خوش نقش پولساز 

مترجم: روزبه مرسلی
منبع: اكونوميست
در کسب‌وکار، خوب تقلید کردن به اندازه نوآور بودن مهم است. هر ساله ليز وكسنر، صاحب خرده فروشي جواهرات كمپاني ويكتوريا سيكرت، يك ماه دست از كار كشيده و به اطراف جهان سفر مي‌كند، تا طرح‌هاي جديد كمپاني‌هاي ديگر را يافته و از آنها در كار خود استفاده كند.

گروه طراحي شركت او، ‌به دنبال الهام گرفتن از هر نوع سازماني، از شركت‌هاي هواپیمايي گرفته تا صنايع توليد كننده كالاهاي مصرفي هستند. به عقيده آقاي وكسنر، كسب و كار بايد براي «تقليد» ارزش ويژه‌اي قائل شود. ولي اين طرز فكر تقريبا به يك تابو تبدیل شده است. تعداد زيادي از سياست‌مداران و صاحب‌نظران در اقتصاد، نقش نوآوري در رشد اقتصادي را می‌ستایند. تفكر مرسوم بر اين است كه هر كسب و كاری يا بايد نوآوري داشته باشد،‌ يا محكوم به فناست. مقلدان در كسب و كار معمولا به عنوان عناصر نامطلوب اقتصادي شناخته مي‌شوند.

در دنياي واقعي، شركت‌ها كپي مي‌كنند و در عين حال موفق هم مي‌شوند. نه آي-پاد اولين دستگاه ديجيتال پخش موسیقي بوده است، نه آي- فون اولين تلفن همراه هوشمند يا آي- پد اولين تبلت. اپل از ساير كمپاني‌ها تقليد كرده است، ولي توانسته محصولات آنها را به طور چشم‌گيري ارتقا دهد. اودِد شنكار استاد مديريت دانشگاه اوهايو در كتاب خود تحت عنوان «كپي‌كاري(كپي‌برداري): چگونه كمپاني‌هاي موفق از تقليد براي تعيين استراتژي خود استفاده مي‌كنند» بيان مي‌كند: «سرعت و شدت تقليد قانوني در سال‌هاي اخير افزايش يافته است». در بين سازمان‌هاي تعيين‌كننده قوانين اجتماعي بحث درباره‌ درستي يا نادرستي كپي كردن همچنان داغ است. يكي از رؤسا به كارمند خود گفته بود: «من به نوآوري احتياجي ندارم، فقط هر كاري كه ديگران انجام مي‌دهند تو نيز انجام بده تا جايي كه به فروشی در سطح آنها برسي». تاریخ نیز نشان مي‌دهد، كه شركت‌هاي مقلد غالبا موفق می‌شوند. 
در زمان حاضر چه كسي شركت «چاكس» را که اولين سازنده بالشت‌هاي فشرده بود و اختراعشان توسط شركت پمپرز دزديده شد، به ياد مي‌آورد؟ براي نشان دادن اهميت تقليد، آقاي تد لِويت، از پیشگامان علم مديریت،در دهه 60 مي‌نويسد: «نه تنها تقليد در كسب و كار بسيار رايج‌تر از نوآوري است، بلكه راه مطمئن‌تري به سوي رشد و سوددهي نيز هست». طبق گفته‌هاي كتاب «كپي‌كاري»، كپي‌كنندگان حداقل به همان اندازه و غالبا بيش از نوآوران از يك محصول جديد، سود مي‌برند. شركت‌هاي دنباله‌رو هزينه كمتري براي بخش تحقيق و توسعه مي‌پردازند و از طرف ديگر در ارائه محصول متحمل ريسك كمتري مي‌شوند، زيرا آن محصول در بازار امتحان خود را پس داده است. پيتر گلدر و جرارد تليس در تحقيق خود تحت عنوان «مزایای پیشگامی: منطق بازار يا افسانه بازار» دريافته‌اند كه درطول تاريخ نوآوران تنها 7 درصد از بازار را براي محصول جديدشان به خود اختصاص داده‌اند. موسسات به ندرت به مقلد بودن خوداعتراف مي‌كنند، زيرا اولا اين نكته به شهرت روسا لطمه مي‌زند، ثانيا، ممكن است از نظر قانوني براي آنها مشكل ايجاد شود. 
اما غالبا در بسياري از حيطه‌ها مي‌توان در امنيت كامل به كپي‌برداري پرداخت. ژان پل گيلارد، رييس سابق نسپرسو كه با توليد دستگاه‌هاي قهوه‌ساز براي شركت نستله ميلياردها دلار درآمد به وجود آورد، تصميم گرفت تا شركت خود را تاسيس كند. وي در شركت جديد خود محصولاتی توليد کرد كه دقيقا مطابق دستگاه نسپرسو بوده است تا به اين ترتيب به رقابت با شرکت نستله پرداخت، ولي شركت نستله قادر نبود جلوي اين شركت جديد را بگيرد. كپي‌كاري حتی می‌تواند امن‌تر نیز باشد اگر که شركت كپي‌كننده مشتريان شركت اوليه را ندزدد: برای مثال وقتي شركت ايرلندي راينير مدل تجاري شركت آمریکایی ساوث وست ايرلاين را عينا شبيه‌سازي كرد، شركت اوليه هيچ شكايتي از كمپاني ايرلندي مطرح نكرد. 

اينجا اختراع نشده است!
تنها برخي از صاحب نظران عرصه تجارت به محدوديت‌هاي نوآوري اشاره مي‌كنند. كوين رولینز، مدير عامل سابق شركت توليد كامپيوتر دل مي‌گويد: «اگر كه در عرصه رقابت نوآوري اسلحه قدرتمندي است، پس چرا از آن به عنوان سودآوري تعبير نمي‌شود؟» ولي سایرین در مورد نوآوری بسیار حساسند. برای آنها كپي كردن يك تابو است. 
به كارمنداني كه از كمپاني‌هاي ديگر تقليد مي‌كنند ارتقا درجه و تشويق تعلق نمي‌گيرد. بنابراين، ‌شركت‌ها به اندازه كافي به هنر كپي كردن بها نمي‌دهند. لويت يك گروه از كمپاني‌ها را بررسي كرده است كه فروششان به ارائه محصولات جديد وابسته بود. طبق بررسي‌هاي وي، ‌هيچ‌كدام از اين شركت‌ها سياست رسمي يا غيررسمي براي عكس العمل در مقابل ابداعات شركت‌هاي ديگر نداشته‌اند. در نتيجه، آنها در تقليد از عوامل موفقيت شركت‌هاي رقيب بسيار كند عمل كرده و به اين ترتيب فرصت سودآوري را از دست 
مي‌دادند. 
هر چند كه كپي كردن بسيار رايج است،‌ ولي بسياري از سازمان‌ها در اعمال موثر آن عاجزند. طبق نظر آقاي شنكار شركت‌هاي آمريكايي بسيار به نوآوري خود وابسته‌اند. اما در مقابل كمپاني‌هاي آسيايي با تقليد قانوني به موفقيت‌هاي عمده‌اي دست يافته‌اند، همانند شركت پاناسونيك كه به شركت اولیه آن يعني شركت ماتسوشيا، اسم مستعار «مانیشیتادنکی» داده بودند یعنی: دستگاه الكترونيكي كپي شده البته افراط در كپي‌كاري مي‌تواند براي كل جامعه مضر باشد. اگر كه شركت‌هاي نوآور به دليل حضور و سود بيش از حد شركت‌هاي كپي‌كننده، نتوانند سود كافي از توليد محصولات جديدشان به دست بياورند، در بخش تحقيق و توسعه براي توليد محصولات جديدتر سرمايه‌گذاري كمتري مي‌كنند. 
بنابراین انحصار موقت نوآوران بر محصول جدیدشان به شکل قانون حق اختراع بايد قانونا تضمین شود؛ ولی این دغدغه فعلی شرکت‌ها نیست. کپی‌برداری باقی خواهد ماند و کسب‌وکارها باید در آن مهارت یابند. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۱ |