بازار داغ تعمیرات لپتاپ و تبلت در ایران
نخر، درستش کن
مریم عسگری
رشد قیمتها باعث شده بسیاری از دارندگان فعلی لپتاپ و
تبلت به جای خرید محصول جدید به فکر تعمیر دستگاههای قدیمی خود بیفتند،
اما هزینههای تعمیر این دستگاهها چقدر است ؟
در
پی رشد شدید قیمتها در بازار کامپیوتر که از حدود یک سال پیش شاهد آن
هستیم، بازار با تحولاتی مواجه شده است که کاهش شدید میزان تقاضا به ویژه
برای محصولات گران قیمت و کاهش موجودی از مهمترین این تحولات است. چنین
اتفاقی در بازار کالاهای کامپیوتری گران قیمت مانند لپتاپ و تبلت که
مخاطبان فراوانی دارد بیشتر به چشم آمده و موجب شده بازار سمت و سوی دیگری
برای ادامه حیات در چنین شرایط سختی بگیرد.
این راهکار جدید شامل تمرکز
روی بخش تعمیر و ارتقای دستگاهها از جانب گروهی از افرادی است که توان
واردات دستگاههای جدید را نداشته و همچنین تمرکز گروهی دیگر به عرضه
دستگاههای کارکرده است. در چنین شرایطی گروه مصرف کننده نیز که دیگر مانند
سابق توان تقبل هزینه خرید یک دستگاه جدید را با قیمت بسیار گران نداشته
به ارتقا و تعمیر دستگاههای قدیمی بسنده کرده و به این ترتیب چهره بازار
کامپیوتر به کلی تغییر کرده است. با توجه به این موضوع ما در گزارشی به
بررسی بازار تعمیر و ارتقای لپتاپ پرداخته و مقایسهای بین بازار کنونی و
سال گذشته داشته ایم. اگر به این موضوع علاقهمندید یا در نظر دارید به جای
خرید یک لپتاپ جدید همان نمونه قبلی را تعمیر کنید این گزارش را بخوانید:
رونق بازار تعمیر کاران لپتاپ و تبلت
اگر
چه کارشناسان و فعالان بازار عمر مفید لپتاپ را بدون در نظر گرفتن عواملی
چون، نحوه استفاده کاربر از لپتاپ، جنس قطعه، شرایط محیطی مانند گرما و
سرما و رطوبت هوا و عوامل ديگر، بین دو تا سه سال و عمر مفید قطعات آن را
نیز در همین حد تخمین زدهاند. اما شرایط خاص بازار و روند قیمتها و...
موجب شده است که کاربران مدت زمان استفاده لپتاپ را به پنج تا شش و حتی در
برخی موارد ده سال افزایش دهند.در مورد تبلت هم اوضاع به همین منوال است و
اکثر کاربران ترجیح میدهند بنا به دلایلی چون قیمت بالای نمونههای جدید،
تعلق خاطر به دستگاه قدیمی و یا عوامل دیگری چون اهمیت اطلاعات درون
دستگاه و... دستگاه قدیمی خود را تعمیر و دوباره از آن استفاده کنند.
کارشناسان و فعالان بازار کامپیوتر در این باره میگویند: از حدود یکسال
قبل که قیمت لپتاپ و تبلت روندی صعودی در پیش گرفت تاکنون میزان تقاضا
برای این کالا کاهشی چشمگیر یافته و در مقابل با وجود رشد هزینههای تعمیر و
ارتقای اکثر کاربران لپتاپ به جای خرید به رفع عیب دستگاههای قدیمی یا
ارتقای آنها بسنده کردهاند.مهدی بکائی،مدیر عامل شرکت سیب گستران پارسیان
(اپل ایران) با تایید این مطلب که بازار تعمیر و ارتقا، بزرگ و در مقابل
بازار خرید و فروش کوچک شده است به «دنیای اقتصاد» گفت: در حال حاضر بیشتر
شرکتهای فعال در این حوزه توان واردات محصولات جدید را نداشته و به همین
دلیل روی بخش خدمات پس از فروش یا تعمیر و... تمرکز کردهاند. محسن بهنامی
یکی از فعالان بازار هم با تایید این موضوع به «دنیای اقتصاد» گفت: این یک
حقیقت است که بازار تعمیر دستگاههایی نظیر لپتاپ و تبلت به دلیل کوچک شدن
بازار فروش رشد کرده است. به گفته وی، در شرایط فعلی سود کسبه از این طریق
تامین میشود. مرتضي نقیان، يكي از تعميركاران لپتاپ در پاساژ پايتخت نیز
در این باره به «دنیای اقتصاد» اعلام کرده است: اکثر افرادی که لپتاپ یا
تبلتشان دچار ایراد ميشود به فکر تعمیر ميافتند تا خرید یک نمونه
جدید!چرا که اکثر کاربران لپتاپ اطلاعات شخصی و مهم خود را در لپتاپ
ذخیره کرده یا فایل مهمی در لپتاپشان دارند تا به خاطر آن زیر بار هزینه
تعمیر لپتاپ بروند.
یک بررسی در بانک مرکزی نشان میدهد
گروه بازار پول- مطابق یافتههای یک پژوهش، تولید کشور در چند سال گذشته با
سه دسته عوامل «پایین بودن سهم شرکتی و بالا بودن سهم واحدهای خانوار در
تولید اقتصادی»، «پایین بودن و نزول سرمایه و اعتماد اجتماعی» و «بیتوجهی
به برندسازی و نبود بستر شکلگیری نامهای تجاری حقوقی» روبهرو بوده است.
![]() |
این تحقیق تحت عنوان «سازماندهي توليد» از سوی اداره بررسيها و سياستهاي
اقتصادي بانک مرکزی تهیه شده و در «مجموعه پژوهشهاي اقتصادي» بانک مرکزی،
منتشر شده است.
این گزارش در سه بخش تهيه شده است. در بخش اول، پايين
بودن سهم شرکتی (corporate sector) يا توليد متشکل (در قالب شرکتهاي
دولتی) و سهم بالاي خانوار، به عنوان يکي از ويژگيهاي ساختار حاکم بر
توليد در ايران در مقايسه با ساير کشورها، بررسي شده است. بخش دوم مطالعه
به سرمايه اجتماعي به عنوان يکي از دلايل اصلي پايين بودن سهم بخش شرکتي در
اقتصاد اختصاص دارد و در بخش سوم موضوع برند (نام تجاري) به عنوان عاملي
که در افزايش سهم شرکتي اقتصاد نقش موثري دارد، مورد توجه قرار گرفته است.
سهم پایین شرکتی
طبق
این پژوهش، دسترسي بهتر به بازارهاي سرمايه و تامين مالي، امکان استفاده
از صرفههاي ناشي از مقياس توليد، کاهش قيمت تمام شده محصول، افزايش سطح
رقابت پذيري بنگاهها و امکان ورود به عرصههاي توليد جهاني از مزاياي
افزايش سهم شرکتي اقتصاد به شمار ميرود و برای رشد کل اقتصاد موثر است.
نتایج
این گزارش نشان میدهد که سهم شرکتهاي غير مالي و مالي در توليد ارزش
افزوده بخشهاي توليدي در ايران بسيار پايين و در عوض سهم خانوار در برخي
از بخشها بيش از ٨٠ درصد است.
برای بررسی سهم شرکتها از اقتصاد ابتدا
به سیستم جدید حسابهای مالی اشاره شده و بر اساس آن، اقتصاد ايران به پنج
بخش نهادي مشتمل بر دولت عمومي، خانوار (شامل موسسات غير انتفاعي در خدمت
خانوار)، نفت، شرکتهاي غيرمالي و شرکتهاي مالي تقسيم شده است. با توجه به
ارزش افزوده هر بخش، سهم آن محاسبه شده است. در این گزارش، سهم شرکتی
اقتصاد شامل شرکتهاي دولتي و هم غير دولتي است. دوره در نظر گرفته شده
برای بررسی ساختار نهادي توليد کشور و سهم اجزای آن نیز بین سالهاي 1375
تا 1384 است.
آمارهای ارائه شده در این گزارش گویای این است که در
سالهای مورد بررسی، حدود 4/37 درصد از ارزش افزوده کل اقتصاد توسط
خانوارها ایجاد شده است. البته این بررسی مشخص میکند که در همه بخشها سهم
خانوار در سالهاي 75 تا 84 روند کاهشي داشته است. مطابق نتایج به طور
متوسط در این بازه زمانی، حدود 3/18 از کل ارزش افزوده توسط بخش نفت ایجاد
شده است. علاوه بر این، با توجه به دولتي بودن اغلب شرکتهاي بزرگ، سهم
دولت در کل ارزش افزوده، به ٥٠ درصد بالغ میشود. کمتر از 30 درصد از این
ارزش افزوده نیز مجموعا از سوی شرکتهای مالی و غیرمالی ایجاد شده است.
آمار
کشورهای دیگر نیز در این بررسی نشان میدهد که از این لحاظ و در مقايسه با
ساير کشورها، سهم شرکتي در اقتصاد ایران پايين است. در بين کشورهاي مورد
بررسي بيشترين رقم متوسط سهم شرکتهاي غيرمالي از ارزش افزوده کل اقتصاد به
کشور نروژ به ميزان 4/66 درصد اختصاص دارد. این سهم در ایران معادل 5/27
(کمترین مقدار در بین این کشورها) بوده است.
همچنین متوسط سهم شرکتهاي
مالي و غير مالي از کل ارزش افزوده در دوره فوقالذکر در اقتصاد آمريکا
4/61 درصد است. نسبت مذکور در ايران معادل 0/29 درصد است. بيشترين رقم نیز
به اقتصاد نروژ اختصاص دارد.
نقش مسلط نهاد خانوار
مطابق یافتههای
این تحقیق، در اقتصاد ايران بخش قابل ملاحظهاي از ارزش افزوده كل، توسط
نهاد خانوار توليد ميشود. نهاد خانوار با توليد حدود ٤٠ درصد از ارزش
افزوده، نقش مسلطي بر عملكرد اقتصاد كشور دارد. در طول سالهاي مورد بررسي
(۷۵ تا ۸٤) نهاد خانوار تسلط خود را بر مقدار توليد ارزش افزوده همواره حفظ
كرده است. خانوارها همراه با نهاد عمومي دولت و نفت ۷۰ درصد توليد كشور را
در دست دارند، ۳۰ درصد باقي مانده توليد كشور نيز ميان شركتهاي دولتي و
غير دولتي تقسيم ميشود.
به اعتقاد مولف این پژوهش، اگر اقتصاد ايران يك
اقتصاد دولتي نبود و از شركتهاي دولتي حمايت نميشد، شايد ميزان سهم
خانوار از ارزش افزوده توليد كشور، از مقدار فعلي نيز بیشتر ميشد. در
اقتصاد ايران عملکرد نهادهاي رسمي و غير رسمي حاكم به گونه اي بوده است كه
همواره ترس از شراكت و همكاري در ميان مردم رواج داشته و مردم براي گريز از
ضرر و زيان حاصل از اين بي اعتمادي ترجيح ميدهند فعاليتهاي اقتصادي شان
را در محفل دوستان و آشنايان خود به انجام برسانند و اين شايد عامل مهمي در
گسترش نيافتن و افول شركتهاي اقتصادي در ايران شده است.
افول سرمایه اجتماعی
مفهوم
«سرمایه اجتماعی» به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يک شبکه به عنوان منبع
با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف
اعضا ميشود. مطابق این پژوهش، «بررسي وضعيت كلي تحول شاخصهاي سرمايه
اجتماعی در ايران در سه دهه اخير، گوياي افول و نزول اين سرمايه، بهرغم
تحولات سياسي و اجتماعي حادث است.»
نویسنده پژوهش «سازماندهي توليد»
معتقد است ضعف سرمايه اجتماعي منجر به شکلگيري کارگاههاي خانوادگي و
عمدتا در مقياس کوچک شده که اغلب آنها به صورت غيررسمي به فعاليت اشتغال
دارند.
در این تحقیق برای بررسی میزان شاخص سرمایه اجتماعی، به دو
پيمايش انجام شده در سال ١٣٥٣ و ١٣٧٥ اشاره شده است. طبق دادههای بهدست
آمده، در هر دو پيمايش در مورد ميزان اعتماد پاسخگويان به مردم پرسش شده
است و نتايج به دست آمده حاكي از كاهش ميزان اعتماد اجتماعي افراد بوده
است. این پژوهش، در مقايسه با روندهاي مشاهده شده در ساير كشورهاي جهان،
ميزان افول اعتماد اجتماعي در ايران در فاصله نسبتا كوتاه، بسيار زياد و
قابل تامل را عنوان کرده است. همچنین نسبت كساني نیز كه معتقدند صداقت و
راستگويي در ميان مردم رواج زيادي دارد، از رقمي بالاي ٢٠ درصد به پايين تر
از ١٠ درصد كاهش يافته است.
ارتباط افول سرمایه اجتماعی و سهم شرکتی از
اقتصاد (که به رشد اقتصادی منجر میشود)، در این عنوان شده که در جوامعي
که بيشتر توليدات اقتصادي درحوزه خانوار انجام ميشود، سهم ارزش افزوده
بنگاهها يا شركتها كه شكلگيري آن مستلزم اعتماد افراد به يكديگر است، در
ايجاد ارزش افزوده كل ناچيز خواهد بود.
بیتوجهی به «برند»
در بخش
سوم این پژوهش، برند یا نام تجاري، به عنوان عاملي که در افزايش سهم شرکتي
اقتصاد نقش موثري دارد، مورد بررسي قرار گرفته است. یکي از مشکلات بخش
توليد که عمدتا به حوزه بازاريابي کالاهاي توليدي مربوط مي شود، عدم توجه
به برند است. این گزارش افزوده است که شرکتهاي بزرگ توليدي با تکيه بر
برندها توانستهاند ضمن تثبيت حضور خود در بازار جهاني محصول، ارزش زيادي
براي سهامداران خود ايجاد کنند. به طوري که ارزش برخي برندها معادل درآمد
حاصل از صدور نفت يک سال کشور است.
نویسنده با اشاره به اینکه بازارهاي
صادرات کالاهاي سنتي نظير فرش، پسته و زعفران بهرغم سالها تجربه صادراتي
برند معروف و شناخته شدهاي از کالاهاي فوق وجود نداشته و صرفا، به عنوان
يک محصول ايراني شناخته ميشود، به طرح این پرسش پرداخته که چرا اقتصاد ما
فاقد برندهاي مطرح است.
در این زمینه يکي از چالشهاي اساسي در عدم شکل
گيري برندهاي قدرتمند در کشور، عدم توجه به کيفيت توليدات عنوان شده است.
همچنین این تحقیق، به ديد حاکم بر جامعه به سرمايه و سرمايهدار اشاره کرده
و آن را به عنوان يکي از دلايل عدم شکلگيري برندهاي معتبر و قدرتمند به
شمار آورده است. به اعتقاد مولف، عدم امنيت سرمايهگذاري در کشور ميتواند
يکي از دلايل و موانع موجود بر سر راه تجميع سرمايه داران خرد و تشکيل
موسساتي با نام تجاري واحد به شمار رود.
نویسنده اصلاح قوانين و مقررات و
فراهم کردن زمينه حضور بنگاههاي توليدي در قالب شرکتها و شخصيتهاي
حقوقي را لازمه افزايش سطح سرمايه اجتماعي در جامعه و بازسازي آن عنوان
کرده و افزوده است: اين امر باید در کليه حوزههاي اقتصادي نظير بخش حمل و
نقل شخصي و واحدهاي خردهفروشي توزيع، صورت گیرد. به باور وی، اصلاح قوانين
مربوط به حقوق مالکيت در قراردادهاي اشتراکي در شکلگيري شرکتهاي بزرگ
نقش موثري خواهد داشت.
در موارد مکرر روشن شد که وسیله لازم برای جمعآوری آمار موثق و
قابلاعتماد برای تجارت خلیج فارس در هر دو سوی آن- چه درمیان ایرانیها چه
درميان عربها- وجود ندارد.
![]() |
به یاد چهار سال پیش افتادم که شاه و من به اتحاد شوروی سفر رسمی کردیم. در
ساحل یالتا مشغول قدم زدن بودیم و برای اینکه مانع شویم که روس ها گفت و
گوی ما را ضبط کنند، رادیوهای جیبی خود را روشن کرده بودیم.

کاظم حسیبی، ایرانی نخبه تحصیل کرده فرانسه و نماینده مجلسی که کمی بعدتر قرار بود اصلیترین مشاور مصدق در امور مرتبط با نفت شود، صنعت ایران را به کودکی تشبیه کرده بود که «دنیای غرب در هر شرایطی با شوق و علاقه تغذیهاش خواهد کرد» و ملیگراها هم متقاعد شده بودند دولت کلمنت ریچارد اتلی، نخست وزیر وقت بریتانیا، هر اقدامی خواهد کرد تا جلوی تکرار تجربه کمبود سوختی را بگیرد که در زمستان سخت و طاقتفرسای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱ بریتانیا را از پا انداخته بود.
سر این ماجرا
اتلی، مشی دیپلماتیک سرسختانهای در پیش گرفت، اما مصدق حتی بعد از درس
ناگواری که در باب واقعیتهای بازار گرفت، کماکان به زندگی در آنچه آوریل
هریمن، فرستاده هری ترومن، «دنیای خواب و خیال» میخواند، ادامه داد و
انتظار داشت کارکنان خارجی شرکت «با شرایط او کار کنند، شرکتهای نفتی
خارجی با شرایط او نفت ایران را بخرند و پخش کنند و کل سود را هم ایران
بگیرد.» بعدها مصدق وسطهای مناقشه آن دسته از ایرانیهایی را دست
میانداخت که فکر میکردند میشود نفت را «در نهایت سهولت و آسانی از سلطه
و سوءاستفاده خارجی آزاد کرد و اینکه از لندن سیل طلا به سوی تهران سرازیر
خواهد شد.» اما راستش این بود که هیچکس مخربتر از خود مصدق، این پیشفرض
را باور نکرده بود.بریتانیاییها ضمنا خودشان را هم فریب دادند و هدفشان
را در تلاش برای بهرهگیری از روشهای دیپلماتیک روی ترغیب مصدق به پذیرفتن
چیزی گذاشته بودند که امتناع از ملی کردن صنعت نفت بود. یکی از رسالتهای
مدیران ارشد شرکت، تمرین مداوم آرزوهای محال بود ـ چنان که یکی از
مذاکرهکنندههای ایرانی به یاد میآورد آنها «چنان غرق غرور
استعمارگرانهشان بودند که هیچ آماده و مهیا نبودند کلمهای درباره ملی شدن
نفت بگویند، یا بشنوند.» به نظر میآید خود آوریل هریمن- مشاور ترومن
ريیسجمهوری وقت آمریكا- به این نتیجه رسیده بود که آنچه ملیگراها واقعا
ازش میترسند حضور فیزیکی شرکت در ایران است و تواناییاش برای اثرگذاری
بر منازعات داخلی ایران، اما طرحی که او بر اجرایش صحه گذاشت هم کاری برای
تخفیف این ترس نمیکرد. در واقع برنامه را استوکز در دولت بریتانیا ریخته
بود و مهار کار را هم داده بود دست یک موسسه اجرایی بریتانیایی ـ هریمن هم
قبول کرده بود ـ تا «مهار کامل کار دوباره به دست بریتانیاییها برگردد».
استوکز به دولت بریتانیا گفته بود ضروری است ما «در جهت منافع آتی شرکت،
افکار عمومی داخل کشور و تعادل بخشیدن به پرداختها، نظارت موثری روی توزیع
و پخش نفت ایران در بازار جهانی داشته باشیم.» مطابق طرح او ـ حساب کرده
بود که ـ ایران سه برابر مقداری که سال ۱۹۵۰ درآمد داشت، عایدی لازم داشت.
اما مصدق چشم به انعقاد قراردادی بهتر نداشت. او جز ملی کردن نفت، زیر بار
هیچ چیز دیگری نمیرفت.
مصدق زیر بار طرح استوکز نرفت و تصمیمش به مرخص
کردن واپسین کارکنان خارجی شرکت وقتی مشخص شد که دریافت بریتانیا دیگر با
او همکاری نخواهد کرد. به این ترتیب فصل مذاکرات خصمانه میان دو کشور پایان
یافت . استوکز شاه را نصیحت کرد «تنها راهحل» تشکیل «دولتی قدرتمند تحت
قوانین نظامی است و فرستادن بچههای بد کلاس به دو سه سالی زندان.»
ایرانیها اسناد بسیار محرمانهای به دست آورده بودند حاکی از اینکه
کارکنان شرکت نفت ایران و انگلیس سعی کرده بودند پنهانشان کنند، و این
اسناد گواه دیگری بودند از دخالتهای بدخواهانه شرکت در زندگی عموم
ایرانیان. پای آمریکاییها هم به بحران باز شد. آنها در ترغیب بریتانیا به
پذیرش شرط تقسیم سود پنجاه- پنجاه و «اصل» ملی شدن صنعت نفت کوشیدند، و
اینکه فکر اجرای نقشههایی بسیار جدی برای دخالت نظامی در ایران را از سر
بیرون کنند. خود هریمن، مصدق را پای میز مذاکره کشانده بود و راضیاش کرده
بود در روگردانیاش از انعقاد قرارداد مستقیم با دولت بریتانیا تجدیدنظر
کند، چون ـ به دید او ـ دشمن ایران در مناقشه نفتیاش، افراد شرکت نفت
ایران و انگلیس بودند. اما هر دو طرف انتظار داشتند آمریکاییها بیشتر از
اینها کارهایی بکنند.تحریمی که بریتانیاییها امیدوار بودند با آن مصدق را
از تصمیمش منصرف کند، بیشتر از هر چیز، تحریمی از سوی آمریکاییها بود.
همزمان دولت ترومن در حال بررسی وام به دولت مصدق بود. به چشم بریتانیا،
این وام محرک و مشوق مصدق بود به مبارزهجویی با آنها؛ به چشم خود
آمریکاییها این وام راهی بود برای حمایت از نخستوزیری به شدت هوادار غرب
در برابر رقبای کمونیستش. مصدق تنشها را تشدید کرد. در جواب هشداری که در
دیداری با هریمن و شپرد بهش داده بودند که ممکن است صنعت نفت ایران به گل
بنشیند، گفت «چه قدر بد میشود برای ما. اما اگر صنعت نفت به گل بنشیند و
هیچ پولی به مملکت نرسد و از پیاش راه بینظمی و کمونیسم باز بشود، تقصیر
شما است.» در واقع مصدق اعتقاد داشت تهدید حزب توده خیلی جدی است. در تلاش
برای تفرقه انداختن میان دو بلوک غرب و شرق، مصدق از همان تدبیر سنتی
کشورهای کمتر قدرتمند استفاده میکرد که ایران طی سالهای متمادی هماوردی
بریتانیا و روسیه، در انجامش به مهارتی هنرمندانه رسیده بود. بریتانیاییها
در دیدارهای خصوصی گلایه میکردند رویکرد آسانگیرانه آمریکا در قبال
ایران به مصدق رو میدهد بدترین کارها را بکند و او را به این باور می
کشاند که هرچه شود، ایالات متحده وسط خواهد آمد و نجاتش خواهد داد. هنری
گریدی دولتش را نصیحت کرد خودش را از سیاست بریتانیاییها دور نگه دارد،
سیاستی که «ممکن است به فاجعه بینجامد.» گریدی با این امید سمت و ماموریتش
را پذیرفته بود که مجموعهای از کمکها و اعتباربخشیها برای ایران بیاورد و
به این ترتیب پیوند ایران با غرب را مستحکمتر کند. سپتامبر ۱۹۵۱، به مصدق
گفت به دلایلی «فنی»، وام وعده کرده آمریکا به ایران محقق نمیشود. هر دو
مرد میدانستند مشکل در واقع فشار بریتانیا است. سال ۱۹۵۱ برای مدتی در
همپیمانی و همراهی میان بریتانیا و ایالات متحده خللی پیش آمد، اما فرصتی
که ملیگراهای ایرانی حس کردند به دست آوردهاند، توهمی بیش نبود.
نگرانیها و دغدغههای بریتانیا و آمریکا متفاوت بود و این دو رقیب
همدیگر نبودند، و پیوندهای تاریخیشان که نبرد مشترک علیه کمونیسم قویترش
میکرد، نیرومندتر از هر رویارویی و چالشی بود که مصدق میتوانست رویش
حساب کند.
نگاهی به صورتجلسه هیاتمدیره شرکت سهامی فرش ایران در سال 1315
استفاده از نقشههای نادرست که در میان تولیدکنندگان فرش به «نقشههای غلط» مشهور است در کنار
مهرداد یاسایی*
چندی پیش متنی در رابطه با تبلیغ یکی از موسسات مالی در
این روزنامه خواندم (شماره 2864 صفحه 9) که نویسنده نقدی از منظر مالی بر
این تبلیغ وارد کرده بود که به حق، از حیثیت و آبروی مدیران مالی دفاع کرده
بود.
به گفته محققانی که از روش الکتروانسفالوگرافی (روشی برای ثبت الکتریکی فعالیت مغز) استفاده میکنند، با تماشای آگهی بازرگانی تلویزیونی امواج مشخصی در مغز ما که با افزایش میزان توجه انسان ارتباط
مترجم: ساسان قاسمی
نویسنده:آلن استینمتز
منبع: brandchannel
هر
کسی میداند برند چیست و هر کسی میداند تبلیغات چیست. برخی از ما ممکن
است در مورد تفاوت فروش ویژه (Promotion) و تجارت (Merchandising) سردرگم
شویم، اما بسیاری از ما یکایده اولیه داریم، حداقل میدانیم که آنها چه
هستند. به طور قطع امروزه برندینگ داخلی موضوعی داغ است، که در مورد آن
سمینارها و کارگاههای فراوانی در سرتاسر دنیا برگزار می شود.
اهمیت واژه «اخلاق کسبوکار» به طور شگفت آوری امروزه فزونی
پیدا کرده است. شرکتها و سازمانهای امروزی استراتژی هایی برای معتبر
ساختن «برند تجاری» خود تدوین میکنند که یکی از مهمترین آنها «ایجاد برند
اخلاقی» است.
بعضی از شرکتها پس از تلاطم، قوی تر و با ارزشتر از قبل تلاطم ظاهر
میشوند. آنها با اتخاذ تصمیمات راهبردی که بعضی اوقات، خرد متعارف را نا
دیده میگیرد، ارزش سهام خود را در مقایسه با همکاران سابق خود افزایش
میدهند و برای شکل دادن به صنعت خود قدرتمندتر میشوند.
بسیاری از ما در طول روز برای جا به جایی در سطح شهر یا در
هنگام سفر از خودروی شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنیم. اما وقتی
موضوع به افراد بزرگ و شناخته شده میرسد، جالب میشود.
در
حوزه تکنولوژی مدیران شرکتها و استارت آپها همیشه مانند سلبریتیها مورد
توجه قرار دارند و از آنجا که این شرکتها معمولا درآمدهای زیادی هم
دارند، مدیران ثروتمند آنها سبک پوشش و زندگی خاص خودشان را دارند که
معمولا برای بسیاری از ما جالب است.
خودروهای لوکس، قایقها و جتهای
خصوصی این افراد همیشه جذاب و خبرساز بودهاند.
جاناتان بالتاچ
مترجم: ساسان قاسمی*
منبع: Brandchannel
هویت برند یکی از ابزارهایی است که به درستی درک نشده و از آن برای کسب موفقیت اقتصادی در شهرها استفاده نشده است.
اگر شهر شما از فرصت استفاده نکرده تا نشان دهد که شما که هستید و گامهایی را برای معرفی و تعریف آن برای دنیا برنداشته باشد، پس این کار را به دیگران واگذار کرده است تا شما را آن طور كه ميخواهند تعریف کنند. امروزه هیچ شرکت موفقی وجود ندارد که محصول یا خدمتی را بدون توجه دقیق به هویت برند آن به بازار
در متن این خبر آمده بود که شرکت مک لارن که من از سال 2001 مدیر عامل آن شده بودم، تعداد یک میلیون از کالسکههای تولیدی خود را که موجب جراحت دست 12 کودک شده، مرجوع کرده است. اطلاعاتی
چيا چارهخواه *
به صورت كلي ميتوان دو نوع ساختار مديريتي را در
سازمانها در نظر گرفت: ساختار سلسله مراتبي و ساختار شبكهاي. آنچه در
سازمانها عموما رايج است ساختار سلسله مراتبي است.اين ساختار كارآيي خود
را براي حفظ وضعيت موجود نشان داده است. در مقابل مديريت شبكهاي قرار دارد
كه يك ساختار مسطح و ابهام پذير دارد. در ادامه 6 دليل براي كارآمدي بهتر
ساختار سازماني شبكهاي نسبت به ساختار سلسله مراتبي ارائه ميشود.
مختار قادری*
بسیاری از کشورهای جهان در 25 تا 40 سال پیش مستقل شدهاند. اغلب کشورهای آمریکای لاتین در قرن نوزدهم، کشورهای آسیایی در دهه 1940و آفریقا در دهه 1960 استقلال یافتند. این موضوع بیانکننده این واقعیت است که امروزه در جهان سوم بیش از صد کشور وجود دارند که سرنوشت اقتصادشان در
پژوهشکده پولی و بانکی بررسی کرد
نتایج یک پژوهش در پژوهشکده پولی و بانکی که با استفاده از
دادههاي نمونهگیری «دسترسی خانوارها به خدمات مالی در مناطق شهری ایران
طی سال 87» انجام شده است؛ نشان ميدهد استفاده از انواع خدمات مالی وابسته
به ويژگيهاي مختلف خانوار است.
از جمله این ویژگیها جنسیت، سن، تحصیلات، میزان هزینه، شهر محل زندگی،
وضعیت تاهل، نوع عضویت خانوار، وضعیت فعالیت شغلی و نوع تصرف مسکن است که
هر کدام از این عوامل ميتواند رفتار متفاوتی در استفاده خانوار از خدمات
مالی را ایجاد کند. این پژوهش با استفاده از اطلاعات گردآوری شده از 6 هزار
و 55 خانوار شهری بوده است. این میزان خانوار، 15 هزار و 922 نفر شامل
سرپرست و دیگر اعضای خانوار بوده اند.
چرا خدمات مالی مهم است؟
بنزین و انرژی نیسان با صدای انسان تامین میشود
یکی از ویژگیهای یک
کمپین بازاریابی حسی موفق این است که بتواند مخاطبان خود را به نشان دادن
واکنشی خاص وادار کند. نیسان در تازهترین کمپین بازاریابی حسی خود به خوبی
به این عنصر بازاریابی توجه کرد.
نیسان که معروف به اجرای کمپینهای
بسیار دقیق و استفاده از شیوههای مهندسی در فعالیتهای بازاریابی
مترجم: رویا مرسلی
منبع: HBRاما با وجود این، تقریبا همه این کار را انجام
میدهند. مشکل میتوان شرکتی را یافت که در آن بحث و گفتوگو درباره افراد
غایب وجود نداشته باشد. آیا باید ساكت باشید و خود را درگیر این مباحث
نکنید؟ یا اینکه بهتر است شما نیز در این تبادل اطلاعات شرکت کنید؟
افراد خبره چه میگویند؟
منبع: CEO
ایجاد برندهای تصویری که مخاطب را
درگیر میکند، راهکار خوبی برای توسعه کسب وکار مدیران در قرن 21 است. اما
ایجاد برندهای شخصی برای درگیر کردن کارمندان، یک ابزار مدیریتی ضروری است.
بیش از چهار دهه از اختراع اولین تلفن قابل حمل میگذرد و این وسیله تا
کنون توانسته بسیاری از لوازم و تکنولوژیها را با خود همراه کرده و شکل
قدیمی آنها را از زندگیهای امروزی حذف کند. در این گزارش 10 وسیله ای که
توسط تلفنهای همراه از بین رفتهاند را معرفی میکنیم.
منبع: Inc
مربی سابق تیم فوتبال نوتردام یکبار
گفته بود: «هیچ گاه از حرف زدن چیزی یاد نمیگیرم، تنها زمانی یادگیری من
بیشتر میشود که سوال میپرسم.»
نویسنده : ریچارد برانسون
ترجمه: مهدی سریرچی
منبع: Entrepreneur
سوال : آیا خود انگیزشی (self-motivation) ذاتی است یا اینکه میتوان آن را آموخت و پرورش داد؟
***
اگر نتوانید به خودتان انگیزه بدهید به احتمال زیاد در دنیای تجارت
راه به جایی نخواهید برد، مخصوصا به عنوان کارآفرین. در چند سال اولی که
شرکتی را راهاندازی میکنید حجم کاری سنگینی پیش رو خواهید داشت
تاتیانا ساندینو، دانشیار حسابداری و مدیریت در دانشکده کسبوکار هاروارد در مقاله جدید خود با عنوان «آیا دستمزد بالا صداقت میآورد؟ رابطه بین دستمزدهای نسبی و سرقت کارمندان» به این موضوع پرداخته