مترجم: محسن رنجبر
منبع: كاپيتاليسم مگزين
«در اين مقاله نويسنده مي‌كوشد با تمركز بر پيمان نفتا و تاثير آن بر وضع اقتصاد مكزيك، شرح دهد كه منافع تجارت آزاد تنها در صورتي پديدار مي‌شوند كه نظم خود‌انگيخته بازار در اين ميان حاكم باشد و بازار راه بهره‌گيري از فرصت‌ها و رشد اقتصادي را نشان دهد و اگر قرار باشد كه به شكل هدايت‌شده و هدفمند به منافع تجارت آزاد دست يابيم، ديگر تجارت آزادي در ميان نيست كه نفعي در پي آورد».

در نگاه خرده‌كشاورزي مكزيكي كه به خاطر پيمان تجارت آزاد آمريكاي شمالي (نفتا) از ميدان كسب‌و‌كار بيرون رانده شده، شايد نظريه‌هاي فانتزي اقتصادي درباره منافع «تجارت آزاد» خيلي باور‌پذير نباشد. بر پايه نظريه مزيت نسبي، اگر بر شغلي كه بهتر از هر كار ديگري انجامش مي‌دهيم، تمركز كنيم و بعد محصول‌مان را مبادله كنيم، ثروت همه ما بيشتر مي‌شود. گذشته از هر چيز، اين ثروتمند‌ترين كشور‌هاي دنيا هستند كه سطح بالايي از تخصصي شدن و تجارت را دارند؛ در حالي كه فقير‌ترين مردمان دنيا آنهايي‌اند كه بيش از همه خود‌كفا هستند، غذاي مصرفي‌شان را خود تهيه مي‌كنند و صابون و لباس‌هايشان را خود مي‌سازند.
چنان كه آدام اسميت در «ثروت ملل» خود مي‌گويد، آنچه كه به بهترين شكلي مايه افزايش توليد كل در اقتصاد مي‌شود، تقسيم كار يا تخصصي شدن است.
به عنوان مثال، اگر فلوريدا پرتقال توليد كند و ما اين جا در پيتسبورگ فولاد توليد كنيم و بعد به تجارت محصولات‌مان با يكديگر روي آوريم، هم رفاه ما و هم رفاه فلوريدا زياد‌تر مي‌شود. براي ما تهيه پرتقال از راه اين تجارت، ارزان‌تر از توليد آن در گلخانه‌هاي محلي، به ويژه در ماه ژانويه تمام مي‌شود.
همين منطق مايه آن شد كه خريد فولاد از برزيل، روسيه و تازگي‌ها از كارخانه‌هاي به شدت حمايت شده چين براي ما به ‌صرفه‌تر باشد (واردات فولاد آمريكا از چين در سال گذشته به 4/5 ميليون تن رسيد كه بيش از دو برابر واردات 1/2 ميليون تني از اين كشور در سال 2005 بود) و اين به كاهش جمعيت پيتسبورگ و لذا پايين‌تر آمدن تقاضاي آن براي پرتقال انجاميد.
در مقايسه با دهه 1950 - كه توليد فولاد در پيتسبورگ رونق داشت و چيني‌ها در توليد پروانه‌هاي كاغذي كوچكي تخصص داشتند كه شهر‌بازي منطقه ما به كسي كه اردك درست را از آب بيرون مي‌كشيد، جايزه مي‌داد - جمعيت خود شهر پيتسبورگ نصف شده و از اين رو ما ديگر بازاري جذاب براي محصولات فلوريدا نيستيم.
با اين همه اگر بتوان چيني‌ها را قانع كرد كه پرتقال‌هاي آمريكايي بيشتري بخورند يا همچنان به تامين مالي ديون دولت فدرال ما با نرخ‌هايي كه از پس باز‌پرداخت‌شان برمي‌آييم، ادامه دهند و به اين ترتيب پولي را كه براي خريد فولاد از آنها خرج مي‌كنيم يا در وال‌مارت براي خريد همه اين گوزن‌هاي لعنتي چيني در كريسمس مي‌پردازيم به ما وام دهند، اوضاع بهتر خواهد شد.
مكزيك را در نظر بگيريد. هدف از بند‌هاي معطوف به كاهش تعرفه در پيمان نفتا اين بود كه هم مكزيكي‌ها و هم ما ثروتمند‌تر شويم. كالا‌هاي ارزان‌تري به دست مي‌آورديم و برخي مشاغل خود را از دست مي‌داديم، اما با كالا‌هاي ارزان‌تري كه وارد مي‌كرديم، پول بيشتري در جيب‌مان مي‌ماند تا خرج كنيم و به اين ترتيب مشاغل بيشتري را پديد مي‌آورديم. تنها لازم بود كه درجه‌اي از جابه‌جايي‌پذيري و انعطاف‌پذيري در نيروي كار وجود داشته باشد و آنها را دوباره آموزش دهيم.
بر پايه راهبرد نفتا براي جابه‌جايي‌پذيري نيروي كار در مكزيك، توده‌هاي بيكار و نيمه‌بيكار اين كشور بايد براي دستيابي به كار به كار‌خانه‌هاي واقع در امتداد مرز كشور‌شان با آمريكا مهاجرت مي‌كردند و مثلا قطعات و مواد معاف از تعرفه وارد‌شده از آمريكا را مونتاژ مي‌كردند و بعد محصولات خود را بي هيچ تعرفه‌اي دوباره به آمريكا صادر مي‌كردند.
در مقابل، انتظار مي‌رفت كه افزايش پيش‌بيني‌شده در مشاغل و رفاه مكزيكي‌ها به ميانجي پيمان نفتا، مهاجرت‌هاي غير‌قانوني به آمريكا را كمتر كند. در سال 1994، همان سالي كه پيمان نفتا منعقد شد، ژانت رنو، داد‌ستان كل آمريكا پيش‌بيني كرد كه تعداد مهاجران غير‌قانوني در شش سال به يك‌سوم خواهد رسيد. او مي‌گفت: «نفتا مايه اميد ما براي كاهش تعداد مهاجران غير‌قانوني در بلند‌مدت است. اگر اين پيمان نا‌كام بماند، كنترل كار‌آمد مهاجرت نا‌ممكن خواهد شد».
در آغاز، همان طور كه برنامه‌ريزي شده بود، اوضاع خوب پيش مي‌رفت. اشتغال مكزيكي‌ها در مناطق مونتاژ‌كاري كه دستمزد كار‌گران‌شان اندك بود و صادرات اين كشور در آن جا توليد مي‌شد، افزايش يافت - تا اين كه فرصت‌هاي اشتغال و توليد نصيب چيني‌هايي شد كه دستمزد كار‌گران كارخانه‌اي‌شان تنها يك‌چهارم همتايان‌شان در مكزيك بود.
امروز پس از 13 سال انجام «تجارت آزاد» تحت پيمان نفتا، دستمزد‌هاي واقعي در بخش توليد كار‌خانه‌اي مكزيك به سطحي كمتر از زماني رسيده كه اين پيمان هنوز منعقد نشده بود. بيش از يك‌سوم از مشاغل كشاورزي مكزيك از ميان رفته‌اند و ميليون‌ها نفر از كار‌گران روستايي و كشاورزان خرده‌پاي ور‌شكسته، روانه شهر‌هاي مكزيك يا آن سوي مرز‌هاي آمريكا شده‌اند.
به همان ترتيب كه هزينه‌هاي اندك نيروي كار در چين، رقابت‌پذيري بخش توليد كار‌خانه‌اي مكزيك را از ميان برد، صادرات محصولات كشاورزي ارزان و تحت حمايت دولت از آمريكا به مكزيك نيز بخش‌هاي بزرگي از كشاورزي آن را نيست‌‌و‌نا‌بود كرده است. كشاورزان خرده‌پاي مكزيكي به هيچ رو نمي‌توانند با محصولات به شدت حمايت‌شده آمريكايي كه به خاطر سياست‌هاي «تجارت آزاد»، با قيمت‌هاي مصنوعا اندك در بازار‌هاي آنها فروخته مي‌شوند، رقابت كنند. بر پايه گزارش لوردس گارسيا ناوارو، خبر‌نگار شبكه راديويي ان‌پي‌آر، «در اثر پيمان نفتا، مزارع آمريكا بازار مكزيك را غرق در گونه‌هايي از محصولات ارزان مي‌كنند. كشاورزان آمريكايي كه از يارانه‌هاي دولت بهره مي‌برند، تقريبا رقابت را براي كشاورزان مكزيكي امكان‌نا‌پذير كرده‌اند».
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ |

لیونل رابینز
مترجم: محمد آقازاده
منبع: رساله‌ای درباره طبیعت و اهمیت علم اقتصاد
متاسفانه، ارائه تعریفی دقیق از علم اقتصاد به هیچ‌وجه آن‌طور که در بادی امر ساده به نظر می‌رسد، نیست.

حاصل تلاش‌های اقتصاددانان طی دویست سال اخیر سامان‌ یافتن هیات‌هایی عمومیت‌یافته شده است که صحت و اهمیت آنها تنها در صورتی مورد سوال است که از این تاریخ غافل باشیم یا با آن سر ناسازگاری داشته باشیم؛ اما آن‌ها به هیچ وحدتی بر سر طبیعت نهایی موضوع اصلی و مشترک میان این هیات‌های عمومیت‌یافته نرسیده‌اند. فصول مرکزی آثار استاندارد اقتصاد، اصول اصلی این علم را با تفاوت‌هایی جزئی تکرار می‌کنند. اما فصولی که در آن‌ها موضوع اثر شرح و بسط داده می‌شود، هم‌چنان واگرایی وسیعی را نشان می‌دهد. همه ما در مورد چیزهای واحدی حرف می‌زنیم؛ اما همچنان توافق‌ نکرده‌ایم که آنچه درباره‌اش حرف می‌زنیم، چیست. از آنجا که ممکن است این ادعا بزرگ‌نمایی جلوه کند، در زیر تعدادی از تعاریف اصلی را می‌افزایم. من خودم را به ادبیات آنگلو-ساکسون محدود می‌کنم؛ چون همان‌طور که بعدها نشان داده خواهد شد، این ادبیات، وضعیت قانع‌کننده‌تری است که در حال غالب شدن در همه جا است. «اقتصاد، مطالعه نوع انسان از جهت کسب و کار معمول زندگی است؛ این علم به آن بخش از کنش فردی و اجتماعی می‌پردازد که نزدیک‌ترین ارتباط را با کسب و استفاده از لوازم مادی مورد نیاز برای بهروزی دارد» (مارشال، «اصول»، ص1). «اقتصاد علمی است که پدیده‌ها را از منظر قیمت می‌بیند» (داونپورت، «اقتصاد کسب و کار»، ص25). «هدف اقتصاد سیاسی توضیح آن علل عمومی است که رفاه مادی نوع بشر بدان وابسته است» (کانان، «اقتصاد سیاسی مقدماتی»، ص1). «این تعریفی گله‌گشاد از اقتصاد است که آن را علم وجه مادی رفاه انسانی بدانیم.» اقتصاد «مطالعه روش‌هایی عمومی است که مردم از مسیر آنها با یکدیگر همکاری می‌کنند تا نیازهای مادیشان را برطرف کنند» (بیوریج، «اقتصاد به مثابه آموزشی لیبرال»، اکونومیکا، جلد 1، ص3). اقتصاد، طبق تعریف استاد پیگو، مطالعه رفاه اقتصادی است، رفاه اقتصادی خود چنین تعریف شده است «آن بخشی از رفاه که می‌تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم به خط‌کش قابل اندازه‌گیری پول مربوط شود.» («اقتصاد رفاه»، ویرایش 3، ص1). حاصل همه این کارها نشان خواهد داد که نتایج این تعاریف چه قدر از یکدیگر واگرایی دارند. این وضعیت به هیچ وجه خارج از انتظار یا بد نیست. همان‌طور که استوارت میل یک‌صد سال پیش تذکر داده است، تعریف یک علم تقریبا همیشه، نه پیش که پس از خلق خود علم می‌آید. «همچون دیوار و باروی یک شهر که عموما برای این ساخته نمی‌شود تا بعدا ساختمان‌هایی را درون آن بریزند، بلکه ساخته می‌شود تا حصاری دور آن چیزهایی بکشند که همین حالا هست.» در واقع از طبیعت علم چنین بر‌می‌آید که تا به مرحله خاصی از توسعه نرسیده باشد، دامنه‌ تعریف آن ضرورتا غیرممکن است. وحدت در یک علم تنها در وحدت مسائلی که آن علم قصد حلشان را دارد، خود را نشان می‌دهد و چنین وحدتی کشف نمی‌شود؛ مگر آنکه روابط درونی اصول تبیینی آن استقرار یافته باشد. اقتصاد مدرن بر روی فضاهای متمایز و گسترده‌ای از تحقیقات فلسفی و عملی رشد کرده است. از تحقیقات پیرامون تعادل مبادله گرفته تا بحث‌های مربوط به مشروعیت پیگیری منفعت. مدت زمان زیادی نمی‌گذرد که این موضوعات توانسته‌اند خود را وحدت بخشند تنها به این خاطر که هویت مسائلی که پس پشت تحقیقات متفاوت نهفته است، کشف شده‌اند. در هر مرحله مقدماتی‌تر، هر تلاشی برای کشف طبیعت نهایی علم، ضرورتا ره به ترکستان می‌برد. بنابراین هر تلاش زودهنگام‌تری، وقت تلف کردن بود. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه نهم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: رویا مرسلی
در مقابل خود، با یک تضاد از سوی یکی از مهم‌ترین و چالش انگیز‌ترین مشتریان خود مواجه شده‌ام که اگر بخواهم نتیجه‌ای که مدنظرم است به دست آورم باید بسیار ظریف و در عین حال ماهرانه عمل کنم. این مشتری یکی از داناترین مذاکره‌کنندگانی است که تا به حال دیده‌ام و قصد برد دارد. صحبت ما به صورت زیر انجام شد:

«پدر، برای دسر چه چیزی هست؟» ایزابل در آن زمان شش ساله بود. نیروی اراده برای او از «حوزه‌هاي نيازمند توسعه» نبود.
«خوب بگذار ببینم، می‌توانی یک سیب یا کمی‌انگوربرداری».
«من بستنی می‌خواهم»
«عزیزم این شامل انتخاب‌ها نیست. سیب می‌خواهی یا انگور؟»
«بستنی»
ما چند دقیقه به همین صورت ادامه دادیم تا اینکه او گفت «اگر نمی‌توانم بستنی داشته باشم پس موز بر می‌دارم»
من جواب دادم «البته این هم شامل انتخاب‌ها نیست ولی بسیار خوب. می‌توانی آن را برداری».
او در حالی که خیلی خوشحال بود گفت «متشکرم پدر». اما آیا او به خاطر موز خوشحال بود یا به خاطر اینکه آنچه به دست آورد، پیشنهاد من نبود.
تفاوتی ندارد چون من نمی‌خواستم خلاف میل او عمل کنم یا به او ثابت کنم که ريیس کیست. من می‌خواستم به یک نتیجه معین و روشن برسم: می‌خواستم در او عادت تغذیه سالم در تمام طول زندگی‌اش ایجاد کنم. من می‌خواستم که او از دسر میوه بخورد و از این کار خوشحال هم باشد (این قسمت چالش‌انگیز بود)
چالشی که رهبران در سازمان‌ها دائما با آن روبه‌رو هستند این است که کاری کنند افراد در جهت اهدافی که آنها تعیین کرده‌اند فعالیت کنند و دلیل فعالیت آنها این نیست که از طرف رهبران مجبور به این کار می‌شوند، بلکه به این خاطر است که خودشان چنین انتخابی كرده‌اند و تفاوت‌ها در موفقیت این فعالیت‌ها پدیدار می‌شود. برای کارمندان، این تفاوت مثل این است که شیوه مدیریت بر آنها به صورت مدیریت همه جانبه (با تاکید بر جزئیات) باشد یا به شیوه‌ای که افراد به خود انگیزش بدهند. برای شرکت‌ها این تفاوت، مثل تفاوت میان مقاومت منفعل و کار کردن با جان و دل است و برای شما به عنوان رهبر، این تفاوت، مثل تفاوت میان خستگی ملال‌آور و همکاری الهام بخش می‌باشد.
نقش اصلی یک رهبر و مدیر بسیار ساده است: تاثیرگذاری بر افراد. اما در این ارتباط، همواره موضوعی در ذهن ما وجود دارد که می‌دانیم کار را برایمان سخت خواهد كرد.
ما می‌دانیم که افراد در برابر تغییر مقاومت می‌کنند. بنابراین، رهبران باید اقداماتی انجام دهند تا بتوانند این مقاومت را خنثی كنند. ما سعی می‌کنیم یا در افراد انگیزه تغییر ایجاد کنیم یا آنها را مجبور به پذیرش آن كنيم.
اما به جای مواجهه صحیح با مقاومت ، اغلب خودمان آن را ایجاد می‌کنیم. افراد در مقابل کنترل شدن مقاومت می‌کنند و به همین خاطر، 70 درصد از تلاش شرکت‌ها برای تغییر به شکست منتهی می‌شود.
جالب این است که انسان‌ها هر روز آزادانه و به انتخاب خودشان تغییرات بزرگی در زندگی خودشان ایجاد می‌کنند. ما رشد می‌کنیم، ازدواج می‌کنیم، خانواده تشکیل می‌دهیم، با چالش‌ها روبه‌رو می‌شویم، فن‌آوری‌های جدید را می‌آموزیم، شغلمان را تغییر می‌دهیم و مهارت‌های جدید به دست می‌آوریم. این تغییرات با ملایمت همراه نیستند. اما اغلب اوقات ما خودمان به دنبال آن تغییرات می‌رویم و آنها را با موفقیت پشت سر می‌گذاریم.
پس چرا افراد بعضی مواقع خواستار تغییر هستند و بعضی مواقع در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند؟
چون مقاومت افراد در مقابل «تغییر» نیست بلکه در مقابل «اجبار به تغییر یافتن» است.
افراد در زندگی شخصی شان اغلب انتخاب‌هایشان را خودشان بر عهده دارند. ولی در سازمان‌ها احساس می‌کنند که مجبور به تغییر می‌شوند و به همین خاطر از تنها نیرویی که برای پس گرفتن اختیار عملشان دارند کمک می‌گیرند : مقاومت. قصد دارید از مقاومت جلوگیری کنید؟ به آنها اختیار عمل بدهید. بگذارید تصمیم بگیرند. اگر به آنها دو انتخاب بدهید (سیب یا انگور) و آنها انتخاب سوم را برگزینند (موز) این فرصت برای شما به وجود آمده تا به آنها در چارچوب نتیجه‌ای که مد نظر شما است (میوه) به آنها اختیار بدهید. در این صورت، آنها صاحب تصمیماتشان می‌شوند و از این تصمیمات خوشحال خواهند بود، چرا که خودشان در اخذ این تصمیمات نقش داشته‌اند.
اما بايد به این موضوع واقعيت بخشيد. اگر سعی کنید افراد را گمراه کنید تا فکر کنند کنترل امور را در دست دارند در حالی که ندارند، اعتبارتان را از دست می‌دهید. باید در واقعیت به آنها کمی ‌کنترل بدهید، اما مقداری هم برای خودتان نگه دارید چرا که شما به عنوان مدیر همیشه مسوول نتایج شناخته می‌شوید.
در اینجا سه مرحله ارائه می‌شود:
1- نتیجه‌ای که مورد نظرتان است تعریف کنید.
2- برای رسیدن به آن نتیجه، نقشه راه ارائه دهید.
3- اگر افراد پیشنهاد بهتری برای رسیدن به مقصد مورد نظر شما دارند، اجازه دهید راه حل شما را رد کنند.
به عنوان مثال، اگر می‌خواهید مدیران در رابطه با راهکارهای موفقیت سازمان با کارمندان گفت‌وگو کنند، روشی را به آنها ارائه كنيد تا این گفت‌وگوها را شکل دهند. اگر مدیران مخالفت می‌کنند، از آنها بپرسید چه کاری را ترجیح می‌دهند و چه زمانی پیشنهاد جایگزین را ارائه می‌نمایند. اگر راه حل آنها به گفت‌وگو میان کارمندان و مدیران منتهی می‌شود آن را بپذیرید.
همین شیوه برای توسعه تکنولوژی جدید، فرآیند فروش، موضوعات مربوط به منابع انسانی و غیره صدق می‌کند. به جای آنکه به دنبال توافق باشید، به عدم توافق‌ها بپردازید. این به شما فرصت می‌دهد تا اجازه دهید افراد، خودشان تغییر ایجاد کنند و سپس مسوولیت انجام آن تغییرات را بپذیرند.
فرض کنیم که شما نیاز به یک تیم همراه، متمرکز و بسیار همکاری کننده دارید. اما به نظر می‌رسد دو نفر از اعضای رده بالای تیم نمی‌توانند با هم سازش داشته باشند. آنها را در یک اتاق گرد هم آورید و برای آنها تاثیر منفی که رفتارشان می‌تواند بر کل کار داشته باشد را تشریح کنید. سپس از آنها بپرسید چه راهکاری در این مورد دارند.
دیروز ایزابل (اکنون هفت ساله است) از کاری که یکی از دوستانش در مدرسه انجام داد ناراحت بود و از من خواست با مادر دوستش صحبت کنم. من فورا نگفتم این کار را نمی‌کنم هر چند بی شک این کار را نمی‌کردم.
من می‌خواستم اعتماد او به خودش در حل مشکلات شخصی بالا برود، اما در عین حال، از طرف من هم احساس حمایت نماید. بنابراین از او خواستم به من بگوید که می‌خواهد چه چیزی به مادر دوستش بگویم. او به من گفت و من دو انتخاب به او پیشنهاد كردم: او می‌توانست این حرف‌ها را به دوستش بگوید یا می‌توانست آن را با مادر دوستش در میان گذارد. او هیچ‌یک از پیشنهادها را قبول نکرد پس به سراغ راه سوم (موز) رفت. او گفت این صحبت‌ها را همزمان به دوستش و مادر او خواهد گفت.
اغلب موز بهترین دسر موجود است.
منبع: HBR
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: پريسا حبيبي
اخیرا من برای استخدام دو نفر در سمت مدیر برنامه و مدیر پروژه مصاحبه‌ای داشتم. در صبح روز مصاحبه در تمام طول مسیر شرکت سعی داشتم تصمیم بگیرم، پرسیدن چه سوالاتی در یافتن فردی مناسب برای این سمت می‌تواند به من کمک کند. به محض رسیدن به شرکت، تمام سوالاتی را که به ذهنم رسیده بود را روی کاغذی نوشتم و به جلسه مصاحبه رفتم.

چند هفته بعد از آن مصاحبه سعی کردم، مجموعه‌ای جامع و دسته بندی شده از سوالاتی را جمع‌آوری کنم که می‌تواند دراستخدام یک فرد مناسب باشد. این سوالات و استدلال‌هایی که در پشت هر یک از آ‌نها وجود دارد، می‌تواند در استخدام پست مدیر برنامه به شما کمک کند.
بنابراین در اینجا به شرح این سوالات و دلایل آن می‌پردازم. من همیشه دوست دارم با اولین سوال این لیست مصاحبه خود را شروع کنم.
ظرف مدت 5 دقیقه موقعیت فعلی خود را شرح دهید؟ (البته گاهی اوقات ممکن است از آ‌نها بخواهم در 5 دقیقه زندگی حرفه‌ای خود تا به آن روز را شرح دهند و گاهی اوقات نیز هر دو سوال را می‌پرسم.)
من با طرح این سوال می‌خواهم تعیین کنم، آیا آ‌نها می‌توانند مباحث مهم و مورد توجه خود را از میان حجم زیادی از اطلاعات انتخاب کنند و ظرف مدت 5 دقیقه به صورت فشرده بیان کنند؟ علاوه بر این، من علاقه‌مندم ببینم آیا آ‌نها می‌توانند خود را به شیوه‌ای واضح و روشن توصیف کنند. این سوال بسیار مهم است، زیرا بخش مهمی‌ از کار یک مدیر برنامه جمع‌آوری اطلاعات پیچیده از منابع مختلف و برقراری ارتباط با سهامداران و توضیح ساده اطلاعات برای آ‌نها است.
اگر شما درکارتان مافوق همکار خود نباشید، چگونه او را متقاعد به حمایت از طرح پیشنهادی خود می‌کنید؟
منظور از طرح این سوال: در اینجا من امیدوارم ببینم، آیا داوطلبین می‌دانند چگونه می‌توانند تاثیرگذار باشند؟ این موضوع هنگامی‌ که با ذکر مثالی بیان می‌شود، بهتر درک می‌شود. البته راه‌های متفاوتی برای تاثیرگذاری وجود دارد و من به دنبال یک مورد خاص نیستم.
به نظر شما وظیفه یک مدیر برنامه چیست؟
منظور از سوال: ممکن است این سوال بسیار ساده به نظر آید ولی من بسیار متعجب می‌شوم، وقتی می‌بینم بسیاری از متقاضیان نمی‌توانند توصیفی دقیق از آنچه که وظیفه یک مدیر برنامه است، بدهند. البته من در این سوال به دنبال یک پاسخ کامل نبودم، اما دوست داشتم آ‌نها به عنوان مدیران برنامه ارتباط بین پروژه‌ها را مدیریت کنند نه آنکه برنامه‌های خود را پیش ببرند. همچنین مهم است که چنین مدیری به مدیریت سود وزیان‌ها توجه کند.
اگر من بخواهم وظیفه اجرای مدیریت برنامه‌های شرکت را به شما محول کنم، چگونه ممکن است این کار را مدیریت کنید؟
منظور از سوال : تمام آنچه که من در اینجا به دنبال آن هستم، این است که کاندیدای این شغل با خود بیندیشد آیا قادر است با تکیه بر خود و از راه‌های منطقی، تفکر و استدلال کند یا خیر. پس برای مثال شاید کاندیدایی در پاسخ بگوید که خود می‌داند که یک کسب وکار در ابتدا به مدیر پروژه احتیاج دارد تا به بهترین شکل ممکن اجرا شود و پس ازآن جنبه‌های دیگر مدیریتی باید اجرا شود. افراد با این شیوه نگرش (منطقی و استدلالی) به راحتی به پیروزی دست می‌یابند. اما واقعا هیچ پاسخ منطقی کاملا درستی وجود ندارد.
چگونه اطمینان حاصل می‌کنید که کل تیم شما با مدیریت ریسک پشتیبانی می‌شود؟ همچنین برای مدیریت ریسک‌ها در پروژه چه برنامه‌ای دارید؟
منظور از سوال: این سوال پرسیده می‌شود تا بفهمیم شیوه عملکرد آ‌نها در مدیریت ریسک چیست؛ زیرا مدیریت ریسک از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.
چه راهکاری برای تشکیل یک تیم کاری ارائه می‌دهید؟
منظور از سوال: در درجه اول باید بدانیم داشتن یک تیم موفق بسیار مهم است. شما حتی اگر بهترین مدیریت و پردازش را در جهان داشته باشید، در صورتی که تیم کارآمدی در اختیار نداشته باشید، تمام برنامه‌هایتان با شکست روبه‌رو می‌شود. در مقابل، تیم‌های موفق همیشه بدون توجه به موانع در پی یافتن راهکارهایی برای رسیدن به هدف خود هستند. علاوه بر این، من با طرح این سوال به دنبال رویکرد داوطلبان برای ساختن تیم هستم. آنها اغلب از شاخص «مایرز بریگز» (شاخصی برای تعیین ویژگی‌های شخصیتی افراد در تیم‌های کاری)، استفاده می‌کنند تا تیمی‌متعادل را بسازند.
فرض کنید به شما وظیفه ساخت یک مجموعه بازی جدید و توسعه آن در سطح جهانی داده شده است. شما در این تیم کاری چه نقشی را قبول خواهید کرد؟ و وظیفه هر یک از نقش‌ها چیست؟
منظور از سوال: این سوال یک پرسش عملی است که برای پاسخ به آن به یک تخته وایت برد احتیاج خواهید داشت. این سوال طوری طراحی شده است که برای شروع ، فضایی را برای بحث بین من و فرد داوطلب، در مورد برنامه‌ریزی تیم، ایجاد می‌کند. اگر در این بین من احساس کنم شکافی در تیم پیشنهادی فرد داوطلب وجود دارد، من از او در این مورد سوال می‌کنم و امیدوارم که وی نیز متوجه این مشکل شود و راه‌حلی برای آن ارائه دهد. بعد از آنکه ما توانستیم به سرعت به تیم مورد نظر خود دست یابیم‌، من اغلب بحث خود را با پرسیدن سوال دیگری ادامه می‌دهم و می‌پرسم: وظیفه اولیه‌ای که یک مدیر برنامه ممکن است در آغاز برنامه داشته باشد، چیست؟
علاوه بر سوالاتی که در بالا مطرح شد، واضح است که سوالاتی نیز در مورد نقاط ضعف و قدرت و مسائلی از این قبیل نیز پرسیده می‌شود. اما من احساس می‌کنم سوالات مطرح شده در بالا، سوالاتی مختص به مدیریت برنامه است و در حد کافی شناخت خوبی از تجربیات فرد در زمینه مدیریت برنامه و سطح فکری مصاحبه شونده به شما می‌دهد.
منبع: www.best job interview.com
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: کوشان غلامی‌
بخش دوم
مردم کشور سوئيس از ديرباز شهرت زيادي در داشتن نظم و شايستگي و همچنين تمايل به امنيت داشته اند. به عنوان مثال، مردم اين کشور بيشترين و بزرگترين بيمه‌گذاران در دنيا به شمار مي‌روند که اين امر از تعداد شرکت‌هاي بيمه در سوئيس کاملا مشهود است و مردم این کشور جزو کسانی هستند که در سال هزينه زیادی برای انواع بيمه پرداخت می‌کنند.

اين خصوصيات در تمام جنبه‌هاي زندگي مردم وجود داشته و همچنين به سطوح کسب‌وکار نيز کشيده مي‌شود.
با اين اوصاف، رويکرد سوئيسي‌ها به تجارت و کسب‌وکار بسيار منظم و با ملاحظه بوده و برنامه ريزي‌هاي قبلي و ريسک گريزي در درجه‌هاي بالايي از اهميت قرار دارند. بنابراين آن شکل از مديريت بحران که در کشورهايي مانند انگلستان وجود دارد (و در آن قابليت مواجهه با وقايع دور از انتظار، بسيار با ارزش تلقي مي‌شود) در سوئيس به هیچ وجه پذیرفته شده نیست و نشان دهنده فقدان کنترل کافي بر روي کار است. در این کشور تنها موارد بسیار خاص و نادر جزو شرایط بحرانی محسوب شده و برای آن مدیریت بحران پیش‌بینی می‌شود.
در سوئيس با وجود آنكه افراد زيادي به زبان‌هاي فرانسوي و ايتاليايي صحبت مي‌کنند، كسب و كار در اين كشور بر روابط شخصي اولويت دارد. احترام کاري بيش از آن که به قابليت برقراري ارتباطات موثر با دیگران بستگي داشته باشد، وابسته به داشتن تجربه کاري حرفه‌اي و شايستگي فني است.
به‌رغم همه تفاوت‌هاي فرهنگي و منطقه‌اي که در مردم سوئيس بيش از ساير کشورهاي همسايه قابل مشاهده است، همگوني خاصي در رويکرد کسب‌وکار و فرهنگ کاري اين کشور وجود دارد. تنها ناهمگونی در این میان، مربوط به نگرش افراد به ارتباطات است که اصولا با توجه به زبان بومي‌افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد.

سبک مديريت سوئيسي
واقع بيني، عملگرايي و عدم تظاهر، از رفتارهای بسيار پسنديده در کشور سوئيس هستند و جزو خصوصياتي مي‌باشند که از يک مدير انتظار مي‌رود داشته باشد. لذا رويکرد متظاهرانه در اکثر مديران سوئيسي نمود پيدا نمی‌کند و تظاهرهايي که معمولا مربوط به کشورهاي جنوبي اروپا است، در مديران اين کشور معمولا مشاهده نمي‌شود. کم‌حرفي، هدفدار بودن و داشتن قضاوت صحيح نسبت به امور، از نکات مهم در سبک مديريتي سوئيس است.
قدرت و احترام زمانی به دست می‌آید که فرد مورد نظر دانش و توانايي‌هاي مرتبط با موضوع کاري خود را داشته باشد، اين دانش و توانايي‌ها ممکن است تکنيکي و فني باشد يا دانش تخصصي در امور مشتريان و سازمان. دانش فني و مدارج علمي‌ هر دو لازم است و معمولا مديران جزو باتجربه‌ترين و با معلومات‌ترين افراد در بخش خود هستند. بر خلاف کشورهايي مانند آمريکا و انگلستان، رويکرد کلي مديريت در اين کشور به ندرت بر مبناي مشاهدات و شواهد است.
گرفتن تصميمات در سطوح بالاي مديريتي معمولا توسط يک مدل علمي‌(که تصميم‌گيري‌ها در يک زمان مشخص به دقت توسط افراد صاحب نظر بررسي مي‌شوند) گرفته مي‌شود، نه بر اساس رابطه رییس مرئوسی که به فرآیندی دینامیک و مبتنی بر کاریزما منتهی می‌شود. مدل علمی‌قاعدتا به يک فرآيند تصميم گيري ثابت و مداوم منجر مي‌شود، ولي بدون بررسي جوانب توسط صاحب‌نظران، اجراي سياست‌ها بسيار دشوار است.
اين رويکرد جمعی و استفاده از نظرات مختلف، در سطوح بالاي مديريت اصولا در ميل به سازش و توافق خود را نشان می‌دهد. در سوئيس براي اکثريت مردم، احساس مشارکت در فرآيندها بسيار مهم تلقي مي‌شود.

سبک‌هاي پوششي در سوئيس
مردم سوئيس، همانند آلماني‌ها براي انتخاب لباس کاري خود دقت ويژه‌اي دارند، ولي خود را به پوشيدن لباس‌هاي آبي، مشکي و خاکستري محدود نمی‌کنند، این رنگ‌ها بيشتر در میان انگليسي‌ها و آسيايي‌ها طرفدار دارد.
براي مردان، پوشيدن ژاکت‌ها و شلوارهاي اسپرت به همراه پيراهن و کراوات متداول مي‌باشد و زنان نيز معمولا لباس‌هاي عادي ولي شیک مي‌پوشند. اين لباس‌ها اکثرا به همراه شلوار پوشيده مي‌شوند.
برخي از افراد محافظه کار در محيط‌هاي بانکي هنوز هم ترجيح مي‌دهند لباس‌هاي رسمي‌تري بپوشند.
وضعيت آب و هوايي در نقاط مختلف متفاوت است، پس همواره از مناسب بودن لباس خود بر حسب شرايط فصلي اطمينان حاصل کنيد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰ |


 فريد قديري: نقل و انتقال تابستاني در بازار اجاره مسكن بعد از يك‌ماه توقف ناشي از ركود رمضاني از امروز دوباره رونق مي‌گيرد با اين تفاوت كه در آخرين ماه از فصل جابه‌جايي‌ها شرايط به نفع اجاره‌نشين‌ها در حال تغيير است.

در بازار مسكن تهران براساس آمارهاي سامانه مجازي معاملات مسكن - كه در آن تعداد آپارتمان‌هاي در نوبت فروش و اجاره ثبت مي‌شود- هم‌اكنون بيش از 30 هزار واحد‌مسكوني براي عرضه به مستاجران وجود دارد، درحالي كه در پايتخت ماهانه كمتر از 5 هزار تقاضاي واقعي براي اجاره به بنگاه‌هاي ‌املاك مراجعه مي‌كنند.
هم‌اكنون حجم فايل‌هاي مربوط به آپارتمان اجاره‌اي در تهران نسبت به ابتداي تابستان 24 درصد افزايش پيدا كرده است. به اين ترتيب، طي هفته‌هاي باقي مانده از تابستان به طور متوسط به ازاي هر مستاجر متقاضي آپارتمان، 6 واحدمسكوني وجود خواهد داشت كه اين فراواني مي‌تواند زمينه رضايت از اجاره‌بهاي پيشنهادي موجران را فراهم كند و به تعديل نرخ اجاره در پايتخت دامن بزند.
اتفاق مثبت ديگري كه در اين بازار همزمان با شروع دور جديد انعقاد قراردادهاي اجاره مسكن رخ داده، تقويت عرضه آپارتمان‌هايي است كه به لحاظ متراژ مورد تقاضاي دهك‌هاي كم‌درآمد و متوسط جامعه است.
گزارش دنياي‌اقتصاد از ويژگي‌هاي واحدهاي مسكوني در نوبت اجاره در تهران حاكي است: از 30 هزار واحدمسكوني موجود در بازار اجاره حدود 15 هزار واحد داراي مساحت 50 تا 100 مترمربع هستند كه جزئيات اجاره‌نامه‌هايي كه در اوايل تابستان توسط مشاوران املاك تنظيم شده نشان مي‌دهد عمده قراردادها، براي آپارتمان‌هايي با اين متراژ منعقد شده است.
براساس اين گزارش در سامانه مجازي معاملات مسكن (ايران‌فايل) در حال حاضر بيش از 150 هزار واحدمسكوني آماده نقل‌وانتقال وجود دارد كه 26 درصد آن مربوط به واحدهاي اجاره‌اي است كه نرخ‌هاي پيشنهادي براي خريد يا اجاره اين آپارتمان‌ها با ورود به سايت قابل رويت است.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه ششم شهریور ۱۳۹۰ |

 مسأله کلیدی در بحث تخصیص دارایی ها در سطح بین الملل نرخ بازگشت است.  طلا انسان را وسوسه می کند ، اما عایدی بالقوه در آن وجود ندارد ، در واقع شاید اگر هزینه بیمه و نگاه داری را حساب کنیم به نوعی عایدی آن منفی هم باشد. قیمت کالاهای سرمایه ای در یک دهه گذشته کاملا صعودی بوده است اما برای یک تریدر تازه کار بسیار دشوار بوده است که معاملاتی در این بازار ها انجام دهد و از طرفی ETFها از موفقیت بالایی برخوردار بوده اند (ETF صندوق سرمایه گذاری مشترکی است که در بازار سهام سرمایه گذاری شده است و خود به مانند یک سهم معامله می شود. سهام EFT ها شاخص گذاری شده اند و در بازار سهام عرضه می شوند و در اصل بیانگر قیمت تقریبی  ارزش خالص دارایی های –NAV - گروهی از شرکت ها هستند.)
هنوز هم وقتی نرخ بهره به حداقل خود می رسد ، و باز شروع به افزایش می کند بازدهی دارایی های مالی بهتر از دارایی های ملموس است که در آنها تنها سود دهی در سفته بازی بوجود می آید.
کالاهای سرمایه ای به خصوص طلا ، ممکن است در سال 2011 به نقطه عطفی برسند که در پس آن شاهد یک بازگشت قیمت خواهیم بود و اثر ان بر روی  دلار قابل بررسی می باشد. مارجین مورد نیاز برای قراردادهای آتی طلا به تاریخ مؤثر 21 ژانویه در بورس شیکاگو برای بار دوم در دو ماه گذشته افزایش داشته است. چند روز قبل تر چین اعلام کرد که با تورم با نرخ بالا تثبیت شده است و همزمان رشد اقتصادی بالا در این کشور وجود دارد . این امر باعث شد تا بورس شانگهای با 3 در صد کاهش مواجه شود زیرا نگرانی از افزایش نرخ بهره و سخت شدن شرایط اعتباری بوجود امده بود.
در عین حال اتحادیه اروپا ، شاخص بهای مصرف کنندگان CPI را 2.2 درصد ( بالاتر از سقف انتظاری 2 درصد) اعلام کرد که این امر گمانه زنی هایی را در جهت افزایش نرخ بهره از سوی بانک مرکزی این اتحادیه بوجود آورد.  اما چه ارتباطی میان افزایش نرخ بهره و مارجین طلا وجود دارد؟  افزایش مارجین در بازار صعودی تعریف می شود زیرا در این بازار است که قیمت ها آنقدر بالا می روند که مارجین ها برای پوشش ریسک سفته بازی ، بسیار کم می شوند.

هیجان طلا ؟


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه ششم شهریور ۱۳۹۰ |

 مترجم: رویا مرسل
اکثر ما با این پرسش همیشگی و گاهي رنجش آور روبه‌رو شده‌ایم که «خودتان را پنج سال بعد کجا می‌بینید». البته این سوال اغلب در مصاحبه‌های کاری پرسیده می‌شود، اما شاید با این پرسش در محاوره‌های روزانه یا در مهمانی‌ها هم برخورد کرده باشید.

دانستن و برقراری ارتباط با اهداف حرفه‌ای حتی برای بیشتر افراد بلندپرواز و هدف گرا هم چالش‌انگیز است. آیا واقعا امکان دارد که بدانید پنج سال بعد چه کاره هستید یا حتی اینکه بدانید می‌خواهید چه کار کنید؟
متخصصان چه می‌گویند
در دنیای کاری امروز، حرفه‌ها و مشاغل اغلب پیچ و خم‌های زیادی دارند و آینده
پیش‌رو، مبهم و تاریک است. جوزف و این تراب، استاد مدیریت رفتار سازمانی در کالج بوستون و یکی از نویسندگان کتاب «مدیر معلم: توسعه بهترین استعدادها در کسب‌وکار» می‌گوید
«پیش‌بینی پنج سال آینده در جهان امروز بسیار مشکل است. اکثر کسب‌و‌کارها حتی نمی‌دانند دو یا سه سال دیگر چه نیازهایی خواهند داشت». با وجود اینکه دادن یک پاسخ قطعی و صادقانه به این پرسش آسان نیست، اما و این تراب و همکارش تیموتی باتلر که مقام ارشد و مدیر برنامه‌های توسعه حرفه‌ای دانشگاه بازرگانی‌ هاروارد است، در مورد این موضوع توافق دارند که پاسخ به این پرسش مستلزم داشتن آمادگی است و شما باید با هر گفت‌وگویی در این مورد، به مثابه یک مصاحبه برخورد کنید. و این تراب می‌گوید «هر انسانی که با او صحبت یا ملاقات می‌کنید، یک پتانسیل ایجاد ارتباط برای زمان فعلی و همچنین برای آینده محسوب می‌شود». اولین قدم، دانستن جواب برای خودتان است. باتلر می‌گوید «این یک پرسش عمیق است. در بطن آن، این سوال مطرح است که خود من چه انتظاري دارم؟». باید برای خودتان روشن کنید در مورد آینده حرفه‌ای‌تان چه می‌خواهید قبل از آنکه آن را با اطمینان با بقیه در میان بگذارید.
درون نگر باشید


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه ششم شهریور ۱۳۹۰ |

دكتر فرخ قبادي- يك روز بعد از آنكه سقوط قيمت طلا آغاز شد، روزنامه «وال استريت ژورنال» مقاله‌اي از آقاي خوزه انگل گوريا، دبيركل OECD را منتشر كرد كه توجه به آن آموزنده خواهد بود؛ به گفته ايشان «چشم‌انداز اقتصادي جهان روشن نيست؛ رشد اقتصادي در بسياري از كشورهاي پيشرفته رو به كندي دارد و احساس عدم‌اطمينان به اوج تازه‌اي رسيده است؛ بدهي‌هاي دولتي و خصوصي به عامل بازدارنده‌اي براي رشد سرمايه‌گذاري و مصرف تبديل گشته‌اند؛ بازارهاي مالي به نحو فزاينده‌اي متلاطم شده‌اند و دولت‌ها خود را در يك دور باطل گرفتار مي‌بينند؛ وضعيت بازارها آنها را مجبور مي‌كند كه تقريبا به صورت هفتگي به راهكارهاي واكنشي و كوتاه‌مدت روي آورند، اما بازارها آرام نمي‌گيرند. بنابراين شاهد چيزي نيستيم جز يك سلسله اعلاميه‌ها در مورد راهكارهاي جديد، يك نشست ديگر وزيران گروه 20، يك كنفرانس ديگر سران كشورها و غيره.» اما همه اين مطالب چه ارتباطي با بازار و قيمت طلا دارد؟

مسير آينده بازار جهانی طلادكتر فرخ قبادي- آیا قیمت طلا، که پس از رکورد شکنی‌های پی در پی و صعود به قله 1913 دلاری، در روزهای گذشته سقوطی 10 درصدی را تجربه کرد، حبابی بود که ترکید و در روزها و هفته‌های آینده نیز همچنان به سقوط خود ادامه خواهد داد؟ آیا رویای طلای 2000 یا 2500 دلاری که فعالان بازار از آن سخن مي‌گفتند، به کابوسی مبدل گشته که برخی دیگر از صاحب نظران نسبت به وقوع آن هشدار مي‌دادند؟ یا این سقوط صرفا «تصحیحی» (Correction ) در قیمت‌ها بود که چندان هم غیر طبیعی نیست و در آینده نه چندان دور، قیمت این فلز ارزشمند بار دیگر روبه افزایش خواهد گذاشت؟


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ |

 حداكثر ضرايب سود 88 قلم كالا در سطوح عمده‌فروشي و خرده‌فروشي، طبق آخرين مصوبه كميسيون هيات عالي نظارت بر بازار، اعلام شد كه بر اساس «رديف ـ محصول ـ حداكثر درصد سود در عمده‌فروشي و حداكثر درصد سود در خرده‌فروشي» به شرح زير است:

1ـ برنج داخلي ـ 3ـ 12
2ـ كره، پنير و ساير محصولات لبني غيريارانه‌اي ـ 4ـ 15
3ـ فرآورده‌هاي گوشتي ـ 3 ـ 12
4ـ گوشت قرمز ـ 3 ـ 8
5ـ گوشت مرغ ـ 3 ـ 10
6ـ تخم‌مرغ ـ 3 ـ 10
7ـ ماهي ـ 3 ـ 12
8ـ كمپوت، كنسرو، مربا، شربت، آبميوه، سس، رب، حلوا و مشابه ـ 3 ـ 12
9ـ بيسكويت، شكلات، كيك، كلوچه، ويفر، سوهان، گز، نبات و مشابه ـ 3 ـ 12
10ـ انواع رشته و ماكاروني ـ 3 ـ 10
11ـ حبوبات و غلات فله بسته‌بندي‌ شده و پاك‌شده و پاك‌نشده ـ 3 ـ 12
12ـ انواع خشكبار و آجيل ـ 3 ـ10


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ |

صادرات خاويار ايران با گذشت بيش از ده سال از 40 تن در سال 79 به 4 تن رسيده است. در آن سال 50 درصد ارزش صادراتي محصولات شيلاتي را خاويار تشكيل مي‌داد؛ اما اکنون اين رقم به 5/6 ميليون دلار مي‌رسد توليد ميگو هم كه معمولا از نظر ارزش ريالي جايگاه خاصي بعد از خاويار دارد نيز وضعيت مناسبي ندارد.
به اين ترتيب كه سالانه 2 تا 2 هزار و 500 تن میگو از دريا صيد مي‌شود كه تنها مصرف داخلي دارد. توليد ميگوي پرورشي هم در سال گذشته تنها 6 هزار تن بوده و اين در حالي است كه كشورهايي مانند چين، تايلند، اندونزي و ده‌ها كشور ديگر سالانه تا 899 هزار تن توليد دارند. اگرچه مسوولان مي‌گويند با پرورش ماهيان توانسته‌اند خلأ كاهش توليد خاويار و ميگو را جبران كنند، اما حتي مقايسه كشوري با چنين ظرفيت‌هاي فراوان شيلاتي كه شمال و جنوب آن درياست و زمين‌ها و استعدادهاي فراواني براي آبزي‌پروري به ويژه ميگو دارد با كشورهاي ديگري مانند تايلند، ويتنام، تايلند، اندونزي، اكوادور، برزيل، هندوراس كه وضعيت توليد بهتري از ما دارند، اسف‌بار است. در این باره، علي اكبر خدايي، دبيركل اتحاديه صادركنندگان آبزيان ايران به «فارس» گفت: آمار سال گذشته حاكي است كل صادرات آبزيان 44 هزار و 500 تن به ارزش 159 ميليون و 488 هزار دلار بوده كه نسبت به سال 88 كه 100 ميليون دلار بود، رشد خوبي داشته و این صادرات، شامل 18 قلم محصول آبزي می‌شود. در این بین، 2هزار و 940 تن ميگو به ارزش 13 ميليون دلار؛ يعني كيلويي 5- 5/4 دلار صادر شد، حجم صادرات خاويار هم 3 هزار و 991 كيلوگرم به ارزش 5/6 ميليون دلار بود. البته باید گفت که ارزش صادرات خاويار در سال 79 بالغ بر 70 ميليون دلار بود كه متاسفانه اكنون به يك دهم كاهش يافته است.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ |

جولی همراک دم
مترجم: مانا مصباحی
با نگاهی به هيات‌ مدیره‌های شرکت‌های امروزی و شرکت‌های 25 سال گذشته، با تعجب درمی‌یابیم تا چه میزان در ترکیب هيات‌مدیره‌ها و نیز نقش راهبردی آنها تغییر و تحول صورت پذیرفته است.

آن‌چه در شرکت‌های امروزی می‌بینیم مدیران داخلی کمتر، روسا و مدیران اجرایی با نقش کمتر، هيات‌مدیره‌های کوچک‌تر، متنوع‌تر و با اعضای مسن‌تر و تعداد جلسات کمتر است. البته این تغییر و تحولات در مقابل تاثیری که قوانین و مقررات بر دگرگونی ترکیب هيات‌های مدیره و مدیرعاملان طی 5 سال آتی دارند، اندک به نظر می‌آیند. در گزارش شاخص سالانه شرکت تحقیقاتی و مشاوره‌ای اسپنسر استوارت (SSBI) تغییر ترکیب هيات‌مدیره‌‌ها، ساختار و حق‌الزحمه اعضای آنان برای 25 سال دنبال شده است. در گزارش سال 2010 این شرکت، به سیر تکاملی ترکیب هيات‌مدیره‌ها و گام‌هایی که در راستای استقلال آنها صورت پذیرفته، پرداخته شده است. در سال 1986 شرکت اسپنسر استوارت، 100 شرکت را به صورت تصادفی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد، اما امروزه تحقیقات خود را تقریبا بر روی همه 500 شرکت لحاظ شده در شاخص (S&P) 500 شرکت دارای سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک و نزدک صورت داده است. این تحقیقات در حوزه چگونگی عملکرد هيات‌مدیره‌ها است. در سال 1986 استقلال اعضای هيات‌مدیره موضوع مهمی محسوب نمی‌شد. در نتیجه در آن زمان اسپنسر استوارت، به موضوعاتی نظیر ترکیب اعضای داخلی و خارجی پرداخت. در واقع، تعداد قابل توجهی از مدیران آن دوره که «خارجی» محسوب می‌شدند، امروزه واجد شرایط برای احراز عضو مستقل نیستند.
در آن دوران تعداد اعضای هيات‌مدیره به طور متوسط 15 نفر با نسبت 3 نفر خارجی(1) به 1 نفر داخلی(2) بود. در حالی ‌که اعضای هيات‌مدیره‌ها امروزه به طور متوسط 11 نفر و با نسبت 5 نفر مستقل به 1 نفر غیرمستقل است. در سال 1986، در تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌ها پیش می‌آمد که مدیر اجرایی، یگانه فرد داخلی هيات‌مدیره باشد، اما امروزه در بیش از نصف 500 شرکت موجود در شاخص S&P، مدیر اجرایی تنها فرد داخلی هيات است. اما مواردی که در شاخص 1986 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفت: تمایز نقش‌های رییس هيات‌مدیره و مدیر ارشد اجرایی (CEO)، درصد مشارکت و حضور زنان و اقلیت‌ها در هيات‌مدیره، عملکرد گذشته مدیرعاملان، رای اکثریت، برنامه‌‌ریزی مسیر شغلی یا ارزیابی هيات‌مدیره از خود. این موارد هنوز تا آن زمان به چشم
نیامده بود.
امروزه 40 درصد از هيات‌مدیره شركت‌ها، بین ريیس این هيات و CEO تمایز قایل می‌شوند. 50 درصد از مدیران ارشدی که روزی خارج از هيات‌مدیره بودند اکنون ريیس آن محسوب می‌شوند، اما فقط 19 درصد از کل هيات‌مدیره‌های 500 شرکت S & P حقیقتا ريیس مستقلی دارند. در 5 سال گذشته این سهم تنها 9 درصد بوده است.(3)
بازنشستگی اجباری در سنین بالاتر
دغدغه‌های سهامداران به طور قابل توجهی تغییر کرده و اموری نظیر رای‌ اکثریت و جانشینی برای آنان دارای اهمیت شده است. 71 درصد از هيات‌مدیره‌ها بر پایه اکثریت آرا پیش می‌روند و مدیرانی که نتوانند این اکثریت آرا را برای حفظ سمت خود کسب نمایند، مجبور به استعفا خواهند شد. 99 درصد از هيات‌مدیره‌ها که در نظرسنجی شرکت کرده‌اند، اذعان داشته‌اند موضوع جانشینی مدیر اجرایی سالی حداقل یک بار مطرح می‌شود. با این حال 14 درصد از هيات‌مدیره‌ها حتی برنامه جانشینی اضطراری هم ترتیب نداده‌اند. 25سال پیش جانشینی مدیر عامل موضوعی نبود که بخواهد در مورد آن تحقیقی صورت گیرد. در سال 2000، 58 درصد هيات‌مدیره‌ها قوانین بازنشستگی اجباری را بنا نهاده‌اند. در حالی‌ که این رقم امروزه به 74 درصد رسیده است، البته این را هم باید اضافه کرد که سن بازنشستگی رو به افزایش است. در سال 2000، شرکت‌هایی که 72 سال و بالاتر را سن بازنشستگی معین کرده بودند، 37 درصد بوده‌اند در حالی ‌که اکنون درصد بیشتری از شرکت‌ها یعنی 79 درصد این سن را برای بازنشستگی تعیین کرده‌اند. اکنون 19 درصد از شرکت‌ها، 75 سال به بالا را سن بازنشستگی تعیین کرده‌اند، در حالی که يك درصد شرکت‌ها در سال 2000 این وضعیت را داشته‌اند.
تقریبا در همه شرکت‌ها (حدود 96 درصد) ارزیابی عملکرد سالانه از هيات‌مدیره صورت گرفته و 25 درصد از این شرکت‌ها علاوه بر آن، مدیران را به طور جداگانه مورد ارزیابی قرار می‌دهند. در عین حال 71 درصد از شرکت‌ها اعضای هيات‌مدیره را از فعالیت‌های بیرونی منع کردند تا اطمینان حاصل نمایند زمان کافی را صرف امور هيات‌مدیره می‌نمایند.
با این حال یک مورد هست که طی این 25 سال تغییر نکرده است؛ هيات‌مدیره‌ها هنوز هم مدیران ارشد اجرایی (CEO) فعال را برای منصب مدیرعاملی هيات ترجیح می‌دهند. تنها تفاوت این است که هيات‌مدیره‌ها دریافته‌اند استخدام چنین افرادی امری است بسیار دشوار. بیش از نیمی از مدیران ارشد اجرایی 500 شرکت S&P از اعضای هيات‌مدیره هستند. در سال 2010 تنها 26 درصد از مدیر عاملان جدید، از مدیران فعال اجرایی شرکت‌ها بودند. این رقم برای 10 سال گذشته، 53 درصد است. هيات‌مدیره‌ها اکنون باید در جایی دیگر دنبال استعدادها باشند و مدیران اجرایی بازنشسته و کسانی که بیشتر عملگرا هستند را استخدام کنند. همچنین بنا بر گفته هيات‌مدیره‌ها، آنان خواهان استخدام زنان و گروه‌های اقلیتی هستند؛ یعنی اقشاری که از خدماتشان به صورت کارآ بهره‌برداری نشده است.
در تحقیقی که صورت گرفته مشخص شده 44 درصد از شرکت‌ها در پی استخدام مدیران خانم هستند، تنها 21 درصد از مدیران استخدامی جدید، خانم بوده و 10 درصد از شرکت‌ها اصلا مدیر خانم ندارند. 47 درصد از هيات‌مدیره‌ها خواهان استخدام گروه‌های اقلیت هستند و تنها 12 درصد از مدیران جدیدالاستخدام از اقلیت‌ها هستند.
تقاضای شدیدی برای آن دسته از مدیرانی وجود دارد که مهارت‌های خاص و ویژه‌ای دارند. 49 درصد از شرکت‌هایی که در تحقیق شرکت کرده‌اند، خواهان به خدمت گرفتن مدیرانی هستند که دارای سابقه مالی بسیار قوی باشند، 45 درصد خواهان مدیرانی با سابقه کار در محیط‌های صنعتی و 37 درصد جویای مدیرانی با تخصص‌های مالی می‌باشند. نزدیک 20 درصد خواهان مدیرانی با تخصص‌هایی در حوزه نظارت، ریسک، فناوری یا بازاریابی هستند.
حق‌الزحمه مدیران طی 25سال دو برابر شده است
واقعیت این است که شرکت‌ها در دوره‌ای به سر می‌برند که توجه به راهبری شرکت‌ها افزایش یافته است. با این حال تعداد جلسات هيات‌مدیره‌ها در سال 1986 بیش از زمان کنونی بوده است. در 25سال گذشته هيات‌مدیره‌ها به طور متوسط 11 جلسه برگزار می‌نمودند، اما اکنون 8 جلسه.
تغییر در مبالغ پاداش‌های تعلق گرفته به رييسان هيات‌مدیره‌ها حاکی از افزایش مسوولیت‌های آنان می‌باشد. در سال 2010، متوسط حق‌الزحمه هيات‌مدیره نزدیک به 80 هزار دلار بود. دستمزدها در سال 1986 بیش از 20 هزار دلار بود؛ یعنی معادل 40 هزار دلار به قیمت امروزی. امروزه کل پاداش مدیر به طور متوسط 215 هزار دلار در سال می‌باشد. در عین حال باید پاداش‌های مازادی که برای مسوولیت کمیته‌ به آنان تعلق می‌گیرد را نیز به حساب آورد. امروزه کل دریافتی سالانه عضو هيات‌مدیره به طور متوسط دو میلیون دلار است که 57 درصد به صورت سهام خواهد بود (43 درصد افزایش در میزان سهام و 14 درصد در آپشن). به طور متوسط یک عضو مستقل 166810دلار بیشتر، یک مدیرعامل 23653دلار بیشتر و یک عضو کمیته 11692 دلار بیشتر دریافت می‌کند.
تغییر و تحول در بازنشستگی اجباری در شرکت‌های دولتی در سال گذشته آغاز شد. الزامات شفاف‌سازی کمیته بورس و اوراق بهادار که در دسامبر 2009 آشکار شد، نه تنها منجر به شفافیت بسیار زیادی در وکالتنامه‌های امسال شد، بلکه باعث شد بحث‌های جدی در باب ترکیب اعضای هيات‌های مدیره و ساختار ریاست آنان نیز صورت گیرد. نمایندگان بورس اوراق بهادار تاثیر بیشتری بر ترکیب و انتخاب اعضای هيات‌مدیره خواهند داشت.
حتی بدون لحاظ تغییر و تحول صورت گرفته در راهبری هيات‌مدیره، یک مدیری که متعلق به دوره زمانی 1986 است به سختی می‌تواند هيات‌مدیره معاصر را درک کند. امروزه وظایف و مسوولیت‌های هيات‌های مدیره گسترده‌تر، نفوذشان بر استراتژی‌های شرکت بیشتر و بار مسوولیت مدیران عامل بزرگتر شده است. شاید بزرگ‌ترین تفاوت‌ها (در این 20 سال) مربوط به تغییری باشد که در مناسبات و رفت و آمدهای میان هيات‌مدیره و مدیر ارشد اجرایی رخ داده است. این تفاوت‌ها شاید پررنگ‌تر هم شود، اگر سهامداران حقوق بسیط‌تر جدیدی را ایجاد کنند. ارتباطات سهامداران برای توضیح دادن خط‌مشی‌‌ها و تصمیمات هيات‌مدیره ممکن است نیرويی باشد که نوع راهبری را در آینده تغییر دهد.
پاورقي‌
1- عضو خارجی هيات‌مدیره، عضوی است که هیچ گونه تعلقی به سازمان ندارد و نماینده هیچ یک از گروه‌های ذی‌نفع سازمان نیست.
2- عضو داخلی هيات‌مدیره، مدیری است که همزمان کارمند، متصدی یا سهامدار عمده نیز هست یا به نوعی به سازمان تعلق دارد و با آن مرتبط است.
3- CEO یا مدیر ارشد اجرایی شرکت، لزوما عضوی از هيات‌مدیره نیست، اما در صورتی که به عضویت آن در آید، یک عضو داخلی و غيرمستقل محسوب می‌شود.
منبع: businessweek
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ |
نشریه اقتصادی فورچون در تازه‌ترین گزارش خود به معرفی مسئولیت‌پذیرترین و بی‌مسئولیت‌ترین شرکتهای جهان پرداخت.

به گزارش خبرنگار ایسنا، در بخش شرکتهای مسئولیت‌پذیر جهان شرکت نفتی استات اویل در صدر قرار گرفته و شرکتهای فروویال (مهندس و ساخت‌وساز) و والت دیزنی (سرگرمی) نیز دوم و سوم شدند.

همچنین شرکتهای ادیسون (انرژی)، انی (انرژی)، هول فودز مارکت (فروشگاههای غذا و دارو)، توتال (انرژی)، هوچیف (مهندسی و ساخت‌وساز)، نستله (محصولات غذایی)، نکسترا انرژی (تجهیزات گاز و برق) و ویرهاوزر (تولید محصولات مربوط به جنگل مانند کاغذ) نیز رده‌های چهارم تا یازدهم را به خود اختصاص دادند.

اما در بخش شرکتهای بی‌مسئولیت جهان شرکت صنایغ نوشیدنی هولدینگز کیرین در صدر قرار گرفته و دو شرکت کارلسبرگ (نوشیدنی) و آساهی (نوشیدنی) نیز دوم و سوم شدند.

ضمن این‌که شرکتهای گروه صنایع جنوب چین (قطعات خودرو)، گروه فاو چین (قطعات خودرو)، دیاجئو (نوشیدنی)، صنایع هوایی چین (هوایی و دفاعی)، دانگ فنگ موتور (خودروساز)، صنایع شمال چین (هوایی و دفاعی) و شانگهای اتوموتیو (خودروساز) نیز رده‌های چهارم تا دهم رده‌بندی بی‌مسئولیت‌ترین شرکتهای جهان را بدست آوردند.

حضور چهار خودروساز و قطعه‌ساز چینی در بین بی‌مسئولیت‌ترین شرکتهای جهان از نکات قابل توجه این رده‌بندی محسوب می‌شود.

در فهرست نشریه فورچون به هر یک از شرکتها از نظر میزان مسئولیت اجتماعی نمره داده شده و شرکتها براین اساس رده‌بندی شده‌اند.

ماخذ:خبرگزاری ایسنا/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

مترجم: م. زارع
دیوید پارک، بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دانشکده حقوق ‌هاروارد در 1999، فروم بحث coolboard.com را پی‌ریزی کرد. بیش از یک دوجین مهندس نرم‌افزار، مدیر محصول و کارمند کنترل کیفیت، طی 18 ماه وقت خود را برای ساختن تکنولوژی كليدی سازمان صرف کردند.

به عنوان بودجه، پارک 10 میلیون دلار سرمایه اولیه به سازمان افزود که4 میلیون قبل از شروع به کار خرج شد. در 2003 با ورشکستگی «دات کام‌»ها این شرکت هم دود شد و به هوا رفت.
در 2005 پارک کسب‌وکار دوم خود را شروع کرد: بلاگ و فروم «پذیرش در ام بی ای». این بار تصمیم گرفت هزینه‌ها را محدود کند و کسب‌وکار خود را با 119 هزار دلار راه بیندازد. سایت بی‌وقفه مخاطب جذب می‌کرد، اما پارک نگران بود که در نهایت تویيتر و فیس‌بوک جای آن را بگیرند بنابراين در فكر كسب و كار ديگري بود.
اوایل امسال او یک بار دیگر تغییر جهت داد. این کسب‌وکار جدید عبارت بود از یک شبکه اجتماعی برای متقاضیان مدرسه کسب‌وکار. ویژگی‌های جدیدی در آن به چشم می‌خورد از قبیل آماده‌سازی برای GMAT، پخش اخبار پذیرش در ام بی‌ ای، و روشی برای آنکه اعضا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و یک سری سرگرمی‌های اجتماعی تا به اعضا انگیزه دهد. این سایت از طریق پخش تبلیغات برای مراکز برگزارکننده کنکور آزمایشی، پول در می‌آورد. با کمال حیرت، آماده‌سازی سایت جدید فقط4 ماه طول کشید و در کل فقط 32 هزار دلار هزینه در برداشت.
ماجرا از چه قرار بود؟ سال پیش آنها مصمم بودند که سرمایه اولیه خود را محدود نگه دارند. با این همه بعید به نظر می‌رسید. بسیاری از شرکت‌های نرم‌افزار کنونی، سال‌ها طول کشیده است تا برپا شدند و میلیون‌ها دلار خرج برداشته‌اند، اما گویا ساختن تکنولوژی امروزه بسیار کمتر از گذشته خرج بر می‌دارد. موسسان شرکت‌های تازه تاسیس در سیلیکون ولی هر روز دارند درباره ایده‌ها و برنامه‌هایشان می‌گویند، اما از هیچ کدام آنها نخواهید شنید که ساختن محصولاتشان هزینه‌ای کمتر از قیمت یک
بی‌ام دابلیو 328 در پی دارد.
اما پارک و شریکش موفق شدند. چطور؟ برای شروع آنها طراحی را برون‌سپاری کردند. به جای استخدام تعدادی متخصص بازاریابی، از جامعه کاربران خود خواستند که برای پروراندن طرح یک سایت جدید، داوطلب شوند. سپس تعدادی از مشتاق‌ترین کاربران خود را انتخاب کردند و آنها را بر اساس اصول مدیریت محصول در سیلیکون ولی آموزش دادند. سپس باید یک طراح پیدا می‌کردند. برای این کار از سایت 99design.com استفاده کردند که محل رقابت در زمینه طراحی است. در یک مسابقه دو هفته‌ای که صدها طراح را جذب خود کرد، طرحی بیرون آمد که بدل شد به طراحی سایت جدید. کل مسابقه، جایزه و زمان طراحي همگی فقط 9200 دلار هزینه در پی داشت.
آنها فرآیند ایجاد سایت را به دو کار شکستند: مهندسی خط مقدم (تبدیل طراحی هنری به کد) و مهندسی پشتیبان
(بیرون کشیدن عملکرد درست از کدها). مهندسی خط مقدم معمولا نیازمند کدگذاری پیچیده‌ای توسط کسانی است که حدودا
100 دلار در ساعت خرج بر می‌دارند. در عوض، تیم کاری به خدمتی با نام PSD2HTML.com روی آورد که فایل‌های طراحی فتوشاپ را به HTML و کد CSS بدل می‌کند. این خدمت برای هر صفحه اینترنتی بین 160 تا 220 دلار خرج برداشت که برای این کسب‌وکار در کل حدود 4500 دلار شد. سازمان، برای مهندسی پشتیبان، از 4 مهندس نرم‌افزار مجاز و اوکراینی بهره برد که آنها را از وب‌سایت برون‌سپاری به نام oDesk پیدا کرد. به آنها 15 تا 20 دلار به ازای هر ساعت پرداخت کرد و در کل مهندسی پشتیبان 18000 دلار هزینه در بر داشت.
در توسعه نرم‌افزار چیزها معمولا برنامه‌ریزی شده پیش نمی‌رود. پارک و شریکش با کارهای عقب افتاده، کدهای مشکل‌دار و نقص‌های محصول موجه شدند. برون‌سپاری همیشه کارها را مشکل‌تر می‌کند، زیرا مهندسان و متولیان در موقعیت‌های جغرافیایی و زمانی مختلفی هستند، با زبان‌های مختلفی صحبت می‌کنند و همیشه لزوما نمی‌فهمند که چه انتظاری از آنها می‌رود. شب‌های بی‌خوابی زیاد و کافئین فراوان لازم است تا بر این مشکلات فائق آیید. شرکت‌های تازه تاسیس نرم‌افزار اغلب چند ماه اول خود را صرف توسعه طرح کسب‌وکار و جذب سرمایه‌گذار می‌کنند، اما به جای این کار می‌توانند با افراد باهوشی در سرتاسر دنیا کار کنند و انرژی خود را صرف کامل ساختن تکنولوژی کنند، همان‌طور که پارک و شریکش رفتار کردند. وقتی که فارغ‌التحصیلان حقوق می‌توانند کمپانی‌های موفق تکنولوژیک بسازند، این ایده زير سوال مي‌رود که موسسان وب‌سایت باید پیش‌زمینه برنامه‌ریزی کامپیوتری داشته باشند.
منبع: businessweek
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

ایسنا - براساس نتايج بررسي‌هاي انجام شده از سوي موسسه تحقيقات صنعتي واردز جمعيت خودروهاي موجود در جهان از مرز يك ميليارد دستگاه فراتر رفته است.
براين اساس در پايان سال گذشته ميلادي جمعيت انواع خودروهاي موجود در جهان يك ميلياردي شده كه رسيدن به اين رقم مديون رشد 27/5 درصدي فروش خودرو در چين بوده است. چين بزرگترين بازار خودروي جهان است.

در مجموع در سال گذشته بيش از 17 ميليون دستگاه انواع خودرو در چين به فروش رسيد. به اين ترتيب چين با پشت سر گذاشتن ژاپن هم‌اكنون بيشترين تعداد جمعيت خودروها را در خود جاي داده است.
براساس گزارش موسسه واردز چين همچنين حدود نيمي از رشد جهاني توليد خودرو به ميزان 35/6 ميليون دستگاه را به خود اختصاص داده است.
از سوي ديگر رشد فروش خودرو در هند به اندازه 8/9درصد نيز باعث شده تا اين كشور بعد از چين صاحب بيشترين رشد فروش خودرو در جهان باشد.
در اين كشور بالغ بر 20 ميليون دستگاه انواع خودرو وجود دارد. اين رقم در چين به حدود 78 ميليون دستگاه مي‌رسد.

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

مركز مديريت خودرو آلمان شركت خودروسازي فولكس‌واگن اين كشور را به عنوان بهترين خودروساز جهان در سال 2010 ميلادي معرفي كرد.
اين براي نخستين بار است كه فولكس‌واگن، بزرگترين خودروساز اروپا و آلمان به چنين عنواني دست پيدا مي‌كند. از سوي ديگر رقباي فولكس‌واگن در اين فهرست يعني تويوتا و جنرال‌موتورز تضعيف شده‌اند. مركز مديريت خودروي آلمان از موسسه‌هاي معتبر تحقيقاتي در سطح جهان به شمار مي‌رود كه در غرب آلمان و در شهر گلادباخ واقع است.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

گران‌قيمت‌ترين باشگاه ورزشي جهان از سود عملياتي 110/9 ميليون پوندي خود در سال منتهي به ژوئن 2011 خبر داد.مجموع درآمد باشگاه فوتبال منچستر يونايتد در سال يادشده به بيش از 330 ميليون پوند رسيد. اين رقم 45 ميليون پوند بيشتر از سال قبل است. درآمد تجاري منچستر نيز در سالي که گذشت به 103/4 ميليون پوند رسيد.

در فصل گذشته منچستر علاوه بر قهرماني در ليگ برتر فوتبال بريتانيا به مرحله پاياني جام باشگاه‌هاي اروپا نيز راه يافت که در آنجا مغلوب تيم اسپانيايي بارسلونا شد.
منچستر يونايتد در سال 2005 ميلادي توسط خانواده آمريکايي گليزر به مبلغ 800 ميليون پوند خريداري شد.
منتقدان اعتقاد دارند که خانواده گليزر در اداره باشگاه منچستر موفق نبوده و بدهي سنگيني به بار آورده‌اند. با اين حال آمار و ارقام چيز ديگري مي‌گويد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

در چهار ماه نخست امسال بيش از 23 هزار تن انواع بستني و ساير شربت‌هاي يخ‌زده به ارزش بيش از 57 ميليون دلار از کشور صادر شد. براساس آمار رسمي گمرک ايران، عراق مقصد اصلي بستني‌ها و شربت‌هاي يخ‌زده ايراني طي سال جاري تاکنون بوده؛ به طوري که نزديک به 6/56 ميليون دلار از کل محصولات ايران در اين حوزه به همسايه غربي صادر شده است.

همچنين در مدت زمان يادشده بخشي از صادرات بستني و شربت‌هاي يخ‌زده ايران نيز به کشورهاي امارات متحده عربي، کويت، افغانستان، پاکستان، بحرين، ترکمنستان و عربستان سعودي انجام شده است ضمن اینکه در این مدت هيچ گونه واردات قانوني در حوزه بستني و شربت‌هاي يخ‌زده به ثبت نرسيد. در مجموع برآورد مي‌شود حدود 15 توليدكننده بزرگ در زمينه توليد انواع بستني در كشور فعاليت مي‌كنند.
در حال حاضر مواد اوليه موردنياز براي ساخت بستني مانند فرآورده‌هاي كاكائويي، فرآورده‌هاي شيري، چوب بستني و ظروف بسته‌بندي تماما يا بخشي از آنها از خارج وارد مي‌شود.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

«خریداران تلفن در دست، لرزه به جان خرده‌فروشان می‌اندازند»

میگوئل بوستیلو و آن زیمرمن
منبع: وال استریت ژورنال
تری تانگ 25 ساله در پایان هفته گذشته برای خرید وارد فروشگاه شرکت بست بای در سانیویل کالیفرنیا می‌شود و هدیه مناسبی برای دوست خود پیدا می‌کند.

سال پیش او احیانا بی‌درنگ یک سامانه موقعیت‌یاب جهانی (جی پی اس) با مارک گارمین به قیمت 185 دلار را داخل چرخ خرید خود می‌انداخت. این دفعه او تلفن آندروید خود را بیرون آورده و شماره مدل جنس را وارد می‌کند تا بی‌درنگ قیمت بست بای را با قیمت سایر خرده‌فروشان مقایسه کند. او می‌بیند که می‌تواند همین کالا را از وب سایت شرکت آمازون به قیمت فقط 107 دلار بدون هزینه حمل و معاف از مالیات خریداری کند.
تانگ در همان لحظه گارمین را از آمازون خرید. او می گوید دستیار خرید جدیدش که ملزوماتی برای مقایسه قیمت به نام فایند است خیلی مفید بود. با استفاده از آن مطمئن می‌شوم که بهترین قیمت ممکن را پرداختم.
حسابگر تلفن هوشمند تانگ یک انقلاب در خرده فروشی است- آنچه مایک دوک مدیر اجرایی فروشگاه‌های وال مارت «دوران جدید شفافیت قیمت» نامگذاری می‌کند و ورودش تهدیدی به شمار می‌رود که مدل‌های کسب و کار بزرگ‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای در آمریکا را کله پا کند.
تا همین اواخر، فروشگاه‌ها می‌توانستند به صورت معقولی فرض کنند که اگر بتوانند خریداران را به دام اندازند و با اغوای اجناس ویژه وارد فروشگاه کنند، امکان چرب‌زبانی کردن و فروختن اجناس سودآور نیز وجود دارد.
اکنون صاحبان فروشگاه‌ها باید با خریدارانی كنار بيايند که از تلفن‌های هوشمندشان در داخل فروشگاه استفاده می‌کنند تا بررسی کنند آیا اجناس ویژه واقعا ویژه هستند و سایر اجناس فروشگاه قیمت‌گذاری معقولی دارند.
گرگ گیراد، مشاور شرکت مشاوره‌ای ریتیل اینسایت که به تازگی متوجه شد تقریبا 45 درصد مشتریان دارای تلفن هوشمند از آنها برای پیگیری قیمت‌های فروشگاه استفاده می‌کنند می‌گوید «مزیت خرده‌فروشی رو به تضعیف گذاشته است. چهار دیواری فروشگاه حالا نفوذپذیر شده است.»
برخی از آسیب‌پذیرترین بازرگانان، فروشندگان اقلام مارک‌دار گران‌قیمت مثل لوازم الکترونیکی و وسایل منزل هستند. این اجناس خریداران را ترغیب به مقایسه قیمت می‌کند. شرکت بست بای که بزرگ‌ترین فروشگاه زنجیره‌ای آمریکا است، گفت امسال سهم بازار خود را از دست داده است، روند رو به پایینی که برخی تحلیلگران تا حدودی به فشار از تجهیزات مقایسه قیمت نسبت می‌دهند.
طرفداران تلفن‌های هوشمند مثل تانگ هنوز زیرمجموعه کوچکی از خریداران هستند. هنوز روشن نیست که آیا تعداد زیادی از آمریکایی‌ها مایل خواهند بود وقت اضافی صرف کنند تا پیشنهادهاي فروش را با برنامه‌های تلفن همراه مقایسه کنند. برخی مصرف‌کنندگان شاید بخواهند این فناوری را فقط زمانی به کار گیرند که اقلام گران یا غیرعادی خرید می‌کنند.
با این حال فروشگاه‌های زنجیره‌ای نگرانی زیادی درباره خریداران مجهز به تلفن همراه دارند که توازن قدرت در خرده فروشی را به سمت مصرف‌کنندگان متمایل نماید تا حدی چون که تعدادشان به سرعت در حال افزایش است.
بر پایه آمار کورمتریکس که شاخه‌ای از شرکت


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

اولاف اشتوربك و نوربرت هرينگ
مترجم: جعفر خيرخواهان
در بیشتر کتاب‌های درسی علم اقتصاد تنها با ذکر یک جمله برای توصیف فرض بنیادی این علم درباره رفتار انسان‌ها بسنده می‌شود. مثلا در کتاب کلاسیک اقتصاد خرد میانه نوشته هال واریان از این کلمات فشرده شده استفاده شده است، «مردم بهترین سبد کالاهایی که توانایی خرید دارند انتخاب می‌کنند».

تا امروز اقتصاددانان (بازار) این امر را بدیهی می‌گرفتند که موجودات انسانی هر آنچه را برایشان بهترین باشد همواره انتخاب خواهند کرد؛ خودمختاری و آزادی عمل مصرف‌کننده یکی از ستون‌های این رشته علمی است.
اینک به نظر می‌رسد تغییر پارادایمی در آستانه وقوع است، چون شواهدی رو به افزایش وجود دارد که مردم همیشه بهترین انتخاب‌ها را برای خودشان انجام نمی‌دهند. ظاهرا ما تمایل به زیادی پول خرج کردن به شکل داوطلبانه داریم و تصمیمات خرید و مصرف ما اغلب تحت تاثیر عواملی بی‌ربط هستند. همه اینها ما را پذیرا و طعمه‌ای آماده برای دوز و کلک‌های کارشناسان بازاریابی می‌سازد.

بلای برنده شدن


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

محمد چهرقانی *
انتظارات مشتري توقعاتي است كه به طور حتم به آن نياز ندارد، ولي برآورده شدن آن، احساس خوشايندي در او ايجاد مي‌كند كه پايداري رابطه را سبب مي‌شود. بنابراين به نظر مي‌رسد كه جلب رضايت مشتريان با تامين انتظارات آنها رابطه مستقيم خواهدداشت. به طور كلي مي‌توان انتظارات مشتريان را به دو گروه دسته‌بندي كرد:

۱- انتظارات مرتبط با كالا و خدمات
از آنجايي‌كه مشتريان يك سازمان را اقشار و گروه‌هايي با فرهنگ‌هاي مختلف تشكيل مي‌دهند، در مواجهه با اين گروه‌ها توجه به اعتقادات همه آنها، اصلي خدشه‌ناپذير است. اقداماتي از قبيل رعايت محرمات براي برخي مشتريان، مانند: ذبح شرعي در امور دام و طيور، توليد و عرضه ابزار آلات و ادواتي كه در برخي مذاهب حرام شمرده می‌شوند و بسياري حساسيت‌ها كه در فرهنگ‌هاي گوناگون باعث مي‌شود آن اقوام و گروه‌ها، واكنش نشان داده يا احساس بي‌حرمتي نمايند. چنين اتفاقي يقينا با تحريم توليدات و خدمات يا برخوردهاي تدافعي مواجه مي‌شود.
2- انتظارات مرتبط با ارتباطات سازمان
رعايت حرمت مشتريان در حضور و غياب آنها امري الزامي‌است. اگرچه مشتريان در مراجعات خود به سازمان‌ها و در ارتباطات رو در رو باكاركنان، انتظارات بيشتري از خود بروز مي‌دهند.
انتظاراتي كه از سوي مشتريان مورد توجه بوده و در صورت عدم تحقق، مراجعات بعدي آنها به شدت تحت تاثير قرار مي‌گيرد عبارتند از:
1- احترام
تامين حس احترام طلبي افراد در انواع ارتباطات، موضوعي در خور توجه است. چنانكه اشاره شد، امروزه بسياري از مردم براي كسب احترام، بهاي بيشتري مي‌پردازند و در فرآيند تامين نيازهاي زندگي، حفظ كرامت خود را در جايگاه بالاتري ارزش‌گذاري مي‌كنند. بنابراين، يكي از مهم‌ترين راه‌هاي كسب موفقيت و جلب رضايت مشتريان، توجه به اين نكته اصلي كليدي است كه غفلت از آن، خسارات جبران‌ناپذيري به سيستم عرضه كالا و خدمات وارد مي‌كند.
2- آراستگي ظاهر
آراستگي افراد از منظر فردي نشانه ايمان محسوب مي‌شود و از منظر سازماني بيانگر نظم و نظام و دقت نظر سازمان به همه امور از جمله نظافت است. طبيعي است كه اين حد از نظارت، محصولات را نيز شامل مي‌شود.
مشتري در مواجهه با كاركناني که ظاهر و پوششی مناسب دارند، احساس امنيت و آرامش بيشتري براي استفاده از محصولات و خدمات سازمان خواهد داشت.
آراستگي ظاهر در محيط كار به‌ويژه در بخش‌هاي مرتبط با مشتريان، از اهميت بيشتري برخوردار است كه رعايت آنها نتايج مثبتي براي سازمان در پي خواهد داشت.
3- برخورد صادقانه
ارائه اطلاعات صحيح و راهنمايي مشفقانه مشتريان، به گونه‌اي كه بتواند منافع آنها را تامين كند از جمله انتظارات مشتريان محسوب مي‌شود. يك مشتري وفادار به منزله عضوي از خانواده سازماني است كه بخشي از هزينه‌هاي آن را مي‌پردازد و در اين رويكرد، برخورد صادقانه براي حفظ منافع طرفين، شرطي معقول تلقي مي‌شود كه در صورت عدم رعايت آن، ارتباطات مشتريان با سازمان مخدوش و انتظار وفاداري از آنها بي‌مورد است.
4 - فضاي مناسب ارتباطي
ارتباط با مشتري از اين‌رو حائز اهميت است كه مي‌تواند در يك فرآيند ارتباطي موثر به جلب رضايت و حفظ او منجر شود.
وقتي سازمان با مشتريان خود ارتباط برقرار مي‌كند به‌دنبال نفعي است كه از اين ارتباط حاصل مي‌شود. مشتريان نيز وقتي با سازمان ارتباط برقرار مي‌كنند يقينا نفعي را براي خود متصور هستند.
براي اينكه بتوان از ارتباط با مشتريان، رضايت آنها را حاصل نمود، بايد فرآيند ارتباط به گونه‌اي طراحي شود كه فضاي ارتباطي برد برد فراهم شود.
5- امكان ارتباط با مديران بالاتر
از ديگر انتظارات منطقي مشتريان، امكان ارتباط با مديران ارشد سازمان براي حل مشكلات في‌مابين است، اين امكان ارتباط، توجه سازمان به حسن رابطه با مشتريان تلقي مي‌شود و اثرات مطلوبي در آنان دارد‌. طبيعي است كه برخي مشتريان از طرح مسائل خود در سطوح پايين نتيجه نگرفته و مي‌خواهند براي رفع موانع ارتباطي خود با سازمان، چنين ملاقاتي را انجام دهند.
عدم پذيرش اين ارتباطات از منظر مشتري مداري نه تنها پذيرفته نيست بلكه نشان مي‌دهد كه سازمان، ارزش و اعتباري براي مشتري قائل نشده است .
6- توجه به درخواست‌ها و پيشنهادات
امروزه شنيدن صداي مشتري به عنوان يك اصل مسلم از سوي مديران ارشد، پذيرفته شده و در بسياري از سازمان‌ها راهكارهاي ويژه‌اي از قبيل ايجاد مركز تماس، سيستم پيامگير، سيستم گويا، ارسال و دريافت پيام كوتاه، صندوق شكايات، انتقادات و پيشنهادات، e-mail، تالار گفت‌وگو و حتي پاسخگويي به ارتباطات حضوري و در بسياري از موارد، توزيع پرسشنامه‌هاي نظر سنجي براي تحقق اين امر پيش‌بيني مي‌شود، اما به نظر مي‌رسد كه غالبا پاسخگويي به نياز مشتري، در آنها ديده نمي‌شود. معمولا اين روش‌ها در مطلوبترين شرايط، به‌دنبال تامين انتظارات سازمان هستند تا انتظارات مشتريان. به همين دليل نه تنها رضايتي در مشتريان ايجاد نمي‌كنند، بلكه باعث شكل‌گيري نگرش منفي در آنان نيز مي‌گردند.
نتيجه
اگر حفظ منافع سازمان، در گرو تداوم و تكرار مراجعات مشتريان به سازمان و مراجعه مشتريان در گرو رضايت‌مندي آنان از سازمان باشد، پس جلب رضایت مشتريان براي سازمان از اولويت ويژه برخوردار خواهد بود. اين اولويت ايجاب مي‌كند كه سازمان، راهكاري عملي براي تحقق رضايت‌مندي مشتريان جست‌وجو كند. به نظر مي‌رسد كه بهترين راهكار عملي براي جلب رضايت مشتريان و مشتري‌مداري، تامين نيازها و انتظارات آنان باشد.
* مدير روابط عمومي شركت ارتباطات مبين‌نت
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

خط قرمز اجاره‌بها در تهران چقدر است؟

مالكان آپارتمان‌هاي اجاره‌اي در مناطق مختلف تهران همچنان نسبت به نرخ مصوب سازمان تعزيرات بي‌توجه هستند و متناسب با نياز مالي كه دارند اجاره‌بها را تعيين و در قالب نرخ پيشنهادي به بازار معرفي مي‌كنند.

اما چنانچه اين نرخ‌هاي پيشنهادي را با نرخ عرف منطقه مورد مقايسه قرار داده شود مشخص مي‌شود برخي از نرخ‌هاي اعلامي از سوي موجران از خط‌قرمز بازار اجاره فراتر رفته است. خط‌قرمز بازار اجاره حريمي است كه اگر اجاره‌بها از آن تجاوز كند، واحدمسكوني اجاره نمي‌رود و تقاضا براي اجاره آن از طرف مستاجران به شدت كاهش پيدا مي‌كند. هم‌اكنون در برخي محله‌هاي تهران خط‌قرمز اجاره‌بها به اين صورت است:
در منطقه پونك اعلام نرخ رهن كامل 60 ميليوني براي آپارتمان 90متري 5 سال ساخت به معني عبور از خط‌قرمز است و بعيد است با چنين نرخي، ملك به اجاره رود.
در محله ستارخان نيز رهن كامل 80 ميليوني براي آپارتمان 80 متري كم‌سن‌وسال فراتر از نرخ‌هاي عرف منطقه است.
همچنين در محله تهرانپارس محدوده خيابان استخر نيز چنانچه آپارتماني با مساحت تقريبي 80 متر و چندسال ساخت با نرخ 38 ميليون تومان به رهن كامل گذاشته شود، بعيد است با تقاضاي زيادي مواجه شود به اين دليل كه نرخ رهن كامل اين آپارتمان به مراتب كمتر از نرخ پيشنهادي اعلام شده خواهد بود.

 

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

 

صنعت خودروسازی یکی از صنایع بسیار با اهمیت در اقتصاد است و گردش مالی آن را مي‌توان با صنایع بسیار اثر‌گذار همچون صنعت فولاد سازی مقایسه کرد به همین دلیل در جریان بحران اقتصادی و کاهش فروش خودرو در بسیاری از کشورها، دولت‌های اغلب کشورهای صنعتی طرح حمایت از خودروسازان را ارائه کردند و با تزریق پول به بازار خودرو و ارائه یارانه‌های کلان به این صنعت مانع از ورشکستگی آن شدند.

طبق گزارش‌های موجود در سال گذشته میلادی چین بزرگترین بازار خودروی دنیا را داشت و بیشترین درآمد را در این صنعت ایجاد کرد. در سال گذشته ميلادي 18 میلیون دستگاه خودروی سواری در چین فروخته شد و پیش‌بینی‌ها از رسیدن شمار خودروهای فروخته شده در این کشور به مرز 50 میلیون دستگاه تا انتهای دهه جاری حکایت دارد. البته صنعت خودروسازی نیز در این کشور رشد زیادی پیدا کرد و انعقاد قراردادهای همکاری با شرکت‌های بزرگ غربی سبب شد تا تکنولوژی مورد استفاده در این صنعت رشد کند. حال سوال این جاست که این کشور از نظر حجم تولید خودرو در چه جایگاهی قرار دارد؟ اتحادیه بین‌المللی مطالعات خودرو در گزارش اخیر خود اعلام کرد کشورهای چین و ژاپن و آلمان و کره‌جنوبی چهار کشور بزرگ تولیدکننده خودروی سواری در دنیا هستند. حجم تولید خودرو در این چهار کشور در مجموع بیش از 30 میلیون دستگاه است که سازنده 42 درصد از مجموع خودروهای تولید شده در دنیا است. آمریکا که یک کشور صنعتی است و شرکت‌های بزرگی همچون فورد و جی ام در آن مشغول به کار هستند در جایگاه هفتم جدول قرار دارد و تنها 2 میلیون و730 هزار دستگاه خودرو در عرض یک سال تولید کرد. این کشور که در سال‌های قبل بزرگترین بازار خودرو را داشته است در جریان بحران اقتصادی جایگاه اول را به چین واگذار کرد ولی انتظار مي‌رود تا سه سال آینده بتواند در صدر فهرست بازارهای بزرگ خودرو در جهان قرار گیرد.اتحادیه بین‌المللی مطالعات خودرو در گزارش خود آورده است: در سال 2010 میلادی 77 میلیون و 698 هزار و 901 دستگاه خودروی سواری و خودروهای تجاری سبک و مینی بوس و اتوبوس و کامیون در دنیا تولید شده است که نسبت به سال 2005 میلادی 11میلیون دستگاه و نسبت به سال 2000 میلادی 19 میلیون دستگاه رشد داشته است. رشد تولید خودرو در دنیا به دلیل رشد اقتصاد جهانی و افزایش تقاضا برای خودرو بود. البته رشد جمعیت هم عامل بسیار با اهمیتی در افزایش حجم تولید خودرو در سال‌های اخیر مي‌باشد.اما در سال2010 چین بزرگترین تولیدکننده خودرو در دنیا بود.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

 مهدیس فرقانی: هیچ خریداری در بازار مسکن نیست که در ازای پرداخت مبلغ اندک از دریافت یک واحد مسکونی با ارزش بیشتر، ذوق زده نشود، اما مساله این است که در واقعیت چنین اتفاقی نمی‌افتد البته از جانب فروشنده‌ها زیرا معمولا در بازار معاملات ملکی خریدارانی هستند که با کمترین بودجه قصد دارند بهترین واحد را خریداری کنند و مشاوران املاک ادعای این دسته از متقاضیان را به اصطلاح «جیب خالی پز عالی» تعریف می‌کنند.

ادعای خرید 100 متری نوساز با 180 میلیون تومان
یکی از مشاوران املاک فعال در خیابان بلوار فردوس در این باره به «دنیای اقتصاد» گفت: در حال حاضر نزدیک به 30 درصد از خریداران در بازار مسکن به دنبال واحدهای 100 متری هستند البته اغلب این دسته از متقاضیان بودجه کافی برای خرید ندارند چرا که آنها با مبلغی حدود 180 میلیون تومان تصمیم دارند واحدی 100 متری با امکانات کامل را خریداری کنند در حالی که این امری محال است.
وی درباره وضعیت قیمت‌های پیشنهادی فروش افزود: اکنون قیمت هر متر مربع آپارتمان نوساز در بلوار فردوس غرب و شرق بین 2 میلیون و 200 هزار تا 3 میلیون و 300 هزار تومان از سوی مالکان پیشنهاد می‌شود و این نرخ‌ها بیانگر این مساله است که خریداران با 180 میلیون تومان نمی‌توانند واحد دلخواه خود را خریداری کنند. طاهرخانی درباره خواسته متقاضیان اظهار کرد: هنگامی ‌که خریداران متوجه می‌شوند که با این میزان بودجه نمی‌توانند واحدی را خریداری کنند قصد دارند واحدی چند سال ساخت را خریداری کنند که در این مرحله هم با مشکل مواجه می‌شوند چراکه مالکان این دسته از واحدها از فروش واحدهای خود امتناع می‌کنند. این مشاور املاک درباره قدرت خرید متقاضیان در بازار خرید واحدهای مسکونی محدوده بلوار فردوس، تاکید کرد: این روزها حدود 70 درصد از مشتریان در بازار با بودجه کمتر از 180 میلیون تومان، 20 درصد بر پایه 200 میلیون تومان و 10 درصد با قدرت خرید واحدهای مسکونی بالای 200 میلیون تومان اقدام می‌کنند.
30 درصد خریداران به دنبال واحدهای 100 متری
در خیابان امیرآباد 30 درصد از خریداران در جست‌وجوی واحد 100 متری برای خرید هستند اما اکثریت متقاضیان با بودجه 100 تا 150 میلیون تومان در نظر دارند صاحبخانه شوند. بنگاهداری قیمت پایه آپارتمان‌های نوساز در خیابان امیرآباد را بین 2 میلیون و 900 هزار تا 3 میلیون و 500 هزار تومان اعلام کرد و گفت: آخرین باری که بازار معاملات ملکی با رونق خوبی مواجه بود، مربوط به سال گذشته است.
کاکائی در رابطه با میزان ساخت و سازهای واحدهای مسکونی در خیابان امیرآباد اذعان کرد: در حال حاضر 50 درصد از ساخت و سازها مختص واحدهای کمتر از 100 متر مربع و 50 درصد مابقی بین 100 تا 250 متر مربع است.

 

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰ |

محسن کریمی اندانی*
همچنان که پیش‌بینی می‌شد بحران بدهی دولت آمریکا که قرار بود تا دوم آگوست تعیین تکلیف شود، با توافق احزاب حاکم و افزایش 2400 میلیارد دلاری سقف بدهی‌ها خاتمه یافت.

جمهوی خواهان و دموکرات‌ها اگرچه مخالفت‌هایی در نحوه اداره کشور با یکدیگر دارند؛ اما از منافع ایالات متحده بی‌خبر نیستند. در این مقاله سعی بر آن است كه نشان داده شود منافع ملی ایالات متحده که احزاب رقیب در این کشور از آن با خبرند، چیست. همچنین تفاوت اصلی اقتصاد
ایالات متحده با اقتصاد سایر کشورهای جهان در چیست که بحران بدهی آن با توافق احزاب داخلی خاتمه می‌یابد؛ اما کشورهای دیگر در شرایط مشابه از چنین امکانی بی‌بهره‌اند؟ نهایتا اینکه چگونه بحران بدهی اخیر آمریکا به نفع شهروندان آمریکایی و به زیان سایر کشورهای جهان ختم شد؟
سوال این است که چگونه دولت آمریکا که تولید ناخالص داخلی (GDP) آن 58/14 هزار دلار است می‌تواند با بیش از 3/14 ميليارد دلار بدهی به راحتی تصمیم بگیرد که 4/2 ميليارد دلار دیگر به بدهی‌های خود بیفزاید و سقف بدهی‌های خود را به 7/16 ميليارد دلار برساند؛ بدون اینکه نگران ورشكستگي و بازپرداخت این بدهی باشد؟ البته تنها اتفاقی که می‌افتد این است که یک موسسه رتبه‌بندی، اعتبار اوراق بدهی دولت این کشور را از بیشترین اعتبار ممکن تنها یک پله تنزل می‌دهد و با این وجود همچنان اوراق خزانه دولت آمریکا جزو معتبرترین اوراق بدهی در جهان محسوب می‌شود.
به نظر می‌رسد، بحرانی که قبل از دوم آگوست در ایالات متحده به وقوع پیوست بحران تصمیم‌گیری در عرصه سیاست داخلی بود و نه بحران ورشکستگی. حتی کاهش یک پله‌ای رتبه اعتباری آمریکا آن هم تنها به ادعای یکی از موسسات رتبه‌بندی (S&P) بیش از آنکه به دلیل عدم توان آمریکا در بازپرداخت بدهی‌هایش باشد به دلیل عدم تصمیم‌گیری به موقع دولتمردان این کشور بود که باعث نگرانی طلبکاران شد. آن چیزی که موسسه رتبه‌بندی S&P روی آن انگشت گذاشت و هشدار داد این بود كه سياستگذاري اقتصادي در آمريكا، ثبات و پيش‌بيني‌پذيري سابق خود را از دست داده است؛ چرا که موضوع سقف استقراض دولت در حد يك «موضوع چانه‌زني» میان احزاب، تنزل يافته است. به بیان دیگر موضوع افزایش سقف بدهی‌ها که در گذشته به سادگی در مورد آن توافق می‌شد امروزه تبدیل به موضوعی برای امتیاز خواهی حزب جمهوری‌خواه از حزب حاکم شده است.
چرا ایالات متحده می‌تواند سقف بدهی‌های خود را افزایش دهد، بدون آنکه نگران بازپرداخت آن و خطر ورشکستگی باشد؛ در صورتی که کشورهای دیگر و حتی کشورهای اروپایی نمی‌توانند چنین کنند؟ به بیان دیگر اقتصاد آمریکا دارای چه وجه ممیزه‌ای است که باعث می‌شود در مساله بدهی‌های دولت آمریکا، مشکل اصلی همگرا کردن جریان‌های مختلف داخلی باشد و نه خطر ورشکستگی و استقراض از نهادهای بین‌المللی برای بازپرداخت دیون؟


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |

 مجيد اسكندري: صنعت بانكداري در بازار سرمايه از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. در حال حاضر تعداد 14 بانك در اين بازار حضور دارند كه در اين ميان هشت بانك پاسارگاد، پارسيان، ملت، صادرات، تجارت، اقتصاد نوين، كارآفرين و سينا در بورس و 6 بانك تات، سرمايه، دي، گردشگري، پست بانك و آرين نيز در فرابورس فعال هستند.

مجموع ارزش بازار اين 14 بانك حاضر در بورس و فرابورس رقمي بالغ بر 28 هزار ميليارد تومان است كه اين رقم حدود 24 درصد مجموع كل ارزش بازار بورس و فرابورس است.
در ميان بانك‌هاي يادشده، بيشترين سرمايه مبلغ 2725 ميليارد تومان است كه به بانك پاسارگاد تعلق دارد. پس از پاسارگاد، بانك‌هاي صادرات و ملت به ترتيب با سرمايه‌هايي معادل 2016ميليارد تومان و 1600ميليارد تومان بالاترين سرمايه بانك‌هاي حاضر در بازار سرمايه را دارا هستند. از سوي ديگر كمترين سرمايه در اين گروه، رقم 56 ميليارد تومان است كه به پست بانك تعلق دارد.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |

انواع دارو، کتاب و کالاهای نظامی معاف از مالیات بر ارزش افزوده هستند
گروه بازرگانی – فهرست كالاهاي وارداتي معاف از پرداخت چهار درصد ماليات بر ارزش افزوده منتشر شد.بر اساس گزارش سازمان توسعه تجارت، ماده 12 قانون ماليات بر ارزش‌ افزوده اشاره به اين دارد كه واردات كالاهايي بر حسب مورد از «پرداخت ماليات و عوارض» یا همان چهار درصد ماليات بر ارزش افزوده معاف هستند.

این فهرست 10 گروهی کالاهای زیر را شامل می‌شود:

*گروه محصولات كشاورزي فرآوري نشده
ـ محصولات زراعي و باغي
ـ نباتات زنده و محصولات گل‌كاري
ـ گل و غنچه و شاخ و برگ و ساير اجزاي نباتات
ـ سبزيجات و نباتات خوراكي (سبزيجات و نباتات، سبزيجات كلاف‌دار، ريشه‌ها و غده‌هاي زيرخاكي، ميوه‌هاي خوراكي و محصولات علوفه‌اي)
ـ قهوه، چاي و انواع گياهان تازه (قهوه و چاي سبز)
ـ انواع گياهان تازه به استثنا انواع كوبيده ‌شده، خرد شده و پودر شده همانند فلفل و دارچين
ـ غلات همانند گندم
ـ دانه و ميوه‌هاي روغن‌دار از جمله دانه سويا، بادام زميني، دانه كتان، دانه آفتابگردان، انواع تخم‌ و دانه‌ها شامل دانه ميوه و نطفه تخم چغندر قند و تخم سبزيجات، چغندرقند، دانه كاكائو، توتون و تنباكو، پنبه
ـ محصولات دامي از جمله گوشت قرمز، احشاء خوراكي، احشاء خوراكي پرندگان، تخم پرندگان، عسل طبيعي، پوست و ساير اجزاي پرندگان، استخوان حيوانات، اسپرم حيوانات، ابريشم خام، پشم و موي حيوان

* گروه دام و طيور زنده آبزيان، زنبور عسل و نوغان
ـ دام و طيور زنده مانند اسب، الاغ، قاطر، گاو، گوسفند، مرغ، خروس، خوك، بوقلمون و ساير حيوانات زنده
ـ آبزيان از جمله انواع ماهي‌ها، قشرداران و صدف‌داران مانند ميگو، كروكوديل، خرچنگ، خاويار خام و بچه ماهي و همچنين مرجان و مشابه آن

* گروه كود، سم، بذر و نهال
ـ كود (انواع كودهاي حيواني يا نباتي، معدني و ساير كودهاي قبل مصرف)
ـ سم (انواع سم حشره‌كش‌ها، قارچ‌كش‌ها، علف‌كش‌ها)
ـ بذر و نهال (پياز گل، بذر سيب‌زميني، بذر سبزيجات، ريشه‌ها و غده‌هاي زيرخاكي، دانه و تخم گياهان براي كشت، كليه غلات مانند گندم، برنج و ذرت)

* گروه آرد خبازي، نان، گوشت، قند، شكر، برنج حبوبات و سويا، شير، پنير، روغن نباتي و شيرخشك مخصوص تغذيه كودكان
ـ آردخبازي (آرد براي توليد نان اعم از نان صنعتي و سنتي)
ـ نان (اعم از صنعتي و سنتي)
ـ گوشت (گوشت قرمز، گوشت آبزيان، گوشت پرندگان)
ـ قند و شكر(قند و شكر آماده مصرف)
ـ برنج (انواع برنج)
ـ حبوبات (مانند نخود فرنگي، عدس، لپه)
ـ سويا (پروتئين سويا)
ـ شير (شير به استثناي انواع شيرهاي طعم‌دار)
ـ پنير (انواع پنير)
ـ روغن نباتي (روغن سويا، روغن بادام زميني، روغن زيتون، روغان ياليم آويل،‌ روغن يالم اولتين، روغن سوپر يالم اولتين، روغن دانه‌ آفتابگردان، روغن نارگيل، روغن تخم كتان، روغن ذرت، روغن كرچك، روغن كنجد، روغن جلاء، كره كاكائو، ساير روغن‌هاي نباتي آماده مصرف)
ـ شير خشك (شير خشك مخصوص تغذيه كودكان)

* گروه كتاب، مطبوعات، دفاتر تحرير و انواع كاغذ چاپ، تحرير و مطبوعات
ـ كتاب (كاتالوگ‌هاي طبي، نشريات و مجلات علمي)
ـ مجله و نشريه
ـ دفاتر تحرير (دفاتر ثبت و حسابداري)
ـ كاغذ چاپ، تحرير و مطبوعات(انواع كاغذ جهت چاپ و تحرير)

* گروه كالاهايي كه همراه مسافر و براي استفاده شخصي تا ميزان معافيت مقرر طبق مقررات صادرات و واردات وارد كشور مي‌شود. مازاد بر آن طبق مقررات اين قانون مشمول ماليات خواهد بود.

* گروه انواع دارو، لوازم مصرفي درماني، خدمات درماني (انساني و حيواني و گياهي) و خدمات توانبخشي و حمايتي
ـ انواع دارو (كليه داروهاي وارداتي مورد تاييد وزارت بهداشت و درمان به استثنا مكمل‌ها و ويتامين‌هاي مصرفي انسان)
ـ لوازم مصرف درماني (لوازم مصرف عمومي مانند سرنگ، بيهوشي و تنفسي، زنان و زايمان، جراحي عمومي، گوش و حلق و بيني، اورولوژي، ارتوپدي، قلب و عروق، چشم، جراحي عمومي و پلاستيك، مغز و اعصاب، اقلام مصرفي آزمايشگاه‌هاي تشخيص طبي، تصويربرداري)

* گروه فرش دستباف شامل فرش و كفپوش‌هاي دستباف از مواد نسجي و از پشم و موي نرم حيوان

* گروه خوراك دام و طيور
انواع علوفه هاي زراعي ـ سبوس و كاه

* گروه اقلام با مصرف صرفا دفاعي (نظامي و انتظامي) و امنيتي براساس فهرستي كه به پيشنهاد مشترك وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح و وزارت امور اقتصادي و دارايي تهيه مي‌شود و به تصويب هيات وزيران مي‌رسد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |
بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی تعداد کارت بانکهای الکترونیکی کشور در تیرماه به مرز 142 میلیون رسید.

توسعه بانکداری الکترونیک و استفاده از خدمات این سیستم در تمام کشور رو به گسترش است، به طوریکه در حال حاضر تعداد کارت های پرداخت الکترونیک که به کارت عابر بانک معروف هستند به رقمی بیش از 142 میلیون کارت رسیده است که با احتساب جمعیت کشور می توان گفت سرانه ای نوع کارتها در کشور به حدود 1.36 کارت به ازای هر ایرانی رسیده است.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |

ريانووستي: طبق يك نظرسنجي كه توسط كمپاني بين المللي synovate انجام شد، مردان ايتاليايي بعنوان زيباترين مردان جهان شناخته شدند كه با گذر زمان و پديدار شدن چين و چروك صورت نيز جذابيت خود را از دست نمي دهند.

به گزارش رويترز، در اين نظرسنجي 10 هزار زن و مرد در سنين 15 تا 64 سالگي از 12 كشور روسيه، استراليا، برزيل، كانادا، فرانسه، يونان، مالزي، جمهوري آفريقاي جنوبي، اسپانيا، بريتانيا و آمريكا شركت داشتند.

عليرغم اين كه ايتاليا در شمار كشورهايي كه نظرسنجي در آنها انجام شد، قرار نداشت، اما مردان ايتاليايي از نظر زيبايي به مقام اول دست يافتند. در جايگاه دوم مردان آمريكايي، جايگاه سوم مردان روس و چهارم برزيلي ها هستند.

به اعتقاد شركت كنندگان در اين نظرسنجي، جذابيت مردان حتماً بخاطر داشتن اعضاي صورت زيبا و بدن ورزشكاري نيست و معتقدند كه هر مردي كه مرتب و تميز باشد و صورت خود را بتراشد، شانس زيادي براي تحت تاثير قراردادن اطرافيان خود دارد.

دومين شرط، اعتماد بنفس و پس از آن خودداري و لبخند زيبا ناميده شدند. در عين حال تنها 1% از شركت كنندگان معتقدند كه موهاي پرپشت و سالم، شرط حتمي براي زيبايي مرد است.

اين نظرسنجي نشان داد كه خانم ها اهميت زيادي براي عطر مردان قائلند و بنظر آنها بوي خوش ادكلن مرد را جذاب تر مي كند.

همچنين مشخص شد كه در اسپانيا مردان بيش از زنان بدن عضلاني و لباس خوب را براي مرد ضروري مي دانند. در يونان برعكس است، زنان بيشتر مردان قوي و داراي بدن عضلاني را ترجيح مي دهند.

براي زنان انگليسي، فرانسوي و استراليايي لبخند مردان مهم است.

علاوه بر اين 60% پرسش شوندگان گفتند كه مردان با گذر زمان حتي جذابيت بيشتري پيدا مي كنند كه در آمريكا، چين، يونان و مالزي بيشتر چنين عقيده اي دارند.

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |
14 امرداد 1356 (4 آگست 1977) دولت وقت اعلام کرد که درآمد سرانه ایرانیان ظرف چهار سال (از 1973 تا 1977) 11 برابر افزایش یافته است. در همین روز شهرداری تهران گزارش کرده بود که شمار خودروهای تهران چهارمیلیون نفری وقت به مرز یک میلیون و پانصد هزار دستگاه نزدیک شده و هشدارداده بود که در این زمینه اگر محدودیت برقرار نشود خیابانهای تهران به صورت یک پارکینگ درخواهند آمد. در همین روز اسوشیتدپرس خبر از خروج روزافزون ثروت از ایران و عمدتا به دلیل ثابت ماندن بهای ارز و ارزان بودن آن و نرخ بهره داده و نوشته بود که به حساب دلار هفت تومانی، بهای یک خانه در تهران سه برابر خانه مشابه آن در آمریکاست. این خبرگزاری نوشته بود که ایرانیان بقدری پولدار شده اند که برای خوشگذرانی، تعطیل آخر هفته را در آمستردام می گذرانند (پنجشنبه می روند و جمعه شب بازمی گردند)، جاده های اروپا پُر است از ایرانیان اتومبیلران. ایرانیان برای دیدار از کشورهای اروپایی نیاز به دریافت ویزا ندارند. ریال ایران در اروپا پذیرفته می شود. کاهش شدید ارزش برابری پاوند انگلستان در آگست و سپتامبر 1976 (1355 هجری) بسیاری از ایرانیان را میلیونر کرده است. آنان پاوند را 11 تومان خریدند و سه ماه بعد 14 تومان فروختند و در این مدت هم بهره اش را گرفتند.
    مرور زمان نشان داد که همین وضعیت باعث حسد و خشم شد و سال بعد ایران را دگرگون ساخت.

منبع:روزنامک دکتر کیهانی زاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر