
مترجم: مریم رضایی
منبع: Washington Postدر نهایت، به دلیل افزایش انتقادات و احتمال تحریم برند آدیداس، شرکت عذرخواهی کرده و تولید این کتانی
ردیف              |                          کشور              |                          قاره              |                          هزینه              |         
|              1              |                          آلمان              |                          اروپا              |                          84.3 میلیارد دلار              |         
|              2              |                          آمریکا              |                          آمریکای              |                          79.1              |         
|              3              |                          چین              |                          آسیا              |                          72.6              |         
|              4              |                          انگلیس              |                          اروپا              |                          50.6              |         
|              5              |                          فرانسه              |                          اروپا              |                          41.7              |         
|              6              |                          کانادا              |                          آمریکا              |                          33              |         
|              7              |                          روسیه              |                          اروپا              |                          32.5              |         
|              8              |                          ایتالیا              |                          اروپا              |                          28.7              |         
|              9              |                          ژاپن              |                          آسیا              |                          27.2              |         
|              10              |                          استرالیا              |                          اقیانوسیه              |                          26.9              |         
تهیه شده در: وب نوشت پنگان
فرض کنید شما در یک مغازه قهوهفروشی هستید و برای خرید یک بسته قهوه دو گزینه پیش رو دارید. گزینه اول به شما پیشنهاد 33درصد قهوه اضافی در قیمتی مشخص را میدهد و پیشنهاد دوم خرید قهوه، با 33درصد زیر قیمت اصلی است. شما کدام گزینه را انتخاب میکنید؟
احتمالا شما پاسخ میدهید که این دو گزینه مشابهاند. در مطالعهای که اخیرا در مجله
مترجم: رویا مرسلی
 منبع: HBR
روش فروش بنگاه به بنگاه (B2B) اکنون 
توجه زیادی را به خود جلب کرده است. از یکسو، مفسران و موسسات آموزشی مرتبا
 به ما میگویند که فروش حضوري تقریبا از رده خارج شده و فروش آنلاين 
«هنجار جدید» به حساب میآید.

یکی «انقلاب داروینی» در حوزه علوم طبیعی و بعضی علوم دیگر بود و دیگری «انقلاب سابژکتیویستی» (ذهنگرایانه) در اقتصاد. نکته جالب توجه اینکه با اینکه هر دوی این انقلابهاي علمی در یک برهه زمانی به وقوع پیوستهاند؛ اما کاملا با یکدیگر در تضاد قرار دارند. دلیل این تضاد را ميتوان از رابطه این دو انقلاب
 
در سال 1919 میلادی به هنگام  انعقاد کنفرانس صلح، 
محمد علی  فروغی،  ريیس نمایندگان ایران، نامهای به انجمن صلح راجع به 
دعاوی ایران تقدیم کرد که مورد تفسیر و اعتراض جراید انگلیس قرار گرفت.
		 
				
		![]()  | 
  
بعضی از جراید انگلیسی  نوشته بودند که ایران باید دعاوی ارضی را کنار 
گذاشته  و از مطالبه خسارات جنگ جهانی نیز صرفنظر کند. آنچه میخوانید 
جوابی است که فروغی به آنها داده است. 
***
در خصوص اینکه «نمایندگان
 ایران خوب است هم خود را مصروف استقلال ایران بنمایند» اولا اینکه استقلال
 ایران اصل مسلمی است که هیچ یک از دول- حتی آنها که شاید درصدد محو 
استقلال ایران بودند-  نداشتند و اکنون هم هیچ کس مدعی نیست که ایران نباید
 مستقل باشد، چنانکه عضویت یافتن دولت ایران در مجمع ملل به عنوان اعضای 
اصلیه مبنی بر همین اصل است، الا اینکه در ظرف چند سال از طرف بعضی دول 
همسایه ایران بعضی اقدامات شده که ایرانیها آن را منافی استقلال ایران 
میدانند و نمایندگان ایران درصدد هستند که آن اقدامات را که بعضی از آنها 
فقط عملی و برخی به صورت قرارداد و نوشته درآمده باطل نمایند و همچنان که 
بعضی از جراید نصیحت کردهاند این قسمت از منظورات را نمایندگان ایران از 
همه بیشتر اهمیت میدهند و چون به حسن عدالتخواهی دول معظمه اطمینان دارند
 و صحت این دعاوی محل تردید نیست امیدواری کامل دارند که در این باب موفقیت
 حاصل خواهند نمود و شرکت ایران در مجمع ملل این امیدواری را تایید 
مینماید.
اما نسبت به خسارات؛ دولت ایران چگونه از آن صرفنظر نماید، 
در صورتی که نصف آبادیهای مملکت به واسطه عملیات جنگی دول متحارب به کلی 
خراب، هزارها از مردم تلف شده، صد هزارها بی خانمان و در به در  بیابان 
گردیده، کرورها خسارات وارد آمده و هرگاه جبرانی از این صدمات نشود سالهای
 متمادی ملت ایران در زندگانی عاجز و درمانده خواهد بود. در ایام جنگ و 
اوقاتی که دول متحارب این عملیات را میکردند دولت ایران مکرر الزام 
مسوولیت آن را برایشان نموده و خودشان تصدیق کرده، بلکه کتبا تعهد جبران 
خسارات نمودهاند. و اما اینکه میگویند مطالبه خسارات منتج به نتیجه 
نخواهد شد، تصدیق نداریم. چه مانعی هست بر اینکه خساراتی که از ناحیه 
عثمانی وارد آمده جزء قروض آن دولت منظور گردد؟ و نسبت به دولت روس هم اگر 
فعلا تمام استرداد خسارات ممکن نیست قسمتی از آن را دولت ایران وسیله برای 
وصول دارد و در لایحه خود اشاره بدان نموده است.دولت سابق روس که موسس این 
خرابیها بوده مبلغی از دولت ایران طلبکار است و علایق و منافع  زیادی در 
خاک ایران دارد.آن طلب را می توان محو و آن منافع را ضبط نمود و نمایندگان 
ایران از کنفرانس صلح تصدیق این اصل را میخواهند که ایران حق این اقدام را
 دارد و در واقع به نظر میآید که نتوان این تصدیق را دریغ کرد و دولت 
ایران این حق را برای خود حاصل شده میداند.
اما نسبت به دعاوی ارضی 
باید دانست دولت ایران به هيچ وجه طمع و توقع زیادی ندارد و اگر دعاوی 
ارضی نموده از راه طماعی نبوده. موجبات این دعاوی یکی این است که اراضی 
مزبوره سابقا متعلق به ایران بوده و به زور و غصب از ایران گرفته شده و 
اعاده آن به ایران عدالت است. دیگر اینکه در بسیاری از نقاط مزبوره اهالی 
آنجا که یا ایرانیالاصل هستند یا با ایرانیها مناسبات تامه دارند خودشان
 تقاضا کردند که در تحت لوای ایران قرار بگیرند و یک منظور عمده دولت ایران
 در این قسمت از دعاوی این است که سرحداتی برای دولت ایران معین شود که مثل
 سرحدات امروزه از روی هوای نفس دول همسایه تعیین نشده، بر طبق مبانی صحیحه
 طبیعی و طوری بوده باشد که دولت ایران در محافظت آنها دچار اشکالات نباشد و
 بالاخره در این خصوص دولت ایران به کلی مطالب را به نظر حقگذاری کنفرانس 
صلح وامیگذارد و داخل کشمکش بیجا نخواهد شد.
یک مطلب را خوب است باز 
یادآور شویم که گاهی اوقات به نظر میرسد یعضی از مغرضان ایران میخواهند 
زمزمه کنند که ایرانیها نمیتوانند مملکت خود را اداره نمایند و باید 
دیگری از آنها سرپرستی کند. اگرچه مطالعه لوایح و مقالاتی که نمایندگان 
ایران منتشر کردهاند جواب این حرف را به خوبی میدهد لیکن باز میگويیم: 
ایرانیها که در ظرف سه هزار سال تاریخ ملی خود مملکت خود را در کمال خوبی 
اداره کرده و غالبا جزء دول معظمه بلکه اعظم دول بوده و هر وقت بر حسب پیش 
آمد روزگار لطمه به آنها وارد آمده در اندک مدتی جبران آن را نمودهاند، 
چگونه نمیتوانند مملکت خود را اداره کنند؟ اشتباه در این است که در سنوات 
اخیره که تغییر اوضاع کلی خاصه در ممالک اروپا مستلزم آن شد که در ایران هم
 اوضاع تغییر کند، دولت و ملت ایران در مقابل همسایگان پرزور جبار طماع 
واقع شد که هر چه خواست برای اصلاح حال خود جد و جهد کند مانع تراشی آنها 
مساعی او را باطل کرد و حتی اینکه ایرانیها متوسل به سرمایه و معلومات فنی
 خارجی هم شدند و از خارجه در این خصوص استمداد کردند و در این راه هم دول 
متعدی همسایه ایران سنگ انداختند، بلکه ممانعت صریح کردند. اگر ایران در 
این چند سال اخیر آن طوری که باید اداره نشده، به واسطه انواع اشکالات 
خارجی از دسایس وحیل و اعمال جبر و زور و غیره بوده، و هرگاه از این به 
بعد اعمال سابق الذکر متروک شود و ایرانیها را بگذارند که به طوری که 
منظور نظر خودشان است با مساعدتهای مادی و معنوی دوستان خود مشغول کار 
شدند، یقین است که در کمال خوبی از عهده اداره مملکت خود برخواهند آمد و 
ایران یک عنصر ترقی بسیار خوبی برای دنیا خواهد شد و هیچ دولت و ملتی هم 
محتاج نخواهد بود که بار سرپرستی ایران را که بار سنگینی است بر دوش بگیرد.ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
منبع: مجله  «یغما»، فروردین 1327 - شماره 1
		
 مترجم: مریم رضایی
 منبع: Forbes مترجم: مریم رضایی
 منبع: Forbes 
خرید
 اینترنتی میتواند برای جیب ما خیلی خطرناک باشد، ولی ما همیشه به مزایای 
آن میاندیشیم. همیشه فکر میکنیم به جز چیزهایی که چشممان آنها را 
میگیرد، خرید دیگری نمیکنیم. 
 Geoffrey James
 ترجمه: مهدی سریرچی
 منبع: Inc
 سطح موفقیت با کلماتی که به زبان میآورید مقدر میشود. در مکالماتتان  از این 5 کلمه «ناکامیساز» اجتناب کنید.

به گفته این پژوهشگر، شما انرژی خود را بیهوده تلف کردهاید. به جای این کار، تمرین کنید که چطور قدم بردارید، بایستید، بنشينید و هوشمندانه حرکت بدن طرف مقابل را آنالیز کنید.
این سخنان را خانم گرونفلد، استاد روانشناسی اجتماعی تجربی در دانشگاه عالی مدیریت دانشگاه استنفورد،
داستان رشد و تبدیل فروشگاههای وال مارت از 
زنجیرهای از ارزان فروشیهای روستایی کوچک به موقعیت فعلی آن به عنوان 
بزرگترین خرده فروش و کارفرمای خصوصی جهان از افسانههای بازار 
کسبوکار
 است. تحلیلگران دلایل بسیاری را برای رشد این شرکت ذکر میکنند که 
گسترهای از حسابگری شجاعانه و نبوغ کارآفرینی بنیانگذار (سام والتون) تا 
قیمتگذاری بازارشکن و سوءاستفاده از قوانین کار را 
 حامد شجاعی* 
تحقیقات بازار، یکی از ابزارهای مورد استفاده مدیران 
سازمانها در مقوله مدیریت سیستم اطلاعات بازاریابی (MIS) میباشد. به 
عبارت دیگر اگر فرآیند مدیریت سیستم اطلاعات بازاریابی در یک شرکت یا 
سازمان، شامل سه بخش ارزیابی نیازهای اطلاعاتی، گردآوری اطلاعات مورد نیاز و
  استفاده از اطلاعات جمعآوری شده باشد، تحقیقات بازار، به همراه جمع آوری
 اطلاعات رقبا، استفاده از بانکهای اطلاعاتی موجود در سازمان و تجزیه و 
تحلیل اطلاعات، از جمله اقدامات لازم  در راستای گردآوری اطلاعات به شمار 
میروند. 
مترجم: مریم رضایی
 منبع: Inc
طرحریزی یک استراتژی جهانی - حتی قبل
 از اینکه اولین محصولتان را تولید کرده باشید - میتواند به رشد سریع شرکت
 شما کمک کند. این کار در ابتدا ممکن است احمقانه به نظر برسد. چون هنوز 
اولین مشتری هم به شما مراجعه نکرده است؛ اما توجه به یک استراتژی جهانی از
 لحظهای که کسبوکارتان را شروع میکنید، انعطافپذیری بیشتر و رشد سریع 
تری برای شما به همراه میآورد.

جذب و حفظ مشتریها سختتر و گرانتر شده است و تکنولوژیهای جدید با سرعت سرسام آوری ظهور میکنند. ابزارهای زیادی وجود دارند که میتوانند به این افراد کمک کنند. اما رویکرد بهتر این است که هر بازاریابی اگر میخواهد در عملکرد آنلاین خود موفق شود، بر سه حوزه زیر متمرکز شود:

فروش خودرو در روسيه در هفت ماهه 2012 معادل 14 درصد افزايش يافت.
براساس
 اعلام انجمن كسب و كار اروپا در ماه جولاي امسال 255 هزار و 560 دستگاه 
خودرو در روسيه فروخته شد. فروش هفت ماهه خودرو دراين كشور نيز با رشد 14 
درصدي بالغ بر 1/67 ميليون دستگاه شد. 
پيشبيني ميشود امسال فروش 
خودرو در روسيه از مرز 2/85 ميليون دستگاه فراتر برود.  به گزارش رويترز، 
خودروسازان غربي مانند جنرالموتورز، فورد، رنو و فيات طي چند سال گذشته 
سرمايهگذاريهاي سنگيني را در بازار روسيه انجام دادهاند. پيشبيني 
ميشود طي دهه جاري روسيه با پيشي گرفتن از آلمان به بزرگترين بازار 
خودروي اروپا تبديل شود.تهیه شده در: وب نوشت پنگان

چگونه صاحبان  کسبوکارهای کوچک نسبت به ادامه فعالیتهای خود یا تعطیلی واحد کسبوکارشان میتوانند مطمئن شوند؟
اداره
 یک کسب وکار کوچک میتواند بسیار گیج کننده باشد، بر همین اساس بسیاری از 
صاحبان کسب وکارهای کوچک در واقع نمیدانند که کسب وکار آنها زیان ده است 
یا خیر، و چه زمانی برای خارج شدن از این کسبوکار مناسب است. 
مسیر رو به جلو اغلب نا مطمئن است و مدیران اغلب نمیدانند با امید به آینده فعالیت خود را ادامه دهند یا از آن خارج شوند؟ در این مقاله به هشت نشانه اشاره میکنیم که با دیدن آنها از موفقیت خود مطمئن میشوید:
ثروتمندها در آمریکا اتومبیلهای ارزانقیمت را ترجیح میدهند. بر اساس این بررسی که از سوی روزنامه وال استریت ژورنال صورت گرفته، از هر 10 مالک ثروتمند در آمریکا پنج نفر هوندا یا تویوتا دارند. این دو خودروساز خود را با شرایط موجود در بازار آمریکا بهخوبی سازگار کرده و بخش اعظم این بازار را از آن خود کردهاند. کیفیت بالا، مصرف پایین سوخت و قیمت مناسب اصلیترین دلیل استقبال ثروتمندان آمریکا از این خودروهاست. همچنین بر اساس نتایج این بررسی از هر 10 آمریکایی با درآمد متوسط 8 نفر صاحب خودرویی با قیمت کمتر از 40 هزار دلار هستند. درحالیکه پیش از این تصور میشد این میانگین چیزی حدود 80 هزار دلار باشد. بیامو، مرسدس بنز، لکسوس و تویوتا از جمله خودروهای مورد توجه این گروه از خریداران خودرو در آمریکا هستند.تهیه شده در: وب نوشت پنگان
بیشتر اظهار نظرها در مورد اقتصاد رفتاری و کاربردهای آن برای عملکرد مدیریتی، نسبت به اعتماد بیش از حد هشدار میدهند. این هشدارها میگویند تمایلاتی در رفتار انسان وجود دارند که میتوانند مدیران را به سمتی سوق دهند که احتمال موفقیت یک پروژه را چند برابر ببینند و شانس شکست آن را کمتر. چنین تمایلاتی در طول بحران مالی بسیار مورد بحث قرار گرفتهاند.
اما از طرف دیگر، برخی نیروهای رفتاری 
وجود دارند که اغلب نادیده گرفته شده اند. این نیروها باعث میشوند مدیران 
ریسک گریز شوند یا نخواهند ابهام را تحمل کنند، حتی وقتی که درآمدهای 
احتمالی یک پروژه از ضررهای احتمالی آن بسیار فراتر است. سناریویی که در 
بالا مطرح شد، در واقع در مورد مدیر ارشد یک شرکت جهانی تکنولوژی پیشرفته 
بوده است. وی در نهایت سرمایهگذاری کوچک تر را انتخاب کرد که ضرردهی 
احتمالی آن هم کمتر بود. 
برای پروژههایی در این اندازه در یک شرکت 
بزرگ، با انتخاب یک راه مطمئنتر - یعنی پول کمتری را در مدت زمان کمی 
سرمایهگذاری کردن - سود کمتری به دست میآید. در این مورد، سود احتمالی 
حدود 20 میلیون دلار است. اما این سناریو وقتی نگرانکننده تر میشود که 
فکر کنید دینامیکهای اینچنینی هر سال چندین بار در شرکتهای مختلف اجرا 
میشوند و در این شرکتها تصمیمات اتخاذ شده به تمایل فردی مدیران به ریسک 
کردن بستگی دارد، نه به کل شرکت. در یک شرکت بزرگ که سالانه صدها بار چنین 
تصمیماتی میگیرد، اگر این مساله طی 5 سال حتی 20 بار در سال اتفاق بیفتد، 
هزینه فرصت به وجود آمده 2 میلیارد دلار خواهد بود. جنبههای مختلف این 
سناریو که در شرکتهایی در سراسر جهان اجرا میشود، میتواند به 
سرمایهگذاری ناکافی منجر شود که این مساله در نهایت به عملکرد شرکت، سود 
سرمایه سهامداران و کل اقتصاد آسیب میرساند. 
کاهش ریسک گریزی نیازمند 
این است که شرکتها در فعالیتهای همراه با پروژههای سرمایهگذاری که عامل
 ریسکگریزی هستند یا آن را تشدید میکنند، تجدید نظر کنند. یعنی 
فرآیندهایی را که برای شناسایی و ارزیابی پروژهها استفاده میکنند به 
انگیزههای ساختاری و پاداش دادن به مدیران تغییر دهند. 
یک چالش گسترده 
سطح
 دقیق ریسکگریزی به اندازه سرمایهگذاری بستگی دارد. مدیر عاملانی که در 
مورد سرمایهگذاریهای بزرگ و منحصر به فرد تصمیمگیری میکنند، بیش از این
 که به خود مطمئن باشند، ریسک گریز هستند. باید هم این طور باشند، چرا که 
اگر در ریسکی که کردهاند شکست بخورند، موجب ضرر مالی شرکت میشوند. 
در
 مقابل، مدیران اجرایی متوسط که در مورد سرمایهگذاریهای کوچکتر پی در پی
 تصمیمگیری میکنند، باید در برابر ریسکها خنثی باشند. یعنی نباید بر 
نتایج مثبت یا منفی مربوط به احتمال وقوع آنها تاکید بیش از حد صورت بگیرد.
 تصمیمات در مورد پروژههایی در این اندازه، ریسک شکست مالی را به همراه 
ندارند و گریز از ریسک در این سطح، رشد و نوآوری را از بین میبرد. همچنین 
در این شرایط، ریسک گریزی ضرورتی ندارد، زیرا از نظر آماری بعید است همه 
پروژهها با هم شکست بخورند (مگر اینکه همه آنها با ریسکهای مشابهی روبه 
رو باشند). با این حال، بسیاری از مدیران در این سطح – که در مورد یک شغل 
سرمایهگذاریهای اینچنین زیادی میکنند – ریسک گریزی بیجایی دارند. 
در
 حقیقت، به طور متناوب به مدیر عاملانی برخورد میکنیم که نمیگذارند 
شرکتهای آنها با ریسک دست و پنجه نرم کنند. تصمیماتی که ممکن است بیشترین 
نفع را برای مدیران به صورت فردی داشته باشند و ریسک شکست را به حداقل 
برسانند، در واقع برای شرکتهای آنها مضر هستند. تجربه مدیرعامل یک شرکت 
تولیدی نشان میدهد که مدیران واحد تجاری شرکت همواره شکایت داشتهاند که 
استراتژیهای شرکت بیش از حد بیخطر و سادهاند و اهداف درآمدی آنها بسیار 
دست یافتنی است، حتی اگر این استراتژیها به معنی رشد و سرمایهگذاری کمتر 
باشند. در ضمن، از بسیاری از اعضای غیراجرایی هیات مدیرهها شنیدهایم که 
شرکتهای آنها به اندازه کافی ریسک نمیکنند. 
سال گذشته گزارشهایی 
منتشر کردیم که نشان دادهاند مدیران اجرایی از سرمایهگذاریهای کوچک و 
بزرگ به یک اندازه گریزان هستند. وقتی آزمایش کردیم که 1500 مدیر از 90 
کشور چگونه نسبت به سناریوهای سرمایهگذاری مختلف واکنش نشان دادهاند، به 
این نتیجه رسیدیم که آنها فارغ از بزرگی یا کوچکی سرمایهگذاری مورد نظر، 
بسیار ریسک گریز هستند، حتی وقتی ارزش پیشبینی شده یک پروژه پیشنهادی به 
شدت مثبت بوده است.
یافتن منبع ریسک گریزی 
ریسک گریزی مربوط به 
سرمایهگذاریهای کوچکتر بیشتر به دلیل ترکیبی از دو گرایش رفتاری رخ 
میدهد. اول ضرر گریزی است؛ پدیدهای که در آن افراد از ضرردهی بیشتر از 
همان میزان سوددهی میترسند. دوم قالب بندی محدود است که در آن افراد فقط 
ریسکهای احتمالی را میسنجند، انگار که این تنها نتیجه احتمالی بوده است، 
به جای اینکه آنها را به عنوان بخشی از نتیجه کلی کار ببینند. 
نمونه 
ساده ای از یک مدیر ریسک گریز را در نظر بگیرید که در حال سبک سنگین کردن 
برای سرمایهگذاری در پروژه ای 50 میلیون دلاری است. در این پروژه، احتمال 
این که بازگشت سرمایه در سال 100 میلیون دلار باشد یا 0 دلار برابر است. 
اگر قرار باشد ارزش زمانی پول را نادیده بگیریم، انتظار داریم یک مدیری که 
در برابر ریسک خنثی است نسبت به این پروژه بی تفاوت باشد، زیرا سود احتمالی
 با ضرر احتمالی برابر است. اگر احتمال سوددهی این سرمایهگذاری بیشتر از 
100 میلیون دلار باشد، انتظار میرود همان مدیر این سرمایهگذاری را انجام 
دهد. 
یعنی سوددهی باید تقریبا 170 میلیون دلار باشد تا یک مدیر ریسک 
گریز را اغوا کند تا این سرمایهگذاری را انجام دهد. به عبارت دیگر، احتمال
 سوددهی باید حدود 70 درصد بیشتر باشد تا آن مدیر بر عدم رغبت خود برای 
ریسک کردن غلبه کند. 
اما اگر قرار باشد این ریسکها را در چند پروژه متعدد به کار ببریم، چه اتفاقی میافتد؟
اگر
 همان مدیر مذکور به جای یک تصمیم گیری با 10 تصمیمگیری مواجه شود، داستان
 تغییر میکند. محدوده بازده مدیران دیگر نباید صرفا وجود یا عدم وجود 
موفقیت یا شکست باشد، بلکه باید ترکیبی از بازدههای گوناگون با احتمال 
موفقیت بیشتر یا کمتر وجود داشته باشد. در این صورت، همان مدیر اگر احتمال 
سوددهی سرمایهگذاری تنها 103 میلیون دلار باشد یا تنها 2 یا 3 درصد بالاتر
 از نقطه خنثی بودن ریسک باشد، تمایل به سرمایهگذاری پیدا میکند. 
به عبارت دیگر، ترکیب کردن ریسکها، به کاهش قابل توجه ریسک گریزی منجر میشود. 
بسیاری
 از تاکتیکهای مدیریتی که از سوی شرکتها در تخصیص سرمایه و ارزیابی 
فرآیندها استفاده شده، به این رفتارهای بنیادین توجهی نمیکنند. به عنوان 
مثال، با در نظر گرفتن موفقیت یا شکست پروژهها به تنهایی، آنها نمیتوانند
 دریابند که هر کدام چگونه به پرتفولیوی کلی شرکت ریسک اضافه میکنند و 
تمایل به ریسکگریزی را سازمان دهی میکنند. شرایط بدتر این است که بسیاری 
از شرکتها افرادی را مسوول بازدهی پروژههای انفرادی میکنند که این 
پروژهها دارای ابهام اساسی هستند و نمیتوانند بین وقایع «قابل کنترل» و 
«غیرقابل کنترل» تمایز قایل شوند. در نتیجه افراد باید پاسخگوی پروژههایی 
باشند که نمیتوانند بر آنها تاثیر بگذارند. 
ریسک کردن به وسعت یک شرکت 
شرکتها
 میتوانند با ایجاد رویکردی به سوی ریسک کردن در سطح یک سازمان، اثرات 
ریسک گریزی را هر جا مناسب باشد کاهش دهند. به طور خاصتر، شرکتها باید 
موارد زیر را در نظر بگیرند: 
در پروژههای پرریسک، خطر اولیه را بالا ببرند.
سازمانهای
 ریسکگریز اغلب پروژههای جذاب و پرریسک را قبل از این که شخصی به طور 
رسمی آنها را پیشنهاد دهد، رها میکنند. برای اینکه مدیران ارشد و مدیران 
اجرایی تشویق شوند ایدههای خلاقانه را کشف کنند، باید همیشه از آنها خواست
 ایدههایی را برای پروژههای پرریسک مطرح کنند که در عین حال احتمال 
بازگشت سرمایه در آنها بالا باشد. سپس قبل از این که این ایدهها را به طور
 رسمی بازبینی کنند، باید آنها را به انجام کار بیشتر روی این ایدهها 
تشویق کرد. سازمانها به مدیرانی نیاز دارند که بتوانند هر پیشنهاد 
سرمایهگذاری را با پروژه ای پرخطرتر، اما با سود احتمالی بیشتر جایگزین 
کنند. 
احتمال سود و زیان پروژه را با هم در نظر بگیرید. مدیران باید 
بدانند که طرحهای پروژه شامل محدوده ای از سناریوها یا بازدههایی است که 
هم در آن شکست وجود دارد و هم موفقیت چشمگیر. انجام این کار باعث میشود 
کسانی که پروژه را ارزیابی میکنند، بتوانند ارزش بالقوه پروژه و منابع 
ریسک آن را بهتر دریابند. 
از جبران بیش از حد ریسک اجتناب کنید.
مساله
 دیگری که مدیران باید به آن توجه کنند نرخ تخفیف مورد استفاده برای 
ارزیابی پروژهها است. ما به طور مکرر طراحانی را مشاهده میکنیم که به طور
 سرگردان از یک نرخ تخفیف بالاتر استفاده میکنند. دلیل ساده آن هم این است
 که بازده در یک پروژه ابهام بیشتری دارد. نرخهای تخفیف بالاتر برای 
سرمایهگذاریهای نسبتا کوچک اما مکرر، زمانی که پروژهها در سطح یک شرکت 
ترکیب میشوند، معنا ندارند. 
در عوض، اگر شرکتها نگرانند که در معرض 
ریسک قرار بگیرند، باید قانونی را اتخاذ کنند که هر سرمایهگذاری به ارزش 
کمتر از 5 تا 10 درصد کل بودجه شرکت، باید به شکل خنثی انجام شود بدون 
اینکه با نرخ تخفیف سازگار باشد. 
عملکرد را بر اساس پرتفولیوی بازده ارزیابی کنید، نه پروژههای انفرادی. 
هر
 جا ممکن باشد، مدیران باید بر اساس عملکرد یک پرتفولیوی بازده سنجیده 
شوند، نه اینکه به دلیل دنبال کردن پروژههای انفرادی پرریسک تنبیه شوند. 
به عنوان مثال، در اکتشاف نفت و گاز، پاداش مدیران اجرایی بر اساس عملکرد 
هر یک از چاههای نفت و گاز نیست، بلکه حداقل عملکرد 20 چاه مورد ارزیابی 
قرار میگیرد. بنابراین، نباید شگفتآور باشد که دریابیم مدیران بخش نفت و 
گاز ریسکها را در کنار هم قرار میدهند و در برابر ریسک خنثی هستند. 
به مهارتها پاداش دهید، نه به خوششانسی. 
شرکتها
 باید این توانایی را داشته باشند که بفهمند دلایل موفقیتها یا شکستهای 
خاص قابل کنترل یا غیرقابل کنترل بودهاند و بر این اساس نقش شانس را برای 
در نظر گرفتن پاداش مدیران حذف کنند. شرکتها باید به مدیرانی پاداش بدهند 
که پروژهها را به خوبی مدیریت میکنند، حتی اگر به دلیل عواملی که خارج از
 کنترل آنها بوده، در یک پروژه شکست بخورند. همچنین باید مدیرانی را که 
مدیریت ضعیفی روی پروژهها داشتهاند، اما با خوش شانسی در آن موفق 
شدهاند، تادیب کنند. اتخاذ چنین رویکردی اگرچه همیشه آسان نیست، اما ارزش 
تلاش کردن را دارد. 
شرکتها و بنگاههایی که در اندیشه گسترش بازارهای بینالمللی برای محصول یا خدمات خود هستند باید ابتدا در مورد ورود به بازار صادرات به قطعیت برسند و سپس در مورد انتخاب مقاصد صادراتی و روشهای انجام صادرات به مقاصد تعیین شده، جمعبندی لازم را به عمل آورند.
(برای آگاهی از روشهای تعیین بازار صادراتی ر.ک «چگونه بازار هدف صادرات را تعیین کنیم؟» در

مسوولیت اجتماعی
روش نوین در مسوولیت اجتماعی شرکتی
این کمپین از طریق ابزارهایی مانند تبلیغات در سطح کشور، دکور و چیدمان داخل فروشگاهها، کارکنان و وبسایتها موجودیت خود را اعلام کرد.
Mark &Spencer استفاده از مسوولیت اجتماعی به عنوان ابزار کنترلکننده ریسک را تغییر داد و از آن به
 مترجم: مریم رضایی
 منبع: Inc
در طول تاریخ زنان همیشه عادت بیشتری
 به خرید داشتهاند. در آمریکا زنان 85 درصد خرید خانواده را در دست دارند و
 بنابراین برندها با ایجاد عملیات بازاریابی استراتژیک که به طور خاص زنان 
را مخاطب قرار میدهد، تاثیرگذاری خود را توسعه دادهاند. بازاریابی از 
طریق شبکههای اجتماعی، اگرچه حوزه متفاوتی در این زمینه است، اما زنانی را
 که ارتباطات اینترنتی مداوم دارند، به عنوان زیرمجموعهای قدرتمند هدف 
قرار میدهند و بنابراین این نوع بازاریابی رو به پیشرفت است.

1- روش محدوديت اختيار يا اختيار مشكوك
بايد دانست كه مذاكره با افراد بدون اختيار كافي، نتيجه مذاكرات را به تباهي ميكشاند. در ضمن بايد دقت كرد كه گروه خودي نيز بايد با اختيارات مشخص از پيش تعيين شده كه كاملا براي افراد توجيه شده باشد در جلسات شركت جويند.
تشخيص اختيار افراد بعضا به سادگي صورت نميپذيرد. در مذاكرات بينالمللي، مذاكرهكنندگان عمدتا برگهاي به نام اختيارنامه دارند كه محدوديت اختيار طرف را براي مذاكره و توافق بهطور كامل تشريح ميكند. ولي در مذاكرات داخلي ميتوان در بعضي موارد از طريق كارت ويزيت و درك سمت طرف، به ميزان اختيار وي پي برد. البته اين مساله هميشه اتفاق نميافتد؛ چراكه بارها اتفاق افتاده كه سمت فرد، مديريت عامل
 
خوش نقش پولساز
مترجم: روزبه مرسلی
منبع: اكونوميست
در کسبوکار، خوب تقلید کردن به اندازه نوآور بودن مهم است. هر ساله ليز وكسنر، صاحب خرده فروشي جواهرات كمپاني ويكتوريا سيكرت، يك ماه دست از كار كشيده و به اطراف جهان سفر ميكند، تا طرحهاي جديد كمپانيهاي ديگر را يافته و از آنها در كار خود استفاده كند.
گروه طراحي شركت او، به دنبال الهام گرفتن از هر نوع سازماني، از شركتهاي هواپیمايي گرفته تا صنايع توليد كننده كالاهاي مصرفي هستند. به عقيده آقاي وكسنر، كسب و كار بايد براي «تقليد» ارزش ويژهاي قائل شود. ولي اين طرز فكر تقريبا به يك تابو تبدیل شده است. تعداد زيادي از سياستمداران و صاحبنظران
اکثر کمپانیها دارای استراتژی مشخصی نیستند، البته من آمار دقیقی برای اثبات نظریه خود ندارم (البته اگر فرض کنیم که به دست آوردن چنین آماری ممکن باشد). اما من کمپانیهای زیادی را بررسی کردهام

لارنس ربینیاک، استاد مدیریت وارتون، با طرح این سوال که آیا میر میتواند در نهایت ناجی سحرآمیز
كسبوكارهاي كوچك
مترجم: مریم رضایی
 منبع: Entrepreneur
مدیرانی که فقط اجازه 
میدهند اطلاعات مثبت در وبلاگ موسسه آنها به اشتراک گذاشته شود، افرادی 
سطحینگر جلوه میکنند که میخواهند نظرات خود را تحمیل کنند. مشتری معمولا
 این گونه مدیران را دوست ندارد. 

تعدادی از منتقدان آن را تضعیف نام تجاری تعبیر کردند، اما دیگر منتقدان این اقدام اپل را تلاشی سنجیده برای قرار دادن آیپد در جایگاهی همچون جایگاه مَک دانستند: این رایانهها همواره با حفظ نام قبلی ارتقا داده میشوند. در حالی که، ارتقای گوشیهای تلفن همراه اپل با تغییر شماره آن همراه است.
«تعدادی از مشتریان مشخصات جدید محصول را میخوانند، اما همه آنها به نام جدید آن
20 ماهگي «يارانه نقدي»؛ بهانهاي براي تحليل تاثيرات مربوطه: 
ارزيابي تبعات اقتصادي/اجتماعي پرداخت يارانه نقدي در يك جامعه روستايي
 اصغر پاشازاده*
 نمونه موردي: دهستان آزادلو در استان اردبيل
نتايج اين تحقيق آماری، به زبان ساده: 
نتايج
 اين تحقيق آماري، نشان ميدهد كه در دهستان مورد بررسي (دهستان آزادلو در 
استان اردبيل)، پرداخت يارانه نقدي، تاثيرات اقتصادي و اجتماعي زير را به 
دنبال داشته است:
گروه تاريخاقتصاد- آنچه ميخوانيد بخشياز متن نامهاي است كه ذكاءالملك 
فروغي در 17 دسامبر سال 1919 به وقارالسلطنه نوشته و طي آن به قرارداد 1919
 ايران و انگليس انتقاد كرده است. براساس قرارداد 1919 تمام امور كشوري و 
لشكري ايران زير نظر مستشاران انگليسي و با مجوز آنان صورت ميگرفت:
يكي از وظايف مديريت بازاريابي اداره كردن انواع تقاضاست. از آنجاكه در 
اثر مرور زمان، تقاضاي مشتريان تغيير ميكند، مديريت اين تقاضا براي نيل به
 هدفهاي شركت امري ضروري است.