مترجم: مریم حاجی علیرضا
منبع:strategy+business
آیا کمپانی شما دارای یک استراتژی مشخص است؟ به اعتقاد فریک ورمولن استاد استراتژی و مدیریت بین‌الملل، اکثر اوقات این‌طور نیست. او معتقد است آنچه به عنوان استراتژی یک شرکت تصور می‌شود، غالبا چیزی بیش از یک پندار واهی نیست. او برای ادعای خود به 5 دلیل عمده در این مقاله اشاره می‌کند.

اکثر کمپانی‌ها دارای استراتژی مشخصی نیستند، البته من آمار دقیقی برای اثبات نظریه خود ندارم (البته اگر فرض کنیم که به دست آوردن چنین آماری ممکن باشد). اما من کمپانی‌های زیادی را بررسی کرده‌ام


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۱ |

مترجم: مریم رضایی
منبع: وارتون
اقدام شرکت یاهو به استخدام ماریسا میر - مدیر اجرایی معروف و مبتکر سابق شرکت گوگل - به عنوان مدیر عامل جدید خود، شبیه یک کودتا است. کارشناسان می‌گویند میر به زودی کاربران و آگهی‌های جدیدی را جذب می‌کند و ابتکار در تولید را برای شرکت یاهو از سر خواهد گرفت.

لارنس ربینیاک، استاد مدیریت وارتون، با طرح این سوال که آیا میر می‌تواند در نهایت ناجی سحرآمیز


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ |

كسب‌وكارهاي كوچك
مترجم: مریم رضایی
منبع: Entrepreneur
مدیرانی که فقط اجازه می‌دهند اطلاعات مثبت در وبلاگ موسسه آنها به اشتراک گذاشته شود، افرادی سطحی‌نگر جلوه می‌کنند که می‌خواهند نظرات خود را تحمیل کنند. مشتری معمولا این گونه مدیران را دوست ندارد.

مطالعات جدیدی تحت عنوان «وبلاگ، وبلاگ نویس و شرکت: آیا نظرات منفی کارمندان به نتایج مثبت 
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ |


نویسنده: کارمن نوبل
مترجم : شایان غیاث الدین
وقتی شرکت اپل جدیدترین آی‌پد خود را روانه بازار کرد، متخصصان و عموم مردم انتظار داشتند که نام آن «آی‌پد ۳» باشد؛ همانطور که سری دوم این محصول آی‌پد ۲ نامگذاری شده بود، اما اپل این محصول را «آی‌پد جدید» نامید.

تعدادی از منتقدان آن را تضعیف نام تجاری تعبیر کردند، اما دیگر منتقدان این اقدام اپل را تلاشی سنجیده برای قرار دادن آی‌پد در جایگاهی همچون جایگاه مَک دانستند: این رایانه‌ها همواره با حفظ نام قبلی ارتقا داده می‌شوند. در حالی که، ارتقای گوشی‌های تلفن همراه اپل با تغییر شماره آن همراه است.

«تعدادی از مشتریان مشخصات جدید محصول را می‌خوانند، اما همه آنها به نام جدید آن 


برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ |


برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ |

20 ماهگي «يارانه نقدي»؛ بهانه‌اي براي تحليل تاثيرات مربوطه:
ارزيابي تبعات اقتصادي/اجتماعي پرداخت يارانه نقدي در يك جامعه روستايي

اصغر پاشازاده*
نمونه موردي: دهستان آزادلو در استان اردبيل
نتايج اين تحقيق آماری، به زبان ساده:
نتايج اين تحقيق آماري، نشان مي‌دهد كه در دهستان مورد بررسي (دهستان آزادلو در استان اردبيل)، پرداخت يارانه نقدي، تاثيرات اقتصادي و اجتماعي زير را به دنبال داشته است:


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۱ |


گروه تاريخ‌اقتصاد- آنچه مي‌خوانيد بخشي‌از متن نامه‌اي است كه ذكاء‌الملك فروغي در 17 دسامبر سال 1919 به وقارالسلطنه نوشته و طي آن به قرارداد 1919 ايران و انگليس انتقاد كرده است. براساس قرارداد 1919 تمام امور كشوري و لشكري ايران زير نظر مستشاران انگليسي و با مجوز آنان صورت مي‌گرفت:

قربانت شوم روزگار و هرچه در وي هست بس ناپايدار است... اما اميدوارم سحر نزديك باشد. ملت ايران اگر وجود داشت، اگر در ايران افكار عامه موثر بود، آيا دولت ايران جرات مي‌كرد اين قرارداد اخير را با انگليس ببندد؟ آيا دولت انگليس جرات مي‌كرد چنين ترتيبي را به دولت ايران تحميل كند؟ اگر بدانيد در فرنگستان و آمريكا از بسته شدن قرارداد چه محشري برپا شد. اگر مي‌ديديد انگليس‌ها در عين اينكه خود را از تك و تا نمي‌اندازند چقدر متزلزل و نگران بودند و هستند اما چه فايده ملت ايران كه در بين نيست. ايراني‌ها كه نمي‌خواهند داخل آدم باشند ديگران هم كه كاسه گرم‌تر از آش نمی‌توانند بشوند. بسیار خوب، گذشته گذشت در آینده چه خواهیم کرد؟ ملت ایران، مجلس شورای ایران، با این قرارداد چه برخورد خواهد کرد؟ می‌شنوم علما در تهران بر ضد قرارداد کاغذ مهر می‌کنند و افکار در هیجان است. اینها همه صحیح، اما چه می‌خواهند بکنند؟ فرض می‌کنیم قرارداد باطل شد. بعد از آن چه می‌کنیم. برای زندگی خودچه فکری کرده‌ایم؟ چه طرحی ریخته‌ایم؟ کارهای خودمان را به که می‌سپاریم؟ چه اشخاصی بر سر کار می‌آوریم؟ از آنها چه می‌خواهیم؟ چه دستور به آنها می‌دهیم؟ چه وسیله برای کار کردن آنها فراهم می‌کنیم.... کار دنیا شوخی نیست، جدیت می‌خواهد، عقل می‌خواهد، دلسوزی برای مملکت می‌خواهد. اگر این چیزها در ما نیست باید آن را فراهم کرد و وقتی که این صفات جمع شد آن وقت به کار کردن مشغول شد تا وقتی که جماعتی بالنسبه مهم با طرح عاقلانه و جدیت نامه در مملکت متفقا در صدد اصلاح کار نباشند، هیچ کار نخواهد شد و روز به روز بدتر می‌شود و بنابراین این به عقیده بنده اول از همه این کار را باید صورت داد. اگر می‌شود و اگر نمی‌شود بیخود نباید زحمت کشید که هدر است و اگر کاری باید کرد همین است که مقدمه آن کار فراهم شود و البته به خاطر دارید که سابقا هم وقتی که من در تهران بودم همین نظر را داشتم و کسی با ما موافقت نداشت. ده سال دیگر هم که بگذرد باز در همان مرحله خواهیم بود و غصه خواهیم خورد.
منبع: مجله يغما، آذرماه1354

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ |

يكي از وظايف مديريت بازاريابي اداره كردن انواع تقاضاست. از آنجا‌كه در اثر مرور زمان، تقاضاي مشتريان تغيير مي‌كند، مديريت اين تقاضا براي نيل به هدف‌هاي شركت‌ امري ضروري است.

تقاضاي تنزلي: منظور اين است كه ميزان تقاضا براي محصول شركت رو به كاهش و تنزل است. در اين حالت، مديريت بازاريابي بايد در جست‌وجوي پاسخ به اين سوال باشد. «آيا 
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ |

آل ريس، استاد و نويسنده پرآوازه حوزه بازاريابي است. او در سال 1994 به همراه دخترش، لورا موسسه مشاوره ريس‌اندريس را در نيويورك تاسيس كرد. سه سال بعد و در سال 1997 اين موسسه به آتلانتا در جنوب شرق آمريكا نقل مكان كرد و هم‌اكنون در اين شهر به فعاليت خود ادامه مي‌دهد.

ريس به همراه دخترش سفرهاي متعددي به كشورهاي مختلف جهان داشته‌اند و از شيلي تا چين، از هند تا اندونزي به گسترش و بسط بازاريابي كمك‌هاي شاياني كرده‌اند و مشاور شركت‌هاي بزرگي چون مايكروسافت، فورد، ديزني، مرك و ... بوده‌اند.
در اين زمينه، گفت‌وگويي با وي صورت گرفته كه بخشي از آن را مي‌خوانيد:

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ |


علل بحران‌های سیاسی و اقتصادی در جوامعی چون ایران قبل از انقلاب تنها به دخالت‌های استعماری محدود نمی‏شد؛ چرا‌که نفوذ و دخالت بیگانگان بدون وجود زمینه‏های داخلی ناممکن یا دشوار است.

هم ساختار پدرسالاری رژیم پهلوی که روابط قدرت را به شکل عمودی تعیین می‏کرد و هم ساختار افقی قدرت بین نخبگان و عوامل سیاسی مانع از رشد و توسعه یک اقتصاد ملی و شکوفا بود. از همین رو حتی اگر شاه و عوامل سیاسی او قصد ایجاد رشد و توسعه در نهادهای اقتصادی و خروج از بحران‌های سیاسی و اقتصادی را داشتند، این موضوع تحت‏الشعاع ساختار قدرت قرار می‏گرفت. بحران‌های ناشی از اصلاحات ارضی، استقراض خارجی، بیکاری، تشتت سیاست‌های تجاری، رقابت‌های سیاسی نخبگان، ناهماهنگی سازمان‌ها و وازتخانه‏های حوزه اقتصاد و تجارت، عدم سرمایه‏گذاری خصوصی و… سرانجام باعث شد که رژیم شاه به تاسیس وزارت اقتصاد در سال ۱۳۴۱ شمسی با وزارت علینقی عالیخانی مبادرت کند. این اقدام نه تنها موسسه‏های اقتصادی دولتی و خصوصی را متاثر می‏ساخت بلکه بر قدرت سیاسی و اقتصادی درباریان و دیوان سالاران رژیم پهلوی نیز تاثیر مستقیم داشت. از همین رو با قدرت گرفتن وزارت اقتصاد و ایجاد یک نهاد قدرتمند بوروکراتیک در امر سیاست‌گذاری صنعتی و تجاری، به محض بهبودیافتن ترازهای مالی دولت و افزایش درآمدهای نفتی، شاه، زمینه‏های استعفای عالیخانی و سپس انحلال وزارت اقتصاد را فراهم ساخت. به این ترتیب نظام سیاسی دوران پهلوی نشان داد که حتی شکوفایی اقتصاد ملی تحت‏الشعاع خدمت به علایق سیاسی حکومت پدرسالارانه شاه و خاندان و خادمان اوست. ولی نصر، استاد دانشگاه قاهره در این مقاله به مساله بحران ساختارهای اقتصادی در دولت پهلوی پرداخته است.

***
در سال ۱۹۶۳ وزارت اقتصاد (به طور مستقل) تاسیس شد و با وزارت علینقی عالیخانی که تحصیلکرده فرانسه بود، عملکرد مثبتی در توسعه اقتصادی، ایجاد بخش خصوصی و طبقه متوسط کشور داشت. این وزارتخانه به ثبات اقتصادی اعتبار داد، سرمایه‎گذاران را امیدوار کرد و برنامه صنعتی شدن را نهادینه کرد؛ به طوری که هر ناظری آن را یک انقلاب صنعتی کوچک می‎‏نامید؛ ولی این مساله، مخالفت برخی گروه‏ها و کشورها را علیه وزارت اقتصاد و سیاست‌های عالیخانی به همراه داشت که از آن جمله‎‏اند:
۱- دربار و اعضای سلطنتی، دوستان محفلی شاه و هویدا و طبقات تجاری سنتی و افزون‎خواهان، چرا که قدرت آنها را کاهش داد.
۲- انحصارطلبان و بازرگانان یا همان صاحبان منافع، به دلیل اینکه واردات را محدود کرد.
۳- سیاست‌های اقتصاد عالیخانی مخالفت آمریکا را برانگیخت؛ چرا که وی رابطه اقتصادی مثبتی با بلوک شرق برقرار کرده بود. چنانکه ذوب‌آهن اصفهان نتیجه سیاست‌های عالیخانی بود.
۴- مخالفت طبقه پایین، با این توضیح که سیاست‌های وزارت اقتصاد باعث ایجاد یک طبقه از نخبگان صنعتی جدید مثل خیامی‏ها و لاجوردی‌ها شد که این مساله پیامدهای سیاسی‏ای داشت که آشکارترین آن، کمک به توسعه اقتصادی نابرابر و تغییر نابرابری از سال ۱۹۶۰ به بعد بود.
این مخالفت‌ها باعث استعفای عالیخانی شد و هوشنگ انصاری جانشین او شد که عملکرد بسیار متفاوتی با او داشت. در سال‌های
۱۹۶4 - ۱۹60 آشوب سیاسی در ایران به وجود آمد؛ به همین خاطر رژیم حاکم، ائتلاف طبقات مالک را از طریق اصلاحات ارضی از بین برد. این تحول سیاسی، بی‏ثباتی‌ها را به دلیل واکنش به تحول اقتصادی اواخر دهه ۱۹۵۰ تسریع کرد. دولت قرارداد معینی را با صندوق بین‏المللی پول (IMF) بست که اقتصاد را به رکود اقتصادی طاقت‏فرسا و بحران موازنه پرداخت‌ها در طول سال‌های ۱۹62- ۱۹60 هدایت کرد.
سیاست‌های دولت بعدی باعث کاهش سریع میزان سرمایه‏گذاری شد. حکومت سعی کرد رشد را از طریق وام‌های خارجی بالا ببرد؛ به همین دلیل در پایان سال ۱۹۶۲ حدود ۱73 - ۱60 میلیون دلار قرض خارجی داشت. در دسامبر ۱۹۶۲ معیارهای ثابتی جهت حمایت از سرمایه‏گذاری خصوصی تعیین شد. با این وجود، سرمایه‏گذاری خصوصی افزایش نیافت.
به هر حال، بحران‌های اقتصادی قبل از برنامه‏های ثابت ادامه یافت. بیکاری بیشتر شد و باعث تنش سیاسی در آن زمان شد. شایعات زیادی که رژیم را تهدید می‏کرد، زودتر از موعد به وقوع پیوست. این مسائل‌ شاه را متقاعد کرد که نمی‏تواند از عهده یک بحران اقتصادی طولانی مدت برآید، به ویژه از عهده اصلاحات ارضی که با تضاد جدی‏ای روبه‏رو شده بود. عمق بحران اقتصادی و تاثیرش بر سیاست‌های ملی، نخبگان سیاسی را به سرعت متقاعد کرد که رشد اقتصادی به دلیل حیات رژیم، ضرورت دارد.
در سال‌های ۱۹62 - ۱۹۶0 شرایط سخت صندوق بین‏المللی، کشمکش را میان سیاست‌گذاران اقتصادی ایران به وجود آورد که از یک سو، اختلاف شدید در دولت و بین وزارتخانه‏های بازرگانی، دارایی و کشاورزی و از سوی دیگر، اختلاف میان سازمان برنامه‏ریزی و وزارت صنایع و معادن بر سر سیاست‌های تجاری و توسعه را دامن زد.
رقیبان بر سر این موضوع اختلاف داشتند که چطور نقش تعرفه‏ها را در برنامه‏ریزی تفسیر کنند. گروه نخست به خصوص وزارت بازرگانی کاربرد تعرفه‏ها را به عنوان یکی از منابع دولت مطلوب می‏دانست؛ در حالی که سازمان برنامه‏ریزی و وزارت صنایع تعرفه‏ها را به عنوان راهی برای افزایش صنعتی شدن و پایین آوردن کسری مالی تلقی می‏کرد. این اختلاف اصولی در سیاست تجاری به یک مجادله در مورد هزینه‏ها در سال‌های ۶8 - ۱۹۶7 و ۶3 - ۱۹۶2 تبدیل شد.
مطلوب وزارتخانه‏های بازرگانی و دارایی این بود که چنین طرحی حذف شود تا تضاد بر سر توسعه کاهش یابد؛ از این رو، طرح پروژه‏های موقتی را جایگزین آن کردند که بر اساس آن مقرر شد پروژه‏ها توسط موسسه‏های دولتی اداره شود تا این اختلاف مرتفع شود. در همین راستا قضیه طراحی گسترده تحولات صنعتی جهت بهینه‏سازی صنعتی و رشد منتفی شد.
سازمان برنامه، هزینه‏های گسترده توسعه را به امید رقابت با کسری‌های بودجه قبول کرد. این سازمان همچنین تصمیم گرفت تا بر طرح تمرکز کند و نظارت مستقیم بر رشد صنعتی را بر عهده گیرد. مدیران سازمان برنامه صفی اصفیا، سیروس سامی، منوچهر گودرزی، غلامرضا مقدم، خداداد فرمانفرماییان و بهمن آبادیان چنین استدلال می‏کردند که سیاست‌گذاری موقتی و برنامه‏ریزی با ترازهای مالیاتی و اعتباری به زودی در حل بحران‌ها شکست خواهد خورد؛ چرا‌که برای این کار تغییرات ریشه‏داری لازم است. استدلال آنها بر تمرکز قدرت در یک نهاد سیاست‌گذار قدرتمند بود. مجادله‏های داغ بین وزیر دارایی، عبدالحسین بهنیا و متحدش، وزیر کشاورزی، حسن ارسنجانی و مدیر سازمان برنامه، صفی اصفیا سیاست‌گذاری اقتصادی را فلج کرد و کابینه را با مشکل مواجه ساخت.
شورای عالی اقتصاد، با ریاست شاه مجادله‏های بی‎پایانی را بر سر این که چه کسی باید سیاست اقتصادی ایران را تعیین کند، آغاز کرد. نوع و ماهیت بحث‌ها ضربه‏ای برای رهبران سیاسی (شاه، وزیر پیشین و دیگر مقامات بلندپایه دولتی) به شمار می‏رفت که با فقدان مکانیسم‌های قابل توجهی که لازمه رشد اقتصادی بودند، روبه‏رو شدند. همچنین به نظر می‏رسید که نزاع بین موسسه‏های دولتی، خطرات سیاسی نیز به دنبال داشته باشد. به هر حال، این بحث‌ها رشد اقتصادی را به تاخیر انداخت و موجب بحران‌های اقتصادی شد.
واضح بود که انگیزه‏های سرمایه‏گذاران به طور موثری کم شده است؛ به این خاطر که دولت هیچ سیاست روشنی نداشت و هیچ موسسه مسوولی نیز موجود نبود. کشمکش بین سازمان برنامه و وزارتخانه‏های دیگر بر نیاز برخی تغییرات اداری تایید می‏کرد تا بحث‌ها محدود شود و وحدت و یکپارچگی به برنامه داده شود. رژیم حاکم مجبور بود تا جو مناسبی برای رشد و صنعتی شدن ایجاد کند و نظم نهادین مورد نیاز آن را طراحی نماید. سرانجام بعد از چند ماه بحث و گفت‎وگو در سپتامبر ۱۹۶۲ سازمان برنامه‏ریزی در مباحثه پیروز شد. در این هنگام، سومین برنامه بودجه به جز بخش کوچکی از آن مورد تایید دولت قرار گرفت. محمدرضا پهلوی با گسترش حوزه سازمان برنامه اظهار کرد که او از توسعه و یکپارچگی برنامه اقتصادی طرفداری می‏کند. اگرچه موقعیت سازمان برنامه‏ریزی بر اساس خواست وی طراحی شده بود تا طرح تحول صنعتی را تنظیم کند وبه سرعت ایران را به رشد مطلوب برساند.
میراث سازمانی
مشاجره‏ها باعث ایجاد یک بوروکراسی کارآ شد و این مساله نیز موجب توسعه سریعی شد که قبل از سال ۱۹۳۰ وجود داشت. در این هنگام عبدالحسین ابتهاج، تکنوکرات تکرو برنامه یکپارچگی توسعه را به اصلاح بوروکراسی متصل کرد و استقلال سیاست‌گذاری را از فشار سیاسی و افزون‌‏خواهی آزاد کرد. این مشاجره‏ها منجر به ایجاد سازمان برنامه‏ریزی در سال ۱۹۴۸ (و بعدها سازمان برنامه و بودجه) شد که ابتهاج ریاست آن را در سال‌های ۱۹۵۴ - ۱۹۵۹ بر عهده داشت.
ابتهاج، آشکارا مطرح کرد که یکی از مشکلات رشد در ایران فقدان ساختارهای بوروکراسی مستقل و شایسته است. با این حال او قادر نبود، شاه و رهبران سیاسی را متقاعد نماید. محمدرضا پهلوی در ابتدا، استقلال سازمان برنامه را از کابینه و سپس مجلس پذیرفت و از برنامه‏ریزی آن حمایت کرد. سرانجام او ابتهاج را از قدرت و مقام سازمان برنامه‏ریزی با نظارت کابینه برکنار کرد و سیاست‌گذاری را به سوی افزون‌‏خواهی هدایت کرد. هرچند بحران‌های اقتصادی سال‌های ۱۹۶۰ - ۱۹۶۲ شاه و رهبران سیاسی را مجبور کرد که دوباره این مساله را بررسی کنند. رژیم حاکمی که تنها بعد از سه سال، استقلال سازمان برنامه را از بین برد، مجبور شد تا ایجاد یک سازمان اقتصادی مستقل را مورد بررسی قرار دهد.
ولي نصر
مترجم: حسن شمسيني غياثوند
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نگاهی به استراتژی‌های اقتصادی پهلوی دوم-2
عالیخانی و وزارت اقتصاد

نوامبر ۱۹۶۲ اسدالله اعلم، نخست‏وزیر وقت یک کنگره اقتصادی شامل ۱۲۵ نماینده از موسسه‏های اقتصادی مختلف برای بحث و گفت‏وگو در مورد حل بحران‌های اقتصادی تشکیل داد. به تدریج، نظر اکثریت بر آن شد که وزارتخانه‏های بازرگانی و صنایع و معادن برای تشکیل یک وزارتخانه بزرگ در یکدیگر ادغام شوند. بیشتر آنها به آلمان و ژاپن اشاره می‏کردند که دارای عقلانیت تجاری و صنعتی هستند و مجموعه درآمد و پرداخت دولت به وسیله گروه سیاست‌گذاری اقتصادی مشابهی کنترل می‏شود.


از آن پس، این موضوع مورد بحث قرار گرفت که رشد و تحولات صنعتی نیازمند ایجاد یک بوروکراسی شایسته و مستقل است. به این دلایل، وزارت اقتصاد در فوریه سال ۱۹۶۳ ایجاد شد. وزارت جدید با نخستین وزیر خود -علینقی عالیخانی- قدرت زیادی پیدا کرد. روبه‏رو شدن با اعتراضات سیاسی در اوایل دهه ۱۹۶۰، محمدرضا پهلوی را علاقه‏مند کرد که به ابتکارات اقتصادی جدیدش آهنگ ملی‏گرایی بدهد؛ زیرا این احساس به طور گسترده وجود داشت که شاه اصلاحات ارضی را به وسیله ایالات‌متحده آمریکا انجام دهد. همچنین، سازمان برنامه‏ریزی که بر سرمایه‏گذاران نظارت می‏کرد، به شدت به یک گروه از مشاوران آمریکایی وابسته بود؛ بنابراین شاه چنین تصمیم گرفت که مسوولیت صنعتی شدن نباید با تکنوکرات‌های تحصیلکرده آمریکایی باشد. جست‏وجو برای یافتن یک نامزد مناسب، رهبران سیاسی را به سوی عالیخانی که تحصیلکرده فرانسه بود، رهنمون کرد. عالیخانی با رفتار پیش‏بینی‏ناپذیر خود توانست هم اختیارات وزارتخانه بزرگ جدید را در جهت کنترل بر فعالیت افزایش دهد و هم این که خودش، شاهد نقطه ضعف بوروکراسی اقتصادی باشد. وزارت در اوایل کار، مورد حمایت زیاد شاه قرار گرفت؛ چرا که بوروکراسی جدید را وسیله‏ای برای تحقق رشد و تحول صنعتی می‏دید. عالیخانی قدرت وسیعی به کارآمدی سیاست‌گذاری اقتصادی و قوانین و موسسه‏های مرتبط به آن بخشید. همچنین او محدودیت‌های مشخصی را جهت جلوگیری از افزون‌‏خواهی و سوء استفاده از قدرت به وجود آورد تا این که بتواند نگرش‌های جدیدی در سیاست‌گذاری را به مرحله اجرا درآورد.
حمایت گسترده پهلوی دوم از وزارت اقتصاد، بوروکراسی‌های دیگر را تشویق کرد تا به بوروکراسی جدید کمک کنند. شاه به افزایش توانایی وزارت کمک کرد و از توسعه سیاسی حمایت کرد. به اين ترتیب او می‏خواست سلطنت کند و به وزارت اقتصاد اجازه داد که در قلمرو اقتصادی حکومت نماید و مشروعیت و فضایی جهت سیاست‌گذاری فراهم كند. به علاوه، محمدرضا پهلوی قدرت خود را به هزینه نخبگان قدیمی تثبیت کرد؛ نخبگانی که او را در جهت تقویت تکنوکراتی پیشرفته‏ای هدایت می‏کردند.
این نخبگان در ادارات اقتصادی کشور متمرکز شده بودند. هدف اصلی وزارت اقتصاد اداره درازمدت سیاست‌گذاری صنعتی بود. سعی وزارت بر این بود که این امر را به وسیله تشویق صنایع داخلی انجام دهد. برای این هدف از استراتژی صنعتی جایگزینی واردات (ISI) استفاده کرد. این استراتژی، به طور گسترده توسط کشورهای جهان سومی استفاده می‏شد که شروع به صنعتی شدن کرده بودند. این شیوه شامل سرمایه‏گذاری بخش‌های خصوصی و دولتی در پروژه‏های صنعتی جدید می‏شد و بعدها، شامل محدودیت‌هایی بر واردات، تخصیص اعتبار، یارانه‏ها، مالیات و نرخ‌های تبادلی شد. این انتظار می‏رفت که ترکیب برنامه‏ریزی و نظام حمایت، تحولات صنعتی را تسهیل کند؛ اما نه‌تنها انتظارات از این استراتژی برآورده نشد؛ بلکه باعث افزایش اختیارات سیاسی برنامه‎ریزان در سال ۱۹۷۰ و سرانجام باعث عدم کارآیی توسعه نابرابر و محدودیت بر صنعتی شدن و دخالت نهادینه‏شده حکومت در اقتصاد شد.به علاوه، این استراتژی به عنوان شکل جدیدی از نظام حمایتی و افزونه‏خواهی مطرح شد. وزارت اقتصاد، جهت منابع مالی را به سمت حمایت از عوامل اقتصادی جدید به هزینه قبلی آن تغییر داد؛ اما این نقطه ضعف‌ها برای برنامه‏ریزان آن زمان ایران و همچنین کشورهای جهان سوم مشخص نبود و به (ISI) در ایران زمان به عنوان شکلی از حمایت‏گرایی نگریسته می‏شد که می‏توانست جهش به سوی توسعه را تسهیل کند.
در دوران شکوفایی وزارت (۱۹۶9 - ۱۹۶3)سیاست‌های آن موفقیت‏آمیز تلقی می‏شد؛ چون آنها به ثبات اقتصادی اعتبار دادند، سرمایه‏گذاران را امیدوار کردند، برنامه صنعتی شدن را نهادینه کردند، برخی از فشارهای اقتصادی و مالی را کاهش دادند و به اهداف توسعه‏ای رژیم به خصوص به هدف درخواستی شاه یعنی صنعتی شدن خدمت کردند. همه در برهه زمانی ۱۹۶۹ بر این عقیده بودند که هیچ دلیلی برای شاه و رهبران سیاسی وجود ندارد که از اداره اقتصاد ایران ناراضی باشند. در حقیقت، از دیدگاه آن زمان عملکرد وزارت، موفقیت‏آمیز تلقی می‏شد و فراتر از هر اختلاف نظری، هر ناظری آن را یک انقلاب صنعتی کوچک می‏نامید.
به علاوه، عالیخانی دارای محبوبیت و شهرت زیادی شد و از طرف موسسه‏های اقتصادی و بخش‌های خصوصی مورد حمایت قرار گرفت و به عنوان یک رقیب توانمند و شایسته معرفی شد. با این حال، این نتایج مثبت برای تضمین ادامه حمایت از وزارت کافی نبودند. درگیری‌های سیاسی نشان داد که آن درگیری‌ها اهمیت بیشتری از نتایج سیاستگذاری دارند.
عقب‏نشینی وزارتخانه؛ سیاست‌های حکومت نئوپاتریمونیال
اگرچه قدرت سیاسی در دوران مورد بحث به زور در دستان شاه متمرکز بود؛ اما تصمیم‏گیری تحت‌تاثیر مقامات دولتی، اعضای خانواده‏اش، دربار، مشاوران و دوستانش انجام می‏گرفت. بازیگران در این رقابت سیاسی سعی می‏کردند، نظر محمدرضا پهلوی را در موقعیت‌های سیاسی مختلف با توجه به منافع خود و جهت افزایش دسترسی به منافع و رانت پیش ببرند. پیشرفت وزارت اقتصاد بر توزیع منابع حکومت تاثیر گذاشت؛ به همین دلیل فعالیت سیاسی شدیدی را به وجود آورد.پیشرفت این وزارت باعث تغییرات نهادینی شد که خواهان نوع متفاوتی از دخالت دولت در اقتصاد بود و همچنین به دگرگونی اتحاد بین طبقات تجاری سنتی و نخبگان صنعتی بخش خصوصی جدید اشاره داشت و وزارت، حمایت اقتصادی‏اش را بر تقاضاهای بازده‏دار و رشد متمرکز کرد. این تغییرات، موجب تضاد میان آنهایی که تحول صنعتی را با کاهش دسترسی به منابع و رانت یکسان می‏دانستند و آنهایی که امکانات جدیدی را برای افزونه‏خواهی در آن می‏دیدند، شد. زمانی که وزارت، عملکرد خود را گزارش داد، سیاستگذاری خود را با توجه به موسسه‏های حکومتی عنوان کرد. همین مساله باعث دخالت در ساختار پاتریمونیال قدرت شد. این نزاع‌های آشکار باعث تسریع عدم کارآیی وزارت شد؛ چرا که سیاستگذاری وزارت، نوعی سیاستگذاری منطقی ـــ قانونی در مقابل ضروریات پاتریمونیالی سلطنت بود؛ به همین دلیل حمایت سیاسی از وزارت کاهش یافت و باعث به خطر افتادن استقلال وزارت در سال ۱۹۶۹ شد. خصلت سیاست‌های حکومت به خوبی، ساختار فرصت طلبانه‏ای را که ویژگی ذاتی رژیم پاتریمونیال است، آشکار کرد.
فشار از طرف صاحبان منافع
نخستین مخالفت با وزارت اقتصاد از طرف انحصارگران و بازرگانان مطرح شد. بازرگانان بازاری به عنوان اولین سرمایه‏گذاری (ISI) از محدودیت‌ها و موانع آن ناراضی بودند. بازار در آن زمان، به طور گسترده‏ای از واردات کالاهای مصرفی و تجاری در مبادلات خارجی بهره‏مند می‏شد. نظارت‌های جدید و قوانین حکومتی در مورد نرخ‌های مبادله‏ای و تجاری قصد حمایت از (ISI) را داشتند که این مساله به عنوان حمله مستقیم به بازار تفسیر می‏شد. روابط سنتی بازرگانان باعث شد که دولت در واکنش به آنها دچار مشکل شود.
مهم‏تر از واکنش بازرگانان بازار، واکنش کسانی بود که واردات کالاهای انحصاری را در اختیار داشتند. اعمال تجاری موجود مقدمه‏ای بر افزایش درآمد دولت و ایجاد انحصار بر واردات کالاهای مصرفی گوناگون بود. در سال ۱۹۶۳ وزارت اقتصاد پیشنهاد کرد، اعمال تجاری که مشوق صنعتی شدن هستند و واردات کالاهای غیرضروری را محدود می‏کنند، مورد بازبینی قرار گیرند. این روش، تضاد سازماندهی شده‏ای را در واردات و خط‏مشی سیاسی آن به وجود آورد. مخالفت‌ها از طرف کسانی بود که به دربار، بازرگانان بازاری و مقامات اداری دسترسی داشتند و دلالان و بازرگانان مبادلات خارجی و شخصیت‌های نظامی‏ای که پورسانت‌هایی از اعتبار مجوز واردات دریافت می‏کردند و برخی از متحدان سیاسی آنها که به عنوان پاداش به آنها مجوزهای واردات داده شده بود با گروه‏های اجتماعی مهمی در ارتباط بودند و بعضی دیگر، در بازگرداندن سلطنت در سال ۱۹۵۳ نقش داشتند. سعی و تلاش وزارت اقتصاد در جهت گسترش حوزه کنترل خود بر این بخش‌ها بود.
بنابراین، یک منبع قوی از مخالفت‌ها برای سیاستگذاری به وجود آمد. وزارت به علت ایجاد مشکلات برای مصرف‏کننده‏ها، اخراج بازرگانان از کار، برنامه‎ریزی غیرمنطقی در محدودیت‌های واردات، ایجاد نارضایتی در مردم و انجام اعمال فساد و رشوه‏خواری مقصر شناخته شد. این اتهامات در سال ۱۹۵۹ به ابتهاج وارد شد و باعث اخراج او از سمتش شد. اعتراضات زیاد، باعث شد که شاه یک کمیسیون تشکیل دهد که وزارت را از اتهامات فساد و رشوه‏خواری تبرئه کرد؛ اما این مساله باعث کاهش انتقادات بر سیاستگذاری وزارت نشد.
این اعتراضات، وزارت را مجبور کرد که ادعای خود را با چندین دلیل به شاه ثابت کند، به عنوان مثال، وقتی که وزارت پیشنهاد کرد، تولید اتومبیل در ایران مطلوب و مناسب است، واردکنندگان اتومبیل در شاه اعمال نفوذ کردند و استدلال آنها این بود که اهداف وزارت غیرممکن و دست نیافتنی است. عالیخانی از شاه شش ماه مهلت خواست. در طول این مدت وزارت ثابت کرد، تولید ماشین در ایران امکان‏پذیر است. بعد از این که شاه متقاعد شد که سیاست‌های وزارت نتایج آشکار و ملموسی ایجاد کرده است، اعتراض‌های واردکنندگان فروکش کرد، به خصوص که این مساله کشور را به صنعتی شدن نزدیک کرد.
اما، اعتراضات دیگری جایگزین اعتراضات واردکنندگان شد. اعتراضات کسانی که می‏خواستند از شکوفایی صنعت بهره‏مند شوند. با این توضیح که سیاست‌های وزارت اقتصاد در جهت گسترش و توسعه اقتصاد و تولید بود که امکانات جدیدی را برای ساختار پولی ایجاد می‏کرد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۱ |

باشگاه منچستریونایتد با انعقاد قراردادی 210 میلیون پوندی رکورد حامی مالی در دنیا را شکست. باشگاه صاحب‌نام انگلیسی با شرکت جنرال موتورز قراردادی هفت ساله به ارزش 210 میلیون پوند منعقد کرده و از فصل 15-2014 با لباس‌های منقش به نام این شرکت به میدان می‌رود. این قرارداد، به طور سالیانه 10 میلیون پوند بیشتر از قرارداد فعلی این باشگاه با AON است.

بر پایه گزارش سان، قرارداد منچستریونایتد با جنرال موتورز به ارزش سالانه 30 میلیون پوند، بالاترین رکورد جذب حامی مالی را به خود اختصاص داده است. پیش از این بارسلونا با «قطر فاندیشن» قراردادی سالانه به ارزش 25 میلیون پوند منعقد کرده بود.

«ریچارد آرنولد»، مدیر بازرگانی باشگاه منچستریونایتد در این خصوص گفت: این یک قرارداد فوق‌العاده بلندمدت برای باشگاه است.
ما فقط 6 هفته با شوورلت شراکت داشته‌ایم، اما آنها ایده‌های خوبی را مطرح کرده‌اند که به نفع هر دو طرف است. این قرارداد همچنین به نفع 659 میلیون هوادار تیم ما در سرتاسر جهان است.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: بازاريابي ورزش
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۱ |

مردم بریتانیا به خودروهای تولید ژاپن بیش از هر خودروی دیگری اطمینان دارند. براساس نتایج نظرسنجی مجله ?What Car تویوتا، هوندا و لکسوس در صدر این فهرست هستند، سوزوکی و سوبارو در رده‌های چهارم و پنجم، و مزدا و میستوبیشی به همراه هیوندای، ساخت کره، مشترکا در رده ششم. از نتایج عجیب این نظرسنجی اینکه بریتانیایی‌ها به لندرور، ساخت انگلستان و خودروهای لوکسی چون آئودی، جگوار و مرسدس چندان اعتماد ندارند و آنها را در میان بدترین‌ها انتخاب کرده‌اند.

چاس هلت، سردبیر مجله ?What Car، می‌گوید: «سازندگان ژاپنی از این نظر بسیار موفق عمل کرده‌اند و این هفتمین سال پیاپی است که هوندا در صدر اتومبیل‌های مطلوب بریتانیایی قرار می‌گیرد.» بر اساس آنچه این مجله منتشر کرده تنها 10 درصد امکان دارد که یک خودروی هوندا طی عمر مفیدش، 3 تا 10 سال، دچار نقص فنی یا هر نوع اخلال در کارکرد شود، در حالی که این رقم برای خودروی شورولت 22 درصد و برای لندرور چیزی حدود 70 درصد است. /تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نهم مرداد ۱۳۹۱ |

مترجم: پیام محجوبی
نویسنده: ژاکلین اسمیت
منبع: Forbes
اولین گام یک فروشنده، جهت داشتن مذاکره‌ای موفق با مشتریان خود، این است که بازار گرمی (به معنای سنتی آن) نکند یعنی به امید فروش کالا یا خدمات، سیلی از اطلاعات را به سوی مشتری احتمالی روانه نسازد.

فروشنده موفق،مذاکره را همکاری در جهت کمک به مشتری می‌داند. ارائه کالا یا خدمات به شیوه سنتی بازار گرمی، به نوعی اتوبانی یک طرفه به سمت مشتری را تداعی می‌کند که تاثیر چندانی ندارد، چرا که واژه‌ها تکراری و حتی زیان بخش به نظر می‌رسند. به خاطر داشته باشید در فرآیند فروش، حتی المقدور از عبارات ادبی و تحت‌الفظی پرهیزکنید.

در بازار گرمی، مشتری احساس می‌کند با اطلاعات، ایده‌ها و محصولات فروشنده بمباران می‌شود که 


برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۱ |

مترجم: نگار ساسانی
بسیاری از تجار بر این باورند که اجرا از استراتژی با اهمیت‌تر است.اما شما نمی‌توانید بدون داشتن استراتژیی دقیق و منظم اجرای شایسته داشته باشید. یک بار شنیدم که تاجری می‌گفت: «استراتژی همان ثمره کار است.»

منظور او این بود که استراتژی تا زمانی که شما به نتیجه مطلوب دست می‌یابید چندان مهم نیست. تجار بسیاری همین‌گونه فکر می‌کنند. وجود این نگرش به علت مربوط ساختن استراتژی با علم تجزیه و تحلیل و مرتبط دانستن اجرا با انجام کارها (فعالیت عملی) است. اغلب تجار ارزش بیشتری برتمام کردن کار می‌دهند تا تحلیل اوضاع. از این دیدگاه، استراتژی می‌تواند عبارتی واضح و روشن و البته برجسته مثل جملات زیر باشد:

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۱ |

محمدحسين رحمتي*
این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهيم اقتصادي به فهم بهتر مساله كمك مي‌كند.

21 مهرماه 1390، خبري را روزنامه دنياي اقتصاد از قول رييس‌ پليس راهنمايي و رانندگي تهران چاپ شد كه پاركبانان حق ندارند از مشتريان پول اضافي دريافت كنند. همچنين وي اعلام كرد كه رزرو جاي پارك به صورت

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۱ |


علیرضا محجوب- خاستگاه اصلی مشروطه؛ یعنی شکل‌دهی اقتصادی بر پایه تولید ملی و رفع تسلط خارجی توفیقی نیافت و قبای کهنه‌ای که بر تن اقتصاد بود، همچنان پوشیده ماند.


باید دانست که انقلاب مشروطه در مفهوم اساسی خود یک انقلاب با تمایلات اقتصادی بود. کسانی که موضوع عوامل اقتصادی در شکل‌گیری این انقلاب را مدنظر قرار نداده‌اند، عوامل اصلی شکل‌گیری انقلاب را ندیده‌اند. مورخان در شمارش عوامل منجر به مشروطه، از ۴ عامل و حرکت نام برده‌اند که دو مورد از آنها کاملا اقتصادی بوده است. جنبش تنباکو، افزایش قیمت قند و فلک کردن تجار، حادثه تاسیس بانک استقراضی روسیه و بی حرمتی به مسلمانان و عکس‌های نوز بلژیکی را از جمله علل موثر در شکل‌گیری نهضت ملی ایرانیان خوانده‌اند که مشاهده می‌شود دو عامل اساسی آن اقتصادی بوده است. همچنین کسب علم که نمونه آن را در اعزام افرادی برای یافتن و کشف فرمول چای مشاهده می‌کنیم از جمله گام‌های نخست در شکل‌گیری این انقلاب بود که پایه‌هایش بر محور «مبارزه با استعمار» و اینکه ما «می خواهیم تجارتمان دست خودمان باشد»، بنا شده بود.
بگذارید گامی به عقب بازگردیم. انعقاد عهدنامه‌های ترکمانچای و گلستان بیش از آنکه سرزمین‌های ما را از کشورمان جدا کند، استقلال اقتصادی را از ما گرفت. وضع تعرفه‌های سنگین بر کالاهای ایرانی و در مقابل، دادن امتیازهای گوناگون تعرفه‌ای به روسیه، تجار و بازرگانان ایرانی را به سختی مستاصل کرده بود. در ادامه این روند، اخذ وام‌های کلان خارجی و در مقابل، دادن امتیازهای اقتصادی گوناگون به کشورهای روسیه و انگلستان، تجارت و اقتصاد کشور را کاملاً در اختیار بیگانگان قرار داده بود. در چنین شرایطی، جنبش تنباکو که صددرصد ماهیتی اقتصادی داشت، منجر به لغو یکی از این امتیازها شد. فراگیری این جنبش که مردم، بازاریان، روشنفکران و روحانیون را کنار هم قرار داد، و حتی به دربار نیز کشیده شد، این امید را برای ایرانیان ایجاد کرد که می‌توان در برابر استبداد ایستاد و به پیروزی‌هایی هم رسید. مورخان هیچ گاه جنبش تنباکو را از انقلاب مشروطه جدا نمی کنند، چون به واقع مشروطه آغاز خود را مدیون واقعه رژی است. فراموش نکنیم که جنبش تنباکو صددرصد اقتصادی بود؛ جنبشی که در آن خود تجار انبارهای تنباکو را آتش زدند تا از انحصار این تجارت پر سود آن دوره در دست خارجی‌ها جلوگیری کنند.
زمین‌داران بزرگ، تجار و صاحبان سرمایه که دست خارجی‌ها را در اقتصاد باز می‌دیدند و انواع و اقسام بی‌قانونی‌ها، مصادره‌ها و غارت‌های دولتی را تهدیدی دائمی برای خود می‌شمردند، شاید نخستین آغازندگان جنبش مشروطه بودند. آنها کسانی بودند که می‌کوشیدند تصویر جدیدی از ایران توسعه یافته عصر سلطنتی نمایش دهند.
در اینجا ذکر یک مطلب کاملا ضروری به نظر می‌رسد. استبداد سیاسی هیچ گاه محقق نمی شود، مگر آنکه پایه‌های خود را بر استبداد اقتصادی بنا کرده باشد. انواع و اقسام تضییع حقوق ایرانی‌ها، مصادره‌ها، غارت‌ها و چپاول‌ها در دوران قاجار که از سوی دربار و حاکمان محلی صورت می‌گرفت، راه را بر هر گونه حرکت مفید اقتصادی بسته بود. استبداد اقتصادی که در آن شاه به تنهایی برای اقتصاد تصمیم می‌گرفت و برای منافع شخصی خود، حاضر به اعطای امتیازهای بی شمار به خارجی‌ها بود، روشن ضمیران و بزرگ سرمایه داران را به این نتیجه رساند که ادامه این وضع، به معنای از بین رفتن کامل اقتصاد ملی و تولید ملی است. بد نیست در اینجا اشاره‌ای به نقش بارز سید جمال‌الدین اسدآبادی، قهرمان مبارزه با تسلط بیگانه در کشورهای مسلمان شود که با راه‌اندازی انجمن‌هایی سعی کرد تا مانع از تسلط بیگانگان بر ایران شود که صد البته نهضت ملی یا جنبش ملی ایرانیان نیز پایه و مدل حرکت خود را از اندیشه‌های وی در عروه الوثقی می‌گیرند، هر چند انجمن‌های دیگری نیز در این دوران همچون انجمن غیبی فعالیت‌هایی داشتند.
در همین زمینه باز هم ذکر اشاره‌ای ضروری به نظر می‌رسد. در ایران معاصر، مستشاران فراوانی از کشورهای خارجی به ایران آمدند تا سر و سامانی به اقتصاد ایران دهند، ولی تنها نامی که در این میان می‌درخشد و ایرانیان با احترام از آن نام می‌برند، مورگان شوستر آمریکایی است، اما دلیل این احترام چیست؟ دلیل اصلی این بود که شوستر بزنگاه‌های اقتصادی ایران را شناخت و با تشکیل ژاندارم مالیه و نیز تصحیح تعرفه‌ها، تلاش کرد تا از دخالت بیگانه در اقتصاد بکاهد و زمینه‌های رشد و بالندگی اقتصاد ملی را فراهم کند و نهایتا هم دیدیم که آنچه سبب خروج شوستر از ایران شد همین خارجی‌ها و در راس آنها روسیه بودند.
به مشروطه که بازگردیم، می‌بینیم که همین گرایش‌ها و ریشه‌های اقتصادی در اوان کار، چه نتایج باشکوهی برای اقتصاد ایران به همراه آورد. حاجی امین الضرب ۳۰ تا ۵۰ کارخانه و صنعت را به کشور آورد، و شعار تولید ملی از تمام ایران به گوش رسید. کازرونی‌ها و اسلامیه‌ها فعال شدند. روحانیون مردم را به خرید کالاهای ایرانی و تولید فراخواندند و بعضا حتی کالاهای خارجی را تحریم کردند. حضور زمین داران و تجار و بازرگانان در مجلس اول، تصمیماتی مهم را برای اقتصاد ایران به همراه داشت. روند گرفتن وام خارجی کند شد و متقابلا روند اعطای امتیاز به کشورهای دیگر متوقف شد، اما این دوره چندان دراز نبود و گل همین پنج روز و شش بود. دخالت‌های بیگانگان که به شکل عریان از سوی روسیه در حمایت از محمدعلی شاه به چشم خورد، برخی اشتباهات تاکتیکی در اردوی مشروطه خواهان و مجموعه‌ای از سایر عوامل سبب شد تا شاهد ظهور دورانی موسوم به استبداد صغیر در کشور باشیم و از پس آن، آنچه فراموش شد اقتصاد و تولید ملی بود.
منبع: خبرگزاری کار ایران ـ ایلنا

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ |

مترجم: مانا مصباحی

هنگامی که خوداشتغال هستید یا به عبارتی خود، صاحب کسب‌وکار هستید،سعی می‌کنید هر مشتری و دلاری را به حساب آورید. حال واکنش شما در قبال ارباب رجوعی که از یک طرف سختگیرند و از طرفی دیگر منبع درآمد کسب و کار شما هستند، چه خواهد بود؟ آیا می‏توانید چنین مشتری‌هایی را رد کنید یا راه بهتری نیز وجود دارد؟

همه ما خواهان حذف مشتری‌های سخت‌گیر در شرایط مناسب آن هستیم، اما این که بگوییم آیا الان زمان مناسب آن فرا رسیده یا خیر، مشکل است. اما به واقع ارباب رجوعان حق دارند سخت‌گیر باشند، چرا که


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۱ |

رییس مرکز آمار ایران تشریح کرد
جزئیات نتایج سرشماری سال 90

 بیشترین رشد جمعیت در بوشهر، کمترین در اردبیل
 افزایش شمار خانوارهای یک و دو نفره
 نسبت جمعیت مردان به زنان 102 به 100
 میانگین سنی ایرانیان حدود 30 سال
دنیای اقتصاد- زهراواعظ: ريیس مرکز آمار ایران جزئیات نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 کشور را تشریح کرد. کاهش نرخ رشد جمعیت



ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سوم مرداد ۱۳۹۱ |



این سخن معروف رزم آرا، نخست وزیر وقت، که گفته است «چگونه می‌توان نفت را ملی کرد بدون اینکه کار‌شناس و پول لازم را برای این کار فراهم نمود؟»

نشان می‌دهد که تحلیل‌های متفاوتی در ارتباط با ملی کردن صنعت نفت وجود داشته و از‌‌ همان دوره تاریخی برخی روند ملی شدن صنعت نفت را چندان واقع‌بینانه نمی‌دانسته‌اند. اما این طرح دکترمحمد مصدق بود که به‌رغم وضعیت بین‌المللی و ارزیابی واقع بینانه از توانمندی‌های داخلی، با فضای سیاسی اجتماعی آن سال‌ها همخوانی پیدا کرد و به تصویب رسید.

حسین آبادیان، استاد تاریخ دانشگاه بین‌المللی قزوین در مقاله‌ای که در سایت تاریخ ایرانی منتشر شده تاکید می‌کند که «آیت‌الله کاشانی معتقد بود که نفت ایران متعلق به ملت ایران است و اعلام ‌کرد که قراردادهای تحمیلی در این مورد ارزش حقوقی ندارد. او با تایید جبهه ملی نیروهای مذهبی را با صفوف نهضت ملی ایران پیوند داد.
به این ترتیب فضای اجتماعی به نفع ملی شدن نفت در حال شکل گرفتن بود. در این فضا علی رزم آرا به‌عنوان نخست‌وزیر برگزیده شد. «رزم آرا برای مهارکردن موج خواسته‌های مردم برای ملی شدن نفت به منصب نخست وزیری رسیده بود، او می‌خواست طرح آمریکايی‌ها را برای تقسیم سود خالص ناشی از درآمد نفت به صورت ۵۰-۵۰ اجرا کند، طرحی که تا قبل از این انگلیسی‌ها به شدت با آن مخالفت می‌کردند. اما رزم آرا موقعی بسیار نامناسب به نخست‌وزیری منصوب شد، مردم شعار ملی شدن نفت می‌دادند و رهبران هم پشت سر مردم راه افتاده بودند، بنابراین امکان هیچ گونه عقب نشینی نبود. شعار تنصیف عواید نفتی به صورت پنجاه- پنجاه هم گامی به عقب محسوب می‌شد، رهبران نهضت ملی به چیزی کمتر از ملی شدن نفت رضایت نمی‌دادند، اما واقعیت این است که معلوم نبود مقصود از ملی شدن نفت چیست؟»
چرایی ملی شدن صنعت نفت؟
با رد شدن اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی در مجلس، نمایندگان در صدد جستن چاره‌ای برای قرارداد نفت جنوب بودند که در دست بریتانیا بود. گروه اقلیت مجلس شانزدهم به رهبری مصدق از ملی شدن صنایع در کشورهای دیگر خصوصا انگلستان مطلع بود. مصدق به خوبی از این موضوع آگاه بود که از لحاظ حقوقی می‌تواند از طریق ملی کردن، قرارداد با شرکت انگلیسی را لغو کند.
محمد علی موحد، محقق و نویسنده کتاب «خواب آشفته نفت» علت ملی شدن صنعت نفت را در سیاست موازنه مثبت دولت ایران می‌جوید. به عبارت دقیق‌تر در صورت دادن امتیازی به انگلستان امتیازی به شوروی هم می‌بایست داده می‌شد. افزون بر این، او وضعیت قراردهای جدید نفتی در دیگر کشورهای جهان را نیز دخیل می‌داند. موحد می‌نویسد: «دولت شوروی امتیاز نفت شمال را می‌خواست. وقتی قرارداد قوام – سادچیکف را مجلس رد کرد برای اینکه موازنه برقرار شود دولت مکلف شد که در مورد نفت جنوب استیفای حق بکند. استیفای حق مصادف شد با زمانی که قرارداد اصل پنجاه- پنجاه در ونزوئلا، امضا شد. وقتی این طور شد عباسقلی گلشائیان [وزیر دارایی وقت] گفت که پنجاه- پنجاه را باید به ما هم بدهند. هر چه آمریکایی‌ها فشار آوردند که اصل پنجاه- پنجاه را بقبولانند انگلیس‌ها زیر بار نرفتند.»
از نظر محمد علی موحد «اگر به موقع آنها اصل پنجاه- پنجاه را پذیرفته بودند، جبهه ملی چیزی بیشتر نمی‌خواست. جبهه ملی هم‌‌ همان را می‌خواست که گلشائیان می‌گفت. وقتی انگلیس‌ها زیر بار نرفتند، مساله نفت سیاسی شد. اعمال نفوذ شرکت سابق نفت هم زمینه کار را به دست می‌داد. اعمال نفوذ آنها بی‌حد بود. نه‌تنها برای انتخاب نمایندگان مجلس، که حتی در انتصاب رییسان اداره‌ها اعمال نفوذ می‌کردند. در چنین وضعی آنها همچنان استنادشان به امتیازنامه بود. خب چه جور از امتیازنامه می‌شد رهایی جست؟ مصدق به عنوان یک آدم حقوقی زیر بار این حرف نرفت. گفت قرار داد یک چیز دو طرفه است. یک طرفه که نمی‌شود لغوش کرد. برای خلاص شدن از امتیازنامه این راه را پیدا کردند که دیدند در ممالک دیگر صنایع را ملی می‌کنند. گفتند شما هم صنعت نفت را ملی بکنید، امتیازنامه خود به خود بلا موضوع می‌شود. ملی کردن جزو حقوق حاکمیت هر ملتی است. من در مملکتم تصمیم گرفته‌ام که نفت دست بخش خصوصی نباشد. من کاری به قرارداد شما ندارم.»
زمینه‌های سیاسی اجتماعی ملی شدن نفت را می‌توان تا دهه‌های پیش از ۱۳۳۰ دنبال کرد. شکست‌های متعدد شاهان قاجار در جنگ‌ها و اعطای امتیازات متعدد به شوروی و بریتانیا و برکناری تحقیر آمیز رضا شاه فرهنگ سیاسی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده بود و وجدان جمعی ایرانیان برای جبران این سرشکستگی‌ها راه دیگری می‌جست. ملی کردن صنعت نفت برنامه‌ای بود که به خوبی با وجدان سرخورده ایرانیان همخوانی پیدا کرد و آنها را برای دفاع از این برنامه بسیج کرد.
در میان کار‌شناسان و تحلیلگران، دیدگاه‌هاي متفاوتی درباره ملی شدن نفت مطرح است. اما دو دیدگاه عمده، گاه تا مرز تعارض و مناقشه پیش رفته‌اند.
یکی از منتقدان اصلی سیاست ملی شدن صنعت نفت و قهرمان آن دکتر مصدق، دکتر موسی غنی‌نژاد، استاد دانشگاه صنعت نفت و اقتصاد‌دان لیبرال است.
غنی‌نژاد در گفت و گو با مجله «مهرنامه» تصریح کرده است که ملی شدن صنعت نفت به «نتایج مخربی» برای کشور انجامید و جبهه ملی در پیش گرفتن این سیاست «باورهای نادرستی» داشته است. از نظر وی در آن سال‌ها، «نوعی تفکر در ایران نضج گرفت که آمیخته‌ای از ناسیوناليسم به معنی میهن‌پرستی افراطی و سوسیالیسم بود که پایه‌های اصلی‌اش را اجنبی‌ستیزی و دولت محوری تشکیل می‌داد. در چنین فضای فکری و احساسی بود که افرادی همچون مصدق با استفاده از شعارهای ملی‌گرایانه و پوپولیستی، موفق شدند سررشته افکار عمومی‌ را در دست گیرند. سیاست‌ورزی آقای مصدق دقیقا از این سنخ بود. مصدق علاقه داشت همواره پیشتاز حرکت عوام باشد. در این فضا، محمد مصدق موفق شد نبض حساسیت افکار عمومی‌ را در دست گیرد. او به صراحت، خارجی‌ها به ویژه انگلیسی‌ها را مسبب همه بدبختی‌های مردم می‌دانست. با طرح چنین شعارهایی، مصدق رهبری جریانی را برعهده گرفت که ما به عنوان جبهه ملی می‌شناسیم.»
به اعتقاد موسی غنی‌نژاد «آنچه تحت عنوان نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران شکل گرفت، برپایه چند تصور نادرست ایجاد شد. نخست اینکه مصدق فکر می‌کرد با خلع ید از انگلیسی‌ها، صنعت نفت ایران برای همیشه به خارجی‌ها وابستگی نخواهد داشت. حال اینکه هنوز هم صنعت نفت ما به سرمایه و توان تکنولوژیک کشورهای مختلف وابسته است.
از نظر غنی‌نژاد مصدق با تحریک افکار عمومی فضای جامعه را به سمتی برد که حرف کار‌شناسان از جمله رزم آرا شنیده نمی‌شد و منتقدان سیاست ملی کردن صنعت نفت به چهره‌های منفی و مورد نفرت مردم تبدیل می‌شدند.
و اما دکتر یوسف اباذری، جامعه‌شناس برجسته و استاد دانشگاه در پاسخ به این اظهارات پس از استدلال‌هاي تئوریک جامعه شناسانه درباره زمینه‌هاي تاریخی ملی شدن نفت به دولتی بودن این کالا حتی در کشورهایی با اقتصاد آزاد اشاره کرده از جمله نروژ و انگلستان. اباذری گفته است «قانون نفت ۱۹۹۸ انگلستان تمام حقوق مالکیت منابع نفتی و گازی بریتانیای کبیر در مناطق خاکی و آبی را از آن مقام سلطنت می‌داند. وزارت تجارت و صنعت مسوول صدور مجوز برای بهره‌برداری از این منابع است. این مجوزها تاریخ معینی دارند و به کسانی داده می‌شود که متعهد شوند بهره‌برداری از منابع نفتی را به حداکثر برسانند... .»
اباذری تاکید کرده است : مصدق زمانی که گاندی ملتی را ملی کرد، حق نداشت نفت را ملی کند؟ همان نفتی که در سال ۲۰۱۲ در کشورهای نروژ و انگلستان دولتی است؟»
دکترهمایون کاتوزیان اقتصاددان و تاریخ نگار برجسته ایرانی نیز رویکرد مصدق را «دموکراتیک» و سیاست ملی شدن نفت را «درست» مي‌داند.
همایون کاتوزیان مدافع سیاست مصدق است و در گفت‌وگو با «دیپلماسی ایرانی» معتقد است نهضت ملی کردن صنعت نفت اساسا به قصد تامین کامل استقلال ایران آغاز شد تا استقرار یک دموکراسی پایدار ممکن شود. از نظر کاتوزیان منظور از ملی کردن نفت درآوردن آن به مالکیت عموم ملت بود که طبعا دولت نظارت آن را بر عهده می‌گرفت، نه دولتی کردن به معنای سنتی. همایون کاتوزیان درباره شخصیت محمد مصدق معتقد است: مصدق تا پایان عمرش مشروطه‌خواه بود و به دموکراسی (که در آن زمان، آن را به حکومت ملی ترجمه می‌کردند) اعتقاد داشت.
او با اشاره به اینکه مصدق طرح ملی شدن نفت را وقتی از مجلس گذراند که هنوز رهبر اقلیت بود تاکید می‌کند که مصدق سیاستمدار درستکار و شرافتمندی بود که یک عمر خواهان استقلال و دموکراسی بود و در تمام عمر نیز بهای سنگین آن را پرداخت. ازنظر کاتوزیان، جنم و مهارت او در رهبری اقلیت خیلی بیشتر از ریاست دولت بود.
در نگاه کاتوزیان رویکرد مصدق رویکرد دموکراتیک بود، او می‌نویسد: «در موضوع اصلاح قانون انتخابات به ویژه بر اثر کوشش و اصرار روشنفکران ملی، مانند خلیل ملکی و نیروی سوم می‌خواست به زنان حق رای بدهد ولی صریحا به او گفتند که چنین چیزی مجاز نیست. مصدق نه می‌توانست انتظار زنان و روشنفکران را نادیده بگیرد و نه در آن شرایط سخت داخلی و خارجی با مخالفت برخي شخصيت‌ها روبه‌رو شود. این بود که به کلی لایحه اصلاح انتخابات را مسکوت گذاشت.»
کاتوزیان برخلاف نظر غنی‌نژاد مصدق را ناسیونالیست سوسیالیست نمی‌داند و معتقد است کسانی که این عنوان را به مصدق می‌دهند نه از ماهیت سیاسی مصدق و نهضت ملی خبری دارند نه از مفهوم ناسیونال سوسیالیسم. کاتوزیان معتقد است که مصدق پیشنهاد بانک جهانی را برای میانجی‌گری در دعوای نفت پیشنهاد خوبی می‌دانست، ولی بعضی از نزدیکان سیاسی او به وی گفتند که اگر این پیشنهاد را بپذیرد ملت خواهد گفت که خیانت کرده است.
از نظر کاتوزیان اگر مصدق با کمی انعطاف مساله نفت را حل می‌کرد، کودتا نمی‌شد و امکان توسعه سیاسی وجود می‌داشت. از سوی دیگر اگر او این کار را می‌کرد، دست کم مقداری از محبوبیت خود را از دست می‌داد.
دکتر شاهین فاطمی، استاد اقتصاد دانشگاه آمریکایی پاریس نیز معتقد است که ملی شدن نفت سند احیای حیثیت ملی ایران بود و به این معنی بود که در تاریخ ایران یک بار دیگر اراده ملی توانست نمودار شود و به رهبری دکتر مصدق به موفقیت برسد.
یکی دیگر از جنبه‌های ملی شدن صنعت نفت، موضوع سهم ۱۶ درصدی ایران در شرکت‌های تابعه نفت انگلیس و ایران در خارج از کشور بود. مصدق در فرآیند ملی‌کردن صنعت نفت ادعای سهم ۱۶ درصدی را کنار گذاشت وهمچنان که منوچهر فرمانفرما کار‌شناس نفت و از نزدیکان مصدق نوشته است: «او (مصدق) گفت که این کار به صلاح ملت ایران است. در واقع او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد.»
در همین راستا پیروز مجتهد‌زاده، استاد ژئوپوليتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران در وبلاگ شخصی‌اش می‌نویسد: ملی کردن نفت به شیوه‌ای که مصدق انجام داد، در عمل به دنیا اعلام مي‌کرد که ایران بر اساس مقررات بین‌المللی فقط آنچه را که در درون مرزهای خود دارد به اختیار گرفته و قبول دارد که نسبت به همه حق و حقوق و مطالبات مربوط به دارایی‌های بین المللی شرکت ملی شده صرف نظر کرده و برای همیشه از طرح قانونی ادعا نسبت به حقوقش در سهام و سود ۵۹ شرکت نفت تابع شرکت اصلی در جهان، به ویژه در سهام و سود شرکت‌های نفتی کشورهای نفتی عربی مانند عراق و لیبی و کویت و قطر که در مجموع می‌توانست از ارزش نفت داخلی بیشتر باشد، خود را محروم ساخته است.
مجتهد‌زاده معتقد است: کار‌شناسان برجسته امور نفتی تقریبا به اتفاق آرا ملی کردن نفت را به سبک و سیاقی که مصدق انجام داد یک اشتباه یا خطای اساسی قلمداد کرده‌اند. دکتر فواد روحانی از جمله دیگر کسانی است که به این موضوع باور دارد. او در کتاب «زندگی سیاسی مصدق در نهضت ملی ایران» رد پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس برای حل بحران نفت توسط مصدق را یک «تاسف» قلمداد کرده و نیز «یک اشتباه بزرگ» دانسته است. دکتر محمدعلی موحد نیز در کتاب «خواب آشفته نفت» می‌گوید: به نظر می‌رسد که موضع منفی مصدق در برابر پیشنهاد تجدید نظر شده آمریکا و بریتانیا اشتباه بوده است.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۱ |


مترجم: نگار ساساني
ما در این مقاله سعی می‌کنیم به چند نکته درباره نگرش و رفتار صحیح با مشتریانی سرسخت و عصبی اشاره
کنیم.

همه ما گاهی مجبور شده‌ایم که با مشتریانی لجباز و عصبی سر و کله بزنیم که البته کاری بسیار آزاردهنده و وقت‌گیر است.حتی گاهی به نظر می‌رسد ما در مواجه با این مشتریان بد اخلاق (و یا به طور کلی مردم) آسیب‌پذیر هستیم، که البته این برداشت اصلا صحیح نیست.

آموختن مهارت‌های آرام‌کننده و حفظ خونسردی به شما کمک می‌کند تا در برابر اهانت و زخم زبان‌های خریداران در امان بمانید و در حالی که خدمات بهتری را به مشتری ارائه می‌دهید، می‌توانید نارضایتی پیش آمده را برطرف کنید.
ما در این مطلب سعی داریم تا به شما هم در کسب مهارت و حفظ خونسردی در برخورد با مشتریان عصبی و سخت‌گیر کمک کنیم.

بهترین راه برخورد با این قبیل مشتریان چیست؟


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۱ |

دانشجویانی سودآور و مدارسی سودمند

مدارس کسب‌وکار در سرتاسر جهان تلاش کرده‌اند تا ثابت کنند که مدیریت در کنار شیمی و فیزیک و ریاضیات، علوم مهندسی و علوم پزشکی، یک علم است.

با وجود اینکه مهارت‌ها و فنون مدیریت که کم کم اهمیت خود را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و صنعتی ثابت کرده است، مدیریت به عنوان یک علم هنوز نتوانسته است توجه عاشقان علم و نظریه پردازان را با خود موافق سازد. به نظر بسیاری از آنان مدیریت یک علم نیست، مدیریت نمی‌تواند اصولی دقیق و جهانشمول ارائه 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۱ |

استعاره‌ها در زندگی بشر کاربرد فراوانی دارند گاهی با یک استعاره کوتاه حجم قابل توجهی از مطلب به مخاطب هدف منتقل می‌شود. شاید اساسی‌ترین نقش استعاره در خلاصه‌سازی است . از آن مهم‌تر، سبب می‌شود با این خلاصه‌سازی، در کسری از ثانیه، در ذهن تصویری داشته باشیم. پس از آن، ذهن می‌تواند به آسانی، به تجزیه و تحلیل بپردازد. موضوعات را عملیاتی کند. یکی از این استعاره‌ها، بازاریابی ویروسی است. در اینجا از “واژه” به سمت معنا حرکت خواهیم کرد. خواهید گفت چرا؟

می‌دانیم ویروس با چسبندگی به سلولها و تغییرات ژنتیکی که درآنها ایجاد می‌کند، سلول مربوطه را به


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه سی ام تیر ۱۳۹۱ |

مترجم: نفیسه هاشم‌خانی
نویسنده: Dave Logan
منبع: سایت www.cbsnews.com
1. در بیش از دو دهه تجربه‌ای که در آموزش مدیران دارم بیشتر مواقع وجود سه واقعیت باعث شگفتی من می‌شد.

اولین مورد این است که مردم معمولا عادت دارند در نقش یک روانشناس آماتور ظاهر شوند. آنها بخش قابل‌توجهی از زمان و نیروی فکری خود را صرف تجزیه‌و‌تحلیل رفتار مدیران خود می‌کنند. در حالی که ممکن است آن اقدامات بدون فکر خاصی از سوی مدیران انجام گرفته باشد. مثلا آنها با خود فکر می‌کنند که چرا مدیر فنجان قهوه خود را در سینک آشپزخانه رها کرده است؟ آیا او انتظار دارد کس دیگری 
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۱ |

مترجم: زهره همتیان
منبع: www.strategy-business.com
قبل از انقلاب صنعتی، اکثر کسب‌وکارها در ایالات متحده متشکل ازواحدهای تک مالکی یا کسب‌وکارهای کوچک خانوادگی بود. در آن روزها، تمام اعضای کسب‌وکار در تماس مستقیم با مشتریان بودند و این شانس را داشتند که به طور ارادی یا غیر ارادی صدای مشتری را بشنوند.

صدای مشتری به ما می‌گوید که چه مواردی در محصولات یا خدمات برای مشتریان ارزشمند است و چه مواردی برای آنها ناراحت‌کننده یا بی‌فایده است. به این ترتیب کسب‌وکارهای کوچک می‌توانستند با متمرکز شدن روی آنچه که برای مشتریان ارزشمند است و کاهش یا حذف آنچه که موجب نارضایتی آنها می‌شد به موفقیت مالی و وفاداری مشتری برسند.

در دنیای به هم پیوسته امروز، ما در اواسط دوره انقلاب مشتری قرار داریم. مشتری امروز برای اینکه قادر به


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۱ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر