باشگاه انگلیسی منچستریونایتد با نزدیک به 660 میلیون نفر هوادار، بالاتر از تمامی غول‌های فوتبال در دنیا ایستاد.
به گزارش گاردین، ممکن است شیاطین سرخ نتوانند مانند چلسی در جذب ستاره‌های فوتبال موفق عمل کرده و قهرمانی در لیگ برتر را نیز به رقیب همشهری واگذار کنند، ولی هم‌چنان بالاترین تعداد هواداران در جهان را به خود اختصاص داده‌اند.

یونایتدها طی 5 سال گذشته توانسته‌اند طرفداران بین‌المللی خود را 5 برابر کرده و به عدد 659 میلیون تن برسانند. براساس مطالعه جدیدی که در این زمینه صورت گرفته، این باشگاه نسبت به سال 2007 درآمدهای خود را بیشتر کرده و با رشد 98 درصدی تعداد هواداران روبه‌رو بوده است. از این تعداد هوادار 173 میلیون مربوط به خاورمیانه و آفریقا است. 325 میلیون مربوط به خاوردور و 108 میلیون نیز از کشور چین طرفدار من‌یونایتد هستند و جالب اینکه تنها یک درصد از هواداران شیاطین سرخ بریتانيایی هستند. این باشگاه در تور تابستانی خود به آ‌فریقای جنوبی و چین خواهد رفت تا قراردادهای تجاری ببندد. شرکت‌ NIKE و شرکت بیمه AON که حامی اصلی مالی این تیم به شمار می‌رود، در سال 2014 باید قراردادهای خود را با این باشگاه تمدید کنند. به این ارقام، درآمدهای حاصل از حق پخش تلویزیونی بازی‌های این تیم در خارج از انگلیس که چیزی نزدیک به یک میلیارد و 400 میلیون پوند می‌شود را نیز اضافه کنید.
برچسب‌ها: بازاريابي ورزش
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۱ |

گاهي انگيزه طرف مقابل از مذاكره هماني نيست كه شما فكر مي‌كنيد و فرد هدف‌هاي ديگري را در سر مي‌پروراند يا دنبال مي‌كند. در بسياري موارد، تشخيص منظور اصلي طرف از مذاكره ساده نيست، به اين رو بر هر مذاكره‌كننده‌اي واجب است با احتياط مذاكره كند و تا زماني كه منظور اصلي را متوجه نشده است، اطلاعات اساسي را بروز ندهد.

بديهي است دريافت اطلاعات مربوط به دستور جلسه پنهان از منابع غيررسمي مي‌تواند بسيار مفيد باشد. بديهي است ورودي‌هاي ديگري نيز مي‌توان براي مذاكره در نظر داشت؛ مثلا بحث آناليز ريسك مذاكرات، مي‌تواند يكي از ورودي‌هاي حياتي و تعيين‌كننده مذاكرات باشد. به‌رغم وجود چندين ورودي ديگر براي مذاكرات و به‌رغم كم بودن يا متعدد بودن، آنها همگي بر يك اصل پافشاري مي‌كنند و آن اينكه قبل از هر مذاكره‌اي بايد به آمادگي كامل رسيد و در شرايط خوب اطلاعاتي حضور پيدا كرد. بديهي است داشتن اطلاعات خوب، يكي از ابزارهاي قدرت در مذاكره به حساب مي‌آيد كه مي‌تواند موضع فرد را به نحو قابل‌ملاحظه‌اي بهبود بخشد.
آنچه از مقوله فوق مي‌توان دريافت اين است كه در بحث مذاكره، به‌رغم تسلط به تكنيك‌هاي مذاكره‌اي يا آشنايي با قواعد و اصول آن، اگر ورودي‌هاي مذاكره درست طراحي نشوند، امكان توفيق به حداقل ممكن مي‌رسد. چه بسا در بسياري مواقع ديده شده است كه مذاكره‌كنندگان متوسط به موفقيت رسيده‌اند؛ چراكه ورودي‌ها به درستي طراحي شده‌اند. از آنجا كه از تمامي اين ورودي‌ها بايد در راستاي طراحي مزيت‌هاي سازماني استفاده كرد، اين جمله معروف را مي‌توان يادآور شد كه «مذاكره نمي‌تواند جايگزين مزيت‌ها و ارجحيت‌هاي غيرموجود باشد»؛ يعني اگر سازمان يا فردي در مذاكرات خود واجد مزيت‌ها و ارجحيت‌هاي رقابتي با سايرين نيست، نمي‌توان از مذاكره‌كننده حرفه‌اي انتظار معجزه داشت. پس شرط اول هر مذاكره‌اي، ايجاد مزيت‌ها يا ارجحيت‌هايي است كه مذاكره‌كننده بتواند با آن ابزار در راستاي هدف‌هاي موجود گام بردارد. از ديگر كليد واژه‌هاي تعريف مذاكره، داشتن موضوع مشخص است. در مذاكره ما از هر دري سخن نمي‌گوييم؛ بنابراين بايد موضوع مشخص داشت و روي اين موضوع متمركز ماند. بديهي است عدم‌داشتن موضوع مشخص يا عدم تمركز روي آن، افزون بر اتلاف وقت فراوان، امكان به نتيجه رسيدن را به حداقل كاهش مي‌دهد و موجبات سردرگمي طرفين را فراهم مي‌سازد. براي متمركز ماندن روي موضوع مذاكره، بهترين كار داشتن دستورجلسه است. اين دستورجلسه مي‌تواند قبلا به صورت كتبي نگارش شده و در اختيار طرفين باشد يا مي‌تواند در زمان جلسه به طور شفاهي مطرح شود. آنچه كه بسيار توصيه مي‌شود اين است كه در جلسات متعدد شما نيز موضوعاتي براي گنجاندن در دستور جلسه داشته باشيد وگرنه حداكثر در مورد موضوعاتي بحث خواهيد كرد كه مورد علاقه طرف مقابل است.
مورد ديگري نيز كه در جلسات توصيه مي‌شود اين است كه در جلسات متعدد افزون بر قرائت دستورجلسه، خلاصه‌اي از موضوعات مطرح شده قبلي را تكرار كنيد. اين كار باعث مي‌شود اطلاعات همه در يك سطح قرار گيرد و از تصويب و بحث در مورد موضوعاتي كه قبلا در مورد آن اقدام شده است، خودداري شود. توصيه مي‌شود از امضاي صورتجلساتي كه به دليل تنگناي وقت از قبل تنظيم شده‌اند، بپرهيزيد؛ زيرا هميشه احتمال گنجانده شدن مواردي كه مورد علاقه شما نيست در آن وجود دارد. اگر در جلسه‌اي به هر دليل ممكن چنين اتفاقي افتاد و از قضاي روزگار، بندي در صورتجلسه ذكر شد كه مورد توافق شما نبوده است، پس از دريافت صورتجلسه، بلافاصله نامه‌اي را به منظور اصلاح مورد يادشده براي طرف مقابل ارسال نماييد و تقاضاي اصلاح كنيد.
يادآور مي‌شود كه در هيچ كدام از موارد فوق مذاكره‌كننده حق ندارد از جملات يا عبارات تند استفاده كند و از دامنه ادب و احترام خارج شود.توصيه مي‌شود بار تهيه صورتجلسه را خود بر دوش بگيريد، زيرا به كرات اتفاق مي‌افتد كه در هنگام تنظيم صورتجلسه، مواردي هرچند جزئي از بندهاي صورتجلسه حذف يا به آن اضافه شود كه مي‌تواند تفسيرهاي متعددي را به بار بياورد و تعهدات طرف را كمرنگ‌تر و تعهدات شما را پررنگ‌تر كند. در مذاكرات، به صرف اينكه نمي‌توان صورتجلسه را مجددا نگارش كرد، آن را امضا نكنيد. ولي در صورت عدم امكان واقعي براي تغيير صورتجلسه، توضيحي در صورتجلسه اضافه كنيد كه بايد به طور جداگانه آن را همه حاضران امضا كنند. خاطرنشان مي‌شود تمامي صورتجلسات1، تفاهمنامه‌ها2 يا توافقنامه‌ها3 كه قبل از انعقاد قرارداد تنظيم مي‌شوند، اعتبار قانوني و قابليت اجرايي ندارند، بنابراين براي قانوني كردن توافقات بايستي به تنظيم پيش‌قرارداد يا قرارداد مبادرت كرد. البته صورتجلساتي كه بعد از انعقاد قرارداد تنظيم مي‌شوند، به شرط آنكه مضمون الحاقيه4 يا اصلاحيه5 را داشته باشند، وجاهت قانوني داشته و بخشي از قرارداد محسوب مي‌شوند.در ادامه تعريف مذاكره، به موضوع حل اختلاف يا انجام توافق برمي‌خوريم. هر دوي اين مطالب، اشاره به نتيجه‌گرا بودن مذاكره مي‌كند. از اينجا است كه خروجي مذاكره شكل مي‌گيرد و آن نيز به صورت حل يك اختلاف يا رسيدن به يك توافق، خود را نشان مي‌دهد. مجددا تاكيد مي‌شود كه در صورت وجود ورودي‌هاي مناسب در يك فرآيند گفت‌وگو‌محور است كه با بحث در مورد يك موضوع مشخص از قبل تعيين شده مي‌توان توافق مناسب و اساسي به دست آورد. بدين رو نتيجه‌گرا بودن مذاكره يكي از شروط اساسي آن است و مذاكره از اين حيث با گفت‌وگو تفاوت دارد. گفت‌وگو يك ابزار است، ولي مذاكره يك فرآيند است كه از ابزارهاي متعدد بهره مي‌‌جويد.
در دنياي امروزي، مذاكره بايستي به عنوان ابزاري در راستاي ايجاد يك رابطه پايدار و بلندمدت مورد استفاده قرار گيرد. از آنجا كه در نظر نگرفتن منافع و رضايت طرف مقابل اصل پايداري و بلندمدت بودن ارتباط را خدشه‌دار مي‌‌كند، بنابراين مي‌تواند از مصاديق يك مذاكره بد و غيراصولي به حساب آيد. از سويي ديگر با كمرنگ‌شدن يا از بين رفتن وجوه تمايز يا ابزارهاي قدرتي كه طرف را وادار به پذيرش مواضع كرده است، به مرور زمان، امكان بروز انتقام از سوي طرف مقابل مهيا مي‌شود كه مي‌تواند به از دست رفتن فرصت‌هاي مهم تجاري منجر شود.
پاورقي:
1- Minutes of Meeting (M.O.M)
2- Memorandum of Understanding (M.O.U)
3- Memorandum of Agreements (M.O.A)
منبع: اصول، فنون و هنر مذاكره؛ نويسنده: محمدحسين غوثي و پرويز درگي؛ انتشارات بازاريابي
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۱ |


مترجم: رویا مرسلی
منبع: HBR
حتی بهترین مدیران تصمیم‌گیرنده نیز ممکن است در زمان اتخاذ تصمیمات پرخطر دچار نگرانی شوند. ما هر روز بدون آنکه متوجه شویم تصمیمات مختلفی می‌گیریم، اما در دنیای کار حرفه‌ای،‌این کار نیاز به تامل و بررسی دارد. غیرممکن است که یک روش واحد، همیشه و در هر موقعیتی قابل تکیه باشد.


در هر حال، عوامل مهمی وجود دارد که می‌توانید با به کارگیری آنها اطمینان حاصل کنید که به برداشت درستی از موضوعات دست خواهید یافت.
افراد خبره چه می‌گویند
افراد به فشار ناشی از تصمیم‌گیری‌های بزرگ پاسخ‌های متفاوتی می‌دهند. مایکل روبرتو استاد مدیریت در دانشگاه بریانت در مقاله خود در هروارد بیزنس می‌گوید «اغلب تصمیم‌گیرندگان یا در نتیجه‌گیری و قضاوت عجله می‌کنند یا آنقدر دچار دودلی می‌شوند و در تصمیم خود وقفه ‌ایجاد می‌کنند تا دیر شود». طبق نظر سیدنی فینکلشتاین به عنوان استاد مدیریت دانشکده بازرگانی دارتموث و یکی از نویسندگان مجموعه «چرا رهبران خوب تصمیمات بد می‌گیرند»، رسیدن به یک نقطه توازن کاری مشکل است.
او می‌گوید «وقتی منافع بیشتری در میان باشد، باید وقت بیشتری نیز صرف شود، اما ‌اینکه چقدر زمان برای اتخاذ یک تصمیم لازم است، موضوعی است که واقعا به ماهیت تصمیم بستگی دارد.» به هر روشی که تصمیم‌گیری می‌کنید، چه راه‌حل کوتاه مدت باشد و چه یک تصمیم‌گیری سطحی، در هر صورت آنچه مهم است‌این است که از خطراتی که ممکن است برای شما حادث شود آگاه باشید و از بروز آن جلوگیری كنيد.
دیگران را دخالت دهید، اما خودتان نتیجه‌گیری کنید
تصمیمات مهم نباید در خلأ اتخاذ شوند. فینکلشتاین می‌گوید «باید یک گروه داشته باشید و نباید تنها بر خودتان تکیه کنید.» با مشورت با دیگران،‌این امکان به وجود می‌آید که گزینه‌های مختلفی در اختیارتان قرار گیردکه به شما کمک می‌کند تا انتخاب آگاهانه‌تری داشته باشید.
در ضمن افرادی که در تصمیم‌گیری دخالت داده شده‌اند، در زمان اجرای تصمیم، احساس مسوولیت بیشتری خواهند كرد. اما در عین حال، مراقب خطرات آن نیز باشید. فینکلشتاین می‌گوید «اگر افراد زیادی را در تصمیم‌گیری دخالت دهید، تقریبا همیشه زیرمجموعه کوچکی از ‌این گروه کنترل را در دست می‌گیرد و تصمیم‌گیری می‌کند»‌ این کار می‌تواند باعث سرخوردگی یا بی‌اهمیت بودن برای گروه بزرگ‌تر به وجود آورد. همچنین در مورد مسائل مهم، مثل تغییر روش استراتژیک یک گروه، یا استخدام یک مدیر جدید، اغلب نیاز به اطلاعات از منابع گوناگون وجود دارد، اما در نهایت تنها یک نفرجوابگو است. او توضیح می‌دهد که در پایان، «تصمیم‌گیرنده رهبر است.»
اعتماد کنید اما به ابعاد تصمیم خود نیز به خوبی فکر کنید
در برخی موارد، غریزه اولیه شما ممکن است درست باشد اما احتمال دارد استدلال‌های منطقی برای آن نداشته باشید. مهم است که واکنش اولیه خود را به پرسش گیرید و زمانی که اطلاعات کافی جمع‌آوری كردید آن را امتحان کنید. همچنین دلایل خود را برای دیگران تشریح کنید. روبرتو در مدل مشاوران مدیریت درباره تصمیم‌گیری در هاروارد می‌گوید «این یکی از ریسک‌هایی است که در رابطه با اتخاذ تصمیمات حسی وجود دارد، افراد فرآیند فکری ما را درک نمی‌کنند. چون در تصمیمات حسی، ‌این گونه نیست که افراد بتوانند مراحل را به طور تحلیلی و قدم‌به‌قدم دنبال کنند. تصمیم حسی مانند‌این است که ناگهان موضوعی به فرد الهام شده باشد. دیگران ‌این مساله را درک نمی‌کنند: آنها می‌گویند «چگونه به ‌این نتیجه رسیده‌ای؟»
نظرات دیگران را بپذیرید
از دیگر دام‌هایی که فینکلشتاین به آن اشاره می‌کند، پیش داوری است: یعنی شما در مرحله اولیه یک فرآیند و بر مبنای اطلاعات اولیه خود نظری بدهید و به‌رغم همه مسائلی که در‌ آینده پیش می‌آید و حتی با اطلاعات جدیدی که کسب می‌کنید، بر همان نظر اولیه خود پافشاری كنيد.
او می‌گوید «انگ پیش‌داوری زمانی به یک شخص می‌خورد که می‌بینید او اطلاعات و مثال‌هایی را ارائه می‌دهد که فقط در جهت اثبات نظرات خودش است و به اطلاعات و مثال‌هایی که در تضاد با نظرات اوست توجهی ندارد.» البته لازم است اطلاعاتی به دست آورید که نظرتان را تایید نماید، اما در عین حال از خودتان بپرسید آیا نظر مخالفی هم ممکن است وجود داشته باشد که باید به آن توجه کنید. خود را مورد نقد قرار دهید و با جدیت نظر خود را به چالش بگیرید و یا از یک همکار معتمد بخواهید‌این کار را برای شما انجام دهد.
درباره تجربیات گذشته محتاط باشید
بسیاری از افراد، با ربط دادن چالش فعلی به آنچه قبلا در گذشته انجام داده‌اند تصمیم می‌گیرند. ممکن است‌ این کار در مواردی چاره‌ساز باشد، اما در عین حال، موانعی نیز وجود دارد.
فینکلشتاین می‌گوید «افراد تمایل دارند به تجربیات گذشته خود بازگردند ولو ‌اینکه ربطی به زمان حال نداشته باشد. روبرتو نیز با‌این عبارت موافقت خود را با‌ این نظر ابراز می‌دارد.» مشکل‌این است که وقتی مبنای استدلال همانندسازی و مقایسه باشد، ما فقط بر شباهت‌ها تمرکز می‌کنیم و اغلب تفاوت‌های موجود میان موضوعات مربوطه را نادیده می‌گیریم؛ بنابراین چنین تفاوت‌هایی اغلب در جایی خود را نشان می‌دهد که مشکل به وجود آمده است و چالش وجود دارد». رویدادهای گذشته را به عنوان منبع اطلاعات در نظر بگیرید اما از خود بپرسید ‌این رویدادها در واقعیت تا چه حد مربوط و مفید هستند.
تمایلات خود را بشناسید
فینکلشتاین می‌گوید «واقعیت‌ این است که همه ما به سمت موقعیت‌هایی می‌رویم که میل‌مان به آن سمت است.» ‌این میل می‌تواند نسبت به موضوعاتی باشد که به آن وابستگی داریم- مثل افراد، مکان‌ها، بخش‌ها- یا ممکن است نسبت به علاقه شخصی‌مان باشد. فینکلشتاین می‌گوید «شکی نیست که علایق شخصی ما بر تفکرمان تاثیرگذارند، اما من در تحقیقات خود دریافته‌ام که بسیاری از ‌این تمایلات شخصی ناخودآگاه هستند. ما حتی متوجه نیستیم که آن را انجام می‌دهیم». شاید یک تصمیم را فقط به ‌این خاطر بگیرید که اجرای آن آسان‌تر است یا شاید به‌ این خاطر که‌این تصمیم بیشترین حسن نیت را در افرادتان ‌ایجاد می‌کند.
‌ اینها دلایل چندان مناسبی نیستند. برای پیداکردن یک راه حل، اول همه تمایلات خود را در نظر بگیرید و فکر کنید راه‌حلی که همه امیال شما را برآورده کند چیست. سپس آن را کنار بگذارید.
راه‌ها را بر خود نبندید
حتی پس از پشت‌سر گذاشتن همه چالش‌های فوق، تصمیم شما ممکن است هنوز بی نقص نباشد. به ندرت اتفاق می‌افتد که بدون داشتن راه‌حل بتوان یک موضوع را به طور کامل حل کرد.
اما‌ این به معنی قفل شدن موضوع نیز نیست. خوب است که موقعیت از نزدیک بررسی شود و در موقع لزوم تنظیمات لازم صورت گیرد. فینکلشتاین می‌گوید «بعد از چند روز، یک هفته یا یک ماه معمولا تصمیم خود را دوباره بررسی کنید تا ببینید روند کار چگونه پیش می‌رود.»
اصولی که باید به خاطر داشت: در مورد یک تصمیم، نتیجه‌گیری و اتخاذ تصمیم نهایی که بر عهده خودتان است دیگران را نیز برای درک بهتر موضوع دخالت دهید.
متوجه باشید که چه وقت ممکن است جانبدارانه رفتار کنید و از یک شخص معتمد بخواهید در‌این باره نظر بدهد تا از روی امیال خود تصمیم‌گیری نکنید.
به طور منظم تصمیمات خود را بررسی کنید تا مطمئن شوید که تصمیم درستی گرفته شده است.تنها بر غریزه خود تکیه نکنید، ابتدا عکس‌العمل‌های محتمل را ارزیابی کنید.
اطلاعات جدید را نادیده نگیرید، به ویژه اگر‌این اطلاعات عامل تغییر نقطه‌نظر فعلی شما باشند. فکر نکنید که موضوع فعلی دقیقا مانند آنچه در گذشته انجام داده‌اید، است. به دنبال شباهت‌ها و تفاوت‌ها بگردید.


موردکاوی شماره 1
به تنهایی کار نکنید و در تمام مراحل، روند پیشروی را مجددا ارزیابی کنید
وقتی کالین اوکیف اولین بار به عنوان معاون ارشد و مدیر عامل راه‌حل‌های همکاری و خدمات جهانی در شرکت نوول منسوب شد، با یکی از تصمیمات بسیار مهم حرفه‌ای‌اش روبه‌رو شد. ‌این شرکت تولیدکننده نرم افزارهای زیرساختی جهانی آ ای تی، مانند بسیاری از شرکت‌ها در سال 2009 به دنبال کاهش قابل توجه هزینه‌های خود بود. وظیفه کالین کاهش هزینه‌ها بدون تاثیر بر مشتریان بود. از آنجا که او به تازگی به ‌این سازمان ملحق شده بود، می‌دانست که چون خودش مسوول تصمیم‌گیری است، نمی‌تواند ‌این کار را به تنهایی انجام دهد.
او از رهبران تیم هایش خواست تا با افرادی که با ‌این کسب‌وکار به خوبی آشنایی دارند و می‌توانند علایق شخصی خود را کنار بگذارند صحبت کنند و نظرات سازنده‌ای در رابطه با‌ اینکه چه هزینه‌هایی باید کاهش یابد ارائه کنند. کالین می‌دانست که‌این کار مشکل است. او می‌گوید «افراد تیم‌ها می‌دانستند قرار است نظراتی بدهند که بر کارخود و اطرافیانشان اثرگذار است.» او همه‌این موضوعات را روی میز گذاشت و از همه افراد گروه خواست به ‌این موضوع از دیدگاه شخصی و امنیت کار خودشان نگاه نکنند چرا که‌ آینده برای همه مبهم است.
با ‌این دستور، گروه سه پیشنهاد مطرح کرد. آنها برای هر گزینه، ریسک‌ها را مشخص کردند، میزان صرفه‌جویی را تعیین نمودند و مشخص کردند که چگونه شرکت می‌تواند به اهداف خود برای ارائه بهترین خدمات به مشتریان دست یابد. آنها پیشنهادهای خود را در اختیار کالین قرار دادند و به او توصیه‌هایی کردند تا بتواند تصمیم نهایی را بگیرد. سپس کالین، طرح را نزد تیم رهبری برد تا از مقامات ارشد سازمان برای اجرای آن مجوز بگیرد. او به همکارانش اطمینان داد که همه ریسک‌ها با پیاده‌سازی راه‌حل سه مرحله‌ای کاهش خواهد یافت.‌ این روش باعث شد اعضای تیم تصمیم خود را همزمان با اجرای طرح مرور کنند و برای هر فاز، تغییرات لازم را اعمال کنند.
کالین به کار تیم افتخار می‌کرد. هر چند کار مشکلی بود اما اعضای تیم موفق شدند بهترین پیشنهادها را بدون در نظر گرفتن منافع شخصی خود ارائه دهند. حتی در مواردی یک شخص، از را‌هی پشتیبانی می‌کرد که به حذف شغلش منتهی می‌شد. در ‌این صورت، کالین می‌توانست پست دیگری در سازمان برای او پیدا کند. آنچه برای کالین از همه مهم‌تر بود ‌این بود که او توانست با وجود کاهش شدید هزینه‌ها، خدمات مشتریان را در بهترین سطح حفظ کند. او می‌گوید «ما موفقیت را با معیار رضایت مشتریان می‌سنجیم و بی‌شک یکی از عوامل موفقیت ما‌ این است که خارج از چارچوب فکر می‌کنیم».



موردکاوی شماره 2
بدانید چه وقت برای متعادل سازی تمایلات خود نیاز به کمک دارید
در سال 2009، برایان ریچاردسون با یک تصمیم مشقت بار روبه‌رو شد. او به عنوان یکی از شرکای شرکت مشاوره یوپی‌دی با یک مساله بسیار مهم و پرخطر روبه‌رو شد. به شرکت او پروژه‌ای پیشنهاد شد که هم به لحاظ مالی وهم روحی، استرس زا بود.
این قرارداد برای‌این شرکت نوپا مانند رویایی بود که به حقیقت مبدل شده باشد. کار‌این پروژه ‌ایجاد سیستم‌های جمع آوری و مدیریت داده‌ها برای حوزه‌های مدارس و آموزش و پرورش‌ایالتی بود.شرکت یوپی‌دی که در بالتیمور قرار داشت، یک شرکت محلی محسوب می‌شد، اما تمایل به گسترش فعالیت خود را در حوزه مشتریان داشت. ریچاردسون توضیح می‌دهد «ما گروهی متشکل از افراد بلندپروازی هستیم که می‌خواستیم شرکتمان در سطح ملی شناخته شود.» آنها در یک رقابت قیمتی بسیار شدید که کار آن جمع‌آوری اطلاعات مربوط به هشت مدرسه بزرگ در تگزاس بود برنده شدند.اما خیلی زود پس از آنکه پروژه به آنها واگذار شد، برایان احساس کرد که کارکردن با ‌این مشتری مشکل است. خانمی که مسوول حوزه مدارس بود از تلاش تیم رضایت نداشت و مرتبا کار آنها را بدون هیچ توضیحی مبنی بر‌اینکه برای بهبود آن چه اقداماتی می‌تواند صورت گیرد، رد می‌کرد. بعد از گذشت شش ماه، هیچ‌کدام از 9 معیار را نپذیرفت و ‌این به آن معنا بود که هیچ پرداختی به یو پی دی صورت نگرفت. ‌این مساله برای ‌این شرکت کوچک مشکلات مالی به همراه داشت چرا که از زمان شروع کار،‌ این شرکت به مشاورانش دستمزد پرداخت می‌کرد. برایان دریافت یا باید از پروژه خارج شود و یا تغییرات اساسی در پیشبرد فرآیند پروژه ‌ایجاد كند.با ‌این وجود، او فکر کرد که نمی‌تواند به تنهایی تصمیم‌گیری کند چراکه به شدت در‌این مساله غرق شده بود. او می‌گوید «از لحاظ روحی وضعیت بدی داشتم. نمی‌توانستم درست فکر کنم.» او به سراغ شرکایش که مستقیما در ‌این پروژه دخیل نبودند رفت و از آنها خواست به او کمک کنند تا به ریسک‌ها و منافع مساله فکر کند. برایان می‌خواست پروژه تمام شود اما هنوز در وضعیت «راضی کردن مشتری» باقی مانده بود.وقتی برایان تصمیم گرفت از پروژه خارج شود، شرکایش به او کمک کردند تا یک خروج منطقی داشته باشد که ضرر شرکت را به حداقل رسانده و حسن شهرت شرکت حفظ شود. سپس آنها درباره یک توافق نامه با مشتری صحبت کردند و برایان نیز قبول داشت که‌این کار چندان مطلوب شرکت نیست و نتوانسته بود رضایت مشتری را جلب کند.برایان می‌گوید «بعد از آنکه‌این تصمیم گرفته شد، ما زمان زیادی را صرف کردیم تا از خود بپرسیم کجای کار اشتباه بود.» آنها از‌این تجربه درس گرفتند تا در هر قراردادی که وارد می‌شوند از ابتدا مذاکرات لازم را انجام دهند.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۱ |

مختصات اجاره‌نشين‌هاي پايتخت را بشناسيد
10 حقيقت اقتصادي از اجاره‌بهاي مسكن

بررسي‌ها نشان مي‌دهد تعداد اجاره‌نشين‌ها رو به افزايش است
گروه مسكن- فريد قديري: يك تيم تحقيقاتي، مطالعه‌اي در زمينه مختصات اقتصادي بازار اجاره مسكن در تهران و چند كلانشهر ديگر كشور انجام داده و خلاصه نتايج آن را كه نشان مي‌دهد «چرا اجاره‌بها به چالش روز خانوارهاي تهراني تبديل شده؟» در اختيار «دنياي‌اقتصاد» قرار داده است.

دكتر بهروز ملكي رييس اين تيم تحقيقاتي درباره مهم‌ترين يافته‌ از حقيقت بازار اجاره به «دنياي‌اقتصاد» گفت: ريشه فشار ناشي از اجاره‌بها را «ناتواني خانوارهاي مستاجر در پوشش مبالغ اجاره از طريق درآمد ماهانه‌شان» تشكيل مي‌دهد.
وي با تاكيد براينكه هم‌اكنون تعداد خانوارهاي اجاره‌نشين در كشور رو به افزايش است، افزود: نتايج بررسي‌ها نشان مي‌دهد سهم اجاره‌بها از كل هزينه ماهانه گروه‌هاي مستاجر، رابطه معكوسي با درآمد ماهانه اين افراد دارد به اين معني كه اجاره‌نشين‌هاي كم‌درآمد سهم زيادي از درآمدشان را خرج اجاره مي‌كنند.
براساس يافته‌هاي حاصل از اين تحقيق، بُعد خانوار در گروه‌هاي مستاجر كمتر از گروه‌هاي مالك است و اجاره‌نشين‌ها اغلب زوج‌هاي جوان هستند.
به گزارش «دنياي‌اقتصاد» تحليل نتايج اين تحقيق حكايت از جوان بودن متقاضيان اجاره مسكن از يك‌سو و قدرت پايين درآمدي اين گروه از سوي ديگر دارد. به اين ترتيب در تهران و كلان‌شهرها غالب خانوارهاي تازه تشكيل شده، براي تامين مسكن، اجاره‌نشيني را انتخاب مي‌كنند.
متن خلاصه نتايج اين تحقيق را در زير بخوانيد:
اجاره‌بهاي مسکن حدود 30 درصد از بودجه خانوار را به خود اختصاص می دهد؛ از سوی دیگر این بازار با دارا بودن ابعاد متنوع اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی، نیازمند لحاظ جمیع جهات به منظور اتخاذ سیاست بهینه است. بر این اساس با استناد به آمارهای رسمی و برخی از مطالعات موردی، مختصات بازار اجاره کشور داراي ابعادي به اين شرح است:
1- سهم اجاره از کل هزینه خانوار، رابطه معکوسی با درآمد خانوار دارد. (اقشار پایین جامعه، درصد بیشتری از درآمد خود را صرف اجاره مسکن مي‌كنند.)
2- میزان اجاره‌نشینی در کشور طی دو دهه گذشته، روند افزایشی داشته است. ( به مرور زمان، درصد بیشتری از خانوارها، اجاره نشین شده اند.)
3- بعد خانوار در اجاره نشین‌ها کمتر از مالکان است. (خانواده‌های مستاجر، کم‌جمعیت‌تر از خانواده‌های مالکان هستند.)
4- اجاره نشینی خانوارها، رابطه معکوسی با سن سرپرست خانوارها دارد. ( مستاجران، جوانتر از مالکان هستند.)
5- سهم اجاره از کل هزینه خانوار، رابطه مستقیمی با جمعیت شهر دارد. (مشکل اجاره‌نشینی در شهرهای پرجمعیت، بیشتر است.)
6- اجاره‌نشینی، رابطه مستقیمی با میزان مهاجرت‌پذیری شهرها دارد. (در شهرهای مهاجرپذیر، تعداد اجاره‌نشین‌ها بیشتر است.)
7- در بلندمدت، نرخ افزایش اجاره‌بها تقریبا منطبق بر نرخ افزایش قیمت مسکن است.
8- در بلندمدت، نرخ افزایش اجاره‌بها تقریبا منطبق بر تورم عمومی است.
9- مشکل اجاره‌نشینی، ناشی از بالا بودن نسبت اجاره‌بها به قیمت مسکن نیست. (درون‌زا نیست) بلکه ناشی از بالا بودن نسبت اجاره‌بها به درآمد خانوار است. (برون‌زا است.)
10- هرچند طرح مسکن مهر، مشکل بسیاری از مستاجران را مرتفع مي‌كند اما با این‌حال، این طرح ظرفیت پاسخگویی به کل نیاز مسکن اجاره‌ای - خصوصا در کلانشهرها- را ندارد.

برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۱ |

زهرا خدایی: به اعتقاد بسیاری از اقتصاددانان، نظام جدید اقتصاد بین الملل دارای سه ویژگی برجسته و مهم است: 1- جهانی است 2- معطوف به اشیاء و امور غیرملموسی چون ایده ها، اطلاعات و ارتباطات است و 3- اجزاء به شدت با هم در ارتباط هستند. جدای از جهانی سازی و شبکۀ گستردۀ اطلاعات اقتصادی، ابتکار و نوآوری در حوزۀ اقتصاد نیز طی سالهای اخیر از اهمیت و جایگاه ویژه ای برای بسیاری از دولتها برخوردار بوده و به رغم سایۀ سنگین بحران اقتصادی بر اکثر اقتصادهای توسعه یافتۀ جهان، میزان بودجه ای که دولتها برای نوآوری و ابتکار به منظور ارتقاء رشد اقتصادی اختصاص می دهند، کاسته نشده است؛ به گونه ای که کمیسیون اروپا هفتۀ گذشته از اختصاص بودجۀ 8.1 میلیارد یورویی برای حمایت از ابتکار و نوآوری به منظور افزایش رشد اقتصادی کشورها خبر داد. گفته می شود این بودجه بیش از همه به منظور حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط و تشویق آنها برای ابتکار و نوآوری بیشتر بوده است.
این در حالیست که طبق گزارش جهانی سال 2012
سوئیس سوئد و سنگاپور در رتبۀ اول کشورهای مبتکر و نوآور قرار دارند. این دومین باری است که به طور متوالی سوئیس، سوئد و سنگاپور در رتبۀ برتر کشورهای نوآور و مبتکری قرار گرفته و توانستند در حوزۀ اقتصادی نیز از این مزیت استفاده کنند. به طوری که طبق آمار منتشر شده سوئیس شاهد افزایش 0.7 درصدی، سوئد 0.8 درصدی و سنگاپور نیز 9.9 درصدی در تولید ناخالص داخلی در شش ماهۀ اول سال 2012 بوده اند.
بعد از این سه کشور، فنلاند، انگلستان، هلند، دانمارک، هنگ کنگ، ایرلند و ایالات متحده قرار دارد. کانادا تنها کشوری است که سال گذشته در میان 10 کشور برتر قرار داشت، اما امسال جایگاه خود را از دست داده است. ایالات متحدۀ آمریکا نیز به دلیل مشکلات در حوزۀ آموزش، منابع انسانی به رتبۀ پائین تری سقوط کرد. فرانسه نیز با سقوط سه رتبه ای در جایگاه 24 قرار گرفته است.
گفتنی است در این گزارش، ایران با 27.3 امتیاز در رتبۀ 104 جهانی و در منطقۀ شمال آفریقا و آسیای غربی در رتبۀ چهارم قرار دارد.
جدول ذیل 20 کشور برتر جهان در حوزۀ نوآوری را برمبنای گزارشی که با مشارکت موسسه اروپایی مدیریت تجارت و سازمان جهانی مالکیت فکری منتشر شده را طبقه بندی بندی کرده است:ماخذ:خبرانلاین

ردیف
کشور
امتیاز(100-0)
رتبه
رتبه در منطقه
1
سوئیس
68.2
1
در اروپا رتبۀ 1
2
سوئد
64.8
2
در اروپا رتبۀ 2
3
سنگاپور
63.5
3
در آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه رتبۀ 1
4
فنلاند
61.8
4
در اروپا رتبۀ 3
5
بریتانیا
61.2
5
در اروپا رتبۀ 4
6
هلند
60.5
6
در اروپا رتبۀ 5
7
دانمارک
59.9
7
در اروپا رتبۀ 6
8
هنگ کنک
58.7
8
در آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه رتبۀ 2
9
ایرلند
58.7
9
در اروپا رتبۀ 7
10
ایالات متحدۀ آمریکا
57.7
10
در آمریکای شمالی رتبۀ 1
11
لوکوزامبورگ
57.7
11
در اروپا رتبۀ 8
12
کانادا
56.9
12
در آمریکای شمالی رتبۀ 2
13
نیوزیلند
56.6
13
در آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه رتبۀ 3
14
نروژ
56.4
14
در اروپا رتبۀ 9
15
آلمان
56.2
15
در اروپا رتبۀ 10
16
مالت
56.1
16
در اروپا رتبۀ 11
17
رژیم صهیونیستی
56.0
17
در شمال آفریقا و آسیای غربی رتبۀ 1
18
ایسلند
55.7
18
در اروپا رتبۀ 12
19
استونی
55.3
19
در اروپا رتبۀ 13
20
بلژیک
54.3
20
در اروپا رتبۀ 14
 

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۱ |


شرکت‌هاي تکنولوژی در سال‌های اخیر روند رشد سریعی را در پیش گرفته و تاثیر قابل توجهی بر رونق اقتصادی این صنعت گذاشته‌اند. این جریان تا جایی ادامه پیدا کرده است که عرضه اولیه سهام شرکت‌هایی مانند فیس بوک به یک بمب خبری بزرگ تبدیل می‌شوند و توجه همه سرمایه‌گذاران شناخته شده جهان را به خودشان جلب می‌کنند.

در واقع شرکت‌های نوظهور اینترنتی در سال‌های اخیر بیشترین سهم را در سرعت بخشیدن به این روند داشته‌اند. درست به همین دلیل است که برند و نام تجاری شرکت‌های تکنولوژی در این سال‌ها ارزش زیادی پیدا کرده و در میان مردم مختلف سرتاسر دنیا شناخته می‌شوند.
صرفنظر از میزان شهرت و محبوبیت این شرکت‌ها، ارزش مالی (Market Value) آنها هم تاثیر


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۱ |

نویسنده: جیم استنجل
مترجم: محمد نجف‌آبادی فراهانی
پشت هر محصول موفق، نیتی مبنی بر بهبود زندگی مردم وجود دارد. در‌این مسیر تیم مدیریتی ما شعار «جیف انتخاب مادران نمونه» را به «تفاوت را در جیف مزه کنید» تغییر داد. اما متوجه شدیم که همان شعار اولی بهتر بود.

من آن را برگرداندم؛ هم چنین خبری تمام صفحه با عنوان «پاسخ منفی است»‌ ایجاد کردیم. اولین بار بود چنین اتفاقی در P&G رخ می‌داد. در خبر «پاسخ منفی است»، توضیح دادیم که کره بادام زمینی ما کلسترول، 
برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۱ |

آدام و متیو تورن
ترجمه : صدیقه خندان
صاحبان کسب و کاری که متخصصان شناخته شده‌ای در زمینه کاری خود هستند، اغلب برتری متمایزی نسبت به رقیبان‌شان دارند. به عنوان مثال، فرض کنید شما مالک یک شرکت محوطه‌سازی هستید و رقیبی دارید که تخصص و نرخ‌هایی قابل مقایسه با شما دارد.

اما بر خلاف رقیبتان که برای به دست آوردن کار جدید تنها به آگهی‌های سنتی تکیه می‌کند، شما در برنامه‌های صبحگاهی ‌ایستگاه‌های خبری محلی حضور دارید، کتاب می‌نویسید و خود را به عنوان سمبل محوطه سازی تثبیت کرده‌اید. فکر می‌کنید افراد چه کسی را برای انجام پروژه‌های محوطه سازی خود استخدام می‌کنند؟ البته که شما را انتخاب می‌کنند؛ چراکه دیگر شما سمبل‌این کار هستید.
تبدیل شدن به یک متخصص شناخته شده به صبر، زمان و بیشتر از هر چیز به فعالیت مستمر نیاز دارد. در‌اینجا پنج روش به شما معرفی می‌کنیم که با به کارگیری آنها می‌توانید برند شخصی خود را بسازید و پایه تخصصی حرفه خود را بر آن مبنا ‌ایجاد کنید.
1. وبلاگ نویسی کنید


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۱ |

ترجمه سارا پنجي‌زاده
پژوهش: در دهه 1990، جيمز پنه‌بيكر به ساخت برنامه‌اي رايانه‌اي كمك كرد كه واژگان موجود در متون را شمارش و دسته‌بندي كرده و در ضمن، واژه‌هاي محتوايي را (كه منتقل‌كننده معنا هستند) از واژگان نقشي باز مي‌شناخت. پس از تحليل چهارصد هزار متن چنين نتيجه‌گيري كرد كه واژه‌هاي نقش، كليدهايي مهم براي رمزگشايي وضعيت روانشناختي شخص بوده و بسيار بيش از واژگان محتوايي حقايق را آشكار مي‌سازند.

چالش: آيا واژه‌هاي بي‌اهميت به راستي مي‌توانند «پنجره‌اي به سوي روح» بگشايند؟ پروفسور پنه‌بيكر، از پژوهشتان دفاع كنيد.
پنه‌بيكر: هنگامي كه تحليل نوشتار و گفتار مردم را شروع كرديم چنين نتايجي را انتظار نداشتيم. براي مثال، وقتي اشعار نويسندگاني كه دست به خودكشي زده‌اند را در مقايسه با ديگر شاعران تحليل كرديم فكر 

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۱ |

شهر Ann Arbor در ایالت میشیگان آمریکا با جمعیتی در حدود 112 هزاز نفر که بیش از 35 درصد آن را قشر دانشجو و محصل تشکیل میدهید یکی از زیباترین شهرهای دنیا در فصل پاییز است. جنس و نوع درختان و پوشش آنها فضایی بسیار دل انگیز، منحصر بفرد و رویایی به این شهر میبخشد.

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۱ |


مترجم: رویا مرسلی
منبع: HBR
زمان اعطای پاداش می‌تواند برای مدیران زمان دشواری باشد. آنها با‌ این تصمیم سخت روبه‌رو هستند که به چه کسی باید پاداش بدهند و به چه کسی بیشترین پاداش را بدهند. به ویژه سال‌های اخیر بسیار چالش‌انگیز بوده است.

بسیاری از شرکت‌ها امتیازات آخر سال را به شدت کم کرده یا حتی آن را حذف کرده‌اند. اما موضوع پاداش صرفا به اختصاص دادن آن ختم نمی‌شود. با درک صحیح و در اختیار داشتن ابزار مناسب، رهبران می‌توانند تصمیماتی بگیرند تا به جای آنکه انگیزه را از بین ببرد، اخلاق را ترویج دهد.

افراد خبره چه می‌گویند


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۱ |


مروري بر ليست آلوده و پاك‌ترين استان‌هاي كشور از منظر ارسال‌كننده‌هاي بدافزار‌ها نشان می‌دهد كه استان‌ قم آلوده‌ترين و هرمزگان، كردستان، چهارمحال و بختياري و اردبيل به‌طور مشترك پاك‌ترين استان‌هاي اينترنتي كشور هستند.

به گزارش ايسنا، بنا بر تحقيقات صورت گرفته، در ارديبهشت‌ماه سال 91 استان قم به عنوان آلوده‌ترين استان كشور از نظر ارسال‌كننده‌هاي بد‌افزاري شناخته شد و در اين زمينه 56 امتياز منفي به خود اختصاص مي‌داد. پس از قم، تهران با 55 امتياز منفي در رتبه دوم اين جدول قرار گرفت و پس از آن استان ايلام با 46 امتياز منفي عنوان سومين استان آلوده كشور را از آن خود كرد.

بنابر آمار منتشر‌ شده از سوي مركز مديريت امداد و هماهنگي عمليات رخداد‌هاي رايانه‌اي، آذربايجان شرقي با كسب 40 امتياز در رده چهارم آلوده‌‌هاي اينترنتي قرار دارد و پس از آن استان‌هاي اصفهان، فارس، گيلان، مازندران و... در رده‌هاي بعدي اين جدول قرار مي‌گيرند.
اما استان‌هاي هرمزگان، كردستان، چهارمحال و بختياري و اردبيل به‌طور مشترك با كسب دو امتياز منفي به عنوان پاك‌ترين استان‌هاي اينترنتي كشور شناخته شده‌اند و پس از آنها استان خوزستان با چهار امتياز منفي و كرمانشاه با پنج امتياز منفي به عنوان اولين و سومين استان پاك اينترنتي محسوب مي‌شوند.
ارديبهشت‌ماه سال گذشته تهران، آذربايجان شرقي و فارس آلوده‌ترين شهرهاي اينترنتي كشور بودند و مازندران، قزوين، سمنان، چهارمحال و بختياري، ايلام و استان البرز به‌طور مشترك پاك‌ترين استان‌هاي اينترنتي به‌شمار مي‌رفتند.
نكته ديگر آنكه، اگرچه سال گذشته دو استان آلوده‌ يعني تهران و آذربايجان شرقي امتيازي به مراتب بيش از امتياز امسال را به خود اختصاص داده بودند، اما در مجموع، نمره منفي اكثر استان‌هاي كشور به 10 امتياز هم نمي‌رسيد كه اين رقم در سال جاري نسبت به سال قبل سير صعودي داشته است.


برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۱ |


حشمت‌اله سلیمی*- دولت سامانی که از سال 251 تا 389 به‌طور مستمر بر ماوراء النهر خراسان و گاهی بر سیستان‌ و گرگان، طبرستان، ری و جبال حاکمیت داشت، در بین حکومت‌های ایرانی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. حاکمیت سامانیان بر نواحی فوق، تداوم حکومت محلی آنان بر قسمت‌هایی از ماوراءالنهر بود که پیشینه‌ آن به اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری برمی‌گردد.


آنچه‌ در نگاه اول سامانیان را از سایر خاندان‌های حکومتی ایران در قرون سوم و چهارم هجری‌ متمایز می‌کند، خاستگاه اجتماعی، یعنی«دهقان»بودن آنان است که ریشه در نظام اجتماعی‌ دوره ساسانی دارد. خاندان سامانی با حفظ برخی از امتیازات منسوب به دوره پیش از اسلام، توانسته بود خود را به حاکمیت دوره اسلامی پیوند دهد.
سامانیان پس از تایید مشروعیت حاکمیت‌شان توسط خلیفه معتمد، نظام دیوانی خود را بر اساس میراث‌های محلی ماوراءالنهر و نیز اقتباس از دستگاه دیوان‌سالاری عباسیان که خود منتسب به الگوی دولت ساسانی بود، قرار دادند. اهمیت کار سامانیان در این زمینه، تلفیق این‌ الگوها باهم بود.
دیوان استیفا که عهده‌دار تعیین معیار و تربیت وصول درآمدها و تنظیم هزینه‌ها بود، از جمله‌ دیوان‌هایی است که شکل اولیه و ابتدایی آن در اوایل امارت امیر نصر اول (279-251) وجود داشته و در زمان امارت نصر دوم (331-301) با تدبیر ابوعبداللّه جیهانی(وزیر)، تکامل یافته‌ است.
نظام مالی حکومت سامانیان
در راس دیوان استیفای دولت سامانی، دبیری باسابقه و عالیرتبه به نام «دبیر خزانه» قرار داشت. از این فرد با نام «خاذن» و «خزینه‌دار» نیز یاد شده است. این خزانه‌دار یا مستوفی، همانند سایر دیوان‌سالاران عالیرتبه، توسط وزیر انتخاب می‌شد.مستوفی می‌بایست هر ماه‌ گزارش مالی خود را که «ختمه» نام داشت و در آن مقدار درآمد، هزینه و موجودی خزانه ذکر می‌شد، به وزیر تقدیم کند. علاوه‌بر آن، تراز سالانه با نام «ختمه الجامعه» نیز در پایان هر سال‌ توسط مستوفی به وزیر گزارش می‌شد.
اساس کار دیوان استیفا را طریقه و آیینی به نام «قانون الخراج» تشکیل می‌داد. این قانون‌ خراج در واقع آیین‌نامه‌ای بود که انواع مالیات‌ها، خراج، فصول پرداخت آنها و دیگر جزئیات‌ امر خراج‌گیری در آن ذکر شده و نسخه‌هایی از آن توسط مستوفی نزد عمال ولایات فرستاده‌ می‌شد، تا آن را دستور کار خویش قرار دهند. عامل (حاکم) هر ولایت مسوولیت نهایی امور مالی ولایت تحت حاکمیت خود را برعهده داشت. در هر ولایت شعبه‌ای از دیوان استیفا وجود داشت‌ که یک نفر مستوفی در راس آن بود.
در زیر دست این مستوفی ولایتی، حاسبان قرار داشتند. حاسب یا حسابدار، دفتری به نام‌ «اوارج» داشت که خراج ولایت در آن نقل می‌شد و مقدار مالیات و خراج دریافتی هرکدام از ماموران را در آن ثبت می‌کرد. مالیات و خراج توسط ماموران استیفا که «بنداران» نامیده می‌شدند، به‌طور مستقیم از رعایا گرفته می‌شد. گویا این ماموران توسط دیوان استیفای مرکز و دیوان اشراف تحت آموزش‌های توجیهی قرار می‌گرفتند که در هنگام اخذ مالیات و خراج، به رعایا ظلم نکنند. ابن‌حوقل فلسفه وجودی قاضیان و بنداران را رعایت دادگستری و انصاف‌ نسبت به رعیت و مراقبت از حقوق آنها در هنگام جمع‌آوری مالیات می‌داند. این بنداران‌ بايد حساب خود را به بندار بزرگ که در کرسی یا قصبه ولایت می‌نشست و جزو کارکنان‌ دیوان استیفا محسوب می‌شد، پس می‌دادند. در هر روستا نیز یک نفر به نمایندگی از طرف‌ عامل وجود داشت که او را متولی عمل می‌نامیدند. در زیردست متولی عمل فردی با عنوان‌ کاتب متصرف‌ کار می‌کرد. پدر ابو علی سینا در زمان امارت امیر نوح بن منصور،شغل متصرف و تولیت عمل دهی از دهات بخارا به نام خرمیثن را بر عهده داشت. نظارت بر کار مستوفیان و دبیران دیوان استیفا، همانند عصر غزنوی‌ از جمله مهم‌ترین وظایف امیر به شمار می‌رفت. وزیر از این حق برخوردار بود که مستوفیان و دبیران دیوان استیفا را با شاکیان روبه‌رو کرده و از آنان بازخواست کند. محدوده اختیارات مالی هر عامل بر اساس منشوری تعیین می شد که از طرف مرکز برای او فرستاده می‌شد.
دولت سامانی با توجه به وسعت قلمرو آن و تغییر و تحولاتی که در این قلمرو صورت‌ می‌گرفت،از منابع درآمد فراوان و متنوعی برخوردار بود.اهم عایدات دولت سامانی را خراج یا مالیات بر اراضی، مالیات سرانه، عوارض گمرکی، مصادرات، مالیات معادن، غنایم جنگی، مال المصالحه‌هایی که براساس عهدنامه‌های صلح مقرر می‌شد، غرامت گرفتن مالیات بر ارث، تصرف ما ترک عمل دیوان، باج و هدایایی که ملوک اطراف می‌پرداختند و بسیاری از مالیات‌های ویژه و فوق‌العاده تشکیل می‌داد.
خراج یا مالیات اراضی مهم‌ترین منبع درآمد دولت سامانی محسوب می‌شد. وجود شبکه‌های آبیاری منظم و ایجاد سدهایی که آب را به‌طور عادلانه تقسیم می‌کرد، حاکی از توجه دولتمردان سامانی به امر کشاورزی و باغداری است. مراقبت از سدها و مسوولیت کنترل‌ آب تقسیم آن به شعبه‌هايی که اراضی هر قسمت از شهرها و روستاها را به‌طور مساوی مشروب‌ کند، به عهده امیر آب یا میراب بود. اهمیت و شأن میرابی که بر رودخانه مرغاب یا مرو رود، ریاست داشت، بسیار بیشتر از عامل معونت (ريیس شرطه) ولایت مرو رود بود.
دفتر ویژه‌ای که خوارزمی از آن با عنوان «دیوان کستبزود» یاد می‌کند، خراج کسانی را که مالک آب بودند، ثبت می‌کرد. این دفتر از طریق مامورانی که در سدها و جایگاه‌های‌ تقسیم آب مستقر می‌کرد و میراب ریاست آنها را برعهده داشت، میزان خراج مالکان آب را تعیین می‌کرد.
خراج مردم مرو براساس مقدار مالکیت آب قرار داشت. بر آن شهر مقدار یک میلیون و دویست و سی و هفت درهم تعلق می‌گرفت. در آن شهر «دیوان الماء» مقدار آب‌ هرکدام از مالکان را ثبت و نرخ خرید و فروش آب را تعیین می‌کرد. خراج یا مالیات اراضی بر اساس مساحت زمین و با توجه به نوع کشت و آبی یا دیمی بودن زمین اخذ می‌شد. به گفته‌ ابن حوقل، خراج یک جریب زمین از 4/1 تا 3/2 و 4/3 درهم متغیر بوده است. به خراجی که بر نوع زراعت در هر جریب تعلق می‌گرفت، طسق گفته می‌شد. این نوع‌ خراج به صورت نقدی دریافت می‌شد. نوع دیگر از خراج را به صورت مقاسمه یعنی سهمی از محصول دریافت می‌کردند که به آن«استان»گفته می‌شد. زراعت دیم را «بخس» و «بخسی» می‌نامیدند. زراعتی که با استفاده از دلو یا با استفاده از شتر، آبیاری می‌شد، «غرب» نامیده می‌شد. میزان خراج اراضی دیم نسبت به اراضی «سیح» از طریق آب‌های‌ جاری آبیاری می‌شد که متفاوت بود.بخارا و حومه آن به وسیله رود، سغد که به چند شعبه تقسیم می‌شد، آبیاری می‌شد. هر شعبه از آن رود، بخشی از زمین‌های بخارا و نواحی آن را آبیاری می‌کرد نرشخی تاریخ نگار از دوازده رود که بخارا و روستاهای تابعه آن را آبیاری می‌کرد، نام برده است. باغات بخارا دوازده فرسنگ در دوازده فرسنگ به هم پیوسته بود. آب‌های زیرزمینی یا کظائم، در نیشابور از طریق کاریزها به سطح زمین منتقل می‌شد و با استفاده از آن، بوستان‌ها را آبیاری می‌کردند. رود سغارز از جمله رودهایی بود که آب کاریزها در آن جمع می‌شد. زمین‌های نیشابور و روستاهای اطراف آن‌ را سیراب می‌کرد. سمرقند از طریق رود سغد که از کوه‌های بتم واقع در ولایت چغانیان سرچشمه می‌گرفت، آبیاری می‌شد. در نزدیکی ورغسر بر روی این رود، بندی احداث شده بود که آب را به نواحی اطراف سمرقند تقسیم می‌کرد میراب رودخانه سغد در سمرقند می‌نشست‌ و عده‌ای از ماموران او مسوول حفاظت بندها و مجاری آب بودند.
در مرو، رود مرغاب یا مرو رود اراضی بسیاری را سیراب می‌کرد. سدی به نام انقله‌ که در دیه زرق در نزدیکی مرو بر این رود بسته شده بود، آب را در خود جمع می‌کرد. محل تقسیم آب مرو رود در یک فرسنگی شهر مرو قرار داشت. مقدار آب سد به وسیله لوحی(تراز) که‌ در طول آن خط‌هایی افقی رسم شده بود، اندازه‌گیری می‌شد. از طریق این لوح، مازاد آب را در شعب رود تقسیم می‌کردند. میرابی که ریاست این رودخانه را بر عهده داشت، شبکه آبیاری و کنترل آب سد را با کمک ده هزار نفر که در اختیار داشت، اداره می‌کرد. در جایگاه مخصوص‌ سنجش آب، فردی مسوول، گزارش کم و زیاد شدن آب را با برید به دفتر رودخانه می‌رساند و از طریق آن دفتر نیز این تغییرات به شاخه‌های فرعی اطلاع داده می‌شد. مامورانی که بر شاخه‌های فرعی رود نظارت داشتند، آب‌های اضافی را به مجراهایی به نام «مفرغه» که در کنار هر نهر ساخته شده بود، هدایت می‌کردند. در سرخس آب کشتزارها از چاه تامین می‌شد و نهرهای فصلی نیز قسمتی از اراضی را آبیاری می‌کردند. برای حفر چاه واحدی به نام«ازله» وجود داشت که حفارها براساس آن قرارداد حفر منعقد می‌کردند. زمین‌هایی که با آب جاری‌ قابل آبیاری نبودند، با استفاده از وسایلی نظیر دولاب، دالیه، غرافه، زرنوق، ناعوره و مجنون‌ آبیاری می‌شدند.
مقدار آب نهرهایی که مورد استفاده کشاورزی قرار می‌گرفت، از طریق مقدار آبی که در طول یک شبانه‌روز از نهر می‌گذشت، تعیین می‌شد. این مقدار آب را سرفه می‌گفتند و برحسب‌ قراردادی که میان میراب و خریداران یا مالکان آب وضع می‌شد، قابل کم و زیاد شدن بود.
خراج در هر سال دو مرتبه، یک بار در تابستان و بار دوم در زمستان اخذ می‌شد. مقدسی‌ از رنجی که سنگینی خراج بر روستاییان وارد می‌کرده، سخن می‌گوید. گمان می‌رود خرده‌‌مالکان روستاها که بیشتر زمین‌های دیم را کشت می‌کردند، به سبب بالا بودن خراج و نیز کم‌ حاصل بودن زمین‌ها قادر به پرداخت منظم خراج نبوده‌اند. در چنین شرایطی، دولت خراج عقب‌ افتاده را به نام «باقی» از آنان طلب می‌کرد.
مقدار خراج هر آبادی براساس مساحت اراضی آن تعیین می‌شد و به آن «عبره» می‌گفتند. به علاوه میانگین محصولات کشاورزی یک آبادی یا یک منطقه را در دو سال که‌ حداقل و حداکثر محصول به دست آمده بود، محاسبه کرده و براساس آن خراج می‌گرفتند. به‌ این عمل نیز عبره می‌گفتند.
به هنگام مسافرت ابن حوقل به قلمرو سامانیان در زمان امارت ابو صالح منصور بن نوح(در نیمه دوم قرن چهارم هجری)،خراج سالیانه دولت سامانی چهل میلیون درهم بوده که آن را در سال دو مرتبه به فاصله هر شش ماه یک بار، اخذ می‌کردند. مقدسی خراج برخی‌ از ولایات قلمرو سامانیان و حکومت‌های محلی وابسته به دولت سامانی را مبلغ هجده میلیون و صد و بیست هزار و دویست و بیست درهم، برآورد کرده است. گمان می‌رود مبلغ‌ موردنظر مقدسی، خراج شش ماه است. علاوه‌بر آن، بسیاری از ولایاتی که او میزان خراج‌ آنها را ذکر کرده نظیر سیستان، خوارزم، غرجستان (غرج شار)، جوزجان، بست، غرنین و ختل، تنها هدایایی به دربار سامانیان می‌فرستادند و امیران آن ولایات، خراج قلمرو خود را در همان‌ محل به مصرف می‌رساندند.
کل عایدات دولت سامانی نباید کمتر از میزان عایدات طاهریان باشد.خراج و مالیات‌ قلمرو طاهریان به هنگام مرگ عبدالله بن طاهر در سال 230 چهل و هشت میلیون درهم بوده‌ است. در سال‌های 211 و 212 از خراسان و نواحی منضم به آن مقدار چهل و چهار میلیون و هشتصد و چهل و شش هزار درهم درآمد و مالیات و خراج به خزانه عبدالله بن‌ طاهر می‌رسید. قدامه بن جعفر خراج و مالیات قلمرو عبدالله بن طاهر در سال 221 را سی و هشت میلیون درهم حساب کرده است.مقدار خراج هر ولایت برحسب پول رایج آنجا محاسبه می‌شد. مثلا در سغد، کش و نسف‌ (نخشب)خراج را برحسب درهم محمدی؛ در خجنده برحسب درهم مسیبی؛ و در بخارا بر حسب درهم غطریفی وصول می‌کردند. این سه نوع درهم را سه برادر به نام‌های محمد، مسیب و غطریف ضرب کرده بودند.
در میان ولایات قلمرو سامانیان، تنها اسپیجاب به دلیل مجاورت در مرز ترکستان، از پرداخت خراج معاف بود. خراج بخارا به اضافه کرمینه در اوایل عهد سامانی، یک میلیون و صد و شصت هزار و پانصد و شصت و شش درهم بود. در ناحیه ورغسر در نزدیکی‌ سمرقند، خراج باغ‌ها و ضیاع به مصرف نگهداری و تعمیر سدها و دیگر تاسیسات آبیاری‌ می‌رسید. عواملی نظیر آب‌گرفتگی و تبدیل اراضی ملکی به اراضی وقفی و ضیاع خاص‌ سلطان، موجب می‌شد این‌گونه اراضی از پرداخت خراج معاف شوند.
نرخ خراج تا زمان امیر حمید نوح بن نصر، ارزان بود، اما وی به جهت وامی که گرفته بود خراج سالانه را دو برابر کرد و این امر همچنان تا پایان دولت سامانی پابرجا ماند. البته‌ افزایش خراج در زمان همین امر، موجب بروز نارضایتی در بین توده مردم شد، چنانکه عامل‌ ناحیه بیهق به جهت سخت‌گیری در امر خراج، مورد خشم مردم قرار گرفت و توسط جوانی از روستاهای قصبه مزینان به قتل رسید. خراج قومس صد و نود و شش هزار درهم‌ بود و از گرگان نیز ده میلیون و صد و نود و شش هزار و ششصد درهم خراج‌ دریافت می‌شد. خراج ناحیه بیار از نواحی قومس، بیست و شش هزار درهم بود که‌ یکی از بزرگان آن ناحیه از امیر نصر بن احمد درخواست کرد که بیست هزار درهم از آن کم‌ کند و امیر با این درخواست موافقت کرد. به این مقدار از خراج که کسر می‌شد، «تسویغ» می‌گفتند.
بر فرغانه دویست و هشتاد هزار درهم محمدی و بر چاچ صد و هشتاد هزار درهم مسیبی خراج تعلق می‌گرفت. اراضی خجنده به مقاطعه و اربابیت واگذار می‌شد و تیول‌داران آن سالانه صد هزاردرهم مسیبی عشریه می‌پرداختند. این‌ گونه اراضی را که نوعی تیول بود، «طعمه» می‌گفتند. اراضی اقطاع که نوع دیگری از تیول‌ بود،از طرف امیر سامانی به افراد واگذار می‌شد و به تملک آنها درمی‌آمد. ولایت قهستان‌ که اقطاع خاندان سیجموری بود، از این نوع تیول محسوب می‌شد، درحالی‌که اراضی «طعمه» بر این اساس قرار داشت که دهی را به کسی واگذار می‌کردند تا در مقابل پرداخت عشر، آن را آباد کند. در صورت فوت این شخص، اراضی «طعمه» از وارثان او پس گرفته می‌شد، اما اراضی‌ «اقطاع» یا «قطیعه» در دست بازماندگان شخص باقی می‌ماند.
خراج سغد، کش، نسف (نخشب)و اسروشنه یک میلیون و سی و نه هزار و سی و یک‌ درهم محمدی‌و خراج نیشابور یک میلیون و صد و هشت هزار و نهصد درهم بود. بر سه خزانه ولایت نیشابور یعنی طوس، نسا و ابیورد یک میلیون و ششصد و بیست و چهار هزار و هشتصد و چهل هفت درهم،خراج تعلق‌ می‌گرفت. بر بلخ صد و نود و سه هزار و سیصددرهم،بر خلم دوازده درهم،بر طخارستان و بامیان یک میلیون و دویست و سی و هفت درهم، بر هرات و نواحی آن یک میلیون و نهصد و سی و پنج هزار و چهارصد و سی و یک درهم،بر قهستان نهصد و هشتاد و شش هزار و هشتصد و هشتاد درهم، بر سرخس نود هزار درهم و بر ترمذ و زم (واقع در کنار جیحون) شصت و هفت‌ هزار و چهل و دودرهم خراج داشت.
گرچه طبرستان، گرگان و جبال اجزاي ثابت قلمرو دولت سامانی نبودند، اما در اوایل‌ امارت سامانیان،خراج این ولایات نیز به دربار بخارا فرستاده می‌شد. بارس کبیر والی ری، طبرستان و گرگان در زمان امیر اسماعیل، هشتاد بار چهارپا و به قولی هشتاد خروار زر سرخ‌ مسکوک، از خراج آن ولایات در خزانه خود اندوخته بود. در سال 321 مرداویج زیاری با قبول‌ پرداخت باج و خراج ری با امیر نصر بن احمد صلح کرد.
در مجموع عایدات دولت سامانی در امور مختلف به مصرف می‌رسید. بخش عمده‌ای از این‌ درآمدها به عنوان وظیفه یا مستمری به کارکنان دولت پرداخت می‌شد. بخش دیگری از درآمد، صرف تشریفات دربار و برگزاری جشن‌ها و مراسم خاص می‌شد. هزینه ساخت و نگهداری‌ کاخ‌های امیران سامانی هم بار سنگینی بر خزانه دولت تحمیل می‌کرد. افزون بر مواجبی که به‌ سپاهیان پرداخت می‌شد، جنگ‌های پی‌درپی که سالیان دراز سامانیان و آل بویه را به خود مشغول کرده بوده، بخش زیادی از درآمد دولت را مصرف می‌کرد. هزینه‌های لشکرکشی، تهیه‌ سلاح و ادوات جنگی و ستور مورد نیاز سپاهان نیز از دیگر عواملی بود که موجب صرف بخش‌ زیادی از درآمد دولت سامانی می‌شد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه ششم خرداد ۱۳۹۱ |


نویسنده: کتی مورل
مترجم: سیمین راد
همه دیگر می‌دانند که آموزش بخشی اساسی در هر کسب و کاری است. آموزش و یادگیری فنون و علوم ضامن موفقیت و آینده درخشان یک شرکت به حساب می‌آید. امروزه بازاریابی نیز بخش گسترده‌ای از فعالیت‌های اقتصادی را دربرمی‌گیرد.

تقریبا سرتاسر جهان، از کشورهای پیشرفته تا توسعه‌نیافته، همگی با موضوع بازاریابی و دغدغه‌هایش دست و پنجه نرم می‌کنند. زنان و مردان تقریبا به یک میزان در این عرصه مشارکت دارند. مزایا و معایب بازاریابی بی‌شمار هستند.

می‌توان درباره این شغل یا این هنر مقالات زیادی نوشت. می‌توان پژوهش‌های زیادی انجام داد. هم‌اکنون نیز مقالات زیادی نوشته شده‌اند و پژوهش‌های فراوانی به ثبت رسیده‌اند. اما مساله اینجا است که چگونه می‌توان فنون بازاریابی را ارتقا داد؟ مزایای بازاریابی را چگونه ارتقا دهیم و سپس معایبش را چگونه رفع کنیم؟ علم روز بازاریابی را چگونه بیاموزیم و آن را به چه نحوی به دیگران نیز آموزش دهیم؟ ابتدا از خودتان 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه ششم خرداد ۱۳۹۱ |

مترجم: پریسا حبیبی
GMAT آزمونی است برای پذیرش دوره‌های تحصیلات تکمیلی مدیریت که در اکثر مدارس کسب وکار مورد نیاز است. در اینجا راهکارهایی برای ارتقاي توانایی‌ها در این آزمون به شما داده می‌شود.


ابتدا باید به این نکته توجه کرد که GMAT صرفا یک امتحان ریاضی و زبان انگلیسی نیست. بلکه به بیان دقيق‌تر این آزمون برای سنجش الگوی شناخت و استدلال تحلیلی طراحی شده است. ما روش‌های زیر را برای مطالعه این آزمون به شما توصیه می‌کنیم.
1.برای تنظیم دقیق زمان امتحان تمرین کنید. آزمون را به 4 بخش تقسیم کنید و سرعت و زمانبندی خود را تنظیم کنید. 20 دقیقه برای 10 سوال، 40 دقیقه برای 20 سوال و60 دقیقه برای 30 سوال اختصاص دهید. سعی کنید زمانی را برای مرور سوالات اختصاص دهید.
2. طبق یک برنامه منظم ومستمر تمرین کنید. نباید دربین مطالعه آزمون وقفه طولانی ایجاد شود بلکه قبل از شروع مطالعه خود یک برنامه زمانبندی شده دقیق تنظیم کنید. سپس نقاط ضعف و توانایی‌های فعلی خود را تجزیه و تحلیل کنید. خود را در بین حجم انبوهی از کتاب‌ها و نمونه سوالات سردرگم نکنید و در حد امکان روی هر سوال مکث کنید و بدون تمرکز و درک هر سوال به راحتی از آنها عبور نکنید.
3. نیمی از زمان یک مطالعه یک ساعته را به بررسی سوالات و پاسخ دهی به آنها اختصاص دهید و در 30 دقیقه باقی مانده ، پاسخ‌های درست و اشتباه را تجزیه وتحلیل و مقایسه کنید.
4. اگر طی تمرینات متوجه اشتباهات مشابهی برای چندین بار شدید، از این سوالات و پاسخ‌های آنها یک مجموعه تهیه کنید و قبل از امتحان اصلی حتما این مجموعه را مطالعه کنید.
5. اگر در زمانبندی یا هر مساله دیگری با مشکل روبه رو شدید، برای چند روز یا یک هفته ذهن خود را از آن دور کنید و دوباره بازگردید و توانایی‌های خود را مورد ارزیابی قراردهید. این روش به شما کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و خود را برای کسب نمره 700 آماده کنید.
6. طی پاسخگویی به آزمون‌های اولیه آزمایشی، به ساعت نگاه نکنید و بدون زمانبندی مشخص به سوالات پاسخ دهید. پس از آنکه تمرین‌های کافی انجام دادید، توانایی خود را برای 75 دقیقه آزمون بسنجید.
7. قبل از آنکه بخواهید برای این آزمون آماده شوید سعی کنید قدرت استدلال خود را تقویت کنید. برای موفقیت در آزمون GMAT شما باید بتوانید حجم زیادی از اطلاعات را در زمان کوتاهی منتقل کنید. همچنین برای آمادگی در این آزمون باید تمام تلاش خود را برای بالابردن سرعت خواندن و درک مفاهیم به کار ببرید. فراموش نکنید که تنها داشتن اطلاعات علمی کافی نیست، استفاده از مهارت‌هایی که بتواند میزان بهره‌وری ما از این اطلاعات را افزایش دهد، نیز امری بسیار ضروری است.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱ |

استفاده از تبليغات پنهان و نامحسوس تنها محدود به تلويزيون و سينما نيست بلكه موارد متعددي از تبليغات پنهان را مي‌توان در كتاب، بازي‌هاي رايانه‌اي، روزنامه‌ها و شعر و موسيقي جست‌وجو كرد. پس از سينما و تلويزيون، راديو، بازي‌هاي ويدئويي و رايانه‌اي، موسيقي، مجلات و روزنامه، كتاب به‌عنوان جديدترين ابزار تبليغات پنهان شناخته مي‌شود كه استفاده از آن در مقايسه با ساير موارد نامبرده، محدود بوده است، ولي با توجه به بكر بودن اين حوزه و هزينه كمتر آن انتظار مي‌رود با روندي رو به رشد همراه باشد.

برخلاف تبليغات پنهان در سينما، شوهاي تلويزيوني، بازي‌هاي رايانه‌اي و شبكه‌هاي خبري كه بيشتر به تبليغ زيركانه اتومبيل، تلفن همراه، رايانه، عينك‌هاي آفتابي گران‌قيمت، سيگار، مواد غذايي، نوشيدني و غيره اختصاص يافته است، تاكنون غالب تبليغات پنهان صورت گرفته در كتاب‌ها به‌طور عام و در رمان‌ها به‌طور خاص محدود به جواهرآلات، مواد آرايشي، تنقلاب خاص نظير شكلات و شيريني و كفش و لباس بوده است. رمان Cross Dressing به عنوان اولين كتاب جهان در زمينه تبليغات پنهان شناخته مي‌شود

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ |

نویسنده: کریستیانا دس ماریاس

مترجم: فرهاد امیری
منبع: اینک دات کام
می‌خواهید شرکتی تاسیس کنید؛ اما ایده ندارید؟ خوب، ما محلی برای پرورش ایده‌ها سراغ داریم. اسم این محل را به خاطر داشته باشید: «کارگاه ریخته‌گری ایده‌ها».

اما این کارگاه ریخته‌گری ایده‌ها چیست؟

اجازه دهید مثال‌مان را مشخص‌تر کنیم. ما از شرکتی با اسم سندباکس اینداستریز در شیکاگو سخن می‌گوییم که اخیرا یک کارگاه ریخته‌گری ایده‌ها در سان فرانسیسکو تاسیس کرده است. مدیر این شرکت،


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ |


گروه خودرو- شرکت خودروسازی بی‌ام‌و کشور آلمان به‌عنوان ارزشمندترین برند خودروسازی در دنیا شناخته شد. به گزارش مرکز مطالعاتی میلوارد براون در میان صد برندی که در سراسر دنیا فعالیت مي‌کنند ارزش برند بی‌ام‌و بیشتر بوده است. گفته مي‌شود رشد فروش بی‌ام‌و در سراسر دنیا در کنار افزایش ارزش سهام این برند در بازارهای مالی دنیا عامل اصلی این پیشرفت صنعتی بی‌ام‌و بوده است.


آمار نشان مي‌دهد در سال 2012 میلادی ارزش بی‌ام‌و در بازار جهانی 10 درصد رشد کرد و توانست شرکت تویوتا را به جایگاه دوم بکشاند.

البته در آغازین سال‌های قرن حاضر میلادی بی‌ام‌و در صدر این فهرست بود ولی در جریان بحران اقتصادی در کشورهای غربی به خصوص کشورهای ثروتمند و توسعه یافته دنیا تقاضا برای خودروهای لوکس تولید بی‌ام‌و کمتر شد و تویوتا موفق شد برای دو سال به عنوان ارزشمند ترین برند خودروسازی معرفی شود. تویوتا


برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ |

دنياي اقتصاد تازه‌ترين گزارش بازارهاي كالايي را منتشر كرد

  بانك جهاني همواره در راستاي بخشي از چشم‌انداز اقتصادي خود سالانه دوبار پيش‌بيني‌هايش را از بازارهاي كالايي جهان به صورت رسمي منتشر مي‌كند.
براساس گزارش مندرج در سايت بانك جهاني، اين ارقام در ماه ژانويه (ماه ابتدايي سال ميلادي) و ماه ژوئن (ماه ششم ميلادي) منتشر مي‌شود كه بيشتر به عنوان نظارت اين نهاد بر بازارهاي عمده كالاها به خصوص در كشورهاي در حال توسعه صورت مي‌گيرد.

قيمت‌هاي ماهانه براي بيش از 70قلم كالا در روز سوم هر ماه و پس از بررسي تحولات منتشر مي‌شود. اين در حالي است كه پيش‌بيني قيمت‌ها در 10 سال آينده به صورت فصلنامه منتشر مي‌شود. اما در تازه ترين گزارش ماه آوريل 2012، شاخص قيمت محصولات انرژي 6/3 درصد كاهش يافت. اين در شرايطي بود كه شاخص قيمت‌هاي محصولات غير انرژي تغيير زيادي نكردند؛ مواد غذايي 4/0 درصد،


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ |


در ایران قدیم تبلیغات بازرگانی کمی با آنچه امروز از این واژه سراغ داریم تفاوت داشت. همزمانی پنجم تیرماه با اربعین حسینی در 80 سال پیش و عدم انتشار روزنامه موجب شد تا این روز را به مروری بر تبلیغات بازرگانی آن روزگار اختصاص دهیم.

در روزنامه اطلاعات سال1311 تبلیغی از کراوات خود نمایی می‌کند که در آن آمده است: دیروز عصر جمعی از رفقا به گردش لاله زار دعوتم کردند منهم پذیرفتم و حرکت کردیم. همین که به مغازه ری پور رسیدیم از دیدن کراوات‌های وطنی به قدری محظوظ شدم که بی‌اختیار به سازنده آنها آفرین گفته و از رفقای خود تشکر کرده و با اینکه شاعر نیستم این ابیات به زبانم جاری شد:
یزدیان را پیش کشور آبروست
یزد چون مغز است و گیتی همچو پوست
از کراواتش که زیبا و نکوست
رشته بر گردنم افکنده دوست
می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست
همان‌طور که از محتوای این تبلیغ پیداست در آن روزگار برای فروش محصول علاوه بر ذکر زیبایی محصول، وطنی بودن آن از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. استفاده از نثر ادبی و شعر و ذکر حکایت از دیگر نکات جالب توجهی است که در آگهی‌های آن روزگار دیده می‌شود. در یک آگهی دیگر که باز به وطنی بودن محصول تاکید شده؛ آمده است« آیا برای زینت سالن‌های شما قاب‌های عکس زردوزی و ملیله دوزی که به دست کارگران ایرانی تهیه و جزو صنایع ظریفه است، بهتر از باسمه‌های اروپایی نیست»
کتابخانه‌ها هم در آن دوران برای کار خود از آگهی‌های روزنامه‌اي استفاده می‌کردند به عنوان مثال در یک آگهی آمده است: «کتابخانه خاور؛ خیابان سپه مقابل گذر تقی خان- کتب متفرقه شما را به قیمت بسیار خوب می‌خرد، اقسام کتب را به قیمت مناسب به فروش می‌رساند. کتبی که موجود نداشته باشد را به زودی برای شما تهیه می‌کند. با تلفن زدن به نمره 2174 اگر دستور ارسال کتابی بدهید به منزل شما می‌فرستد. بالاخره سعی می‌کند معاملاتي که به صرفه شما باشد در مدت کمی انجام دهد»
اعلان مجالس سوگواری و روضه‌خوانی نیز در آن روزگار از آگهی‌های روزنامه به حساب می‌آمد. به عنوان مثال در ذکر یکی از این مجالس آمده است: «روضه خوانی معمولی سنواتی آقای حاج شیخ ابوالقاسم تویسرکانی از شب دوشنبه 22 صفر از یک‌ساعت به غروب مانده الی سه ساعت از شب گذشته در مسجد درب الماسیه انتهای خیابان باب همایون منعقد است، آقایان وعاظ محترم تراز اول، مستمعین را مستفیض خواهند فرمود.»
تبلیغات مربوط به داروخانه‌ها و مطب‌های پزشکی نیز بخش دیگری از تبلیغات 80 سال را تشکیل می‌دادند. در این آگهی‌ها که عمدتا در صفحه آخر روزنامه درج می‌شدند عمدتا اطبا ذکری از سابقه و تخصص خود داشته و تلاش می‌کردند به انحای گوناگون مردم را به مراجعه به مطب خود تشویق كنند. به عنوان مثال در یک آگهی که از طرف دکتر زمانی، دیپلمه دارای نشان مطلای علمی آمده است: «اگر مریضی در محکمه ما پذیرفته شد و مداوا نشد در مقابل مخارج آن مسترد می‌شود. با اتکا به معلومات عالیه و تجربیات کافیه (25 سال تحصیل و تجربه در تحت نظر 11 نفر پرفسور) و با اثاثیه مخصوصی که از برلن آوردیم همه امراض را برای معالجه طبی، جراحی، کحالی با قید و شرط می‌پذیریم.» مروری بر تبلیغات آن دوره نشان دهنده ملزومات و موارد مورد نیاز از سوی مردم آن دوران است. بر این اساس می‌توان دریافت که نیاز بهداشتی از عمده‌ترین مواردی بود که مردم آن روزگار با آن دست به گریبان بودند؛ صنعت نساجی از جمله صنایع مهم در 80 سال پیش بود که آگهی هایی نیز در خصوص آن منتشر مي‌شد. کتاب و کتابخانه هم در این میان سهمی از آگهی‌ها را به خود اختصاص می‌دادند و روزنامه‌ها به درج آگهی هایی درباره این کالای فرهنگی اقدام می‌کردند.
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ |


فاطمه دادبه - هانيه بيرامي
مقدمه
ریسک معانی و توصیف‌های متفاوتی بین افراد، موسسات و زمینه‌های مختلف دارد. هدف این مقاله بیان موضوع ریسک از ‌نظر مالی استاندارد (سنتی) و مالی رفتاری است. بحث در مورد این مطلب، شناخت پیشین، جاری و آتی استادان مالی و سرمایه‌گذاری و نیز سرمایه‌گذاران را از پیامدهای ریسک بهبود می‌بخشد.


بررسي تعاريف ارائه شده از ريسك
ریسک، اصطلاحی مشترک و متداول به کار برده شده در جهان امروزی است که دربرگیرنده مسائل شخصی (تامین مالی شخصی)، کسب‌و‌کار (حاکمیت شرکتی)، دولتی (مقررات حسابداری) و اجتماعی (مسائل اقتصادی) می‌باشد. همانطور که ریچارد1 بیان می‌کند اگرچه این موضوع حائز اهمیت است؛ اما تاکنون هیچ موافقت عمومی درباره معنای ریسک وجود ندارد.
ادبیات سنتی حاکی از آن است که محققان در رشته‌های گوناگون دیدگاه‌های متعددی از نحوه توصیف، بیان، محاسبه و تجزیه و تحلیل واژه ریسک دارند. تجزیه وتحلیل ریسک شامل مجموعه علمی از حق انتخاب‌ها و نتایج آماری است که از زیان‌ها (ریسک نامطلوب2 ) و سودها (ریسک بالقوه3) تشکیل شده است. چارت4 بیان می‌کند «ریسک یک فرد اغلب فرصتی برای فردی دیگر است و تعیین اینکه کدام دیدگاه مبنای مناسب‌تری برای تجزیه و تحلیل قرار گیرد، امری دشوار است».
ریسک معمولا به عنوان احتمال پیامد یک رویداد نامطلوب (کاهش در ارزش بازار سهام) و میزان پیامد آن رویداد توصیف می‌شود. در بسیاری زمینه‌ها، ریسک یک مشخصه از آینده‌ای مبهم است و نه یک جزء از گذشته یا حال. براساس نظر ریچارد (1997) «دیدگاه سنتی، ریسک را به عنوان موقعیتی توصیف می‌کند که پیامدی در معرض رویداد تصادفی غیرقابل کنترل ناشی از توزیع احتمال قرار می‌گیرد.» با وجود این، بسیاری قضاوت‌ها تنها دربرگیرنده بخشی از ریسک هستند که شامل پیامدی ناشناخته و غیرقابل پیش‌بینی یا نتیجه‌ای نهایی است که نه در نظر گرفته شده و نه انتظار می‌رود؛ زیرا ریسک همواره توام با ابهام (عدم اطمینان) است.
در یکی از ابعاد مدیریت ریسک، ریسک می‌تواند در اصطلاح عدم اطمینان ترجمه ‌شود. برای مثال، ریسک محض6، رویدادی از شرایط عدم اطمینان یا یک اتفاق فجیع است که می‌تواند تنها منجر به زیانی مانند وقوع زلزله یا حمله تروریستی شود. به عبارت دیگر، ریسک سفته بازی7، بالقوه همراه با سود (ریسک بالقوه) یا زیان (ریسک نامطلوب) است. هنگام به کار بردن اصول مدیریت ریسک، یک فرد تنها بر کمینه کردن ریسک زیان‌های فجیع(مانند ریسک نامطلوب) تمرکز می‌کند.
مطابق دیکشنری آنلاین وبستر8، ریسک را می‌توان به عنوان (1) احتمال زیان یا خسارت؛ (2) کسی یا چیزی که مخاطره‌ای را ایجاد می‌کند و(3) شانسی که یک سرمایه‌گذاری ارزش خود را از دست خواهد داد، تعریف کرد.
در محدوده قضاوت و تصمیم‌گیری، بین ریسک و عدم‌اطمینان تفاوت وجود دارد. ریسک می‎‌تواند محاسبه یا دست کم بر اساس قاعده‌های آمار و احتمالات پیش‌بینی شود؛ در حالی که عدم اطمینان جزءکیفی است که فراتر از اندازه‌گیری دقیق می‌باشد. تفاوت اصلی بین ریسک و عدم اطمینان این است که تحت شرایط ریسکی، فردی می‌تواند احتمالات آماری‌ را که فرد دیگری می‌تواند آن را به طور عینی ارزیابی کند، به کار برد. این در حالی است که تحت شرایط عدم اطمینان، برآورد نتایج بالقوه نمی‌تواند از طریق احتمالات عددی مشخص شود. در عوض، یک فرد می‌تواند نتایج بالقوه را به طور ذهنی و با درجه بالایی از عدم قابلیت پیش‌بینی برای آینده برآورد کند.
رویکرد مالی استاندارد (سنتی9) به ریسک
در ادبیات مالی، دو مکتب فکری اصلی که موضوع ریسک را بیان کرده‌اند، مالی استاندارد (سنتی) و مالی رفتاری هستند. دیدگاه مالی استاندارد، اندازه‌گیری کمی ریسک را به همراه دارد و مبنای این رویکرد برآورد ریسک در سطح کلان، شامل همه سرمایه‌گذاران در بازار است.

شناخت و کاربرد ریسک، برآورد ریسک و اندازه‌گیری ریسک همه این موارد از جنبه‌های حیاتی در تصمیمات مالی هستند؛ زیرا افراد به ارزیابی این موضوع می‌پردازند که آیا در قبال ریسکی که متحمل شده‌اند، به بازده کافی دست یافته‌اند یا خیر.
مطابق مالی استاندارد، ریسک همراه با یک سرمایه‎گذاری بر اساس عدم اطمینان از بازده‎‌های آتی است. نگرش مالی استاندارد از ریسک بر اساس تصمیم‌گیری کلاسیک (مدل تصمیم دستوری10)و مفروضات عقلایی (انتخاب گزینه بهینه) است که در آن افراد به دنبال بهینه کردن مطلوبیت خود هستند.
یک جنبه مهم از مدل دستوری و تصور از تصمیم‌گیری عقلایی تحت عدم اطمینان، رویکرد بهینه مورد انتظار است که افراد ریسک‌گریز 11 هستند و فرض بر آن است که هر سرمایه‌گذار مطلوبیت مورد انتظار خود را بهینه خواهد کرد.
یکی از نتایج اصلی توازن12 سرمایه‌گذاری بین ریسک و بازده (یک رابطه مثبت بین این دو متغیر) آن است که بیشتر سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز هستند، در نتیجه آنها انتظار یک بازده اضافی را در قبال پذیرش ریسک مازاد دارند.یک سرمایه‌گذار ریسک‌گریز زمانی که با دو گزینه با نرخ بازده مورد انتظار مشابه مواجه است، گزینه با ریسک کمتر را انتخاب خواهد کرد. در بازارهای مالی که افراد ریسک‌گریز بر آن حاکمیت دارند، محصولات مالی با ریسک بالاتر باید بازده مورد انتظار بالاتری نسبت به محصولات مالی با ریسک پایین‌تر فراهم
کنند.
ریچارد13 مشاهده کرد اصول اصلی مطرح در مکتب مالی استاندارد از ریسک، تئوری مدرن پرتفولیو14 و مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای15 هستند.
گسترش تئوری مدرن پرتفوليو ناشی از تلاش‌های مارکوییتز (1952،1959) است. این کوشش اصلی به دلیل جمع‌آوری و کاربرد تکنیک‌های علمی و آماری برای تحقیق مالی روی داد. رویکرد اصلی کار مارکوییتز تاثیر متنوع‌سازی پرتفوی به همراه تعدادی از اوراق بهادار (مانند سهام) در پرتفوی و کوواریانس دارایی بود.
هدف تئوری مدرن پرتفوی، گسترش پرتفوی متنوع شده مناسب به جای ایجاد یک مجموعه از تک تک اوراق بهادار با همبستگی بالا است.
در سال 1960، مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای به عنوان ابزار بنیادی سرمایه‌گذاری از تئوری مدرن پرتفوليو در نمونه کارهای شارپ16 و لینتنر17 و موسین18 ظاهر شد. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای یک مدل ریاضی است که به توصیف این موضوع می‌پردازد که چگونه اوراق بهادار باید بر اساس ریسک مرتبط با آن ورقه قرضه به‌ علاوه بازده دارایی‌های بدون ریسک، قیمت‌گذاری شوند. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، بازده مورد انتظار یک دارایی را به عنوان مجموع بازده دارایی بدون ریسک و بازده مناسب با ریسک بازار آن دارایی اندازه‌گیری می‌کند. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای ارتباط بین تغییرات خاص سهام و ناپایداری کل بازار سهام را برآورد می‌کند. عقیده در مورد بتا به عنوان معیار ریسک (در ناپایداری بازار سهام) و مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای در معرض انتقادات قابل توجهی بودند. با این حال هر دو به عنوان ابزارهای مهم سرمایه‌گذاری پرتفوی مدرن و تئوری سرمایه‌گذاری هستند.19 در آغاز دهه 1970، اهمیت بتا به عنوان متغیر شاخص برای ارزیابی ریسک یک پرتفوی، به سرعت از طریق مجامع سرمایه‌گذاری گسترش
یافت.
رویکرد مالی رفتاری به ریسک
مونتیر20 (2007)، محقق حوزه مالی رفتاری، معتقد است ریسک را به جرات می‌توان به عنوان ناشناخته‌ترین و درک نشده‌ترین مفهوم مالی عنوان کرد. هنگام ارزیابی موفقیت یک سرمایه‌گذاری، غالب افراد تمایل دارند صرفا بر بازده و لحاظ کردن اینکه چگونه ریسک کلیت هدف مالی آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد، تمرکز کنند.
در ادبیات سنتی، معنی معمول ریسک، امکان اثری منفی یا نتیجه‌ای زیانبار بر دارایی مالی یا سرمایه‌گذاری است که ممکن است در دوره زمانی حاضر یا موقعیتی در آینده روی دهد. رویکرد سنتی به ریسک، شامل جنبه‌های عینی (کمی) است؛ این در حالی است که در رویکرد مالی رفتاری علاوه بر عواملی که در رویکرد سنتی مدنظر قرار داده می‌شود، شاخص‌های ذهنی (کیفی) را نیز در برمی‌گیرد. به علاوه یکی از عناوین مورد علاقه محققان این حوزه که آینده‌ای روشن را در پیش روی خود دارد، بررسی و ارزیابی رابطه منفی (معکوس) میان ریسک مشاهده شده و بازده مورد انتظار است.در اصل این موضوع بر خلاف طرفداران دیدگاه سنتی است که معتقدند رابطه‌ای مثبت (مستقیم) میان ریسک و بازده وجود دارد.
آدامز و فین21 (2006)نشان دادند دیدگاه مالی استاندارد نسبت به ریسک بر مبنای دیدگاه مطلوبیت مورد انتظار22 قرار دارد که خود شامل تناقض‌هایی است و قادر به تبیین کامل اینکه افراد چگونه اقدام به اتخاذ ریسک می‌کنند، نیست.
محققان دیگری اقدام به جمع آوری مشاهداتی نامطلوب در خصوص استفاده از ریسک در رویکرد مالی استاندارد کرده‌اند. به عنوان مثال، السن23 منتقد ماهیت عینی24 ریسک، معتقد است بی‌ثباتی بازده، ناشی از مفروضات روانشناختی و فیزیولوژیکی افراد در خصوص نحوه درک و احساس آنها از عدم اطمینان است.
مکتب مالی رفتاری تجزیه و تحلیل گسترده‌ای به کار می‌برد که ریسک براساس مجموعه‌ای از عوامل عینی و ذهنی است. به عبارت دیگر، نتایج کمی و کیفی بر چگونگی تصمیم‌گیری تک تک افراد، در مورد اینکه چه خدمات مالی یا محصولات سرمایه‌گذاری را بخرند یا بفروشند، نگه دارند یا رد کنند، تاثیر می‌گذارد. از لحاظ جنبه‌های ذهنی ریسک، ریچارد25 از ادبیات سنتی فهم ریسک، بیش از 150 شاخص حسابداری و مالی را به عنوان معیارهای بالقوه ریسک در مقررات مالی رفتاری، اقتصاد و حسابداری مستند کرد.
همچنین دیدگاه مالی رفتاری همراه با اجزای عینی از ریسک (عوامل شناختی و نتایج احساسی) و رفتار تک تک افراد، مشخصه اصلی توصیف، برآورد و شناخت از ریسک است.
طی دهه 1970، اسلاویک (2000)26 به بررسی فعالیت‌های ریسکی و خطرات بالقوه از قبیل مخاطرات محیطی، مسائل مربوط به سلامتی و ظهور تکنولوژی‌ها پرداخت. این قبیل تحقیقات در حوزه علوم اجتماعی که توسط اسلاویک و سایرین انجام شده است، حاکی از آن است که در قضاوت‌های غیرمالی، مسائل شناختی و احساسی زیادی بر درک افراد از شناخت ریسک اثر می‌گذارد. (شکل زیر خلاصه‌ای از ویژگی‌های رفتاری ریسک و یافته‌های مربوط به تحقیقات انجام شده در حوزه علوم اجتماعی را نشان می‌دهد.)
پیشینه‌های مربوط به درک و شناخت از ریسک در حوزه علوم اجتماعی، به‌ویژه روانشناسی، شامل پایه‌های قوی علمی و تئوریکی جهت توسعه تحقیقات جدید برای محققان حوزه مالی است. ابرلچنر (2004)27 بیان می‌‌کند، تعداد قابل توجهی از پاسخ‌های مربوط به سوال‌های پیرامون ریسک کردن در بازارهای مالی، توسط روانشناسی فراهم شده است.
موضوع مربوط به درک وشناخت ریسک در مالی رفتاری، موضوعی بااهمیت است؛ زیرا فرآیند قضاوت در مورد آن‌که افراد چگونه اطلاعات جمع‌آوری می‌کنند، شامل ارزیابی نتایج (پیامدها) است و این امر خود بر تصمیمات سرمایه‌گذاری نهایی اثر می‌گذارد. به‌علاوه درک این حقیقت که تجزیه و تحلیل و اندازه‌گیری ریسک، خود شامل جنبه ذهنی (کیفی) است، نیز حایز اهمیت است. به عنوان مثال، ریسکی که یک سرمایه‌گذار برای یک تصمیم مالی قایل است، ممکن است دارای رابطه قوی با آن‌چه در واقعیت وجود دارد، نداشته باشد. سطحی از ریسک سرمایه‌گذاری که توسط یک فرد درک می شود، بستگی به دو عامل دارد: (1) میزان نارضایتی از پیامد منفی و (2) میزان احتمالی که پیامد منفی رخ دهد.
رویکرد مالی رفتاری در مورد برآورد ریسک، یک فرآیند تصمیم‌گیری چند عاملی در مورد طبقه‌های سرمایه‌گذاری و تولیدات مالی است. یافته‌های مربوط به مطالعات تجربی و تئوری در مالی رفتاری حاکی از آن است که معمولا افراد به شیوه منطقی رفتار نمی‌کنند. از این رو در روانشناسی از رویکرد توصیفی28 برای بررسی اینکه چگونه افراد در واقعیت اقدام به قضاوت‌ها و تصمیمات ریسک‌دار می‌کنند، استفاده شده است(ریچاردی، 2008 ب). این رویکرد توصیفی شناسایی کرده است که افراد تحت تاثیر تجارب شخصی، ارزش‌های فردی، مسائل شناختی، عوامل احساسی، ارائه اطلاعات و صحت اطلاعات در حوزه‌های مختلف قرار می‌گیرند(کاهنمن، اسلاویک و توریسکی، 1982؛ اسلاویک، 2000)29.
بر اساس رویکرد توصیفی، علت رفتار افراد به این شیوه بر مبنای اصل محدودیت عقلایی30، تنفر از ریسک31 و تئوری انتظار32 قرار دارد. در اصل محدودیت عقلایی فرض می‌شود فرد اقدام به کاهش تعداد گزینش‌های پیش روی خود می‌کند تا به مجموعه‌ای از مراحل خلاصه شده و کوتاه دست یابد، حتی اگر این امر منجر به سادگی بیش از اندازه تصمیم
گردد.
به‌علاوه اصل محدودیت عقلایی پیشنهاد می‌کند خصیصه‌های فردی و عکس‌العمل‌های ذاتی، مهارت‌ها و جریانات عادی بر فرآیند تصمیم‌گیری تاثیر می‌گذارند. با توجه به این شرایط، بر اساس تئوری تصمیم‌گیری مالی، فرد اقدام به انتخاب گزینه مشاهده شده و درک شده رضایت‌بخش می‌کند؛ هر چند ممکن است آن گزینه برای انتخاب بهینه نباشد. در واقع، بر اساس اصل محدودیت عقلایی، افراد در طی فرآیند قضاوت و تصمیم‌گیری از خود «رفتار عادی»33 نشان می‌دهند. همان‌طور که بیکر، لاگ و رادار (2005)34 اشاره می‌کنند «رفتار عادی» آن چیزی است که مردم در واقعیت انجام می‌دهند؛ نه آن چیزی که باید بر مبنای اصل رفتار عقلایی که در اقتصاد تعریف شده است، رفتار کنند.
اصل بیزاری و ریسک‌گریزی بر مبنای این فرض قرار دارد که مردم در مقایسه با سود وزن بیشتری را برای زیان اختصاص می‌دهند. بر اساس تئوری احتمال، فرد در قالب ریال و با توجه به رفتار انزجار از زیان به ارزیابی بدیل‌های سود و زیان می‌پردازد. باسو، راج و چالیان (2008)35 تئوری احتمال را به این صورت تعریف کردند: «سرمایه‌گذاران در واقع چگونه رفتار می‌کنند.» این تعریف بر خلاف تئوری دستوری36 است که بیان می‌کند چگونه افراد باید رفتار کنند.
ادبیات مالی رفتاری به افشای متعددی از شاخص‌های احساسی و شناختی (ذهنی) ریسک پرداخته است؛ به طوری که می‌توان از آنها در جهت درک این موضوع که چگونه افراد در مورد خدمات مالی و ابزارهای سرمایه‌گذاری به درک از ریسک نایل می‌شوند، استفاده کرد. آنچه در واقع شاهد آنیم، آن است که سرمایه‌گذاران بر مبنای عقاید خود، تجربیات گذشته و اطلاعات دردسترس، به ارزیابی فرصت‌های بالقوه می‌پردازند سپس از قضاوت ذهنی جهت تعیین گزینه نهایی استفاده می‌کنند. در پایان، ریسک را می‌توان به عنوان فرآیندی وابسته به شرایط و چند بعدی و بسته به ویژگی‌های خدمات سرمایه‌گذاری و محصولات مالی دانست.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
منبع:
H.Kent Baker and John R.Nofsinger,2011 “Behavioral finance investors, corporations and Markets”,John Wiley &Sons,Inc.

پاورقي:
1. Ricciardi(2008a)
2. Downside risk
3. Upside risk
4. Charette(1990)
5. Pritchard(1997)
6. Pure risk
7. Speculative risk
8. Merriam-Webster
9. Standard(Traditional)Finance
10. Normative decision model
11. Risk averse
12. Trade- off
13. Ricciardi
14. Modern Portfolio Theory (MPT)
15. Capital Asset Pricing Model
16. Sharpe(1963,1964)
17. Lintner(1965)
18. Mossin(1966)
19. Ricciardi(2008a)
20. Montier (2007)
21. Adams and Finn (2006)
22. Expected Utility
23. Olsen (2008a)
24. Objective Nature
25. Ricciardi(2008a)
26. Slovic (2000)
27. Oberlechner (2004)
28. Descriptive Approach
29. Kahneman, Slovic and Tversky (1982)
30. Bounded Rationality
31. Loss Aversion
32. Prospect Theory
33. Normal Behavior
34. Baker, Logue and Radar (2005)
35. Basu, Raj and Tchalian (2008)
36. Normative Theory

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ |


مهرداد فضیلت*
نوع استراتژی: بازاریابی
در گذشته هنگامی‌که به رنگ‌های مداد شمعی‌ها نگاه می‌کردیم، اسامی‌آشنایی در ذهن ما تداعی می‌شد. آبی، نارنجی، قرمز، سفید و... ولی امروزه هم رنگ مداد شمعی‌ها تغییر کرده است و هم اسامی‌آنها. سبز استوایی، زرد لیزری، قهوه‌ای فازی و... ولی چگونه اسامی‌مانند زرد آفتاب گردان و یا قرمز شاه توتی می‌تواند در کمک به کسب و کار ما مفید باشد؟

محققان علوم مدیریت «الیزابت میلر» و «باربارا کان» به نکات جالبی در مورد نامگذاری رنگ‌ها در مداد شمعی‌ها پی بردند و این یافته‌ها را در مورد محصولات دیگر نیز مورد آزمون قرار دادند تا تاثیر نامگذاری‌های مختلف در انتخاب مشتری را درک کنند. در بخشی از تحقیق، آنها اسامی‌را به ۴ دسته تقسیم کردند.

دسته اول اسامی‌معمول که متداول و غیر خاص هستند مانند آبی؛ دسته دوم اسامی‌توضیحی معمول


برچسب‌ها: استراتژي هاي نفوذ
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ |

گزارش «دنياي‌اقتصاد» از آمار درست: ميانگين قيمت خانه در سانفرانسيسكو 6/3 برابر تهران است
 فريد قديري: رييس صندوق توسعه ملي در مصاحبه با يك خبرگزاري، از گراني مسكن در تهران انتقاد كرده و گفته است: «تصمیم‌گیری‌های عجولانه و بدون پشتوانه برای بخش مسكن شایسته برنامه ریزان نیست.

شایسته نیست که مسکن تا این حد گران باشد و قیمت آپارتمان در تهران 5/1 برابر قیمت آپارتمان در سانفرانسیسکو که گران ترین شهر آمریکا است، باشد؛ زیرا معنای آن بی‌سرپناه ماندن خانوارها و جوانان است.» درباره آنچه رحيم قرباني به خبرگزاري‌مهر گفته و مقايسه‌اي كه اين مقام دولتي درباره قيمت مسكن در تهران با سانفرانسيسكو انجام داده است، چند نكته جالب توجه مطرح است:اول اينكه، سايت‌هاي اينترنتي


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ |


مترجم: محمود بيگلري
منبع: نالج ات وارتون - انتشار: فوریه 2012
در کلاس ریاضیات دبستان نوشتن 1=1+1 همانا و دریافت ضربدر قرمز معلم از طرف معلم همانا. اما، در دنیای ادغام شرکت‌ها (mergers & acquisitions)، 1=1+1 هدف اصلی است: ترکیب دو یا چند شرکت و یکپارچه‌سازی روند کسب‌وکار، کارکنان و محصولات آنان.

عوامل زیادی در پروسه ادغام شرکت‌ها نقش دارند. جان کیمبرلی، استاد مدیریت در دانشکده وارتون، عقیده دارد که بسیاری از مدیران ارشد فقط به بخش‌های مالی ادغام توجه دارند. جنبه‌های غیرمالی و به ویژه روانی‌این امر آن طور که باید مورد ملاحظه قرار نمی‌گیرند. در‌این راستا، کیمبرلی و حمید باچیخی، استاد دانشکده کسب و کار ESSEC فرانسه، به تازگی مقاله‌ای پیرامون اشتباهات رایج در ادغام شرکت‌ها منتشر کرده‌اند. آنها در مقاله «چگونه جمع دو تا یک برابر است با یک: نقش محوری هویت در ادغام شرکت‌ها»، مشخصا به بحث پیرامون یکپارچه‌سازی هویت شرکت‌ها می‌پردازند. نویسندگان مقاله، پس از واکاوی مشکلات ‌این امر، به ارائه چهار پیشنهاد کاربردی می‌پردازند.


برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر