ابزاری قوی برای الهام بخشيدن به همکاران

سيدمحمداعظمی نژاد*
تاکنون چندبار مسحور يک داستان خوب شده‌ايد؟ يک دقيقه به آن فکر کنيد، احتمالا اغلب آن داستان در ذهن شما بوده است. تا به حال چندبار رمان جذاب را شروع کرده و تا زماني که آن را تمام نکرده‌ايد، زمين نگذاشته‌ايد؟ چند بار از شنيدن داستان زندگي يک شخص موفق تحت تاثير قرار گرفته‌ايد؟ يا پس از خواندن يک مقاله در مورد موضوعي تغيير نظر داده‌ايد؟

شکی وجود ندارد داستان‌ها می‌توانند فکر، احساس و عمل را تغيير دهند.به ويژه رهبران تيم‌ها مي‌توانند از طريق قدرت يک داستان خوب براي نفوذ و ايجاد انگيزه در تيمشان براي رسيدن به اهداف جديد استفاده کنند.

يک داستان مي‌تواند از مرحله فکر تا عمل برای افراد الهام‌بخشی کند. داستان مي‌تواند افسانه‌اي در ذهن يک فرهنگ بسازد وآن را به قدرتي براي شکستن موانع تبديل کند. داستان مي‌تواند تصاويري در ذهن ما ايجاد کند که حقايق سرد و سخت قادر به چنين کاري نيستند.
داستان‌ها مي‌توانند ابزار بسيار قدرتمندي براي رهبری سازمان باشند. رهبران بزرگ به اين امر واقف هستند. امروز بسياري از مديران ارشد اجرايي از داستان برای نشان دادن اهداف و فروش نظراتشان استفاده می‌کنند. آيا شما نيز مي‌خواهيد فردی انگيزاننده باشيد؟ اگراين‌چنين است، بايد ياد بگيريد چگونه يک داستان خوب تعريف کنيد. اما چگونه؟
انواع داستان
ياد بگيريد چه داستانی را در چه موقعيتی تعريف کنيد؟ شش نوع داستان اصلي وجود دارد که شما مي‌توانيد در محل کارتان از آنها استفاده کنيد:
1.داستان «من چه کسي هستم؟»: زماني که شما رهبري يک گروه را آغاز می‌کنيد، اعضاي گروه قضاوت‌هاي مختلفي نسبت به شما دارند. آنها ممکن است بدون شناخت کافی، در مورد شما اظهار نظر کنند. در آغاز رهبری يک گروه با گفتن اين داستان، می‌توانيد هرآنچه به شما انگيزه می‌دهد برای اعضای گروه تعريف کنيد. اين کار می‌تواند ديوارهای بين شما و اعضای گروه را بشکند و به افراد گروه بگوييد شما عضوی از آن هستيد.
در داستانی که می‌گوييد بعضي از اشتباهاتی که شخصا مرتکب شده‌ايد برای اعضای گروه بيان کنيد؛ چرا که با اين کار اعتماد اعضاي تيم نسبت به شما بيشتر مي‌شود و اين کار شما را به آنها نزديک‌تر مي‌کند؛ زيرا آنها متوجه مي‌شوند که شما نيز يک انسان معمولي هستيد (فقط مطمئن شويد که خطاهای کوچک رامطرح مي‌کنيد!)
2. داستان «چرا من اينجا هستم؟» اين داستان خيلی شبيه داستان «من چه کسي هستم» است. هدف اين داستان جايگزيني اعتماد به جاي شک داشتن به ديگران است و به گروه کمک مي‌کند تا بدانند شما برنامه مخفي نداريد و نشانه صادق بودن شما در گروه و دادن اين اطمينان به اعضا است که تمام تلاش خود را براي رسيدن به اهداف گروه، صرف می‌کنيد.
3. داستان «آموزنده»: آموزش با شرح و تصوير با استفاده از داستان، يکی از بهترين روش‌های آموزشی است. نمونه‌اي بهتر از افسانه «چوپان دروغگو» وجود ندارد. در اين داستان به خوبی تاثير دروغ برای شنونده مشخص می‌شود.
4. داستان «چشم انداز»: اين داستان‌ها باعث الهام بخشی و افزايش اميد در گروه شما مي‌شود. به ويژه زماني که هر از گاهی، اعضای گروه نياز به يادآوری دليل انجام کارهايشان و وظایشان در گروه دارند.
اين داستان‌ها، به طور خاص برای افزايش انگيزه و بالا بردن روحيه گروه کاربرد دارد. داستانی پيدا کنيد که هدف نهايي گروه و اينکه چرا هر فرد برای رسيدن به اين هدف مهم است يادآوری کند. گفتن اين داستان تنها از عمق قلب و احساس شما تاثيرگذار خواهد بود.
5. داستان «نشان دادن ارزش‌ها با عمل»: وقتی کلمه «يکپارچگی» را مي‌شنويد به چه فکر می‌کنيد؟ صداقت؟ انجام کار درست برای دليلی درست؟
ارزش‌های فردی در افراد متفاوت است. اگر شما مي‌خواهيد ارزشی مشترک را برای گروه خود تعريف کنيد، سعی کنيد با تعريف يک داستان نشان دهيد که اين ارزش چه معنايي دارد. برای مثال اگر«احترام به مشتری» برای شما يک ارزش است، سعی کنيد در غالب يک داستان دقيقا مفهوم آن را بيان کنيد.
6.داستان«من مي‌دانم شما به چه فکر مي‌کنيد»: دنياي کسب‌وکار، دنيای چانه زني‌هاي مکرر است. در نتيجه نقل اين نوع داستان‌ها، شما مي‌توانيد اعتراض اشخاص را تشخيص دهيد و دليل اينکه چرا در شرايط فعلی قابل انجام نيست، ارائه کنيد.
در هنگام گفتن اين داستان‌ها اين پيشنهادها را به خاطر بسپاريد:
- صادق باشيد: بهترين داستان گويان از ته قلبشان صحبت می‌کنند. بنابراين سعی نکنيد به شکل جعلی خود را احساساتی نشان دهيد؛ چون شنونده شما باهوش است و تعريف داستان شما نتيجه‌ای معکوس به شما خواهد داد.
- به مخاطبان توجه داشته باشيد: بعضي از داستان‌ها بيش از حد طولاني و خسته کننده هستند. سعی کنيد خلاصه و مفيد داستان گويي کنيد.
-تمرين کنيد: قبل از داستان‌گويي حتما تمرين کنيد. اين تمرين می‌تواند جلوی آينه يا دوربين ويدئويي باشد، اين روش کمک می‌کند تا آماده‌تر در مقابل شنوندگان قرار بگيريد.
- تجربه ايجاد کنيد: برای ارائه داستان فقط گوينده کلامی نباشيد، از ديگر حواس هم استفاده کنيد. نمايش يک تصوير، پخش يک موسيقی در حين داستان گويي تجربه جديدی برای شنونده ايجاد می‌کند و می‌تواند تاثيرگذاری داستان‌گويي را چند برابر کند.
داستان‌گويي در کسب‌وکار را از همين حالا تجربه کنيد!
* (azaminejad@gmail.com)
مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ |