
مترجم: رویا مرسلی
اما این مساله جنبههای دیگری نیز دارد. اگر از وسایل ارتباط جمعی درست استفاده شود، میتواند به فعالیتهای حرفهای کمک کند. میتوانید از این ابزار برای ارتقاي برند شخصی خود بهره ببرید، خود را به عنوان یک متخصص در زمینه خاصی مطرح كنيد یا مهارت خود را در زمینه کامپیوتر نشان دهید. مهم این است که درباره مدیریت فعالیت خود و تصویری که از خود ایجاد میکنید کنشگر باشید.
محمدحسين رحمتي*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد
در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهيم
اقتصادي به فهم بهتر مساله كمك ميكند.
نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و هفتم
شما ممکن
است به خودی خود از نفوذ کافی برخوردار نباشید. خوشبختانه تقریبا
تمامیمذاکرات درون یک فضای بزرگتر اجتماعی انجام میگیرد که امکان ورود
«نیروی سوم» را به مذاکره شما فراهم میكند. اغلب اوقات درگیر کردن افراد
دیگر یکی از موثرترین روشها در خنثی سازی حملات رقیب شما و ایجاد توافق
بدون برانگیختن واکنشهای تقابلی است.

به گزارش برنا، یکی از راههایی که باشگاه بارسلونا از آن برای کسب درآمد بیشتر استفاده میکند، برگزاری جشن عروسی در ورزشگاه نیوکمپ است.
در این مراسم میهمانان در ورزشگاه اصلی تیم حضور پیدا میکنند و جشن برگزار میشود.

با وجود هزاران در هزار سرمایهگذار که در جستوجوی دستیابی به بازدههای بالاتر هستند، ما مطمئن خواهیم شد که هیچ فرصتی برای سودهای دور از ذهن باقی نمانده است. یوجین فاما اقتصاددان دانشگاه شیکاگو با ارائه همین فرضیه، مشهور و چندين بار نامزد دریافت جایزه نوبل شده است. اگر به بازارهای مالی کارآ باور داشته باشیم هر کسی که به خود جرات و جسارت دهد و قیمت جاری سهام یک شرکت را کمتر یا بیشتر از قیمت واقعی آن تصور کند از نظر ما چیزی بیشتر از یک نادان دیده نخواهد شد.
در عین حال برخی اقتصاددانان متوجه شدهاند آنچه در بازارهای مالی اتفاق میافتد همیشه هم با فرضیه بازار کارآ همخوانی ندارد. واقعا این نکته نباید ما را شگفتزده کند: آن سرمایهگذار کاملا عقلایی که با خونسردی
سيامك ميراحمدي
سفارشیسازی انبوه (mass customization) یکی از موضوعات
جدید مورد توجه علوم مدیریت و بازاریابی به شمار میآید علاوه بر این،
امروزه این مبحث در فعالیت واحدها و بنگاههای تولیدی با تیراژ انبوه از
اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار شده است، امروزه بنگاههای تولیدی به خوبی
دریافتهاند که کسب سود و بازدهی دیگر بسان گذشته و با نرخهای قبلی دست
نیافتنی شده است.

مترجم: رویا مرسلی
منبع: inc
مدیریت شرکتهای نوپا، به مراتب
سختتر از شرکتهایی است که به بلوغ رسیده اند. آیا شما قادر به عبور از
این گذار خواهید بود؟ دراینجا سه روش برای درک این موضوع ارائه میشود.

در شرایطی که خیابانها و جادههای کشور پر از خودرو شده و در
برخی شهرها به مرز انفجار رسیده است، شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران
در تازهترین گزارش خود به بررسی سهم عرضهکنندگان خودرو در بازار کشور
پرداخته و علاوه بر آن، سهم انواع خودرو اعم از داخلی و خارجی را نیز مشخص
کرده است.
در آماري كه در اين زمينه منتشر شده، خودروهای حاضر در کشور به شش دسته
قیمتی «زیر 10 میلیون تومان»، «10 تا 20»، «20 تا 30»، «30 تا 40»، «40 تا
50» و «بالاتر از 50 میلیون تومان» تقسیم شدهاند که در این بین، دسته دوم
بیشترین سهم را داراست و دسته سوم نیز کمترین سهم را به خود میبیند.
همچنین
در بین خودروهای موجود، پراید بیشترین حضور را در خیابانهای کشور تجربه
میکند و پس از آن، پژو دارای بیشترین حضور است. خودروهایی مانند MVM ،
روآ، مگان و ورنا نیز از جمله داخلیهایی
مترجم: امین گنجی
منبع: اکونومیست
تلاش برای همراه کردن دولتها
برای پیروی از قواعدی مشترک در نهایت محکوم به شکست است. کنفدراسیونها و
اتحادیههای کشورها شبیه به قلمرو بارونها در دوران فئودالیسم است:
انشعابها به هرج و مرج، ستمکاری و جنگ ختم میشوند.
![]() |

روان شناس رفتاری «وندی جونگ» و همکارانش برای اینکه تاثیر نحوه آموزش بر عملکرد و تصمیم گیری افراد

گروه خودروسازي فولکس واگن اعلام کرد که در حال گرفتن تصميمي درست درباره ادغام با شرکت پورشه است. کريستين ريتز سخنگوي فولکس واگن گفت: البته همه علاقهمند هستند که فولکس واگن و پورشه با يکديگر ادغام شوند و ما نيز در همين راستا در حال بررسي تصميمهاي درست براي ادغام دو شرکت هستيم. وي افزود: ما به زودي تصميمهاي لازم را براي ادغام فولکس واگن و پورشه گرفته و درباره آن اطلاع رساني ميکنيم. او در عين حال از اظهارنظر درباره گزارش مجله اشپيگل درباره اينکه فولکس واگن ممکن است تا پايان سال جاري ميلادي فرآيند ادغام با پورشه را نهايي کند، خودداري کرد.تهیه شده در: وب نوشت پنگان
اقتباس از BNET مقاله جفهادن 18 اکتبر 2011
صاحبان مشاغل ممکن است در ابتدای راهاندازی
کسب
و کارشان به طرز عجیبی توجه خود را معطوف کوچکترین جزئیات كنند. یک
پایگاه اطلاعاتی خوب از مشتریان، یک نقدینگی منطقی، و مدیریت صحیح میتواند
به طور طبیعی موجب توفیق در بازار و جلب توجه مشتریان بشود، اما کسب و
کارها نباید از آنچه که در ابتدا توفیق برای آنها به همراه آورده است فاصله
بگیرند.
سيدپرويز جليلي كامجو*
تبعيض جنسيتي در ابعاد مختلف بازار كار، در
كشورهاي مختلف دنيا، اعم از كشورهاي توسعهيافته و در حال توسعه، به چشم
ميخورد، اما در بازار كار ايران، به نظر ميرسد كه اين تبعيض جنسيتي داراي
سه جنبه اصلي است: تبعيض در دسترسي به موقعيتهاي شغلي، تبعيض در تنوع
شغلي و بالاخره تبعيض در دستمزدها.
در
شرايط فعلي جامعه، به نظر ميرسد كه زنان به دليل برخوردار نبودن نسبي از
مهارتهاي تخصصي فني حرفهاي، نامناسب بودن محيط كار در برخي از فعاليتها
به لحاظ مسائل اخلاقي، لزوم توانايي جسماني بيشتر در برخي فعاليتها و نيز
شرايط فرهنگي و مذهبي خانوادههاي ايراني، از تنوع شغلي كمتري برخوردار
بوده و نيروي كار درجه دوم محسوب ميشوند. براي بهبود وضعيت نابرابري
جنسيتي در بازار كار كشور، توجه ويژه به توسعه بخشهايي كه پتانسيل بيشتري
براي جذب بانوان ايراني جوياي اشتغال را دارند، مانند بخش گردشگري، مشاغل
مرتبط با فناوري اطلاعات و نيز صنايع دستي، عامل مهمي در رفع اين تبعيض به
حساب ميآيد.
تبعيض جنسيتي (Gender discrimination) در ابعاد
مختلف بازار كار در سراسر دنيا و حتي در پيشرفتهترين اقتصادها هم وجود
دارد و مختص ايران و كشورهاي در حال توسعه نيست، اما به طور نسبي، اوضاع
ايران و كشورهاي در حال توسعه، در اين زمينه وخيمتر از كشورهاي
توسعهيافته بوده و نوعي عدم تعادل در بازار كار ايران مشهود است كه عامل
اصلي آن وجود دوگانگي در بازار كار است. براي درك دقيق موضوع ابتدا تعريف
رسمي «بيكار» و «بيكاري» را از ديدگاه سازمان آمار و بانك مركزي ارائه و با
تكيه بر تئوريهاي علم اقتصاد، به دلايل تئوريك بيكاري نسبي بالاتر زنان،
اشاره ميكنيم. سپس سه نوع تبعيض جنسيتي در زمينه «موقعيتهاي شغلي»،
«توزيع و تنوع شغلي» و بالاخره «تبعيض جنسيتي در دستمزدها» را بررسي
ميكنيم و در نهايت به مقايسه بازار كار زنان در ايران با چند كشور منتخب،
طبق آمارهاي بانك جهاني ميپردازيم.
بيكار كيست؟ بيكاري چيست؟
بيكار
از منظر مركز آمار ايران: فردي بالاي ۱۰ سال است كه در هفته قبل از
آمارگيري فاقد كار باشد و در آن هفته يا بعد از آن آماده كار بوده و به
علاوه در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستوجوي كار باشد. نرخ بيكاري
طبق تعريف بانك مركزي عبارت است از: نسبت تعداد جمعيت بيكار جوياي كار (10
ساله و بيشتر) به كل جمعيت فعال (10ساله و بيشتر؛ اعم از شاغل و بيكار) ضرب
در100.
تئوري بيكاري بيشتر زنان
نيروي كار در يك واحد خانوادگي به
دو بخش كارگران درجه يك و كارگران درجه دو تقسيم ميشود. كارگران درجه اول
بهعنوان اولين و اصليترين دستمزدبگيران در خانواده مطرح هستند. ساير
نيروي كار كه بار تكفل بر عهدهشان نيست يا از سن لازم برخوردار نيستند،
نيروي كار ثانويه به حساب ميآيند. طبق عرف بازار كار آمريكا، افراد مذكر
بالاي 20 سال كارگران درجه اول و زنها و افراد زير 20 سال كارگران درجه
دوم محسوب ميشوند. كارگران درجه اول داراي مهارت بيشتري بوده و نسبت به
كار تعهد و پايبندي بيشتر و غيبت كمتر دارند كه منجر به افزايش بهرهوري
آنان ميشود؛ در نتيجه نسبت به كارگران درجه دوم دستمزد بيشتري دريافت
ميكنند. بيكاري در بين كارگران درجه دوم بيشتر است. زيرا مردها در انتخاب
ميزان ساعات كار، زمان خود را بين فراغت و اشتغال تخصيص ميدهند، اما زنان
زمان خود را بين فراغت، اشتغال و خانهداري تخصيص ميدهند، به اين ترتيب
زنان يك جانشين بيشتر به جاي كار كردن دارند كه همين امر به لحاظ ذاتي
بيكاري زنان را افزايش ميدهد؛ البته با اين فرض كه خانهداري را شغل حساب
نكنيم.
نابرابري جنسيتي در موقعيتهاي شغلي
برابري دو جنس از حيث در
اختيار داشتن منابع و امكانات، دسترسي به بهداشت، آموزش و موقعيتهاي شغلي
برابر و برخورداري از آزادي در پيشبرد استعداد، بنفسه داراي ارزشي ذاتي
است. در حال حاضر با توجه به حقايق موجود در بازار كار ايران، خوشبختانه
مشاهده ميشود كه بر مبناي محاسبات آماري، بازدهي انتظاري ناشي از افزايش
سالهاي تحصيل روي دستمزد، ديگر تحت تاثير جنسيت قرار ندارد. در عينحال
ارتقاي فرهنگ عمومي و كاهش محدوديتهاي اجتماعي در بعد از انقلاب و تاكيدات
دين مبين اسلام بر عدم تمايز جنسيتي بين فرزندان و همچنين هزينه تحصيل
برابر دختران و پسران به دليل نظام مختلط آموزش عالي، منجر به كاهش شكاف
جنسيتي سرمايهگذاري والدين در تحصيلات فرزندان شده است.
دولتمرد پير در نخستين سال زمامداريش به يکي از شاخص ترين شخصيتهاي سياسي
جهان در صحنه سياست بينالمللي مبدل شد. شهرت جهاني او نه به خاطر اينکه
بهترين يا بدترين يا نيرومندترين دولتمرد جهان بود حاصل شد؛ بلکه بيشتر به
خاطر اين بود که صعود سريع او از گمنامي به شهرت با بزرگترين جنجالهاي
سياسي همراه گرديد.
اين
اعجوبه پير با شيوههاي غيرعادي و شگفتانگيز خود يکي از ژرفترين و
پيچيدهترين مسائل زمان خود را پديد آورد. اين مرد شگفت انگيز محمد مصدق،
نخست وزير ايران، و مرد سال 1951 است. او بود که داستان نفت را به يکي از
قصههاي شهرزاد تبديل کرد. (بر گرفته از تایم)
ملی کردن صنعت نفت و فراز
و فرود آن یکی از مهمترین وقایع تاریخی قرن بیستم درایران است تا آنجا
که برخی مورخان نام مشروطه دوم را برآن نهادهاند. با وجود اهمیت این
رویداد تاریخی، منابع گسترده قابل ارجاع معتبری درباب آن نگاشته نشده است.
محمدعلی موحد گرچه از تعریف خود به عنوان مورخ و تاریخدان ابا دارد،اما
یکی از معدود منابع قابل اعتنا درباره این جنبش ملی را نزدیک به یک دهه
پیش به رشته تحریر درآورده است. اثری که به همت پژوهشکده تاریخ اسلام (گروه
تاریخ و همکاریهای میان رشتهای) و با حضور نویسنده، لطف الله میثمی،
مدیرمسوول و صاحبامتیاز چشم اندازایران،هاشم آغاجری استاد تاریخ دانشگاه
تربیت مدرس و داریوش رحمانیان استاد تاریخ دانشگاه تهران مورد نقد و بررسی
قرار گرفت. آنچه میخوانید گزارشی ازاین نشست است. دکتر موحد در
ابتدایاین جلسه زمان نگارش کتاب را 10 سال پیش عنوان کرد و گفت: بنابر
آنچه به آن مرگ مولف میگویند، این کتاب از من جدا شده و من آن را به شکل
موجود دیگری میبینم.اما حالا مستمع و اهل فن هستم و از اندیشه کسانی که
در رشته تاریخ کار میکنند استقبال میکنم تا درباره آن حرف بزنند.وی گفت:
هر کس دیدگاه خودش را نسبت بهاین کتاب دارد و بر اساس آن دیدگاه روایت خود
را از «خواب آشفته نفت» مطرح میکند. بنابراین این جمع، مکانی است که ما
با سایر دیدگاهها دراین زمینه آشنا شویم.
علي ديني تركماني*
بخش دوازدهم
رابطه مبادله تجاري و ضرورت صنعتي شدن از طريق جايگزيني واردات
رابطه
مبادله تجاري شاخصي است كه نسبت ارزش كالاهاي صادراتي يك اقتصاد يا گروهي
از اقتصادها را به ارزش كالاهاي صادراتي يك اقتصاد يا گروهي ديگر از
اقتصادها نشان ميدهد.
رائول
پربيش و هانس سينگر در دهه 1950 به طور همزمان از اين شاخص براي ارزيابي
موقعيت صادرات بريتانياي كبير نسبت به واردات آن استفاده كردند و بر مبناي
دادههاي تاريخي سالهاي 1950-1880 نشان دادند كه رابطه مبادله تجاري به
نفع بريتانياي كبير در گذر زمان تغيير كرده است.
اين نتيجه كه توسط
اقتصاددانان جريان متعارف اقتصادي و مدافع نظريه تجارت آزاد از منظر انتخاب
سال پايه و دوره زماني مورد نقد قرار گرفته، حاوي اين حقيقت است كه منافع
بيشتر تجارت آزاد عايد اقتصادي ميشود كه توانايي توليد كالاهاي صنعتي با
ارزش افزوده بالاتر را دارد؛ يعني تجارت آزاد ميان اقتصاد توليدكننده
كالاهاي صنعتي مبتني بر فناوري پيشرفته و اقتصاد صادركننده كالاهاي اوليه و
معدني نميتواند از نوع بازي برد - برد و با منافع كم و بيش يكسان باشد.
نتيجهگيري فرضيه پربيش - سينگر رجعتي به رويكرد فردريك ليست است؛ با اين
تفاوت كه پربيش با طرح مفهوم «مركز – پيرامون» ضرورت تلاش اقتصادهاي
پيراموني براي رهايي از سيطره فنشناختي اقتصادهاي مركزي را به نحو بهتري
پردازش نظري ميكند.
اين مفهوم دال بر اين است كه پيروي اقتصادهاي
پيراموني از توصيه سياستي برآمده از نظريه تجارت آزاد، يعني تقسيم كار
جهاني مبتني بر مزيتهاي نسبي طبيعي و وفور عوامل توليد به اين معناست كه
اين اقتصادها بايد به توليد كالاهاي كشاورزي، اوليه و معدني و اقتصادهاي
مركزي نيز به توليد كالاهاي صنعتي بپردازند. اما استدلال فني پربيش و سينگر
براي تغيير رابطه مبادله به زيان اقتصادهاي پيراموني در طول زمان چيست؟
دو
استدلال فني ارائه ميشود. اول اينكه در اقتصادهاي مركزي به دليل بالا
بودن ميزان بهرهوري نيروي كار، دستمزدها بيشتر و در نتيجه قيمت كالاهاي
صنعتي كارخانهاي داراي رشد بيشتري است. در اقتصادهاي پيراموني، دستمزدها
به دليل پايين بودن ميزان بهرهوري در سطح معيشتي قرار دارد و رشد آن در
طول زمان كم است. اين تفاوت ضمن توضيح تفاوت در سطح رفاه اجتماعي اين دو
نوع اقتصادها، علت ارزش افزوده بالاتر كالاهاي صنعتي كارخانهاي را نيز
توضيح ميدهد. دوم اينكه كالاهاي صنعتي كارخانهاي داراي كشش درآمدي
بالاتري نسبت به كالاهاي كشاورزي اوليه و معدني هستند. به اين اعتبار، با
افزايش سطح درآمدها در اقتصادها ميزان تقاضا براي كالاهاي صنعتي بيشتر از
كالاهاي اوليه افزايش پيدا ميكند و موجب افزايش بيشتر قيمت آنها ميشود.
گونار
ميردال در كتاب «نظريه اقتصادي و كشورهاي كم رشد» توضيح ديگري ميدهد كه
نظريه رابطه مبادله نابرابر پربيش - سينگر را تكميل ميكند. از نظر وي بر
خلاف پندار نظريه متعارف اقتصادي، تجارت آزاد به علت برآينددو اثر، در عمل
موجب واگرايي ميان دو گروه از اقتصادهاي مذكور ميشود. اين دو اثر يكي
«آثار بازدارنده قوي» و ديگري «آثار انتشار ضعيف» است. اولي به معناي وجود
سازوكارهايي در اقتصاد جهاني است كه مانع از توسعه اقتصادهاي كم رشد يا
پيراموني ميشوند و از جمله آنها میتوان به جذب سرمايه انساني اين
اقتصادها توسط اقتصادهاي توسعه يافته مركزي اشاره کرد. دومي به معناي ضعيف
بودن «آثار رخنه به پايين» رشد و توسعه اقتصادي صورت گرفته در مركز است.
يعني
برخلاف آنچه نظريه تجارت آزاد درباره حركت آزاد عوامل توليد و فناوري
معتقد است، در عمل، پيشرفتهاي فناورانه مركز به دليل سازوكارهاي موجود به
كندي در پيرامون سرريز ميشود. يكي از اين سازوكارها اقدامات قانوني و
غيرقانوني است كه صورت ميگيرد تا انحصار دانش علمي و فني در اختيار
شركتهاي چند مليتي قرار بگيرد؛ شرکتهايي كه خاستگاهشان مركز است.
راهبرد جايگزيني واردات
توصيه
سياستي حاصل از اين تحليلها ضرورت دگرگوني ساختاري نظام اقتصادي است. اگر
اقتصادهاي پيراموني به دنبال ارتقاي جايگاه خود در اقتصاد جهاني و برابرتر
كردن رابطه مبادله تجاري باشند، تنها راهبرد روي آوردن به توليد كالاهاي
صنعتي كارخانهاي و جايگزينسازي آن به جاي واردات اين كالاها است. اين
راهبرد بايد سرمايهگذاري در رشته فعاليتهاي با بهرهوري و ارزش افزوده
بالاتر را مدنظر قرار دهد و آن را از طريق سياستهاي حمايتي تعرفهاي و
يارانهاي پشتيبانی كند. راهبرد جايگزيني واردات در اصل بازگشتي دوباره به
بحث «صنايع نوزاد» فردريك ليست است. صنايع تازه تاسيس، مادام كه
توانمنديهاي رقابتي را كسب نكردهاند، بايد مورد حمايت قرار بگيرند. در
اينجا توضيح نكتهاي ضروري است. برخلاف پندار منتقدان اين راهبرد، جايگزيني
واردات نه به معناي قطع ارتباط با اقتصاد جهاني و نه به معناي بيتوجهي به
بازارهاي جهاني است، بلكه به معناي طي توالي منطقي براي دگرگوني ساختاري
اقتصاد است. اين توالي از توليد براي داخل آغاز میشود و به توليد براي
بازارهاي جهاني میرسد.
تجربه توسعه اقتصادهاي مركزي نيز دال بر همين
توالي است. صنايع مهمي چون نورد، راهآهن، ذوب فلزات، اتومبيلسازي و غيره
در ابتدا براي توليد در داخل راهاندازي شدند سپس به بازارهاي جهاني راه
يافتند. اما طبيعي است كه طي اين توالي منطقي نياز به هنر مديريت اقتصادي
دارد كه در برخي از اقتصادها مانند كره جنوبي وجود داشته و در برخي ديگر
وجود نداشته است. به اين اعتبار، به جاي زير سوال بردن نفس جايگزين سازي
مرحله به مرحله واردات، بايد نبود هنر مديريت اقتصادي در تامين اجزاي لازم
براي پيشبرد اين راهبرد را مورد نقد قرار داد. اين موضوعي است كه اخيرا در
چارچوب مفهوم حكمراني و به منظور توضيح «شكست دولت» در چنين اقتصادهايي
مورد توجه قرار گرفته است (در آينده به بحث حكمراني به عنوان يكي از
رويكردهاي متاخر توسعهاي خواهيم پرداخت).
راهبرد جايگزينسازي واردات
از منظر انتقال و جذب و نهادينه كردن دانش علمي و فني رايج در مرزهاي
پيشروي جهاني نيز حائز اهميت است. در اصل، از نظر اقتصاددانان ساختارگرا،
فناوري عامل اصلي رابطه مبادله نابرابر است و مادام كه اين عامل در
اقتصادهاي پيراموني به خوبي منتقل و جذب نشود، اميدي به تصحيح رابطه مبادله
تجاري نيست. راهبرد جايگزيني واردات ضمن تاكيد بر ضرورت چنين انتقالي از
طريق تامين پيششرطهاي آن از جمله تحقيق و توسعه و انباشت قوي در توسعه
انساني، بر «يادگيري در حين عمل» و «يادگيري سازماني» نيز تاكيد دارد؛ يعني
صنعتي شدن تنها از مسير درگير شدن با فعاليتهاي صنعتي و راهاندازي آنها
عبور ميكند. به اين صورت، اين راهبرد به افزايش «ظرفيت جذب» اقتصاد كمك
ميكند.
ظرفيت جذب يكي از مفاهيم مهم رويكرد ساختارگرايي است كه نياز به
توضيح بيشتر دارد. معمولا در مباحث مربوط به سرمايهگذاري فرض ميشود كه
سرمايهگذاري تابعي از ميزان بهره است. به بياني ديگر، ميزان بهره
اصليترين متغير تعيينكننده سرمايهگذاري است. چنانچه پيشتر اشاره كرديم،
از نظر كينز علاوه بر ميزان بهره، بازدهي موردانتظار از سرمايهگذاري نيز
متغيري تعيينكننده است. از نظر ساختارگرايان، در اقتصادهاي پيراموني يا
توسعه نيافته، دو عامل كليدي ديگر وجود دارد: يكي ميزان دسترسي به ارز
جهاني براي پوشش هزينههاي ارزي پروژههاي سرمايهگذاري و ديگري مهارتهاي
مديريتي و فني و سازماني براي مديريت پروژههاي سرمايهگذاري است. ميزان
بهره با «شكاف پس انداز – سرمايهگذاري» ارتباط دارد. يعني ممكن است
پساندازها در قالب پول ملي كفاف تامين هزينه پروژههاي سرمايهگذاري را
ندهد. در اين صورت، دولت بايد از طريق سياست پولي نرخ بهره يا ساير
اقدامات، دست به تجهيز و بسيج پسانداز بزند. ممكن است پساندازها به ميزان
كافي وجود داشته باشد، ولي نبود ارز به ميزان كافي مانع از پيشبرد فرآيند
انباشت سرمايه شود. در اين صورت اقداماتي براي رفع شكاف ارزي براي مثال
واردات در برابر صادرات بايد صورت گيرد. موضوع مهارتهاي مديريتي و انساني
كه مورد توجه آلبرت هيرشمن و ساير اقتصاددانان ساختارگرا از جمله نيكلاس
كالدور است، شايد مهمترين مانع در اين زمينه باشد كه تقويت آن نهتنها
مستلزم سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه و سرمايه انساني است، بلكه مستلزم
درگير شدن با پروژههاي صنعتي و ارتقاي دانش ناشي از «يادگيري در حين عمل»
است. در ادامه، براي روشن شدن رابطه ميان سرمايهگذاريهاي جديد و تاثير آن
بر ارتقاي مهارتهاي مديريتي و سازماني (ظرفيت جذب) و بنابراين ضرورت روي
آوردن به جايگزينسازي واردات كالاهاي كارخانهاي و رفع موانع ساختاري
پيشروي فرآيند انباشت سرمايه به طور همزمان، نموداري را که نيكلاس كالدور
ارائه كرده است، بررسی میکنيم.
نمودار زير رابطه ميان ظرفيت جذب و
سرمايهگذاري ناخالص جديد را نشان ميدهد. محور عمودي، ميزان رشد ظرفيت جذب
و محور افقي ميزان رشد سرمايهگذاري ناخالص است. نيمساز زاويه 45 درجه
ميزان رشد لازم در ظرفيت جذب به ازاي يك واحد سرمايهگذاري بيشتر را در
حالت فرضي رابطه يك به يك نشان ميدهد. منحني ظرفيت جذب AB نشان ميدهد كه
1) با افزايش سرمايهگذاري، مهارتهاي مديريتي و دانش علمي و فني به
اندازه تاثير سرمايهگذاريهاي جديد افزايش مييابد و به ظرفيت جذب از پيش
انباشته شده مرتبط با «ذخيره دانش» جامعه (كه عرض از مبدا منحني ظرفيت جذب
آن را نشان ميدهد) اضافه ميشود. در عين حال، ميزان رشد ظرفيت جذب به ازاي
يك واحد سرمايهگذاري جديد كاهنده است؛ يعني انتظار ميرود كه با افزايش
سرمايهگذاري ظرفيت جذب با ميزان رشد كمتري افزايش يابد، مگر آنكه عوامل
بلندمدت موثر بر آن تغيير كند و منحني جابهجا شود؛ 2) موقعيت منحني و شيب
آن تابعي از عوامل نهادي بلندمدت آموزشي (انباشت در سرمايه انساني) اثرگذار
بر مديريت پروژههاي سرمايهگذاري و انتقال فناوري است. هرچه عملكرد اين
عوامل قويتر باشد، هم منحني ظرفيت جذب به سمت بالا منتقل ميشود و در
نقطهاي دورتر نيمساز زاويه 45 درجه را قطع ميكند (با عرض از مبدايي
بالاتر كه مبين ظرفيت جذب بيشتر شكلگرفته در گذشته است) و هم تحدب آن كمتر
ميشود، يعني واحدهاي جديد سرمايهگذاري با كارآيي بالاتري جذب ميشوند.
در
فاصله مبدا تا نقطه B ظرفيت جذب موجود، بيش از ظرفيت فرضي مورد نياز براي
يك واحد سرمايهگذاري جديد است؛ يعني در اين فاصله تنگنايي در ارتباط با
ظرفيت جذب وجود ندارد. بنابراين، در صورت نبود مشكلي در مورد ارز خارجي و
پسانداز داخلي، سرمايهگذاري به خوبي رشد ميكند و در صورت وجود مشكلي در
اين مورد، بايد ارز از محل منابع خارجي تامين شود و پساندازهاي داخلي
بيشتر تجهيز گردد. اما از نقطه B به بعد، ميزان ظرفيت جذب موجود، پايين و
در سطحی كمتر از ميزان ظرفيت جذب مورد نياز است كه به صورت عاملي محدود
كننده در فرآيند انباشت سرمايه عمل ميكند. در اين شرايط اقدام لازم،
انتقال منحني ظرفيت جذب به سمت بالاست كه تابعي از عملكرد عوامل بلندمدت
نهادي موثر بر مديريت پروژههاي سرمايهگذاري و انباشت دانش علمي و فني
است. از آنجا كه اين انتقال، زمانبر و در برخي اقتصادها نيز زمانبرتر
است، ظرفيت جذب پايين در اقتصادي كه داراي عرضه قابل توجه نيروي كار است،
به صورت تنگنايي ساختاري در ميآيد كه مانع از انباشت كارآمد سرمايه
ميشود. اين ناكارآمدي به صورت نسبت سرمايه به توليد بالاتر( يا كارآيي
نهايي پايينتر سرمايه) ظاهر ميشود ( فاصله ميان دو نقطه CD).
تورم به مثابه پديدهاي ساختاري
رويكرد
ساختارگرايي منتقد رويكرد پولي به تورم است (رويكرد پولي علت تورم را رشد
بيش از اندازه ميزان پول در مقايسه با ميزان توليد (با ثبات سرعت گردش پول)
ميداند). از منظر ساختارگرايي، در اقتصادهاي پيراموني يا توسعه نيافته
اين ساختار نامناسب اقتصادي و ظرفيت جذب پايين است كه موجب تورم ميشود.
ساختار نامناسب اقتصادي مبتني بر صادرات كالاهاي اوليه و واردات كالاهاي
صنعتي با كشش درآمدي بالاتر موجب كسري در حساب جاري و در نتيجه فشار بر
بازار ارز و ساير قيمتها به دليل شاخصبندي قيمت ارز با ساير قيمتها و
دستمزدها ميشود. در اين شرايط، توزيع نابرابر درآمدي و رفتارهاي مصرفي
گروههاي درآمدي بالا كه به الگوهاي مرجع براي نظام اجتماعي – اقتصادي
تبديل ميشوند، موجب تشديد تمايل به مصرف كالاهاي وارداتي و فشار بيشتر بر
بازار ارز ميشود.
مادام كه اين ساختار باقي است، نميتوان حساب جاري را
از طريق سياست كاهش ارزش پول ملي متعادل كرد. كاركرد اين سياست مستلزم كشش
پذيري واردات و صادرات به تغييرات نرخ ارز است. اما همچنانكه مطالعات ابا
لرنر و جوان رابينسون نشان داده، چنين شرطي در اين اقتصادها برقرار نيست
(اين شرط در متون اقتصادي به شرط مارشال –لرنر معروف است و صحيحتر آن است
كه شرط مارشال - لرنر - رابينسون ناميده شود).
توضيح ديگر، ظرفيت جذب
پايين است. همانطور كه پيشتر و در چارچوب نمودار بالا اشاره شد، ظرفيت
جذب پايين به معناي نسبت سرمايه به توليد بالاتر يا بهرهوري پايينتر است.
يعني به عنوان مثال، براي توليد يك واحد كالا به جاي دو واحد سرمايهگذاري
بايد ميزان بيشتري سرمايهگذاري كرد كه در نهايت به معناي هزينههاي تمام
شده بيشتر بنگاههاي توليدي و فشارهاي تورمي از اين محل است. در عين حال،
ظرفيت جذب پايين به معناي برخورداري از منحني امكانات توليدي كوچكتر است -
در مقايسه با آنچه با توجه به دانش علمي و فني رايج روز ميتوان در اختيار
داشت.

طرف توده ملت با خوشحالی تمام و فال نیک را گمان میکنیم اگر در ایران تاسیس جمهوریت بشود، بیقیل و قال زياد از طرف مجلس ملی تصدیق و با یک شادمانی فوقالعاده اعلان و استقبال خواهد شد؛ زیرا توده ملت ایران بس که قرنها است در زیر ظلم و ناامنی و گرسنگی زیست کرده او را هیچ چیز جز این مسائل تهییج نمیکند و او آرزويی جز آسایش و ارزانی و عدالت ندارد. اگر این نعمتها را به او بدهید او خود را خوشبخت خواهد دانست و آزادی و علم و جمهوریت و مشروطیت و استبداد در نظر او یکسان خواهد بود. چنانکه او به امید نیل به همین آرزو در تاسیس مشروطه جانسپاری و فداکاری کرد.
توده ملت به منزله بچه خردسالی است که هنوز قوای دماغی او نمو
نکرده است. او فقط وقت گرسنگی داد و فرياد میکند و میگرید و همین که چیزی
که گرسنگی او را رفع و شکم او را پر کند برایش دادید او خشنود و ساکت
میشود و گریه را کنار میگذارد، خواه این چیز مضر و دیرهضم باشد و خواه
مقوی و نافع باشد برای او یکسان است و او ميان آنها فرقی نخواهد گذاشت.
همین
طور است حال توده ملتها. ملت ایران تشنه عدالت، آسایش و رفاه است، این
نعمت را از هر دست که گیرد، خواه دست یک پادشاه مطلق مستبد و خواه دست یک
حکومت مشروطه يا جمهوری باشد، او آن دست را مقدس و قابل پرستش دانسته،
خواهد بوسید. چنانکه در این مدت بیست سال، گروه متفکرین آزادیخواه،
احساسات و عواطف ملت را به هیجان آورده وقتی به نوید عدالت و آزادی و
مشروطه و زمانی بهنام رفع ارتجاع و در موقعی برای دفع دشمنان خارجی، زمام
او را به هر جا خواستند کشیده و به هر اقدامی که صلاح دیدند واداشتند، گاهی
برای قيام برضد پادشاه مستبد آزادیکش و گاهی برای جنگ با دولت امپراطوری
روس و گاهی نیز برای همراهی و اتحاد با نمایندگان و مبلغین بولشویزم، او را
به ریختن خون خود و به قربانی دادن اولاد خویش تشویق و تحریک کردند، ولی
در همه این کوششها و جانسپاریها توده ملت مانند مرد تشنه و گمگشته از
پی آب دوید و به جای آب جز سراب چیز دیگر ندید.
مقصود این است که توده
ملت مانند بچه بياراده يا مرد نابیناست که هر کس خود را دایه مهربان و
رهنمای دلسوز وی نشان دهد او خود را به آغوش وی خواهد انداخت. چون امروز
سلطنت قاجار از فرط جهالت و غفلت نتوانست آن نعمت آسایش و امنیت و عدالت را
که قرنها است توده ملت عمر خود را در حسرت دیدار آن گذرانده است برای ملت
خود فراهم آورده جايی در قلب ملت بگیرد و چون این نعمت دارد، در سایه
دستهای یک مرد با عزم حاصل و فراوان میگردد؛ این است که توده ملت، بدون
اظهار آثار عصبیت و انقلاب و عصيان تاسیس جمهوریت را که بخشنده این
نعمتهای بزرگ است با جان و دل قبول و استقبال خواهد کرد.
ما نیز از ته
دل این جمهوریت را سلام خواهیم کرد و ملت ایران را به این نعمت بزرگ تبریک
خواهیم گفت، ولی نه از این راه که اعلان جمهوریت را به تنهايی مایه نجات و
سعادت میدانیم، بلکه از این رو که این جمهوریت مقدمههايی خواهد بود برای
اصلاحات اساسی و وسیلهای خواهد بود برای تهیه یک انقلاب حقیقی اجتماعی و
چراغی خواهد بود برای رهنمايی به شاهراه آزادی و نیکبختی.
ناپلئون
بناپارت، در حین فتح شهر میلان که کلید مملکت ایتالیا بود به سربازان خود
خطاب کرده میگفت: «ای سپاهيان دلیر من! به این فتح درخشان که کردید شما
را تبریک میکنم، ولی باید بدانید که وظیفه شما در اینجا به آخر نرسیده است
هنوز خیلی جنگها و سختیها در پیش داریم و هنوز تکالیف زياد بر عهده
دلیری و شجاعت شماها محول خواهد شد و هنوز چندین شهرهای بزرگ در جلو ما
هست که بیرق آزادی و برادری و برابری را در بالای آنها بايد نصب کنیم!»
ما
نیز از ميان توده ملت، آن عده قلیل آزادیخواهان پاکدل و متفکرین حقیقتبین
را خطاب کرده میگويیم: ای دلدادگان آزادی و حقیقت! گرچه با اعلان
جمهوریت، حيات ایران تازه خواهد شد و دوره شکوه و عظمت فرا خواهد رسید.
لیکن تکالیف شما آزادیخواهان به آخر نرسیده بلکه وظایف مهمتری بر عهده شما
فرض خواهد شد، شما باید بدانید که فتح کردن یک مملکت آسانتر از نگهداشتن
آن است. شما باید بدانید که محافظه جمهوریت و آزادی سختتر از اعلان آن
است. شما باید بدانید که ملت ایران فکرا و روحا برای استفاده از آزادی و
جمهوریت حاضر نیست و شما باید بدانید که هنوز بسيار دشمنان بد فطرت در داخل
و خارج مملکت ایران هستند که با هزاران حیله و فتنهها نه تنها برای بر هم
زدن اساس این جمهوریت، بلکه برای برانداختن پایه آزادی و مشروطه نیز
خواهند کوشید.
شما نباید از حوادث عالم و وقایع روزگار ایمن بنشینید.
امروز اگر تمام وسایل برای اعلان جمهوریت فراهم آمده و اوضاع داخلی و سياست
دول خارجی همهگونه مساعدت با این خيال ما میکنند، ممکن است فردا ورق
برگردد و شعبده باز سياست، پردههای رنگارنگ دیگر پیش بياورد، ممکن است نه
تنها جمهوریت ما، بلکه آزادی ما و قانون اساسی ما پایمال پنجه دشمنان
داخلی و خارجی گردد. آن روز را دور نباید انگاشت و از خطر آن روزی
بياندیشه نباید نشست.
وظیفه شما است که از حالا اسباب حفظ جمهوریت و
آزادی را فراهم سازید؛ از حالا برای مدافعه آن، سرها و سینهها بپرورانید؛
آتشهای عشق در کانون دلهای توده ملت بیفروزید و توفانها در روح و دماغ
مردم ایران برپا کنید تا در موقع لزوم در راه حفظ آزادی و جمهوریت سرباختن
را سهل دانند و جان دادن را نخستین مرحله عشق شمارند. باید یقین کنید که
اگر بیخون دل و با این آسانی به تاسیس جمهوریت موفق شوید، به نگهداری آن،
بیریختن خونهای تازه و بیدادن قربانیهای جوان کامياب نخواهید شد و این
خونهای تازه و قربانیهای داوطلب را فقط در دلهای پاک و صاف توده ملت و
در ميان دماغهای آتشین جوانان آن میتوانید پیدا کنید.
گرچه امروز
اردوی دلیر شما برای سرکوبی سرکشان و خواباندن هر عصيان و طغيان حاضر و
مستعد است، ولی برای دفع خطرهايی که آزادی و جمهوریت را تهدید خواهد کرد
کافی نیست. باید توده ملت را پشتیبان او قرار دهید. باید از حالا به مسلح
کردن توده ملت بکوشید و در جلو دشمنان آزادی سنگرهای محکم برپا کنید.
سینههای جوانان با عزم و دلیر، سنگرهای شما و قلبهای پرورده از عشق حقیقت
و آزادی اسلحه شما خواهد بود.
اگر این عشق را در ته دلهای ملت
بپرورانید و اگر این آتش مقدس را در کانون سینههای او بیفروزید، آن خود در
موقع خطر، اعجاز خود را نشان خواهد داد و آزادی و جمهوریت شما را مدافعه
خواهد کرد. تولید این عشق و افروختن این آتش مقدس کار معارف است و بس.
ایرانشهر
حسین کاظمزاده (ایرانشهر)
اول اسفند ۱۲۹۲
ایران امروز و جمهوریت
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

همین امر باعث شده شما نگران و وحشت زده باشید. با خود میاندیشید: آیا آنها فردا هم مرا دوست خواهند داشت؟ نه ناظران صنعت بلکه مشتریان!
اخیرا تیتر یک مجله این سوال را مطرح کرده است: آیا شرکت شما به گونهای ساخته شده که همیشه پایدار بماند یا به يك نخ بسته است با یک تلنگر هم از میان خواهد رفت؟

فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین،به کارگردانی اصغر فرهادی و با سرمایهگذاری بانک پاسارگاد، در شصت و نهمین دوره جوایز سالانه گلدن گلاب که پس از اسکار مهمترین جایزه سینمایی است، جایزه بهترین فیلم خارجیزبان را دریافت کرد.

مترجم: پریسا حبیبی
گسترش کسب وکار به خارج از مرزها میتواند بسیار سودمند باشد، چنانچه شما بتوانید از بروز عواملی چون آدمربایی، بیماریها و سوانح جلوگيري كنيد. به طوری که شرکتهای فورچون 500، در سال گذشته رشد بيشتري را در خارج از مرزها شاهد بودند.باید توجه داشت فرصتها برای کسب درآمد همیشه با ریسک همراه است. من در طول دوره کار حرفهایام در زمینه مدیریت ریسک به بررسی خطراتی پرداختم که ممکن است کارمندان و کسب و کارهایی که فراتر از مرزها گسترش یافتهاند با آن روبهرو شوند. این ریسکها در پنج دسته طبقهبندی شده است.

هدف اين مقاله پرکردن بخشي از شکاف مذکور در نقل قول فوق است. هدف اصلي پيدا کردن تعاريف قابل آزمون است. به عبارت ديگر تعاريفي که به ما اجازه ميدهند با يک روش خللناپذير از طريق آمارهاي ملي و بينالمللي و داده هاي پيمايشي، اقتصاد دانش، دانش نيروي کار و شركت(بنگاه) مبتني بر دانش را اندازه بگيريم. اين به نوبه خود به ما اجازه خواهد داد تا به سوالات کليدي همانند

نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و ششم
بجاتم خود را به کار گیرید، واکنش آنها را از کار بیندازید.
اگر حریف شما همچنان از مذاکره سر باز میزند، شما چارهای ندارید جز اینکه بجاتم (بهترين جايگزين براي مذاكره)خود را به کار گیرید.

آن وقت آرام به سمت جالباسي راه ميافتاديم (يادتان باشد كه هرگز نبايد بدويد) تا كتهاي خودمان را برداريم و سپس در يك صف به حياط مدرسه برويم. آنوقت معلمها حضور و غياب ميكردند تا همه سر صف باشند. سپس بعد از آن كه همهچيز تمام شد، ما به كلاس بازميگشتيم، كتهايمان را آويزان ميكرديم و روي صندليهايمان مينشستيم تا بفهميم مشق شب كلاس درس خستهكنندهمان چه خواهد بود...
اين يكي از مثالهاي آزمايش يك فرآيند براي اطمينان از اين امر است كه همهچيز طبق پيشبينيها رخ خواهد داد. شما بايد احتمالا آزمايشهايي را روي محصولتان انجام دهيد تا اطمينان حاصل كنيد كه محصول شما
نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و پنجم
ممکن است
طرح چند پرسش برای نشان دادن عواقب منفی ناشی از نرسیدن به توافق برای طرف
مقابل کافی نباشد، بنابراين گام بعدی به کار بردن عبارات مستقیم در مورد
رویدادهای آتی است.

ماجراجویی آنها در سال 1999، اتفاق افتاد، همان وقتی که این دو هم اتاقی و دوست دوران کودکی در سان فرانسیسکو در جستوجوی یک فرصت تجاری بودند که تبحر بازاریابی رایان را با پسزمینه لاری در مقام یک کارشناس آب و هوا، ترکیب میکرد. آنها صنعت سنگین محصولات شوینده و پاککننده را پیدا کردند که