مترجم: رویا مرسلی
شاید از ‌این گونه داستان‌های عجیب زیاد شنیده باشید: یک متقاضی کار به خاطر‌اینکه کارفرما، پیام غیر اخلاقی او را در توئیتر دید یا به خاطر عکس‌های نامناسب او در فیس بوک رد شد. درباره حفظ فعالیت‌های آنلاین، به گونه‌ای که به موفقیت افراد لطمه وارد نکند توصیه‌های زیادی شده است.

مترجم: رویا مرسلی
شاید از ‌این گونه داستان‌های عجیب زیاد شنیده باشید: یک متقاضی کار به خاطر‌اینکه کارفرما، پیام غیر اخلاقی او را در توئیتر دید یا به خاطر عکس‌های نامناسب او در فیس بوک رد شد. درباره حفظ فعالیت‌های آنلاین، به گونه‌ای که به موفقیت افراد لطمه وارد نکند توصیه‌های زیادی شده است.

اما‌ این مساله جنبه‌های دیگری نیز دارد. اگر از وسایل ارتباط جمعی درست استفاده شود، می‌تواند به فعالیت‌های حرفه‌ای کمک کند. می‌توانید از‌ این ابزار برای ارتقاي برند شخصی خود بهره ببرید، خود را به عنوان یک متخصص در زمینه خاصی مطرح كنيد یا مهارت خود را در زمینه کامپیوتر نشان دهید. مهم ‌این است که درباره مدیریت فعالیت خود و تصویری که از خود ‌ایجاد می‌کنید کنشگر باشید.


متخصصان چه می‌گویند


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ |

محمدحسين رحمتي*
این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهيم اقتصادي به فهم بهتر مساله كمك مي‌كند.

تقریبا همه می‌دانند که رتبه‌های بر‌تر کنکور رشته‌هایی مانند برق و مکانیک در دانشگاه شریف یا تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب می‌کنند. تا به حال از خود پرسیده‌اید چرا؟ این افراد می‌توانند مثلا رشته صنایع در یک دانشگاه شهرستانی را انتخاب کنند. دلیل اصلی سرمایه انسانی بیشتری است که این رتبه‌های بر‌تر در چنین رشته‌هایی نسبت به بقیه رشته‌ها می‌توانند بیندوزند. وقتی از اساتید بهتر، برنامه آموزشی منظم‌تر، آزمایشگاه‌های مجهز‌تر و محیط رقابتی‌تر به عنوان مزیت این دانشکده‌ها صحبت می‌کنیم، به زبان غیراقتصادی می‌گوییم که فرد می‌تواند سرمایه انسانی بیشتری بیندوزد. سرمایه انسانی بیشتر منجر به درآمد آتی بیشتر می‌شود، البته این سرمایه انسانی می‌تواند به فرد کمک کند تا با کمی تلاش بیشتر در دوره کار‌شناسی، پذیرش‌های بهتری برای دوره دکترا از دانشگاه‌های خارجی بگیرد.
این اصل در تمام مقاطع و در تمام کشور‌ها برقرار است. به عنوان مثال برخی فارغ‌التحصیلان بر‌تر دانشکده‌های مهندسی تحصیل در دانشکده کار‌شناسی ارشد مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف را به عنوان ادامه فعالیت علمی خود انتخاب می‌کنند. این دانشجویان انتظار دارند در رشته اقتصاد یا MBA درس‌هایی بیاموزند که برای آینده کاریشان بیشتر مفید باشد. مثال دیگر رشته‌های محبوب در میان برگزیدگان کنکور در کشور ترکیه یا چین است. این کشور‌ها از لحاظ صنعتی پیشرفته‌تر از ایران هستند و تقاضای نیروی کار در بازار از مهندسی سخت به علوم نرم‌تر منتقل شده است، بنابراین دور از انتظار نیست که بشنویم مهندسی صنایع در کنار فایننس از بالا‌ترین رشته‌های مورد علاقه برگزیدگان کنکور است. مثال دیگر در آمریکا است که بهترین دانش‌آموزان آمریکایی تصمیم می‌گیرند در رشته‌های حقوق، فایننس و اقتصاد ادامه تحصیل بدهند. سوال: رشته‌های بر‌تر دانشگاهی همواره ثابت نبوده است. مثلا انتظار دارید در سال‌های پس از جنگ چه رشته‌هایی تقاضای تحصیل بیشتری پیدا کنند؟ یا فکر می‌کنید در کشوری مانند کره‌جنوبی که صنعت دریایی پیشرفته‌ای در سطح جهانی دارد چه رشته‌ای بسیار محبوب است؟
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین
Mh.rahmati@gmail.com

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ |

نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و هفتم
شما ممکن است به خودی خود از نفوذ کافی برخوردار نباشید. خوشبختانه تقریبا تمامی‌مذاکرات درون یک فضای بزرگ‌تر اجتماعی انجام می‌گیرد که امکان ورود «نیروی سوم» را به مذاکره شما فراهم می‌كند. اغلب اوقات درگیر کردن افراد دیگر یکی از موثرترین روش‌ها در خنثی سازی حملات رقیب شما و ایجاد توافق بدون برانگیختن واکنش‌های تقابلی است.

یک ائتلاف بسازید
ساختن یک ائتلاف نیرومند از حامیان بسیار کارساز است چه با یک دیکتاتور طرف باشید، چه با یک فروشگاه لباس یا یک ريیس سرسخت. به هنگام شناسایی متحدین بالقوه، افرادی را در نظر بگیرید که احساس 


برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ |


باشگاه بارسلونا که یکی از بزرگ‌ترین باشگاه های ورزشی در جهان محسوب می‌شود از کوچک‌ترین راه برای درآمدزایی صرف نظر نمی‌کند.

به گزارش برنا، یکی از راه‌هایی که باشگاه بارسلونا از آن برای کسب درآمد بیشتر استفاده می‌کند، برگزاری جشن عروسی در ورزشگاه نیوکمپ است.

در این مراسم میهمانان در ورزشگاه اصلی تیم حضور پیدا می‌کنند و جشن برگزار می‌شود.
عروس و داماد نیز با حضور در قسمت‌های مختلف ورزشگاه نیوکمپ از جمله رختکن تیم، عکس یادگاری می‌اندازند.
مسلما برگزاری چنین جشنی مخارج زیادی به دنبال خواهد داشت که البته اینگونه مراسم‌ نیز از سوی طبقه مرفه شهر بارسلونا صورت می‌گیرد.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: بازاريابي ورزش
نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ |


اولاف اشتوربک، نوربرت هرینگ
مترجم: جعفر خیرخواهان
«بازارهای مالی کارآ هستند.» این آن چیزی است که در درس مبانی اقتصاد به دانشجویان یاد داده می‌شود. هر اطلاعاتی که در دسترس عموم قرار گرفته است، پیش از این و به سرعت در قیمت سهام گنجانده شده است (این را کتاب‌های درسی اقتصاد به ما می‌گویند.)

با وجود هزاران در هزار سرمایه‌گذار که در جست‌وجوی دستیابی به بازده‌های بالا‌تر هستند، ما مطمئن خواهیم شد که هیچ فرصتی برای سودهای دور از ذهن باقی نمانده است. یوجین فاما اقتصاددان دانشگاه شیکاگو با ارائه همین فرضیه، مشهور و چندين بار نامزد دریافت جایزه نوبل شده است. اگر به بازارهای مالی کارآ باور داشته باشیم هر کسی که به خود جرات و جسارت دهد و قیمت جاری سهام یک شرکت را کمتر یا بیشتر از قیمت واقعی آن تصور کند از نظر ما چیزی بیشتر از یک نادان دیده نخواهد شد.

در عین حال برخی اقتصاددانان متوجه شده‌اند آنچه در بازارهای مالی اتفاق می‌افتد همیشه هم با فرضیه بازار کارآ همخوانی ندارد. واقعا این نکته نباید ما را شگفت‌زده کند: آن سرمایه‌گذار کاملا عقلایی که با خونسردی


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ |

سيامك ميراحمدي
سفارشی‌سازی انبوه (mass customization) یکی از موضوعات جدید مورد توجه علوم مدیریت و بازاریابی به شمار می‌آید علاوه بر این، امروزه این مبحث در فعالیت واحد‌ها و بنگاه‌های تولیدی با تیراژ انبوه از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار شده است، امروزه بنگاه‌های تولیدی به خوبی دریافته‌اند که کسب سود و بازدهی دیگر بسان گذشته و با نرخ‌های قبلی دست نیافتنی شده است.

این موضوع دلايل متعددی دارد، از جمله افزایش رقبا و هجوم تازه واردها به بازار که ممکن است هر یک با داشتن مزیت رقابتی خاص قیمت‌ها را تهدید وتنوع بیشتر را به مصرف‌کنندگان ارائه كند که این خود موجد از دست دادن سهم یا بخش‌هایی از بازار می‌گردد که طی سال‌ها و با زحمت و هزینه بسیار بدان دست یافته‌اند.
برهمین مبنا هم اینک این موضوع در بنگاه‌های تولیدی و اقتصادی از اهمیت ویژه و خاصی برخوردار شده است. از سویی سرمایه‌گذاری برای احداث خطوط تولید با ظرفیت بالا و دستیابی به تولید اقتصادی و ارائه محصول با نرخ مناسب به منظور در دست گرفتن بازار داخلی و بعضا نگاه به بازارهای فرا مرزی و از سوی دیگر ضرورت توجه و درک نیاز‌های اساسی مصرف کنندگان و ممانعت از جذب مشتری به محصولات و خدمات شرکت‌های رقیب داخلی و خارجی، تولیدکنندگان را به توجه و تمرکز بیشتر به ایده سفارشی‌سازی انبوه رهنمون كرده است.
سفارشی‌سازی انبوه ارائه محصول به مشتری است به گونه‌ای که مشتری شخصا بتواند عناصر اساسی مربوط به محصول و آرایش آن را در درون انواع مدل‌هایی که از قبل تحت نام یک برند ارائه شده اصلاح و تعدیل نماید. در اینجا لازم است بین مبحث سفارشی‌سازی انبوه و شخصی‌سازی انبوه بر اساس نوع مشارکت مشتری تمایز قائل شویم.
در شخصی‌سازی انبوه شرکت محصولات خود را بر مبنای خرید‌های قبلی مشتری (خواسته‌ها و تمایلات درونی) یا بر اساس اطلاعاتی که از طریق سیستم تحقیقات بازار در خصوص خواسته‌ها، ترجیحات و تمایلات مشتری کسب کرده است (خواسته‌ها و تمایلات برونی) ارائه می‌دهد. اما سفارشی سازی انبوه مستلزم اصلاح محصول توسط شخص مشتری است بدین نحو که شرکت در این روش تعامل و مشارکت با مشتری را اصل اساسی و خدشه‌ناپذیر به شمار آورده و به طور عملی موجبات تعامل میان مشتری، محصول و واحد طراحی را میسر و تسهیل می‌كند. فرض اساسی در ایده سفارشی سازی انبوه، خلق ارزش و ارائه بالاترین مطلوبیت به مشتری و مصرف‌کنندگان است.
به نظر می‌رسد ایده اصلی سفارشی‌سازی محصول مبتنی بر نیاز‌ها و خواسته‌های ذیل است:
1.نیاز به بهینه‌سازی ویژگی‌های وظیفه‌ای و عملکردی محصول (ارتقاي موارد ایمنی و رفاهی).
2. نیاز به STYLE شیک‌تر و ویژگی‌های ظاهری محصول.
3. نیاز به تمایز و میل به منحصر بفرد بودن یا نشان داده شدن مشتری.
هم اکنون معدودی از تولید کنندگان داخلی با درک اهمیت این موضوع درصدد انجام اقداماتی در این راستا برآمده‌اند که می‌توان این موضوع را اقدامی در خور توجه در زمینه مشتری‌مداری و توسعه بیشتر بازار و ارتقاي نام تجاری به شمار آورد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ |



مترجم: رویا مرسلی
منبع: inc
مدیریت شرکت‌های نوپا، به مراتب سخت‌تر از شرکت‌هایی است که به بلوغ رسیده اند.‌ آیا شما قادر به عبور از ‌این گذار خواهید بود؟ در‌اینجا سه روش برای درک ‌این موضوع ارائه می‌شود.

به عنوان یک مدیرعامل، لازم است که همیشه به توانایی‌های خود برای ارتقاي سازمان به سطوح بالاتر بیندیشید. ریچارد دوم، شخصیت کتاب شکسپیر وقتی به رهبری خود می‌اندیشد درخواست می‌کند که یک آینه برای او بیاورند و می‌گوید «یک آینه به من بدهید و من اسرار را از درون آن می‌خوانم.» حق با ریچارد دوم بود؛ داشتن یک دید روشن از خود، مهم است.
ارزیابی خود، مشکل است. صحبت از منافع زیادی در میان است و رعایت اصل بی‌طرفی و واقع گرایی ب


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ |


 در شرایطی که خیابان‌ها و جاده‌های کشور پر از خودرو شده و در برخی شهرها به مرز انفجار رسیده است، شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در تازه‌ترین گزارش خود به بررسی سهم عرضه‌کنندگان خودرو در بازار کشور پرداخته و علاوه بر آن، سهم انواع خودرو اعم از داخلی و خارجی را نیز مشخص کرده است.

در آماري كه در اين زمينه منتشر شده، خودروهای حاضر در کشور به شش دسته قیمتی «زیر 10 میلیون تومان»، «10 تا 20»، «20 تا 30»، «30 تا 40»، «40 تا 50» و «بالاتر از 50 میلیون تومان» تقسیم شده‌اند که در این بین، دسته دوم بیشترین سهم را داراست و دسته سوم نیز کمترین سهم را به خود می‌بیند.
همچنین در بین خودروهای موجود، پراید بیشترین حضور را در خیابان‌های کشور تجربه می‌کند و پس از آن، پژو دارای بیشترین حضور است. خودروهایی مانند MVM ، روآ، مگان و ورنا نیز از جمله داخلی‌هایی



ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۰ |


مترجم: امین گنجی

منبع: اکونومیست
تلاش برای همراه ‌کردن دولت‌ها برای پیروی از قواعدی مشترک در نهایت محکوم به شکست است. کنفدراسیون‌ها و اتحادیه‌های کشورها شبیه به قلمرو بارون‌ها در دوران فئودالیسم است: انشعاب‌ها به هرج و مرج، ستمکاری و جنگ ختم می‌شوند.


ایده‌ الکساندر همیلتون برای برپا ساختن یک حکومت فدرال قدرتمند آمریکایی بر همین اساس شکل گرفت. پس از نوشته‌شدن قانون اساسی آمریکا، همیلتون رییس خزانه‌داری شد. دولت فدرال بدهی‌های جنگی مستعمرات سابق را بر عهده گرفت و اوراق قرضه‌ ملی جدیدی منتشر ساخت که مالیات‌های مستقیم پشتیبان آن بودند و سپس وجه رایج خود را ضرب کرد. سیستم مالی نوین همیلتون کمک کرد تا جمهوری جوان آمریکا از سردرگمی نجات یابد و به قدرتی اقتصادی بدل شود.
آیا اروپا در بحران مالی مزمن خود نیازمند چنین علاج همیلتونی نیست؟ نخبگان اروپا در آن سوی اقیانوس آرام به دنبال ایده‌هایی برای حل این بحران مي‌شوند. همان‌طور که همیلتون می‌گوید، خطر اندکی وجود دارد که دوباره به «جنگ‌های خونین که در آن نیمی از ائتلاف علیه نیم دیگر برمی‌خیزد» کشیده شویم. اما همچنین کشورهای بستانکار و طلبکار نیز کینه‌توز می‌شوند و خط سقوط ائتلاف یا اتحادیه یا ... در کار خواهد بود. منطقه‌ یورو، در مقام یک کنفدراسیون، تلاش می‌کند تا تصمیم بگیرد و ریاضت اقتصادی و اصلاحات را بر اعضای متمردی همچون یونان تحمیل کند.
نیکولا سارکوزی، رییس‌جمهور فرانسه، از نیاز به فدرالیسم اروپایی سخن گفته است؛ البته در پرده‌ ابهام! آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان، به فرآیند گام به گامی تا رسیدن به «اتحادیه‌ سیاسی» باور دارد اما جزئیات چندانی از این فرآیند در اختیار ما نگذاشته است. برخی در آلمان از تغییر در اساسنامه می‌گویند تا بتوانند قدرت بیشتری را به بروكسل اعطا کنند. مجمع مشاوران اقتصادی آلمان، سال گذشته همراه با نقل قولی از همیلتون پیشنهاد کرد که بدهی ملی منطقه‌ یورو- که از 60 درصد GDP عبور کرده است- باید در طی زمان به طور مشترک پرداخت شود. به‌زعم کمیسیون اروپا، این طرح استثنایی می‌تواند به اوراق قرضه‌ مشترک یورو بینجامد.
کشورهای خارج از یورو به‌خصوص آن «آنگلوساکسون‌های» پیمان‌شکن و خائن را به دسیسه‌چینی برای انهدام منطقه‌ یورو متهم کرده‌اند. اما اغلب نقطه‌ مقابل این تصور حقیقت دارد: نقد واردشده از سوی آمریکا و بریتانیا این است که منطقه‌ یورو از انسجام و اتحاد کافی برای نجات وجه رایج خود برخوردار نیست. دیوید کامرون اخیراً در داووس ادعا کرد که اتحادیه‌های ارزی موفق در چندین ویژگی اساسی مشترک بوده‌اند: یک وام‌‌دهنده‌ لحظه‌ آخر، اتحاد اقتصادی و انعطاف‌پذیری برای گذر از شوک‌ها، واگذاری‌های مالی و بدهی جمعی. «قضیه این نیست که در حال حاضر منطقه‌ یورو همه‌ این خصیصه‌ها را ندارد؛ مساله این است که هیچ کدام از آنها را ندارد». پرشورترین ایده‌آلیست هواخواه یورو هم نمی‌توانست به این خوبی مساله را بیان کند!
منطقه‌ یورو قرار نیست یک جهش فدرالیستی بزرگ انجام دهد. آمریکا در زمان همیلتون یک جمهوری پساانقلابی جوان بود. بنیانگذاران این جمهوری کاریزما داشتند و می‌توانستند ملت خود را برای رویارویی با تهدیدهای اقتصادی و نظامی از نو بسیج کنند. پرداخت بدهی‌ها از سوی همیلتون کاری جدل‌برانگیز بود: ایالت‌های فاتح فکر نمی‌کردند که باید برای ایالت‌های کنارکشیده از انقلاب هم پول بپردازند. اما همیلتون فکر می‌کرد که تقبل‌کردن بدهی‌ها هزینه‌ای است که باید برای آزادی پرداخت.
بر عکس، اروپا هم منطقه‌ پیری است و هم سرشار از تفاوت و دگرگونی. آمریکا اتحاد سیاسی خود را بر پا کرد و تنها پس از آن به دنبال اتحاد مالي رفت. اما اروپا برعکس این کار را انجام می‌دهد. اروپایی‌ها به امید اتحاد سیاسی یورو را ابداع کردند. پس اکنون اتحاد مالی به چه دلیل در دستور کار اروپا است؟ بله، برای نجات یک ارز ورشکسته و در حال سقوط و نه خدمت به آزادی و ملتی نو. در هر حال، اخگرهای اروپایی‌مداری در حال خاموشی است. رای‌دهندگان فرانسوی و هلندی اساسنامه‌ پیشنهادی اتحادیه‌ اروپا را در سال 2005 نپذیرفتند. امروز حکومت‌‌گرایی بین‌ کشوری مد شده است! چه کسی در میان جمع میانمایگان می‌تواند ادعا کند که همیلتونی دیگر است؟
با این حال، بررسی و مطالعه‌ تاریخ آمریکا- و کانادا، برزیل و حتی آلمان- می‌تواند درس‌های آموزنده‌ای به منطقه‌ یورو بدهد. اتاق فکری در بروكسل با نام بروگل کتابچه‌ای جدید منتشر کرده است و در آن به نظام مالی آمریکا نگاهی انداخته است. اصلاحات سال 1789 به سیاست «نه به نجات مالی» در سال 1840 انجامید. این سیاست باعث شد تا برخی از ایالت‌ها نکول دهند. فدرال رزرو در سال 1913 تاسیس شد تا به عنوان وام‌دهنده‌ لحظه‌ آخر عمل کند. بحران 1930 به مخارج فدرال بیشتر تحت زمامداری روزولت انجامید. امروز ایالت‌های آمریکا باید قواعد توازن بودجه را رعایت کنند، اما دولت فدرال برای تقویت و افزایش تقاضا مقادیر بسیار زیادی وام می‌گیرد.
در منطقه‌ یورو، هر کشوری مسوول نظام مالی خویش است و حدود مشخصی از بدهی و کسری درآمد پیش روی خود دارد. قانون «نه به نجات مالی» قرار بود ضمانت‌کننده‌ این امر باشد که بازارها فشار را تحمل کنند. اما بازارها در همان ابتدا ریسک‌ها را نادیده گرفتند و سپس شوکه شدند و این امر باعث شد حتی دولت‌های قادر به بازپرداخت بدهی‌ها نیز در معرض ورشکستگی قرار گیرند. دولت‌های ضعیف بانک‌ها را تضعیف کردند و بر عکس. بانک مرکزی اروپا از وام‌دادن به حکومت‌ها منع شده است و سیاست‌های ریاضتی جلوی
رشد را گرفته‌اند.
در واقع منطقه‌ یورو سعی کرد قانون «نه به نجات مالی» آمریکا را اجرا کند، اما برای این کار نه ساختار فدرال همیلتون را در اختیار داشت و نه ابزارهای روزولت را برای مهار بازار سهام. اعضای منطقه‌ یورو بر طنابی باریک قدم برمی‌داشتند و برمی‌دارند، بی‌آنکه زیر آنها تور نجاتی نصب شده باشد. وقتی توفان آنها را روی طناب تکان‌تکان می‌داد، تازه فهمیدند که بازارهای مالی همه‌ آنها را به یکدیگر گره زده‌اند و اگر قرار باشد کسی از آن بالا بیفتد، همه با او سقوط خواهند کرد.
منطقه‌ یورو به این زودی ایالات متحده‌ اروپا نخواهد شد، اما باید عناصر فدرالیسم مالی را مد نظر قرار دهد تا بتواند بر بزرگ‌ترین نقطه‌ ضعف‌های خود غلبه کند. بیمه‌ بیکاری اروپایی، حتی بدون نیاز به بودجه‌ای عظیم، می‌تواند برای کمک به تخفیف شوک‌ها پیاده شود. آلمان خواهان قواعدی سفت و سخت است؟ خوب، به تمهیدات سال 2000 برزیل نگاه كنید، مثلا به مجازات زندان برای ناقضان قواعد مالی. بله؛ اروپا هنوز باید چیزهای زیادی از دیگران بیاموزد.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه ششم بهمن ۱۳۹۰ |


مهرداد فضیلت*
نوع استراتژی: گروهی
قدرت، شجاعت، قاطعیت، تعهد، از خود گذشتگی؛ بسیاری معتقدند که ماموران آتش نشانی بهترین الگوهای جامعه هستند. شاید ما در کار و زندگی روزمره خود به جنگ آتش نرویم یا زندگی افراد را نجات ندهیم؛ ولی برخی ویژگی‌های رفتاری و کاری آتش نشان‌ها در کار ما تاثیرگذار هستند. از آن جمله نحوه آموزش‌دیدن آتش‌نشان‌ها می‌تواند نکات آموزنده زیادی به ما منتقل کند.

روان شناس رفتاری «وندی جونگ» و همکارانش برای اینکه تاثیر نحوه آموزش بر عملکرد و تصمیم گیری افراد


برچسب‌ها: استراتژي هاي نفوذ
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۰ |

گروه خودروسازي فولکس واگن اعلام کرد که در حال گرفتن تصميمي درست درباره ادغام با شرکت پورشه است. کريستين ريتز سخنگوي فولکس واگن گفت: البته همه علاقه‌مند هستند که فولکس واگن و پورشه با يکديگر ادغام شوند و ما نيز در همين راستا در حال بررسي تصميم‌هاي درست براي ادغام دو شرکت هستيم. وي افزود: ما به زودي تصميم‌هاي لازم را براي ادغام فولکس واگن و پورشه گرفته و درباره آن اطلاع رساني مي‌کنيم. او در عين حال از اظهارنظر درباره گزارش مجله اشپيگل درباره اينکه فولکس واگن ممکن است تا پايان سال جاري ميلادي فرآيند ادغام با پورشه را نهايي کند، خودداري کرد.تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: برند
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۰ |
محمد سالاری

اقتباس از BNET مقاله جف‌هادن 18 اکتبر 2011
صاحبان مشاغل ممکن است در ابتدای راه‌اندازی
کسب و کارشان به طرز عجیبی توجه خود را معطوف کوچک‌ترین جزئیات كنند. یک پایگاه اطلاعاتی خوب از مشتریان، یک نقدینگی منطقی، و مدیریت صحیح می‌تواند به طور طبیعی موجب توفیق در بازار و جلب توجه مشتریان بشود، اما کسب و کارها نباید از آنچه که در ابتدا توفیق برای آنها به همراه آورده است فاصله بگیرند.

در ‌اینجا به علائمی‌ که می‌تواند زنگ خطر نوعی بیماری در کسب و کارمان باشد و آن را در درازمدت دچار مخاطره کند، اشاره می‌کنیم:
1. شرکت درست آخر وقت اداری خالی می‌شود. زمانی ساعات روز برای انجام و پیشبرد کارها کافی نبود، اما ا


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۰ |


سيد‌پرويز جليلي كامجو*
تبعيض جنسيتي در ابعاد مختلف بازار كار، در كشورهاي مختلف دنيا، اعم از كشورهاي توسعه‌يافته و در حال توسعه، به چشم مي‌خورد، اما در بازار كار ايران، به نظر مي‌رسد كه اين تبعيض جنسيتي داراي سه جنبه اصلي است: تبعيض در دسترسي به موقعيت‌هاي شغلي، تبعيض در تنوع شغلي و بالاخره تبعيض در دستمزدها.

در شرايط فعلي جامعه، به نظر مي‌رسد كه زنان به دليل برخوردار نبودن نسبي از مهارت‌هاي تخصصي فني حرفه‌اي، نامناسب بودن محيط كار در برخي از فعاليت‌ها به لحاظ مسائل اخلاقي، لزوم توانايي جسماني بيشتر در برخي فعاليت‌ها و نيز شرايط فرهنگي و مذهبي خانواده‌هاي ايراني، از تنوع شغلي كمتري برخوردار بوده و نيروي كار درجه دوم محسوب مي‌شوند. براي بهبود وضعيت نابرابري جنسيتي در بازار كار كشور، توجه ويژه به توسعه بخش‌هايي كه پتانسيل بيشتري براي جذب بانوان ايراني جوياي اشتغال را دارند، مانند بخش گردشگري، مشاغل مرتبط با فناوري اطلاعات و نيز صنايع دستي، عامل مهمي در رفع اين تبعيض به حساب مي‌آيد.


تبعيض جنسيتي (Gender discrimination) در ابعاد مختلف بازار كار در سراسر دنيا و حتي در پيشرفته‌ترين اقتصادها هم وجود دارد و مختص ايران و كشورهاي در حال توسعه نيست، اما به طور نسبي، اوضاع ايران و كشورهاي در حال توسعه، در اين زمينه وخيم‌تر از كشورهاي توسعه‌يافته بوده و نوعي عدم تعادل در بازار كار ايران مشهود است كه عامل اصلي آن وجود دوگانگي در بازار كار است. براي درك دقيق موضوع ابتدا تعريف رسمي «بيكار» و «بيكاري» را از ديدگاه سازمان آمار و بانك مركزي ارائه و با تكيه بر تئوري‌هاي علم اقتصاد، به دلايل تئوريك بيكاري نسبي بالاتر زنان، اشاره مي‌كنيم. سپس سه نوع تبعيض جنسيتي در زمينه «موقعيت‌هاي شغلي»، «توزيع و تنوع شغلي» و بالاخره «تبعيض جنسيتي در دستمزدها» را بررسي مي‌كنيم و در نهايت به مقايسه بازار كار زنان در ايران با چند كشور منتخب، طبق آمارهاي بانك جهاني مي‌پردازيم.
بيكار كيست؟ بيكاري چيست؟
بيكار از منظر مركز آمار ايران: فردي بالاي ۱۰ سال است كه در هفته قبل از آمارگيري فاقد كار باشد و در آن هفته يا بعد از آن آماده كار بوده و به علاوه در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جست‌وجوي كار باشد. نرخ بيكاري طبق تعريف بانك مركزي عبارت است از: نسبت تعداد جمعيت بيكار جوياي كار (10 ساله و بيشتر) به كل جمعيت فعال (10ساله و بيشتر؛ اعم از شاغل و بيكار) ضرب در100.
تئوري بيكاري بيشتر زنان
نيروي كار در يك واحد خانوادگي به دو بخش كارگران درجه يك و كارگران درجه دو تقسيم مي‌شود. كارگران درجه اول به‌عنوان اولين و اصلي‌ترين دستمزد‌بگيران در خانواده مطرح هستند. ساير نيروي كار كه بار تكفل بر عهده‌شان نيست يا از سن لازم برخوردار نيستند، نيروي كار ثانويه به حساب مي‌آيند. طبق عرف بازار كار آمريكا، افراد مذكر بالاي 20 سال كارگران درجه اول و زن‌ها و افراد زير 20 سال كارگران درجه دوم محسوب مي‌شوند. كارگران درجه اول داراي مهارت بيشتري بوده و نسبت به كار تعهد و پايبندي بيشتر و غيبت كمتر دارند كه منجر به افزايش بهره‌وري آنان مي‌شود؛ در نتيجه نسبت به كارگران درجه دوم دستمزد بيشتري دريافت مي‌كنند. بيكاري در بين كارگران درجه دوم بيشتر است. زيرا مردها در انتخاب ميزان ساعات كار، زمان خود را بين فراغت و اشتغال تخصيص مي‌دهند، اما زنان زمان خود را بين فراغت، اشتغال و خانه‌داري تخصيص مي‌دهند، به اين ترتيب زنان يك جانشين بيشتر به جاي كار كردن دارند كه همين امر به لحاظ ذاتي بيكاري زنان را افزايش مي‌دهد؛ البته با اين فرض كه خانه‌داري را شغل حساب نكنيم.
نابرابري جنسيتي در موقعيت‌هاي شغلي
برابري دو جنس از حيث در اختيار داشتن منابع و امكانات، دسترسي به بهداشت، آموزش و موقعيت‌هاي شغلي برابر و برخورداري از آزادي در پيشبرد استعداد، بنفسه داراي ارزشي ذاتي است. در حال حاضر با توجه به حقايق موجود در بازار كار ايران، خوشبختانه مشاهده مي‌شود كه بر مبناي محاسبات آماري، بازدهي انتظاري ناشي از افزايش سال‌هاي تحصيل روي دستمزد، ديگر تحت تاثير جنسيت قرار ندارد. در عين‌حال ارتقاي فرهنگ عمومي و كاهش محدوديت‌هاي اجتماعي در بعد از انقلاب و تاكيدات دين مبين اسلام بر عدم تمايز جنسيتي بين فرزندان و همچنين هزينه تحصيل برابر دختران و پسران به دليل نظام مختلط آموزش عالي، منجر به كاهش شكاف جنسيتي سرمايه‌گذاري والدين در تحصيلات فرزندان شده است.

 

 


با توجه به اين مطالب، امروزه بحث درباره بيكاري زنان در ايران، با گذشته متفاوت است. به عبارت ديگر در حال حاضر بحث اصلي درباره بيكاري زناني است كه عموما تحصيلكرده هستند و نيمي از سرمايه‌هاي آموزشي كشور را به خود اختصاص داده‌اند. اگر چه در بين مردان، «سن» مهم‌ترين عامل ورود به بازار كار است (بخش عمده مردان پس از رسيدن به يك سن خاص، وارد بازار كار مي‌شوند)، اما پژوهش‌هاي تجربي نشان مي‌دهد در بين زنان، مهم‌ترين عامل ورود به بازار كار، «سطح تحصيلات» است.
اكنون اگر با آموزش برابر، بهره‌وري مشاركت زنان در بازار كار (يا ديگر اهداف مطلوب) با مردان قابل مقايسه باشد، تبعيض جنسيتي منجر به تخصيص غيربهينه و اتلاف منابع در اقتصاد مي‌شود. همچنين افزايش كمي و كيفي موقعيت‌هاي شغلي زنان، مي‌تواند كاهش شكاف طبقاتي در جامعه را نيز به دنبال داشته باشد؛ زيرا بخش كوچكي از زنان جوياي كار، متعلق به دهك‌هاي درآمدي بالا هستند. نكته قابل توجه اين است كه در سال‌هاي اخير كاهش نسبي اندازه خانواده‌ها در ايران، كاهش قدرت خريد سرپرست خانوار و تغيير نگرش جامعه نسبت به حضور زنان در بازار كار منجر به افزايش تقاضاي اشتغال از سوي زنان شده است.
نابرابري جنسيتي در توزيع و تنوع شغلي
اصولا در ايران، تمركز زنان شاغل در معدودي از فعاليت‌هاي اقتصادي بوده و تنوع شغلي در بين زنان، نسبت به مردان، بسيار كمتر است كه برخي از دلايل آن عبارتند از: برخورداري پايين‌تر زنان از مهارت‌هاي تخصصي فني حرفه‌اي، نامناسب بودن محيط كار در برخي از فعاليت‌ها به لحاظ مسائل اخلاقي، نياز به توانايي جسماني بيشتر در برخي فعاليت‌ها و بالاخره شرايط فرهنگي و مذهبي خانواده‌هاي ايراني.
با وجود عوامل فوق و با وجود ناهمگني جنسيتي طبيعي در توانايي‌هاي نيروي كار، تحقيقات نشان داده است كه امكان ايجاد تنوع شغلي براي زنان به منظور كاهش بيكاري آنان و نيز تخفيف برخي از مشكلات فوق وجود دارد.
نابرابري جنسيتي در دستمزدها
كل نيروي كار عموما 3 نوع دريافتي دارد:
1- دستمزد(Wage) يا 2- حقوق(Salary) يا 3- مستمري(Allowance).
اما نابرابري جنسيتي، معمولا در مورد اول بيشتر وجود دارد. پايين بودن بهره‌وري نيروي كار زنان به دليل مسووليت‌هاي خانگي و مادري و نيز قدرت چانه‌زني پايين‌تر در برابر كارفرما براي افزايش دستمزد، مي‌تواند از عوامل توضيح‌دهنده نابرابري جنسيتي دستمزدها باشد. به علاوه، اين نابرابري جنسيتي، مي‌تواند به دليل بيشتر بودن بيكاري در بين كارگران درجه دوم بوده يا ناشي از اين واقعيت باشد كه بخش عمده زنان به دنبال شغل‌هايي با شيفت ثابت و پاره‌وقت هستند.
البته حقوق‌ها و مستمري‌ها، به لحاظ جنسيتي از تفاوت كمتري برخوردارند.
بررسي آماري
به منظور مقايسه وضعيت كار زنان در ايران، در جدول زير به مقايسه دو شاخص مهم «نرخ مشاركت زنان» (درصد زناني كه متقاضي اشتغال هستند، نسبت به كل جمعيت زنان) و «نرخ بيكاري زنان» براي كشورهاي منتخب در سال‌هاي 2000 و 2009 مي‌پردازيم.در مورد اين جدول، لازم به تاكيد است كه پايين بودن نرخ بيكاري زنان در تركيه و عربستان در سال 2000، به دليل نسبت پايين زنان متقاضي مشاركت در بازار كار بوده است. ضمنا آمارهاي بيكاري ايران به منظور صحت بيان با اندكي تقريب ذكر شده‌اند. نرخ بيكاري كل در ايران نيز، در سال‌هاي 2000 و 2009، به ترتيب برابر با 5/13 و 4/10 بوده است. مشاهده مي‌شود كه نرخ بيكاري زنان در ايران، حتي با كشورهايي مثل برزيل، كره و روسيه نيز تفاوت چشمگيري دارد. نتايج حاكي از آن است كه علاوه بر پايين بودن نرخ مشاركت زنان در ايران، روند تغييرات آن نيز بسيار ناچيز است.
پيشنهادهايي براي حل معضل بيكاري زنان، ابتدا در گرو حل مشكل كلي بيكاري در كشور است و نمي‌توان براي آن نسخه جدا تجويز كرد. اما براي كاهش شكاف جنسيتي در بازار كار، نياز به همكاري خانواده‌ها، دولت و بخش توليد وجود دارد. اين يك بازي برد- برد براي هر سه بازيگران بازار كار مي‌باشد. ايجاد تنوع شغلي و رونق بخش‌هايي مانند گردشگري و فناوري اطلاعات، در كنار توجه به حضور در بازارهاي بين‌المللي صنايع دستي، مي‌تواند مشاغل تمام‌وقت و پاره‌وقت زيادي را فراهم كند كه به بهبود كمي و كيفي شغلي بانوان، حتي در سطوح پايين تحصيلات، كمك خواهد كرد.
* دانشجوي دكتراي اقتصاد _ دانشگاه اصفهان (parviz.jalili@gmail.com)
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۰ |



دولتمرد پير در نخستين سال زمامداريش به يکي از شاخص ترين شخصيت‌هاي سياسي جهان در صحنه سياست بين‌المللي مبدل شد. شهرت جهاني او نه به خاطر اينکه بهترين يا بدترين يا نيرومندترين دولتمرد جهان بود حاصل شد؛ بلکه بيشتر به خاطر اين بود که صعود سريع او از گمنامي به شهرت با بزرگ‌ترين جنجال‌هاي سياسي همراه گرديد.

اين اعجوبه پير با شيوه‌هاي غيرعادي و شگفت‌انگيز خود يکي از ژرف‌ترين و پيچيده‌ترين مسائل زمان خود را پديد آورد. اين مرد شگفت انگيز محمد مصدق، نخست وزير ايران، و مرد سال 1951 است. او بود که داستان نفت را به يکي از قصه‌هاي شهرزاد تبديل کرد. (بر گرفته از تایم)
ملی کردن صنعت نفت و فراز و فرود آن یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخی قرن بیستم در‌ایران است تا آنجا که برخی مورخان نام مشروطه دوم را برآن نهاده‌اند. با وجود اهمیت ‌این رویداد تاریخی، منابع گسترده قابل ارجاع معتبری درباب آن نگاشته نشده است. محمدعلی موحد گرچه از تعریف خود به عنوان مورخ و تاریخدان ابا دارد،‌اما یکی از معدود منابع قابل اعتنا درباره ‌این جنبش ملی را نزدیک به یک دهه پیش به رشته تحریر درآورده است. اثری که به همت پژوهشکده تاریخ اسلام (گروه تاریخ و همکاری‌های میان رشته‌ای) و با حضور نویسنده، لطف الله میثمی، مدیرمسوول و صاحب‌امتیاز چشم انداز‌ایران،‌هاشم آغاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس و داریوش رحمانیان استاد تاریخ دانشگاه تهران مورد نقد و بررسی قرار گرفت. آنچه می‌خوانید گزارشی از‌این نشست است. دکتر موحد در ابتدای‌این جلسه زمان نگارش کتاب را 10 سال پیش عنوان کرد و گفت: بنابر آنچه به آن مرگ مولف می‌گویند، ‌این کتاب از من جدا شده و من آن را به شکل موجود دیگری می‌بینم.‌اما حالا مستمع و اهل فن هستم و از اندیشه کسانی که در رشته تاریخ کار می‌کنند استقبال می‌کنم تا درباره آن حرف بزنند.وی گفت: هر کس دیدگاه خودش را نسبت به‌این کتاب دارد و بر اساس آن دیدگاه روایت خود را از «خواب آشفته نفت» مطرح می‌کند. بنابراین ‌این جمع، مکانی است که ما با سایر دیدگاه‌ها در‌این زمینه آشنا شویم.


ایمان موحد از لابه‌لای کلمات پیدا است
در ادامه مهندس لطف‌الله میثمی، مدیر مسوول و صاحب‌امتیاز نشریه چشم انداز‌ایران سخنرانی کرد. وی به سابقه حضور و فعالیت خود در صنعت نفت اشاره و اظهار کرد: من در سال 1342 فارغ‌التحصیل مهندسی نفت بوده و بعد از آن در قطر،‌ آمریکا و کویت در‌این حوزه کار کردم؛ علاوه بر‌این هفت هشت سالی در خلیج فارس در کار حفاری بودم و بعدها نیز به واسطه توفیق اجباری در زندان کتاب‌های اقتصادی خواندم.
وی پس از بیان‌این مقدمه ضمن توصیه به جوانان برای مطالعه کتاب «خواب آشفته نفت» گفت: در‌این کتاب بسیاری از مباحث و موضوعات با سند ذکر شده که ما پیش‌تر آنها را به‌این حد مستند در مجموعه یا کتابی ندیده بودیم.
میثمی‌در همین رابطه به پرداخت مفصل گفت‌وگوهای مصدق و ترومن یا مصدق و هندرسون اشاره کرد و افزود: از دیگر مزایای‌ این کتاب ارجاع‌های آن به تمام کتاب‌های مرتبط با نفت نظیر کتاب کاتوزیان و فواد روحانی است.
وی ادامه داد: بنابراین اگر محققی بخواهد درباره نفت مطالعه کند می‌تواند با مطالعه ‌این کتاب از سایر منابع مرتبط با ‌این موضوع مطلع شود.
مدیرمسوول و صاحب‌امتیاز نشریه چشم انداز‌ایران اظهار کرد: نثر قابل فهم از دیگر مزایای کتاب «خواب آشفته نفت» است و خواننده در پشت هر یک از کلمات ‌این کتاب‌ ایمان و تعهده نگارنده را به خوبی احساس می‌کند.
مهندس میثمی ‌در ادامه به روش دکتر موحد در تحلیل قراردادهای نفتی در کتاب اشاره کرد و گفت: در «خواب آشفته نفت» موحد قراردادها را در سه محور خلاصه می‌کند که کار بی‌نظیری است. در‌این کتاب همچنین درباره اقتصاد بدون نفت زمان مصدق صحبت‌های جالبی مطرح شده است.
وی با تاکید بر‌این نکته که اقتصاد ما یک اقتصاد نفتی است و هر روز هم‌این وابستگی بیشتر می‌شود، افزود: صحبت اقتصاد بدون نفت در‌ایران یک معجزه است و‌اینکه کشوری با اقتصادی مشابه ما 28 ماه بتواند بدون نفت خود را سرپا نگه داشته و توازن صادرات و واردات را هم داشته باشد بی‌نظیر است. ‌این نکته زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد که بدانیم ‌امروزه اقتصاد بدون نفت برای ما رویایی مضاعف است و حتی نمی‌توانیم درباره آن فکر کنیم.
مصدق رهبر نهضت پارلمانتاریستی
دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران آخرین سخنران‌ این نشست بود که سخنش را با تحسین از کتاب چنین آغاز کرد: من چاپ اول کتاب را با ولع خواندم و بر آن حواشی بسیاری نوشته و آنها را در اختیار دکتر موحد قرار دادم.
وی با اشاره به سخن بارت درباره جدا شدن اثر از مولف پس از نگارش کتاب افزود: با توجه به ‌این تفسیر می‌توان گفت که‌ این کتاب نیز از دکتر موحد جدا شده و پس از تولید یک تاریخی برای خودش دارد. این استاد دانشگاه تهران در ادامه به تفسیر گادامر اشاره کرد و گفت: از منظر‌ این فیلسوف، متن در افق‌های دیگری خوانده شده و امتزاج افق‌ها تا ابد درآن باز است. بنابراین خوانش آغاجری و رحمانیان از منظر هر کدام متفاوت خواهد بود.
وی بنا بر روایت خود «خواب آشفته نفت» را از نظر صداقت و صمیمت در تاریخ نگاری معاصر ما بی‌نظیر دانست و افزود: نویسنده با صمیمیت و صداقت شگفت آوری در کتاب با مخاطب سخن می‌گوید. «خواب آشفته نفت» از ‌این حیث صادق و صمیمی ‌است که تاریخ نگاری معاصر ما عرصه سوءتفاهم‌ها بوده است. سوءتفاهم‌هایی که برخاسته از بحران اخلاقی و عقلانیت درازمدتی است که جامعه ما قرن‌ها گرفتار آن است.
رحمانیان در همین رابطه با دسته بندی آفت‌های تاریخ‌نگاری معاصر‌ایران گفت: یکی از‌این آفت‌ها سیاست زدگی یا قدرت‌زدگی است؛ منظور از قدرت در ‌اینجا قدرت از منظر فوکویی است. در‌واقع به معنای سخیف کلمه می‌توان وابستگی به قدرت و انفعال تاریخ نگاری ما در برابر قدرت را مشاهده کرد.
وی از‌ایدئولوژی زدگی به عنوان دیگر آفت تاریخ نگاری معاصر ‌ایران نام برد و اظهار کرد: تاریخ نگاران به جای ‌اینکه فکرهای آزاد تاریخ را بنویسند در حقیقت‌ این ایدئولوژی‌ها هستند که تاریخ را می‌نویسند. در واقع آفت ‌ایدئولوژی بیشتر از هرجای دیگر در تاریخ نگاری معاصر ما خود را نشان می‌دهد.
این استاد دانشگاه تهران عوام زدگی را مهم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین آفت تاریخ نگاری ‌ایران دانست و گفت:‌ این آفت مرتبط با همان بحران اخلاقی و عقلانی است. یعنی تبعیت از احساسات و عقاید عوامانه‌ای که تاریخ مصرف آنها به اندازه جریان‌های روز هستند. همین‌امر سبب شده تا بسیاری از تاریخ‌هایی که ما می‌نویسیم و ظاهری تحلیلی نیز دارند متاسفانه در بسیاری از موارد تا حد یک بیانیه سیاسی فروکاسته شوند. بیانیه‌هایی که‌این گروه یا آن گروه، ‌این حزب یا آن حزب،‌این فرقه یا آن فرقه،‌ این جریان فکری یا آن جریان فکری و... علیه یکدیگر صادر می‌کنند. در‌این وضعیت تاریخ نگاری کاملا تبدیل به ابزار مبارزه سیاسی و مبارزه‌فرقه‌ها، گروه‌ها و جریان‌ها برای کسب قدرت و وجاهت و مشروعیت علیه یکدیگر می‌شود.
وی افزود: خود سیاست نیز در‌ایران دچار آفت مهمی ‌بوده است که البته تنها مختص به‌ ایران معاصر نیست و آن را می‌توان در تاریخ بیهقی در ذیل همان عنوان اختلاف میان پدریان و پسریان نیز یافت. سیاست ‌ایرانی گرفتار دارودسته بازی و باندبازی و فرقه‌سازی بوده است. وقتی باند پسریان روی کار می‌آیند باند پدریان را از میان برمی‌دارند.‌این آفت در تاریخ معاصر ما متاسفانه با سوء استفاده‌هایی که عوامل بیرونی نیز از آن می‌کرده‌اند و با ژرفایابی و گسترش میان بحران عقلانیت و بحران اخلاقی ما نمود خیلی بدتری یافته است.
رحمانیان ادامه داد: سیاست ‌ایرانی به همین دلیل تبدیل به میدان رقابت سخیف و بی مایه و ضد اخلاقی و بنابراین ضد ملی میان باندها و دارودسته‌ها شده است و خود ‌این سیاست باندی روی تاریخ نگاری ما اثرات مخربی برجای گذاشته است. نویسنده «خواب آشفته نفت» خوشبختانه وابسته به هیچ جناح و باند و دارودسته‌ای نبوده و نیست و همین آزادگی و عدم وابستگی در سطر سطر کتاب تجلی تام و تمامی ‌یافته است و از‌این بابت است که‌این فرد را تبدیل به راوی کم نظیری برای تاریخ نهضت ملی ما کرده است.
وی پس از بیان ‌این مقدمه به بیان نقدهای خود بر‌این کتاب پرداخت و گفت: به‌رغم انتقاد جدی من نسبت به روایت آغاجری، من نیز به کتاب انتقادهایی دارم که پیش‌تر نیز آنها را با دکتر موحد در میان گذاشته‌ام؛ نخستین انتقاد جدی من‌ این است که خوابی که قرار است درباره نفت روایت کنید اول آن کجاست؟ دکتر موحد در کتاب خود حداکثر مساله نفت را از زمان رضا شاه شروع می‌کند و ‌این در حالی است که اثر خود را شاهنامه آزادی صنعت نفت‌ایران خوانده است.
رحمانیان با اشاره به سخنرانی خود در همایش 100 سال صنعت نفت در‌ایران، اظهار کرد: در‌این همایش من ریشه نهضت ملی شدن نفت را به مشروطه و پیش از آن برگرداندم. به نظر من برای نگارش کتابی درباره نفت بایستی‌این پدیده را از همان سال‌های پیدا شدن نفت شروع کنیم. کما ‌اینکه دکتر موحد خواهش بنده را اجابت کرده و بخش اول آن را نگاشته‌اند.
وی در همین رابطه به روزنامه جنوب به عنوان روزنامه ارگان حزب ترقی‌خواهان جنوب اشاره کرد و گفت:‌ این روزنامه در تحلیل رویکرد شرکت نفت منبعی مهم و معتبر تلقی می‌شود که متاسفانه تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.
رحمانیان نهضت ملی شدن صنعت نفت را مشروطه دوم دانست و افزود: محمدمصدق رهبر نهضت پارلمانتاریستی است. او در بین نمایندگان ما از دوره مشروطه و بعد از آن از نظر بصیرت و آشنایی با قواعد پارلمانتاری بی‌نظیر است.
وی ادامه داد: مصدق معتقد بود آنچه مشروطه را به شکست کشانید وجود دولتی در دولت به نام شرکت جنوب بود که جاسوس پروری می‌کرد و تا مادامی‌که‌ این شرکت وجود داشت ‌این یک خواب سطحی بود که بگوییم به مشروطه رسیده‌ایم.
این استاد دانشگاه سیاست موازنه منفی مصدق را در همین راستا ارزیابی کرد و گفت: حمید شوکت در کتاب خود با عنوان «قوام در تیررس حادثه» سعی کرده چهره‌ای منفی از مصدق در برابر چهره واقع گرای قوام نشان دهد. در حالی که مصدق آدم نادانی نبود و نمی‌گفت نفت را باید به دریا بریزیم او حتی از اقتصاد بدون نفت نیز پشتیبانی نمی‌کرد.
وی عنصر خارجی در کنار استبداد داخلی را از موانع پیش روی آزادی و استقلال از دیدگاه مصدق عنوان و تصریح کرد: او به درستی درک کرده بود که تلاش مردم ‌ایران در راستای نیل به آزادی با فرانسه و انگلیس تفاوت دارد و انقلاب ‌ایران در شرایطی صورت می‌گیرد که عامل خارجی بر سر راه آن قرار دارد.رحمانیان نقص کتاب دکتر موحد را در عدم پرداخت به ‌این نکات و سطحی دانستن مشروطه نزد مردم‌ ایران دانست و گفت: دکتر موحد به گونه‌ای ‌این کتاب را نوشته است که گویی مشروطه در ‌ایران عمقی نداشت و مردم درکی از آن نداشتند. من اعتقادی به آن نداشته و آن را یک افسانه می‌دانم.
نیامده‌ام قدیس درست کنم
در بخش پایانی ‌این نشست دکتر موحد در پاسخ به انتقادها چنین گفت: روایت‌های متعدد از یک ‌امر واحد، شایع است. مثلا در بهار عربی روایت‌های مختلفی درباره آن وجود دارد مبنی بر‌اینکه ‌این اعتراضات آیا نتیجه بیداری اسلامی ‌است یا دموکراسی خواهی و آزادی طلبی.
وی با پذیرش قرائت‌های مختلف از جریان ملی شدن صنعت نفت افزود: آنچه من بر آن اصرار دارم ‌این است که با قضایا سطحی برخورد نشود. دوستان اعتراض می‌کنند که موحد به آزادی و دموکراسی که مصدق حامی ‌آن بود توجه نکرد، ‌این در حالی است که نام شاهنامه آزادی را بر‌این اثر گذاشته‌ام.
موحد ضمن گلایه از عدم دقت در داوری‌ها و خوانش دقیق کتابش گفت: من نیامده‌ام قدیس درست کنم. من مورخ نیستم من آدم ساده‌ای هستم که در جریان ملی شدن صنعت نفت بودم و در آن سوختم.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ |

علي ديني تركماني*
بخش دوازدهم
رابطه مبادله تجاري و ضرورت صنعتي شدن از طريق جايگزيني واردات
رابطه مبادله تجاري شاخصي است كه نسبت ارزش كالاهاي صادراتي يك اقتصاد يا گروهي از اقتصادها را به ارزش كالاهاي صادراتي يك اقتصاد يا گروهي ديگر از اقتصادها نشان مي‌دهد.

رائول پربيش و ‌هانس سينگر در دهه 1950 به طور همزمان از اين شاخص براي ارزيابي موقعيت صادرات بريتانياي كبير نسبت به واردات آن استفاده كردند و بر مبناي داده‌هاي تاريخي سال‌هاي 1950-1880 نشان دادند كه رابطه مبادله تجاري به نفع بريتانياي كبير در گذر زمان تغيير كرده است.
اين نتيجه كه توسط اقتصاددانان جريان متعارف اقتصادي و مدافع نظريه تجارت آزاد از منظر انتخاب سال پايه و دوره زماني مورد نقد قرار گرفته، حاوي اين حقيقت است كه منافع بيشتر تجارت آزاد عايد اقتصادي مي‌شود كه توانايي توليد كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده بالاتر را دارد؛ يعني تجارت آزاد ميان اقتصاد توليد‌كننده كالاهاي صنعتي مبتني بر فناوري پيشرفته و اقتصاد صادر‌كننده كالاهاي اوليه و معدني نمي‌تواند از نوع بازي برد - برد و با منافع كم و بيش يكسان باشد. نتيجه‌گيري فرضيه پربيش - سينگر رجعتي به رويكرد فردريك ليست است؛ با اين تفاوت كه پربيش با طرح مفهوم «مركز – پيرامون» ضرورت تلاش اقتصادهاي پيراموني براي رهايي از سيطره فن‌شناختي اقتصادهاي مركزي را به نحو بهتري پردازش نظري مي‌كند.
اين مفهوم دال بر اين است كه پيروي اقتصادهاي پيراموني از توصيه سياستي برآمده از نظريه تجارت آزاد، يعني تقسيم كار جهاني مبتني بر مزيت‌هاي نسبي طبيعي و وفور عوامل توليد به اين معناست كه اين اقتصادها بايد به توليد كالاهاي كشاورزي، اوليه و معدني و اقتصادهاي مركزي نيز به توليد كالاهاي صنعتي بپردازند. اما استدلال فني پربيش و سينگر براي تغيير رابطه مبادله به زيان اقتصادهاي پيراموني در طول زمان چيست؟
دو استدلال فني ارائه مي‌شود. اول اينكه در اقتصادهاي مركزي به دليل بالا بودن ميزان بهره‌وري نيروي كار، دستمزدها بيشتر و در نتيجه قيمت كالاهاي صنعتي كارخانه‌اي داراي رشد بيشتري است. در اقتصادهاي پيراموني، دستمزدها به دليل پايين بودن ميزان بهره‌وري در سطح معيشتي قرار دارد و رشد آن در طول زمان كم است. اين تفاوت ضمن توضيح تفاوت در سطح رفاه اجتماعي اين دو نوع اقتصادها، علت ارزش افزوده بالاتر كالاهاي صنعتي كارخانه‌اي را نيز توضيح مي‌دهد. دوم اينكه كالاهاي صنعتي كارخانه‌اي داراي كشش درآمدي بالاتري نسبت به كالاهاي كشاورزي اوليه و معدني هستند. به اين اعتبار، با افزايش سطح درآمدها در اقتصادها ميزان تقاضا براي كالاهاي صنعتي بيشتر از كالاهاي اوليه افزايش پيدا مي‌كند و موجب افزايش بيشتر قيمت آن‌ها مي‌شود.
گونار ميردال در كتاب «نظريه اقتصادي و كشورهاي كم رشد» توضيح ديگري مي‌دهد كه نظريه رابطه مبادله نابرابر پربيش - سينگر را تكميل مي‌كند. از نظر وي بر خلاف پندار نظريه متعارف اقتصادي، تجارت آزاد به علت برآينددو اثر، در عمل موجب واگرايي ميان دو گروه از اقتصادهاي مذكور مي‌شود. اين دو اثر يكي «آثار بازدارنده قوي» و ديگري «آثار انتشار ضعيف» است. اولي به معناي وجود سازوكارهايي در اقتصاد جهاني است كه مانع از توسعه اقتصادهاي كم رشد يا پيراموني مي‌شوند و از جمله آنها می‌توان به جذب سرمايه انساني اين اقتصادها توسط اقتصادهاي توسعه يافته مركزي اشاره کرد. دومي به معناي ضعيف بودن «آثار رخنه به پايين» رشد و توسعه اقتصادي صورت گرفته در مركز است.
يعني برخلاف آنچه نظريه تجارت آزاد درباره حركت آزاد عوامل توليد و فناوري معتقد است، در عمل، پيشرفت‌هاي فناورانه مركز به دليل سازوكارهاي موجود به كندي در پيرامون سرريز مي‌شود. يكي از اين سازوكارها اقدامات قانوني و غيرقانوني است كه صورت مي‌گيرد تا انحصار دانش علمي و فني در اختيار شركت‌هاي چند مليتي قرار بگيرد؛ شرکت‌هايي كه خاستگاه‌شان مركز است.

راهبرد جايگزيني واردات
توصيه سياستي حاصل از اين تحليل‌ها ضرورت دگرگوني ساختاري نظام اقتصادي است. اگر اقتصادهاي پيراموني به دنبال ارتقاي جايگاه خود در اقتصاد جهاني و برابرتر كردن رابطه مبادله تجاري باشند، تنها راهبرد روي آوردن به توليد كالاهاي صنعتي كارخانه‌اي و جايگزين‌سازي آن به جاي واردات اين كالاها است. اين راهبرد بايد سرمايه‌گذاري در رشته فعاليت‌هاي با بهره‌وري و ارزش افزوده بالاتر را مد‌نظر قرار دهد و آن را از طريق سياست‌هاي حمايتي تعرفه‌اي و يارانه‌اي پشتيبانی كند. راهبرد جايگزيني واردات در اصل بازگشتي دوباره به بحث «صنايع نوزاد» فردريك ليست است. صنايع تازه تاسيس، مادام كه توانمندي‌هاي رقابتي را كسب نكرده‌اند، بايد مورد حمايت قرار بگيرند. در اينجا توضيح نكته‌اي ضروري است. برخلاف پندار منتقدان اين راهبرد، جايگزيني واردات نه به معناي قطع ارتباط با اقتصاد جهاني و نه به معناي بي‌توجهي به بازارهاي جهاني است، بلكه به معناي طي توالي منطقي براي دگرگوني ساختاري اقتصاد است. اين توالي از توليد براي داخل آغاز می‌شود و به توليد براي بازارهاي جهاني می‌رسد.
تجربه توسعه اقتصادهاي مركزي نيز دال بر همين توالي است. صنايع مهمي چون نورد، راه‌آهن، ذوب فلزات، اتومبيل‌سازي و غيره در ابتدا براي توليد در داخل راه‌اندازي شدند سپس به بازارهاي جهاني راه يافتند. اما طبيعي است كه طي اين توالي منطقي نياز به هنر مديريت اقتصادي دارد كه در برخي از اقتصادها مانند كره جنوبي وجود داشته و در برخي ديگر وجود نداشته است. به اين اعتبار، به جاي زير سوال بردن نفس جايگزين سازي مرحله به مرحله واردات، بايد نبود هنر مديريت اقتصادي در تامين اجزاي لازم براي پيشبرد اين راهبرد را مورد نقد قرار داد. اين موضوعي است كه اخيرا در چارچوب مفهوم حكمراني و به منظور توضيح «شكست دولت» در چنين اقتصادهايي مورد توجه قرار گرفته است (در آينده به بحث حكمراني به عنوان يكي از رويكردهاي متاخر توسعه‌اي خواهيم پرداخت).
راهبرد جايگزين‌سازي واردات از منظر انتقال و جذب و نهادينه كردن دانش علمي و فني رايج در مرزهاي پيشروي جهاني نيز حائز اهميت است. در اصل، از نظر اقتصاددانان ساختارگرا، فناوري عامل اصلي رابطه مبادله نابرابر است و مادام كه اين عامل در اقتصادهاي پيراموني به خوبي منتقل و جذب نشود، اميدي به تصحيح رابطه مبادله تجاري نيست. راهبرد جايگزيني واردات ضمن تاكيد بر ضرورت چنين انتقالي از طريق تامين پيش‌شرط‌هاي آن از جمله تحقيق و توسعه و انباشت قوي در توسعه انساني، بر «يادگيري در حين عمل» و «يادگيري سازماني» نيز تاكيد دارد؛ يعني صنعتي شدن تنها از مسير درگير شدن با فعاليت‌هاي صنعتي و راه‌اندازي آنها عبور مي‌كند. به اين صورت، اين راهبرد به افزايش «ظرفيت جذب» اقتصاد كمك مي‌كند.
ظرفيت جذب يكي از مفاهيم مهم رويكرد ساختارگرايي است كه نياز به توضيح بيشتر دارد. معمولا در مباحث مربوط به سرمايه‌گذاري فرض مي‌شود كه سرمايه‌گذاري تابعي از ميزان بهره است. به بياني ديگر، ميزان بهره اصلي‌ترين متغير تعيين‌كننده سرمايه‌گذاري است. چنانچه پيشتر اشاره كرديم، از نظر كينز علاوه بر ميزان بهره، بازدهي مورد‌انتظار از سرمايه‌گذاري نيز متغيري تعيين‌كننده است. از نظر ساختارگرايان، در اقتصادهاي پيراموني يا توسعه نيافته، دو عامل كليدي ديگر وجود دارد: يكي ميزان دسترسي به ارز جهاني براي پوشش هزينه‌هاي ارزي پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري و ديگري مهارت‌هاي مديريتي و فني و سازماني براي مديريت پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري است. ميزان بهره با «شكاف پس انداز – سرمايه‌گذاري» ارتباط دارد. يعني ممكن است پس‌انداز‌ها در قالب پول ملي كفاف تامين هزينه پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري را ندهد. در اين صورت، دولت بايد از طريق سياست پولي نرخ بهره يا ساير اقدامات، دست به تجهيز و بسيج پس‌انداز بزند. ممكن است پس‌اندازها به ميزان كافي وجود داشته باشد، ولي نبود ارز به ميزان كافي مانع از پيشبرد فرآيند انباشت سرمايه شود. در اين صورت اقداماتي براي رفع شكاف ارزي براي مثال واردات در برابر صادرات بايد صورت گيرد. موضوع مهارت‌هاي مديريتي و انساني كه مورد توجه آلبرت هيرشمن و ساير اقتصاددانان ساختارگرا از جمله نيكلاس كالدور است، شايد مهم‌ترين مانع در اين زمينه باشد كه تقويت آن نه‌تنها مستلزم سرمايه‌گذاري در تحقيق و توسعه و سرمايه انساني است، بلكه مستلزم درگير شدن با پروژه‌هاي صنعتي و ارتقاي دانش ناشي از «يادگيري در حين عمل» است. در ادامه، براي روشن شدن رابطه ميان سرمايه‌گذاري‌هاي جديد و تاثير آن بر ارتقاي مهارت‌هاي مديريتي و سازماني (ظرفيت جذب) و بنابراين ضرورت روي آوردن به جايگزين‌سازي واردات كالاهاي كارخانه‌اي و رفع موانع ساختاري پيش‌روي فرآيند انباشت سرمايه به طور همزمان، نموداري را که نيكلاس كالدور ارائه كرده است، بررسی می‌کنيم.
نمودار زير رابطه ميان ظرفيت جذب و سرمايه‌گذاري ناخالص جديد را نشان مي‌دهد. محور عمودي، ميزان رشد ظرفيت جذب و محور افقي ميزان رشد سرمايه‌گذاري ناخالص است. نيمساز زاويه 45 درجه ميزان رشد لازم در ظرفيت جذب به ازاي يك واحد سرمايه‌گذاري بيشتر را در حالت فرضي رابطه يك به يك نشان مي‌دهد. منحني ظرفيت جذب AB نشان مي‌دهد كه 1) با افزايش سرمايه‌گذاري، مهارت‌هاي مديريتي‌ و‌ دانش علمي و فني به اندازه تاثير سرمايه‌گذاري‌هاي جديد افزايش مي‌يابد و به ظرفيت جذب از پيش انباشته شده مرتبط با «ذخيره دانش» جامعه (كه عرض از مبدا منحني ظرفيت جذب آن را نشان مي‌دهد) اضافه مي‌شود. در عين حال، ميزان رشد ظرفيت جذب به ازاي يك واحد سرمايه‌گذاري جديد كاهنده است؛ يعني انتظار مي‌رود كه با افزايش سرمايه‌گذاري ظرفيت جذب با ميزان رشد كمتري افزايش يابد، مگر آنكه عوامل بلندمدت موثر بر آن تغيير كند و منحني جابه‌جا شود؛ 2) موقعيت منحني و شيب آن تابعي از عوامل نهادي بلندمدت آموزشي (انباشت در سرمايه انساني) اثرگذار بر مديريت پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري و انتقال فناوري است. هر‌چه عملكرد اين عوامل قويتر باشد، هم منحني ظرفيت جذب به سمت بالا منتقل مي‌شود و در نقطه‌اي دورتر نيمساز زاويه 45 درجه را قطع مي‌كند (با عرض از مبدايي بالاتر كه مبين ظرفيت جذب بيشتر شكل‌گرفته در گذشته است) و هم تحدب آن كمتر مي‌شود، يعني واحدهاي جديد سرمايه‌گذاري با كارآيي بالاتري جذب مي‌شوند.
در فاصله مبدا تا نقطه B ظرفيت جذب موجود، بيش از ظرفيت فرضي مورد نياز براي يك واحد سرمايه‌گذاري جديد است؛ يعني در اين فاصله تنگنايي در ارتباط با ظرفيت جذب وجود ندارد. بنابراين، در صورت نبود مشكلي در مورد ارز خارجي و پس‌انداز داخلي، سرمايه‌گذاري به خوبي رشد مي‌كند و در صورت وجود مشكلي در اين مورد، بايد ارز از محل منابع خارجي تامين شود و پس‌اندازهاي داخلي بيشتر تجهيز گردد. اما از نقطه B به بعد، ميزان ظرفيت جذب موجود، پايين و در سطحی كمتر از ميزان ظرفيت جذب مورد نياز است كه به صورت عاملي محدود كننده در فرآيند انباشت سرمايه عمل مي‌كند. در اين شرايط اقدام لازم، انتقال منحني ظرفيت جذب به سمت بالاست كه تابعي از عملكرد عوامل بلندمدت نهادي موثر بر مديريت پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري و انباشت دانش علمي و فني است. از آنجا كه اين انتقال، زمان‌بر و در برخي اقتصادها نيز زمان‌برتر است، ظرفيت جذب پايين در اقتصادي كه داراي عرضه قابل توجه نيروي كار است، به صورت تنگنايي ساختاري در مي‌آيد كه مانع از انباشت كارآمد سرمايه مي‌شود. اين ناكارآمدي به صورت نسبت سرمايه به توليد بالاتر( يا كارآيي نهايي پايين‌تر سرمايه) ظاهر مي‌شود ( فاصله ميان دو نقطه CD).

تورم به مثابه پديده‌اي ساختاري
رويكرد ساختارگرايي منتقد رويكرد پولي به تورم است (رويكرد پولي علت تورم را رشد بيش از اندازه ميزان پول در مقايسه با ميزان توليد (با ثبات سرعت گردش پول) مي‌داند). از منظر ساختارگرايي، در اقتصادهاي پيراموني يا توسعه نيافته اين ساختار نامناسب اقتصادي و ظرفيت جذب پايين است كه موجب تورم مي‌شود. ساختار نامناسب اقتصادي مبتني بر صادرات كالاهاي اوليه و واردات كالاهاي صنعتي با كشش درآمدي بالاتر موجب كسري در حساب جاري و در نتيجه فشار بر بازار ارز و ساير قيمت‌ها به دليل شاخص‌بندي قيمت ارز با ساير قيمت‌ها و دستمزدها مي‌شود. در اين شرايط، توزيع نابرابر درآمدي و رفتارهاي مصرفي گروه‌هاي درآمدي بالا كه به الگوهاي مرجع براي نظام اجتماعي – اقتصادي تبديل مي‌شوند، موجب تشديد تمايل به مصرف كالاهاي وارداتي و فشار بيشتر بر بازار ارز مي‌شود.
مادام كه اين ساختار باقي است، نمي‌توان حساب جاري را از طريق سياست كاهش ارزش پول ملي متعادل كرد. كاركرد اين سياست مستلزم كشش پذيري واردات و صادرات به تغييرات نرخ ارز است. اما همچنانكه مطالعات ابا لرنر و جوان رابينسون نشان داده، چنين شرطي در اين اقتصادها برقرار نيست (اين شرط در متون اقتصادي به شرط مارشال –لرنر معروف است و صحيح‌تر آن است كه شرط مارشال - لرنر - رابينسون ناميده شود).
توضيح ديگر، ظرفيت جذب پايين است. همان‌طور كه پيش‌تر و در چارچوب نمودار بالا اشاره شد، ظرفيت جذب پايين به معناي نسبت سرمايه به توليد بالاتر يا بهره‌وري پايين‌تر است. يعني به عنوان مثال، براي توليد يك واحد كالا به جاي دو واحد سرمايه‌گذاري بايد ميزان بيشتري سرمايه‌گذاري كرد كه در نهايت به معناي هزينه‌هاي تمام شده بيشتر بنگاه‌هاي توليدي و فشارهاي تورمي از اين محل است. در عين حال، ظرفيت جذب پايين به معناي برخورداري از منحني امكانات توليدي كوچك‌تر است - در مقايسه با آنچه با توجه به دانش علمي و فني رايج روز مي‌توان در اختيار داشت.


از اينجا مي‌توان نقد ساختارگرايان بر نظريه مقداري پول را به اين صورت بيان كرد كه اين نظريه با ثابت گرفتن سطح توليد در حد مطلوب، رابطه علي را از حجم پول به سطح عمومي قيمت‌ها برقرار مي‌كند. از نظر ساختارگرايان، اگر در اقتصادي، توليد به علل تنگناهاي ساختاري مرتبط با ظرفيت جذب در سطحي پايين باشد، رابطه علي بايد از توليد به حجم پول و قيمت‌ها باشد.
ساختارگرايان معتقدند که نقدينگي به مثابه علت رويين و ظاهري، تشديد كننده تورم است و نه عامل اصلي و زيرين آن. در اين ترديدي نيست كه افزايش حجم نقدينگي، با ثابت گرفتن طرف عرضه اقتصاد، موجب افزايش سطح عمومي قيمت‌ها مي‌شود. اما اگر طرف عرضه اقتصاد بتواند نقدينگي را كه در قالب اعتبارات به اقتصاد تزريق مي‌شود جذب کند، در اين صورت فشارهاي تورمي از اين محل يا خنثي می‌شود يا تا حد زيادي كاهش پيدا مي‌كند. توانايي در جذب كارآي نقدينگي با ظرفيت جذب ارتباط پيدا
مي‌كند.
هر چه ظرفيت جذب بالاتر و قويتر باشد، انتظار مي‌رود كه اعتبارات و تسهيلات اعطايي به بنگاه‌ها با سرعت بيشتري تبديل به ظرفيت‌هاي مولد و توليدي شوند و طرف عرضه اقتصاد را با سرعت قابل توجهي رشد دهند و فشارهاي تورمي را پاسخ دهند. در عين حال، هر چه ظرفيت جذب قويتر و بالاتر باشد، ميزان پول و سرمايه كمتري براي راه‌اندازي پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري لازم است. برعكس، هر چه ظرفيت جذب پايين باشد، ميزان پول و سرمايه بيشتري براي راه‌اندازي پروژه‌هاي سرمايه‌گذاري لازم است. در اين شرايط طرف عرضه اقتصاد با حركت كند و لاك‌پشتي خود توانايي پاسخگويي به فشارهاي تورمي ناشي از تبديل اعتبارات به پرداختي به عوامل توليد و در تحليل نهايي، طرف تقاضاي رشد يافته را ندارد.
تجربه اقتصاد ايران تا حد زيادي رويكرد ساختارگرايانه به تورم را تاييد مي‌كند. مقايسه تطبيقي داده‌هاي بلندمدت در دو دوره 56-1338 و 87-1358 (به نقل از حساب‌هاي ملي بانك مركزي) نشان مي‌دهد كه رشد سالانه ميزان نقدينگي و تورم در دوره اول به ترتيب 23 و 5/6 درصد و در دوره دوم 24 و 20 درصد است. اگر رشد نقدينگي علت اصلي تورم باشد، در اين صورت بايد در هر دو دوره شاهد ميزان تورمي يكسان باشيم؛ در حالي كه چنين نيست. اين تفاوت را مي‌توان با توجه به ميزان رشد واقعي توليد ناخالص داخلي توضيح داد. اين رشد در دوره اول 5/10 درصد و در دوره دوم 4 درصد است. البته مدافعان نظريه مقداري پول مي‌توانند، بگويند كه اگر حجم نقدينگي در دوره دوم متناسب با ميزان رشد پايين‌تر توليد مي‌بود، ميزان تورم كمتر مي‌شد. پاسخ ساختارگرايان نيز اين است كه اگر ظرفيت جذب در سطح بالايي بود و مي‌توانست نقدينگي موجود را مانند دوره اول جذب كند و تبديل به ظرفيت‌هاي توليدي در حداقل زمان كند، ميزان رشد اقتصادي واقعي مي‌توانست بالاتر و ميزان تورم كمتر باشد.
* عضو هيات علمي موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي بازرگاني
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ |

حسين كاظم‌زاده ايرانشهر، در سال 1923ميلادي مجله «ايرانشهر» را در برلين پايه‌گذارد. اين مجله كه چهار سال متوالي منتشر مي‌شد، رويكردي فرهنگي- اجتماعي داشت و شماري از بهترين پژوهشگران ايراني با آن همكاري داشتند. آنچه مي‌خوانيد بخش پاياني از يادداشت كاظم‌زاده در اين مجله درباره جمهوريت است.

طرف توده ملت با خوشحالی تمام و فال نیک را گمان می‌کنیم اگر در ایران تاسیس جمهوریت بشود، بی‌قیل و قال زياد از طرف مجلس ملی تصدیق و با یک شادمانی فوق‌العاده اعلان و استقبال خواهد شد؛ زیرا توده ملت ایران بس که قرن‌ها است در زیر ظلم و ناامنی و گرسنگی زیست کرده او را هیچ چیز جز این مسائل تهییج نمی‌کند و او آرزويی جز آسایش و ارزانی و عدالت ندارد. اگر این نعمت‌ها را به او بدهید او خود را خوشبخت خواهد دانست و آزادی و علم و جمهوریت و مشروطیت و استبداد در نظر او یکسان خواهد بود. چنانکه او به امید نیل به همین آرزو در تاسیس مشروطه جان‌سپاری و فداکاری کرد.

توده ملت به منزله بچه خردسالی است که هنوز قوای دماغی او نمو نکرده است. او فقط وقت گرسنگی داد و فرياد می‌کند و می‌گرید و همین که چیزی که گرسنگی او را رفع و شکم او را پر کند برایش دادید او خشنود و ساکت می‌شود و گریه را کنار می‌گذارد، خواه این چیز مضر و دیرهضم باشد و خواه مقوی و نافع باشد برای او یکسان است و او ميان آنها فرقی نخواهد گذاشت.
همین طور است حال توده ملت‌ها. ملت ایران تشنه عدالت، آسایش و رفاه است، این نعمت را از هر دست که گیرد، خواه دست یک پادشاه مطلق مستبد و خواه دست یک حکومت مشروطه يا جمهوری باشد، او آن دست را مقدس و قابل پرستش دانسته، خواهد بوسید. چنان‌که در این مدت بیست سال، گروه متفکرین آزادیخواه، احساسات و عواطف ملت را به هیجان آورده وقتی به نوید عدالت و آزادی و مشروطه و زمانی به‌نام رفع ارتجاع و در موقعی برای دفع دشمنان خارجی، زمام او را به هر جا خواستند کشیده و به هر اقدامی که صلاح دیدند واداشتند، گاهی برای قيام برضد پادشاه مستبد آزادی‌کش و گاهی برای جنگ با دولت امپراطوری روس و گاهی نیز برای همراهی و اتحاد با نمایندگان و مبلغین بولشویزم، او را به ریختن خون خود و به قربانی دادن اولاد خویش تشویق و تحریک کردند، ولی در همه این کوشش‌ها و جان‌سپاری‌ها توده ملت مانند مرد تشنه و گم‌گشته از پی آب دوید و به جای آب جز سراب چیز دیگر ندید.
مقصود این است که توده ملت مانند بچه بي‌اراده يا مرد نابیناست که هر کس خود را دایه مهربان و رهنمای دلسوز وی نشان دهد او خود را به آغوش وی خواهد انداخت. چون امروز سلطنت قاجار از فرط جهالت و غفلت نتوانست آن نعمت آسایش و امنیت و عدالت را که قرن‌ها است توده ملت عمر خود را در حسرت دیدار آن گذرانده است برای ملت خود فراهم آورده جايی در قلب ملت بگیرد و چون این نعمت دارد، در سایه دست‌های یک مرد با عزم حاصل و فراوان می‌گردد؛ این است که توده ملت، بدون اظهار آثار عصبیت و انقلاب و عصيان تاسیس جمهوریت را که بخشنده این نعمت‌های بزرگ است با جان و دل قبول و استقبال خواهد کرد.
ما نیز از ته دل این جمهوریت را سلام خواهیم کرد و ملت ایران را به این نعمت بزرگ تبریک خواهیم گفت، ولی نه از این راه که اعلان جمهوریت را به تنهايی مایه نجات و سعادت می‌دانیم، بلکه از این رو که این جمهوریت مقدمه‌هايی خواهد بود برای اصلاحات اساسی و وسیله‌ای خواهد بود برای تهیه یک انقلاب حقیقی اجتماعی و چراغی خواهد بود برای رهنمايی به شاهراه آزادی و نیکبختی.
ناپلئون بناپارت، در حین فتح شهر میلان که کلید مملکت ایتالیا بود به سربازان خود خطاب کرده می‌گفت: «‌ای سپاهيان دلیر من! به این فتح درخشان که کردید شما را تبریک می‌کنم، ولی باید بدانید که وظیفه شما در اینجا به آخر نرسیده است هنوز خیلی جنگ‌ها و سختی‌ها در پیش داریم و هنوز تکالیف زياد بر عهده دلیری و شجاعت شما‌ها محول خواهد شد و هنوز چندین شهرهای بزرگ در جلو ما هست که بیرق آزادی و برادری و برابری را در بالای آنها بايد نصب کنیم!»
ما نیز از ميان توده ملت، آن عده قلیل آزادیخواهان پاکدل و متفکرین حقیقت‌بین را خطاب کرده می‌گويیم: ‌ای دلدادگان آزادی و حقیقت! گرچه با اعلان جمهوریت، حيات ایران تازه خواهد شد و دوره شکوه و عظمت فرا خواهد رسید. لیکن تکالیف شما آزادیخواهان به آخر نرسیده بلکه وظایف مهمتری بر عهده شما فرض خواهد شد، شما باید بدانید که فتح کردن یک مملکت آسان‌تر از نگهداشتن آن است. شما باید بدانید که محافظه جمهوریت و آزادی سخت‌تر از اعلان آن است. شما باید بدانید که ملت ایران فکرا و روحا برای استفاده از آزادی و جمهوریت حاضر نیست و شما باید بدانید که هنوز بسيار دشمنان بد فطرت در داخل و خارج مملکت ایران هستند که با هزاران حیله و فتنه‌ها نه تنها برای بر هم زدن اساس این جمهوریت، بلکه برای برانداختن پایه آزادی و مشروطه نیز خواهند کوشید.
شما نباید از حوادث عالم و وقایع روزگار ایمن بنشینید. امروز اگر تمام وسایل برای اعلان جمهوریت فراهم آمده و اوضاع داخلی و سياست دول خارجی همه‌گونه مساعدت با این خيال ما می‌کنند، ممکن است فردا ورق برگردد و شعبده ‌باز سياست، پرده‌های رنگارنگ دیگر پیش بياورد، ممکن است نه تنها جمهوریت ما، بلکه آزادی ما و قانون اساسی ما پایمال پنجه دشمنان داخلی و خارجی گردد. آن روز را دور نباید انگاشت و از خطر آن روزی بي‌اندیشه نباید نشست.
وظیفه شما است که از حالا اسباب حفظ جمهوریت و آزادی را فراهم سازید؛ از حالا برای مدافعه آن، سر‌ها و سینه‌ها بپرورانید؛ آتش‌های عشق در کانون دل‌های توده ملت بیفروزید و توفان‌ها در روح و دماغ مردم ایران برپا کنید تا در موقع لزوم در راه حفظ آزادی و جمهوریت سرباختن را سهل دانند و جان دادن را نخستین مرحله عشق شمارند. باید یقین کنید که اگر بی‌خون دل و با این آسانی به تاسیس جمهوریت موفق شوید، به نگهداری آن، بی‌ریختن خون‌های تازه و بی‌دادن قربانی‌های جوان کامياب نخواهید شد و این خون‌های تازه و قربانی‌های داوطلب را فقط در دل‌های پاک و صاف توده ملت و در ميان دماغ‌های آتشین جوانان آن می‌توانید پیدا کنید.
گرچه امروز اردوی دلیر شما برای سرکوبی سرکشان و خواباندن هر عصيان و طغيان حاضر و مستعد است، ولی برای دفع خطرهايی که آزادی و جمهوریت را تهدید خواهد کرد کافی نیست. باید توده ملت را پشتیبان او قرار دهید. باید از حالا به مسلح کردن توده ملت بکوشید و در جلو دشمنان آزادی سنگرهای محکم برپا کنید. سینه‌های جوانان با عزم و دلیر، سنگرهای شما و قلب‌های پرورده از عشق حقیقت و آزادی اسلحه شما خواهد بود.
اگر این عشق را در ته دل‌های ملت بپرورانید و اگر این آتش مقدس را در کانون سینه‌های او بیفروزید، آن خود در موقع خطر، اعجاز خود را نشان خواهد داد و آزادی و جمهوریت شما را مدافعه خواهد کرد. تولید این عشق و افروختن این آتش مقدس کار معارف است و بس.
ایرانشهر
حسین کاظم‌زاده (ایرانشهر)
اول اسفند ۱۲۹۲
ایران امروز و جمهوریت
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰ |


نويسنده: اي.جي‌شولر
مترجم: عاطفه خضرائی منش
شما مدیرعامل یک کسب‌وکار پررونق هستید و شاهد رشد کسب و کار خود - از آغاز به کار تا جایگاه فعلی آن - به عنوان یک عضو شناخته شده در بازار بوده‌اید. ناظران تحسین‌تان می‌کنند، هرچند هیچکس نمی‌داند چگونه بهتر از شما با تمام این سختی‌ها به چنین نقطه‌ای برسد.

همین امر باعث شده شما نگران و وحشت زده باشید. با خود می‌اندیشید: آیا آنها فردا هم مرا دوست خواهند داشت؟ نه ناظران صنعت بلکه مشتریان!

اخیرا تیتر یک مجله این سوال را مطرح کرده است: آیا شرکت شما به گونه‌ای ساخته شده که همیشه پایدار بماند یا به يك نخ بسته است با یک تلنگر هم از میان خواهد رفت؟
شما کارآفرینان، مدیران عامل و معاونین شرکت که پاسخ می‌دهید «برای همیشه ساخته شده» به 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰ |

فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین،به کارگردانی اصغر فرهادی و با سرمایه‌گذاری بانک پاسارگاد، در شصت و نهمین دوره جوایز سالانه گلدن گلاب که پس از اسکار مهم‌ترین جایزه سینمایی است، جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان را دریافت کرد.

  جدایی نادر از سیمین که به نمایندگی از ایران در اسکار 84 حضور دارد،در بخش گلدن گلاب فیلم خارجی‌زبان پیروز شد و نام بانک پاسارگاد را بار دیگر بر زبان‌ها انداخت.
بر اساس این گزارش، برای اولین بار است فیلمی‌از سینمای ایران این جایزه را 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰ |

مترجم: پریسا حبیبی

گسترش کسب وکار به خارج از مرزها می‌تواند بسیار سودمند باشد، چنانچه شما بتوانید از بروز عواملی چون آدم‌ربایی، بیماری‌ها و سوانح جلوگيري كنيد. به طوری که شرکت‌های فورچون 500، در سال گذشته رشد بيشتري را در خارج از مرزها شاهد بودند.

باید توجه داشت فرصت‌ها برای کسب درآمد همیشه با ریسک همراه است. من در طول دوره کار حرفه‌ای‌ام در زمینه مدیریت ریسک به بررسی خطراتی پرداختم که ممکن است کارمندان و کسب و کارهایی که فراتر از مرزها گسترش یافته‌اند با آن روبه‌رو شوند. این ریسک‌ها در پنج دسته طبقه‌بندی شده است.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰ |


مترجم: سارا محمدی
ضعف يا فقدان کامل تعريف، يک مساله فراگير در ادبيات علمي است. اين امر يکي از بي دقتي‌هاي متعددي است که مفهوم اقتصاد دانش را بيشتر به لفاظي تبديل کرده است تا تحليلي سودمند(کيت اسميت، 2009).

هدف اين مقاله پرکردن بخشي از شکاف مذکور در نقل قول فوق است. هدف اصلي پيدا کردن تعاريف قابل آزمون‌ است. به عبارت ديگر تعاريفي که به ما اجازه مي‌دهند با يک روش خلل‌ناپذير از طريق آمارهاي ملي و بين‌المللي و داده هاي پيمايشي، اقتصاد دانش، دانش نيروي کار و شركت(بنگاه) مبتني بر دانش را اندازه بگيريم. اين به نوبه خود به ما اجازه خواهد داد تا به سوالات کليدي همانند


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۰ |


نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و ششم
بجاتم خود را به کار گیرید، واکنش آنها را از کار بیندازید.
اگر حریف شما همچنان از مذاکره سر باز می‌زند، شما چاره‌ای ندارید جز اینکه بجاتم (بهترين جايگزين براي مذاكره)خود را به کار گیرید.

کارگران ناراضی اعتصاب خواهند کرد. انجمن محلی از شهرداری شکایت خواهد کرد. مدیر بازاریابی از دفتر مرکزی درخواست خواهد کرد تا به واحد تولید دستور افزایش تولید داده شود.
اما مشکل اینجاست که استفاده باز شما از قدرت احتمالا طرف مقابل را تحریک خواهد کرد تا واکنش 


برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۰ |


فرهاد اميري
بزرگ‌ترين لذت سال‌هاي دوران ابتدايي من، تمرين اطفاي حريق در مدرسه بود. وسط كلاس درسي خسته‌كننده، زنگ خطر براي شروع اين تمرين به صدا درمي‌آمد و همه‌ بچه‌ها يكصدا با هم مي‌گفتند «هوووووووووووووف» (يعني راحت شديم).

آن وقت آرام به سمت جالباسي راه مي‌افتاديم (يادتان باشد كه هرگز نبايد بدويد) تا كت‌هاي خودمان را برداريم و سپس در يك صف به حياط مدرسه برويم. آن‌وقت معلم‌ها حضور و غياب مي‌كردند تا همه سر صف باشند. سپس بعد از آن كه همه‌چيز تمام شد، ما به كلاس بازمي‌گشتيم، كت‌هايمان را آويزان مي‌كرديم و روي صندلي‌هايمان مي‌نشستيم تا بفهميم مشق شب كلاس درس خسته‌كننده‌مان چه خواهد بود...

اين يكي از مثال‌هاي آزمايش يك فرآيند براي اطمينان از اين امر است كه همه‌چيز طبق پيش‌بيني‌ها رخ خواهد داد. شما بايد احتمالا آزمايش‌هايي را روي محصولتان انجام دهيد تا اطمينان حاصل كنيد كه محصول شما 


برچسب‌ها: مديريت پروژه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۰ |

نوشته: ويليام يوري
ترجمه: نادر پيروز
بخش سی و پنجم
ممکن است طرح چند پرسش برای نشان دادن عواقب منفی ناشی از نرسیدن به توافق برای طرف مقابل کافی نباشد، بنابراين گام بعدی به کار بردن عبارات مستقیم در مورد رویدادهای آتی است.

پیش از آنکه براساس بجاتم(بهترين جايگزين مذاكر) خود پیش بروید شما باید اقدامات بعدی خود را به اطلاع طرف مقابل برسانید. شما می‌خواهید به آنها فرصتی بدهید تا در مورد امتناع از مذاکره تجدیدنظر کنند.به 


برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۰ |


مترجم: پويا راد
برای محصولاتی که برای طبیعت مضر نیستند، صرف سازگاری با طبیعت، برای موفقیت در بازارهایی که مدام شلوغ‌تر می‌شوند کافی نیست. فقط کافی است از اریک رایان و آدام لاوری بپرسید، یعنی از همان کسانی که خیلی زود به بحث داغ طرفداری از محیط زیست روی آوردند و با افزودن قسمی توانمندی، همراه با یک پایه محیطی مثبت برای محصولات تازه و ابتکاری‌شان به موفقیت رسیدند. ‌

ماجراجویی آنها در سال 1999، اتفاق افتاد، همان وقتی که این دو هم اتاقی‌ و دوست دوران کودکی در سان فرانسیسکو در جست‌وجوی یک فرصت تجاری بودند که تبحر بازاریابی رایان را با پس‌زمینه لاری در مقام یک کارشناس آب و هوا، ترکیب می‌کرد. آنها صنعت سنگین محصولات شوینده و پاک‌کننده را پیدا کردند که


برچسب‌ها: بازاريابي و محيط زيست
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر