رييس انجمن سيب‌زميني كشوراز كند شدن صادرات اين محصول خبر داد و گفت: از خرداد ماه تا کنون فقط 70 هزار تن از يك ميليون تن سيب‌زميني مازاد مصرف كشور به عراق، تركمنستان و آذربايجان صادر شده است.

نیازی با بیان این مطلب افزود: صادرات سيب‌زميني به آذربايجان از طريق مرز بيله‌سوار صورت مي‌گيرد كه اكنون به دليل فصل توليد سيب ميني در اين كشور، حجم صادرات كاهش يافته است. همچنين سيب‌زميني صادراتي به عراق از طريق مرز مريوان انجام مي‌شود كه به گفته تاجران وجود سوسك كلرادو در برخي محصولات استان همدان كه ناشي از آفات قرنطينه‌اي است، صادرات سيب‌زميني به عراق را تحت‌تاثیر قرار داده است. رييس انجمن سيب‌زميني كشور تصريح كرد: سود صادرات سيب‌زميني تنها در جوايز صادراتي آن است كه هنوز جوايز صادراتي سال 88 و 89 از سوي سازمان توسعه تجارت پرداخت نشده و صادركنندگان درگير اخذ جوايز صادراتي دو سال قبل هستند. همچنين سود امسال نيز هنوز اعلام نشده است. نيازي پيش‌بيني كرد که امسال چهار ميليون و 700 هزار تن سيب‌زميني برداشت شود كه اين ميزان مازاد نياز داخلي است و بايد شرايط صادرات آن فراهم شود. رييس انجمن سيب‌زميني كشور قيمت خريد هر كيلو سيب‌زميني از كشاورز را 120تا 180 تومان عنوان كرد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: سید امیرحسین میرابوطالبی*
تورم یکی از موضوعاتی است که اقتصاددانان بیشترین قلم فرسایی

را در آن کرده‌اند، اما در واقع تمام این تحلیل‌های اقتصادی از برداشت کوته‌فکرانه و مادی گرایانه از تورم رنج می‌برند. نه سطح قیمت‌ها و نه هیچ مجموع پولی دیگری کلید درک درست تورم را در اختیار ما قرار نخواهد داد. در این شرایط بهترین رویکرد تمرکز بر قوانین حقوقی حاکم بر تولید پول است. آیا حاضرین در بازار آزادند که پولی که فکر می‌کنند مناسب است تولید و استفاده کنند؟ یا از این کار باز داشته شده‌اند؟ این سوالات مفهوم عمیقی داخل خود دارند. آنها دقیقا تعریف اخلاقی- نهادی که قبلا اشاره کردیم را نشانه رفته‌اند. تعریفی که طبق آن تورم بخشی از عرضه پول است که به خاطر تجاوز به حقوق مالکیت به وجود آمده است.
در بخش اول این نوشته،


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

شرکت خودروسازی فولکس واگن اعلام کرد به دلایل قانونی ادغام این شرکت با شرکت خودروسازی پورشه به تعویق افتاده است.
رویترز گزارش داد که توافق بر سر قرارداد ابتدایی دو شرکت در سال 2009 به امضا رسید و دو شرکت تا پایان سال 2011 برای عملی کردن آن فرصت داشتند.
یکی از دلایل عمده تاخیرها تحقیقات دادگاه آلمان درباره عملکرد مدیران پیشین پورشه است.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: رویا مرسلی
بر خلاف روش‌های قدیمی، ارزیابی 360 درجه شامل اطلاعاتی است که در سطح وسیعی از افراد مانند همکاران، مدیران، گزارشات مستقیم و گاه مشتریان كسب می‌شود.

یکی از ارزشمند‌ترین جنبه‌هاي این ابزار ‌این است که نظرات به صورت ناشناس ارائه می‌شوند که موجب مي‌شود، نسبت به حالت عادي صداقت بيشتري داشته باشند. با ‌این حال، واقعیت همیشه زیبا نیست و دریافت یک گزارش منفی از ارزیابی 360 درجه می‌تواند ناراحت کننده باشد، بالاخص اگر عقاید در سطوح مختلف منعکس شوند، اما با یک نگرش درست، می‌توانید تجربه مثبتی از‌این موضوع کسب کنید. نحوه روبه‌رو شدن شما با نتیجه ضعیف ارزیابی 360 درجه، به مراتب از محتوای خود ارزیابی مهم تر است.
متخصصان چه می‌گویند


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

مديريت ريسك شناسايي؛ ارزيابي و كنترل ريسك‌هاي واقعي اموال؛ مسووليت و نيروي انساني است كه اين فرآيند شامل گام‌هاي زير است:

1) اولين گام تعريف اهدافي است كه شركت يا خانواده از فرآيند مديريت ريسك به دنبال آنها است. مهم‌ترين اهداف عبارتند از:
بقاي شركت به دنبال يك خسارت فاجعه‌آميز؛ درآمد باثبات؛ هزينه‌هاي كم در بلندمدت.
2) پس از تعيين اهداف مدير ريسك بايد ريسك‌هاي شركت يا خانواده را شناسايي كنند.
3) گام بعدي، ارزيابي خسارت بالقوه در طول دوره برنامه‌ريزي شده مرتبط با اين ريسك‌ها مي‌باشد. فرآيند ارزيابي به دليل نشان دادن ريسك‌هاي جدي‌تر و به تبع آن نشان دادن ريسك‌هايي كه نيازمند توجه فوري هستند، بسيار مهم است.
4) پس از شناسايي و ارزيابي ريسك‌ها؛ مدير ريسك بايد بهترين تركيب از ابزارهايي كه در مقابله با مشكلات ناشي از آنها كاربرد دارند را انتخاب نمايد. اين ابزارها عبارتند از:
اجتناب از ريسك؛ كاهش دادن احتمال وقوع خسارت يا در صورتي كه اتفاق افتاده، جلوگيري از توسعه دامنه آن؛ انتقال خسارت بالقوه به طرف ديگر (شركت‌هاي بيمه) نگهداري و تحمل اين خسارات توسط خود شركت.
5) پس از تعيين راه‌حل مناسب ريسك بايد تصميمات اتخاذ شده را اجرا نمايد.
6) نتايج تصميمات متخذه و اجرا شده در پنج گام اول بايد به منظور ارزيابي معقوليت آنها و تعيين اينكه آيا شرايط متغير راه‌حل‌هاي متفاوتي را ايجاب مي‌كند؛ نظارت شوند.
مساعدت‌هاي مديريت ريسك
مساعدت به يك شركت:
الف) مديريت ريسك مي‌تواند به بقاي شركت كمك كند.
ب) مديريت ريسك مي‌تواند با كاهش هزينه‌ها و افزايش درآمدها؛ سودآوري شركت را افزايش دهد.
ج) آرامش خاطري كه از مديريت ريسك حاصل مي‌شود؛ به سلامت ذهني و فيزيكي مديريت و مالكان كمك مي‌كند كه اين يك دارايي غيراقتصادي ارزشمند است.
د) مديريت ريسك مي‌تواند به ايفاي مسووليت اجتماعي شركت و تمايل براي يك تصوير عمومي خوب يا هر دو كمك كند.
مساعدت به خانواده و جامعه:
همانطور كه در بالا ذكر شد مديريت ريسك مي‌تواند به بقاي شركت كمك كند كه همين امر نيز مي‌تواند به بقاي خانواده و جامعه كمك نمايد. بنابراين مديريت ريسك مي‌تواند به افزايش سودآوري؛ ايجاد آرامش خاطر در خانواده و جامعه نيز كمك نمايد.
اهداف مديريت ريسك:
1) بقا: حفظ هزينه‌ها زير حد معين كه بالاتر از آن اين هزينه‌ها مي‌تواند ادامه بقاي شركت را مورد تهديد قرار دهند.
2) صرفه‌جويي: در صورتي كه اين هدف با ساير اهداف
(به عنوان مثال بقا) سازگار باشد، هزينه‌هاي كل مديريت ريسك را در پايين‌ترين سطح عملياتي حفظ مي‌كند.
3) سطح قابل قبولي از نگراني و اضطراب كه به آن آسودگي خاطر مي‌گويند.
4) ثبات درآمدها: محدود نمودن كاهش‌هاي پيش‌بيني نشده در عايدات يا جريانات نقدي ناشي از خسارت به يك سطح قابل قبول.
5) عدم توقف عمليات: تداوم فعاليت‌هاي كاري عادي با حداقل تاخير؛ به دنبال يك خسارت فعاليت‌هاي عادي شركت بايد در معرض حداقل توقف باشد.
6) رشد مداوم، تداوم رشد شركت؛ رشد مداوم ممكن است مستلزم تخصيص منابع قبل از وقوع هر خسارتي باشد.
7) مسووليت اجتماعي؛ محدود نمودن خسارات به كاركنان؛ عرضه‌كنندگان؛ مشتريان و اعضاي جامعه است.
وسعت وظايف مديران ريسك:
زمينه تخصصي اين وظايف عبارتند از: ريسك‌هاي اموال و مسووليت ايمني؛ تامين مالي؛ مذاكره در خصوص پوشش‌هاي بيمه؛ كنترل خسارت؛ بازنشستگي؛ مستمري‌هايي به غير از بازنشستگي. غالب‌ترين حوزه مسووليت مستقيم مديران ريسك در زمينه مذاكره در خصوص پوشش‌هاي بيمه اموال و مسووليت است.
عناوين و مشخصه‌هاي مدير ريسك:
اجراي برنامه مديريت ريسك معمولا به عالي‌ترين مقام مالي شركت واگذار مي‌شود. بخش مديريت ريسك پرسنل كمي دارد. ساختار مديريت ريسك علاوه بر مدير ريسك و منشي؛ يك مدير بيمه اموال و مسووليت و يك مدير كنترل خسارت و مدير مزاياي كاركنان را نيز شامل مي‌شود.
شناسايي ريسك:
شناسايي ريسك فرآيندي است كه توسط آن يك شركت به‌طور دائم و سيستماتيك ريسك‌هاي اموال؛ مسووليت و نيروي انساني را فورا يا قبل از اينكه به وقوع بپيوندند شناسايي مي‌كند. مدير ريسك براي شناسايي تمام خسارات بالقوه اول يك چك ليست از تمام خساراتي كه مي‌تواند براي هر موردي اتفاق بيفتد؛ نياز دارد. در واقع اين چك ليست نشان مي‌دهد كه براي مثال چه خطري در انتظار ساختمان يك شركت است. يك تقسيم‌بندي كلي در مورد خسارت عبارت است از:
1) خسارت اموال؛
2) خسارت مسووليت ناشي از صدمه زدن يا از بين بردن اموال ديگران يا جراحات شخصي به ديگران؛
3) خسارت نيروي انساني.
ريسك‌هاي نيروي انساني:
مدير ريسك به دلايل زير در مورد خسارات مالي بالقوه نيروي انساني نگران بوده و به آنها مي‌پردازد:
1) براي جذب و حفظ كاركنان.
2) براي ارتقاي روحيه و بهره‌وري كاركنان.
3) براي بهبود رفاه كاركنان.
4) ايجاد تصويري از شركت كه معرف مراقبت شركت از كاركنان مي‌باشد.
5) براي برخورداري از مزاياي مالياتي طرح‌هاي مزاياي كاركنان.
اما خساراتي كه در معرض نيروي انساني است، عبارتند از:
فوت؛ بيماري يا جراحت تصادفي و بيكاري.
منبع: كتاب مدير، تاليف تيمور آقايي/ ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

 به نقل از سایت فدراسیون آلمان، هورست اشمیت خزانه‌دار این سازمان اظهار داشت: در دو سال یاد شده 4.6 میلیون یورو سود عاید این فدراسیون شده است.
مطابق اظهارات این مقام در سال 2009 مجموع دریافتی فدراسیون بالغ بر 160.3 میلیون یورو بوده در حالیکه آن سازمان رقمی بالغ بر 157.4 میلیون یورو هزینه کرده است. در سال گذشته میلادی نیز مجموع دریافتی های سازمان مذکور 177.2 میلیون یورو بوده است. در حالیکه 175.5 میلیون یورو نیز هزینه صرف امور مختلف شده است.

بر اساس این اظهارات اکنون فدراسیون فوتبال آلمان رقم 100 میلیون یورو پول در حساب‌های بانکی خود دارد.

سازمان مربوطه از طریق تیم ملی در سال 2009 و 2010 به ترتیب 47.8 و 59.2 میلیون یورو کسب درآمد کرده است. همچنین در دو سال مذکور دیگر منابع درآمد تیم از راه حامی مالی و بازاریابی به ترتیب33.9 و 36.5 میلیون یورو بوده است.

مطابق گزارش شفاف و دقیقی که مسئول مالی این سازمان ارائه کرده در سال 2009 فدراسیون آلمان از طریق امضا قراردادهای مهم 25.3 میلیون یورو و در سال 2010 رقم 27.3 میلیون یورو درآمدزایی داشته است.
از راه برگزاری مسابقات جام حذفی نیز در دو سال گذشته نزدیک به 13 میلیون یورو به حساب این فدراسیون واریز شده است.

اشمیت همچنین به هزینه‌های فوتبال این کشور هم اشاره کرده است و در ادامه عنوان داشته است که بخش عمده هزینه‌ها اختصاص به امور تیم‌های ملی بزرگسالان، جوانان، نوجوانان و تیم ملی بانوان بوده است.

همین‌طور جمع هزینه‌ها برای 210 همکار در سال 2009 رقم 32.7 میلیون یورو و در سال 2010 بالغ بر 33.9 میلیون یورو بوده است.

  گفتنی است، اعلام چنین بیلان مالی دقیقی از سوی عالیترین مرجع فوتبال آلمان نشان از حرفه‌ایگری چنین سازمانی میدهد و مشخص میکند مسئولین ورزشی این کشور در قبال مردم خود را ملزم به ارائه ارقام میدانند. در حالیکه در سایر نقاط جهان چنین شفاف سازی کمتر رخ میدهد.

تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: زهره سحابی
هیچ کس در رده‌ بالای مدیران یک شرکت قرار نمی‌گیرد، مگر اینکه اتکا به نفس بالایی داشته باشد. اطمینان به خود، نشانگر رهبری قدرتمند و قاطع است، اما آیا اطمینان بیش از حد، خود باعث نمی‌شود که مدیران از خط قرمز بگذرند و دست به کلاهبرداری بزنند؟

تحقیقات جدیدی از سوی وارتون که توامان از نتایج پژوهش‌های روانشناختی و آرشیو اقدامات کلاهبرداری در «کمیسیون امنیت و مبادله» (SEC) بهره برده است، بررسی می‌کند که چگونه ممکن است مدیران رده‌بالای اجرایی در رفتارهای مرتبط با کلاهبرداری درگیر شوند، زیرا بیش از حد به توانایی شرکت خود برای اجرای موفق کارهای آینده مطمئن هستند.
استاد حسابداری وارتون، کاترین ام.شراند و دانشجوی دکتری، سارا ال.سی. زخمان، در حال کار روی مقاله‌ای با عنوان «اطمینان بیش از حد و شیب لغزان به سوی کلاهبرداری» هستند که به بررسی الگوهای کلاهبرداری می‌پردازد. آنها می‌خواهند از طریق بررسی این الگوها تعیین کنند آیا ممکن است کلاهبرداری‌ها فقط بابت منفعت محض خود شخص نباشد، بلکه به دلیل خوش‌بینی افراطی مدیران اجرایی به شرکت خود باشد؛ خوش‌بینی‌ای که متعاقب آن کلاهبرداری نیز رخ می‌دهد.
شراند می‌گوید:


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

هرکسی استعدادی دارد. شاید استعداد شما پاشیدن شیر از دماغتان باشد...اما هرچه که باشد این هم استعدادی است. و تقریباً از همه استعددها می شود پول درآورد. کلید کار این است که آن استعداد پنهانتان را پیدا کنید و بعد آنرا به شکل یک بیزنس دربیاورید. متاسفانه خیلی ها در آن قسمت پیدا کردن استعداد درجا می زنند. به همین خاطر در این مقاله 55 راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهانتان معرفی می کنیم تا کار برایتان ساده تر شود.

1. متاسفم، هیچ بهانه ای پذیرفته نیست.

اول ببینید که با پیدا نکردن استعدادهایتان چه منافعی نصیبتان می شود. مثلاً فرض کنید که شدیداً از امتحان کردن چیزهای جدید واهمه دارید چون ممکن است عمل نکند، پس اجازه ندادن به شکوفایی استعدادتان بهانه ای برای عدم موفقیتتان است. شاید هم راحت ترید که مشکلاتتان (خستگی، بی پولی) را گردن کسان دیگر یا چیزهای دیگر بیندازید؟
وقتی بفهمید که با نشناختن استعدادهایتان چه چیزی عایدتان می شود آنوقت خیلی راحت تر می توانید آن عقاید و باورهای قدیمی درمورد خودتان را دور بریزید و به سمت ایده های جدید گرایش پیدا کنید.

2. از سر ناچاری کوزه نقاشی کنید.

من استعداد پنهانم را با نقاشی کردن کوزه در 1998 پیدا کردم که می خواستم برای 80 طعم مختلف چای روی کانتر آشپزخانه ام ظرف های مخصوص داشته باشم. تا حالا 5000 کوزه شیشه ای نقاشی کرده ام که هیچکدام شبیه هم نیستند و بیشتر آنها را هم یا فروخته ام یا هدیه داده ام.

3. آینه، آینه روی دیوار



ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: پريسا حبيبي
«اد یاکر» نویسنده این مقاله و مدیر موسسه تبلیغاتی و بازاریابی یاکر در نیویورک معتقد است‌: فرضیات برخی از افراد آن است که به دلیل کوچک بودن کسب‌وکارشان می‌توانند بدون تعریف مشخصی از استراتژی‌های بازاریابی، دست به تبلیغات زنند که این ایده‌ای کاملا اشتباه است.

او می‌گوید: در یک کسب‌وکار فعال بخش کوچک وجود ندارد و فقط گردانندگان آن کوچک هستند، همچنین برنامه تبلیغاتی کوچک نیز در این فضا وجود ندارد. به عبارتی می‌توان گفت که‌: اندازه، بودجه و گستره فعالیت‌های یک کسب‌وکار مهم نیستند و سرمایه‌گذاری‌های تبلیغاتی همیشه بزرگ هستند.یاکر که استاد سابق بازاریابی دانشگاه «پیس» نیز است، برای کسب‌وکارهای کوچکی که به دنبال کسب درآمد بیشتراز راه تبلیغات هستند، پنج راه‌حل کلیدی ارائه می‌دهد.
1. یک دستورالعمل مشخص بازاریابی طراحی و آن را پیگیری کنید
یاکر می‌گوید: هرج و مرج‌های تبلیغاتی به خاطر عواملی چون تکرار و تعدد تبلیغات در رسانه‌ها، پیشنهادات دوستان، جذابیت‌ها و رفتارهای احساسی به وجود می‌آیند که معمولا باعث لطمه به کسب‌وکار می‌شوند.
هر کسب‌وکار بدون توجه به حجم فعالیت‌هایش، برای حمایت از اهداف و ایجاد رونق و شکوفایی در عملکردش نیاز به یک رویکرد برنامه‌ریزی شده نسبت به تبلیغات بازاریابی خود دارد.
عناصر کلیدی برای طراحی برنامه‌ای منسجم عبارتند از‌:
تجزیه و تحلیل موقعیت‌ها که دربرگیرنده داده‌های بازار، اطلاعات و عملکرد مشتری و ارزیابی رقابتی آنها است. ارزیابی مشکلات و نقاط ضعف همراه با فرصت‌ها و نقاط قوت.
بازبینی کلی کسب وکار و اهداف مالی شرکت
تعیین هدف، استراتژی و منطق برای پولی که در تبلیغات هزینه می‌شود.
2. کاربری متمایز ایجاد کنید
شما باید کسب وکار خود را از فروشندگان رقیبی که کالاهای مشابه با کالای شما را به طریقی اثرگذار، به یاد ماندنی و قابل باور به فروش می‌رسانند، متمایز کنید. سپس در تمام زمینه‌های کسب‌وکار و عملکرد خود، اطلاعاتی منسجم و مشخص بدست آورید. تثبیت موقعیتی مستحکم قلب استراتژی خلاق و تاثیر گذار برای تبلیغات است، اما این در حالی است که این تبلیغات معنا دار
و فراموش نشدنی باشند. همچنین عنصر اصلی موفقیت در تبلیغات باورپذیر بودن آن است. به اعتقاد یاکر «ادعاهای بزرگ‌تر، بی‌اعتمادی بیشتر به وجود خواهد آورد.»
3. به مزایای مشتری توجه کنید
مهم نیست شما چه می‌فروشید، آنچه مهم است، نیازهای مشتریان است. حتی اگر این نیاز برای مشتریان هنوز به وجود نیامده باشد. تمرکز تبلیغات شما هنگام ساخت آگهی‌های بازرگانی، چاپ بروشور تبلیغاتی و تبلیغات در اینترنت پایان نمی‌پذیرد، بلکه این تازه شروع کار است.
یاکر می‌نویسد «به عنوان مثال برخی از تولیدکنندگان مبلمان خانگی، برای تبلیغ کیفیت مواد اولیه و ساختار کالاهای تولیدی‌شان، بردوام و استقامت آنها تاکید می‌کنند، اما یاکر معتقد است برای طراحی تبلیغات در این فضای کسب‌وکار، وعده دادن یک «خواب شیرین» بسیار اثرگذارتر خواهد بود، زیرا تحقیقات نشان می‌دهند، دادن وعده یک «خواب خوب شبانه» روشی سودمند و تاثیرگذار برای این دسته از محصولات به شمار می‌رود. او می‌گوید: «مطمئنا مشتریان به دنبال محصولاتی خوب با قیمت‌هایی منصفانه هستند، اما تلاش برای جلب توجه مشتریان دراولین قدم نکته کلیدی در بازاریابی است.»
4. ادغام تمام فعالیت‌های تبلیغاتی
یاکر به شما پیشنهاد می‌دهد، در استراتژی‌های تبلیغاتی رویکردی از بالا به پایین داشته باشید تا از این طریق نتایج بهتری نسبت به سایر استراتژی‌ها به دست آورید. به جای تمرکز اولیه روی مولفه‌های ویژه تبلیغات (رسانه‌هایی که تبلیغات در آن انتشار می‌یابد، طرح‌های خلاقانه، هزینه‌های پرداختی، تعداد مشتریانی که جذب خواهند شد و تناسب انواع مختلف آگهی‌ها و تبلیغات) ابتدا به مشکلات کسب‌وکار خود که می‌توانید راه حلی برای آنها داشته باشید، فکر کنید. این موضوع به نوعی همانند مساله «جنگل و درختان» است: اگر مرکز توجه خود را بر مکانیک آگهی و تبلیغات، یعنی چگونگی ویژگی‌های سمعی و بصری آنها قرار دهید، ممکن است رسیدن به هدف اصلی (که واقعا چه چیزی ضروری است) را از دست بدهید. مطمئن شوید که در طرح تبلیغاتی شما همه امور به خوبی و یکپارچه جمع‌آوری شده‌اند و برای کسب‌وکار شما سود جدیدی فراهم خواهند کرد.
یاکر می‌گوید: اتخاذ یک رویکرد بالا به پایین یعنی تبدیل آگهی‌های چاپی به تبلیغات در تلويزیون و رادیو، نامه‌های پستی به بازاریابی تلفنی و اضافه کردن فرهنگ جدید فروش، مخصوصا بازاریابی اینترنتی، تضمین‌کننده یک نگاه و نگرش منسجم است که باعث می‌شود در هر تقاضایی تبلیغات شما منحصر به فرد شناخته شود.
5. عملکردی پاسخگو
در اصل تبلیغات یک آزمایش است. شما نمی‌توانید نسبت به چگونگی کارکرد تبلیغات خود شناخت کاملی داشته باشید، بنابراین آزمودن فرضیاتتان امری ضروری است. در اینجا دو راهکار کلیدی برای اندازه‌گیری و آنالیز تبلیغاتتان آورده شده است که به شما کمک می‌کند تا تبلیغاتی با بازخورد مثبت داشته باشید:
• اقداماتی خلاق همراه با برخی تحقیقات اولیه برای پاسخگویی به پیشنهاد‌ها و درخواست‌های قابل قبول که با پیگیری پیام‌های متفاوت به دست می‌آید.
• بررسی پیام‌های مختلف رسانه‌هایی که از آن استفاده می‌کنید.
• بررسی آمار جمعیتی و رفتار مصرف کنندگانی که شما در لیست تبلیغاتی پستی و بازاریابی تلفنی خود از آن استفاده می‌کنید.
• بررسی رسانه‌های چاپ و نشر که هریک عملا از ترکیب و تنوع بی شماری برخوردارند.
در حالی که این آزمایشات و آماده‌سازی‌ها ممکن است به نظر پیچیده و هزینه بر باشند، اما در واقع بسیار ارزان تر از کاری است که اکثر کسب‌وکار‌های کوچک آن را انجام می‌دهند که همان چشم پوشی از اين مراحل است.
منبع:about.com /ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

خبرگزاری فارس- دبير انجمن مديريت كيفيت ايران گفت: با توجه به بالا بودن ريخت و پاش شركت‌هاي خودروساز، قيمت تمام شده توليدات اين واحدها نسبت به مشابه خارجي آنها بسيار بالاتر است.
سعيد امامي با اشاره به تصويب قانون ارتقاي كيفيت خودرو و توليدات داخلي اظهار كرد: موضوع مهمي كه كمتر به آن توجه مي‌شود بيش از حد بزرگ بودن كارخانه‌هاي خودروسازي و بالا بودن تعداد شاغلين در اين واحدها است كه قيمت تمام شده خودرو را افزايش داده است.

به گفته وي، در حال حاضر با توجه به بالا بودن ريخت و پاش شركت‌هاي خودروساز قيمت تمام شده توليدات اين واحدها نسبت به مشابه خارجي آنها بسيار بالاتر است.
امامي افزود: زماني كه پيكان با قيمت 4 ميليون و 500 هزار تومان عرضه مي‌شد قيمت تمام شده قطعات اين خودرو حدود يك ميليون و 300 هزار تومان بود و بقيه مبلغ فروش شامل سود يا هزينه‌هاي سربار كارخانه مي‌شد.
وي ادامه داد: در آن زمان ايران خودرو حدود 14 هزار نفر پرسنل داشت؛ ولي الان اين رقم به بيش از 20 هزار نفر رسيده است./
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

فيليپ كاتلر
مترجم: ميثم هاشم‌خاني
بخش بيست و هفتم
متن پیش‌رو، بیست و هفتمين قسمت از ترجمه کتاب پرفروش«Up & Out Of Poverty» می‌باشد؛ کتابی که توسط «فیلیپ کاتلر»(Philip Kotler) تالیف و در سال 2009 منتشر شده است.

«فیلیپ کاتلر» بدون تردید مطرح‌ترین چهره آکادمیک فعلی دنیا در حوزه مدیریت بازاریابی(Marketing Management) محسوب می‌شود. «کاتلر» با تالیف چندین متن درسی معتبر در زمینه دانش بازاریابی، جزو مشهورترین و معتبرترین نام‌ها برای اکثریت قاطع از دانشجویان مدیریت و اقتصاد در سراسر دنیا به حساب می‌آید. کاتلر علاوه بر تالیف کتاب‌ها و مقالات متعدد در حوزه‌های مرسوم بازاریابی (بازاریابی اقتصادی)، مباحثی را نیز در زمینه یک مفهوم متناظر و خلاقانه؛ یعنی «بازاریابی اجتماعی» مطرح نموده است.



ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم:کوشان غلامي‌
بخش سوم
سوئيس عضوسازمان ملل متحد، يونسکو، يونيسف، سازمان تجارت جهاني، ايکائو، شوراي اروپا و... است. بزرگترين دفتر سازمان ملل پس از نيويورک در ژنو قرار دارد، با اين حال اين کشور تا سال 2002 ميلادي هنوز به عضويت سازمان ملل در نيامده بود.

سوئيس به دليل سياست‌هاي بي‌طرفانه، همواره پايگاه بسياري از مهم‌ترين نهادهاي بين‌المللي همچون صليب سرخ جهاني بوده است.
فرهنگ سوئيسي
در گذشته، فرهنگ سوئيس تحت تاثير همسايگانش بوده است، اما در سال‌هاي اخير وجوه تمايزی، در آن رشد يافته است. به طور کلي، سوئيس را از مراکز فرهنگي اروپا نمي‌دانند. خانواده‌ها در سوئيس عموما کوچکند و والدين، اغلب يک يا دو فرزند دارند. حريم خانواده در اين کشور بسيار مهم است. بيشتر مردم سوئيس، هنگام احوالپرسي با همديگر دست مي‌دهند و آداب سنتي را رعايت مي‌کنند. کشور سوئيس به سرشت بشر دوستانه‌اش شناخته شده است.
فرهنگ سوئيس برآيندي است از فرهنگ‌هاي مختلف. صحبت از فرهنگي يکسان و همگاني در سراسر کشور کاري بس دشوار است، چرا که سوئيس جامعه‌اي است چند فرهنگي و هر ناحيه از خاک کشور داراي فرهنگ بومي‌خاص و مختص به خود است. تاثير فرهنگ‌هاي آلماني، فرانسه و ايتاليايي بر استان‌هاي همسايه با آنها را نمي‌توان انکار کرد، ولي طي سال‌ها به‌رغم تفاوت‌هاي محلي، اين کشور به فرهنگي مشترک نيز دست يافته که از آن به عنوان فرهنگ سوئيس ياد مي‌شود.
كشور سوئيس از فرهنگ ملي متجانس و هويت ملي شفافي برخوردار نيست. فرهنگ عمومي‌ عمدتا آميزه‌هايي از تلاش‌هايي است كه به منظور حفظ تنوع فرهنگي كشور صورت مي‌پذيرد. از جمله اين تلاش‌ها، اتخاذ تدابيري است كه براي ارتقاي درك متقابل و ايجاد يكپارچگي و اتحاد ميان مناطق مختلف زباني و فرهنگي كشور انجام مي‌گيرد. به همين ترتيب، پروژه‌هاي فرهنگي به منظور باز كردن باب گفت‌وگو و سازماندهي جلسات مذاكره، مفيد و سودمند هستند. لازم به ذكر است كه انجام چنين پروژه‌هاي شفاف مبادلاتي باعث يكپارچگي كشور مي‌شود.
سوئيس سرزمين جشن‌ها و کارناوال‌هاي سنتي است. خصوصا مردم مناطق کوهستاني آلپ از آوازها و سازهاي بومي‌در مراسم مختلف و جشن‌ها استفاده مي‌کنند. ساز آکاردئون و آلفرندر مناطق کوهستاني طرفداران بسياري دارد و فلوت کوچک سوئيسي در جهان معروف شده است. استفاده از لباس‌هاي رنگارنگ سنتي ونيز نقاب در بعضي کارناوال‌ها جزو لاينفک برگزاري چنين فستيوال‌هايي در مناطق مختلف مي‌باشند.
زبان کشور سوئيس
سوئيس کشوري چند زبانه و داراي 4 زبان رسمي‌است: آلماني، فرانسه، ايتاليايي و رمنش(Romansh).دولت فدرال در اين کشور موظف به استفاده از زبان‌هاي رسمي‌ است و در مجلس فدرال از ترجمه همزمان استفاده مي‌شود. زبان آلماني که در سوئيس به کار مي‌رود با آلماني که در آلمان به کار مي‌رود، تفاوت‌هاي بسياري دارد و گويش‌هاي متنوعي را در بر مي‌گيرد. به اين گروه از گويش‌هاي مختلف «آلماني سوئيسي» مي‌گويند و در نگارش به جاي استفاده از گويش‌هاي محلي از يک گويش معيار استفاده مي‌شود. زبان رمنش در واقع يکي از زبان‌هاي رمنس(Romance) است. در حدود نيم در صد مردم سوئيس امروز از اين زبان بهره مي‌گيرند. يادگيري يکي از زبان‌هاي رسمي ‌به غير از زبان بومي‌منطقه در مدارس اجباري است. بنابراين اکثر سوئيسي‌ها حداقل به دو زبان تسلط دارند و دست‌کم دو زبانه هستند. پس در هنگام تعامل با شرکاي سوئيسي سعي کنيد از افرادي که مسلط به اين زبان‌ها هستند استفاده کنيد.

تساوي حقوق زن و مرد در سوئيس
در سال 1996، ماده قانوني ويژه برابري زنان و مردان سوئيسي به تصويب رسيد. در سال 1999، دولت فدرال اقدام به اجراي طرح عملياتي نمود كه طرح مذكور منعكس كننده تصميمات اتخاذ شده در چهارمين كنفرانس جهاني سازمان ملل متحد در امور زبان بود. اين كنفرانس در سال 1995 برگزار شد. از جمله دستورالعمل‌هاي اجرايي اين كنفرانس مي‌توان به تشويق و ترويج در جهت دسترسي يكسان به قدرت و سياستگذاري در تمامي‌ سطوح، عملي كردن واقعي برابري جنسي، شفاف‌سازي برنامه‌ها، جلوگيري از خشونت عليه زنان و فراهم آوردن فرصت‌هاي يكسان آموزشي براي دختران و پسران اشاره کرد.
دستورالعمل فوق همچنين به گردآوري، تجزيه و تحليل و توزيع آمارهاي جنسي و انجام مطالعات كيفي و ترويج تصوير غيركليشه‌اي از زنان و مردان در رسانه‌هاي كشور تاكيد دارد. با وجود اين قوانين، حضور زنان در بخش‌هاي آموزش، بخش تحقيق و توسعه كشور كمتر است و از اين رو تدابير سياسي ويژه‌اي اتخاذ شده تا زنان كشور بيشتر در اين زمينه‌ها حضور داشته باشند.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان



نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: م‌. زارع
آنها کمتر پول درمی‌آورند، ساعات بیشتری را صرف کار می‌کنند و نسبت به کارمندان مزد بگیر استرس بیشتری را متحمل می‌شوند. با این حال روی هم رفته رضایت شغلی بالاتری را گزارش می‌دهند.

هر چند سهم جمعیتی که برای خودشان کار می‌کنند در سال‌های اخیر کاهش یافته است، هنوز هم کار مستقل روشی مهم است که مردم از طریق آن روزگار سپری می‌کنند. برای این مردم پارادوکسی وجود دارد. به طور متوسط آنها کمتر پول درمی‌آورند، ساعات بیشتری را صرف کار می‌کنند و نسبت به کارمندان مزد بگیر استرس بیشتری را متحمل می‌شوند، با این حال روی هم رفته در مقایسه با کارمندانی که برای سایرین کار می‌کنند، رضایت شغلی بالاتری را گزارش می‌دهند. گزارش پو این واقعیات را تایید می‌کند.
اگر کار مستقل آنقدر پردردسر است، پس چرا صاحبانش دوستش دارند؟
اول، اعداد و ارقام
کارمندان مستقل بیشتر از آن کسانی پول درنمی‌آورند که برای دستمزد کار می‌کنند، حتی برخی منابع از دستمزد کمتر كارمندان مستقل خبر می‌دهند. داده‌های آماری سال 2008 نشان می‌دهد که میانگین درآمد کارمند مستقل 26 دلار در سال بالاتر از درآمد متوسط کارمند مزدی است. (31012 در برابر 30986 دلار) با این حال مطالعه اخیرتر بارت همیلتون در دانشگاه واشنگتن نشان می‌داد که درآمد متوسط افرادی که کسب‌وکار خود را در طی ده سال اداره می‌کردند فقط دو سوم آن مقداری است که افراد از کار کردن برای دیگران کسب کرده‌اند و گزارش پو نشان می‌دهد که از هر ده کارگر مستقل، 4 نفر (یعنی 40 درصد) می‌گویند خانواده شان قادر به برآورده کردن مخارج اولیه زندگی نیست یا به سختی می‌تواند آن را برآورده سازد. برعکس، فقط یک سوم (32 درصد) کارگران دستمزدی یا حقوق‌بگیر به طور مشابه تحت فشار قرار دارند.
فرد مستقل تمام وقت نسبت به کارمند مزدی تمام وقت ساعات بیشتری را صرف کار می‌کند. بر اساس داده‌های سالانه 2009 از دفتر آمارهای کار، افراد با کار مستقل خارج از محدوده کشاورزی که «معمولا تمام وقت کار می‌کنند» به طور متوسط 7/42 ساعت در هفته کار می‌کنند، در مقایسه، کارمند مزدی خارج از حوزه کشاورزی به طور متوسط 7/41 ساعت تمام وقت کار می‌کند. داده‌های قدیمی‌تر نشان می‌داد که این الگو برای کشورهای توسعه يافته‌تر نیز صادق است.
کار مستقل در عین حال استرس‌زا نیز هست. مقاله دیوید بلنچ‌ فلاور در سال 2004 گزارش داد که کارمند مستقل از استرس‌های فراوان حول شغل خود رنج می‌برد که موجب کاهش خواب و ایجاد درگیری در خانواده می‌شود و لذت بردن از اوقات فراغت را سخت می‌کند. به‌رغم همه این اثرات منفی، کارمندان مستقل نسبت به کارمندان مزدی از مشاغل خود راضي‌ترند. بر اساس گزارش پو، «حدودا 4 تن از هر 10 کارگر مستقل (39 درصد) می‌گویند که از شغل خود «کاملا رضایت دارند»، در مقایسه فقط 28 درصد کارمندان مزدی یا حقوق‌بگیر در این وضعیت قرار دارند». این اطلاعات با مطالعات اخیر همخوانی دارد که نشان می‌دهند در محدوده وسیعی از کشورها، درصد بالاتری از کارمندان مستقل (در مقایسه با کارمندان مزدی) از شغلشان راضی یا خیلی راضی اند.
حالا، توضیحات
چرا باید کارمند مستقل که کمتر پول درمی‌آورد، ساعات بیشتری کار می‌کند و استرس کاری بیشتری را متحمل می‌شود، روی هم رفته رضایت شغلی بیشتری را نسبت به کارمند مزدی نشان دهد؟ به نظر می‌رسد پاسخ این باشد كه مردم برای خودمختاری، انعطاف و فرصت کار کردن در یک سازمان کوچک ارزش قایل می‌شوند. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که میل به «رییس خود بودن» یکی از انگیزه‌های اصلی راهبری کار مستقل است. سایرین گزارش می‌دهند که برنامه انعطاف‌پذیر، انگیزه‌ اساسی کار مستقل است. به علاوه، بنا بر گفته برونو فری و ماتیاس بنز، بشر علاقه دارد در شرایطی کار کند که بتواند با همه اعضای سازمان ارتباط متقابل داشته باشد. به طور خلاصه، این پارادوکس در نهایت آن قدرها هم یک پارادوکس نیست. مردم سخت‌تر کار خواهند کرد، کمتر بدست می‌آورند و با استرس بیشتری کنار می‌آیند، بنابراین می‌توانند از آزادی، انعطاف‌پذیری و محیط کاری‌ای لذت ببرند که کار مستقل در اختیارشان
قرار می‌دهد.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

در۱۲فوریه سال ۱۸۷۷ لوئیز رنو در پاریس به‌دنیا آمد. او چهارمین فرزند خانواده بود و دو خواهر و دو برادر داشت. پدرش آلفرد تاجر پارچه و دکمه و مادرش لوسیه نیز دختر یکی از مغازه‌داران شهر بود. لوئیز رنو در جوانی به هر چیزی که مربوط به مکانیک، ماشین بخار و برق بود علاقه داشت و با شور و شوق بسیار به آن می‌پرداخت. او علاقه‌ای به مطالعه و تحصیل نداشت و دوران نوجوانی‌اش را با درک مستقیم حسی و کاربرد عملی که دو پارامتر حیاتی و با ارزش در حوزه مکانیک هستند، پشت سر گذاشت. لوئیز در سن ۲۰ سالگی تحولی در سیستم انتقال قدرت ماشین ایجاد کرد و اختراع او باعث می‌شد که اتومبیل خیلی زود به حرکت افتد. او گیربکس سه دنده را اختراع کرد. بعد از این اختراع توسط رنو، انتقال نیرو توسط زنجیر به چرخ حذف شد و گیربکس جای آن را گرفت.

 روز اول اکتبر ۱۸۹۸ لوئیز با همکاری برادرانش فرناند و مارسل که مهارت‌های تجاری خود را در کارخانه نساجی پدر آموخته بودند، با یک سرمایه کوچک و بدون دخالت دادن دیگران، کمپانی Renault Freres یا همان برادران رنو را تاسیس کردند و توانستند گام بزرگی را در صنعت خودرو سازی فرانسه بردارند. در حالی که لوئیز وظیفه طراحی و تولید را به عهده داشت، برادرانش به مدیریت شرکت مشغول بودند. پس از چند ماه برادران رنو برای نشان دادن نتیجه عملکردشان تصمیم گرفتند در مسابقات اتومبیلرانی شرکت کنند. مارسل و لوئیز هر دو در مسابقه‌هایی که بین شهرهای مهم صنعتی اروپا برگزار می‌شد، شرکت کردند و در این مسابقات پیروزی‌هایی بدست آوردند. محبوبیت آنها بین مردم باعث سفارشات متعددی بعد از هر مسابقه شد و کمپانی با شناختی که از خود ایجاد کرده بود، توانست شبکه‌های فروش خود را در سراسر دنیا گسترش دهد. با گسترش سریع شرکت، فروش سالانه آنها بالا رفت و آنها با توسعه نیروی کار توانستند در سال ۱۹۰۲ وسعت کارخانه را به ۷۵۰۰ مترمربع گسترش دهند. مارسل رنو در ۲۴ مه سال ۱۹۰۳ در جریان تصادفی که در مسابقه پاریس-مادرید روی داد جهان را بدرود گفت و سهم او در اختیار برادرش لوئیز قرار گرفت. در این تصادف ۶ نفر کشته و ۱۵ نفر آسیب دیدند و این حادثه در فرانسه عزای ملی خوانده شد. این یک فاجعه برای لوئیز رنو بود که نه تنها برادرش، بلکه یک حامی بزرگ را از دست داده بود. لوئیز پس از این جریان دیگر رانندگی نکرد، ولی کمپانی رنو با رانندگان ماهر دیگری کماکان در کوران مسابقات به موفقیت‌هایی دست می‌یافت.
در سال ۱۹۱۹ کمپانی رنو بزرگ‌ترین شرکت در اروپا شناخته شد. در همان زمان فرناند شروع به دائر کردن فروش محصولات برادران رنو و شبکه فروش و تاسیس کمپانی در خارج از فرانسه، در کشورهای اروپایی و آمریکایی نمود. در سال‌های بعد رنو با ساختن تاکسی برای شهر پاریس از محبوبیت خاصی برخوردار شد و بعدها با همکاری‌هایی که بین شرکت رنو و فورد ایجاد شد، شروع به ساخت خودروهای تشریفاتی کرد و تا حدودی نیز موفق شد. رنو علاوه‌ بر تولید اتومبیل در زمینه‌های دیگری از جمله ساختن موتورهای کشتی، تراکتور و ماشین‌آلات صنعتی نیز فعالیت خود را آغاز کرد. رنو در صنعت نظامی هم شروع به کار کرد. در جنگ جهانی اول اولین توپ جنگی خود را ساخت و بعد از آن اقدام به ساخت اولین تانک خود به نام FT17 کرد. رنو برای بهبود بخشیدن به کیفیت ساخت شروع به ایجاد کمپانی‌هایی برای تولید قطعات خود نمود که موفقیت آنها در این زمینه باعث ایجاد کمپانی دیگر قطعات شد. همزمان با این تولیدات، محصولاتی چون فلزات، مقوا سازی، محصولات الکتریکی، صنایع لاستیک، نفت و روغن نیز جزو کمپانی‌های وی به شمار می‌رفت. او کارخانه‌های ارزان قیمتی که از کیفیت بالایی برخوردار بود و به آنها احتیاج داشت را می‌خرید.
بمباران‌های جنگ جهانی دوم که خسارت‌های زیادی را به بار آورد و دستگیری لوئیز رنو (که به جای تولید تانک برای ارتش آلمان، به ساخت کامیون برای متفقین می‌پرداخت) به جرم همکاری با دشمن، همگی دست به دست هم دادند تا شرکت در سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴ دچار ضعف‌های شدیدی شود. مرگ لوئیز در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۴نیز شکاف بزرگی بر پیکره رنو وارد کرد. او تا پایان عمر بیش از ۵۰۰ اختراع مهم از جمله دیفرانسیل و گاردان از خود به جای گذاشته بود، اما سرانجام در سال ۱۹۴۵ دولت فرانسه رنو را به یک کمپانی ملی تبدیل کرد. رنو با ملی شدن خود توانست گام‌های بزرگ‌تری را در صنعت بردارد و به هدف‌های بزرگ‌تری دست پیدا کند. این کمپانی در سال ۱۹۹۰ کارخانجات ماک آمریکا را خریداری کرد و در حال حاضر نیز مالک آن می‌باشد. رنو اولین کمپانی اتومبیل است که سعی فراوان در امر پاکیزگی محیط زیست داشته و از سال ۱۹۹۴ به بعد ب.ام.و،فیات و روور را نیز با خود همراه کرده است.
در سال ۱۹۹۹معادل، ۴۵‌درصد سهام نیسان ژاپن را خرید و ۱۵درصد سهام خود را به نیسان داد. در همین سال سامسونگ هم به رنو پیوست و در سال ۲۰۰۰ قراردادی بین ولوو و رنو امضا شد که با واگذاری ۲۰‌درصد سهام ولوو به این شرکت، رنو حضور فعالی در ساخت کامیون پیدا کرد. در سال ۲۰۰۱ ساخت دوچرخه‌های کوهستانی و خیابانی را آغاز کرد و مشارکت رنو و نیسان سبب شد که نیسان به سود دهی بیشتری برسد. رنو در سال ۲۰۰۵ با رانندگی فرناندو آلونسو به قهرمانی مسابقات فرمول یک دست یافت و در سال ۲۰۰۹ شروع به طراحی و ساخت خودروهای الکتریکی کرد. در حال حاضر ۱۱۲ سال از تاسیس این کمپانی عظیم می‌گذرد و توانسته با ایجاد روابط همکاری با شرکت‌های بزرگ دنیا، علاوه بر جامعه فرانسوی در جوامع دیگر نیز از محبوبیت خاصی برخوردار شده و رنو را به عنوان یک شاهکار فرانسوی تبدیل کند. رنو با مشارکت فرانس تله کام اولین تولیدکننده اتومبیل «ادیس لاین» با سیستم ماهواره‌ای بوده و مدل «ول ساتیس» رنو به عنوان بی‌صداترین اتومبیل جهان شناخته شده است. امروزه کمپانی رنو نه تنها به عنوان یک خودروساز بزرگ بلکه به عنوان یک قطب صنعتی بزرگ در دنیا به شمار می‌آید. دفتر مرکزی رنو در بیلانکورت واقع شده و بیش از ۱۲۴ هزار نفر در ۱۱۸ کشور دنیا برای رنو کار می‌کنند. این شرکت در سال گذشته میلادی درآمدی بالغ بر ۳۳ میلیارد یورو کسب کرده است.ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان 


برچسب‌ها: برند
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

فردريش آگوست فن هايك*
مترجم: محسن رنجبر
1
در ميان اقتصاد‌دانان نشانه‌هايي را از افزايش آگاهي نسبت به اين نكته مي‌بينيم كه آنچه که در سال‌هاي اخير تحت نام «رقابت» (competition) بررسي مي‌كرده‌اند، همان چيزي نيست كه در زبان معمول از اين واژه مراد مي‌شود، اما ...

هر چند تلاش‌هايي دليرانه به ويژه از سوي جي.ام.كلارك و اف.ماكلوپ براي معطوف كردن توجهات به مسائل زندگي واقعي و باز‌گرداندن بحث‌ها از مكاني خيالي به جايي روي زمين انجام گرفته‌اند،(1) به نظر مي‌آيد كه ديد‌گاه عمومي كماكان برداشتي از رقابت را كه اكنون از سوي اقتصاد‌دانان به كار گرفته مي‌شود، برداشت مهم مي‌پندارد و آنچه را كه در ذهن تجارت‌پيشگان وجود دارد، راه و رسمي غلط مي‌انگارد. ظاهرا اين باور به گونه‌اي عمومي پذيرفته شده كه نظريه موسوم به «رقابت كامل»، مدل مناسب را براي داوري درباره اثر‌گذاري رقابت در دنياي واقعي به دست مي‌دهد و هر قدر كه تفاوت رقابت واقعي با اين مدل بيشتر باشد، نا‌مطلوب‌تر و حتي زيان‌بار‌تر خواهد بود.
از نگاه من توجيه بسيار نا‌چيزي براي اين نگرش وجود دارد. در اين مقاله تلاش مي‌كنم تا نشان دهم كه آنچه نظريه رقابت كامل از آن بحث مي‌كند، اصلا دعواي چنداني براي آنكه «رقابت» ناميده شود، ندارد و نتايج اين نظريه، كاربرد زيادي در جايگاه راهنماي سياستي ندارند. از نگاه من دليل اين نكته آن است كه نظريه رقابت كامل، همواره فرض را بر وجود وضعيتي مي‌گيرد كه بر پايه ديد‌گاه درست‌تر نظريه پيشين، فرآيند رقابت به ايجاد آن (يا به نزديك شدن به آن) گرايش دارد و نيز دليل ديگر اين است كه اگر شرايط مفروض در نظريه رقابت كامل به وجود مي‌آمد، این نظریه نه تنها تمام فعاليت‌هايي را كه فعل «رقابت كردن» توصيف مي‌كند، از امکانات‌شان محروم مي‌كرد، بلكه آنها را عملا امكان‌نا‌پذير مي‌ساخت.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

 رييس انجمن پسته از كاهش 20 درصدي برداشت پسته به دليل پوك بودن محصول خبر داد و گفت: امسال 120 هزار تن صادرات پسته خواهيم داشت كه 30 هزار تن نسبت به سال گذشته كمتر است.

محسن جلال‌پور با بیان اینکه سال گذشته، سال خوبي براي صادرات پسته بود و 150 هزار تن پسته به ارزش يك ميليارد و 300 ميليون دلار صادر شد، خاطرنشان كرد: در سال 1389، 180 هزار تن پسته از باغ‌هاي كشور برداشت شد كه پسته فندوقي صادراتي، كيلويي هفت هزار و 200 تا هشت هزار و 600 تومان از كشاورز خريداري شد.
او با اشاره به آغاز برداشت پسته امسال و ادامه‌ آن تا پايان شهريور ماه، اظهار كرد: امسال پيش‌بيني مي‌شد 190 هزار تن پسته از باغ‌هاي كشور برداشت شود. البته به دليل گرما، كم‌آبي و آفت‌زدگي 20 درصد محصول امسال پوك شده و بيش از 150 هزار تن پسته برداشت نخواهد شد.
جلال پور با اعلام اینکه امسال 120 هزار تن پسته صادر خواهد شد كه پسته‌ فندوقي صادراتي از كشاورز كيلويي هشت هزار تومان خريداري مي‌شود، به «ایسنا» گفت: با توجه به اين‌كه صد هزار تن پسته آمريكايي از سال گذشته در بازار مانده و امسال نيز برداشت آمريكا بيشتر از كشور ما (230 هزار تومان) است، عرضه در بازارهاي جهاني افزايش مي‌يابد که منجر به افت قيمت پسته صادراتي خواهد شد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰ |

 در حال حاضر برزیل به عنوان بزرگ ترین صادر‌کننده پروتئین در دنیا که بیش از دو میلیون و صد هزار تن مرغ و گوشت به کشورهای اسلامی صادر می‌کند، .
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰ |

ترجم: زهره همتیان

خلاقیت ریشه نوآوری است. اما چگونه می‌توانید افراد خلاق مناسبی را برای شرکت خود پیدا کنید؟ از بهترین مدیران خلاق، استادان بازاریابی و طرفداران نیروی انسانی خواستیم تا در مورد راهکارهای استخدام خلاق‌ترین افراد نکاتی را برای ما بازگو کنند.

هر شرکتی خواهان به کارگیری نوآوری به هر شیوه‌ای است و نوآوری از خلاقیت نشات می‌گیرد. اما خلاقیت از کجا ناشی می‌شود؟ گاهی اوقات پیدا کردن فردی خلاق برای شرکتتان مثل این است که به دنبال ویژگی‌های هنرمندانه می‌گردید. افراد خلاق اغلب آدم‌های متفاوتی هستند: کمتر نگران میزان سود هستند، کمتر با دنیای مدیران تجاری و سود خالص شرکت‌ها مرتبط‌اند و در به کارگیری انبوهی از ایده‌های بزرگ و طرح‌های عالی استادند. خواه شما در پی استخدام یک طراح وب باشید، خواه به دنبال جذب یک انیماتور یا آگهی نویس خلاق باشید، چند نکته وجود دارد که می‌تواند در به کارگیری صحیح افراد خلاق به شما کمک کند. ما با 10 مدیر خلاق، روسای منابع انسانی و مدیران بازاریابی خلاقانه، صحبت کردیم تا بهترین مشاوره‌ها را برای استخدام فرد خلاق به شما ارائه دهند.
1) به دنبال افرادی باشید که به استراتژی اهمیت می‌دهند. نيت مورلي معاون ريیس شرکت Skullcandy می‌گوید «تنها مساله این نیست که چه انجام می‌دهید، بلکه استراتژی آن نیز مهم است، برای مثال، چگونه پیام خود را منتقل می‌کنید، این انتقال پیام می‌تواند از طریق فن چاپ، فیلم یا چیزهای دیگر باشد. این شبیه ایده چاپ است که ریشه در دنیای دیجیتال دارد. این ایده به یک شبکه تلویزیونی یا یک رسانه محدود نیست. این فکر و ایده است که در هر مرحله از فرآیند تولید شدن برند تجاری جریان می‌یابد. آگهی تلویزیونی مهم نیست، بلکه ایده پشت آن آگهی اهمیت دارد. بیشترین قسمت آن، انرژی است که از شخص ساطع می‌شود. هنگامی ‌که افراد خلاق صحبت کردن در مورد یک ایده را شروع می‌کنند، زمانی که واقعا آن نکته خلاقانه را درک کنند، مثل این می‌ماند که آنها نمی‌توانند مانع سرریز شدن ایده‌ها شوند. هر ایده بزرگ، حیات خودش را دارد. افراد خلاق نمی‌توانند ازآن رهایی یابند، بلکه فقط می‌توانند نسبت به آن احساساتی و هیجان زده شوند.»
2) برای سنجش افراد خلاق به آنها وظیفه‌ای را محول کنید. اسكات مك‌ داول، مشاور ارشد موسسه مشاوره بیمه CHM این طور عنوان می‌کند: «هنگامی ‌که در مورد افراد خلاق صحبت می‌کنیم، برای تصمیم گیری در مورد آنها، جز دیدن کارشان و مشاهده شیوه آنها در مدیریت پروژه جایگزین دیگری وجود ندارد. بهترین وظیفه‌ای که می‌توانید به آنها محول کنید این است که از داوطلب بخواهید که یک مشکل پیچیده را حل کنند. این کار باعث می‌شود مهارت‌های تکنیکی، اندیشه انتقادی و توانایی فرد برای ارتباط مشخص شود. هنگام به کارگیری افراد خلاق، ایده‌ها مساله مهمی‌هستند، اما ابتدا باید آنها را بسنجید. چگونه یک داوطلب ایده‌های خلاقانه را عملی می‌کند؟ تاثیر ایده‌های مطرح شده بر روی کسب‌وکار به چه صورت است؟ آیا او سابقه کار اجرایی دارد؟ این فرآیند معیار سنجش خوبی خواهد بود.
3) با فرآیند استخدام متفاوت برخورد کنید. اشلي هابر مدیرخلاق و یکی از موسسان SpiritHoods می‌گوید «افراد را تنها بر اساس سودآوری استخدام نکنید. نگاهی متفاوت داشته باشید و مطمئن شوید که وی مشتاق و علاقه‌مند و صادق است و با صنعت شما و دنیای هنر و مد روز در ارتباط است. هر شرکتی که یک مدیر خلاق سطح بالا را استخدام می‌کند، باید به اولین و مهم‌ترین چیز یعنی بینش آن فرد اعتماد کامل داشته باشد. نکته کلیدی در برند‌های موفق اعتبار است، که این امر ناشی می‌شود از به کارگیری فردی که بازار هدف را خوب می‌شناسد و با درک ویژگی‌های بازار، تجربه و توانایی منحصر به فرد در فعال کردن تقاضا دارد. باید در هر آنچه که آنها ارائه می‌دهند، صداقت و راستی باشد و آن صداقت باید در زمینه‌ای نوآورانه و خلاق اجرا شود. چه در مورد کالا باشد یا خدمات، کسی را به کارگیرید که می‌داند چگونه واکنش احساسی را در افراد برانگیزد، درست مثل یک کمدین که مخاطب را می‌خنداند.»
4) یک فهرست کاری جذاب را تهیه کنید. نيكي لافل، ريیس شرکت توسعه محصول اجتماعی Quirky می‌گوید «ما در برگه شرح وظایف شغلی می‌نویسیم: یک نامه ضمیمه بنویسید و در آن من یا مدیر استخدام را خطاب قرار دهید. اگر افراد در خواندن برگه شرح وظایف شغلی دقت کافی نکنند، به این معنی است که خودشان از قبل انتخاب کرده‌اند که بخشی از سازمان ما نباشند. فرهنگ ما از طریق شرح وظایف تا حدودی مشخص می‌شود. بسیاری از کسانی که آن را می‌خوانند ممکن است از ابتدا برای کار کردن در اینجا جذب نشوند. ما تمایل داریم که یک مصاحبه دوستانه داشته باشیم، مثلا سر شام، نهار، صبحانه یا حتی یک نوشیدنی که در یک اتاق باز در شرکت انجام می‌شود. اولین تعامل آنها با ما بسیار مهم است. اگر کسی بدون اینکه شناختی از ما داشته باشد رزومه کاری خود را بارها و بارها به ما ایمیل کند، آن شخص که تلاش زیادی نکرده است، کاندیدای مناسبی برای این سازمان نخواهد بود. در مورد تحصیلات، الزام خاصی وجود ندارد، اما ما معمولا در فرم استخدام می‌نویسیم: مدرک دانشگاهی یا علت ترک تحصیل.»
5) تعریف شرایط مالکیت معنوی. ربكا پرين مدیرعامل استراتژی‌های کسب‌وکار شرکت Counsel to Creativity اظهار می‌دارد «افراد خلاقی که استخدام می‌کنید مالکیت معنوی را برای کسب و کار شما گسترش می‌دهند. نسبت به کسی که مالک نتیجه نهایی فرآیند خلاق است، شفاف و صادق باشید. چندین راه قانونی مختلف برای تقسیم مالکیت وجود دارد: کار برای دستمزد، مجوز و واگذاری به محض تکمیل از رایج‌ترین راه‌ها است. مطمئن شوید که ماهیت این حقوق و شرایط قانونی را درک می‌کنید و اینکه نتایج فرآیند خلاق با شیوه‌ای سازگار با استراتژی کسب‌وکارتان تعلق می‌گیرد.»
6) به دنبال کسی بگردید كه دارای ترکیبی از ویژگی‌های خوب است. فيليپ مك‌دوگال معاون ارشد شرکت Jack Morton (آژانس تجربه برند) می‌گوید «بهترین افراد خلاق باید در مورد مسائل کوچک زیاد بدانند و در مورد مسائل بزرگ کم بدانند. آنها به طور طبیعی در لبه خطر زندگی می‌کنند، اما این مهارت را دارند که در مکان امن باشند. بنابراین به دنبال کسی باشید که زیاد زندگی کرده است البته سن فرد را در نظر نگیرید. کسانی که جاهای زیادی را دیده‌اند، اما در مورد هر مکانی که دیده‌اند پرشور و حرارت بوده اند. روی هم رفته به دنبال فردی بگردید که مجرب، برگزیننده و پرانرژی باشد.»
7) از آنها بپرسید چه مطالبی را می‌خوانند. بیل وینچستر معاون و مدیر ارشد خلاقLindsay & Briggs می‌گوید «خلاقیت در حقیقت این است که دو چیز کاملا نامربوط را تبدیل به یک چیز جدید کنیم. این موارد را بسیار در علم و هنر می‌بینیم. آنها کاملا با هم نامرتبط هستند و یک نفر به طریقی آنها را ترکیب می‌کند و یک مورد جدید خلق می‌کند. به دنبال افرادی بگردید که به طرز باورنکردنی در مورد هر چیزی کنجکاو و پیگیر هستند، مطالب متفاوت می‌خوانند و اشخاصی هستند که به دنبال جمع‌آوری نکات جالب توجه در جهان هستند و آنها را به گونه‌ای جذاب کنار هم می‌گذارند. از آنها بپرسید در حال مطالعه چه مطالبی هستند؟ چه موضوعاتی را تا به حال مطالعه کرده‌اند؟ شما گاهی اوقات می‌توانید تا حدودی از افراد مصمم یا گزينشگر ایده بگیرید.»
8) شخصا با موقعیت روبه‌رو شوید. ونسا مونتس مدیر ارشد استراتژی در شرکت Deep Focus این‌گونه اظهار می‌کند «مهم‌ترین مساله کنجکاوی و تمایل و علاقه به یادگیری است. بیشتر افراد مستقلی که ما آنها را به تیم آوردیم، این علاقه بین آنها مشترک بود. واقعا مهم است که از دیدگاه‌های متفاوت آنچه را درک کنیم که می‌تواند آن ایده را از مرحله درک به مرحله تکامل برساند. من حقیقتا فکر می‌کنم که نمی‌توان تنها از طریق دیدن رزومه به انتخاب افراد پرداخت. ما معمولا قبل از آوردن افراد این فرآیند را با یک تماس تلفنی مقدماتی آغاز می‌کنیم. فرد مورد نظر چه تعداد سوال می‌پرسد؟ شما ممکن است برای سنجش کارکرد افراد در موقعیت‌های سخت، آنها را به چالش بکشید. چقدر در مورد تکنولوژی‌های جدید کنجکاو هستند؟ آیا دارای دانش کافی هستند؟ آیا می‌توانند مبتکر و نوآور باشند؟
9) ایده‌های غیرقابل پیش بینی را مطرح کنید. شوان نف موسس شرکت Neff Headwear نظراتش را اینگونه بیان می‌کند «در فرآیند مصاحبه ایده‌های تصادفی را مطرح کنید و ببینید که آنها چگونه پاسخ می‌دهند، مثلا: اگر شما یک بوم سفید و یک قلم‌موی بزرگ داشتید که افکارتان را به کار می‌انداخت، چه می‌کشیدید؟ یا اینکه یک اسب آبی در سواحل‌هاوایی چه رنگ و چه تجهیزاتی برایش مناسب بود؟ با موضوعات اتفاقی آنها را وادار به تفکر کنید و ببینید که آیا آن قسمت خلاق از ذهن می‌تواند یک ایده فوق‌العاده خلق کند؟»
10) مراقب افراد خودخواه و خود محور باشید.ژولين لوباس مدیر خلاق شرکت Jack Morton در لس آنجلس می‌گوید «فرد خلاق مناسب برای استخدام کسی است كه دارای این ویژگی‌ها است: انعطاف‌پذير (ذهن او در مواجهه با چالش‌ها با چندین دیدگاه مختلف قابل‌انطباق است)؛ کنجکاو (همواره به دنبال کشف ایده‌های خوب و ترکیب آنها با هم است)؛ فروتن (یک ایده خوب می‌تواند حتی محرک ایده بهتری از شخص دیگری شود و یک فرد خلاق خوب می‌تواند این را تشخیص دهد و آن را پرورش دهد)؛ شجاع ( تنها به انتظارات بسنده نمی‌کند و فراتر از آن گام برمی‌دارد)؛ استراتژیک (یک فرد خلاق نه تنها باید نزدیک به بینش‌های راهبردی کار کند، بلکه همچنین باید تاثیر هر تصمیمی ‌را روی پروژه، تیم یا اجرای ایده درک کند). یک فرد مبتکر عالی کسی است که می‌تواند سیستم ایده‌های پیچیده را در عبارات ساده با استفاده از مناسب‌ترین ابزار توضیح دهد. فرد خودخواه و خودمحور برای این منظور مناسب نیست.!»

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: محمود بیگلری
تا ندانید که چقدر درآمد خواهید داشت، نخواهید دانست که چقدر می‌توانید هزينه کنید. در ادامه، چند راهکار ذکر می‌شود که به حدسیات شما در پیش‌بینی درآمدتان کمک می‌کند.

پیش‌بینی فروش حتی در دوران ایده آل اقتصادی هم کار بسیار سختی است، چه رسد به شرایط پس از یک رکود اقتصادی شدید و ورود به دوره بهبود اقتصادی.
در اواخر سال 2008، بیشتر روسای شرکت‌ها به این واقعیت تلخ پی بردند که مشتریان دیگر به‌اندازه گذشته پول خرج نمی‌کردند. مشتریان در لحظات آخر از امضاي قراردادهای بزرگ منصرف می‌شدند. ست ارلی، مدیر شرکت مشاوره‌ای آی تی بنام ارلی و شرکا، به یاد می‌آورد: «چند دقیقه به امضا نهایی یک سفارش خرید 100 هزار دلاری، رییس شرکت خریدار خواستار لغو آن شد.»
آیا آمادگی رویارویی با چنین اوضاعی را دارید؟ باور کنید که خیلی سخت است، اما خبر خوب این است که در طول سه سال گذشته (از شروع رکود اقتصادی در سال 2008) تعدادی از مدیران باهوش شرکت‌ها از این شرایط نامساعد درس‌هایی آموخته‌اند. آنها روش‌های نسبتا قابل اطمینانی برای پیش‌بینی درآمد ابداع کرده‌اند. نقاط مشترک همه آنها در این است: رویکرد محافظه کارانه‌تر به مقوله پیش‌بینی، بازبینی و اصلاح مکرر پیش‌بینی‌ها، خوش بینی توام با احتیاط به سال 2011. در ادامه به پاره‌ای از «استراتژی‌های پیش‌بینی» می‌پردازیم، که مدیران به کار بسته‌اند.
مدام به روز کنید
در آغاز هر سال مالی (fiscal year)، تیم مدیریت شرکت T3ــ شرکتی تبلیغاتی با درآمد 35 میلیون دلار در سال ــ اقدام به برآورد فروش خود برای کل سال می‌کند. سپس، هر ماه با دریافت آمار و ارقام از ده مدیر حسابداری شرکت، به بازبینی و تعدیل پیش‌بینی انجام گرفته می‌پردازد.
لی گادیس، مدیر عامل این شرکت می‌گوید: «هرماه، از هر یک از مدیران حسابداری یک پیش‌بینی سالانه درخواست می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم که در این امر محافظه کار باشند.»
در پایان هرماه، چارلز کیلی مدیر ارشد مالی، به همراه مدیران حسابداری، فروش واقعی آن ماه را با پیش‌بینی قبلی همان ماه مقایسه می‌کنند. سپس، با تهیه نمودارهای مربوطه، به ارزیابی روند فروش پرداخته و در نهایت، گزارش کاملی به مدیران ارشد، از جمله مدیر عامل ارائه می‌کنند. تیم مدیریت با استناد به این اطلاعات به روز، درباره‌ استخدام و مخارج شرکت یکی از این سه تصمیم را اتخاذ می‌کنند: «بخر، نگه‌دار یا بفروش» گادیس می‌افزاید: «پیش‌بینی درآمد، یکی از مهم ترین کارهای ضروری در شرکت است. حقوق کارکنان بزرگترین هزینه ماست. بنابراین، دانستن درآمد آتی شرکت و بر پایه آن هزینه کردن امری حیاتی است. پیش‌بینی ما برای سال 2011 این است: اگر چه شرایط اقتصادی کمی ‌بهتر خواهد شد، اما همچنان انجام کسب‌وکار به سختی خواهد بود. در چنین مواقعی فقط باید چشم امیدتان به خودتان باشد.»
هر سه شرایط ایده‌آل، معمولی و بد را در نظر بگیرید
ایتن سیگل، مدیرعامل شرکت آمریکایی ارب اودیو سازنده بلندگوهای پیشرفته، سه شکل متفاوت از برنامه مالی آتی تهیه می‌کند. او اظهار می‌دارد: «سعی می‌کنیم با دقت و احتیاط زیاد خود را برای شرایط مختلف احتمالی آماده نگه داریم. اگر فروش ما با اوضاع بدی مواجه شود همچنان سودآور باشیم. اگر شرایط ایده‌آل با فروش فوق‌العاده هم پیش بیاید نفرات و تولید کافی در اختیار داشته باشیم.»
این شرکت در سال جاری 30 درصد رشد داشته است. عامل اصلی این رشد افزایش صادرات به کشورهای خارجی، در اثر کاهش ارزش برابری دلار آمریکا در مقابل ارزهای دیگر، بوده است. سیگل در این‌باره می‌گوید: «ما هرگز فکر نمی‌کردیم که در واقعیت به این درصد از رشد در این مدت کوتاه برسیم. اما به علت داشتن برنامه برای هر گونه شرایط احتمالی از جمله ایده آل، انبارهایی مملو از کالا داشتیم و غافلگیر نشدیم.»
سیگل، در برنامه ریزی کوتاه مدت خود، رشد ماه به ماه سال قبل را به دقت زیر نظر داشته و از آن در برآورد درآمد ماه‌های پیش رو کمک می‌گیرد. او عقیده دارد: «از آنجا که فروش بلندگو تابع روند فصلی است، روش ملاک قراردادن رویه فروش سال قبل در پیش‌بینی‌های سال جدید نتایج بسیار صحیحی داشته است. برای مثال، افراد در ماه‌های سرد سال تمایل بیشتری به خرید کالاهای سرگرم کننده خانگی دارند. پیش‌بینی ما برای سال 2011 از این قرار است: اگرچه در این سال بعضی از ماه‌ها برای ما چالش‌برانگیز خواهد بود، افزایش فروش سالانه بیش از 20 درصد را تخمین می‌زنیم. این امر ناشی از معرفی محصولات جدید و توان بالقوه بالا در فروش بین‌المللی است.»
با عوامل خارج از کنترل خود خلاقانه برخورد کنید
هر کسب‌وکاری با یک سری از عوامل خارج از کنترل خود درگیر است. این اجزا می‌توانند تاثیر منفی و برهم زننده بر روی پیش‌بینی فروش داشته باشند. برای مثال، دو عامل آب و هوا و قیمت نفت از جمله عناصر غیرقابل کنترل برای شرکت آمریکایی برنز‌اند مک براید، فعال در حوزه توزیع نفت هستند. تری مک براید، مدیرعامل این شرکت، اظهار می‌دارد: «عموم پیش‌بینی‌های فروش 7 تا 8 درصد خطا داشتند. علت آن زیاده از حد خوش بین بودن ما بود و همیشه تقصیر را به گردن آب وهوا می‌انداختیم!»
مک براید برای جلوگیری یا کاهش این مشکل با فارغ‌التحصیلان دانشگاه مارکویت مشارکت کرد. آنها اقدام به تهیه یک نرم افزار اختصاصی کردند که قادر بود مصرف مشتریان را در آب و هواهای متفاوت‌ اندازه‌گیری کند. نتیجه، افزایش دقت برآورد مصرف سوخت هر یک از مشتریان، کاهش هزینه‌های حمل و نقل و در نهایت افزایش رضایت مشتریان شد. مشتریانی که دیگر کمتر نگران تمام شدن غیرمترقبه نفت خود بودند. این عوامل باعث شد که خطای پیش‌بینی فروش شرکت به 1 تا 2 درصد کاهش پیدا کند. پیش‌بینی این شرکت برای سال 2011 بدین قرار است: «انتظار داریم که نسبت به سال قبل فروش ناخالص و رشد مشتریان در کل بدون تغییر بماند. با این وجود، به علت امکان بهسازی در حوزه فروش ابزارهای گرمایش و سرمایش، پیش‌بینی می‌کنیم فروش این بخش تا 20 درصد افزایش داشته باشد.»
رضایت مشتریان و کارکنان خود را دریابید
این توصیه‌ای است که به حرف ساده به نظر می‌آید، اما در عمل نه. حتی شاید به کار بستن آن در فروش بدل به رمز و رازی شده است. اسپنسر براون، مدیر عامل شرکت آمریکایی رنت گرین باکس با فروش ناخالص 3 میلیون دلار در سال، به اهمیت این موضوع پی برده است. آقای براون که شرکتش سازنده جعبه‌های مقوایی از مواد بازیافتی است، اعتقادی به برآورد سالانه فروش ندارد. او اظهار می‌دارد: پیش‌بینی فروش آتی بر اساس عملکرد فروش در گذشته اشتباه است. در عوض، او بر پایه تجربه 6 ساله‌اش از فرمول خویش در پیش‌بینی سه ماهه فروش استفاده می‌کند. 90 درصد از برآورد فروش آینده، بر اساس کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان (customer service) است. ارزیابی این کیفیت از راه‌های مختلف صورت می‌گیرد. یکی از آن راه‌ها استفاده از رسانه‌های اجتماعی با قابلیت اطلاع‌رسانی متقابل (social media interaction) از جمله وب‌سایت یلپ (Yelp) است (که کاربران، این شرکت را در زمره بهترین شرکت‌ها رده‌بندی کرده‌اند). راه دیگر، ‌اندازه‌گیری میزان اشتیاق در کارکنان شرکت و کارآیی آنها در ارائه خدمات به مشتریان است. روش بعدی، سنجش توانایی شرکت در نگهداری انواع کالاها در انبار برای ارائه به موقع به مشتری است.
10 درصد باقی مانده برآورد فروش آتی شرکت، بر اساس «عوامل ناشناخته»‌ای است که از تجارب شخصی او از بازار نشات می‌گیرد – گفت‌وگو با مردم عادی از طیف‌های مختلف از جمله صاحبان فروشگاه‌ها، تعمیرکاران و فروشندگان در بازارهای میوه. در صورت دریافت نتایج رضایت بخش از سه روش ذکر شده، آقای براون 13 درصد رشد در فروش برای سه ماه بعد تخمین می‌زند. البته، تاثیر نتایج عوامل ناشناخته نیز در این برآورد لحاظ می‌شود. او اظهار می‌دارد: «خطای پیش‌بینی ما در هر مقطع زمانی 1 درصد است. برآورد ما برای سال 2011، گسترش فعالیت در سطح کل کشور و رشد فوق‌العاده خواهد بود.»
چرا شما تعیین نمی‌کنید
جیسون لوب، مدیر‌عامل شرکت خشک‌شویی آمریکایی سادسایز با گردش مالی چندین میلیون دلار در سال است. او اعتقاد راسخ دارد که اجازه ندهد فروش آتی شرکتش توسط دیگران تعیین شود.
وقتی رکود اقتصادی اخیر رخ داد، درآمد صنعت خشک شویی به سرعت کاهش یافت، اما این شرکت فارغ از تاثیر رکود برای درآمد خود برنامه داشت.
لوب می‌گوید: «من اول فروش خود را پیش‌بینی می‌کنم، سپس به دنبال راهی برای محقق كردن آن می‌گردم.» وقتی که شرایط اقتصادی شروع به وخیم شدن کرد و بسیاری از شرکت‌ها وحشت زده شدند، او شروع به دادن سرویس‌های جدید به مشتریان کرد. از جمله این ابداعات، خشک شویی سازگار با (و بی‌ضرر برای) محیط زیست و پذیرش لباس‌های بسیار گران قیمت بود که البته، با تبلیغات وسیع همراه بود.
او اظهار می‌دارد: «افرادی که 7000 دلار برای یک دست لباس می‌پردازند احتیاج به کسی دارند که می‌داند چگونه از آن لباس مراقبت کند!» نتیجه این شد که در سال 2009 فروش شرکت 9 درصد افزایش داشت و به سوی افزایش 40 درصدی در سال بعد در حرکت بود. پیش‌بینی آنها برای سال 2011 از این قرار است: «رشد 40 درصدی شرکت ادامه خواهد داشت. در حال یافتن راه‌های مبتکرانه جدید ارائه سرویس به مشتریان هستیم. بدین طریق قادر خواهیم بود هم مشتریان جدید جذب کرده و هم مشتریان موجود را راضی نگه داریم.»
کلام آخر
پیش‌بینی کردن، کمی‌ هنر می‌خواهد، کمی ‌علم و قطعا با یک گوی جادویی بزرگ بسیار آسان تر خواهد بود.
نحوه پیش‌بینی شما بستگی زیادی به صنعتی که در آن هستید، به فرهنگ سازمان‌تان و به عوامل خارج از کنترل شما دارد. نکته مثبت این است که تجربه ارزشمند حاصل از پیش‌بینی در شرایط خوب و بد اقتصادی، قطعا شما را در داشتن برآوردهای دقیق‌تر آتی کمک خواهد کرد.
منبع:www.inc.com
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

لودويگ فون ميزس*
مترجم: محسن رنجبر
منبع: كاپيتاليسم مگزين
لنين به چيرگي بر روسيه قانع نشد. باور راسخ داشت كه سرنوشت او اين است كه همه كشور‌ها و نه تنها روسيه را با سوسياليسم رستگار كند. اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي، نام رسمي‌اي كه براي دولت خود بر‌گزيد، هيچ اشاره‌اي به روسيه نداشت.

اين دولت در حكم هسته‌اي براي يك حكومت جهاني طراحي شده بود. اين باور به طور ضمني وجود داشت كه همه رفقاي خارجي علي‌القاعده به اين دولت وفا‌دارند و همه بورژوا‌هاي خارجي كه جسارت مقابله با آن را به خود مي‌دهند، خيانت بزرگي را مرتكب مي‌شوند و سزاوار اعدام هستند. لنين به هيچ رو ترديد نداشت كه همه كشور‌هاي غربي در آستانه انقلاب بزرگ نهايي هستند و هر روز خروش مردم در اين كشور‌ها و وقوع انقلاب را انتظار مي‌كشيد.



ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

چالز عيسوي پژوهشگر ارشد اقتصاد ايران در ادامه توصيف توانايي‌هاي مادي و طبيعي ايران، موضوع معادن را طرح كرده و مي‌نويسد كه ايران از اين نظر بسيار غني است. بر اساس نوشته كتاب «تاريخ اقتصاد ايران» وجود معادن بزرگ و كوچك مس در سراسر ايران اثبات شده است، اما ايراني‌ها امكانات فني و تكنيكي براي برداشت از آن را ندارند...

من كشوري نمي‌شناسم كه از حيث غناي فلزات خصوصا مس به پاي ايران برسد. تقريبا تمام ايالات داراي يك معدن مس است و در دامنه‌هاي شمالي كوه‌هاي البرز، نزديك تهران، مي‌توان بيست معدن مس سراغ گرفت و در جوار قزوين نيز تعداد زيادي از آنها به چشم مي‌خورد. غني‌ترين اين معادن در قراداغ در نزديكي تبريز قرار گرفته است.
ولي ايرانيان در بهره‌برداري از معادن بسيار عقب مانده‌اند و طرز كاربرد ماشين‌هاي اروپايي را در اين زمينه نمي‌دانند. سنگ‌هاي معدني غني خراسان توليد بسيار كمي دارد؛ چرا كه هجوم مكرر تركمانان عمليات آنها را متوقف مي‌سازد. اگر يك نفر ايراني كه سررشته‌اي در شيمي دارد يا از بعضي از عناصر در مي‌آورد، شروع به بهره‌برداري از معدني بكند يا سرمايه خود را در اين راه از دست مي‌دهد يا به محض اينكه معدن روبه بهره‌برداري برود از طرف دولت غصب مي‌گردد كه در اين صورت باز هم به حالت متروك درآمده و عمليات آن متوقف مي‌گردد. به همين دليل و با وجود غناي ذخاير سنگ‌هاي معدني، قسمت اعظم مسي كه در ايران مورد استفاده قرار مي‌گيرد از روسيه وارد مي‌شود و از آنجا كه اكثر ظروف از مس ساخته مي‌شود لذا استفاده از اين فلز بسيار زياد است. بسياري از ساخته‌هاي مسي را مي‌توان در كلبه‌هاي فقير و فقرا ديد و در مقابل اين ظلم و ستم دولت تنها چيزي كه گفته مي‌شود اين است كه: «آنها آنقدر چيزها را در هم فشرده‌اند كه براي حمل همان ديگ مس دو گاري لازم است.» مسگران زنجان و كاشان معروف هستند؛ در تابستان سال 1859 م. ششصد نفر از كارگران را ديدم كه در كارگاه‌هاي كاشان كار مي‌كردند. ظرف‌هاي مسي اين شهر به خاطر دوام و نقاري‌هاي زيبايشان معروف است و در تمام مملكت خريدار دارد. فنجان‌ها و جام‌هايي از مس ديده مي‌شود كه با اسلوب عربي، ارقام و جملات عربي تزئين شده است كه مي‌توان آنها را آثار واقعي هنري به حساب آورد. قلع و محلول آمونياك كه براي توليد مس به كار مي‌رود از هند وارد مي‌شود؛ چون آمونياكي كه در كشور توليد مي‌شود (نشادر) و بسيار ناخالص هم هست، كفاف مصرف داخلي را نمي‌دهد. بوره در درياچه اروميه به عمل مي‌آيد.
معادن غني آهن مملكت هم نظير معادن مس در محاق غفلت افتاده است. فقط قسمت بسيار كمي از معادن مازندران و خراسان مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد. بقيه آهن از اورال از راه ولگا و درياي خزر وارد ايران مي‌شود؛ فقط آهن قسمت جنوبي و جنوب شرقي ايران از هند وارد مي‌شود. كارگران آهن كار ايراني يك زماني معروف بودند و شمشيرهاي دمشقي شيراز و مشهد هنوز هم از شهرت زيادي برخوردار است؛ ولي آنها نمي‌توانند با شمشيرهاي قديمي و لوله‌هاي تفنگ خصوصا از حيث زيبايي طلاي دروني فولادش قابل مقايسه باشند. در قورخانه‌هاي اصفهان، شيراز، تهران، اسلحه‌هاي آتشين، خصوصا تفنگ و پيستول، براساس الگوهاي اروپايي ساخته مي‌شود و به اصل اروپايي بسيار نزديك است كه مارك تجاري هم در رويشان حك شده است. كارد و چنگال نيز براساس الگوي اروپايي ساخته مي‌شود كه مثلا كاردهاي دستي اصفهاني كه در مغازه‌ها عرضه مي‌شود زياد هم مرغوب نيست. ايرانيان علاقه زيادي به چاقو دارند؛ آنها آن را به اروپايي‌ها نشان داده و مي‌پرسند كه واقعا جنس انگليسي دارد يا نه؟ اغلب وقتي كه وزيري را ملاقات مي‌كردم وي چاقويي از پر شال خود درمي‌آورد و از من درباره كيفيت و ارزش آن سوال مي‌كرد. در نوول حاجي‌بابا يكي از سفرا از شاه مي‌خواهد تا خصوصيات اقوام مختلف اروپايي را برشمارد و او درباره انگليسي‌ها مي‌گويد كه: «آنها ملتي هستند كه چاقو مي‌سازند.»به خاطر گراني آهن، استفاده از ابزار و آلات معمول محدود است كه همين مساله تاثير نامطلوبي در صنعت دارد. واقعيت اين است كه شاه با آوردن اروپايي‌ها به ايران سعي مي‌كند كه سنگ‌آهن را ذوب كند؛ ولي گرچه اين روند تا به حال پول هنگفتي بلعيده مع‌الوصف تجربيات در اين زمينه بي‌ثمر بوده تا آنجا كه شاه از خير ذوب كردن سنگ‌آهن در مملكتش گذشته است. او در آن زمان مي‌گفت: «براي كسي كه اولين من از آهن ذوب شده ايران را بياورد به اندازه وزن آن طلا خواهم داد.» برخلاف انتظار او در مازندران و خراسان آهني توليد نشد.برنج و ورقه‌هاي آهن كه مخصوصا سماورهاي روسي از آن ساخته مي‌شود كلا از روسيه وارد مي‌گردد. تجارت اين فلزات كلا در دست شركت روسي- ايراني است كه در بنادر مختلف كارخانجاتي براي خود دارد.سرب نيز به مقدار فراوان توليد مي‌شود و مقدار زيادي از آن به مصرف داخلي مي‌رسد و مقدار مازادش هم صادر مي‌گردد. قسمتي از معادن آن در كرمان است كه حاوي مقدار زيادي نقره نيز مي‌باشد. روي نيز كه اغلب براي ساختن ظروف آبخوري (تنگ‌روئين) به كار مي‌رود از روسيه وارد مي‌شود.لاجورد هم با كيفيت بسيار عالي در روستاي قمصر در نزديك كاشان به دست مي‌آيد. معادن آن متعلق به خانواده‌اي است كه دستي در تجارت ابريشم دارد. با اين همه مقدار زيادي لاجورد از روسيه وارد ايران مي‌شود. بهترين لاجورد از تركستان و پست‌ترين آن از آذربايجان به دست مي‌آيد. زرنيخ هم به مقدار زيادي از كردستان و از نزديكي قزوين حاصل مي‌شود؛ صدور آن به استانبول اهميت چنداني ندارد. منگنز نيز كه در ذوب شيشه به كار مي‌رود در كرمان توليد مي‌شود. سولفور (گوگرد) در قسمت‌هاي مختلف ايران به مقدار فراواني وجود دارد و اگر وسايل حمل و نقل آن مورد تشويق قرار گيرد مي‌تواند يكي از فقرات مهم صادرات به اروپا باشد. بهترين گوگرد قرمز از دامنه قله دماوند به دست مي‌آيد كه در خلال تابستان اهالي شهر كوچك اسك آن را جمع‌آوري مي‌كنند. اين گوگرد در تجارت در مقابل گوگرد فارسي به گوگرد احمر يا دماوندي معروف است.
نمك طعام و شوره نيز به صورت سنگ نمك به دست مي‌آيد و به قدري زياد است كه مي‌تواند فقط با پرداخت هزينه حمل و نقل صادر گردد. از اينها گذشته در اين ميان، نوعي نمك هم به نام نمك تركي وجود دارد. به من گفتند كه مقداري از شوره و نمك به هند صادر مي‌شود. ايران از حيث دارا بودن نمك طعام و ساير نمك‌ها بسيار غني است كه اساس اسيد سولفوريك و اسيد نيتريك را تشكيل مي‌دهد و مقدار آن به قدري است كه مي‌تواند كفاف نمك جهان را بدهد.
به دليل نبود راه‌ها و فقدان تقاضاي صنعتي اميدي به زغال‌سنگ نمي‌رود كه بعضي اوقات در جاهاي بازي ديده مي‌شود. چنانكه ايرانيان مي‌گويند از زغال فقط مي‌توان در قليان استفاده كرد! زغال‌سنگ در دامنه‌هاي شمالي البرز در نزديكي تهران و در پايين قزوين در دهكده ايف، در دره لار خصوصا در سمتي كه دوسيه ناميده مي‌شود و در جوار شهر كوچك اسك در كنار رودخانه هراز ديده مي‌شود. به طور كلي چنين مي‌نمايد كه معادن زغال سنگ زياد بوده باشد.
ايران در زمينه احجار كريمه فقط فيروزه دارد ولي حالا مثل گذشته زياد در دسترس نيست چون سيلاب باعث شده كه كار براي يافتن آن به لايه‌هاي قديمي محدود گردد. چون بعدها قيمت فيروزه شديدا بالا رفت فقط سنگ‌هاي كوچك يا محصولات قديمي آن وارد بازار گرديد. خزانه شاهي داراي با ارزش‌ترين فيروزه‌ها است؛ اين فيروزه‌ها خالص هستند و داراي رنگ سير آبي مي‌باشند كه هيچ وقت خراب نمي‌شوند يا لكه(برز) برنمي‌دارند و هرچند كه اندازه آن نصف اندازه الماس است ولي 600 دوكات برآورد شده است. در اين ميان سنگ‌هاي فيروزه بزرگي نيز وجود دارند ولي زياد خالص نيستند و پر از لكه مي‌باشند و ارزش نسبتا كمي هم دارند. فيروزه‌هايي كه نسبت به فيروزه‌هاي بالا در كيفيت درجه دوم قرار دارند به نام شير بام معروف است و آنها هم از معادن قديمي به دست مي‌آيد و نزديك به سفيد هستند تا آبي؛ اين سنگ‌ها به بغداد فرستاده مي‌شود و اعراب پول خوبي بالاي آن مي‌پردازند. فيروزه‌هايي با كيفيت درجه سوم نيز از معادن جديد(معدن نو) استخراج مي‌شوند كه اول به رنگ آبي هستند و بعد به رنگ سبز، رنگ عوض مي‌كند. اين سنگ‌ها در ايران اعتباري ندارند و بي‌ارزش محسوب مي‌شوند. فيروزه ايران براي فروش وارد روسيه خصوصا بازار نوژني گورود مي‌شود چون روس‌ها مشتريان پروپاقرص آن هستند؛ ولي صادرات آن در سال‌هاي اخير اهميت چنداني نداشته است. به نظر مي‌رسد كه ايرانيان از هنديان طرز كندن و جلا دادن فيروزه را ياد گرفته باشند و مانند آنها در اين كار از سمباده استفاده كمي كرده باشند. در شيراز، اصفهان و چند شهر ديگر الماس را با صفحات چوبي جلا مي‌دهند و در اين شهرها آنها همچنين مي‌دانند كه به چه صورت سنگ‌ها را جلا بدهند چون ساخت گره‌دار آنها را (نظير گره يك تكه چوب كه جلا دادنش مشكلات زيادي دارد) با استادي پيشه‌وران اروپايي نمي‌شود برطرف كرد.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

در حالی‌که دولت برنامه اصلاح پول ملی را در برنامه خود قرار داده و حتی بانک مرکزی درباره نام پول ملی جدید نظرسنجی برگزار کرده است؛ مسعود نیلی رييس دانشكده اقتصاد و مديريت دانشگاه صنعتي شريف با طرح سه سوال از سیاست‌گذاران در زمینه حذف صفرهاي از پول ملی معتقد است که آنچه در حال حاضر اولویت اقتصاد کشور ماست نه تغییر پول ملی بلکه اصلاح سیاست‌هاي پولی است.

وی البته تغيير واحد پولي را یک «ضرورت» دانسته اما تاکید کرده است که بهتر است این کار پس از تخليه كليه‌ «آثار قيمتي» هدفمند‌كردن يارانه‌ها صورت پذیرد.
بر اساس این گزارش، دولت به‌دلیل برخی از مشکلات پول رایج کشور درصدد است با همکاری مجلس، ۴ صفر را از پول ملی کشور حذف کند. به عقیده طراحان اصلاح پول ملی، تورم انباشته 4 دهه اخير اقتصاد کشور موجب کاهش قدرت خريد واحد پول کشورشده است و اين واقعيت در کنار محدوديت‌هايي که جهت چاپ اسکناس درشت وجود دارد منجر به گسترش قابل توجه حجم اسکناس در جريان شده است. از طرفی پول ملی کشور ما در مقایسه با پول سایر کشورها ارزش کمتری دارد. همچنین خطا در محاسبات بانکی، افزایش هزینه‌های مربوط به دستگاه‌های پول‌شمار و خودپرداز، حمل‌ونقل اسکناس با وضعیت فعلی پول کشور و تمام این موارد دست به دست هم داده است تا دولت حذف ۴ صفر از پول ملی را در دستور کار خود قرار دهد.
اما اینک مسعود نیلی اقتصاددان بر این باور است برای کشورهایی که جزو ابرتورم‌ها محسوب نمی‌شوند تغيير واحد پول در اولويت نيست، بلکه اولويت اقتصاد كشور، رفرم و اصلاح سياست‌هاي پولي است.
به گزارش ايسنا، رييس دانشكده اقتصاد و مديريت دانشگاه صنعتي شريف با بيان اينكه اصلاح پول با تغيير واحد پول متفاوت است، اظهار كرد: سياست‌گذاران در زمينه حذف صفر بايد به سه سوال پاسخ دهند؛ اينكه قصد اصلاح پول يا تغيير واحد پول دارند؟ چگونه و در چه زماني انجام دهند؟ و نسبت به ساير مسائل در چه اولويتي قرار دارد؟
وي با بيان اينكه اقتصاد كشور ما مجموعه‌ پيچيده‌اي از اقتصاد‌ در حال گذار و درحال توسعه است، اظهار كرد: در چنين شرايطي نياز شديد داريم كه مسائل را درست اولويت‌بندي كنيم. وي ادامه داد: كشورهايي كه تورم بالا و ابرتورم دارند، به دليل استمرار اين شرايط در كاركرد‌هاي اصلي پول دچار مشكل مي‌شوند؛ چون به دليل سرعت زياد تغييرات قيمت، پول كاركردش را به عنوان عامل معامله از دست مي‌دهد و دچار اختلال‌هاي جدي مي‌شود.
رييس دانشكده اقتصاد و مديريت دانشگاه صنعتي شريف تاكيد كرد: در چنين شرايط تورمي بايد تغييراتي ايجاد شود و وجه مشترك اكثر كشور‌هايي كه اين كار را انجام داده‌اند، داشتن ابرتورم بوده است. وي تاكيد كرد: آنچه به عنوان رفرم پولي مطرح مي‌شود، اصلاح سياست‌هاي پولي است و براي كشور ما كه جزو ابرتورم‌ها نيستيم، تغيير واحد پول در اولويت نيست.
عكس جهت پرستيژ ملي
نيلي در ادامه تصریح کرد: اگر اين كار براي افزايش پرستيژ ملي ما در مقابل كشور‌هاي ديگر انجام مي‌شود، نتيجه‌اي ندارد؛ چون دقيقا مثل اين است كه از دماي هواي يك منطقه دو صفر برداريم، اما در اين صورت در احساس گرما تغييري به وجود نخواهد آمد. تفاوت اقتصاد ما با كشور‌هاي ديگر در انباشت تورم است و حذف صفرها اين انباشت تورم را از بين نخواهد برد. وي ادامه داد: از سوي ديگر حذف صفرها ممكن است علامت برعكس بدهد؛ چون نشان‌دهنده‌ اين است كه ما ابرتورم داشته‌ايم و حالا مجبور به حذف صفرها هستيم.
32 سال بدون چاپ پول درشت
وي با تاكيد بر اينكه مكانيسم‌هاي پرداخت در كشور ما دچار اشكالات جدي است، گفت: با وجود انباشته ‌شدن تورم ملايم در سال‌هاي 50 تا 82، هيچ اسكناس درشتي چاپ نشده است و تنها در سال 82 اجازه چاپ اسكناس دوهزار توماني داده شد. البته بايد پذيرفت اسكناس 1000 توماني هم در سال 50 بسیار درشت بود.
نيلي گفت: در اين مدت 32 ساله، نيازهاي معاملاتي با همين سقف دو هزار تومان تامين شد و از آنجايي كه به دليل تورم، قيمت‌ها بالا مي‌رفت هزينه‌هاي مربوط به چاپ و توزيع اسكناس به دليل افزايش حجم آن بالا رفت.
وي افزود: البته بايد توجه داشت در اين مدت دو اتفاق مهم تا حدي تكنولوژي مبادله را تغيير داد، اول گسترش بانكداري و نقل و انتقال الكترونيك و دوم چاپ ايران‌چك‌هاي 50 و 100 هزار توماني كه باعث بهبود وضعيت نظام ‌پرداخت شد و در تسهيل مبادلات نقش جدي داشت؛ اما حالا كه اسكناس‌هاي 100 هزار توماني جمع شده و 50 هزار توماني هم قرار است جمع‌آوري شود، مشكلات جدي به وجود خواهد آمد.
هزينه‌ها
وي با اشاره به منافع قطعي و احتمالي و هزينه‌هاي قطعي و احتمالي تغيير واحد پول گفت: تغيير سيستم‌هاي رايانه‌اي، روش‌هاي حسابداري و هزينه‌هاي چاپ و توزيع اسكناس جديد از جمله اين هزينه‌ها است. حذف صفر از پول خنثي نيست و حداقل به يك فرآيند تطبيق از بالا تا پايين جامعه نياز دارد و هزينه‌هايي وارد مي‌كند كه ضروري نيستند. وي با بيان اينكه بهتر است پس از تخليه كليه‌ آثار قيمتي هدفمند‌كردن يارانه‌ها، حذف صفرها انجام شود، گفت: حذف صفر‌ها مورد نياز است؛ اما اولويت نيست.
نيلي چاپ اسكناس‌هاي درشت‌تر را در اين شرايط بهتر دانست و گفت: توالي درست كارها و زمان انجام آن بسيار مهم است. ممكن است برخي كارها درست باشند اما در زمان مناسب و در تداخل با كارهاي ديگر، ضرر داشته باشند. وي تاكيد كرد: تغيير واحد پولي ضرورت است؛ اما به تنهايي نمي‌تواند كارگشا باشد و اولويت با اصلاح نظام پولي است.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


 

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

چارلز عيسوي
چارلز عيسوي نويسنده كتاب «تاريخ اقتصادي ايران» پس از ارائه گزارشي درباره وضعيت صنعت و تجارت به نقل از سرجان ملكم حاكم آن هنگام بصره كه در تاريخ دهم آوريل 1801 آن را نوشته بود، با استناد بر گزارش مفصلي از يك پزشك آلماني به صنايع دستي ايران مي‌پردازد. 

با توضيحاتي كه در باره بازرگاني ايران داده شد داده شد به نظر مي‌رسد كه اين كشور براي متعادل كردن تجارت و پرداخت هزينه زوار خود مجبور است بيش از آنچه كه به دست آورد پول نقد به خارج صادر كند و چون داراي معدني نيست؛ لذا صادراتش بايد مسكوكات باشد، البته به غير از مسكوكاتي كه گاه‌گداري از ساير ممالك به دست مي‌آورد. آخرين جريان عظيم ثروت به طرف ايران در زمان برگشت نادرشاه از هند برق و ثروتي كه بعدها كسب شد چيزي جز فروپاشي و پراكندگي نبود.اگر دولت ايران شروع به تخته قاپو كردن عشاير بنمايد و كشاورزي و توليدات را تشويق كند (مساله‌اي كه يك نياز است تا انتظار) اين امپراتوري به زودي خواهد توانست نه فقط با صادراتش جوابگوي وارداتش باشد، بلكه تجارت را نيز بنا به دلخواه خود متعادل سازد.
بعضي از منابع ثروتي كه ايران داراي آن است به قرار زير است: 1- ابريشم – كه گرچه ديگر با توجه به توليد آن در چند نقطه جهان تقاضاي زيادي بر آن مترتب نيست، ولي هنوز كالايي است كه به مقدار زيادي قابل فروش مي‌باشد. 2- پشم كرمان – اين كالاي نفيس كه فقط در ايران به عمل مي‌آيد خواهان زيادي در اروپا دارد، بايستي بر مقدار آن افزوده شود. براي افزايش آن چيزي جز مراقبت از گله‌هاي بز ايالت كرمان و تهيه وسايل پرورش آن لازم نيست. 3- آهن، مس و قلع معادن اين فلزات كه فقط به مصرف داخلي امپراتوري نمي‌رسد مي‌تواند بهبود يابد البته اگر به اين منابع توجه زيادي شود و حتي مي‌تواند در تجارت ايران با اقوام همجوارش يكي از منابع با ارزش ثروت آن گردد. 4- غلات- اين كالا يكي از منابع اصلي صادراتي ايران به درياي احمر، بصره و ساحل جنوبي خليج‌فارس و بعضي اوقات به سورات و بمبئي مي‌باشد. 5- شراب- اگر تعصبات مذهبي اجازه بدهد، بهترين شراب مي‌تواند در ايران توليد گردد و به مقدار معتنابهي يكي از كالاهاي ارزشمند صادرات آن گردد. 6- خشكبار- اگر اغتشاشات در ايران بخوابد، اين كالاي صادراتي مي‌تواند نسبت به امروز افزايش زيادي يابد، با اينكه حالا هم مقدار آن قابل ملاحظه مي‌باشد. 7- گوگرد- مقدار معتنابهي از آن مي‌تواند از ايران صادر گردد. 8- قالي- كه مقدار توليدي آن در ايران به اندازه مقدار توليدي‌اش در جهان است. 9- تنباكو- كه به مقدار زيادي به ويژه در ايالت فارس توليد مي‌شود و جنس مرغوب آن در تمام تركيه و عربستان خواهان دارد. 10- مازو- مقدار زيادي از آن امروزه به روسيه و تركيه صادر مي‌گردد. تجارت با هند از طريق خليج‌فارس، نسبت به ساير راه‌ها، اهميت زيادي براي ايران دارد و اين هم راهي است كه رفته‌رفته دارد متروك مي‌شود از اين رو بايستي بر ميزان اين تجارت نيز افزود.اهميت اين تجارت براي ايران از دو عامل ناشي شده است. 1- به دليل اينكه كالاهايي كه احتياج زيادي بدانها است از آن راه به ايران وارد مي‌شود. 2- به دليل اينكه ايران مي‌تواند از همين راه، هر وقت احتياج داشته باشد، تقريبا تمام امتعه خود را از چهار گوشه جهان نظير كالاهاي اروپايي كه حالا از روسيه و تركيه وارد مي‌شود و شال‌هاي كشميري و نيل كه از راه كابل مي‌آيد، دريافت كند. امروزه شال مكررا از راه سند به سورات و از آنجا به ايران وارد مي‌شود و نيل هم كه در بنگال تهيه مي‌شود در عرض اين چهار سال به ايران وارد مي‌گردد و نسبت به ساير نيل‌هايي كه از قسمت‌هاي علياي هند از راه كابل و قندهار وارد مي‌شود از مرغوبيت زيادي برخوردار است و من اميدوارم كه در عرض چند سال، تهيه اين كالا از راه هند به كانال جديدي از اين شعبه بزرگ تجارت برگردد.
در يك ارزيابي كه براي صحت آن دلايلي هم دارم، ارزش سالانه نيلي كه از راه كابل وارد ايران مي‌شود سي‌وسه لك روپيه است كه دو سوم آن دگرباره به تركيه صادر مي‌گردد. اگر توليد قرمزدانه در هند تكميل شود شكي نيست كه بازار پرسودي در ايران خواهد داشت چرا كه اين كالا به منظور صباغي تمام كالاهاي توليدي ابريشمي ايران خواهان زيادي دارد.
صنايع دستي
گزينش زير از كتاب يك نفر پزشك آلماني گرفته شده كه چندين سال در ايران گذرانده و آن را خوب مي‌شناسد و در آن گزارش مفصلي از روندها و توليدات صنايع اصلي عرضه مي‌كند. فروپاشي صنايع دستي تحت فشار رقابت خارجي، كه نويسنده به آن اشاره مي‌كند، در سرتاسر اين دوره ادامه يافت.طبيعتا در اين ميان از ارقام درباره توليد، تجهيزات يا گمارش خبري نيست وليكن اطلاعات چندي در رابطه با اواسط و پايان اين قرن در دست است. در سال 50-1849 م.ك.اي.ابوت از مركز، غرب و جنوب ايران ديدن و اطلاعات زير را عرضه كرد:
كاشان: 30000 نفر جمعيت؛ 27 كاروانسرا، 770 مغازه، 130 تاجر؛ پنبه و اجناس پشمي اروپايي به ارزش 4000 ليره در 28 مغازه به فروش مي‌رسد؛ 80 نفر مسگر و 800 كارگاه بافندگي ابريشم؛ «مقدار زيادي» از پنبه در اينجا رشته مي‌شود و 1500 بار قاطر در سال 1848 م. به آستاراخان فرستاده شد. رقابت اروپاييان به شدت به صنايع دستي لطمه وارد ساخته و گفته مي‌شود كه اين شهر سابقا 8000 كارگاه بافندگي ابريشم داشته است.
اصفهان: 28 كاروانسرا، 340 تاجر؛ 200 كارگاه بافندگي ابريشم، «توليد اجناس پنبه به مقدار زيادي انجام مي‌شود و شغل بسياري از ساكنين اين شهر و روستاهاي اطراف آن است»؛ در اينجا نيز صنعت «با تجارت نامحدود توليدات خارجي» لطمه خورده است.
يزد: 40000-35000 نفر جمعيت؛ «يك تجارت پيشرفته با هند»؛ 40 تا 50 مغازه فروش اجناس خارجي؛ ورود پنبه از هند به ارزش 65000-60000 ليره و از تركيه و شمال ايران به ارزش تقريبي 65000 ليره؛ 300 تا 350 كارگاه ابريشم‌بافي، 1300 كارگاه پنبه‌بافي كه آن نيز در حال زوال است.
كرمان- 25000 نفر جمعيت؛ 250 نفر تاجر؛ 17 مغازه فروش اجناس خارجي؛ ورود كالاهاي توليدي انگليس به ارزش تقريبي 98000 ليره؛ 2200 كارگاه شالبافي، 220 كارگاه پشم‌بافي به ارزش توليدي 45000-40000 ليره، «به غير از حدود 325 كارگاه كه متعلق به 9 روستاي اطراف آن است به ارزش 15000 تومان (7000 ليره).»
بوشهر: واردات از هند و جاوه به ارزش 600000-500000 ليره؛ صادرات نظير مسكوكات به ارزش 480000-400000 ليره.
بندرعباس: واردات براي كرمان، يزد و اصفهان به ارزش 300000 ليره؛ واردات براي ساير نواحي كه ارزش آن معلوم نيست؛ صادرات از يزد و كرمان به ارزش 40000-350000 ليره؛ ميزان صادرات مسكوكات نامعلوم.
شيراز: 1200 مغازه كه 100 دستگاه از آنها به فروش منسوجات انگليسي مشغول است؛ 80000 قطعه پارچه‌هاي ساده و رنگي انگليسي به ارزش 65000 ليره كه از هند از طريق بوشهر وارد مي‌شود؛ «3000 تا 4000 قطعه پارچه ساده و پارچه‌هاي ابريشمي، به ارزش 40000 ليره كه بيشتر از تبريز» از راه يزد وارد مي‌شود؛ توليد آهن‌آلات و كارد و چنگال.
كرمانشاه: 5000 نفر جمعيت؛ 16 كاروانسرا؛ واردات 500 بار قاطر از كالاهاي توليدي انگليس به ارزش تقريبي 25000 ليره كه در 400 مغازه به فروش مي‌رود.
همدان: حدود 6000 خانوار؛ 13 كاروانسرا؛ 60 مغازه كه اجناس انگليس مي‌فروشند؛ دباغ‌خانه‌هاي متعدد و توليد چرم، نمد و اجناس پنبه‌اي.
ده سال بعد، يك گزارش كنسولي تعداد تجار و پيشه‌وران تبريز را 3114 نفر قلمداد كرد كه از آنها 2676 نفر در خود شهر و 438 نفر در حومه شهر بودند.طبق گفته كرزن، در سال 1889 م. در مشهد 650 كارگاه ابريشم‌بافي و 320 كارگاه شالبافي و در تبريز 166 كاروانسرا و 3922 مغازه وجود داشت كه بعضي از آنها «ساختمان‌هاي متروك» بود؛ در سال 1870 م. كرمان 80 كارخانه پنبه‌بافي و 6 «كارخانه واقعي قاليبافي» و در اواسط همان قرن «بيش از 1800 كارگاه ابريشم‌بافي داشت كه 9000 نفر در آنها كار مي‌كردند ... مع‌الوصف اينها به دلايلي در جاهاي ديگر رو به زوال رفته بود.»
اين ارقام براي پايان قرن نوزدهم يا آغاز قرن بيستم به قرار زير بود: 1000 كارگاه ابريشم‌بافي در كرمان با صادرات سالانه 300000 تومان؛ 200 كارگاه پشم‌بافي در نائين و 300 كارگاه در كرمان؛ 200 كارگاه ابريشم‌بافي در كاشان با محصول ماهانه 400 عدل و 400 كارگاه همراه با 2000 كارخانه در يزد، 100 مغازه همراه با 200 كارگاه در مشهد و 16 مغازه همراه با 3 تا 4 كارگاه در نيشابور. در مورد پنبه‌بافي، در يزد 800 كارگاه همراه با 2000 كارخانه بود كه پارچه‌هايي به ارزش 100000 تومان توليد مي‌كرد و در اصفهان 2000 كارگاه و در كاشان 100 كارگاه وجود داشت. بنابراين چنانچه ملاحظه مي‌شود كه صنايع دستي گرچه از رقابت خارجي صدمه ديده بود مع‌الوصف محصول آن هنوز قابل توجه بود.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

نقش فریدمن در دولت نیکسون به زبان خودش
متررجم: پویا جبل عاملی
سخن مترجم: این متن، ترجمه فصلی از کتاب یک «زوج خوشبخت» نوشته زوج اقتصادی، میلتون و رز فریدمن است.

در این بخش از کتاب، میلتون به نقش خود در دولت نیکسون و فعالیت‌هایش از همان آغاز مبارزات انتخاباتی اشاره می‌کند و بزرگ ترین دستاورد خودش را در این دولت حذف خدمت اجباری می‌داند. وی اشاره به موضوعاتی می‌کند که طی آن می‌توان استقلال بانک مرکزی آن هم در ابتدای دهه 1970، پشت پرده انحلال رابطه میان طلا و دلار و نقش فریدمن در آن، وجود چرخه‌های اقتصادی- سیاسی در ایالات متحده و... را یافت. فریدمن نشان می‌دهد که به‌رغم کار با دولت وقتی سیاستی را نادرست می‌داند هیچ ابایی در نقد آن و استفاده از تریبون مطبوعات برای مخالفت با آن به خود راه نمی‌دهد. فریدمن ضمن اعتراف به استعدادهای فوق‌العاده نیکسون، وی را فردی جاه‌طلب قلمداد کرده که همین امر را نیز موجب خلل در کار وی دانسته است و بر آن افسوس می‌خورد.




ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر