چه تعداد ایجاد شغل؟ چه تعداد تخریب شغل؟
تعداد خالص شغل‌ها مهم است، نه تعداد شغل‌های ایجادشده

ناصر یارمحمدیان*، شهرام معینی**
رقابت منصفانه اقتصادی و معضل اشتغال جوانان
میثم هاشم‌خانی* - معضل بيكاري در كشور با فارغ‌التحصیلی نزدیک به سه و نیم میلیون دانشجوی فعلی و پیوستن قریب‌الوقوع آنها به جمع جویندگان شغل، و نیز شتاب بالای ورود زنان به جمع متقاضیان اشتغال، تشدید خواهد شد. بدون شک ایجاد موقعیت‌های شغلی برای چنین جمعیت انبوهی، نیازمند توسعه سرمایه‌گذاری‌های تولیدی در کشور است.

در وضعیتی که تولیدکنندگان بخش خصوصی به معنای واقعی کلمه، مجبورند دلار مورد نیاز خود را از بازار آزاد و با قیمت 20 درصد گران‌تر نسبت به رقبای دولتی و شبه‌دولتی خود خریداری کنند، نرخ سودی حدودا 24 درصد بیشتر برای دریافت وام بپردازند، از تخفیفات مالیاتی برخوردار نیستند، و باید بخشی از مواد اولیه خود را به قیمت گران‌تری در بازار آزاد خریداری کنند، برای دریافت مجوز تولید یا واردات یک محصول جدید مجبورند مدت‌ها در انتظار بمانند، چگونه می‌توان انتظار داشت که حتی ‌قوی‌ترین و متخصص‌ترین سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری‌های تولیدی و اشتغالزا در ایران بپردازند؟ تامل در پاسخ به اين پرسش، کلید حل ریشه‌ای بسیاری از مشکلات مربوط به اشتغال در کشور خواهد بود. m.hashemkhany@gmail.com*

چکیده
با توجه به اعلام آمارهای غیررسمی در مورد ایجاد دو و نیم میلیون شغل در کشور ظرف یک سال و نیم اخیر و وعده ایجاد 4 میلیون شغل ظرف دو سال آینده، این سوال مطرح می‌شود که در کنار ایجاد این شغل‌ها، چند شغل از بین رفته است؟ و به عبارت دیگر، در نهایت چه تعداد موقعیت شغلی به طور خالص ایجاد شده است؟
با توجه به عدم اعلام آمار رسمی مربوط به تعداد خالص شغل‌های ایجادشده، مقاله پیش‌رو نتایج یک مدل‌سازی آماری را به تصویر می‌کشد که تلاش می‌کند تا تعداد خالص موقعیت‌های شغلی ایجادشده ظرف سال‌های اخیر را به طور تقریبی تخمین بزند.
در پایان این مقاله هم به بررسی مختصر سیاست‌های کوتاه‌مدتی (مانند افزایش شدید ظرفیت دانشگاه‌ها) پرداخته می‌شود که می‌توانند در کوتاه‌مدت اندکی از فشار ورود جوانان به بازار کار را بکاهند؛ اما در بلندمدت بدون تاثیر خواهند بود.

مقدمه
در حالي كه نرخ رشد اقتصاد جهان در سال 2009 (1388 شمسی) به مقدار منفی هفت دهم درصد رسیده و كمترين ميزان خود (7/0- درصد) در سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم را تجربه كرده [1]، آمارهاي رسمي منتشر شده توسط مركز آمار ايران نشان مي‌دهد اقتصاد ايران در دو سال اخیر داراي نرخ رشد اقتصادي 8/1 و 2/3 درصد بوده است.
در اين شرايط، بر مبنای ادعای ريیس مرکز آمار ایران، يك ميليون و ششصد هزار فرصت شغلي در سال 89 و يك ميليون فرصت شغلي در شش ماه نخست سال 90 ايجاد شده است. از طرف دیگر مدیران اجرایی ارشد کشور وعده ایجاد چهار ميليون فرصت شغلي ديگر نیز در يك سال و نيم آينده را مطرح کرده‌اند. در اين مقاله سعي مي‌شود با مد نظر قرار دادن متغيرهاي كلان اقتصاد ايران و فروض مربوط به وضعيت تعادل بلند مدت در اقتصاد ايران، به ارزیابی این آمارها بپردازیم.

مفروضات اولیه مدل‌سازی آماری
شواهد آماري متغيرهاي اقتصاد كلان در طي دوره بلند مدت نشان دهنده حقايقي هستند كه اصطلاحا به آنها حقايق آشكار شده (stylized facts) گفته مي‌شود. اين اصطلاح براي اولين بار توسط نيكلاس كالدور (Nicholas Kaldor) مطرح شد که معتقد بود مدل‌هاي رشد بايد با فروض متكي بر اين حقايق آشكار شده ساخته شود. به عنوان مثال، براساس یکی از این واقعیت‌ها ادعا می‌شود که نسبت سهم نیروی کار به کل تولید و سهم سرمایه به کل تولید در بلند مدت ثابت است، به طوري كه:

از طرفی کل سهم نیروی کار مساوی حاصل‌ضرب میانگین دستمزد ω در کل نیروی کار L است:
حال داریم:

اگر ابتدا از طرفین لگاریتم طبیعی و سپس مشتق بگیریم در نتیجه خواهیم داشت:

 

به عبارت دیگر در بلند مدت، تنها متغیر «تفاضل نرخ رشد اقتصادی از نرخ رشد دستمزد» است که تعداد خالص فرصت‌های شغلی ایجادشده جدید را تعیین می‌کند.
بنابراین برای افزایش اشتغال یا باید نرخ رشد اقتصادی بالا داشته باشیم یا سطح دستمزدها کاهش یابد یا استثنائا از طریق حرکت به سمت تولیدات «کار- بر» (labor-intensive)، سهم نیروی کار از کل تولید افزایش یابد. در حال حاضر و در طی مثلا 6 سال گذشته می‌توان بررسی کرد که بر این مبنا چقدر فرصت شغلی جدید ایجاد شده است [2].

نتایج مدل‌سازی آماری برای تخمین خالص شغل‌های ایجادشده در ایران
با توجه به مطالب بیان‌شده در قسمت قبل، براي محاسبه خالص فرصت‌های شغلي ايجاد شده جدید در هر سال، نياز به آمارهاي رشد توليد ناخالص داخلي حقيقي و رشد ميانگين دستمزدهاي حقيقي و جمعيت شاغل داريم.
در این مدل‌سازی آماری، به دليل عدم ارائه آمارهای رسمي حساب‌هاي ملي و رشد اقتصادي بانك مركزي براي سال‌هاي پس از 1386، براي اين دوره از داده‌هاي بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول استفاده شده است.
همچنین آمار «جمعيت شاغل» از سايت اینترنتی رسمی «مركز آمار ايران» به‌دست آمده است؛ ضمن آنکه به دليل در دسترس نبودن «دستمزد متوسط نيروي كار»، به جای آن از متغیر «حداقل دستمزد نيروي كار» استفاده شده است. نتایج تخمین‌های حاصل از این مدل‌سازی آماری، در جدول شماره 1 قابل مشاهده است.
در این جدول، اعداد محاسبه‌شده در ستون آخر، بيانگر تعداد خالص فرصت‌های شغلي ايجاد شده طي دوره مورد بررسي هستند. براي مثال این محاسبات نشان مي‌دهد در سال 1389، به طور خالص 379 هزار و صد شغل جدید در کشور ایجاد شده است.
اما بايد توجه داشت كه مدل بالا مبتني بر فروض مربوط به دوره بلندمدت بوده و به دليل اينكه ما هيچ وقت در بلندمدت نيستيم، بهتر است نتايج را به طور دوره‌اي مورد توجه قرار دهيم. براي مثال نتايج نشان مي‌دهد که در دوره 84 تا 86 به طور ميانگين سالانه 644 هزار و 500 فرصت شغلي جدید، و در دوره 87 تا 89 سالانه 548 هزار و 800 فرصت شغلي ايجاد شده است. البته نبايد فراموش كرد كه محاسبات انجام‌شده نشان‌دهنده فرصت شغلي خالص هستند، به این معنا که شغل‌هاي تخريب شده از آن كسر شده است.
براي محاسبه نرخ بيكاري مبتني بر مدل بالا و مقايسه با نرخ بيكاري رسمي، علاوه بر آمارهاي «جمعيت بيكار» و نیز «جمعيت فعال» در پایان هر سال و نیز «تعداد خالص سالانه فرصت‌های شغلي جدید»، نياز به داده‌هاي مربوط به جريان ورود و خروج از بازار كار داريم كه موجود نیستند. براي مثال ما نمي‌دانيم با انتقال بخشی از بيكاران جوياي كار به جمع شاغلين، سالانه چه تعداد به بيكاران جوياي كار افزوده مي‌شود و اين بيكاران از بيرون جمعيت فعال اضافه شده يا ناشی از بيكار شدن شاغلين بوده است.
با اين وجود مي‌توانیم این فرض ساده‌کننده را به کار ببریم که در هر سال دقیقا به تعداد فرصت‌های شغلی ایجادشده، به تعداد شاغلين اضافه مي‌شود، بدون اينكه بيكاران جوياي كار كاهش یابد. يعني تامين نيروي كار براي فرصت‌هاي شغلي ايجاد شده، از خارج بازار كار (جمعيت فعال) انجام مي‌شود. با در نظر گرفتن چنین فرضی، نرخ بيكاري برای سال‌های 84 تا 89، به صورت جدول شماره 2 خواهد بود.
در جدول شماره 2 مشاهده می­‌شود که نرخ بيكاري محاسباتي در همه سال­‌ها غير از سال 88، نسبتا كمتر از نرخ بيكاري رسمي قرار دارد. علت چنین انحرافی به احتمال فراوان این است که اولا، بيكار شدن شاغلين يا تخريب شغل معادل صفر در نظر گرفته شده و ثانیا، جريان ورودي بازار كار (افرادي كه تصميم به كار مي­‌گيرند و شروع به جست‌وجوي شغل مي‌­كنند) معادل تعداد فرصت‌های شغلی جدید فرض شده كه ممكن است بيشتر باشد.

چرا متولدین سال‌هاي 59 تا 65 در آمار رسمی بازار کار حضور ندارند؟
از طرف دیگر با نگاهي به آمارهاي متولدين بين سال‌هاي 59 تا 65، يعني كساني كه از سال 84 به بعد وارد 25 سالگي مي­‌شوند، مشاهده مي­‌شود كه تعداد متولدين اين سال‌ها با سال‌هاي قبل و بعد خود تفاوت محسوسی دارند، به‌طوري كه ميانگين زاد و ولد در اين سال­‌ها در حدود 2 ميليون و 200 هزار نفر است، در حالي كه براي سال‌هاي قبل و بعد به طور ميانگين 1 ميليون و 200 هزار در هر سال متولد شده‌­اند. يعني اگر بنا بود همه افراد در سن 25 سالگي وارد بازار كار شوند، بازار كار در سال 84 تا 90 ناگهان با حدود 2 ميليون تقاضاي جدید سالانه براي اشتغال مواجه مي‌شد، در حالي كه در سال‌هاي قبل از آن اين تقاضا به‌طور ميانگين سالانه 1 ميليون نفر بوده است. اين در حالي است كه طبق آمار رسمي مربوط به جمعيت فعال، بين سال‌هاي 85 تا 88 سالانه 138 هزار نفر به جمعيت فعال کشور (جمعیت متقاضیان اشتغال، اعم از شاغل و بیکار) افزوده شده است. اکنون این سوال مطرح می­‌شود که چرا انبوه جمعیت جوان متولدشده بین سال‌هاي 1360 تا 65، در آمارهای رسمی مربوط به بازار کار کشور نمود ندارند؟
يك جواب اين است كه افراد مذکور به دنبال فعاليت­‌هاي جانشين كار هستند و براي مثال به تحصیل در دوره‌­های آموزش عالی مشغول شده‌اند. قطعا افزايش چشمگیر پذيرش دانشجو در دوره‌­هاي كارشناسي ارشد و دكترا، يكي از عواملي است كه می­‌تواند عدم ورود تعدادي از جوانان به بازار را توضیح دهد؟ هم‌­اکنون تعداد کل دانشجویان دوره‌های کاردانی و کارشناسی در دانشگاه­‌های کشور، تقریبا 3 و نیم میلیون نفر است.
همچنین پذيرش دانشجو در دوره‌هاي تحصيلات تكميلي در دانشگاه­‌هاي دولتي و آزاد سالانه به‌طور متوسط 100 هزار نفر بوده که در سال‌هاي اخير رشد چشمگيري داشته است؛ به طوري كه در سال 90 دانشگاه‌هاي دولتي و آزاد با افزايش ظرفيت حدودا 60 درصدي، جمعا 120 هزار دانشجوي كارشناسي ارشد پذيرفته­‌اند [3] و بر اساس مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تعداد پذيرش دانشجو در دوره دكترا در سال 90 بايد از 5 هزار و 600 به 10 هزار نفر افزايش يابد.
به هر روي، اين جمعيت جوان، هر كجا كه باشند دير يا زود وارد بازار كار شده و به متقاضيان اشتغال افزوده مي­‌شوند و هرگونه سياست ديگري غير از اشتغالزايي، فقط اين اتفاق را به تعويق مي­‌اندازد. بنابراین در صورت عدم برنامه­‌ريزي صحيح براي اين حجم تقاضای اشتغال، بايد شاهد اتلاف هزينه‌­هاي اقتصادي صرف شده و تحميل هزينه‌­هاي اقتصادي و غير‌اقتصادي جديد باشيم.
دانشجوی دکترای اقتصاد _ دانشگاه اصفهان*
(nsy6779@yahoo.com)
دانشجوی دکترای اقتصاد _ دانشگاه اصفهان**
(moeeni.shahram@gmail.com)

ارجاعات:
[1]: http://www.imf.org
[2]: براي استخراج رابطه اخر همچنين مي توان از رابطه لگاريتم گرفت و برابر با صفر قرار داد.

[3]: http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1421783


ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه بیستم آبان ۱۳۹۰ |



     يكي از معتبرترين نشريات بانكي دنيا كه مسايل خاورميانه را بطور خاص پوشش مي‌دهد، نشريه "دِ بنكر" (1) است. هر سال هزار بانك اول دنيا را فهرست كرده و يكي از بانك‌هاي هر كشور را بر اساس پارامترهاي خود به عنوان برترين بانك انتخاب كرده و معرفي مي‌نمايد. بانك كشاورزي در ايران از بقيه بانك‌ها جلوتر بوده و چندين بار به عنوان بانك برتر شناخته شده است. در اين مقاله قصد داريم نگاه نشريه را درباره بانك‌هاي تجاري ايران براي سال 1384 بدانيم. كاري كه يك بار توسط وزارت دارايي و زمان آقاي مظاهري انجام شد و ديگر خبري از نقد و مقايسه بانك‌ها نشد. توجه داشته باشيم كه نسبت‌ها مهمتر از اعداد مطلق هستند. مثلا مقدار بالاي سود به تنهايي ارزش زيادي ندارد بلكه نسبت سود به سرمايه مهم‌تر و با معني‌تر است.

     در مقايسه نشريه مزبور بانك صنعت و معدن و توسعه صادرات نيز آمده بودند كه به دليل تخصصي وغير تجاري بودن از فهرست ما حذف گرديد. دليل اصلي اينست كه اين دو بانك با توجه به ماموريت و كاركرد نمي‌توانند در كنار بانك‌هاي تجاري قرار گيرند و مقايسه شوند. از نظر سرمايه نوع اول بانك‌هاي تجاري ايران كه در 1000 بانك برتر دنيا قرار مي‌گيرند به قرار زير هستند.

 

 

 

بانك‌هاي اول ايران از نظر سرمايه نوع اول
رتبه نام بانك سرمايه نوع اول
ميليون دلار
تغيير 1 ساله
درصد
1 صادرات 746 72
2 ملي 666 32
3 كشاورزي 643 54
4 ملت 483 27
5 مسكن 370 59
6 تجارت 346 42
7 سپه 344 38
8 پارسيان 305 434

     بزرگترين بانك ايران از نظر سرمايه نوع اول بانك صادرات است و شايد بتوان نتيجه گرفت كه بيشترين خدمت را اين بانك به نسبت بانك‌هاي ديگر انجام مي‌دهد. براي سادگي مقايسه مي‌توان هر دلار را 10000 ريال فرض كرد. مشاهده مي‌شود كه بزرگترين بانك ما هنوز سرمايه نوع اولش از يك ميليارد دلار فراتر نرفته است. براي مقايسه خوب است بدانيم كه بانك اول فرانسه 61 ميليارد دلار، كانادا 16 ميليارد دلار، آلمان 26 ميليارد دلار، ايتاليا 34 ميليارد دلار، لبنان 869 ميليون دلار و آمريكا 79 ميليارد دلار است. تعداد بانك‌ها نيز در كشورهاي ذكر شده بسيار زياد است بطوريكه ژاپن 101 بانك در فهرست 1000 بانك دارد و بانكي كه نزديك به بانك صادرات است به نام ستاره ژاپن بوده، 745 ميليون دلار سرمايه دارد و شصت و دومين بانك ژاپن مي‌باشد.

     از نظر دارايي بانك‌هاي تجاري ايران كه در 1000 بانك برتر دنيا قرار مي‌گيرند به قرار زير هستند.

 

بانك‌هاي اول ايران از نظر دارايي
رتبه نام بانك دارايي
ميليون دلار
تغيير 1 ساله
درصد
1 ملي 27524 34
2 ملت 26439 37
3 صادرات 18339 19
4 سپه 15634 48
5 تجارت 13486 30
6 كشاورزي 10022 48
7 مسكن 5010 23
8 پارسيان 3958 263

     به اين ترتيب بانك ملي ايران بيشترين دارايي را در بين بانك‌هاي ايران دارا مي‌باشد. ساده‌ترين تحليل اينست كه هر چه دارايي كمتر باشد و سرمايه بيشتر  باشد براي بانك بهتر است. به جدول زير دقت فرماييد كه نسبت سرمايه نوع اول به دارايي را بيان مي‌كند كه اعدادي قابل توجه بوده و بالا بودن مقدار آن بالا بودن كارايي بانك را مي‌رساند.

بانك‌هاي اول ايران - نسبت سرمايه به دارايي
رتبه نام بانك نسبت سرمايه به دارايي
1 پارسيان 70 / 7
2 مسكن 39 / 7
3 كشاورزي 41 / 6
4 صادرات 07 / 4
5 تجارت 57 / 2
6 ملي 42 / 2
7 سپه 20 / 2
8 ملت 83 / 1

مشاهده مي‌شود كه بانك پارسيان بهترين نسبت را دارد و بانك ملت در بدترين وضعيت نسبت به سايرين به سر مي‌برد. از نظر سودآوري قبل از كسر ماليات، بانك‌هاي تجاري ايران كه در 1000 بانك برتر دنيا قرار مي‌گيرند به قرار زير هستند.

بانك‌هاي اول ايران از نظر سودآوري
رتبه نام بانك سود
ميليون دلار
تغيير 1 ساله
درصد
1 ملي 538 214
2 صادرات 470 123
3 كشاورزي 214 103
4 ملت 176 137
5 سپه 176 119
6 پارسيان 161 563
7 مسكن 148 7 / 2
8 تجارت 97 24

     بانك ملي بيشترين مقدار سود قبل از كسر ماليات را بدست آورده است و بانك تجارت كمترين را. قابل توجه است كه بانك پارسيان جلوتر از بانك‌هاي مسكن و تجارت قرار دارد و كمي فاصله با بانك سپه و ملت دارد. اگر به تعداد شعبه، دارايي و سرمايه آن توجه كنيم، مديريتي در خور تحسين انجام داده است. اما نسبت سود به ميانگين سرمايه به قرار زير است.

بانك‌هاي اول ايران - نسبت سود به ميانگين سرمايه
رتبه نام بانك نسبت سود به ميانگين سرمايه
1 ملي 92
2 پارسيان 89
3 صادرات 80
4 سپه 59
5 مسكن 49
6 ملت 41
7 كشاورزي 40
8 تجارت 33

     مشاهده مي‌شود كه بانك ملي در راس و تجارت در انتها قرار دارد. اگر چه پارسيان دوم شده ولي از بانك‌هاي ديگر جلوتر است. نسبت بازگشت دارايي يا نسبت سود به دارايي به قرار زير است.

بانك‌هاي اول ايران - نسبت سود به دارايي
رتبه نام بانك نسبت سود به دارايي
1 پارسيان 07 / 4
2 مسكن 96 / 2
3 صادرات 56 / 2
4 كشاورزي 14 / 2
5 ملي 95 / 1
6 سپه 13 / 1
7 تجارت 72 / 0
8 ملت 67 / 0

     مشاهده مي‌شود كه بانك پارسيان در رتبه اول و بانك ملت در رده آخر است. به عبارت ديگر بهترين كارايي متعلق به بانك پارسيان و بدترين كارايي متعلق به بانك ملت است. آخرين جدول ما نسبت هزينه به درآمد است كه از اهميت بالايي برخوردار است.

بانك‌هاي اول ايران - نسبت هزينه به درآمد
رتبه نام بانك نسبت هزينه به درآمد
1 مسكن 41
2 تجارت 57
3 پارسيان 61
4 ملت 62
5 سپه 67
6 ملي 71
7 كشاورزي 73
8 صادرات 92

     مشاهده مي‌شود كه بانك مسكن از كمترين نسبت هزينه به درآمد و بانك صادرات از بيشترين نسبت برخودردار است. به عبارت ديگر بانك مسكن كاراترين است. رتبه بانك‌هاي ايران در 1000 بانك برتر دنيا به قرار زير است. اين رتبه بندي بر اساس سرمايه نوع اول است.

رتبه بانك‌هاي اول ايران در 1000 بانك برتر دنيا
رتبه
ايران
نام بانك رتبه دنيا
1 صادرات 474
2 ملي 525
3 كشاورزي 542
4 ملت 639
5 مسكن 748
6 تجارت 773
7 سپه 776
8 پارسيان 825


     بانك ملي به دليل حساب‌هاي دولتي از ويژگي خاصي برخوردار است كه شايد مجبور باشيم آنرا از مقايسه خارج كنيم اما در حال حاضر در مقايسه ذكر مي‌شود.

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۰ |

 بازار خودروی آمریکا یکی از بزرگترین بازارها در دنیا به حساب مي‌آید و اگرچه شرکت‌های زیادی برای تصاحب سهم بیشتری از آن، با یکدیگر رقابت دارند، اما برنده اصلی این بازار را در سال 2011 میلادی، باید شرکت‌های آسیایی دانست.
خودروسازان آسیایی در سال 2011 میلادی نه شرکت از مجموع ده شرکت محبوب بازار آمریکا را به خود اختصاص دادند و این در حالی است که اروپایی‌ها بیشتر در جایگاه دهم تا بیستم قرار گرفتند.

همچنین سه برند خودروسازی آمریکایی نیز در سال جاری میلادی موفقیت چشمگیری بدست نیاورند که مهمترین دلیل آن، مشکلات اقتصادی داخلی آمریکا و ورشکستگی جنرال موتورز و کرایسلر در سال 2009 میلادی بود. بنابر گزارش رضایت مصرف‌کنندگان از خودروهای موجود در بازار آمریکا که روز بیست و ششم اکتبر سال 2011 میلادی ارائه شد، رضایت مصرف‌کنندگان آمریکایی از محصولات فورد کاهش یافته است. این شرکت آمریکایی که در سال گذشته در جایگاه هفتم جدول قرار داشت، طی امسال به جایگاه بیستم تنزل کرد. این افت جایگاه در شرایطی اتفاق افتاد که فورد در سال 2010 میلادی به عنوان قابل اعتماد ترین برند آمریکایی معرفی شد و همچنین سطح رضایت مصرف‌کنندگان از خودروهای فیتسا و فوکوس، به بالاترین سطح خود رسیده بود. گفته مي‌شود یکی از دلایل مهم نارضایتی مصرف‌کنندگان از خودروهای فورد استفاده کم این شرکت از تکنولوژی‌های روز دنیا است. اغلب خودروهای فورد تنها به دلیل کیفیت بالای رانندگی با آنها، در میان مصرف‌کنندگان محبوبیت دارند و هیچ خدمات جانبی یا تکنولوژی جدیدی در آنها به کار گرفته نشده است. از طرف دیگر کرایسلر نیز در سال 2010 میلادی به عنون دوازدهمین برند از نظر میزان رضایت مصرف‌کنندگان انتخاب شده بود، ولی در سال جاری در جایگاه چهاردهم و بالاتر از فورد قرار گرفته است. جی ام هم در سال 2011 میلادی جایگاه هفدهم را به خود اختصاص داد که این موضوع با توجه به ابعاد وسیع مشکلات مالی و اقتصادی این برند در سال‌های قبل و ورشکستگی اش در سال 2009 میلادی، موفقیت بزرگی برای جی ام محسوب مي‌شود. گزارش موردنظر با توجه به میزان رضایت مصرف‌کنندگان از 3/1 میلیون دستگاه خودرو در مدل‌های مختلف و شمار شکایات ارسالی طی سال 2011 میلادی تهیه شده است. طبق این گزارش، در سال جاری میلادی نه شرکت از مجموع ده برندی که مصرف کنندگان رضایت بیشتری از آنها دارند، متعلق به خودروسازان آسیایی هستند. اولین خودروی موجود در این فهرست را تویوتا scion تشکیل مي‌دهد و در جایگاه دوم تا نهم نیز برندهای لکسوس، اکورا، مزدا، هوندا، تویوتا، اینفینیتی، سابورا و نیسان قرار گرفته‌اند. شرکت خودروسازی فولکس واگن در جایگاه دهم این فهرست قرار دارد و نشان مي‌دهد که در مقایسه با برندهای آسیایی از محبوبیت کمتری بر خوردار است. «دیوید چمپیون» مسوول تهیه این گزارش و مطالعه 3/1 میلیون دستگاه خودروی مدل مختلف، مي‌گوید: با وجود اینکه در سال 2009 میلادی فراخوان‌های مختلف در تویوتا، منجر به کم شدن رضایت مصرف‌کنندگان خودروهای این شرکت شد، اما آمارها نشان مي‌دهد همچنان محبوب‌ترین خودروساز در بازار آمریکا و قابل اعتماد‌ترین آنهاست. از سوی دیگر، مشکلات ناشی از زلزله و سونامی بعد از آن در ژاپن سبب شد تا شرکت‌های ژاپنی توان خود را از دست بدهند، ولی با همه این مشکلات هنوز هم از قدرت بالایی در بازار آمریکا برخوردار هستند. نکته مهم این است که تمامی مدل ‌های تویوتا که در بازار آمریکا هستند امتیاز متوسط و عالی دریافت کرده‌اند و در سال 2011 میلادی کمترین شکایت از خودروهای این شرکت دریافت شده بود. این در حالی است که نقص فنی خودروهای تویوتا در سال 2010 میلادی سبب شده بود تا شکایات زیادی از این شرکت انجام شود و حتی مدیرعامل آن مجبور به حضور در دادگاه آمریکا و توضیح در مورد این موضوع شد. وی حتی از مصرف‌کنندگان محصولات تویوتا عذرخواهی نیز به عمل آورد. این بهبود کیفیت خودروها در عرض یک سال، نشان مي‌دهد که مسوولان تویوتا بعد از مشکلات سال 2010 میلادی اقدام به اصلاح ضعف‌های خود در خط تولید کرده و کیفیت محصولاتشان را افزایش داده‌اند.
ثبات اروپایی‌ها
اما وضعیت خودروسازان اروپایی در گزارش سال جاری نسبت به سال قبل چندان تغییری نکرده است. آمارها نشان مي‌دهد بی ام و و مرسدس بنز در سال جاری جزو 20 خودروساز محبوب در آمریکا بوده و محصولاتشان در میان مشتریان خودروهای لوکس، طرفدار زیادی دارند. از طرف دیگر پورشه که سال گذشته به عنوان دومین خودروساز محبوب آمریکا معرفی شده بود، در سال جاری به عنوان دومین خودروساز غیر محبوب انتخاب شده و در جایگاه بیست‌وششم از میان بیست و هشت برند مورد بررسی، قرار دارد.
البته آمار نشان مي‌دهد محبوبیت خودروسازان اروپایی در بازار داخلی خود رشد کرده است. این برندها بیشترین میزان از فروش خود را در بازار اروپا دارند و سهمشان در بازار امریکا کمتر از 20 درصد است . این در حالی است که سهم خودروسازان ژاپنی در بازار آمریکا بیش از 19 درصد و سهم کره‌ای‌ها نیز بیش از 9 درصد گزارش شده است. آسیایی‌ها بزرگترین سهم از بازار آمریکا را دارند و سهم آنها در اروپا نیز به بیش از 26 درصد مي‌رسد. گزارش میزان رضایت مصرف‌کنندگان از بازار خودرو، هر ساله در آمریکا ارائه مي‌شود و در تهیه این گزارش، مدل‌های موجود در بازار و شمار شکایات دریافت شده از مدل‌های مختلف مد نظر قرار مي‌گیرد. این گزارش دید خوبی در مورد وضعیت خودروهای جدید تولید شده توسط شرکت‌های مختلف در سال بعد ارائه مي‌دهد. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: برند
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه دهم آبان ۱۳۹۰ |

دو شرکت چيني يانگمن و پاندا پس از ماه‌ها بحث و مذاکره در نهايت شرکت خودروساز سوئدي ساب را خريدند. مديريت شركت ساب اعلام كرد كه قرارداد اوليه خريد ساب ماه آينده رسما امضا مي‌شود. با امضاي اين قرارداد دو شركت چيني 100 ميليون يورو به ساب كمك مالي خواهند كرد. قرار بود اين دو شرکت چيني با پرداخت 245 ميليون يورو حدود 54 درصد سهام ساب را به مالکيت خود در آورند. به اعتقاد كارشناسان شركت خودروسازي ساب که در آستانه ورشکستگي قرار داشته و حتي توان پرداخت حقوق کارکنانش را هم ندارد، چاره‌اي جز قبول اين معامله نداشته است.

دو شركت خودروسازي فيات ايتاليا و كرايسلر آمريكا ظرف سه سال آينده با يكديگر ادغام مي‌شوند. سرجيو مارچيونه مديرعامل دو شركت خودروسازي فيات و كرايسلر با بيان مطلب فوق گفت: هيچ شكي در اينكه دو شركت تا سال 2014 باهم ادغام مي‌شوند، وجود ندارد. وي افزود: با ادغام دو شركت سود كرايسلر نيز افزايش خواهد يافت. ما در حال حاضر روش‌هاي مناسب ادغام دو شركت را بررسي مي‌كنيم. البته فيات در ابتدا بايد با اتحاديه كارگران خودروسازي آمريكا بر سر ادغام با كرايسلر به توافق برسد. فيات در حال حاضر 5/41 درصد از سهام كرايسلر را به همراه مديريت اين شركت در اختيار دارد. به گزارش بلومبرگ، فيات برنامه‌ريزي كرده كه درآمد كرايسلر را تا سال 2014 به بيش از 100 ميليارد يورو برساند.

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هشتم آبان ۱۳۹۰ |

شرکت خودروسازی بی ام و آلمان که در سال‌های اخیر وارد بازار کشورهای اندونزی و هند و نیجریه شده و میلیون‌ها دلار برای تولید خودروهای لوکس و جوان پسند سرمایه گذاری کرده، پیش‌بینی مي‌کند تا سال 2012 میلادی به عنوان بزرگ‌ترین توليدکننده خودروهای لوکس در دنیا معرفی شود.
هم اکنون بی ام و بعد از شرکت مرسدس بنز دومین توليدکننده خودروهای لوکس در اروپا است ولی تا سال 2012 میلادی این شرکت مي‌تواند جایگاه اول را از آن خود کند. بی ام و یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های خودروسازی فعال در کشور آلمان است.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفتم آبان ۱۳۹۰ |

شرکت خودروسازی audi به عنوان پرفروش‌ترین خودروی لوکس آلمان معرفی شد.
در یک سال منتهی به اکتبر سال 2011 میلادی سه هزار و 318 دستگاه audi در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی مبادله شد؛ در حالی‌که فروش خودروهای بی ام و در همین بازه زمانی برابر با سه هزارو 277 دستگاه بود. در سال گذشته میلادی مجموعا هزارو 915 دستگاه خودروی مرسدس بنز در بازارهای ذکر شده به فروش رسید. پیشی گرفتن Audi از بی‌ام و و مرسدس بنز موفقیت بزرگی برای این برند محسوب مي‌شود و آغازگر تحولات بزرگ صنعتی در شرکت فولکس واگن-شرکت مادر audi – است.

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه دوم آبان ۱۳۹۰ |

سید محمدرضا داودالحسینی*

منبع: وبلاگ «كافه اقتصاد»
چند فرزند کافی است؟ برای خانوارهای کدام دهک درآمدی؟
میثم هاشم‌خانی* - در حال حاضر بین 3 الی 4 میلیون کودک و نوجوان 6 تا 18 ساله ایرانی، به مدرسه نمی‌روند؛ افرادی که به نظر می‌رسد علت ترک تحصیل بخش عمده آنان، به مشکلات معیشتی خانواده‌هایشان مربوط می‌شود.

بخش عمده این جمعیت بزرگ که قاعدتا اکثریت آنان به خانوارهای نسبتا فقیر (و احتمالا پرجمعیت) تعلق دارند، در آینده شانس اندکی برای نجات از فقر خواهند داشت.

بدون تردید، خانوارهای پرجمعیت متعلق به دهک‌های درآمدی پایین، مجبور به صرفه‌جویی در هزینه‌های مربوط به تغذیه، آموزش و بهداشت فرزندان خود خواهند بود و این فرآیند از پایه‌های بازتولید فقر در نسل بعد محسوب می‌شود.
با این اوصاف، حتی اگر افزایش جمعیت برای کشور مطلوب باشد، به نظر می‌رسد که طرح‌هایی مانند پرداخت یارانه نقدی به هر نوزاد از ابتدای تولد، بیشتر خانوارهای کم‌درآمد را برای افزایش تعداد فرزندان تشویق می‌کند، در حالیکه بهبود کیفیت و کاهش قیمت خدمات بهداشتی و درمانی و نیز آموزشی ارائه‌شده از سوی دولت، می‌تواند افزایش کمابیش یکنواخت رشد تعداد فرزندان در میان دهک‌های درآمدی مختلف را به دنبال داشته باشد.
* m.hashemkhany@gmail.com

مقدمه
جمعیت کشورمان در حال حاضر حدودا 74 میلیون نفر است. رشد جمعیت ایران هم سالانه حدود 35/1 درصد است که اندکی بالاتر از میانگین جهانی رشد جمعیت (17/1درصد) قرار دارد [1]. یکی از نقاط عطف در رشد جمعیت ایران، به پایان دهه 60 و ابتدای دهه 70 مربوط می‌شود که رشد جمعیت حدود 3 درصدیِ دهه 60، در دهه 70 به کمتر از نصف کاهش یافت. پس از به حالت پایدار رسیدن این موضوع، در سال‌های اخیر مجددا مباحثی در کشور پیرامون رشد جمعیت و سیاست‌های دولت در این زمینه در گرفته که عمدتا به اظهارنظرهای ريیس جمهور محترم بر‌می‌گردد. ایشان در سخنان خود سیاست‌های کنترل رشد جمعیت در کشور را مورد انتقاد قرار داده و خواستار اعمال سیاست‌هایی در جهت افزایش جمعیت شده‌اند.
برای بررسی این موضوع، دو دسته سوال مهم باید مورد توجه قرار گیرد که جواب آنها تا حدود زیادی از یکدیگر مستقل اند: دسته اول به امکان قضیه برمی گردد؛ آیا رشد جمعیت در ایران ممکن است؟ سقف ممکن برای رشد جمعیت در ایران (یا خود جمعیت) چقدر است؟ و مانند آن. برای پاسخ به این گونه موارد به مطلوب یا نامطلوب بودن رشد جمعیت توجهی نداریم و صرفا به امکان این مساله می‌پردازیم. در این راستا می‌توان سوالات زیر را برشمرد:
* آیا در ایران به اندازه کافی فضا و آب برای زندگی (مثلا) 120 میلیون جمعیت وجود دارد؟
* آیا طبقات مختلف اجتماع حاضرند به سیاست‌های مشوق رشد جمعیت پاسخ دهند؟ (کدام طبقات بیشتر و کدام کمتر. نتایج آن بر کل اقتصاد تا چه حد متفاوت است؟)
* امکانات دولت برای فراهم آوردن چنین سیاست‌هایی چه اندازه است؟
دوم، آیا چنین مساله‌ای مطلوب هست یا نه؟ به طور مشخص، با توجه به تابع هدف سیاست‌گذاران، آیا جمعیت بیشتر می‌تواند جامعه‌ای با مشخصات نزدیک‌تر به جامعه مطلوب را به ارمغان آورد یا خیر؟
این مقاله بیشتر در مقام پاسخ به مطلوب بودن یا نبودن رشد جمعیت است؛ هر چند در قسمت آخر، اندکی نیز به بررسی امکان آن پرداخته می‌شود. در بخش‌های اول و دوم مقاله، مزایا و معایب جمعیت بیشتر برای جامعه، از دو جنبه اقتصادی و سیاسی مورد کنکاش قرار می‌گیرد سپس در بخش سوم بر پایه این دو منظر، به جمع‌بندی می‌پردازیم که آیا سیاست‌های مشوق رشد جمعیت، از نظر اجتماعی مطلوب هستند یا نه و اگر مطلوب هستند، آیا امکانات ما اجازه پیاده‌سازی چنین سیاستی را به ما می‌دهد و اگر آری، تا چه حد؟
مطلوب بودن چنین سیاستی از نظر دینی یا اخلاقی نیز قابل بررسی جداگانه هست؛ ولی در این مقاله به آن پرداخته نمی‌شود. همچنین قبل از ورود به بحث اصلی، تذکر یک نکته ضروری به نظر می‌رسد. این نوشته بر آن نیست که به صورت نهایی پاسخ دهد که «سیاست جمعیتی ایران چه باید باشد؟» چه که این سوال هم مانند بسیاری دیگر از سوالات سیاست‌گذاری نیاز به بررسی‌های بین رشته‌ای دارد و این نوشته صرفا مقدمه‌ای است تا این بحث به صورت جدی‌تر در مطبوعات و محافل سیاست‌گذاری مطرح شود.
رشد جمعیت از منظر اقتصادی
پژوهش‌های تجربی اقتصادی، تاثیر منفی رشد جمعیت بر رشد اقتصادی را گزارش می‌کنند. در مورد چرایی پیچیدگی نحوه تاثیر رشد جمعیت بر رشد اقتصادی، دقت شود که اگر این رابطه در یک بازه زمانی کوتاه - مثلا 5 ساله - مدنظر باشد، طبعا انتظار خواهیم داشت که رشد جمعیت تاثیر منفی بر رشد اقتصادی داشته باشد، زیرا با افزایش جمعیت در کوتاه مدت، تولید ناخالص ملی نمی‌تواند اضافه شود و در نتیجه تولید و درآمد سرانه (میانگین درآمد هر شهروند در طول سال) کاهش خواهد یافت (با فرض اینکه درآمد خانوار تغییر نکند). منتها در بلند مدت این رابطه بدیهی نیست؛ چرا که ممکن است استدلال شود افراد تازه به دنیا آمده در یک بازه زمانی مثلا 25 ساله وارد بازار کار شده و احتمالا حتی می‌توانند رشد اقتصادی را افزایش دهند.


اینجاست که استدلال ذکر شده در ادبیات تئوریک اقتصاد به کمک می‌آید: به دلیل آنکه هزینه فرصت خانواده‌های کم درآمد برای داشتن فرزند، کمتر از خانواده‌های پردرآمد است، با اعمال سیاست‌های تشویقی رشد جمعیت، نرخ زاد و ولد خانواده‌های کم درآمد بیشتر از سایر خانواده‌ها افزایش می‌یابد. این خانواده‌ها توانایی مالی کمتری برای ارتقای سطح «سرمایه انسانی» فرزندان خود - از طریق سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت و تغذیه آنان - دارند، بنابراين با افزایش بیشتر نرخ زاد و ولد خانواده‌های کم درآمد، میانگین سرمایه انسانی نسل بعد کاهش یافته و در نتیجه قابل انتظار است که میانگین بهره‌وری نیروی کار و نیز رشد اقتصادی در بلندمدت کاهش یابد.
از طرف دیگر، چنین وضعیتی، یعنی افزایش بیشتر تعداد فرزندان در خانواده‌های با درآمد کمتر، افزایش سهم جمعیتی فقرا از کل جمعیت کشور را در پی داشته و بنابراين منجر به افزایش نابرابری اقتصادی در طول زمان می‌شود که این نابرابری اقتصادی نیز، می‌تواند از طریق کانال‌های دیگری، به رشد اقتصادی لطمه بزند [2]. برای مثال در صورت وجود شرط «میزان کف دارایی» و نیاز به وثیقه برای گرفتن انواع وام، افزایش نابرابری اقتصادی باعث کاهش دسترسی طبقات فقیر به فرصت‌های دریافت وام شده و نتیجتا فقرا نمی‌توانند در شرایط مشابه با سایرین، ایده‌های خلاقانه اقتصادی خود را پیاده‌سازی کنند که طبیعتا این مساله، کاهش رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت.
بخش دوم: رشد جمعیت از منظر سیاسی
جمعیت خود به خود یک اهرم کسب قدرت است. برای مثال در یک کشور، اقلیت‌های دینی و نژادی تمایل دارند جمعیت خود را افزایش دهند یا دست کم به این مساله وانمود کنند تا قدرت چانه‌زنی و همچنین سهم آرای‌شان در انتخابات مختلف افزایش یافته و به این ترتیب بتوانند امتیازات بیشتری از دولت مرکزی دریافت کنند.
مساله جمعیت به خصوص هنگامی که مناقشات منطقه‌ای وجود دارد، بیشتر حائز اهمیت می‌شود. مثلا یکی از نقاط قوت مردم غزه در برابر دشمن صهیونیستی، رشد جمعیت زیاد آنهاست. این رشد جمعیت، هزینه دشمن را در تقابلات احتمالی نزد افکار عمومی دنیا بالا می‌برد و بر عکس هزینه تلفات انسانی را برای مردم غزه کاهش می‌دهد.
مثال دیگر، بالاتر بودن زاد و ولد در میان مسلمانان اروپا، در مقایسه با میانگین خانواده‌های اروپایی است. رشد جمعیت مسلمانان در اروپا باعث شده تا بعضی از اروپایی‌ها این مساله را تهدیدی برای آینده اروپا بدانند [3].
همچنین، یک راه برای چرخش مناسبات بین‌المللی در بلندمدت به جهت مطلوب [4]، افزایش جمعیت است. دولتی که نماینده جمعیت بیشتری است، درآمدهای مالیاتی بیشتری دارد و طبیعتا قدرت بیشتری در عرصه بین‌الملل خواهد داشت. همچنین، در جهانی که مکانیزم‌های دموکراتیک روز به روز از اهمیت -حداقل ظاهری- بیشتری برخوردار می‌شود، افزایش جمعیت می‌تواند به تدریج کفه تصمیمات کلان بین‌المللی را به نفع تمدن‌های صاحب جمعیت بیشتر تغییر دهد.
برای مثال یکی از مخالفت‌های اتحادیه اروپا برای پیوستن ترکیه به این اتحادیه، می‌تواند ناشی از جمعیت بالای ترکیه باشد که باعث می‌شود در صورت عضویت رسمی این کشور در اتحادیه اروپا، کرسی‌هایی زیادی توسط این کشور در پارلمان اروپا تصاحب شود. همچنین برخی مخالفان پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا معتقدند با توجه به اینکه میانگین تعداد فرزندان خانواده‌های ترکیه‌ای و نیز رشد جمعیت ترکیه از متوسط رشد جمعیت بقیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشتر است، این مساله می‌تواند در بلندمدت هویت مسیحی این قاره را کمرنگ کند [5].
اهمیت رشد جمعیت یکنواخت بین دهک‌های درآمدی مختلف
همان طور که اشاره شد، یکی از دلایل مهم تبعات منفی اقتصادی ناشی از سیاست‌های تشویق‌کننده رشد جمعیت، به این مساله مربوط می‌شود که چنین سیاست‌هایی معمولا بر روی میزان زاد و ولد در خانوارهای نسبتا فقیر تاثیر می‌گذارند و به این ترتیب خطر کاهش شدید «سرمایه انسانی» کودکان تازه متولدشده وجود دارد (به دلیل ناتوانی خانوارهای فقیر در تامین استانداردهای آموزشی، بهداشتی و تغذیه فرزندان). به این ترتیب این خطر وجود دارد که نسبت قابل‌توجهی از نسل بعد، سرمایه انسانی ناچیزی داشته و در نتیجه به شدت مستعد فقر باشند. این مساله از یک طرف پدیده موسوم به «به ارث رسیدن فقر» را به دنبال خواهد داشت و از طرف دیگر به رشد اقتصادی کشور لطمه وارد می‌کند. اگر نظام اقتصادی پویا و سالم در یک جامعه حاکم باشد، به این معنا که ایده‌های اقتصادی خلاقانه با کمترین هزینه به تولید منجر شده، نرخ بیکاری پایین بوده و در کل آنچه را که از آنها به عنوان شاخصه‌های اقتصاد پویا و سالم نام برده می‌شود، فراهم باشد، می‌توان گفت که افزایش همگن رشد جمعیت بین طبقات مختلف جامعه، خواهد توانست به دلایل عمدتا سیاسی که در بخش دوم (جمعیت از منظر سیاسی) ذکر شد، به عنوان یک مطلوب اجتماعی برای جامعه ما مطرح شود.
منتها تجربه نشان می‌دهد که اقتصاد ما به دلایل مختلف، شاخصه‌های یک اقتصاد سالم را ندارد و به عنوان یک شاخص بسیار واضح، نرخ بیکاری بالایی را در تمام یکی دو دهه اخیر تجربه کرده است.


لازم به توضیح نیست که بیکاری علاوه بر تبعات مخرب اقتصادی، معضلات اجتماعی متعددی به دنبال خواهد داشت که نه تنها محسنات احتمالی حاصل از رشد جمعیت را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بلکه حتی به دلیل افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی، ثبات کشور را کاهش داده و در نتیجه رشد جمعیت (در فضای اقتصادی غیرپویا)، عواقب «صرفا مخرب» در پی خواهد داشت. مضافا، با توجه به توضیحات ابتدای مقاله، پس از ارسال سیگنال‌های تشویقی در زمینه رشد جمعیت از سوی دولت، بیشترین تاثیر آن بر خانوارهای کم‌درآمد است که این مساله (یعنی بیشتر شدن تعداد فرزندان در خانوارهای کم‌درآمد)، مکانیزم اقتصادی تخریب‌کننده رشد اقتصادی را کاملا فعال می‌کند.
جمع‌بندی
با در نظر گرفتن همین بحث کوتاه، دیدیم که سیاست‌های تشویقی رشد جمعیت، به احتمال فراوان تبعات منفی اقتصادی و در عین حال تبعات مثبت در زمینه قدرت سیاسی را به دنبال خواهند داشت و در نتیجه بررسی برآیند آنها در مجموع بدیهی نیست. در قسمت پایانی مقاله، با توجه به مکانیزم‌های علی مطرح‌ شده، ملزومات پیاده شدن سیاست‌های مشوق رشد جمعیت را بررسی کرده و به جمع‌بندی می‌پردازیم:
الف) ناگفته پیداست که اولین پیش نیاز برای رشد جمعیت، وجود پتانسیل‌های جغرافیایی است؛ به این معنا که کشور باید به اندازه کافی زمین برای سکونت با شرایط مناسب آب و هوایی داشته باشد. میزان تراکم جمعیتی کشور ما (متوسط جمعیت در واحد سطح)، در مقایسه با سایر کشورهای دنیا پایین‌تر بوده و ایران جزو مناطق با تراکم جمعیتی پایین محسوب می‌شود [6]. مناطق شمالی و غربی کشور ما عمدتا آب و هوای خوب و مناسب سکونت و کشاورزی دارند. در مناطق شرقی نیز که آب و هوای گرم و خشک حاکم است، ظرفیت‌های اقتصادی زیادی از جمله حمل و نقل، تولید محصولات کشاورزی و باغی خاص، توریسم [7] و غیره وجود دارد. در مناطق جنوب غربی و جنوبی کشور نیز، امکان اشتغال مبتنی بر نزدیکی به دریا و همچنین صنایع مختلف وابسته به نفت هست. بنابراین برای رشد جمعیت ایران، دغدغه خاصی به لحاظ ظرفیت جغرافیایی وجود نخواهد
داشت.
مساله دیگر در‌خور بررسی، دسترسی به آب آشامیدنی است. قبل از اینکه هر هدف سیاست‌گذاری در مورد جمعیت لحاظ شود، باید این سوال بررسی شود که نیازهای اولیه و به خصوص آب شرب آن مردم چگونه تامین می‌شود. اطلاعات بنده در این زمینه کافی نیست؛ ولی با توجه به اینکه گفته می‌شود ایران در مجموع کشور کم آبی است، این مساله باید توسط کارشناسان مربوطه در نظر گرفته شود.
ب) با توجه به مطالب پیشین، اگر نظام اقتصادی پویا و سالم در یک جامعه حاکم باشد، می‌توان «افزایش همگن رشد جمعیت مابین طبقات مختلف جامعه» را به دلایل عمدتا سیاسی که در بخش دوم این مقاله (جمعیت از منظر سیاسی) مورد اشاره قرار گرفت، به عنوان امری مطلوب برای کشور ایران مطرح نمود.
با این وجود، مشکلات ساختاری گسترده موجود در اقتصاد ایران و به طور خاص حاکم بودن نرخ بیکاری بالا در کشور، می‌تواند باعث شود که ارائه هر گونه برنامه مشوق رشد جمعیت از سوی دولت، عمدتا به افزایش زاد و ولد در خانوارهای کم‌درآمد منجر شده و در نتیجه از یک طرف در بلندمدت سطح فقر را افزایش دهد، و از طرف دیگر به رونق اقتصاد ملی لطمه وارد سازد.
ج) بنابراین، اگر بخواهیم از مزایای حاصل از رشد جمعیت استفاده بریم، لاجرم ابتدا باید مشکلات ساختاری اقتصاد ایران را بر طرف نماییم تا عملکرد این اقتصاد بیمار به وضعیت عادی برگردد. از آنجا که اقتصاد ایران اکنون در پی معالجه بیماری مزمن «یارانه‌های کور» است، مطمئنا تحمل شوک همزمانی را نخواهد داشت. بدیهی است بعد از موفقیت کامل هدفمندی یارانه‌ها و اصلاحات ساختاری دیگر (مانند اصلاح سیستم بانکی و گمرک و ...) و با لحاظ کردن آنچه در مقدمه آمده است (مطالعات علمی بین رشته‌ای و بررسی تمام جوانب)، می‌توان سیاست‌های تشویق‌کننده رشد جمعیت را در دستور کار قرار داد. ضمنا این سیاست‌ها باید به گونه‌ای باشند که رشد سرمایه انسانی را هدف قرار دهند (مانند کاهش هزینه تحصیل و بهداشت و درمان کودکان) تا بتوان در بلندمدت به مزایای گفته‌شده دست یافت.
همچنین این سیاست‌ها باید به آرامی و با گام‌های آهسته اجرا شوند تا بتوان بر هر گونه عواقب منفی احتمالی آن فائق آمد و در صورت لزوم، سیاست‌های اصلاحی لازم را پیاده‌سازی كرد. همان طور که در متن هم گوشزد شده، مساله افزایش جمعیت می‌تواند ابعادی گسترده هم در بعد جغرافیا و هم در بعد زمان (به بزرگی یک تا دو نسل) داشته باشد و پاک کردن عواقب اشتباهات احتمالی در سیاست‌گذاری آن، نیاز به دهه‌ها کار اصلاحی مستمر دارد و مانند یک سیاست مالی اشتباه نیست که شاید با اندکی رفع و رجوع به حالت اول خود بازگردد... بنابراين باید کاملا مراقب بود.
* دانشجوی دکترای اقتصاد _ دانشگاه ایالتی پنسيلوانیا (
sxd332@psu.edu)
ارجاعات:
[1]:
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_population_growth_rate
[2]: در ادبیات رشد و نابرابری، به طور مفصل به این سوال پرداخته شده؛ به طور نمونه نگاه کنید به بارو (2000).
http://www.springerlink.com/content/u435261882175j47/fulltext.pdf
[3]: برای مثال نگاه کنید به: http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/europe/5994047/Muslim-Europe-the-demographic-time-bomb-transforming-our-continent.html
[4]: هر تمدنی مایل است که تاثیرگذاری خود را بر تمدن بشری افزایش دهد. در حالت خوب، ممکن است هدف یک تمدن گسترش عدالت، آزادی، رفاه و امنیت باشد و در حالت بد نیز ممکن است تمایل یک تمدن به افزایش تاثیرگذاری بین‌المللی، ناشی از اندیشه‌های نژادپرستانه یا با هدف اجبار تمدن‌های دیگر به پیروی از آداب، سنن و اعتقاداتش صورت گیرد.
[5]: به عنوان مثال نگاه کنید به:
http://en.wikipedia.org/wiki/Accession_of_Turkey_to_the_European_Union#Population
[6]: ایران با تراکم جمعیتی 45 نفر در هر کیلومتر مربع، در رتبه 160 دنیا قرار داشته و جزو کشورهایی با کمترین تراکم جمعیت به حساب می‌آید: http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_sovereign_states_and_dependent_territories_by_population_density
حتی اگر فرض کنیم صرفا یک چهارم ایران قابل سکونت باشد، تراکم جمعیت در این حالت فرضی به 180 نفر در هر کیلومترمربع افزایش می‌یابد که در این حالت هم رتبه ایران به 70 تغییر می‌کند که حتی در این حالت هم، تراکم جمعیتی ایران از اکثر کشورهای توسعه‌یافته کمتر است.
لینک زیر را نیز ببینید:
http://www.britannica.com/EBchecked/topic-art/293359/73655/Population-density-of-Iran
[7]: برای مثال يكي از گرم‌ترین نقاط کره زمین در کویر لوت قرار دارد. طبعا این مکان و مکان‌های مشابه می‌تواند مورد استقبال شدید گردشگران قرار گیرد: http://joghrafi251.blogfa.com/post-9.aspx

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه یکم آبان ۱۳۹۰ |

ایسنا - وانت كاپرا در شهريور ماه امسال عنوان كيفي‌ترين وانت داخلي را از آن خود كرد.
در ششمين ماه امسال شش مدل وانت داخلي مورد ارزيابي كيفي شركت بازرسي كيفيت و استاندارد ايران قرار گرفتند كه در اين بين وانت كاپرا رده اول را به خود اختصاص داد و وانتهاي مزدا تك‌كابين و وانت ديزل زامياد دوم و سوم شدند. وانت پيكان تبريز، وانت نيسان سي.ان.جي و وانت مزدا و كابين هم چهارم تا ششم شدند.

در بخش ترمز وانت نيسان سي.ان.جي بيشترين نمره منفي را گرفت. رييس موسسه استاندارد چندي پيش اعلام كرده بود كه اين خودرو مشكل استانداردي ندارد.
اين در حالي است كه وانت پيكان تبريز در بخش موتور و انتقال قدرت حائز بيشترين نمره منفي شد. شماره‌گذاري اين وانت از چند هفته پيش تاكنون متوقف شده است.
در بخش تزئينات داخلي و خارجي هم وانت مزدا دوكابين بيشترين نمره منفي را كسب كرد. همين خودرو در بخش بدنه بدترين وضعيت را داشت. در بخش رنگ هم وانت پيكان تبريز بالاترين نمره منفي را به خود اختصاص داد. در بين شش مدل وانت مورد ارزيابي هيچ‌كدام در سطح غيرقابل قبول قرار نداشتند.


برچسب‌ها: خودرو
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۰ |

به گزارش CarXR.com :  شرکت PPG بزرگ ترین سازنده وتامین کننده رنگ خودرو ، در یک بررسی به فروش 21 درصدی خودروهای رنگ سفید درسرتاسر دنیا اشاره داشت.

این اولین باری است که رنگ نقره ای حاکمیت خود را در رنگ ها ازدست داده وجای خود را به سفید اهدا نموده است و اکنون در رده دوم جدول نشسته است.

درکنارنقره ای ،رنگ مشکی نیز در جایگاه دوم قرار می گیرد که هردو رنگ توانستند 20 درصد فروش داشته باشند.پنگان

اما رنگ نقره ای در آسیا و اقیانوسیه توانست جایگاه خود را در راس جدول حفظ نماید اما با این حال محبوب ترین رنگ ها در این مناطق نیز همان رنگ سفید با 23 درصد ،سیاه با 17 درصد ،قرمز با 10 درصد فروش هستند.

دراروپا نیز محبوب ترین رنگ ها سیاه، سفید ،نقره ای ،قهوه ای ،طلایی ، زرد و سبز بودند.پنگان

امریکای شمالی نیز از خودروهای خود با رنگ سفید استقبال نمود و درجایگاههای بعدی ،نقره ای وسیاه ،قرمز، آبی ،قهوه ای ،طلایی ، نارنجی ، زرد وسبز قرار گرفتند.

این درحالی است که محبوب ترین رنگ در سال 2010 نقره ای و طوسی بودند.مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ |

کوشان غلامي
بخش اول
ايالات متحده آمريكا کشوري در قاره آمريکاي شمالي است که با سيستم جمهوري فدرال اداره مي‌شود. پايتخت اين کشور شهر واشنگتن دي.سي است.آمريکا سومين کشور پرجمعيت و چهارمين کشور پهناور جهان بوده و از لحاظ نژادي و گوناگوني مردم، متنوع‌ترين کشور جهان شناخته مي‌شود.

اين كشور از شرق به اقيانوس اطلس، از غرب به اقيانوس آرام، از شمال به کانادا و از جنوب به مکزيک محدود مي‌شود. البته مجموعه‌اي از جزيره ها، ناحيه ها و مناطق متعلق به آمريکا، در سراسر جهان پراكنده‌است.

آمارکلي کشورآمريکا
مساحت:9,826,675کيلومترمربع(رتبه4درميان کشورهاي جهان).
جمعيت: 312ميليون و400هزار نفر (رتبه3 در ميان کشورهاي جهان).
تراکم جمعيت: 32 نفر در کيلومتر‌مربع (رتبه179درميان کشورهاي جهان).
اميد به زندگي: مردان 75سال- زنان 80 سال.
درصد افراد باسواد: 99 درصد.

آماراقتصادي
واحدپول: دلار
توليدناخالص ملي: 14500ميليارددلار-سرانه46800دلار
اشتغال: کشاورزي2 درصد-صنعت20 درصد- خدمات69 درصد-بيکار9 درصد.
صادرات عمده: ماشين‌آلات صنعتي-کالاهاي سرمايه‌اي و مصرفي – وسايل نقليه موتوري وتجهيزات حمل ونقل-موادخوراکي وآشاميدني.
مقاصد صادرات: کانادا 23 درصد-مکزيک 14 درصد - ژاپن 7 درصد - انگلستان5 درصد- چين 4 درصد - اتحاديه اروپا21 درصد و بقيه كشورها 26 درصد.
واردات عمده:تجهيزات حمل ونقل - محصولات شيميايي و معدني- محصولات و ماشين آلات مهندسي -موادغذايي
منابع واردات:کانادا 17 درصد - چين 13 درصد - مکزيک 11 درصد - ژاپن 9 درصد - آلمان5 درصد-سايرکشورهاي اتحاديه اروپا 19 درصد و بقيه كشورها 26 درصد.
دولت آمريكا، داراي وزارت فرهنگ نيست و امور فرهنگي كشور توزيع شده‌اند. به همين جهت و با ظهور بعضي دغدغه‌ها و مسائل، بسياري بر اين باورند كه اگر حداقل وزارت فرهنگي (به‌صورت مستقل) تاسيس نمي‌شود در عوض دفتر رياست جمهوري، تمهيدي جدي براي يكپارچه سازي امور فرهنگي كشور بينديشند.
کشور آمريکابه دليل وجود انواع نژادها، زبان رسمي‌ندارد.البته انگليسي آمريکايي نقش زبان ملي را دارد و در عمل نيز زبان اصلي کشور است و در ۲۸ ايالت نيز به عنوان زبان رسمي‌ شناخته مي‌شود. فعاليت‌هايي براي به رسميت شناختن انگليسي به عنوان زبان رسمي ‌دولتي نيز در جريان است.
زبان‌هاي مرسوم در آمريکا به ترتيب عبارتند از:
• انگليسي آمريکايي: 82 درصد
• اسپانيولي: 11 درصد
• زبان‌هاي هند و اروپايي:8/3 درصد
• زبان‌هاي آسيايي و اقيانوسيه: 7/2 درصد
• ساير زبان‌ها: 7/0 درصد
ايالات متحده بزرگ‌ترين واردکننده وپس از آلمان و چين، سومين صادرکننده بزرگ جهان است. کانادا، چين، مکزيک، ژاپن وآلمان، به ترتيب بزرگ‌ترين شرکاي تجاري آمريکا هستند.
بزرگترين محصولات توليدي آمريکا مواد شيميايي، توليدات نفتي، فولاد، خودرو، توليدات صنايع هوايي، ارتباطات، الکترونيک، توليدات غذايي و مصرفي و صنايع معدن و چوب هستند. آمريکا همچنين در توليدبرق، ظرفيت پالايش نفت، ذخيره‌هاي زغال سنگ، توليد انرژي بادي و انرژي هسته‌اي در جهان، رتبه نخست
را دارا است.
بر اساس متمم اول قانون اساسي ايالات متحده آمريکا، هيچ ديني به طور رسمي‌در اين کشور وجود ندارد، همچنين همين متمم نيز آزادي تمام اديان را تضمين کرده است.
سهم اقتصادي فرهنگ دركل اقتصاد كشور، بسيار اساسي و قابل‌ملاحظه است. در ايالات متحده آمريكا، «محصولات داراي كپي رايت» (حق‌ تكثير) كه شامل فيلم، ويدئو، موسيقي، نشر و نرم‌افزار مي‌شود، سالانه حدود 450 ميليارد دلار درآمدزايي براي كشور دارند كه تقريبا 3 درصد توليد ناخالص داخلي آمريكارا تشكيل مي‌دهد. همچنين سهم آمريكا در صادرات فرهنگي جهاني بيش از 79 ميليارد
دلار است.

فرهنگ کسب وکاردرآمريکا
دراين هفته که به بررسي مجزاي کشورآمريکا اختصاص داده شده است، اطلاعات جامعي پيرامون فرهنگ تجاري وفضاي کسب‌وکار اين کشور ارائه مي‌شود. هرچندهرکدام اززيررده ها بر يک زمينه خاص درفرهنگ کسب وکاردرآمريکاتمرکزدارد،پيشنهادمي‌شود اين بخش‌ها به ترتيب چاپ و مورد بررسي قرارگيرند.
ممکن است پس از مطالعه اين بخش پيرامون فرهنگ کسب‌وکارآمريکا، به مطالعه فرهنگ تجاري سايرکشورهايي که با آنها سروکار داريد، احساس نيازکنيد. درآينده نزديک اين کشورها نيز مورد بررسي قرارخواهند گرفت. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ |

نشريه بنكر (The Banker) که انتشار آن از سال 1926 ميلادي آغاز شده و وابسته به نشريه بين‌المللي فايننشال‌تايمز است، از نشريات معتبر مالي جهان مي‌باشد و هر ساله اطلاعات و رتبه‌بندي بانک‌هاي تجاري دنيا را در کنار ساير اطلاعات مالي، بانکي و سرمايه‌گذاري منتشر مي‌سازد.

این مجله که يکي از برجسته‌ترين مجلات بانکي- مالي دنيا محسوب مي‌شود، در بيش از 150 کشور در سراسر دنيا منتشر مي‌شود و منبعي کليدي براي اطلاعات و تحليل‌هاي صنعت بانکداري به شمار مي‌رود. آرشيو اطلاعات منحصر به فرد بنکر بيش از 4000 بانک را در خصوص انسجام دارايي‌ها، ميزان سودآوري و کارآيي آنها در برابر رقبا مي‌سنجد. اين مجله به صورت ماهانه و شامل گزارش‌هايي از جمله بازار سرمايه، مديريت ريسک، پروژه‌هاي مالي و بازرگاني و ... در سطح دنيا انتشار مي‌يابد. مجله Banker سالانه چندين جايزه در شاخه‌هاي مختلف از جمله انتخاب بانک سال، بهترين بانک سرمايه‌گذاري، معامله سال و نوآوري در فناوري‌هاي بانکي به بانک‌ها اهدا مي‌کند. علاوه بر این جوایز، رتبه‌بندي 1000 بانک برتر دنيا نيز از سوي اين نشريه منتشر مي‌شود.
انتخاب 1000 بانک برتر دنيا


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ |

بانک رفاه در طرح سنجش میزان رضایت‌مندی مراجعان از نحوه ارائه خدمات دستگاه‌ها، برای هفتمین سال پیاپی توانست رتبه اول رضایت مشتریان را کسب کند.

به گزارش روابط عمومی بانک رفاه؛ بر اساس این طرح که همه ساله توسط معاونت توسعه مدیریت و سرمایه نیروی انسانی ریاست جمهوری انجام مي‌شود، بانک رفاه توانست در سنجش مربوط به سال 1389 رتبه نخست رضایت‌مندی در گروه بانک‌ها را کسب کند. همچنین رتبه سوم در گروه بانک‌ها و بیمه‌ها و در بین پنجاه و یک دستگاه اجرایی کشور، به این بانک اختصاص یافت.
میزان اعتماد، خوشبینی و نحوه اطلاع‌رسانی از جمله فاکتورهای طرح سنجش میزان رضایت‌مندی مشتریان بوده که بانک رفاه توانسته هفت سال متوالی رتبه اول این طرح را به خود اختصاص دهد.

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ |
وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي گفت: اضافه وزن مردان از زنان بيشتر است، اما در شرايط فعلي، زنان چاق‌تر هستند. به گزارش ايرنا، مرضيه وحيد دستجردي در همايش روز جهاني غذا در مركز همايش‌هاي بين‌المللي صدا و سيما افزود: 43 درصد مردان و 38 درصد زنان كشور دچار اضافه وزن بوده و 5/14 درصد مردان و 30 درصد زنان چاق هستند. وي ادامه داد: همچنين بيش از 30 درصد افراد مبتلا به چاقي نيز به سوي ابتلا به بيماري ديابت مي‌روند./تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۰ |

دانشگاه هاروارد در مطالعه ای جدید نام پنج رشته تحصیلی در آمریکا که می تواند در آینده شغل دانشجویان را تضمین کرده و به منبعی برای درآمدسازی تبدیل شود را اعلام کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، بسیاری از دانشجویان به این امید وارد دانشگاه ها می شوند که پس از فارغ التحصیلی بتوانند از رشته ای که در آن تحصیل کرده اند، پول درآورند، امیدی که در بیشتر موارد به واقعیت نمی پیوندد. با اینهمه بر اساس بررسی جدید دانشگاه هاروارد از بازار کار و رشته های دانشگاهی متناسب با آن، گزینه های تحصیلی وجود دارند که می توانند آینده شغلی دانشجویان را تضمین کنند.

بر اساس مطالعه ای که توسط تحلیلگران دانشگاه هاروارد انجام شده آموزش مبتنی بر اشتغال بهترین شیوه برای اکثریت جوانان است تا بتوانند خود را برای آینده آماده کنند. بر اساس گزارش این تحقیق با نام "مسیر موفقیت" رویکرد مبتنی بر اشتغال در آموزش عالی برای بسیاری از دانشجویان رشته های پزشکی، وکالت و معماری بسیار تاثیرگذار است اما می تواند به دیگر دانشجویان نیز کمک کند.

این گزارش رشته های تحصیلی مبتنی بر اشتغالی که در آینده و پس از فارغ التحصیلی می توانند در جهان حقیقی به عنوان منبع قابل اعتماد درآمد زایی به کار گرفته شوند را به این ترتیب معرفی کرده است:

رشته اول: لیسانس مدیریت بازرگانی

بر اساس آمار انجمن ملی دانشکده ها و کارفرماها در حدود 52 درصد از کارفرمایان استخدام فارغ التحصیلان در این رشته را در برنامه های خود دارند. از میان فارغ التحصیلان این رشته در حدود 25 درصد در سمت مدیریت، 18 درصد در بخش فروش و 18 درصد در بخش مالی مشغول به کار می شوند، همچنین 12 درصد در بخش اداری و 6 درصد در بخش تجاری به کار گرفته می شوند.

رشته دوم: کاردانی مطالعات پارالگال یا دستیاری حقوقی

این رشته می تواند برای دانشجو زمینه دستیابی به اطلاعات کافی برای کمک به یک وکیل در زمینه تحقیقات حقوقی را فراهم آورد. بر اساس گزارش وزارت کار آمریکا، این رشته رایج ترین مسیر در به دست آوردن یک شغل حقوقی است. این رشته شامل درسهایی در زمینه تحقیقات حقوقی و نحوه به کارگیری از رایانه ها و نرم افزارها در انجام این مطالعات است.

رشته سوم: لیسانس فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی

فناوری به واسطه بهبود کارایی و رفع مشکلات تجاری در حال متحول کردن جهان است و در صورتی که فردی بخواهد در این تحول سهیم باشد باید لیسانس این رشته را به دست آورد. در این رشته دانشجویان مباحثی از قبیل سیستمهای عامل، راه حلهای شبکه و کاربردهای اینترنتی را مطالعه خواهند کرد، این در حالی است که بر اساس گزارش هاروارد، مدیران فناوری در حال حاضر از احتمال کمبود متخصص در این رشته ابراز نگرانی می کنند.

از میان تمامی کسانی که در این رشته به تحصیل می پردازند، 48 درصد در زمینه رایانه ها، 17 درصد در زمینه مدیریتی، 8 درصد در بخش اداری، پنج درصد در بخش تجاری، و چهار درصد در بخش فروش به کار گرفته خواهند شد.

رشته چهارم: لیسانس بازاریابی/ارتباطات

دانشجویان در این رشته می توانند مهارتهای ارتباطی خود را به شدت قدرت ببخشند، در این دوره مباحثی مانند تجارت، رسانه های اجتماعی، تبلیغات، روابط عمومی و فروش مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

رشته پنجم: کاردانی پیراپزشکی

دانشجویان با تحصیل در این رشته می توانند مهارتهای کلاسی و آزمایشگاهی خود را بالا برده و در آینده در کلینیک یا دفتر پزشکان به عنوان دستیار به کار مشغول شوند. دوره های پیراپزشکی دروسی از قبیل آناتومی، اصطلاحات پزشکی، حسابداری و کارپردازی بیمه را شامل خواهد شد و دانشجویان در عین حال تکنیکهای آزمایشگاهی، بالینی و فرایندهای تشخیصی را فراخواهند گرفت.

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه نوزدهم مهر ۱۳۹۰ |

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۰ |

شرکت‌های نوپا (Startup Companies) به خصوص در حوزه اینترنت این روزها مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گرفته‌ و نقش قابل‌توجهی در تجارت و اقتصاد ایفا می‌کنند؛ این گروه، شرکت‌های عمدتا کوچک و چابکی هستند که به تازگی شکل گرفته و مشغول توسعه بازارند؛ قطعا در آینده همه آنها به جمع بزرگان نمی‌پیوندند، اما می‌توان پیش‌بینی کرد که غول‌های آینده اینترنتی از میان همین‌ها ظهور خواهند كرد. مجله معتبر Business Insider فهرستی از صد شرکت ارزشمند نوپا در حوزه اینترنت را منتشر کرده است.

ارزشمندترین شرکت‌های اینترنتی نوظهور جهان
غول‌های آینده
شرکت‌های تکنولوژی نوظهور در این سال‌ها رشد قابل‌توجهی داشته‌اند و درست به همین دلیل هم مورد توجه اغلب کارشناسان و تحلیلگران قرار گرفته‌اند. در حقیقت روند رشد این شرکت‌ها آنقدر جالب توجه بوده است که مجله معتبر Business Insider از چهار سال پیش تا حالا به بررسی سالانه شرکت‌های تکنولوژی نوظهور برای رتبه‌بندی آنها بر اساس ارزش این شرکت‌ها پرداخته است.
این بررسی ابتدا با 25 شرکت آغاز شده و حالا بعد از چهار سال به یک فهرست 100 تایی از ارزشمندترین شرکت‌های تکنولوژی نوظهور رسیده است. این فهرست که با عنوان Digital 100 هر سال در آخرین روزهای ماه سپتامبر منتشر می‌شود در واقع به رتبه بندی صد «استارت آپ» دیجیتالی ارزشمند جهان می‌پردازد. استارت آپ در واقع به شرکت‌های نوظهور و کوچکی گفته می‌شود که به تازگی تاسیس شده و در مرحله تحقیق و توسعه برای بازاریابی هستند. البته بسیاری از این شرکت‌ها در حال حاضر به جایگاه خوبی در بازار رسیده و روند رشد سریعی را طی کرده‌اند. عبارت استارت آپ در طول حباب دات کام که منجر به تاسیس تعداد زیادی از شرکت‌های اینترنتی شد، در سرتاسر جهان رایج شده است.
به این ترتیب این مجله امسال هم مانند هر سال فهرستی از 100 شرکت اینترنتی نوظهور با ارزش جهان را منتشر کرده است. در این فهرست اصلا نباید منتظر دیدن نام شرکت‌های اینترنتی بزرگ و قدیمی باشید، چون این فهرست مربوط به استارت آپ‌های اینترنتی ارزشمند جهان است. به این ترتیب بسیاری از نام‌های منتشر شده در این فهرست احتمالا برای اغلب ما آشنا هستند. ارزشمندترین شرکت‌های اینترنتی نوظهور دنیا عبارتند از:
1- Facebook


برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۰ |

  چرا رنگ نقره­ای این­قدر طرفدار دارد؟ به اعتقاد کارشناسان رنگ، نقره­ای روی خودرو شگفت انگیز است و وقتی نور به آن برخورد می­کند و منعکس می­شود، شکل معماری خودرو را به طرز زیبایی به نمایش می­گذارد. این رنگ مزایای دیگری نیز دارد: کثیفی را پنهان می­کند، محبوبیت دائمی دارد و فروش مجدد آن راحت­تر از سایر رنگ­هاست. 

● رنگ نقره­ای همچنان یکه تاز

 تقریبا ۲۰ درصد از کل خودروهای تولیدی در سال ۲۰۰۶ نقره­ای رنگ هستند و هفت سال متوالی است که این وضعیت تکرار می­شود.

 چرا رنگ نقره­ای این­قدر طرفدار دارد؟


برچسب‌ها: خودرو
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ |

راستی مدیرانی که پله های ترقی را در سازمان به سرعت طی می نمایند و مدیرانی که بهترین کارایی و عملکرد را دارند کارهای یکسانی را انجام می دهند؟

این سوالی است که فرد لوسانز (F Luthans) و همکارانش در یک تحقیق در دانشگاه کمبریج با سوال از بیش از ۴۵۰ مدیر برجسته به آن پرداختند. بطور کلی همه مدیران در فرایند مدیریتی خود درگیر ۴ فعالیت بوده اند:


* مدیریت سنتی: تصیمیم گیری٬ برنامه ریزی٬ کنترل

* ارتباطات: تبادل اطلاعات٬ تکالیف روزانه

* مدیریت منابع انسانی: ایجاد انگیزه٬ نظم٬ حل اختلاف ها٬ آموزش پرسنل

* شبکه سازی: فعالیت های اجتماعی٬ سیاسی کاری٬ تعامل با برون سازمانی ها


مدیران عادی٬ ۳۲ درصد (بیشترین) زمان خود را صرف امور مدیریت سنتی می نمودند. بقیه زمان خود را به ترتیب صرف ارتباطات (۲۹ درصد)٬ مدیریت منابع انسانی (۲۰ درصد) و شبکه سازی (۱۹ درصد) می نمودند. نکته جالب این است که تحقیق نشان داد٬ مدیران موفق (به معنی مدیرانی که با سرعت در سازمان خود ترقی نمودند) بیشترین زمان خود را صرف شبکه سازی و کمترین را صرف مدیریت منابع انسانی نموده اند. از سوی دیگر مدیران کارآمد (به معنی مدیرانی با عملکرد کیفی و کمی بالا و رضایت و تعهد بالای کارمندان) بیشترین وقت خود را صرف ارتباطات و کمترین آن را صرف شبکه سازی نموده اند.



تحقیقات بیشتری در کشورهای استرالیا و آمریکا هم ارتباط تنگاتنگ بین فعالیت های اجتماعی و شبکه سازی را با موفقیت در سازمان نشان داد. همینطور تحقیق دیگری در آمریکا در میان ۴۱۰ مدیر نشان داد که افرادی که در سازمان به جمع آوری اطلاعات می پردازند و ارتباطات مناسبی با همکاران خود دارند در زمره مدیران موفق قرار دارند.

این تحقیق نشان می دهد که مدیران موفق کارهایی برعکس مدیران کارآمد انجام می دهند و این اعتقاد قدیمی که «مدیران کارآمد لایق ارتقا در سازمان هستند!» را زیر سوال می برد و اهمیت بالای روابط اجتماعی و شبکه سازی را برای پیشرفت در سازمان نشان می دهد.

ماخذ:گاه نگاشت های محسن ملایری/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ |

 این روزها تقریبا هر کسی در هر صنفی با خود حساب می‌کند اگر سه هزار میلیارد تومانی که اختلاس شده، داشته باشد، چه کارهایی می‌تواند با آن انجام دهد. اگر بخواهیم در حوزه خودرو به این پرسش پاسخ دهیم، اعداد جالبی به دست می‌آید.
به عنوان مثال، شما اگر سه هزار میلیارد داشته باشید، مي‌توانید 333 هزار و 333 دستگاه پراید را به عنوان ارزان‌ترین خودرو کشور خریداری کنید. حال آنکه اگر بخواهید پژو 206 یا تندر-90 را به عنوان خودروهایی با قیمت متوسط بخرید، مي‌توانید با سه هزار میلیارد، مالک 200 هزار دستگاه 206 یا تندر شوید. همچنین اگر فرض کنیم، به خودروهای شاسی بلندی مانند سوزوکی گرندویتارا یا نیسان قشقایی علاقه‌مند هستید، که در این صورت امکان خرید 60 هزار مدل فول ویتارا و 50 هزار قشقایی را با سه هزار میلیارد خواهید داشت. اما به سراغ خودروهای وارداتی و لوکس برویم و ببینیم چه نتایجی به دست مي‌آید. اگر بنز دوست داشته باشید، مي‌توانید با سه هزار میلیارد حدود 18 هزار و 500 دستگاه بنز E350 بخرید. حال اگر به بی ام و علاقه‌مندید، توانایی خرید 11 هزار و 111 دستگاه از گران‌ترین مدل بی ام و (مدل X6 ) را با این پول خواهید داشت. اما در صورتی که جزو مشتریان پورشه باشید، سه هزار میلیارد، شما را صاحب شش هزار و 818 دستگاه از مدل پانامرای این خودرو خواهد کرد. اما در نهایت اگر این سه هزار میلیارد در اختیار خودروسازان داخلی قرار گیرد، مي‌توان شش پلت فرم به روز و متناسب با تکنولوژی برتر دنیا را به طراحی و تولید رساند. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه نهم مهر ۱۳۹۰ |

زنان انگلیسی بعد از شکست عشقی سعی در بازبینی چهره ظاهری خود کرده و به طور متوسط 800 دلار برای این کار هزینه می کنند.یونایتد پرس گزارش داد: شرکت سوپردراگ که در کار زیبایی است  2 هزار زنی که اخیرا دل شکسته شده و مجرد شده اند را مورد مطالعه قرار داده و متوجه شدند زنان مذکور به طور متوسط هر نفر 776 دلار هزینه کرده تا به وضع ظاهری خود برسند. عوض کردن مدل مو، رنگ کردن مو، برنزه کردن صورت، کاشتن ناخن و عضویت در باشگاه ورزشی و تعویض لباس و کفش از جمله کارهایی است که این زنان شکست خورده در عشق انجام داده تا خود را تسکین روحیه کنند.

سیمون کومینز مسوول ارشد در شرکت سوپردراگ می گوید احساس پوچی و اینکه دلیل قطع رابطه مشکلی در خود زن بوده باعث می شود تا زنان به بازنگری مجدد در وضع ظاهری خود بپردازند. به گفته وی زنان دچار نوعی خود آگاهی درباره چهره خود می شوند و به همین دلیل حاضر به پرداخت هزینه های مرتبط با وضع ظاهری خود می کنند. زنان بعد از قطع رابطه اولین سوالی که می کنند اینکه چه مشکلی داشته اند که چنین اتفاقی رخ داده است.

بر اساس این تحقیق بیشترین هزینه صرف لباس های جدید می شود که زنان مذکور به طور متوسط 191 دلار براب آن هزینه می کنند.ماخذ:یونایتد پرس/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه هشتم مهر ۱۳۹۰ |

آشيانه پرنده
پنج استاديوم ورزشي در پنج كشور در دو قاره روزانه ميزبان هزاران گردشگر از سراسر جهان هستند.

در سال‌هاي اخير استاديوم‌هاي ورزشي به واسطه برگزاري مسابقات معتبر ورزشي و پوشش تلويزيوني جهاني آنها‌، به شهرت رسيده‌اند، پنج استاديوم ورزشي در كشورهاي «انگليس»، «چين»‌، «اسپانيا»، «كره‌شمالي» و «ايتاليا» در دو قاره «اروپا» و «آسيا» كه در سال‌هاي اخير به مقاصد گردشگري جهاني تبديل شده‌اند به شرح زير هستند:
1- استاديوم «اولدترافورد» در انگليس
استاديوم «اولدترافورد» در شهر «منچستر» كشور اروپايي انگليس كه از آن به عنوان «تئاتر روياها» نيز نام‌برده مي‌شود، با نزديك به يك قرن قدمت و پشت سر گذاشتن چندين پروژه بازسازي، ورزشگاه خانگي تيم فوتبال باشگاهي پرطرفدار «منچستر يونايتد» بوده و سالانه ميزبان هزاران گردشگر هوادار اين تيم از سرتاسر جهان است.
2- استاديوم «آشيانه پرنده» در چين
استاديوم «آشيانه پرنده» در شهر «پكن»، پايتخت كشور آسيايي چين‌، ميزبان مراسم افتتاحيه و اختتاميه مسابقات المپيك 2008 پكن بود. استاديوم آشيانه پرنده با معماري زيبا و منحصر به فردش‌، توسط دو معمار سوئيسي و فرانسوي طراحي و ساخته شده و روزانه ميزبان هزاران گردشگر است كه محصور زيبايي و معماري عجيب آن مي‌شوند.
3- استاديوم «نيوكمپ» در اسپانيا
استاديوم زيباي «نيوكمپ» در شهر تاريخي و زيباي «بارسلون» كشور اروپايي اسپانيا‌، محل انجام بازي‌هاي تيم باشگاهي فوتبال «بارسلونا‌»، يكي از پرطرفدارترين تيم‌هاي فوتبال باشگاهي جهان است. در كنار استاديوم نيوكمپ‌، موزه باشگاه بارسلونا واقع شده كه يكي از پربازديدكننده‌ترين موزه‌هاي اسپانيا بوده و به همراه استاديوم نيوكمپ، سالانه ميزبان هزاران گردشگر از سرتاسر جهان است.
4- استاديوم «روزي در مي» در كره‌شمالي


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه چهارم مهر ۱۳۹۰ |

ایسنا - قديمي‌ترين خودروي جهان که هنوز هم سالم است، در يک حراجي به فروش مي‌رود.
قديمي‌ترين خودروي جهان که نام عجيب و غريب The De Dion Bouton Et Trepardoux Dos-A-Dos Steam Runabout را با خود يدک مي‌کشد، بيشتر شبيه يکي از مدل‌هاي اوليه لکوموتيوهاي راه‌آهن است.

اين وسيله ممکن است که با بخار کار کند، اما چهار چرخ، فرمان جلو و صندلي براي چهار نفر دارد و حداکثر سرعت آن به 38 مايل بر ساعت مي‌رسد. قرار است قديمي‌ترين خودروي جهان در هفته آينده در حراجي آر.ام هرشي به فروش برود. پيش‌بيني مي‌شود اين خودرو بين دو تا 5/2 ميليون دلار فروخته شود. خودروهاي قديمي از اين خودرو نيز وجود دارند، اما هيچ‌کدام از آنها ديگر کار نمي‌کنند. قدمت اين خودرو به 127 سال قبل برمي‌گردد، زماني که در فرانسه ساخته شد. تهیه شده در: وب نوشت پنگان


نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یکم مهر ۱۳۹۰ |

مرکز پژوهش‌های مجلس با رد ادعای صدرنشینی ایران در جدول کشورهای پرتعطیلی جهان، پراکندگی نامناسب تعطیلات و شمار زیاد تعطیلات مذهبی را که با جابه‌جایی ماه‌های قمری تغییر می کنند، از علل بروز معضلاتی همچون «پدیده بین‌التعطیلی» دانست و «پایین بودن میزان بهره‌وری و کار مفید» در کشور را از چالش‌های اصلاح نظام تعطیلات برشمرد. این مرکز در عین‌حال خواهان تدوین «تصمیمی بومی» در این باره شد تا «از یکسو به افزایش بهره‌وری کمک کند و از سوی دیگر از نابسامانی جلوگیری کند.»

مرکز پژوهش‌های مجلس بررسي کرد
چالش‌های افزایش تعطیلات
دنیای اقتصاد- مرکز پژوهش‌های مجلس با بررسی چالش‌های افزایش تعطیلات در ایران، «پراکندگی نامناسب تعطیلات» و «سه برابر بودن تعطیلات مذهبی به نسبت میانگین جهانی» را از علل بروز معضلاتی همچون «پدیده بین‌التعطیلی» دانست و «پایین بودن میزان بهره‌وری و کارمفید» در ایران را از جمله این چالش‌ها عنوان کرد.
بازوی تحقیقاتی مجلس که این گزارش را در حاشیه بررسی لایحه افزایش تعطیلات عید فطر تهیه کرده است، در عین حال دیدگاه کسانی را که معتقدند ایران دارای بیشترین تعداد تعطیلات در جهان است، «رد» مي‌کند و مي‌نویسد: واقعیت آن است که ایران دارای کمترین تعطیلات به نسبت سایر مناطق دنیا است. این مرکز سپس خواهان تدوین «تصمیمی بومی در خصوص تعطیلات» شد تا «از یک سو به افزایش بهره‌وری کمک کند و از سوی دیگر از نابسامانی جلوگیری کند.»
موضوع افزايش تعطيلات سراسري زمانی مطرح شد که اولين بار اوايل مردادماه محمود احمدي‌نژاد، رييس جمهور با مطرح کردن اين موضوع که ايران از نظر کمبود تعطيلات دومين کشور جهان است، از ساعات کار طولاني در هفته انتقاد کرد. احمدي‌نژاد همچنين خواستار تعطيلي سراسري روزهاي پنج‌شنبه شد تا بر اساس آن اعضاي خانواده فرصت بيشتري براي در کنار هم بودن داشته باشند و از نظر او «روز خانواده» شکل بگيرد. يک هفته پس از اين اظهارات رييس‌جمهور و قبل از آنکه رييس دولت اقدامي براي عملي کردن اين اظهارات خود انجام دهد، جمعي از نمايندگان مجلس پيش‌دستي کردند و طرحي يک فوريتي براي تعطيل کردن روز پنج شنبه به صحن علني مجلس ارائه دادند که با مخالفت ديگر نمايندگان روبه‌رو شد. اما اين مخالفت مجلس دولت را از تصميمش براي تعطيلي سراسري پنج‌شنبه‌ها باز نداشت، چراکه يک هفته پس از طرح مجلس، عبدالعلي تاجي معاون حقوقي و امور مجلس معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رييس‌جمهور خبر داد که لايحه افزايش تعطيلي عيد فطر و روزهاي پنج‌شنبه دستگاه‌هاي اجرايي «به صورت همزمان» از سوي دولت تقديم مجلس مي‌شود. اگر چه اين خبر به واقعيت نپيوست و دولت لايحه افزايش تعطيلات عيد فطر را جداگانه و بدون لايحه تعطيلي پنج‌شنبه‌ها به مجلس داد، اما اظهارنظرهاي گاه و بيگاه نمايندگان مجلس و مسوولان دولتي نشان از مصمم بودن دولت براي افزايش تعطيلات هفتگي دارد. آخرين موضع‌گيري برخی نمایندگان مجلس درباره تعطيلي پنج‌شنبه‌ها نیز نشان از پیگیری مجلس براي تعطيلي شنبه‌ها به جاي پنج‌شنبه‌ها دارد.
چندی پیش نیز سایت الف، وابسته به احمد توکلی، رییس مرکز پژوهش‌های مجلس در یادداشتی افزایش تعطیلات آخر هفته به دو روز را عامل افزایش بهره‌وری برشمرده بود. اینک به نظر مي‌رسد مرکز تحت مدیریت احمد توکلی نیز، ایده‌اي تقریبا مشابه سایت وابسته به او را توصیه مي‌کند.
بررسي دو ديدگاه موجود درباره وضعيت تعطيلات
مركز پژوهش‌هاي مجلس در بررسي ميزان تعطيلات در كشور در حاشيه تحليل لايحه افزايش تعطيلي عيد فطر، به بررسي دو ديدگاه متفاوت موجود در اين باره مي‌پردازد.
اين مركز مي‌نويسد: گروهي معتقدند ايران داراي بيشترين تعداد تعطيلات در جهان است. علت اين ادعا نيز آن است كه در اين ديدگاه تعطيلات رسمي و تعطيلات پايان هفته از يكديگر تفكيك شده و ايران به لحاظ تعطيلات رسمي با ديگر كشورهاي جهان مقايسه شده و داراي بيشترين تعطيلات در جهان است. اين گروه معادل تعطيلات را اصطلاح holiday گرفته و مبناي محاسبه و شمارش تعطيلات در كشور قرار مي‌دهند. به اين ترتيب براي مثال در مقايسه با كشور انگلستان وضعيت تعطيلات در ايران به شكل (جدول1) خواهد بود.
براساس اين تحليل، نكته قابل توجه درخصوص اين ديدگاه آن است كه معمولا هر ساله نزديك به 4 روز از تعطيلات رسمي كشور با تعطيلات پايان هفته همپوشاني پيدا مي‌كند و در واقعيت تعداد تعطيلات در ايران 20 يا 21 روز است. اما براي اينكه ايران داراي بيشترين تعطيلات در جهان نشان داده شود، تعطيلات ذكر شده در قانون مبناي محاسبه تعطيلات قرار مي‌گيرد نه تعطيلات واقعي. البته ممكن است در خصوص ديگر كشورها نيز همپوشاني ميان تعطيلات رسمي و آخر هفته روي دهد.اما در اكثر اين كشورها براي تعطيلات تبصره‌اي وجود دارد كه در صورت همپوشاني تعطيلات رسمي با تعطيلات آخر هفته روز ديگري بايد تعطيل شود.اين گزارش مي‌افزايد: در مقابل گروه اول، گروه دوم بر اين باورند كه ايران داراي روزهاي تعطيل كمي در جهان است. آنها تفكيك ميان تعطيلات رسمي و تعطيلات پايان هفته را نمي‌پذيرد و باورشان بر اين است كه ميان اين دو نوع تعطيلات به لحاظ ماهيت تفاوتي وجود ندارد. آنچه ملاك و مبنا است تفاوت ميان روز كاري و روز تعطيل است و در اين ميان فرقي نمي‌كند نام تعطيلي پايان هفته باشد يا تعطيلات رسمي. از همين‌رو اگر بنا بر مقايسه ميان تعطيلات ايران با ساير كشورهاي دنيا باشد، بايد كل تعطيلات كشور(اعم از پايان هفته و رسمي) با كل تعطيلات ساير كشورها مقايسه شود. اگر چنين اتفاقي بيفتد ايران داراي كمترين تعطيلات در جهان خواهد بود. براي مثال در مقايسه كل تعطيلات ايران با كشور انگلستان وضعيت تعطيلات دو كشور به شكل(جدول2) خواهد بود.
پراكندگي نامناسب تعطيلات در ايران
مركز پژوهش‌هاي مجلس در ادامه اعلام مي‌كند: واقعيت اين است كه تفكيك تعطيلات پايان هفته و تعطيلات رسمي تفكيك قابل قبولي نيست و مبناي اين تفكيك مشخص نيست. در واقع مبناي قابل قبول، محاسبه نسبت روزهاي تعطيل و روزهاي كاري و مقايسه آن در كشورهاي مختلف است. با اين مبنا كل تعطيلات در ايران نسبت به ساير مناطق دنيا كمترين است، اما به‌‌رغم كم بودن تعداد تعطيلات در ايران توزيع و پراكندگي تعطيلات در ايران به گونه‌اي است كه باعث ايجاد پديده بين‌التعطيلي در كشور مي‌شود. اتفاقي كه در ديگر كشورهاي دنيا كمتر ايجاد مي‌شود، به همين خاطر ايران از معدود كشورهايي است كه تعطيلات در ‌آن مساله‌ساز شده و در سال‌هاي اخير مورد بحث و مناقشه سياست‌گذاران و تصميم‌سازان است. به عبارت ديگر اگرچه ايران كمترين تعطيلات را در دنيا دارا است، پراكندگي اين تعطيلات به گونه‌اي است كه نسبت به كشورهاي با دو برابر تعطيلات، بيشترين چالش را براي كشور از حيث اقتصادي و آشفتگي و به هم ريختگي امور به همراه دارد. در واقع چالش اصلي تعطيلات در كشور توالي تعطيلات رسمي(مذهبي، ملي و حكومتي) با تعطيلات پايان هفته و ايجاد پديده بين‌التعطيلي در كشور است. مهم‌ترين علت اين پديده به تعيين تعطيلات مذهبي براساس تقويم‌ هجري قمري بازمي‌گردد.
پايين بودن ميزان بهره‌وري در كشور
اين مركز در ادامه گزارش خود با اشاره به پايين بودن ميزان بهره‌وري و كار مفيد در كشور مي‌افزايد: مقايسه تعطيلات در صورتي معنادار خواهد بود كه ميزان كار مفيد و بهره‌وري در كشورهاي ديگر نيز شبيه ايران باشد، علاوه بر اين در حالي كه اصل 43 قانون اساسي به تامين اقتصادي و ريشه‌كن كردن فقر اشاره دارد پايين بودن بهره‌وري در كشور سبب مي‌شود افزايش تعطيلات به بهره‌وري پايين دامن زده و به تامين اقتصادي آسيب بزند. از همين رو افزايش تعداد تعطيلات بدون افزايش بهره‌وري به اقتصاد ملي آسيب خواهد زد. علاوه بر اين، در خصوص اين مدعا كه افزايش تعداد تعطيلات با افزايش رضايت كارمندان به افزايش بهره‌وري منجر مي‌شود، پژوهش مستقل علمي انجام نشده و نمي‌تواند مبناي تصميم‌گيري در سطح كلان باشد.
مهم‌ترين چالش‌هاي تعطيلات
مركز پژوهش‌هاي مجلس در جمع‌بندي نهايي اين تحليل، «ايجاد پديده بين‌التعطيلي» و «تاثيرات اقتصادي ناشي از تعطيلات» را مهم‌ترين چالش‌هاي تعطيلات در كشور عنوان مي‌كند و مي‌افزايد: تعداد زياد تعطيلات مذهبي(سه‌برابر متوسط جهاني) و تعيين تعطيلات بر مبناي ماه قمري وچرخش ماه‌هاي قمري باعث مي‌شود در موارد متعددي تعطيلات مذهبي در روزهاي هفته قرار گيرد. در چنين شرايطي و به خصوص در وضعيتي كه تعطيلات مذهبي 2 روز است، كل هفته تحت‌الشعاع تعطيلات قرار گرفته و در عمل تعطيل مي‌شود. نابساماني ناشي از چنين وضعيتي آسيب‌هاي اقتصادي و فرهنگي بسياري ايجاد مي‌كند و به دليل اين نابساماني‌ها، تعطيلات به معضل كشور تبديل شده است.اين گزارش مي‌افزايد: وضعيت كشور در خصوص ساعات كار، ميزان بهره‌وري و كار مفيد و تعداد تعطيلات به گونه‌اي است كه نمي‌تواند از طريق مقايسه با ساير كشورها در خصوص كاهش يا افزايش تعطيلات اظهارنظر كرد. بنابراين بايد تصميم بومي در خصوص تعطيلات اتخاذ شود تا از يكسو به افزايش بهره‌وري كمك و از سوي ديگر از نابساماني جلوگيري كند.

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

 

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه یکم مهر ۱۳۹۰ |

مونا مشهدی رجبی
نمایشگاه خودروی فرانکفورت که از آن به عنوان بزرگترین نمایشگاه خودرو اروپا یاد مي‌شود، از روز 15 سپتامبر سال جاری میلادی کارش را آغاز کرد و میزبان ده‌ها شرکت بزرگ دنیا شد.
در این نمایشگاه که هر دو سال یکبار برگزار مي‌شود و مردم، خبرنگاران و کارشناسان بسیاری از نقاط مختلف دنیا از آن بازدید مي‌کنند، صدها مدل تازه از سوي خودروسازان مختلف جهان رونمایی و در معرض دید عموم قرار گرفت.

در روز سوم نمایشگاه فرانکفورت، کمیته «بررسی خودروهای موجود در نمایشگاه»، اقدام به معرفی ده مدل برتر نمایشگاه امسال کرده و این در حالی است که بیشترین آنها را خودروهای تولید شده در کارخانه‌های خودروسازی اروپا تشکیل مي‌دهند.
پیش از آنکه در این گزارش به 10 خودروی برتر معرفی شده در نمایشگاه امسال بپردازیم، باید متذکر شد که از بین این 10 خودرو، آسیایی‌ها تنها دو نماینده دارند و آمریکایی‌ها نیز یک نماینده؛ به عبارت بهتر، بیشترین سهم از خودروهای برتر نمایشگاه 2011 فرانکفورت به خودروسازان اروپایی به خصوص آلمانی‌ها اختصاص دارد و آنها توانسته‌اند حضوری عالی و مقتدرانه در این نمایشگاه داشته باشند.
حضور آلمانی‌ها در نمایشگاه خودرو امسال فرانکفورت به حدی قوی بوده که کارشناسان این نمایشگاه را محلی برای قدرت نمایی شرکت‌های خودروسازی آلمانی نامگذاری کرده اند.
پورشه برترین خودرو نمایشگاه
اما به سراغ 10 خودرو برتر نمایشگاه فرانکفورت برویم و ببینیم مشخصات فنی و جذابیت‌های آنها به چه شکل است.
آن طور که کارشناسان رای داده‌اند، خودروی «پورشه 911» برترین خودروی این نمایشگاه به حساب مي‌آید و این مي‌تواند افتخاری دیگر برای مسوولان پورشه باشد.
این خودروساز آلمانی در زمره شناخته شده ترین خودروسازان اروپا قرار دارد و محصولات لوکس و اغلب گران قیمتی را روانه بازار مصرف مي‌کند. «پورشه 911» در شرایطی برترین خودروی نمایشگاه فرانکفورت شده، که موتور آن 350 اسب بخار قدرت دارد. گنجایش این موتور 3800 سی سی است و در عرض کمتر از 4 ثانیه از سرعت صفر به سرعت 60 مایل در ساعت مي‌رسد. چهار ثانیه مي‌تواند مدت زمانی شگفت انگیز برای شتاب اين خودرو باشد.
اما دومین خودروی برتر نمایشگاه فرانکفورت، «کانسپت جگوار سی ایکس 16» است. این خودرو با تکنولوژی پیشرفته‌اي تولید شده و ظرفیت‌های زیادی دارد، به نحوی که 376 اسب بخار قدرت تولید مي‌کند و در عرض تنها پنج ثانیه به سرعت 60 مایل در ساعت دست مي‌یابد. با این حساب باید «جگوار سی ایکس 16» را نیز باید در زمره خودروهای دارای شتاب فوق‌العاده به شمار آورد.
از جگوار که بگذریم، «کانسپت کیا» سومین خودروی برتر نمایشگاه فرانکفورت محسوب مي‌شود و به نوعی نمایانگر طراحی نسل آینده خودروها در دنیا نیز به حساب مي‌آید. این خودرو شباهت زیادی به خودروهای سری سوم «بی‌ام و» دارد و دارای موتوری با قدرت 395 اسب بخار و 3300 سی سی حجم است. کیاموتورز یکی از خودروسازان بزرگ آسیا به شمار مي‌آید.
اما طبق نظر کارشناسان، چهارمین خودروی برتر نمایشگاه امسال، «مرسدس سی 63» است که حجم موتوری برابر با 6200 سی سی دارد. این حجم موتور فوق‌العاده سبب مي‌شود
«سی 63» 510 اسب بخار قدرت تولید کند و در عرض 1/4ثانیه نیز از سرعت صفر به سرعت 60 مایل در ساعت برسد. این خودرو ظاهری متفاوت و خاص دارد و همین موضوع سبب شد که میلیون‌ها بازدیدکننده را تا به امروز به خود جذب کند. شرکت بنز جزو بزرگترین خودروسازان اروپا محسوب مي‌شود و تولیدات لوکس و گران قیمتی دارد.
پس از «بنز سی 63» با دو نماینده «بی‌ام‌و» در رده پنجم جدول خودروهای برتر نمایشگاه روبه‌رو مي‌شویم. I8 و i3 در واقع به طور مشترک و در کنار هم، جایگاه پنجم جدول موردنظر را به خود اختصاص داده اند و هر دو کانسپت‌های جدید «بی ام و» هستند. یکی از این خودروها الکتریکی و دیگری خودرويی هیبریدی است و «بی ام و» قصد دارد در عرض دو سال آینده آنها را وارد بازار کند.
این دو خودرو در عرض هشت ثانیه مي‌توانند از سرعت صفر به سرعت 61 مایل در ثانيه برسند. طبق گزارش‌های موجود، «بی ام و» توانسته بزرگ‌ترین ضعف خودروهای الکتریکی را که زمان طولانی آنها برای شارژ باتری است، به واسطه ساخت شارژری مخصوص، برطرف سازد. این شارژر مي‌تواند در عرض یک ساعت 80 درصد باتری خودرو را شارژ کند.
از «بی ام و» که بگذریم، «لامبورگینی گالارادو استرادیل» یکی دیگر از خودروهای برتر موجود در نمایشگاه است.
این خودرو موتوری 5200 سی سی دارد و به واسطه آن قدرتی برابر با 562 اسب بخار تولید مي‌کند. وزن این خودروی جدید لامبورگینی که دارای گستره رنگی بسیار زیبایی است، کمتر از 3 هزار پوند است. این محصول جدید لامبورگینی مي‌تواند در عرض کمتر از 4/3 ثانيه به سرعت 62 مایل در ساعت برسد.
اما هفتمین خودرو برتر نمایشگاه فرانکفورت، باز هم یک آلمانی و این بار از شرکت فولکس واگن است.
این خودرو که «پولو دبلیو ار سی» نام دارد، محصولی اسپرت و ورزشی محسوب مي‌شود و از نیمه دوم سال آینده وارد بازار مصرف خواهد شد. این محصول جدید فولکس واگن، 300 اسب بخار قدرت تولید مي‌کند. فولکس واگن يكي از خودروسازان بزرگ دنيا است.
اما به سراغ هشتمین خودرو برتر در نمایشگاه سال جاری فرانکفورت برویم، که محصولی ژاپنی است. طبق رای کمیته رده بندی خودروهای موجود در نمایشگاه فرانکفورت، خودروی «کامپکت سی ایکس 5» به عنوان هشتمین خودروی برتر موجود در نمایشگاه معرفی شده است. این خودرو را شرکت مزدا طراحی و تولید کرده و اولین محصول این شرکت است که در نمایشگاه‌های بین المللی، اینگونه قدرت نمایی مي‌کند.
«کامپکت سی ایکس 5» که از ابتدای سال 2013 میلادی در اخیتار مصرف‌کنندگان قرار مي‌گیرد، دارای موتوری چهار سیلندر با حجم 2000 سی سی است و قدرتی برابر با 165 اسب بخار دارد. قرار است این خودرو با موتور دیزلی هم تولید شود که قدرت موتور آن بین 150 تا 170 اسب بخار است.
اما نهمین خودروی برتر نمایشگاه امسال، محصولی از فوردموتورز آمریکاست. فورد که در سال گذشته به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولیدکننده خودرو در آمریکا معرفی شد و در این نمایشگاه هم اولین موتور تمام الکتریکی خود را عرضه کرده است، به دلیل تولید یک خودروی «کانسپت» در جایگاه نهم جدول قرار گرفت . این خودرو که «ایووس» نام دارد و تکنولوژی پیشرفته‌اي در تولید آن به کار گرفته شده، نماد اقتدار و توانمندی فورد در نمایشگاه امسال فرانکفورت به حساب مي‌آید. این خودرو نسل جدید محصولات فیوژن تولید فورد است، ولی عرضه آن از سال 2014 میلادی آغاز خواهد شد.
از فورد بگذریم و به سراغ دهمین خودروی برتر نمایشگاه فرانکفورت برویم، خودرویی که نماینده «بی ام و» به حساب مي‌آید و M5 مدل 2012 نام دارد. M5 را باید خودرویی تازه تولید شده در «بی ام و» به حساب آورد، که 4400 سی سی حجم موتور (از نوع V8) دارد و 562 اسب بخار قدرت تولید مي‌کند. این خودرو به عنوان با کیفیت ترین خودروی سدان در دنیا معرفی شده و ویژگی‌هایی دارد که تنها در خودروهای کانسپت، مي‌توان آنها را یافت.
ظاهر متفاوت این خودرو را در کنار وِیژگی‌های فنی متمایز آن، مي‌توان در خودروهای نسل آینده جست وجو کرد و به همین دلیل در چند روزی که از آغاز نمایشگاه فرانکفورت گذشته، استقبال زیادی از این خودرو به عمل آمده است.ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۹۰ |

اگر چه برخی آمار رسمی حاکی از کاهش صادرات به عراق است، اما دبيرکل اتاق مشترک بازرگاني ايران و عراق می‌گوید: تراز صادراتي ايران و عراق بيش از99 درصد به نفع ايران است و سهم ايران از اين بازار ثابت بوده است. به گفته جهانبخش سنجابي، سال گذشته ارزش صادرات غیرنفتی ایران به عراق حدود 4 ميليارد و160 ميليون دلار بوده است كه با احتساب خدمات فني مهندسي، انرژي و محصولات نفتي به علاوه درآمدهاي ناشي از ترانزيت نزديك به 7 ميليارد و700 دلار برآورد می‌شود.

وي افزود: اگر سال82 را سال پايه ملاك قرار دهيم از رشد400 درصدي در حجم صادرات برخورداربوده‌ايم، اما اگر ميزان سهم ايران را در بازار عراق مدنظر قرار دهيم، بايد گفت سهم ايران از اين بازار ثابت بوده است.
دبيرکل اتاق مشترک بازرگاني ايران و عراق در خصوص واردات عراق به ايران عنوان كرد: واردات عراق در حد كمتر از100 ميليون دلار است كه اغلب آن واردات كوله‌باري است كه از طريق بازارچه‌هاي مرزي صورت مي‌پذيرد، ضمن اینکه به صورت رسمي آهن‌قراضه، برنج و تا حدي خرما از عراق به ايران وارد مي‌شود. به اعتقاد سنجابی، یک مشکل این است که فرآيند اخذ تسهيلات واقع‌بينانه نيست و سختگيرانه است يا صادركنندگان به آن حد از استانداردها نرسيده‌اند تا بتوانند از اين منابع استفاده كنند.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۰ |

 

مهران موسوي خوانساري: يك شرق‌شناس آلماني مي‌گويد:‌ «ايرانيان براي اقوام سرزمين‌هاي باستاني، پسته‌خوار به نظر مي‌آمدند. چون هنگامي كه آژی دهاك به شكست مردمان خود از لشگريان كوروش نظر افكند، فرياد زد: واي كه اين ايرانيان پسته‌خوار چقدر شجاعند.» اين نشان مي‌دهد كه ما از قرن‌ها پيش قومي بوده‌ايم كه سابقه توليد و صادرات پسته به كشورهاي ديگر را داشته‌ايم.
امروز هم همچنان مشهورترين توليد كننده پسته مرغوب در جهان و البته صادركننده آن هستيم و به استناد برخي آمار، بيش از نيمي از توليد و صادرات پسته دنيا در اختيار ايران است و بعد از ما، آمريكا و تركيه در رده‌هاي دوم و سوم قرار گرفته‌اند.
به اين ترتيب اگر شرايط بر وفق مراد باشد و ابر و باد و مه و خورشيد هم دست از آسمان کرمان بر ندارند، مي‌توان اميدوار بود كه از محل صادرات پسته، سالانه تا يك ميليارد دلار هم درآمد ارزي نصيب كشور شود. اين موضوع غيرممكن به نظر نمي‌رسد؛ به طوري كه آمار گمرك هم نشان مي‌دهد در سال 86 اين امر محقق شده و طي 11 ماه،


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۰ |

اولاف اشتوربک و نوربرت هرینگ
مترجم: جعفر خیرخواهان
«به تنها آماری که می‌توانید اعتماد کنید آنهایی هستند که خودتان تکذیب کردید.» چه کسی این عبارت را قبلا نشنیده است (یا استفاده نکرده است) ؟

سخنان نیش‌دار چرچیل را می‌توان به همین ترتیب برای تحلیل‌های اقتصادسنجی به کار برد که مبنایی برای اکثر یافته‌های ارائه شده در پژوهش‌ها فراهم کرد: اگر اصولا آدم‌هایی پیدا می‌شوند که شباهت با آن موجود تئوریک «انسان اقتصادی» داشته باشند آنها احتمالا خود اقتصاددانان هستند. اهل علم را با کیفیت مقالات پژوهشی آنها قضاوت می‌کنند و نه همه نتایج به دست آمده به یک اندازه مناسب برای انتشار هستند. این یافته که فرضیه معینی را نمی‌توان از لحاظ آماری تایید کرد به ندرت در هر ژورنال اقتصادی پذیرفته خواهد شد. به این دلایل است که اقتصاددانان انگیزه قوی دارند تا نتایج معنادار آماری تولید کنند. برای افرادی که یک مقاله پژوهشی نهایی شده را می‌خوانند، حتی برای داوران در ژورنال‌های علمی، این نتایج به آسانی قابل کشف و ردیابی نیست.
گاهی دانشمندان تعمدا از این روش‌ها و وسایل استفاده می‌کنند تا نتایجی قابل انتشار به وجود آورند، هر چند که در مسیر تحلیل‌هایشان روشن می‌شود هیچ چیزی وجود ندارد تا شواهدشان را تضمین نماید. البته این کار غیراخلاقی تلقی شده و حرفه اقتصاد از آن بیزاری می‌جوید. اما اینها حالت‌های افراطی هستند. برخی ترفندهای روش‌شناختی نیز وجود دارد که به شیوه‌های مختلف امکان پیچاندن مشروع آن هست. دانشمندان را نمی‌توان متهم کرد که چرا سعی می‌کنند به آنچه که نتیجه بهتری می‌دهد برسند و روش‌های خود را طبق آن تنظیم می‌کنند.
اما اقتصاددانان به چیزی بیش از فقط انتشار مقاله می‌خواهند برسند. آنها همچنین مایلند تا نفوذ و تاثیر بگذارند. آدم‌هایی که از سیاست بدشان می‌آید به ندرت شغل اقتصاددان را انتخاب می‌کنند- به همین دلیل است که بیشتر اقتصاددان‌ها کاملا


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۰ |
 
 دکتر داوود دانش جعفری :
بسیاری از فعالان اقتصادی در ایران معتقدند که شرایط رکود و رونق کسب و کار در کشور تا حدود زیادی به میزان توفیق بانک‌ها در حل مسائل مالی ارتباط دارد.

این پدیده بویژه با توجه به بانک محور بودن تامین مالی در اقتصاد ایران فوق‌العاده اهمیت دارد. امروزه یک بانکداری کارآمد به نظامی گفته می‍‌شود که بتواند نیاز مالی طرح‌های مختلف اقتصادی را تهیه کند. شیوه رایج بانک‌ها برای تجهیز منابع این است که از طریق تنظیم نرخ سود بانکی به اهداف مورد نظر دست پیدا می‌کنند. بطور کلی باید در نظر داشت که در نظام بانکداری اسلامی ایران سه گروه هستند با انتظارات متفاوت که منابع مالی خود را در اختیار بانک‌ها قرار می‌دهند و بانک‌ها با استفاده از این منابع می‌توانند نیاز متقاضیان به منابع مالی را برطرف کنند.

1- حساب جاری:


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۰ |

رييس انجمن سيب‌زميني كشوراز كند شدن صادرات اين محصول خبر داد و گفت: از خرداد ماه تا کنون فقط 70 هزار تن از يك ميليون تن سيب‌زميني مازاد مصرف كشور به عراق، تركمنستان و آذربايجان صادر شده است.

نیازی با بیان این مطلب افزود: صادرات سيب‌زميني به آذربايجان از طريق مرز بيله‌سوار صورت مي‌گيرد كه اكنون به دليل فصل توليد سيب ميني در اين كشور، حجم صادرات كاهش يافته است. همچنين سيب‌زميني صادراتي به عراق از طريق مرز مريوان انجام مي‌شود كه به گفته تاجران وجود سوسك كلرادو در برخي محصولات استان همدان كه ناشي از آفات قرنطينه‌اي است، صادرات سيب‌زميني به عراق را تحت‌تاثیر قرار داده است. رييس انجمن سيب‌زميني كشور تصريح كرد: سود صادرات سيب‌زميني تنها در جوايز صادراتي آن است كه هنوز جوايز صادراتي سال 88 و 89 از سوي سازمان توسعه تجارت پرداخت نشده و صادركنندگان درگير اخذ جوايز صادراتي دو سال قبل هستند. همچنين سود امسال نيز هنوز اعلام نشده است. نيازي پيش‌بيني كرد که امسال چهار ميليون و 700 هزار تن سيب‌زميني برداشت شود كه اين ميزان مازاد نياز داخلي است و بايد شرايط صادرات آن فراهم شود. رييس انجمن سيب‌زميني كشور قيمت خريد هر كيلو سيب‌زميني از كشاورز را 120تا 180 تومان عنوان كرد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ |

 به نقل از سایت فدراسیون آلمان، هورست اشمیت خزانه‌دار این سازمان اظهار داشت: در دو سال یاد شده 4.6 میلیون یورو سود عاید این فدراسیون شده است.
مطابق اظهارات این مقام در سال 2009 مجموع دریافتی فدراسیون بالغ بر 160.3 میلیون یورو بوده در حالیکه آن سازمان رقمی بالغ بر 157.4 میلیون یورو هزینه کرده است. در سال گذشته میلادی نیز مجموع دریافتی های سازمان مذکور 177.2 میلیون یورو بوده است. در حالیکه 175.5 میلیون یورو نیز هزینه صرف امور مختلف شده است.

بر اساس این اظهارات اکنون فدراسیون فوتبال آلمان رقم 100 میلیون یورو پول در حساب‌های بانکی خود دارد.

سازمان مربوطه از طریق تیم ملی در سال 2009 و 2010 به ترتیب 47.8 و 59.2 میلیون یورو کسب درآمد کرده است. همچنین در دو سال مذکور دیگر منابع درآمد تیم از راه حامی مالی و بازاریابی به ترتیب33.9 و 36.5 میلیون یورو بوده است.

مطابق گزارش شفاف و دقیقی که مسئول مالی این سازمان ارائه کرده در سال 2009 فدراسیون آلمان از طریق امضا قراردادهای مهم 25.3 میلیون یورو و در سال 2010 رقم 27.3 میلیون یورو درآمدزایی داشته است.
از راه برگزاری مسابقات جام حذفی نیز در دو سال گذشته نزدیک به 13 میلیون یورو به حساب این فدراسیون واریز شده است.

اشمیت همچنین به هزینه‌های فوتبال این کشور هم اشاره کرده است و در ادامه عنوان داشته است که بخش عمده هزینه‌ها اختصاص به امور تیم‌های ملی بزرگسالان، جوانان، نوجوانان و تیم ملی بانوان بوده است.

همین‌طور جمع هزینه‌ها برای 210 همکار در سال 2009 رقم 32.7 میلیون یورو و در سال 2010 بالغ بر 33.9 میلیون یورو بوده است.

  گفتنی است، اعلام چنین بیلان مالی دقیقی از سوی عالیترین مرجع فوتبال آلمان نشان از حرفه‌ایگری چنین سازمانی میدهد و مشخص میکند مسئولین ورزشی این کشور در قبال مردم خود را ملزم به ارائه ارقام میدانند. در حالیکه در سایر نقاط جهان چنین شفاف سازی کمتر رخ میدهد.

تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۰ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر