سيدمحمداعظمی نژاد*
ابزار Unique Selling Propositions)USPs )، یک مفهوم بازاریابی به معنای پيشنهادهای فروش منحصر بهفرد به مشتریان است كه فقط شما میتوانيد ارائه دهيد و رقبای شما توان عرضه آن را ندارند. به عبارتی «مزيت رقابتی» شما تلقی میشود و اين همان دليلی است که مشتری فقط و فقط از شما خريد میکند.
USPها، به موفقيت بسياری از شرکتها کمک کرده است؛ اين ابزار در بازاريابی شخصی شما نيز میتواند
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم:ستاره باباییوقتی شرکت هواپیمایی ساموآایر اعلام کرد که از این پس میخواهد بلیتهای هواپیما را بر اساس وزن قیمتگذاری کند، نظرات متفاوتی در حمایت یا بر ضد آن عنوان شد. به این ترتیب مشتریان باید در هنگام رزرو بلیت و پس از رسیدن به فرودگاه مقصد، وزن خود را اندازهگیری کنند.محاسبه قیمت به روش وزنی به نسبت طول پرواز فرق میکند. به این ترتیب، مشتریانی که به ساموآی
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
ایوان سیگل*- علوم اجتماعی و تاریخنویسی معاصر یک قشر اجتماعی میشناسد که نه از طبقه حاکم بر مردم و نه از توده عظیم محکوم است. این طبقه شامل اصناف و متفکران و وکلا و تجار متوسط است.
در اروپای غربی متفکران نقش مهمی را در تضعیف عقاید سنتی در میان طبقه اعیان و اشراف ایفا کردند. خصوصا در فرانسه، فلاسفه در سالنهای اشرافی، بیرحمانه استبداد حکومتی را مورد انتقاد قرار میدادند و روشنفکران در سالهای پیش از انقلاب کبیر حتی «جمهورینامهها» برپا کرده بودند.
از طرف دیگر، در کشورهای اروپای غربی در قرون ۱۸ و ۱۹ موسسات عمومی ایجاد شده بود که مردم صرفنظر از وابستگیهای طبقاتی خود میتوانستند با یکدیگر مصاحبت و معاشرت داشته باشند، خصوصا در انگلستان که جوی نسبتا دموکراتیک ناشی از انقلاب جمهوریخواه قرن ۱۷ داشت. قهوهخانههای آن دیار آگاهانه تبدیل به کارگاههای دموکراتیک شده بودند که در آنجا «اشراف و اصناف» میتوانستند با هم، دور از چشمهای ماموران حکومت، گفتوگو و مراوده داشته باشند. از یک طرف، سالنهای روشنفکری اعیانی فرانسوی و از طرف دیگر قهوهخانههای متنوع طبقهای انگلیسی، به قول یورگنهابرماس، تبدیل به مرزهای قلمروی عمومی شده بودند.
در ایران، در عصر سپهسالاری (وقتی که میرزا حسینخان سپهسالار صدراعظم ناصرالدین شاه بود) یک همچون پدیدهای به چشم میخورد. تحت تاثیر پیشرفتهای غرب، خصوصا در رشتههای سیاسی و نظامی ایران سعی کرد که به اصطلاح اسرار غرب را فراگیرد. ناصرالدین شاه جوانان اشرافی را به غرب فرستاد و فرمان داد که کتب و مقالات را به فارسی ترجمه کنند و به تدریج عناصر اعیانی شیفته عقاید غربی شدند. میرزا یوسفخان مستشارالدوله، چاره دردهای ایران را در قانون دید و رساله «یک کلمه» را نوشت. همان سالها، میرزا ملکمخان شروع به تبلیغ برنامه اصلاحطلبانهاش نمود و وقتی که از ایران رانده شد، روزنامه «قانون» را منتشر کرد. البته در ابتدا این شیفتگان غرب سعی بر آن داشتند تا ثابت کنند که قانونهای غرب با شریعت همسازند و حتی عین شریعتاند که اروپاییان از مسلمانان گرفتهاند. نمایشنامهنویس و منتقد فرهنگی مشهور میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) و متفکرین دیگر، مثل میرزا آقاخان کرمانی، اما از آن هم فراتر رفتند و نوشتند که ایران بایست به عصر طلایی پیش از اسلام برگردد.
روزنامههایی مانند «اختر» مقالاتی با ایدههای اصلاحی غرب چاپ میکردند و گاهی نیز از علمای نجف در این موارد استفتا میکردند و علما هم فتواهای مثبت میدادند. از طرف دیگر، متفکران و ژورنالیستهای مسلمان قفقاز هم بهاین جنبش پیوستند؛ در آن عصر سپهسالاری بود که شکوفایی فرهنگ مترقی آنجا نیز آغاز گشت. آخوندزاده و حسن بیگ زردابی، صاحبان اولین روزنامه ترکی آذربایجانی، در واقع از اولین شهروندان این «جمهوریتنامه»های ایرانی بودند.
اما ناصرالدین شاه از ترس شورش این روشنفکران و همچنین از بیم آنکه آنها رفته رفته سازمان یافته و تبدیل به جریانات زیرزمینی شوند، به این رویاهای ترقیخواهانه پشت کرد و با آن حتی مقابله نمود. میرزا حسینخان سپهسالار را از صدراعظمی عزل نموده و میرزا یوسفخان مستشارالدوله را به سیاهچال همایونی انداخت که عاقبت در آنجا دچار مرگ فجیعی شد. احتمالا در قفقاز هم جنبش ترقیخواهانه به ناگهان خاموش گشت. سرانجام، به نظر میرسد که طبقات گوناگون ایران یک قلمروی واقعا عمومی خود را که در حال شکل گرفتن بود از دست دادند. در کشوری که زیر بار استبداد سلاطین، حکام و الخ میبود امکان وجود این قلمروی عمومی ظاهرا زودهنگام و غیرممکن مینمود. حتی فضاها و انجمنها و دورههای خصوصی مانند لژهای فراماسونی و...که به طور مخفیانه و زیرزمینی تشکیل میشد مورد قلع و قمع واقع میگشت و سرکوب میگردید.
اما در این میان آذربایجان به طور کلی و تبریز به طور مشخص راه خود را به سوی ترقی میپیمود. در عصر ولیعهدی عباس میرزا، تبریز بیشتر با عقاید فرنگی آشنایی پیدا کرد. عباس میرزا مستشاران نظامی را از اروپا دعوت میکرد كه سربازهای ایرانی را تربیت کنند تا بتوانند در مقابل ارتش روس ایستادگی کنند. در واقع وی در تبریز دربار کوچکی ترتیب داده بود که با روس و روم متقابلا در تماس بود و در نتیجه تبریزیان بیشتر از مردم پایتخت در جریان افکار و عقاید کشورهای غربی بودند.
به غیر از این، تبریز دیگر یک شهرستان نبود؛ مرکز تجارت با جهان بیرون از مرز شد. آذربایجان دروازه ایران به جهان خارج، خصوصا در رشته تجارت بود. پسر شهید راه مشروطه ملکالمتکلمین، دکتر مهدی ملکزاده مینویسد که پدرش، شهر ظلمانی [اصفهان] را ترک [گفت] و راه آذربایجان را که مردمانش برای قبول افکار تازه مستعدتر بودند پیش [گرفت]. (تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۵۸) و… «آزادفکران پیش از مشروطیت در تبریز بیش از سایر شهرستانهای ایران بودند، و علت هم یکی مسافرت بازرگانان آذربایجانی به کشورهای مترقی و دیگر همسایگی با روسیه و اطلاع از حوادث و انقلاباتی بود که در آن سامان روی میداد و مبارزاتی که میان آزادیخواهان و دولت مستبد روسیه در جریان بود و مهمتر از همه کردار مستبدانه محمدعلی میرزاي ولیعهد که در آن زمان فرمانفرمای مطلق آذربایجان بود و هرگونه ظلم و ستمگری را در حق مردم روا میداشت، اگرچه آزادمردان تبریز در آن زمان مجامع منظمی نداشتند و مسلک خاصی را به معنی امروزه پیروی نمیکردند، ولی مرام آنها آزاد شدن ایران از قید بندگی و عبودیت استرداد بود…» (همانجا، ص۲۰۵)
کسروی مینویسد که کتابهای انتقادی و روزنامههای عصر قبل از مشروطه تاثیر عمیقی بر همدردان حال ایران داشت: «از آنجا کسانی بیدار شده و این را دانسته بودند که فراتر از آن زندگانی دوزخی مردم ایران زندگانیهای خوش و آسودهای هست. به ویژه در میان بازرگانان که مردان باغیرت و دلآگاه فراوان پیدا میشد. ولی سختگیری محمدعلی میرزا فرصت هیچ تکانی باز نگذارده بود.» (نسخه تاریخ هجده ساله آذربایجان که در مجله پیمان چاپ شده، ج۱، صص۳۵-۳۴)
باز مینویسد: «بازرگانان آذربایجان کسان چیزفهم و گردنفرازی و همیشه در قفقاز و استانبول و اروپا مایه روسفیدی ایرانیان بودند. اینان با پیشانی باز پول پیدا کرده با پیشانی باز آن را خرج مینمودند. بازرگانی در آن زمان مایه آزمندی و مالاندوزی نبود. یک بازرگان هرگز پی کامرانی و رقص و بادهگساری نمیرفت و این سبکیها را بر خود نمیپسندید. ولی از آن سوی دست دهش باز کرده هر بنیاد نیکی که پیش میآمد از شرکت در آن خودداری نمینمود. در این هنگام نیز بازرگان در تبریز دست به هم داده کارهای بزرگی را انجام میدادند. از جمله در هر محله چند بازرگان دست به هم داده دبستان بنیاد مینهادند و مخارج آن را از کیسه خود میپرداختند.» (همانجا، ص۵۱)
«یک خدمت مهم که این طبقه برای بیداری ایران انجام داد نوشتن کتابهای روشنگری بود. دو نمونه مهم از این کتابها، کتاب احمد و مسالک المحسنین نوشته عبدالرحیم طالبوف بود، یک تبریزی فقیر که به قفقاز فرار کرد و آنجا ثروتمند شده بود. کتاب احمد برگرفتهای بود از کتاب «امیل» ژان ژاک روسو. در این کتاب داستان رابطه نویسنده با پسر خیالیاش نقل میشود و آموزشهای وی از جهان طبیعی و علوم و رسوم و سنن ایرانیان و مسلمانان. در این کتاب نویسنده از محسنات ترقی اروپاییان و لزوم آموزش آن برای ایرانیان نیز سخن گفته است.
کتاب دیگر «سیاحتنامه» ابراهیم بیگ است که به نظر میرسد ثمر قلم تاجر ایرانی زینالعابدین مراغهای بود، این کتاب تفاوت محسوسی با کتاب احمد دارد. در این کتاب نویسنده اندوه و یاس خود را از دردهای ایرانیان که همگی حاصل جهل و تقلید و رنجی بود که از جور و ستم میبرند، بیان میکند و مینویسد، «مردهاند اما زنده. زندهاند اما مرده.». به گفته کسروی، اما اهمیت واقعی «سیاحتنامه» ابراهیم بیگ را کسانی میدانند که آن روزها آن را خواندهاند و تکانی را که در خواننده پدید میآورد به یاد میدارند. این کتاب داستان یک جوان بازرگانزاده ایرانی است که در مصر زندگی میکند و در آرزوی دیدن میهن خود، همراه مربیاش یوسف عمو، به ایران آمده و در پایتخت دیگر شهرها هر آنچه را که دیده است، از ناآگاهی مردم، سرگرمی آنان به کارهای بیهوده، ستمگریهای حکمرانان، بیپروایی دولت و از این قبیل را با زبان ساده و شیرینی و با آهنگ دلسوزی مینویسد. انبوه ایرانیان که در آن روزها، به این آلودگیها و بدیها خو گرفته بودند و جز از زندگانی بد خود زندگانی دیگری را گمان نمیبردند، از خواندن این کتاب، تو گفتی، از خواب بیدار میشدند، و تکان سخت میخوردند. بسیار کسان را توان پیدا کرد که از خواندن این کتاب بیدار شده و برای کوشیدن به نیکی کشور آماده گردیده و به کوشندگان دیگر پیوستهاند. (تاریخ مشروطه ایران، ص۴۵)
اگر ادعای تاریخ بیداری ایرانیان را قبول کنیم، این سیاحتنامه بود که جرقه انقلاب مشروطه را زد. آن انجمن سری که، به قول نویسنده آن تاریخ، رهبر پشتپرده جنبش مشروطهخواه ایران بود، شروع شد با خواندن آن سیاحتنامه از سیدمحمد طباطبایی. (تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۲۴۳)
نسل جوان که در خانوادههای روحانی تربیت یافته بودند و احساسات تیز کنجکاوی داشتند اساس شورش فکری مشروطهطلبی را بنا نهادند. داستان آن دو فرزندان برجسته تبریز، سید حسن تقیزاده و سید احمد کسروی، نمونههای این پدیدهاند. [مهدی مجتهدی، تقیزاده: روشنگریها در مشروطیت ایران، صص ۲۹-۲۶، کسروی، زندگانی ما، صص۳۲-۳۰، ۴۹-۴۳] البته، این دوتا عبا و عمامهشان را رها کردند، اما بودند بسیاری دیگر که به زندگی روحانی ادامه دادند. واعظهای مشروطهطلب نقشهای بسیار موثری را بازی کردند. کسروی مینویسد که وقتی که میخواست بداند مشروطیت چیست، یکی از دوستهایش او را با یک «آخوند جوان» آشنا ساخت، (در نسخهای که در ماهنامه کسروی، پیمان، چاپ گردید، ج۱، ص۳۷، پاورقی، این واعظ سخنگوی مشروطهطلب مشهور میرزا جواد واعظ بوده است) «که اشعاری میسروده تا مردم را به بیداری سوق دهد.» این واعظ «سپس به زبان ترکی معنی مشروطه را گفت، و در این میان از گرفتاریهای توده و از ستمگری درباریان و از خواری کشور و مانند اینها سخنانی راند و بسیاری از مردم به گریه افتادند. همایشی [احساساتی] که این سخنان در من کرد پس از گذشتن سی و اند سال هنوز فراموش نگردیده.»
بعد، میرزا حسین واعظ بود که شعری پر از شور و غرور ملی خواند. بالاخره، نوبت به شیخ سلیم رسید که با زبان ساده روستایی سخنانی گفتی، و بیش از همه دلسوزی به بینوایان نموده و داستان کمیابی نان و گرانی گوشت را به میان آوردی و نویدها دادی که چون مشروطه باشد، نان فراوان و ارزان و گوشت در دسترس همگی خواهد بود و بینوایان از نان و کباب سیر خواهند گردید و بالای منبر انگشتان را پهن کرده و وجب خود را نشان داده و با همان زبان ترکی روستایی چنین گفتی: «کباب بو اینده کاسب». (تاریخ مشروطه ایران، ص۱۶۱)
این واعظان نقش کلیدی در «مشروطه ساختن» مردم عادی، که با همچون ایدهای ارتباطی نداشتند، میداشتند که اگر اینها نمیبودند، این شور و خروش مشروطهطلبی که برای تبریز آنچنان شهرت همراه آورد و مشروطه را نجات داد احتمالا نمیبود. شیخ سلیم یکی از مهمترین این واعظان بود که عهدنامه بین ملت تبریز و وکلای منتخب از تبریز را برای وکلای مجلس ملی وقتی که راهی تهران شدند تنظیم کرد و خواند. (انجمن، ج۱، ش۳۰) و نقش رهبری در اعتراض علیه تنبیه خونین دهاتیان قراچمن به دست «ماموران دیوانی و سواران نصرالسلطنه» را به عهده داشت. (انجمن، ج۱، ش۶۹). وی آنچنان مورد احترام و اعتماد بود که وقتی مجتهد تبریز سعی کرد او را از تبریز تبعید کند، اصناف در دفاع از وی که آن همه برای زیست بهتری در حاکمیت مشروطه تلاش کرده بود برخاستند و خود مجتهد را از تبریز راندند. و وقتی که واعظ مشهور تبریزی میرزا جواد از انجمن اجازه خواست تا «به مشهد مقدس مشرف شود، جواب دادند که اجازه شما با آقا شیخ سلیم و ملت است.» (انجمن، ج۱، ش۵۱)
انجمن تبریز مرکز نظام نوین مشروطهخواهان گشت. اول، قرار بر این بود که هر ایالتی انجمنی برای نظارت بر انتخابات اولین مجلس داشته باشد، وقتی که انتخابات انجام شد حکومت مرکزی درصدد بستن انجمن بر آمد. در این هنگام همه از مردم عادی گرفته تا مجتهد تبریز، تا خود ولیعهد محمدعلی میرزا که در تبریز میزیست، همگی به اعتراض برخاستند و حکومت را وادار به عقبنشینی کردند. (انجمن، ج۱، ش۵). نهایتا انجمنها در قانون اساسی به رسمیت شناخته شد. (انجمن، ج ۱، ش۹۱)
ادامه دارد
* استادیار دانشگاه نیویورک (CUNY) و مترجم «تاریخ مشروطه ایران» اثر کسروی

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: IVEY
در شرایط بحران اقتصادی،
استراتژیهای قدیمی بازاریابی دیگر اثرگذار نیستند و به همین دلیل، شرایط
دشواری برای مدیران بازاریابی به وجود میآیدهنگام
رکود اقتصادی، مدیران بازاریابی باید طرحهای بازاریابی قدیمی را که داده
محور و مبتنی بر پژوهشهای گسترده هستند رها کرده و طرحهای خلاقانهای را
شروع کنند که منسجم، محرک و به شدت متمرکز بر عمل باشند.
این مقاله
تاکید میکند که چرا طرح بازاریابی قدیمی مناسب فضای کسب وکار امروز نیست و
چارچوب سادهای را که در مورد اهداف و اقدامات استراتژیک بنیانگذاری شده،
معرفی میکند.
دوران چالش زا
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجمان: ساسان قاسمی و وحید شکری*
منبع:.entrepreneur
هر چه
بیشتر مشتری خود را درک کنید، رشد کسبوکار خود را سریعتر میکنید. اما
شرکتهای جدید اغلب در تعریف بازار هدف خود مشکل دارند.
رابرت هسریچ (Robert Hisrich)، بیان میکند که «ما اغلباندازه بازار را
دست کم میگیریم». اینجا 10 سوالی که به شما در شناسایی و درک چیستی بازار
هدف، کمک میکنند، معرفی میشوند:
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|

رمز موفقیت: خلاقیت استیو جابز یا واقعبینی ووزنیاک
مترجم: مریم رضایی
منبع: Wall Street Journal
وقتی افرادی که با هم
کار میکنند و اهداف مشترکی دارند، در مورد نحوه رسیدن به این اهداف به
توافق نمیرسند، شرایط بدی پیش میآید. مشکل در واقع این است که این افراد
در مورد اهدافشان به یک شیوه فکر نمیکنند. برخی افراد به گفته روانشناسان «تمرکز پیش رونده»
دارند، یعنی اهدافشان را به عنوان فرصتهایی میبینند
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: نیام یراقی*
منبع: نیویورک تایمز
پیشدرآمد: گیک (Geek) به
کسی گفته میشود که علاقه و مهارت زیادی در کار با رایانه و فناوریهای
جدید داشته باشد. گیکها افرادی هستند که از روشهای خلاقانه برای حل مسائل
روزمره استفاده میکنند.
نیویورکتایمز مطلب بسیار جالبی از کار این افراد
در افزایش بهرهوری در فرآیندهای مختلف شهر نیویورک منتشر کرده است.
بسیاری از ایدههای مطرح شده در این مقاله، میتوانند در شهرهای بزرگ ایران
اجرا شوند.
***
سازمان حفاظت از محیطزیست در شهر نیویورک بالاخره
تصمیم گرفت تا جلوی رستورانهایی را که بر خلاف
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: مریم رضایینمیتوان دنیا را تبدیل به مکان بهتری برای زندگی کرد مگر اینکه اول بتوانیم مسائل را به شکلی که واقعا هستند ببینیم. در اینجا 10 کتاب انگیزهدهنده را معرفی میکنیم که به شما کمک میکنند دنیا را بهتر بسازید.اصل دیلبرتاین کتاب یکی از بهترین و البته خندهدارترین کتابهایی است که در حوزه کسبوکار نوشته شده است. اسکات آدامز، نویسنده و کاریکاتوریست این کتاب، به جزئیترین بخشهای دنیای کسبوکار اشاره کرده و به پوچیهایی که در آن اتفاق میافتد پرداخته است.
بهترین جمله کتاب: «سیاره ما از حدود 6 میلیارد فرد ساده لوح تشکیل شده که در تمدنی زندگی میکنند که سالها پیش توسط چند هزار انسان غیرعادی، اما باهوش ایجاد شده بود.»
بله آقای وزیر
این کتاب بر اساس یک مجموعه تلویزیونی کمدی معروف در دهه 80 میلادی نوشته شده و دقیقا توصیف میکند که بوروکراتهای بینام و نشان چگونه از قدرت گسترده تنبلی و سستی استفاده میکنند تا تلاش مديران دستوپا چلفتی را برای هدایت سازمان به یک مسیر جدید خنثی کنند.
بهترین جمله کتاب: «قانون رابطه معکوس یعنی: هر چقدر کمتر برای انجام کاری اراده داشته باشید، مجبورید بیشتر در مورد آن حرف بزنید.»
ساخت نامرغوب چین
به گفته پائول میدلر، نویسنده این کتاب، دلیل اصلی برونسپاری شرکتها به چین این نیست که هزینه تولید در این کشور بسیار پایین است، بلکه دلیل اصلی آن این است که تولیدکنندگان چینی کیفیت محصول را تخریب و نام برند را تضعیف میکنند. وقتی این کتاب را

میخوانید، میفهمید چرا بعد از خرید هر چیزی که روی آن نوشته شده «ساخت چین» احساس میکنید یک جنس دست دوم خریدهاید. بهترین جمله کتاب: «شرکتهای آمریکایی حریف صنعتگران زرنگ چینی که تلاش کردند ویژگیهای محصولات را دستکاری کنند تا حاشیه سود خود را افزایش دهند، نبودند.»
4) خانواده را وارد کار نکنید
آیا تاکنون از رفتار بچگانه برخی افراد در محیط کار بهتزده شدهاید؟ دیگر تعجب نکنید. سیلویا لافر، نویسنده این کتاب، توضیح میدهد که محیط کار نوعی تمایل به بازآفرینی دینامیکهای خانوادگی را در افراد به وجود میآورد. او همچنین رفتارهای نامناسب در این زمینه را توصیف میکند و راهکارهایی برای کمک به بیرون آمدن از محدودیتهای احساسی ارائه میدهد. بهترین جمله کتاب: «دلیل اینکه بیشتر طرحهای سازمانی
بینتیجه میمانند این است که نمیتوانند پاسخگوی الگوهای زندگی کارمندان باشند؛ الگوهایی که در واقع مبنای بروز اضطراب، تنش و درگیری در محیط کارند.»
5) 21 حقه کثیف در کار
مایک فیپس و کولین گاتری، نویسندگان این کتاب جذاب، متداولترین روشهایی که مدیران، همکاران و کارمندان با استفاده از آنها تلاش
میکنند یکدیگر را گول بزنند و از هم سودجويي کنند، توضیح میدهند. مهمتر آنکه، راهکارهای خاصی برای خنثی کردن این تلاشها و رسیدن به هدف در کار ارائه شده است. بهترین جمله کتاب: «حقههای کثیف چیزی بیش از تهدیدهای آزاردهنده کاری هستند. همچنین این حقهها، بخشی از دلایل پشت پرده رسواییهای سازمانی را شکل میدهند.»
6) مدیران مجنون
نشریات حوزه کسبوکار مدیران شرکتها را به طور ویژهای مورد توجه قرار میدهند و با آنها طوری رفتار میکنند که انگار از دیگران مجزا هستند. این کتاب که توسط استنلی بینگ نوشته شده، جنبه دیگری از ویژگیهای مدیران را به تصویر میکشد و آنها را بسیار خودشیفته و

جامعهستیزان ممتازی معرفی میکند که راه رسیدن به پیشرفت را با چنگ و دندان به دست آوردهاند. بهترین جمله کتاب: «اسناد و مدارکی که بعد از نزدیک به 6000 سال جمعآوری شده یک موضوع را به طور واضح نشان میدهند: اینکه افرادی که به مدیریت هر سازمانی میرسند – بزرگ یا کوچک – معمولا مجنونترین افراد هستند.»
7) اصل پیتر
بیشتر کسبوکارها تمایل دارند به شایستهسالاری روی آورند و بر این اساس شاخصترین کارمندان ارتقای شغلی بگیرند، اما لارنس پیتر و ریموند هال، نویسندگان این کتاب میگویند که متاسفانه این استراتژی روندی نزولی را طی میکند. رشد و تغییر شرکتها باعث میشود کلیه پرسنل شرکتها (از جمله مدیران عامل) به دردسر بیفتند.

بهترین جمله کتاب: «هر چیزی که کارایی دارد، به تدریج در موارد پرچالشتری مورد استفاده قرار میگیرد تا تخریب شود.»
8) 4 ساعات کار در هفته
خیلیها معتقدند سختکوشی و ساعات کاری طولانی، کلید موفقیت است، اما شاید اینگونه نباشد. تیموتی فریس، نویسنده این کتاب که انتقادهای مثبت و منفی زیادی از آن صورت گرفته، از خوانندگان میخواهد در مورد مفهوم کار تجدید نظر کنند و این حقیقت تلخ را یادآور میشود که 90 درصد کاری که شما انجام میدهید ممکن است ضروری نباشد و حتی به زندگی مطلوب شما صدمه وارد کند. بهترین جمله کتاب: «برای فعالیت و استراحت، باید یک دوره تناوبی ثابت – اگر نگوییم توسعهای - وجود داشته باشد. ظرفیت، علاقه و استقامت ذهنی همگی رشد میکنند و بعد از بین میروند. بنابراین برنامهریزی خود را طبق این روال تنظیم کنید.»

9) قانونی برای کار بدون احمقها
نمیتوان انکار کرد که برخی افراد نادان هستند و زمانی فرا میرسد که تصمیم میگیریم همکاری با آنها را متوقف کنیم. عبارت منفی که در عنوان این کتاب آمده، در واقع بازگوکننده لحن آن است و البته راهکارهایی برای دوری کردن از این افراد که حضورشان در شرکتها اجتنابناپذیر است، سبقت گرفتن و حتی بهرهبرداری از آنها ارائه میدهد. بهترین جمله کتاب: «کار کردن با افراد دورو و مخربی که مهارت و کنترل احساسی کافی دارند تا رفتارهای بد خود را طوری مخفی کنند که گیر نیفتند، سختتر است- حتی اگر به اندازه یک فرد مجنون مخرب باشند.»
10) چگونه با آمارها دروغ بگوییم
این کتاب قطور، نوشته دارل هاف است که در سال 1954 منتشر شده و توضیح میدهد برخی صاحبان کسبوکار، سیاستمداران و اصحاب رسانه چگونه از حقایق برای گمراه کردن دیگران استفاده میکنند. این کتاب معیاری است که شما را از فریب خوردن توسط دیگران دور نگه میدارد و مثل سلاحی است که قدرت گستردهای به شما میدهد.
بهترین جمله کتاب: «آماری که به خوبی پنهانسازی شدهاند، مانند دروغهاي بزرگ شما را گمراه ميكنند و نميتوان به آنها شك كرد

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
محسن پروان
برای آشنایی با شیوه مذاکره و اصول حاکم بر آن به منظور دستیابی به موفقیت، عوامل و ریشههاي مختلفی در متون مدیریت عنوان شده است، اصولی که در برگیرنده روابط ساده علمی یا مفاهیم پیچیده علوم رفتاری است، اما آنچه مسلم است انسان به عنوان موجودی اجتماعی نیازمند آن است که برای تحصیل خواستههاي مشروع خود با دیگران به توافق برسد.
این توافقات ميتواند در ابتداییترین سطح ممکن مانند خانواده باشد یا در وسیعترین حالت، در سطح بینالمللی تعریف شود. از این رو همه ما همواره نیازمند مذاکره با دیگران برای یافتن توافق بر سر مسائل مختلف هستیم که این مذاکرات ميتواند از مذاکره با دختر بچه 2 ساله ما تا عالیترین مقام اجرایی بنگاه، کشور یا در سطح بینالمللی باشد، به همین دلیل فراگیری اصول و فنون مذاکره برای همه افراد لازم به نظر ميرسد.
تعاریف و دريافتهاي متفاوتی از مذاکره وجود دارد، اما یکی از سادهترین و در عین حال دقیقترین تعاریف مذاکره در فرهنگ آکسفورد آمده که مذاکره را: «گفتوگویی که هدف آن دستیابی به یک توافق(معقول) است» ميداند. بر همین اساس در این نوشته به چگونگی دستیابی به این توافق معقول خواهیم پرداخت.
در حقیقت شکلگیری مذاکره محصول عدم توافق است، وقتی انسان به مذاکره ميپردازد که احساس كند همه یا بخشی از خواستههاي مشروعش توسط دیگران نادیده گرفته شده است و در آنجا سعی خواهد کرد تا از طریق گفتوگو به خواستههاي خود دست یابد. خواستههايي که خود آنها را به حق و قابل تحصیل ميداند، از این رو سعی ميکند در فرایند گفتوگو طرف مقابل را متقاعد به پذیرش آن كند، بنابراین لازم است افراد پیش از آنکه وارد هر نوع مذاکره چه مذاکرات عادی در سطح خانواده یا مذاکرات حیاتی در سطح کلان شوند، مشخص كنند که منافع آنها در این مذاکره چیست؟ زیرا در حقیقت این منافع هستند که معرف مساله خواهند بود؛ در این حالت، صورت صحیحی از مذاکره در دستور کار شما قرار ميگیرد. در بسیاری از مواقع که مذاکرات به بنبست ميانجامد یا نتیجه مطلوب را برای شما به ارمغان نميآورد علت اصلی آن، عدم توجه به همین مساله ساده است، مساله که در نگاه اول بدیهی به نظر ميرسد، اما حقیقت آن است که در موارد زیادی افراد، قدرت تمیز دادن بین منافع خود با مواضعشان را ندارند و به جای بحث بر سر منافع به بحث بر سر مواضع ميپردازند، پارادایم معروف حرف مرد یکی است نمونه تاریخی معتبری برای این موضوع است. سوای این موضوع که به عقیده نگارنده حرف مرد و زن از درجه یکسان اعتبار برخوردار است و مراد از مرد در این ضربالمثل انسان است نه جنس مذکر، حرف انسان (چه مرد و چه زن) باید عقلانی و منطقی باشد تا یکی، چرا که همه ما ممکنالخطا هستیم و گاهی مواضع و از این گذشته منافع ما در گذر زمان با توجه به شرایط و تحولات محیط بیرونی سازمان یا خانواده ما دچار تغییرات میشود که این تغییرات ميتواند تغییرات سطحی یا اساسی باشد، تغییراتی که شرایط کار و زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار ميدهد و مواضع قبلی ما نميتواند منافع امروزمان را تامین كند. به همین دلیل تغییر مواضع یا اصولیتر ميتوان گفت: تمرکز بر روی منافع است که ما را به موفقیت ميرساند. اگر بخواهیم برای این موضوع مثالی اقتصادی بیاوریم، ميتوانیم به تولید به هنگام (Just in time) که تولیدی بدون انبار داری مواد اولیه است اشاره کرد. تا دو سال پیش منافع همه بنگاههاي اقتصادی بر حفظ این موضوع و تلاش برای تولید به هنگام بدون انبارداری مواد اولیه بود، اما پس از رخدادهاي اخیر و نوسانات شدید بازار آیا باز هم ميشود با موضع تولید به هنگام، صرفه اقتصادی و منافع شرکت را تضمین کرد؟ یا منافع ما در تغییر اساسی و صددرصدی مواضع ما است؟ به هر طریق آنچه مسلم است مواضع را نميتوان با منافع یکی دانسته در برخی موارد این دو حتی ميتوانند در تعارض با هم باشند، پس لازم است در مذاکره ضمن شناخت منافع بر روی آن تمرکز کنیم تا مواضع خود و اگر لازم است برای حفظ منافع خود خصوصا منافع بلندمدت مواضعمان را تغییر دهیم حتما این کار را بکنیم.
یادمان باشد مذاکره را دستیابی به توافقی معقول دانستیم که الزاما باید قابلیت اجرایی هم داشته باشد، بنابراین وقتی خود را برای مذاکره آماده ميکنید، در نظر داشته باشید که خواستههاي شما که منبعث از منافع شما است ميتواند با منافع و خواستههاي طرف مذاکره شما در تضاد باشد و به همین دلیل است که در گام اول با پذیرش آن مخالفت کرده و لزوم انجام مذاکره پدیدار شده است، پس باید پیش از ورود به مذاکره به چند سوال کلیدی پاسخ دهید، به طوری که پاسخ روشن و منطقی برای آنها داشته باشید تا بتوانید طرف مقابل را به سمت خود سوق داده و مذاکرهاي موفق داشته باشید :
1- ماهیت تعارض و اختلاف چیست؟
2- چه عواملی موجب بروز این اختلاف شده است؟
3- چه کسانی با این موضوع در ارتباطاند و چه دريافتي از مساله مورد اختلاف دارند؟
4- مقصود شما از مذاکره چیست؟ چه هدفهایی دارید؟
وقتی شما پاسخ مناسبی برای این سوالات داشته باشید، خواهید توانست منافع طرف مقابل را هم ارزیابی کرده و از فصل مشترک آن با منافع خودتان به عنوان کلیدی برای حل این تعارض استفاده کنید. کلیدی که به شما در باز کردن بنبستهاي مذاکره کمک ميكند، چرا که همواره در هر مذاکرهاي فصل مشترکی وجود دارد، چرا که همین فصل مشترک است که منافع شما را به هم گره زده و حفظ منافع شما در گرو متقاعد کردن طرف مقابل است. اساسا یک مذاکرهکننده حرفهاي چون استاد شطرنج برای هر حرکت و تقاضای حریف، حرکتی را پیشبینی کرده است و قبل از ورود به مذاکره حرکات حریف را بازیخوانی ميكند و این تنها از طریق جمعآوری اطلاعات مفید جا دارد که بخش عمده آن در سوالات بالا نهفته است. در غیر این صورت مثل مذاکره شما مثل تیری در تاریکی است که تنها شانس آن هم از نوع خیلی زیادش ميتواند به شما کمک کند و بدیهی است که نه زندگی را نه بنگاه اقتصادی یا هر جای دیگری را که شما مسوول مذاکره آن هستید نميتوان با تیری در تاریکی اداره کرد. پس از آنکه منافع خود و طرف مقابل را شناختید و به علت به وجود آمدن این تعارض پی بردید، لازم است به چند موضوع توجه جدی داشته باشید و چند کار اصلی را انجام دهید.
1- آنچه که شما ميدانید و ميتواند برای شما منفعت ایجاد کنند طرف مقابل نیز ميداند و برای او هم ممکن است منفعت ایجاد كند یا آنکه منفعت او را از بین ببرد، بنابراین خود را عالم و طرف مقابل را جاهل فرض نکنید، چون او هم اگر بیشتر از شما در مورد موضوع تعارض نداند و تحقیق نکرده باشد، به احتمال بسیار زیاد کمتر از شما نميداند.
2- مذاکره فرایندی برای رسیدن به توافق معقول است، پس شما احتمالا نميتوانید به همه خواسته خود دست یابید، چرا که در این صورت تعارض ماهوی موجود در منافع طرفین باعث از بین رفتن همه منافع طرف مقابل ميشود، به خاطر داشته باشید که شما به جنگ نميروید در فرایندی تجاری یا انسانی در حال مذاکره هستید پس امتیاز بدهید تا بتوانید امتیاز بگیرید و به خاطر داشته باشید همه خواستهها یعنی عدم توافق و همواره بخشی از چیزی بیشتر از همه هیچ چیز است.
3- همه روابط بر پایه منافع است و این منافع شما است که روابط شما را شکل ميدهد، پس برای حفظ روابط نه منافع خود را به خطر بیاندازید نه منافع طرف مقابل را.
برای درک بهتر موارد بالا باید دو موضوع دیگر نیز بررسی شود نخست 5 مراحل اصلی مذاکره:
1) تدارك و برنامه ریزي
2) تنظیم تاکتیک مذاکره
3) توضیح و توجیه
4) بحث و ارائه راهحل
5) تنظیم توافقنامه
و دوم انواع مذاکره که شامل مذاکره نرم، مذاکره سخت و مذاکره اصولی است که در شمارههاي آتی به آن پرداخته ميشود.
برچسبها:
استراتژيهاي مذاكره

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
همواره یکی از دغدغههای اصلی پیمانکاران کوچک و بزرگ برنده شدن در مناقصات مختلف است
و از این رو همواره به دنبال کاهش قیمت برای برنده شدن هستند که این موضوع در بسیاری از موارد باعث میشود تا هنگام اجرای پروژه بهخاطر تخفیفات بیش از حد، تورم یا ندیدن بخشی از کار با مشکلات جدی برخورد كنند که به راستی دلیل اصلی این موضوع عدماشراف پیمانکاران با قوانین مناقصات است قوانینی که بر کل مناقصات دولتی و حتی شرکتهای نیمه خصوصی یا خصوصی بزرگ حاکم است و ندانستن این قوانین در برخی موارد منجر به از دست دادن پروژه یا بدتر از آن شکست پروژه و ورشکستگی پیمانکار میشود. از این رو مرکز آموزش روزنامه «دنیای اقتصاد» اقدام به برگزاری دوره آموزشی «آشنایی با اسناد مناقصه» كرده است، این دوره که در تاریخ پنجشنبه 6 تیر ماه 1392 با هدف شناخت بهتر قوانین و نحوه شرکت در مناقصه با سر فصلهای زیر برگزار خواهد شد:
- تعاريف و مفاهيم پايه
- آشنايي با اسناد مناقصه
- طبقهبندي معاملات
- طبقهبندي انواع مناقصات (يك مرحله، دو مرحلهاي)
- سازماندهي مناقصات و مناقصات دولتي
- نحوه تنظيم اسناد مناقصه
- نحوه تنظيم پاكات مناقصه
- فرآيند برگزاري مناقصه
- شرايط تنظيم، تسليم و تحويل پيشنهاد
- گشايش پاكات
- ارزيابي فني، بازرگاني
- ارزيابي و انعقاد قرارداد
- تجديد و لغو مناقصه
- ترك تشريفات و موارد عدم الزام به برگزاري مناقصه
- قانون حداكثر استفاده از توان فني مهندسي داخلي
- انواع قراردادهاي خارجي BOT , EPC , BOO ...

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مهارتهای زندگی > فوت و فن- همشهری آنلاین- ندا شریف: نیاز به پول هیچ وقت تمامی ندارد. هرچه بیشتر داشته باشیم بیشتر هم خرج میکنیم.
تنوع کالا و خدمات، وسوسهای است برای بیش از درآمد متوسط خرج کردن. اما بعضی وقتها به خصوص اگر برنامهای خاص در نظر داشته باشید، چارهای جز پسانداز نیست.
با آن که پسانداز کردن برای کسانی که عادت به آن ندارند، کار سختی است، اگر زمانی مجبور به این کار شدید، از 5 روش زیر کمک بگیرید:
1- روی درآمد واقعی و ماهانه خود حساب کنید نه چیزهای باارزشی که دارید.
طی یک ماه تمام هزینهها حتی کوچکترین چیزهایی که بابت آنها هزینه میکنید را یادداشت کنید. وقتی هزینه لازم برای امرار معاش را برآورد کردید، میتوانید مقدار اضافی آن را هر ماه پسانداز کنید.
2- قبل از خرید کمی دست نگه دارید. برای ترک عادت خرید چیزهای بیمورد و آنی، کمی صبر کنید. اگر بعد از یک ماه احساس کردید واقعا آن را میخواهید و پول کافی هم دارید، اقدام به خرید کنید.
پسانداز
3- هزینههای تفریح و سرگرمی مثلا رفتن به کافیشاپ را از سایر هزینهها جدا کرده، داخل پاکت جداگانه بگذارید. زمانی که پاکت خالی شد، یعنی زمان رستوران رفتن و بیرون هزینه کردن در این ماه تمام شده است.
این کار باعث میشود به تفریحات مورد علاقه خود ادامه دهید ولی برای آنها محدودیت قائل شده، زیادهروی نکنید.
4- کاری کنید پول به طور خودکار بابت پسانداز از حقوق شما کم شود. اگر پولی در دست نداشته باشید، آن را خرج نمیکنید. این روش راه خوبی برای پسانداز در هر ماه است.
5- به دنبال تغییر روشهایی باشید که به پسانداز ماهیانه کمک کند. مثلا استفاده از وسایل حملونقل عمومی، ترک سیگار، یا خرید از جاهایی با قیمت مناسب تا هر ماه بتوانید مقداری پول ذخیره کنید.
برچسبها:
اقتصاد خانواده

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
واژه انگلیسی
Slogan (شعار) از عبارت Slough-ghairm ( با تلفظ Slogorm) از زبان گالیک
اسکاتلندی به معنای battle cry ( نعره هنگام نبرد یا رجز خانی) گرفته شده
است.امروزه در این عصر جدید که با بمباران اطلاعات رسانه های گوناگون وبی شمار
مواجه هستیم؛ شعارها جذابیت خاصی پیدا نموده اند .
شعار، عبارتی به یادماندنی
است که برای بیان مکرر عقیده یا هدفی در زمینه امور سیاسی یا کسب
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
سودابه بهرامی
برای شرکت در یک مذاکره بینالمللی، باید برای رویارویی
با مسائل بسیاری آماده باشید. بیشتر افراد اگر قرار است در سطح بینالمللی
مذاکرهای داشته باشند، پیشاپیش از آن مطلع میشوند.
اگر از گوشه و کنار خبردار شدهاید که قرار است در
آینده در مذاکرهای بینالمللی شرکت کنید، از الان
برچسبها:
استراتژيهاي مذاكرهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
سارا محمودی
آیا تا حال به فکر برنامهریزی مالی برای خانواده خود
افتادهاید؟ هر شخصی اعم از پیر یا جوان در طول زندگی خود بارها به
برنامهریزیهای مالی میاندیشد، اما برخی از افراد در این قبیل
برنامهریزیها فاکتورهای اندکی را در نظر میگیرند، همیشه در نظر داشته
باشید که برنامهریزی مالی برای خانوادهتان باید در برگیرنده رویاها،
اهداف، منافع، ظرفیتها و مسوولیتهای تمامی اعضای خانواده شما باشد و نه
تنها دغدغههای شخص شما یا همسرتان. ممکن است در جریان تدوین برنامهریزی مالی
مسوولیتهایی را به فرزندان خود نسبت دهید که نه تنها در
برچسبها:
اقتصاد خانوادهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجمان: ساسان قاسمی، وحید شکری*
کارآفرینان زیادی وجود دارند که به
جای اینکه واقعا به دنبال مشتریان بروند، وقت خود را با مشغلههای کاری پر
میکنند. در اینجا پنج روش برای قرار دادن خود در مسیری به سمت فروش موفق
به شما معرفی میگردند.
در اقتصاد جدید فروش پادشاهی میکند. موفقیت شما به
وسیله قابلیت شما برای ایجاد درآمد و نه تنها فروش محصولات و خدمات خود
بلکه خودتان مشخص میشود.
1. به یاد داشته باشید که شما هم بخشی از کسبوکار مردم هستید.
بسیاری
از فروشندگان در اینکه چه چیزی میفروشند گرفتار میشوند و فراموش میکنند
که
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: مریم رضایی
بدون شک، تشکیل شرکت نت فلیکس یکی از بهترین تصمیمهاي حوزه کسبوکار در 15 سال گذشته بوده است.
این
شرکت بیش از 23 میلیون اشتراک برای ارائه خدمات فیلم و برنامههاي
تلویزیونی دارد که آن را به یکی از موفقترین شرکتهاي اینترنتی از زمان
ظهور اینترنت
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
چه فرقی بین این دو کلمه میباشد ؟ ایا مدیریت با اداره کردن تفاوت دارد یا هر دو یک کلمه بوده و یک معنی را دارا میباشند ؟
مدیریت
به معنی management و اداره کردن به معنی administration تقریبا در مفهوم
مخصوصا در زبان ما دارای معنی واحدی میباشند ولی در جایگاه اصلی و از
انجایی که ترجمه و به ما انتقال داده شده است تفاوتی بین انها وجود داشته و
برای هر یک تعریفی خاص ارائه میدهند
مدیریت یا همون
management که ما به کار میبریم به معنی عام تر و تقریبا برای هر نوع
مدیریتی از جمله
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
سيد محمد اعظمینژاد*منبع: Mindtoolsبدبينی در زندگی به ضعف و خوشبينی به قدرت منتهی میشود.(ويليام جيمز) همه افراد در مدرسه و قبل از ورود به فضای کسب و کار آموزشهای زيادی مثل رياضیات و روش حل مسائل را ياد میگيرند، اما در کنار يادگيری اين آموختهها، آموزش «خوشبينی» در ميان افراد نيز میتواند بسيار مهم باشد. خوشبينی يک شايستگی عاطفی است که به افزايش بهره وری، افزايش روحيه کارکنان، غلبه بر تعارضات و تاثير مثبت بر افراد کمک میکند.خوشبينی ابزار قدرتمندی است که نتايج قابل توجهی در زندگی فردی شما میگذارد و به شما در زندگی حرفهای تان مزيت رقابتی میدهد.خوش بينی در هيچ جا به اندازهای که برای رهبران سازمانی مهم است، حائز اهميت نيست. رهبران بسيار موثر، توانايي تغيير در اجزای سازمان خود را دارند؛ آنها با استفاده از اين ابزار قادر به بالا بردن سطح عملکرد کارکنان به سطحی خيره کننده هستند. اين افراد میتوانند تصويری خوشبينانه و قابل دسترس برای پيروان خود به تصوير بکشند. آنها افراد را از حالت توقف، به حالت «همکاری متقابل و چگونه بهتر انجام شدن کار» وا میدارند.وارن بنيس میگويد: «خوشبينی يکی از ويژگیهای کليدی است که افراد برای رسيدن به دستاوردهای مثبت، از رهبران خود انتظار دارند. موضوع خوشبينی بسیار مهم است و میتواند در ايجاد انگيزه و تعهد در ميان کارکنان نقش موثری داشته باشد»در مقابل، بدبينی چه تاثيراتی بر خلاقيت و نوآوری سازمان میتواند داشته باشد. برای نوآوری، نياز به ارائه ايدههای جديد، نگاهی باز به احتمالات، تمايل به مخاطره و تشويق ديگران جهت به چالش کشيدن فرآيندها و وضعيت موجود برای خلق يا بهبود فرآيند يا محصولی جديد است. خلاصه اينکه به حسی مشترک از ماجراجويي و موفقيت طلبی نياز داريد؛ اما کسانی که نگاههای بدبينانه دارند، معمولا از جملات آشنايي استفاده میکنند: «اين کار قبلا انجام شده و موفق نبوده!»، «اين کار جواب نمیدهد!». چگونه میتوان با کسی که چنين نگاه بدبينانهای نسبت به اطراف دارد به استقبال نتايج چشمگير رفت؟!مطالعات بيشماری که در مورد افراد خوش بين انجام شده نيز بسيار قابل توجه است، اين يافتهها نشان میدهد افراد خوشبين، ارتباطات بين فردی سالم تری دارند، از سلامت روانی و جسمی بالاتری برخوردارند و زندگی طولانی تری نسبت به بقيه افراد دارند.اما چگونه میتوان فردی خوشبين بود؟ معمولا افراد خوشبين ويژگیهای شخصيتی خاصی دارند؛ اين افراد در مواجه با مسائل به دنبال راه حلهای جزئی میگردند و سعی میکنند با برداشتن گامهای کوچک به سمت موفقيت حرکت کنند. ويژگی ديگر افراد با طبيعت خوشبين، استفاده از تصوير ذهنی برای تمرين موفقيت است. به عبارت ديگر، آنها نتيجه مورد نظر و مثبت خود را در ذهن خود به صورت يک فيلم ويدئويي بازی میکنند. برای مثال، مايکل جردن قهرمان معروف بستکبال، گفته بود: هرگز بازی را ارائه نکردم مگر آنکه قبل از آن يکبار آن را در ذهنم انجام داده باشم.يکی ديگر از ويژگیهای افراد خوشبين، اين است که فکر میکنند هنوز راه زيادی برای رسيدن به حداکثر ظرفيت فردی خود دارند. بنابراين خوشبينی، بخشی از فرآيند موفقيت است و به ويژه در شرايط بروز بحران اهميتی دوچندان پيدا میکند. معمولا کسانی که نگاه خوشبينانه دارند، افرادی پيشقدم تر، فعال تر و ماندگارتر در حل مسائل هستند و هرگز نااميد نمیشوند.معرفی ابزارخبر خوب اين است که خوشبينی امری اکتسابی است؛ در اين نوشتار راهکارهايي برای استفاده از ابزار خوشبينی به شما معرفی میشود که میتوانيد به خوبی از آن استفاده کنيد:1) از افراد منفی دوری کنيد؛ کار آسانی نيست! اما تمام تلاش خود را به خرج دهيد تا افراد مثبت محيط کار خود را پيدا کنيد. سعی کنيد از افرادی که هميشه در حال شکايت و غرغر هستند دوری کنيد.2) به نقاط قوت خود افتخار کنيد؛ کليد ورود به دنيای خوشبينی، استفاده هرچه بيشتر از نقاط قوت تان است. اگر نقاط قوت خود را نمیشناسيد، میتوانيد از ابزار «تجزيه و تحليل SWOT فردی» که قبلا در همين ستون معرفی شد، استفاده کنيد. البته فراموش نکنيد بايد برای نقاط ضعف خود نيز برنامه بهبود داشته باشيد.3) برای روحيه خود خوراک روزانه تهيه کنيد؛ با خواندن مطالب الهام بخش به صورت روزانه اينکار را انجام دهيد؛ خواندن جملات برگزيده روزانه، زندگينامه افراد موفق که دستاوردهای ماندگاری داشته اند و مراجعه به وب سايتهايي که خوراک ذهنی روزانه مناسب به شما میدهد، میتواند به شما برای اين کار بسيار کمک کند.4) موارد غيرقابل تغيير را، مديريت يا از آن چشم پوشی کنيد؛ هنگامی که با مانعی مواجه میشويد، بررسی کنيد چه چيزی را میتوانيد تغيير دهيد و فعالانه به دنبال راه حل برای آن باشيد. اما به ياد داشته باشيد زمانی که قادر به کنترل تمام آنچه در اطراف اتفاق میافتد نيستيم، مهم ترين کاری که میتوانيم انجام دهيم کنترل آن چيزی است که در درون ما اتفاق میافتد!5) مراقب گفتار خود باشيد؛ دقت کنيد که تغييری ساده در کلام شما، میتواند نوع نگاه تان را تغيير دهد. اگر اغلب میگوييد:«بله، اما ...»؛ به طور خودکار کلمه«اما»، پيامی منفی منتقل میکند. در حالي که با تغيير ساده به صورت «بله، و...» پيامی مثبت منتقل میشود. به ايميلها يا مکاتباتی که اخيرا ارسال کرده ايد دقت کنيد و ببينيد نسبت تعداد کلمات مثبت به کلمات منفی چگونه است؛ اين نسبت میتواند معيار خوبی از خوشبينی شما باشد. سعی کنيد در جلسات و مکالمات روزمرهتان نيز به اين موضوع به خوبی توجه کنيد.6) فرهنگ خوشبينی را تقويت کنيد؛ در محل کار و در تعامل با ديگران فرهنگ خوشبينی را تقويت کنيد، افراد موفق حتی در شرايط بحران يا شکست، خود را برای چالش بعدی آماده میکنند و به خود و افراد گروه میگويند«به طور يقين باربعدی موفق خواهيم شد».به ياد داشته باشيد، خوشبينی ابزاری قابل توجه برای کسب موفقيت و دستاوردهای مهم است، اما بايد مواظب بود چون خوشبينی با ساده لوحی تفاوت دارد!*عضو هيات ریيسه کميته تخصصی توسعه-انجمن مديريت منابع انسانی ايران(azaminejad@gmail.com)

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
در گذشته، کانالهای ارتباطی متفاوت،
پیام کسبوکارها را به مخاطب منتقل میکردند. صاحبان کسب وکارها یا خودشان
سیستم فروش را در اختیار داشتند یا در ازای پرداخت مبلغی از سیستمهای
دیگران استفاده میکردند.
در هر حال، کنترل انتقال پیام به هر صورت به دست خود آنها بود. در دنیای
دیجیتال و اجتماعی امروز، این کانالهای فروش اهمیت کمتری دارند. افراد،
خود مجرای ارتباطی هستند. شما مالکیت
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
متاسفانه در مواردي مشاهده ميشود كه برخي مديران برداشتهاي متناقضي از
مفاهيمي همچون ميانگين و پراكندگي در جامعه آماري دارند. برخي مديران توزيع
آماري را با توزيع بعد از توليد محصول يكسان ميپندارند و... بر همين اساس
در اين مقاله صرفا به منظور ترغيب مديران عامل به ضرورت آشنايي با منطق
كلي و مباني آمار موارد حائزاهميتي بهصورت خلاصه ارائه شده است.
بهطور كلي آمار از جمعآوري، تجزيه و تحليل، تفسير و نمايش گروههايي از
دادههاي عددي بحث ميكند. موضوع آمار عبارت است از هنر و علم جمعآوري،
تعبير و تجزيه و تحليل دادهها و استخراج تعميمهاي منطقي در مورد
پديدههاي تحت بررسي. به عبارت ديگر، يك آماردان ميتواند براساس
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
کالاها و خدمات جدید ایجاد میشوند تا
افراد با استفاده از آنها بتوانند وظایف خود را بهتر از قبل انجام دهند یا
کارهایی را که در گذشته توانایی انجام آن را نداشتند، انجام دهند. اما
نوآوری ریسکهایی هم به همراه دارد.
اینکه یک نوآوری چقدر میتواند ریسک زا باشد، تا حد
زیادی بستگی به این دارد که افراد چگونه از آن استفاده میکنند. از خودتان
این سوال را بپرسید: اگر قرار باشد در کولاک برف، از شهری به شهر دیگر
رانندگی
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
مترجم: ستاره بابايي
منبع: Organization Science
دنیای روابط
شرکتها و رسانه ها، دنیای پیچیدهای است. وقتی اوضاع روبه راه است،
شرکتها غالبا خواستار این هستند که خروجی خبرها، بلندگوی بی چون و چرایی
برای تبلیغ آنها باشد. اما همین که بخت از آنها روی میگرداند، همان
شرکتها از اینکه از نظرها دور بمانند بسیار خرسند میشوند.
اما این مقاله جنبه مثبتی برای خبرهای بد مییابد «پوشش خبری منفی
میتواند شرکتها را به پذیرش تغییرات استراتژیک اساسی برانگیزاند.» از
دید نگارندگان این مقاله، رسانه نه دشمن است و نه با مدیریت ارشد دوستی
دارد، اما یکی از سهامداران
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
ابزاری قوی برای الهام بخشيدن به همکاران
سيدمحمداعظمی نژاد*
تاکنون چندبار مسحور يک داستان خوب شدهايد؟ يک
دقيقه به آن فکر کنيد، احتمالا اغلب آن داستان در ذهن شما بوده است. تا به
حال چندبار رمان جذاب را شروع کرده و تا زماني که آن را تمام نکردهايد،
زمين نگذاشتهايد؟ چند بار از شنيدن داستان زندگي يک شخص موفق تحت تاثير
قرار گرفتهايد؟ يا پس از خواندن يک مقاله در مورد موضوعي تغيير نظر
دادهايد؟
شکی وجود ندارد داستانها میتوانند فکر، احساس و
عمل را تغيير دهند.به ويژه رهبران تيمها ميتوانند
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۲
|
تولید انواع خودرو طی سال 91 نسبت به سال ماقبل آن با کاهش 44 درصدی مواجه شد.
تولید
انواع خودرو در سال 1391 به 921 هزار و 380 دستگاه رسید این در حالی است
که در سال 90 یک میلیون و 641 هزار و 529 دستگاه خودرو تولید شده بود؛
بنابراین خودروسازان کشور در سال گذشته با افت 44 درصدی تولید روبهرو
بودند.
در همین حین براساس آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت در سال گذشته بالغ بر
788 هزار و 390 دستگاه انواع خودرو سواری در کشور به تولید رسیده است ، این
در شرایطی است که سال 90 تعداد یک میلیون و 412 هزار و 220 دستگاه سواري
از خط تولید خودروسازان خارج شده است، بنابراین
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۲
|