
ندری: قدر مرا به حد کافی ندانسته اند. ما میتوانیم از این اتاق بر کل پارک نظارت داشته باشیم، آن هم با کمترین خدمه. فکر میکنی این شکل از خودکارکردن ساده است؟ یا ارزان است؟ کسی را میشناسی که بتواند ماشینهای اتصال هشتگانه را به هم شبکه کند و دو میلیون خط به زبان کد را کدگشایی کند؟ این کاری بود که من کردم. بله، اگر واقعا کسی را میشناسی، خیلی میخواهم ببینمش!
هاموند: به خاطر مشکلات مالیات واقعا متاسفم. واقعا! اما مشکل خودت هستند و به کس
  
اما تا اواخر بازی چنین اتفاقی نیفتاده است. حالا گیم آخر است. هر دو تیم برابرند. موکی یک توپ کاملا عادی را برای بیل بروکنر میفرستد، اما در کمال شگفتی، توپ از لای پاهای بیل قل میخورد و همین باعث میشود تا متز بازی را ببرد و قهرمان شود. بیل بروکنر برای 22 سال در لیگ ماژور بیسبال آمریکا بازی کرد، 2715 ضربه زد و با چوب بیسبالش به یک سوم توپهای ارسالی ضربه زد و آمار بسیار قابل قبولی بهجا گذاشت، اما آقای بیل بروکنر به خاطر کدام بازی مشهور شده است؟ بله، دقیقا به خاطر همین بازی 1986 که اشتباهی فاحش در آن انجام داد!
یکی از اشتباههاي فاحش در پروژه را به سختی میتوان بخشید: اینکه تمام طول پروژه را به خوبی پیشرفتهای، به آخر رسیدهای و چون کمی زودتر پیروزی پروژه را اعلام کردهای، ناگهان چیزی آن اواخر همهچیز

همیشه احترام زیادی برای مدیر پروژهای قائل بودهام که میتواند با اعلام پایان یک پروژه، منافع مشتریان خود را بر منافع خویش ترجیح دهد. معمولا پایان پروژه در چنین حالتی به این دلیل اعلام میشود که پروژه شما نمیتواند از پس برآوردن نیازهای مشتری برآید.
چند دلیل کلیدی برای توقف یک پروژه وجود دارند و اینجا برخی از آنها را فهرست کردهام:

میبینم که چطور مشتریان وقتی میفهمند محصول نهایی چگونه از پس نیازهای آنها بر میآید، هیجانزده میشوند. این قسمت از پروژه است که واقعا حالم را جا میآورد، چون میبینم محصول به خوبی ساخته شده و برای مشتریان آن کارکرد مطلوبی دارد. راستش، وقتی کار پروژه به خوبی پایان میپذیرد، کیف میکنم. بر حسب محصول تولیدشده، آموزش مشتری میتواند بخشی مهم از پروژه باشد (مثلا در پروژههای مربوط به تکنولوژی) یا چندان اهمیت نداشته باشد (برای مثال، در سازههای مسکونی). اگر پروژه شما نیازی به آموزش مشتری برای کارکردن با محصول ندارد، با خیال راحت این فصل را نخوانید یا تنها آن را تورق کنید.
توسعه و هدایت یک برنامه آموزشی قدرتمند برای مشتریان پروژه منفعتهای قابل توجهی در بر خواهد داشت:

آن وقت آرام به سمت جالباسي راه ميافتاديم (يادتان باشد كه هرگز نبايد بدويد) تا كتهاي خودمان را برداريم و سپس در يك صف به حياط مدرسه برويم. آنوقت معلمها حضور و غياب ميكردند تا همه سر صف باشند. سپس بعد از آن كه همهچيز تمام شد، ما به كلاس بازميگشتيم، كتهايمان را آويزان ميكرديم و روي صندليهايمان مينشستيم تا بفهميم مشق شب كلاس درس خستهكنندهمان چه خواهد بود...
اين يكي از مثالهاي آزمايش يك فرآيند براي اطمينان از اين امر است كه همهچيز طبق پيشبينيها رخ خواهد داد. شما بايد احتمالا آزمايشهايي را روي محصولتان انجام دهيد تا اطمينان حاصل كنيد كه محصول شما

فرهاد امیری
بهعنوان مشاور به سرعت آموختم تا تمرکز خود را بر شاد کردن مشتریانم بگذاریم. یکبار، یکی از شرکایم چنین حرفی زد: «شرکایت نیستند که تو را به سطح شریک ارتقا میدهند؛بلکه مشتریانت چنین کاری میکنند.» وقتی یک مدیر پروژه جوان و مشتاق و جویای نام شدم، باز هم شعار «مشتریات را شاد کن» را بسیار جدی گرفتم و تقریبا همهکاری برای مشتریانم میکردم. کافی بود آنها لب تر میکردند و کاری از من میخواستند، آن وقت اگر میتوانستم و کسری بودجه نمیآوردم، حتما آن کار را انجام میدادم. همه چیز خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه گرفتار چند مشتری همزمان شدم.
تیم پروژهای متشکل از شش نفر داشتم که روی ارتقای یک سیستم کامپیوتری کار میکردند. تیم من ساعتهای زیادی را برای انجام این کار صرف کرد و تقریبا در آستانه اتمام این کار قرار

ضعف در تنظیم گزارش پروژه در شرایط ایدهآل مشکلی ایجاد نمیکند، اما به محض مواجهه با مشکلات، تیم پروژه را در معرض سختترین تهدیدها قرار میدهد. اما این ضعف نیز علل خود را دارد که در این بخش شرح داده خواهد شد و در عین حال علائم بروز این مشکل و راههای حل آن نیز در ادامه خواهد آمد.

همچنین باید ارتباط دائمی خود را با مرکز کنترل هوایی و زمینی برقرار کنند تا از عدمامکان تصادف با هواپیماهای دیگر اطمینان حاصل کنند. با این حال، آنچه بیش از همه حیرتزدهام میکند، توانایی آنها برای تحت کنترل قراردادن چیزهای غیرقابل پیشبینی است؛ چیزهایی از قبیل آشفتگی هوایی یا عیبهای مکانیکی. چندسال پیش در پروازی نشسته بودم که درون یک جریان تند هوایی وارد شد. آن وقت فنجان قهوهام خالی شد و دیدم روی سقف قطرههای قهوه پاشیده و مسافران روبهروی من پیراهنهایی مملو از رنگ قهوهای پوشیدهاند. درست پیش از این که وارد جریان هوای مزبور شویم، خلبان پشت میکروفن رفت و با صدایی بسیار اطمینان بخش گفت: «احتمالا بایداندکی تکان و اغتشاش را تحمل کنیم.» و بلافاصله بعد از آنکه ماجرا تمام شد، همان صدا دوباره برخاست و به ما خبر داد که از پس این اتفاق برآمده ایم و آسمان پیش رو صاف و آرام خواهد بود. خوشحال بودم خلباني پشت فرمان نشسته که با تمرکز و قطعیت زیاد ما را از دل این آشفتگی هوایی به سوی مقصدمان بیرون برده است.
مدیریت یک طرح پروژه نیز مشابه خلبانی یک هواپیما از مبدا تا مقصد است. مدیر پروژه باید
 فاطمه باباخانی
اولین دوره سمینار «سیستم اطلاعات مدیریت پروژه» پنجشنبه 29 دیماه در تهران برگزار خواهد شد. 
		 
				
		![]()  | 
  
این
 همایش به معرفی سیستمهای اطلاعات مدیریت پروژه و ارتباط آن با سایر 
فرآیندهای مدیرت پروژه میپردازد. دکترسعید صدری، استاد دانشگاه 
ویرجینیاتک، در این سمینار به معرفی سیستمهای اطلاعات مدیریت خواهد پرداخت
 و درباره کاربردهای جدید تئوری اطلاعات در طراحی سیستم اطلاعات مدیریت 
پروژههاي ساخت سخنرانی خواهد کرد. شرح مصاحبه دنیایاقتصاد با وی در اين 
صفحه آمده است. 
به نظر شما چه چالشهای عمدهای در مدیریت پروژه وجود دارد که کاربست سیستم اطلاعات را ضروری میسازد؟
در
 حال حاضر موضوعی که در مدیریت پروژه اهمیت دارد مدیریت تکنولوژی پروژه است
 که به طور کلی در چند سال گذشته تحول یافته است و ما با تکنولوژیهای 
جدیدی روبهرو شدیم. مسائلی که وجود دارد و چیزهایی که من ميگویم مربوط به
 اینجا است (ایالات متحده)، اما به طور کلی برای همه پروژهها، تقاضای 
کیفیت بهتر و کارآیی بالاتر به چشم میخورد. میبینیم که مراحل مجزایی که 
در پروژه وجود داشته است (مانند طراحی ساختمان و ...)، الان به هم بسیار 
مربوط شدهاند، به این دلیل که امکان تبادل اطلاعات میان مراحل وجود دارد. 
بنابراین اکنون نهتنها نیاز شدیدی برای سیستمهای اطلاعات اعم از ERP و 
MIS احساس میشود، بلکه تقاضا برای آنها نیز بسیار زیاد است. در اینجا 
شرکتهای بزرگ و ادارات دولتی برای هر پروژه ساختمانی یکBIN model 
1ميسازند؛ این یکی از عواملی است که میتواند کمک کند که کمپانیها هرچه 
بهتر جوابگوی نیازهای کارفرما باشند. مدیریت اطلاعات را یکی از برنامههاي 
کارفرما محسوب میکنند. همچنین «سازماندهي دانش»2 در هر پروژه خود به عنوان
 یک پروژه مجزا دیده ميشود. بنابراین تکنولوژی سیستمهای اطلاعات مدیریت 
پروژه که به لحاظ طراحی و اجرا بسیار تازه است، چالش بسیار بزرگی برای همه 
موسسات است. در مواجهه با این چالش باید ابتدا در نظر گرفت که ابعاد 
پیادهسازی ERP و MIS قرار است چقدر باشد.
از طرف دیگر، یکی از مسائلی 
که باید در پیادهسازی سیستمهای اطلاعات به آن دقت کرد، مدیریت منابع 
داخلی است. معمولا در مدیریت منابع داخلی چالش عمده این است که بلوغ مدیریت
 پروژه و اطلاعات در آن موسسه در چه حدی است. تشخیص این بلوغ و تشخیص نوع 
سیستم از جمله چالشهایی است که در همه جا، همه موسسات با آن مواجه هستند.
آیا
 هزینههاي راهاندازی سیستم اطلاعات مدیریت صرفا در پروژههاي بزرگ قابل 
قبول است؟ چگونه میتوان این سیستمها را برای سبد پروژهها به کار برد؟
هزینههاي
 پیادهسازی سیستمهای اطلاعات مدیریت پروژه در رابطه با یک پروژه به خصوص 
نیست و درباره کلیه اقدامات و فعالیتهاي یک سازمان است. بنابراین 
نمیتوانیم بگوییم در یک پروژه که کوچک است کارآیی ندارد. درحد هر سازمانی و
 به هر حدی که باشد از دو تا سه نفر تا چندین هزار نفر این سیستم لزوم دارد
 مساله بزرگ بودن پروژه نیست. مساله نیازی است که وجود دارد. به طور قطع 
لازم است که یک موسسه برای ارتباط پروژهها و مدیریت منابع داخلی 
برنامهریزی کند. بنابراین وقتی که سبد پروژه داریم نیاز به پیادهسازی 
سیستم اطلاعات مدیریت پروژه بسیار شدیدتر خواهد بود. معمولا سازمانهایی که
 پروژههاي بیشتری دارند خیلی شدیدتر به آن نیاز دارند و خیلی سریعتر آن 
را پیاده ميکنند. در موضوع هزینه هم باید گفت که تکنولوژی نسبت به منافعی 
که دارد بسیار ارزانتر است. هزینه عمده در تغییراتی است که باید در نحوه 
کار و رویکردها و استانداردهای یک سیستم به وجود بیاید.
لطفا شرح دهید ارتباط سیستمی میان سیستمهای ERP، MIS، و PMIS چگونه است و آیا جریان اطلاعات میان این سیستمها شکل میگیرد یا خیر؟ 
اولا
 وقتی شما سیستمی نظیر ERP و MIS داشته باشید، ERP یک سطح از MIS بالاتر 
است و مسلما شما PMIS دارید؛ یعنی نمیتوانید مدیریت منابع داخلی داشته 
باشید و مدیریت پروژه جزو آن نباشد. بنابراین به طور قطع این رابطه وجود 
دارد و امکانپذیر نیست که یکی وجود داشته باشد و سطح پایینتر وجود نداشته
 باشد. ارتباط اینها بستگی به طرح سیستم دارد که باید جوابگوی نیازهای 
سازمان باشد و براساس نحوه جمع کردن اطلاعات و پخش آن و منابع انسانی مرتبط
 با این سیستم، در هر سازمانی مجزا است. البته مدلهایی وجود دارد که برای 
چگونگی طرح و پیادهسازی سیستمهای اطلاعات الگوهای کلی ارائه میدهد، اما 
جزئیات مهم است؛ یعنی باید تعیین کنیم که چگونه با توجه به نیازهای سیستم 
آن سیستمها را پیاده و اجرا کنیم.
رویکردهای نوین در مدیریت اطلاعات چیست و این روشها چگونه به مدیریت بهتر پروژهها کمک میکنند؟
استانداردهایی
 در این خصوص وجود دارد. در سه سطح مختلف برای مدیریت اطلاعات، 
استانداردهایی در دنیا رایج شده است. یکی از آنها مدیریت پروژه است، مرحله 
بعدی مدیریت برنامه است و مرحله بعد مدیریت پرتفولیو است. استفاده از این 
استانداردها در اروپا و آمریکا با هم متفاوت است، هرچند که بسیار نزدیک به 
هم هستند. به وجود آوردن یک PMO 3 در هر سازمانی موضوع داغی است و روی آن 
کار ميشود. هدف اصلی این است که این دانشی که از هر پروژه ای حاصل ميشود 
به شکل مستند در آن سازمان باقی بماند و بتواند از دانشی که به دست آمده در
 پروژههاي بعدی استفاده کند تا همه پروژهها از منابع سازمانی استفاده 
کنند. این دیدگاه که یک پروژه به شکل مستقل باید در ارتباط با کلیه منابع و
 امکانات آن سازمان باشد، دیدگاهی بسیار مقبول و پذيرفته است.
مساله 
دیگر چرخه عمر پروژه است. در پروژههاي ساختمانی و حتي در پروژههاي 
کارخانهای ميبینیم که به عنوان یک مرحله مدلسازی اطلاعات ساخت4 است که 
مرحله طراحی است و مرحله دوم، برنامهریزی برای اتصال مراحل ساخت5 یا مدل 
اتصال مراحل ساخت است که به طور مختصر به آن BAM ميگویند و مرحله بعدی 
بهینهسازی عملیات ساخت6 است. ميبینید که چرخه عمر یک پروژه بیش از هر 
چیزی مدنظر است و ارتباط دادن اطلاعاتی که در طول چرخه عمر و در طول این 
چرخه تولید و بهرهبرداری ميشود، بسیار مورد توجه قرار ميگیرد.
جهت
 ترویج فرهنگ استفاده از سیستمهای نوین اطلاعات در مدیریت پروژه، اولین 
قدم را چه میدانید؟ آیا این سیستمها همانقدر که انعطاف در برابر شرایط 
بیرونی را بیشتر میکنند، موجب نمیشوند که کنترل بر منابع انسانی بیشتر 
شود و آیا این کنترل در پروژههای مهندسی - محور مشکلزا نیست؟
آن چیزی 
که لازم است این است که یکسری استانداردهای وجود داشته باشد، در بسیاری از 
کشورها این استانداردها دوران طفولیت خود را ميگذرانند و در حال توسعه 
هستند. مثلا استانداردهایی که به عنوان استاندارد ملی cad وجود دارد؛ یا 
برنامه ایندیزاین. آن استانداردی که برای «برنامهسازي اطلاعات ساخت» وجود
 دارد، الان در حال نوشته شدن است و ورژن اول آن نوشته شده و ورژن دوم آن 
قرار است ماه آینده منتشر شود. 
یعنی تمام شده و نهایی نیست. بنابراین 
وجود یکسری استانداردهایی که کمک ميکند هم کسانی که نرمافزار و سخت افزار
 را طراحی ميکنند، بدانند که برچه مبنایی آن را طراحی کنند و هم به 
كاربران و کسانی که سازمانهاي اداری را طراحی و پیاده ميکنند، كمك 
ميكند. بنابراين باید این استانداردها در سطح ملی به وجود بیاید.
بعد 
از به وجود آوردن این استانداردها تقاضای بازار و صاحبان پروژه که منافع 
سیستمها را ميبینند موجب خواهد شد که صنعت مجبور شود که حتي اگر نخواهد 
از این سیستمها استفاده کند. بنابراین نوشتن استانداردها مهم است و باید 
این استانداردها بینالمللی باشند. بنابراین هر قطعه اگر در هر جای دنیا، 
مانند چین یا اروپا، باشد، این استانداردها قابلیت مبادله اطلاعات را به ما
 ميدهند. 
چیزی که مبنا برای این استانداردها هست آن چارچوبی است که 
ISO به آنها اشاره کرده است. ISO یک چارچوب برای طبقهبندی مدلهاي داده 
دارد. حالا هر کدام از کشورها استانداردهایی را میپذیرند؛ مثلا آمریکا بر 
اساس سیستمی که AMI class نامیده ميشود طراحی ميکند که این سیستم در حال 
طراحی است و هنوز کامل نشده است. اروپا UNI class را دارد که تقریبا طراحي 
آن را تمام کردهاند و دارند تغییراتی در آن ميدهند. آنچه مهم است این است
 که بر اساس آن، استانداردهای ایزو طراحی شود و این قابلیت وجود دارد؛ اين 
موضوع كه پروژه در کدام کشور و با کدام روال مدیریت میشود، مهم نیست و 
تبادل اطلاعات در سیستمها مختلف میسر خواهد داشت.
اینکه گفتید آیا 
کنترل بر منابع انسانی بیشتر ميشود به طور قطع هدف این است که کنترل 
بیشتری باشد، اما در پروژههاي مهندسیمحور روال كار فرقی نمیکند. وقتی که
 اطلاعات دقیق باشد و به نحوی باشد که قابل دسترسی برای همه کسانی که نیاز 
به آن دارند، باشد و تغییر و تبدیل در عمر طراحی و ساخت به وجود نیاید در 
هر پروژهای که باشد نهتنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه مشکلات را هم حل 
ميکند.
هدف شما از شرکت در همایش سیستم اطلاعات مدیریت پروژه در 
ایران چیست و مطالبی که در این سخنرانی بیان میشود چگونه میتواند برای 
مدیران پروژه راهگشا باشد؟
من در این همایش سیستمهایی را معرفی خواهم 
کرد که برای طبقهبندی اطلاعات و استانداردها وجود دارد. این برنامهای است
 که از من خواستند. کسانی که در صنعت حضور دارند باید با این مسائل آشنا 
باشند که چه مسائلی وجود دارد و این همایش کمک ميکند که بدانند ايران در 
دنیا در چه موقعیتی قرار دارد و بايد از تغییراتی که در دنیا حادث شده است،
 در مملکت استفاده کرد. 
صحبتی که من ميکنم بر این مبنا است که 
استانداردهایی وجود دارد و برنامهریزی خود را بر اساس آن استانداردها 
بکنند و پیشقدم شوند که استاندارد ملی نوشته شود. ما هنوز استاندارد ملی 
برای طبقهبندی اطلاعاتی نداریم؛ بنابراین خیلی مهم است که بخواهیم این 
استانداردها و کدها به صورت ملی نوشته شود.
براي اطلاع بيشتر در خصوص همايش سيستم اطلاعات در مديريت پروژه به سايت: Irpmis.com مراجعه فرماييد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
پاورقي:
1.building information modeling
2. temporary knowledge organization
3.project management office
4. Building information modeling
5. Building assembly planning
6. Building operation optimization 
		

اگر فرهنگ سازمانی خود را در نظر بگیرید و از چشمانداز تحویل پروژه به موضوع بنگرید، این اتفاق هم میتواند یک اشتباه فاحش باشد و هم میتواند نباشد. با این حال، از چشمانداز اعتبار خودتان در مقام یک مدیرپروژه که باید هزینههای پروژه را تخمین بزند و پروژه را طبق توافقهای آغازین به پایان برساند، فراتررفتن هزینهها یک اشتباه فاحش است. توانایی شما برای تکمیل یک پروژه طبق موعد و طبق هزینههای پیشبینیشده، معیاری مهم برای ادامه موفقیت شما در مقام یک مدیر پروژه است. هربار که اتفاقی جز این بیفتد، از اعتبار شما نیز در مقام مدیر پروژه کسر خواهد شد.
کتابهای بسیار خوبی درباره مدیریت هزینههای یک پروژه نوشته شده است و به لطف آنها، چندان به طور دقیق و با شرح جزئیات به تکنیکهای مدیریت هزینه نخواهم پرداخت و شما را به خواندن همان کتابها برای اطلاعات دقیقتر دعوت میکنم. پس آن کاری که خواهم کرد، شرحی موجز از برخی مسائل است که خودم در مدیریت بودجه پروژه با آنها مواجه شدهام. همچنین به چند تکنیک اشاره خواهم کرد که در مدیریت این مسائل مفید خواهند بود.

چرا؟ چون آن عضو تیم تصور ميكند مدیر پروژه در حال رفع و رجوع مشکل مزبور است. پروژه تاخیر خواهد داشت، در حالیکه شما روحتان هم از این تاخیر بیخبر بوده است و دلیل آن نیز صرفا تعلل در پرداختن به موقع به همان مشکل طراحی است.
ریسک پروژه و مدیریت مشکلات پروژه یکی از جنبههای مهلک مدیریت پروژه است، اما در عین حال

پیامهای بازرگانی تلویزیون؛ همان پیامهای سیثانیهای که ساختاری بسیار دقیق دارند و از اصل بازاریابی AIDA (توجه، جذابیت، میل و عمل) تبعیت میکنند؛ برخی پیامهای بازرگانی میتوانند بسیار برانگیزاننده باشند و اصولا آگاهی مخاطب را درباره یک محصول یا خدمات بالا میبرند و روشی اثباتشده برای وادارکردن شما به خریدن کالای فروشنده هستند.
خب، پیامهای بازرگانی چه ربطی دارند به موضوع این فصل، به اینکه چهطور باید با دیگران بر سر پروژه خود ارتباط برقرار کنیم؟ یک طرح خوب ارتباطی از جنبههای زیر بسیار مشابه یک پیام بازرگانی خوب است:

مترجم: فرهاد امیری
چند سال قبل در یک شرکت سازنده عظیم صنعتی، روی پروژهای مربوط به یک فرآیند مهندسی معکوس کار میکردمپروژه ماهها به طول انجامید و به نظر میرسید همهچیز خوب پیش میرود. آن وقت، شخصی که نام مستعار «هک» را روی آن میگذارم، داخل پروژه شد. وظیفه او تهیه گزارش برای یکی از مدیران بود. هک از همان اول با دید منفی به داخل پروژه آمد و بعد از چند هفته توانست مدیر مزبور را قانع کند که باید پروژه را تعطیل کرد. آن روز تیم پروژه وسایلش را جمع کرد و از آنجا رفت. وقتی دوباره به آن پروژه نگاه میکنم، میبینم که اگر هک را زودتر درگیر پروژه کرده بودیم، شاید میتوانستیم تغییراتی اساسی در جهتگیری آن اعمال کنیم. به این ترتیب میتوانستیم پروژه را با انتظارات مدیریت همسوتر کنیم و از اتلاف این همه زمان و پول بر سر آن جلوگیری کنیم. شاید هم قضیه کلا بر عکس باشد. شاید هک صرفا آن کسی است که ناگهان به پروژهتان آمده و موجب شده است كه همه چیز از هم بپاشد. شاید تعطیلکردن پروژه تصمیم نادرستی بوده باشد. و البته شاید هم تصمیم درستی بوده؛ زیرا پروژه نیاز جمعی مصرفکنندگان را پاسخ نمیداده است. فارغ از اینکه تصمیم درستی بوده است یا نه، باید حواستان باشد چه کسی درگیر پروژهتان میشود. باید کسی را درگیر پروژه کنید که به شکلی بهتر موفقیت آن را تضمین کند و علیه هدررفتن و ناکامماندن پروژهای مناسب گام بردارد.
پس اجازه بدهید درباره آدمها یا ذینفعهایی سخن بگوییم که در پروژه نقشی بر عهده ندارند، اما میتواند بر برونداد آن تاثیر بگذارند. به نظر من و بر اساس تجربیاتام، میتوان ذینفعها را به دو گروه تقسیم کرد: ذینفعهای مشتری که شما به آنها کمک میکنید و ذینفعهای تامینکننده که به شما کمک میکنند. ذینفعهای مشتری اساسا اغلب همراه با مدیریت مربوط به ایشان بدل به مشتریان شما میشوند. در پایان آنها محصول نهایی شما را داوری و ارزیابی خواهند کرد. ذینفعهای تامینکننده شما میتوانند انواع گوناگونی داشته باشند. پرسنل پشتیبانی فنی، مشاوران، و عرضهکنندگان خارج از قرارداد نرمافزارها، همگی نمونههایی از ذینفعهای تامینکننده هستند. وقتی به طراحی پروژه خود میپردازید، باید درباره نوع کمک مورد نیاز خود فکر کنید و ذینفعهای تامینکننده مناسب خویش را فهرست نمایید.
پروژههاي آيتي، اكنون خيلي بزرگ بوده و با بسياري از جنبههاي يك سازمان 
در ارتباط هستند كه ريسكي نامتعارف و تازه را موجب ميشوند. پروژههاي 
آيتي كه به خوبي مديريت نميشوند، معمولا به قيمت از دست دادن شغل مديران 
عالي تمام ميشوند، اتفاقي كه براي نوئل فورگيرد، مديرعامل اي.اي.دي.اس 
افتاد.