدیرت پروژه می‌پردازد. دکترسعید صدری، استاد دانشگاه ویرجینیاتک، در این سمینار به معرفی سیستم‌های اطلاعات مدیریت خواهد پرداخت و درباره کاربردهای جدید تئوری اطلاعات در طراحی سیستم اطلاعات مدیریت پروژه‌هاي ساخت سخنرانی خواهد کرد. شرح مصاحبه دنیای‌اقتصاد با وی در اين صفحه آمده است.
به نظر شما چه چالش‌های عمده‌ای در مدیریت پروژه وجود دارد که کاربست سیستم اطلاعات را ضروری می‌سازد؟
در حال حاضر موضوعی که در مدیریت پروژه اهمیت دارد مدیریت تکنولوژی پروژه است که به طور کلی در چند سال گذشته تحول یافته است و ما با تکنولوژی‌های جدیدی روبه‌رو شدیم. مسائلی که وجود دارد و چیزهایی که من مي‌گویم مربوط به اینجا است (ایالات متحده)، اما به طور کلی برای همه پروژه‌ها، تقاضای کیفیت بهتر و کارآیی بالاتر به چشم می‌خورد. می‌بینیم که مراحل مجزایی که در پروژه وجود داشته است (مانند طراحی ساختمان و ...)، الان به هم بسیار مربوط شده‌اند، به این دلیل که امکان تبادل اطلاعات میان مراحل وجود دارد. بنابراین اکنون نه‌تنها نیاز شدیدی برای سیستم‌های اطلاعات اعم از ERP و MIS احساس می‌شود، بلکه تقاضا برای آنها نیز بسیار زیاد است. در اینجا شرکت‌های بزرگ و ادارات دولتی برای هر پروژه ساختمانی یکBIN model 1مي‌سازند؛ این یکی از عواملی است که می‌تواند کمک کند که کمپانی‌ها هرچه بهتر جوابگوی نیازهای کارفرما باشند. مدیریت اطلاعات را یکی از برنامه‌هاي کارفرما محسوب می‌کنند. همچنین «سازماندهي دانش»2 در هر پروژه خود به عنوان یک پروژه مجزا دیده مي‌شود. بنابراین تکنولوژی سیستم‌های اطلاعات مدیریت پروژه که به لحاظ طراحی و اجرا بسیار تازه است، چالش بسیار بزرگی برای همه موسسات است. در مواجهه با این چالش باید ابتدا در نظر گرفت که ابعاد پیاده‌سازی ERP و MIS قرار است چقدر باشد.
از طرف دیگر، یکی از مسائلی که باید در پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات به آن دقت کرد، مدیریت منابع داخلی است. معمولا در مدیریت منابع داخلی چالش عمده این است که بلوغ مدیریت پروژه و اطلاعات در آن موسسه در چه حدی است. تشخیص این بلوغ و تشخیص نوع سیستم از جمله چالش‌هایی است که در همه جا، همه موسسات با آن مواجه هستند.

آیا هزینه‌هاي راه‌اندازی سیستم اطلاعات مدیریت صرفا در پروژه‌هاي بزرگ قابل قبول است؟ چگونه می‌توان این سیستم‌ها را برای سبد پروژه‌ها به کار برد؟
هزینه‌هاي پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات مدیریت پروژه در رابطه با یک پروژه به خصوص نیست و درباره کلیه اقدامات و فعالیت‌هاي یک سازمان است. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم در یک پروژه که کوچک است کارآیی ندارد. درحد هر سازمانی و به هر حدی که باشد از دو تا سه نفر تا چندین هزار نفر این سیستم لزوم دارد مساله بزرگ بودن پروژه نیست. مساله نیازی است که وجود دارد. به طور قطع لازم است که یک موسسه برای ارتباط پروژه‌ها و مدیریت منابع داخلی برنامه‌ریزی کند. بنابراین وقتی که سبد پروژه داریم نیاز به پیاده‌سازی سیستم اطلاعات مدیریت پروژه بسیار شدیدتر خواهد بود. معمولا سازمان‌هایی که پروژه‌هاي بیشتری دارند خیلی شدیدتر به آن نیاز دارند و خیلی سریع‌تر آن را پیاده مي‌کنند. در موضوع هزینه هم باید گفت که تکنولوژی نسبت به منافعی که دارد بسیار ارزان‌تر است. هزینه عمده در تغییراتی است که باید در نحوه کار و رویکردها و استانداردهای یک سیستم به وجود بیاید.

لطفا شرح دهید ارتباط سیستمی میان سیستم‌های ERP، MIS، و PMIS چگونه است و آیا جریان اطلاعات میان این سیستم‌ها شکل می‌گیرد یا خیر؟
اولا وقتی شما سیستمی نظیر ERP و MIS داشته باشید، ERP یک سطح از MIS بالاتر است و مسلما شما PMIS دارید؛ یعنی نمی‌توانید مدیریت منابع داخلی داشته باشید و مدیریت پروژه جزو آن نباشد. بنابراین به طور قطع این رابطه وجود دارد و امکان‌پذیر نیست که یکی وجود داشته باشد و سطح پایین‌تر وجود نداشته باشد. ارتباط اینها بستگی به طرح سیستم دارد که باید جوابگوی نیازهای سازمان باشد و براساس نحوه جمع کردن اطلاعات و پخش آن و منابع انسانی مرتبط با این سیستم، در هر سازمانی مجزا است. البته مدل‌هایی وجود دارد که برای چگونگی طرح و پیاده‌سازی سیستم‌های اطلاعات الگوهای کلی ارائه می‌دهد، اما جزئیات مهم است؛ یعنی باید تعیین کنیم که چگونه با توجه به نیازهای سیستم آن سیستم‌ها را پیاده و اجرا کنیم.

رویکردهای نوین در مدیریت اطلاعات چیست و این روش‌ها چگونه به مدیریت بهتر پروژه‌ها کمک می‌کنند؟
استانداردهایی در این خصوص وجود دارد. در سه سطح مختلف برای مدیریت اطلاعات، استانداردهایی در دنیا رایج شده است. یکی از آنها مدیریت پروژه است، مرحله بعدی مدیریت برنامه است و مرحله بعد مدیریت پرتفولیو است. استفاده از این استانداردها در اروپا و آمریکا با هم متفاوت است، هرچند که بسیار نزدیک به هم هستند. به وجود آوردن یک PMO 3 در هر سازمانی موضوع داغی است و روی آن کار مي‌شود. هدف اصلی این است که این دانشی که از هر پروژه ای حاصل مي‌شود به شکل مستند در آن سازمان باقی بماند و بتواند از دانشی که به دست آمده در پروژه‌هاي بعدی استفاده کند تا همه پروژه‌ها از منابع سازمانی استفاده کنند. این دیدگاه که یک پروژه به شکل مستقل باید در ارتباط با کلیه منابع و امکانات آن سازمان باشد، دیدگاهی بسیار مقبول‌ و پذيرفته است.
مساله دیگر چرخه عمر پروژه است. در پروژه‌هاي ساختمانی و حتي در پروژه‌هاي کارخانه‌ای مي‌بینیم که به عنوان یک مرحله مدل‌سازی اطلاعات ساخت4 است که مرحله طراحی است و مرحله دوم، برنامه‌ریزی برای اتصال مراحل ساخت5 یا مدل اتصال مراحل ساخت است که به طور مختصر به آن BAM مي‌گویند و مرحله بعدی بهینه‌سازی عملیات ساخت6 است. مي‌بینید که چرخه عمر یک پروژه بیش از هر چیزی مدنظر است و ارتباط دادن اطلاعاتی که در طول چرخه عمر و در طول این چرخه تولید و بهره‌برداری مي‌شود، بسیار مورد توجه قرار مي‌گیرد.

جهت ترویج فرهنگ استفاده از سیستم‌های نوین اطلاعات در مدیریت پروژه، اولین قدم را چه می‌دانید؟ آیا این سیستم‌ها همانقدر که انعطاف در برابر شرایط بیرونی را بیشتر می‌کنند، موجب نمی‌شوند که کنترل بر منابع انسانی بیشتر شود و آیا این کنترل در پروژه‌های مهندسی - محور مشکل‌زا نیست؟
آن چیزی که لازم است این است که یکسری استانداردهای وجود داشته باشد، در بسیاری از کشورها این استانداردها دوران طفولیت خود را مي‌گذرانند و در حال توسعه هستند. مثلا استانداردهایی که به عنوان استاندارد ملی cad وجود دارد؛ یا برنامه این‌دیزاین. آن استانداردی که برای «برنامه‌سازي اطلاعات ساخت» وجود دارد، الان در حال نوشته شدن است و ورژن اول آن نوشته شده و ورژن دوم آن قرار است ماه آینده منتشر شود.
یعنی تمام شده و نهایی نیست. بنابراین وجود یکسری استانداردهایی که کمک مي‌کند هم کسانی که نرم‌افزار و سخت افزار را طراحی مي‌کنند، بدانند که برچه مبنایی آن را طراحی کنند و هم به كاربران و کسانی که سازمان‌هاي اداری را طراحی و پیاده مي‌کنند، كمك مي‌كند. بنابراين باید این استانداردها در سطح ملی به وجود بیاید.
بعد از به وجود آوردن این استانداردها تقاضای بازار و صاحبان پروژه که منافع سیستم‌ها را مي‌بینند موجب خواهد شد که صنعت مجبور شود که حتي اگر نخواهد از این سیستم‌ها استفاده کند. بنابراین نوشتن استانداردها مهم است و باید این استانداردها بین‌المللی باشند. بنابراین هر قطعه اگر در هر جای دنیا، مانند چین یا اروپا، باشد، این استانداردها قابلیت مبادله اطلاعات را به ما مي‌دهند.
چیزی که مبنا برای این استانداردها هست آن چارچوبی است که ISO به آنها اشاره کرده است. ISO یک چارچوب برای طبقه‌بندی مدل‌هاي داده دارد. حالا هر کدام از کشورها استانداردهایی را می‌پذیرند؛ مثلا آمریکا بر اساس سیستمی که AMI class نامیده مي‌شود طراحی مي‌کند که این سیستم در حال طراحی است و هنوز کامل نشده است. اروپا UNI class را دارد که تقریبا طراحي آن را تمام کرده‌اند و دارند تغییراتی در آن مي‌دهند. آنچه مهم است این است که بر اساس آن، استانداردهای ایزو طراحی شود و این قابلیت وجود دارد؛ اين موضوع كه پروژه در کدام کشور و با کدام روال مدیریت می‌شود، مهم نیست و تبادل اطلاعات در سیستم‌ها مختلف میسر خواهد داشت.
اینکه گفتید آیا کنترل بر منابع انسانی بیشتر مي‌شود به طور قطع هدف این است که کنترل بیشتری باشد، اما در پروژه‌هاي مهندسی‌محور روال كار فرقی نمی‌کند. وقتی که اطلاعات دقیق باشد و به نحوی باشد که قابل دسترسی برای همه کسانی که نیاز به آن دارند، باشد و تغییر و تبدیل در عمر طراحی و ساخت به وجود نیاید در هر پروژه‌ای که باشد نه‌تنها مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه مشکلات را هم حل مي‌کند.

هدف شما از شرکت در همایش سیستم اطلاعات مدیریت پروژه در ایران چیست و مطالبی که در این سخنرانی بیان می‌شود چگونه می‌تواند برای مدیران پروژه راهگشا باشد؟
من در این همایش سیستم‌هایی را معرفی خواهم کرد که برای طبقه‌بندی اطلاعات و استانداردها وجود دارد. این برنامه‌ای است که از من خواستند. کسانی که در صنعت حضور دارند باید با این مسائل آشنا باشند که چه مسائلی وجود دارد و این همایش کمک مي‌کند که بدانند ايران در دنیا در چه موقعیتی قرار دارد و بايد از تغییراتی که در دنیا حادث شده است، در مملکت استفاده کرد.
صحبتی که من مي‌کنم بر این مبنا است که استانداردهایی وجود دارد و برنامه‌ریزی خود را بر اساس آن استانداردها بکنند و پیشقدم شوند که استاندارد ملی نوشته شود. ما هنوز استاندارد ملی برای طبقه‌بندی اطلاعاتی نداریم؛ بنابراین خیلی مهم است که بخواهیم این استانداردها و کدها به صورت ملی نوشته شود.
براي اطلاع بيشتر در خصوص همايش سيستم اطلاعات در مديريت پروژه به سايت: Irpmis.com مراجعه فرماييد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان



پاورقي:
1.building information modeling
2. temporary knowledge organization
3.project management office
4. Building information modeling
5. Building assembly planning
6. Building operation optimization


برچسب‌ها: مديريت پروژه
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه یکم دی ۱۳۹۰ |


فرهاد امیری
وقتی این فصل را می‌نوشتم، با خودم کلنجار می‌رفتم که آیا موضوع آن واقعا یک اشتباه جدی در مدیریت پروژه هست یا نه. چندین پروژه انجام داده‌ام که در آنها نتیجه نهایی موفقیت‌آمیز بود؛ اما پول خرج‌شده بر سر پروژه بیش از پیش‌بینی‌های اولیه از آب درآمد. خوب، آیا این یک اشتباه فاحش است؟

اگر فرهنگ سازمانی خود را در نظر بگیرید و از چشم‌انداز تحویل پروژه به موضوع بنگرید، این اتفاق هم می‌تواند یک اشتباه فاحش باشد و هم می‌تواند نباشد. با این حال، از چشم‌انداز اعتبار خودتان در مقام یک مدیرپروژه که باید هزینه‌های پروژه را تخمین بزند و پروژه را طبق توافق‌های آغازین به پایان برساند، فراتررفتن هزینه‌ها یک اشتباه فاحش است. توانایی شما برای تکمیل یک پروژه طبق موعد و طبق هزینه‌های پیش‌بینی‌شده، معیاری مهم برای ادامه موفقیت شما در مقام یک مدیر پروژه است. هربار که اتفاقی جز این بیفتد، از اعتبار شما نیز در مقام مدیر پروژه کسر خواهد شد.

کتاب‌های بسیار خوبی درباره مدیریت هزینه‌های یک پروژه نوشته شده است و به لطف آنها، چندان به طور دقیق و با شرح جزئیات به تکنیک‌های مدیریت هزینه نخواهم پرداخت و شما را به خواندن همان کتاب‌ها برای اطلاعات دقیق‌تر دعوت می‌کنم. پس آن کاری که خواهم کرد، شرحی موجز از برخی مسائل است که خودم در مدیریت بودجه پروژه با آنها مواجه شده‌ام. همچنین به چند تکنیک اشاره خواهم کرد که در مدیریت این مسائل مفید خواهند بود.
نخست، اجازه دهید به برخی از واژه‌های تخصصی مدیریت هزینه پروژه اشاره کنم تا زبان‌مان را بر این موضوع مشترک کنیم:


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰ |


مترجم: فرهاد امیری
خب، پروژه شما روی غلتک است و کارها در حال انجام شدن. آن وقت، از دل آسمان، مشکلی در رابطه با طراحی محصول ـ آن هم از نوع پیش‌بینی نشده و صدالبته کلیدی ـ نازل می‌شود. شما در مقام مدیر پروژه، چنین ارزیابی می‌کنید که این قضیه پیش‌بینی نشده در طراحی محصول چندان تاثیری بر زمان‌بندی پروژه نخواهد داشت و آن را به یکی از اعضای تیم می‌سپارید. اما مساله حل نمی‌شود.

چرا؟ چون آن عضو تیم تصور مي‌كند مدیر پروژه در حال رفع و رجوع مشکل مزبور است. پروژه تاخیر خواهد داشت، در حالی‌که شما روحتان هم از این تاخیر بی‌خبر بوده است و دلیل آن نیز صرفا تعلل در پرداختن به موقع به همان مشکل طراحی است.

ریسک پروژه و مدیریت مشکلات پروژه یکی از جنبه‌های مهلک مدیریت پروژه است، اما در عین حال 


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۰ |

پیام‌های بازرگانی تلویزیون؛ همان پیام‌های سی‌ثانیه‌ای که ساختاری بسیار دقیق دارند و از اصل بازاریابی AIDA (توجه، جذابیت، میل و عمل) تبعیت می‌کنند؛ برخی پیام‌های بازرگانی می‌توانند بسیار برانگیزاننده باشند و اصولا آگاهی مخاطب را درباره یک محصول یا خدمات بالا می‌برند و روشی اثبات‌شده برای وادارکردن شما به خریدن کالای فروشنده هستند.

خب، پیام‌های بازرگانی چه ربطی دارند به موضوع این فصل، به اینکه چه‌طور باید با دیگران بر سر پروژه خود ارتباط برقرار کنیم؟ یک طرح خوب ارتباطی از جنبه‌های زیر بسیار مشابه یک پیام بازرگانی خوب است:


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ |

مترجم: فرهاد امیری

چند سال قبل در یک شرکت سازنده عظیم صنعتی، روی پروژه‌ای مربوط به یک فرآیند مهندسی معکوس کار می‌کردم

پروژه ماه‌ها به طول انجامید و به نظر می‌رسید همه‌چیز خوب پیش می‌رود. آن وقت، شخصی که نام مستعار «هک» را روی آن می‌گذارم، داخل پروژه شد. وظیفه او تهیه گزارش برای یکی از مدیران بود. هک از همان اول با دید منفی به داخل پروژه آمد و بعد از چند هفته توانست مدیر مزبور را قانع کند که باید پروژه را تعطیل کرد. آن روز تیم پروژه وسایلش را جمع کرد و از آنجا رفت. وقتی دوباره به آن پروژه نگاه می‌کنم، می‌بینم که اگر هک را زودتر درگیر پروژه کرده بودیم، شاید می‌توانستیم تغییراتی اساسی در جهت‌گیری آن اعمال کنیم. به این ترتیب می‌توانستیم پروژه را با انتظارات مدیریت هم‌سوتر کنیم و از اتلاف این همه زمان و پول بر سر آن جلوگیری کنیم. شاید هم قضیه کلا بر عکس باشد. شاید هک صرفا آن کسی است که ناگهان به پروژه‌تان آمده و موجب شده است كه همه چیز از هم بپاشد. شاید تعطیل‌کردن پروژه تصمیم نادرستی بوده باشد. و البته شاید هم تصمیم درستی بوده؛ زیرا پروژه نیاز جمعی مصرف‌کنندگان را پاسخ نمی‌داده است. فارغ از اینکه تصمیم درستی بوده است یا نه، باید حواستان باشد چه کسی درگیر پروژه‌تان می‌شود. باید کسی را درگیر پروژه کنید که به شکلی بهتر موفقیت آن را تضمین کند و علیه هدررفتن و ناکام‌ماندن پروژه‌ای مناسب گام بردارد.

پس اجازه بدهید درباره آدم‌ها یا ذی‌نفع‌هایی سخن بگوییم که در پروژه نقشی بر عهده ندارند، اما می‌تواند بر برون‌داد آن تاثیر بگذارند. به نظر من و بر اساس تجربیات‌ام، می‌توان ذی‌نفع‌ها را به دو گروه تقسیم کرد: ذی‌نفع‌های مشتری که شما به آنها کمک می‌کنید و ذی‌نفع‌های تامین‌کننده که به شما کمک می‌کنند. ذی‌نفع‌های مشتری اساسا اغلب همراه با مدیریت مربوط به ایشان بدل به مشتریان شما می‌شوند. در پایان آنها محصول نهایی شما را داوری و ارزیابی خواهند کرد. ذی‌نفع‌های تامین‌کننده شما می‌توانند انواع گوناگونی داشته باشند. پرسنل پشتیبانی فنی، مشاوران، و عرضه‌کنندگان خارج از قرارداد نرم‌افزارها، همگی نمونه‌هایی از ذی‌نفع‌های تامین‌کننده هستند. وقتی به طراحی پروژه خود می‌پردازید، باید درباره نوع کمک مورد نیاز خود فکر کنید و ذی‌نفع‌های تامین‌کننده مناسب خویش را فهرست نمایید.

چطور اتفاق می‌افتد
1- هیچ تعریف دقیقی در دست ندارید که چه کسی مشتری است


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه یکم آذر ۱۳۹۰ |
اجتناب از قوهاي سياه *

پروژه‌هاي آي‌تي، اكنون خيلي بزرگ بوده و با بسياري از جنبه‌هاي يك سازمان در ارتباط هستند كه ريسكي نامتعارف و تازه را موجب مي‌شوند. پروژه‌هاي آي‌تي كه به خوبي مديريت نمي‌شوند، معمولا به قيمت از دست دادن شغل مديران عالي تمام مي‌شوند، اتفاقي كه براي نوئل فورگيرد، مديرعامل اي.اي.دي.اس افتاد.

اين پروژه‌ها مي‌توانند كل شركت را غرق كنند و حتي شهرها و كشورها را به خطر اندازند. طبق گزارش‌ها، ماه‌ها مشكلات بي‌وقفه آي‌تي در فرودگاه هنگ‌كنگ، مانند اشتباه در سيستم نمايش اطلاعات پرواز و پايگاه اطلاعاتي مسيريابي نقل و انتقال اثاثيه و بار، به دليل فرصت‌هاي كسب و كار از دست رفته در سال‌هاي 1998 و 1999، براي اقتصاد اين كشور، ششصد ميليون دلار هزينه دربرداشت. مديران عامل شركت‌هايي كه پروژه‌هاي آي‌تي مهمي را به عهده مي‌گيرند، بايد به راستي در مورد ريسك‌هاي آنها آگاه باشند.
عجيب نخواهد بود اگر يك شركت بزرگ و جا افتاده در سال‌هاي آينده به دليل يك پروژه آي‌تي خارج از كنترل با شكست مواجه شود. در واقع، داده‌ها نشان مي‌دهند اين اتفاق براي يكي دو شركت اتفاق خواهد افتاد.
هر شركتي كه به فكر يك پروژه بزرگ تكنولوژي است، بايد يك آزمون استرس را براي ارزيابي ميزان آمادگي طراحي كند. مديران به عنوان بخشي از فرآيند مديريت قوهاي سياه آي‌تي، بايد دو سوال كليدي از خود بپرسند: نخست، اگر بزرگ‌ترين پروژه تكنولوژي‌اش افزايش بودجه چهارصد درصدي يا بيشتر داشته باشد و اگر تنها 25 درصد تا پنجاه درصد منافع پروژه حاصل شود، آيا شركت به حد كافي براي پذيرش ضربه‌ها قوي است؟ دوم، اگر پانزده درصد از پروژه‌هاي تكنولوژي اندازه متوسط شركت (نه پروژه‌اي كه همه توجه مديريت عالي را به خود جلب مي‌كند، بلكه پروژه‌هاي در مرتبه دوم توجه كه اغلب ناديده گرفته مي‌شوند) افزايش هزينه‌اي به اندازه دويست درصد نسبت به ميزان تخمين‌زده شده داشته باشند، آيا شركت مي‌تواند ضربه حاصل از آن را تحمل كند؟ اين اعداد ممكن است نامحتمل به نظر رسند، اما تحقيق ما نشان مي‌دهد متناوب اتفاق مي‌افتند.
حتي اگر شركت‌ها آزمون استرس را پشت سر بگذارند، مديران باهوش قدم‌هاي ديگري را براي اجتناب از قوهاي سياه آي‌تي برمي‌دارند. آنها پروژه‌هاي بزرگ را به پروژه‌هايي با اندازه، پيچيدگي و مدت زمان كمتر تقسيم مي‌كنند. برنامه‌هاي اقتضايي را براي مواجهه با ريسك‌هاي اجتناب‌ناپذير تعيين كرده و اجرا مي‌كنند و از بهترين تكنيك‌هاي ممكن پيش‌بيني بهره مي‌جويند: به طور مثال، «پيش‌بيني طبقه مرجع» كه يك روش پيش‌بيني برگرفته از كار برندگان نوبل، دانيل كانمن و آموس تورسكي است. اين تكنيك‌ها كه نتايج حاصل از پروژه‌هاي مشابه انجام شده در ساير سازمان‌ها را براي پيش‌بيني مدنظر قرار مي‌دهند، اكنون به طور گسترده در كسب و كار، امور دولتي و مشاوره مورد استفاده قرار مي‌گيرند و براي پروژه‌هاي دولتي بزرگ در انگلستان و دانمارك اجباري شده‌اند.
اكنون كه شركت‌هاي جهاني براي تصميم‌گيري‌هاي بهتر تكيه بيشتري بر تحليل‌ها و داده‌ها دارند، بازبيني‌هاي منظم سيستم‌هاي تكنولوژي اجتناب‌ناپذير هستند. اما ريسك‌هاي حاصل از آنها مي‌توانند بسيار تاثيرگذار باشند و اجتناب‌ از آنها نيازمند توجه دقيق مديران عالي است.

داستان موفقيت: چگونه يك شركت، پروژه آي‌تي پردردسر را مهار كرد؟
در آوريل 2006، بانك امارات تصميم به نوسازي قسمتي از سيستم اصلي بانكداري خود گرفت. پس از يك برنامه‌ريزي دوازده ماهه، مديران پروژه را آغاز كردند. آنها دو هدف اصلي داشتند: اجتناب از گسترش ماموريت و اجرايي كردن هرچه سريع‌تر پروژه.
در طي تابستان 2007، هرچند بانك اعلام كرد با ادغام شدن با بانك ان‌بي‌دي، بانك امارات ان‌بي‌دي را شكل داده است، اين موضوع پروژه پيچيده موجود را هولناك‌تر ساخت: اكنون سيستم نيازمند كار براي هر دو بانك بود و بايد در هجده ماه آماده مي‌شد. به علاوه، بايد در يك «انفجار بزرگ» سيستم قبلي از خاطره‌ها محو مي‌شد: همه
اجزاي سيستم قبلي (كامپيوترهاي شعبه‌ها، خودپردازها، بانكداري الكترونيك و مراكز تلفن) بايد به طور همزمان به سيستم جديد چرخش مي‌يافتند. امكان نياز به اصلاح بودجه پروژه بسيار واقعي مي‌نمود.
اما در نوامبر 2009، زماني كه پروژه بسيار كامل شد، زمان‌بندي تنها هفت درصد عقب بود و هزينه‌ها تنها هجده درصد نسبت به تخمين اوليه افزايش داشتند، هرچند ادغام باعث دو برابر شدن اندازه پروژه شده بود. در حوزه‌اي كه افزايش‌هاي زياد در هزينه‌ها معمول است، اين موضوع يك موفقيت چشمگير است.
رهبران پروژه قدم‌هاي اساسي مختلفي برداشتند. آنها:
1- حتي پس از ادغام، زمان‌بندي پروژه را كنار نگذاشتند.
2- در مقابل ايجاد تغيير در گستره پروژه مقاومت كردند.
3- پروژه را به واحدهاي مجزا تقسيم كردند.
4- يك تيم مناسب، شامل كارشناسان آي‌تي هر دو شركت، شناسان بيروني و فروشنده‌ها تشكيل دادند.
5- از ترك خدمت اعضاي تيم جلوگيري كردند.
6- ابتكار را به صورت يك فعاليت كسب و كار شكل دادند، نه يك فعاليت فني.
7- بر يك هدف واحد تمركز كردند: «آمادگي براي اجرايي شدن» و همه فعاليت‌ها را با اين معيار مورد ارزيابي قرار دادند.

پاورقي:
* هر پروژه‌اي كه خسارات ناشي از آن بسيار بزرگ (دو تا چند برابر هزينه تخميني پروژه) ارزيابي مي‌شود، قوي سياه نام مي‌گيرد.
منبع: مجله گزيده مديريت/
تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: مديريت پروژه
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نهم آبان ۱۳۹۰ |