با وجود ادعاهای دولت در مورد افزایش تعداد واحدهای مسکونی به میزان 400 هزار واحد بیش از خانوارهای کشور ولی گزارش های رسمی نشان می دهد کشور سالیانه به 800 هزار واحد مسکونی جدید نیاز دارد. ساخت مسکن مهر با تعداد نهایی یک میلیون و 500 هزار واحد مسکونی نیز در تغییر این شرایط موثر نبوده است. در این شرایط بحران بازار مسکن طی سال های آینده هم همچنان تداوم می یابد.مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان
.

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |
چهار مدیر شرکت های بین المللی در مورد خاطراتشان از استخدام های تازه می گویند

استخدام نیروهای تازه کار به یکی از اصلی ترین دغدغه های مدیران اجرایی شرکت های بین المللی بدل شده است. گزارش پیش روی دیدگاه های چهار مدیر بین المللی در مورد استخدام های جدید را بیان می کند.

اریک اشمیت رییس هیئت مدیره گوگل

کتاب های مدیریتی مشکل یزرگی دارند و آن کلی گویی است. ما وقتی افراد را استخدام می کنیم به شدت


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |
پاساژهای عمده طلای تهران، ازجمله پاساژ اردیبهشت، فروردین، حکیم هاشمی، خرداد و مکاره.

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |

تصمیم عقلایی و فکر کردن به آستانه‌ها

رضا کوشا
یکی از قوانین اصلی اقتصاد، بیانگر این واقعیت است که افراد، در مواقع تصمیم‌گیری‌های خود بر مبنای هزینه و فایده هر اقدام، به منافع و هزینه‌های آستانه‌ای یا حاشیه‌ای فکر می‌کنند.

تصمیم‌هایی که شما در زندگی می‌گیرید ممکن است سیاه یا سفید باشد، اما معمولا شما در تصمیمات خود با رنگ‌های خاکستری نیز سر و کار دارید. چند مثال زیر به توضیح این مطلب کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، وقتی زمان غذا خوردن برای شما فرا می‌رسد، مجبور نیستید که بین خوردن سریع و کم غذا یا خوردن مقدار زیادی


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |


اطلاعاتی که باید جمع‌آوری شود

سارا محمودی
بهتر است قبل از شروع مذاکره یک «فهرست کنترل» در ذهن خود تهیه کنید. ترجیح بر این است که این لیست را به همراه خود به صورت مکتوب نیز داشته باشید.

این فهرست ممکن است به خاطر پیچیدگی‌های مذاکره تغییر کند، اما لزوم نوشتن آن پا برجاست. در نظر داشته باشید که حتی برای مذاکرات ساده و واضح هم، نوشتن و در نظر داشتن نکات اساسی قبل از شروع مذاکره خیلی موثر است.

مثلا در مذاکره برای خرید یک اتومبیل دست دوم، نکاتی که باید نوشته شود می‌توان اطلاعاتی مثل قیمت 


برچسب‌ها: استراتژي‌‌هاي مذاكره
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |


جیمز باند چگونه به برندی بـــــــا نیم قرن سابقه تبدیل شد؟

مترجم: روناک طه زاده
درست است که جیمز باند بریتانیایی است، اما استراتژی‌های نام تجاری وی جهانی است. در اینجا رهنمودهایی از تجربه برند جهانی «جیمز باند» آمده است تا بتوانید به کمک آن نام تجاری خود را به شهرت برسانید

نام تجاری باند که قدمت آن به بیش از 50 سال مي‌رسد، بسیار بزرگتر از هر بازیگری است که نامش بر ذهن‌ها حک شده است. این نام تجاری، کاملا مقیاس‌پذیر است، همیشه طی یک روند حرکت کرده و به طور مستمر نوآورانه است. نگاهی دقیق و موشکافانه به جیمز باند به‌عنوان یک نام تجاری، هفت درس جهانی را برای هر شرکتی که در جست‌وجوی ستاره شدن نام تجاری‌اش است، بر ملا می‌کند:


برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |


مترجم: ملالی حبیبی
پروفسور‌هاياگريوا رائو (HayagreevaRao) توضيح مي‌دهد كه چرا ابتكار عمل در ارائه خدمات چيزي فراتر از استفاده از تكنولوژي‌هاي نوين است.

در سال 1987، چيپ كولني تصميم به انجام كار نامتعارفي گرفت: وي هتلي را در سانفرانسيسكو خريداري کرد، اما به جاي مدیریت آن براساس رویکردهای گذشته و اداره آن براي مشتريان پيشين، از كارمندانش پرسيد كه


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ |
آمارکاربران ایرانی فیسبوک

موسسه تحقیقاتی "پیو" (Pew) با انتشار آماری، از کاهش گرایش کاربران اینترنت به فیسبوک و افزایش بسته شدن حساب‌های کاربری در این شبکه اجتماعی به دلایل مختلف خبر داده است.

دو سوم بزرگسالان آمریکایی که کاربر اینترنت هستند (حدود ٪67) کاربر فیسبوک نیز هستند. از این روی، سایت فیسبوک شبکه اجتماعی غالب در این کشور به شمار می‌رود. یافته‌های تازه از پروژه اینترنت و زندگی


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۲ |
فرض کنيد کسی به شما پيشنهاد دهد که در زمينی که سند ندارد و مالک آن مشخص نيست سرمايه‌گذاری کنيد و يک برج مسکونی زيبا و مجهز بنا کنيد، آيا شما اين پيشنهاد را می‌پذيريد؟ بی‌شک چنين نخواهيد کرد. برگزيدن و سرمايه‌گذاری برای شناساندن يک نام و نشان تجاری و تبديل آن به يک برند مشهور بدون
برچسب‌ها: برند
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ |

به گزارش CarXR.com :  شرکت PPG بزرگ ترین سازنده وتامین کننده رنگ خودرو ، در یک بررسی به فروش 21 درصدی خودروهای رنگ سفید درسرتاسر دنیا اشاره داشت.

این اولین باری است که رنگ نقره ای حاکمیت خود را در رنگ ها ازدست داده وجای خود را به سفید اهدا نموده است و اکنون در رده دوم جدول نشسته است.

درکنارنقره ای ،رنگ مشکی نیز در جایگاه دوم قرار می گیرد که هردو رنگ توانستند 20 درصد فروش داشته باشند.پنگان

اما رنگ نقره ای در آسیا و اقیانوسیه توانست جایگاه خود را در راس جدول حفظ نماید اما با این حال محبوب ترین رنگ ها در این مناطق نیز همان رنگ سفید با 23 درصد ،سیاه با 17 درصد ،قرمز با 10 درصد فروش هستند.

دراروپا نیز محبوب ترین رنگ ها سیاه، سفید ،نقره ای ،قهوه ای ،طلایی ، زرد و سبز بودند.

امریکای شمالی نیز از خودروهای خود با رنگ سفید استقبال نمود و درجایگاههای بعدی ،نقره ای وسیاه ،قرمز، آبی ،قهوه ای ،طلایی ، نارنجی ، زرد وسبز قرار گرفتند.

این درحالی است که محبوب ترین رنگ در سال 2010 نقره ای و طوسی بودند.تهیه شده در: وب سایت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ |

اولين چاه نفت ايران در مسجدسليمان

احمد ساجدي- سابقه توجه انگليسي‌ها به منابع و ذخاير نفتي ايران بسيار طولاني و به 36 سال قبل از كشف نفت در ايران مي‌رسد.

 


در سال 1872 يك انگليسي به نام «بارون جوليوس دو رويتر» (كه خبرگزاري رويتر را به نام خود بنيان نهاد) (1) امتياز بهره‌برداري از نفت ايران را از ناصرالدين شاه قاجار به دست آورد. (2) اين امتياز در جريان نهضت تنباكو لغو شد. سپس در 1889 ناصرالدين شاه در جريان سومين سفر اروپايي خود امتياز بانك شاهنشاهي را به رويتر داد و بار ديگر حق استخراج نفت را نيز در آن گنجانيد؛ اما به واسطه تاخير در شروع عمليات و منقضي شدن مدت ضرب‌الاجل بخش نفتي امتياز رويتر در 1894 ملغي گرديد.

در 1897 امتياز استخراج نفت ايران به كمپاني «رويال داچ شل»(3) پيشنهاد شد؛ اما اين شركت نيز از پذيرش امتياز سر باز زد؛ چون شنيده بود كه شركت استاندارد اويل رقيب نيرومندش، تلاش بي‌سابقه‌اي را براي پايين آوردن بهاي نفت آغاز كرده و اين تلاش در كنار بهاي سنگيني كه دولت ايران به عنوان پيش پرداخت واگذاري امتياز مطالبه مي‌كرد، نفع چنداني براي «شل» نداشت.

در 1899 دو كاشف فرانسوي به نام‌هاي «ژاك دومورگان»(4) ـ باستان شناس و «ادوارد كوته»(5) ـ زمين‌شناس، در سفرهاي اكتشافي خود به جنوب ايران موفق شدند در منطقه كوهستاني ايل بختياري گزارش‌هاي مستندي درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در اين ناحيه تهيه كنند. اين دو نفر به كمك يك ارمني ايراني به نام «آنتوان كتابچي خان» كه ساكن پاريس و در گذشته رييس گمرك تهران بود، شركتي را براي امكان بهره‌برداري از نفت ايران تاسيس كردند. شركت تصميم گرفت تا كتابچي‌خان را براي مذاكرات مقدماتي قبل از كسب امتياز به تهران بفرستد. كتابچي‌خان و ادوارد كوته به ديدار «هنري درموندولف» وزيرمختار سابق بريتانيا در تهران كه براي مرخصي به پاريس آمده بود، رفتند. آنان به هنري پيشنهاد كردند در ازاي معرفي يك متخصص ماجراجو و پرجرات و جسارت كه اهل پيگيري پروژه حفاري و استخراج نفت ايران باشد، وجه قابل توجهي از طرف شركت به وي تعلق خواهد گرفت.(6) هنري پذيرفت و «ويليام نكس دارسي» را كه براي كوته و كتابچي‌خان ناشناخته بود، به آنان معرفي كرد. اين سه نفر براي ملاقات با دارسي رهسپار لندن شدند.

دارسي آدم ثروتمندي بود. او دارايي هنگفت خود را از معادن طلاي «مون مورگان» در كوئينزلند استراليا به دست آورده بود(7) جالب اين است كه دارسي هرگز معدن طلاي مذكور را نديد و فقط ثروت خود را در اختيار «برادران مورگان» گذاشت تا آنان به كار حفاري معدن و استخراج طلا بپردازند. او از اين سرمايه‌گذاري ميليون‌ها ليره سود خالص را نصيب خود ساخت و سپس به اتفاق همسرش به لندن آمد تا از مواهب اين سرمايه‌گذاري خوش اقبال بهره‌مند شوند.

دارسي از طريق «هنري درموندولف» با دو ميهمان فرانسوي و يك ميهمان ايراني بر سر ميز شام در منزل خود در لندن آشنا شد. وي پيشنهاد آنان را پذيرفت و سپس در فوريه 1901 «آلفرد ماريوت»(8) منشي خود را به همراه يك زمين‌شناس به نام «بارلز» و كتابچي‌خان به تهران فرستاد تا گزارش‌هاي فني درباره امكان وجود نفت در منطقه‌اي كه دو باستان‌شناس فرانسوي مدعي وجود نفت در آن هستند، تهيه كنند. دارسي سپس از ماريوت خواست تا درباره گرفتن امتياز نفت با مقامات ايراني به مذاكره بپردازد. «آرتور هاردينگز» وزيرمختار جديد بريتانيا در تهران نيز جداگانه در جريان اين ماموريت قرار گرفت. ماريوت در مذاكره با امين‌السلطان صدراعظم مظفرالدين شاه دو نكته اساسي را متوجه شد:

1. روس‌ها نسبت به هرگونه واگذاري امتياز نفت از جانب دولت ايران به انگليس حساسيت دارند و عكس‌العمل نشان مي‌دهند.

2. مقامات قاجار را مي‌توان با پول به تلاش براي حل هر مشكلي راغب كرد. امين‌السلطان در ازاي دريافت 10 هزار ليره رشوه،(9) دست به كار شد. اين دو به اتفاق وزيرمختار جديد بريتانيا متن قرارداد را تنظيم كردند و سپس نسخه‌اي از آن را براي سفارت روسيه فرستادند و نهايتا روس‌ها موافقت خود را با انعقاد قرارداد نفتي ايران و انگليس اعلام كردند. مشروط بر اينكه اين قرارداد شامل 5 استان شمالي ايران كه مجاور مرزهاي جنوبي آنهاست، نگردد.

به اين ترتيب روز هفتم خرداد سال 1280/28مه 1901 امتياز استخراج و بهره‌برداري و سپس لوله‌كشي نفت و قير در سراسر ايران به استثناي 5 استان آذربايجان، گيلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ويليام ناكس دارسي» انگليسي كه سرمايه‌گذار اصلي قرارداد بود، واگذار شد.(10) دارسي متعهد شد طي دو سال شركتي را براي بهره‌برداري از امتياز تاسيس كند و از عوايد حاصله تنها 16 درصد به عنوان حق‌الامتياز به دولت ايران پرداخته، علاوه بر اين 20 هزار ليره نيز نقدا و به اندازه همين مبلغ سهام شركت را به دولت ايران بپردازد. در قرارداد دارسي صاحب‌امتياز در تمام مدت قرارداد از پرداخت ماليات، عوارض و حقوق گمركي براي كليه اراضي، ماشين‌آلات، وسايل و مواد لازمي كه وارد مي‌كرد و جميع محصولات نفتي كه صادر مي‌كرد، معاف بود. دولت ايران اصرار داشت كه يك نماينده براي «تضمين منافع دولت شاهنشاهي» در شركتي كه بايد مجري كار باشد، از طرف شاه ايران حضور داشته باشد. با موافقت دولت ايران «كتابچي‌خان» به عنوان «نماينده دولت علّيه ايران» در شركت دارسي عضو شد. غافل از اينكه وي از كارگزاران و مدافعين حقوق دارسي در شركت بود!(11)

در آغاز كار زمين‌شناسان دارسي به حفاري در نقاط نامناسب از جمله در شمال قصرشيرين پرداختند. گرماي بسيار شديد هوا در مناطق جنوب به ويژه در تابستان، باج‌خواهي‌ها و مزاحمت‌هاي افراد مسلح قبايل محلي، آلودگي آب‌هاي آشاميدني و رواج امراض مختلف سبب كند بودن روند كارها شده بود. با اين حال پس از چندين مورد حفاري و در شرايطي كه هزينه زيادي صرف شده بود، ناگهان در پنجم خرداد 1287/26 مه 1908 از يكي از چاه‌هاي حفر شده در منطقه مسجد سليمان و از عمق 1180 پايي، نفت فوران كرد و ارتفاع فوران تا بالاي دكل‌هاي ايجاد شده رسيد. 10 روز بعد چاه دوم در فاصله‌اي دورتر در همان منطقه به نفت رسيد و اين به آن معنا بود كه ميدان وسيعي از نفت در اعماق زمين كشف شده است.(12) اين كشف زماني به وقوع پيوست كه فرمانده نيروي دريايي بريتانيا موضوع تبديل سوخت نيروي دريايي امپراتوري انگلستان از زغال‌سنگ به نفت را مورد مطالعه قرار داده و به اين نتيجه رسيده بود كه ادامه سيادت دريايي آن دولت رابطه بسيار با داشتن نفت فراوان و ارزان دارد. براي تامين اين منظور تسريع در بهره‌برداري از منابع نفتي جنوب ايران مورد توجه قرار گرفت. به همين منظور در فاصله كمتر از يك سال پس از كشف نفت، «شركت نفت انگليس و ايران» براي استفاده از امتياز دارسي تشكيل شد (25 فروردين 1288/14 آوريل 1909) و «لرد استراتكون» سياستمدار حزب محافظه‌كار انگليس(13) به رياست آن انتخاب شد و اين آغاز تسلط حكومت انگليس بر منابع نفتي ايران بود.

نويسنده انگليسي كتاب «Persian Oil» در صفحه 19 كتاب خود درباره فوران اولين چاه نفت ايران چنين مي‌نويسد:

«روز 26 ماه مه سال 1908 كه عمليات چاه‌كني به عمق 1180 پا رسيده بود، نفت فوران كرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاري بالا زد. به اين ترتيب صنعتي آغاز شد كه طي دو جنگ، نيروي دريايي انگلستان را نجات داد؛ ولي براي ايرانيان زحمتي ايجاد كرد كه از مجموع مزاحمت‌هاي سياسي دولت‌هاي بزرگ بيشتر بود.»(14)

دولت انگلستان به محض دستيابي دارسي به نفت، با تشكيل شركت نفت ايران و انگليس عملا كليه مراحل استخراج و صدور اين ماده حياتي را در كشورمان به دست گرفت. انگليسي‌ها بلافاصله 56 درصد سهام شركت را خريداري و سلطه خود را بر منابع نفتي ايران تحكيم كردند. شركت نفت انگليس و ايران در حقيقت ابزاري براي چنگ‌اندازي بريتانيا بر منابع نفتي ايران و دفتري براي تامين سوخت نيروي دريايي ايران در جنگ جهاني بود. جنگي كه كمتر از 6 سال پس از كشف نفت ايران، در اروپا شعله‌ور شد.

يك مورخ انگليسي به نام «پرونال»(15) در 1914 سال شروع جنگ جهاني اول درباره نفت ايران نوشت:

«مايع سياهي كه راه خود را در فاصله 145 مايلي جزيره آبادان در ظلمت معادن پيدا مي‌كند يك روز ثابت خواهد كرد كه خون براي وجود ما لازم خواهد بود.»(16)

كتاب«Persian Oil»تصوير روشني از ماهيت شركت نفت ايران و انگليس ارائه مي‌كند: «شركت نفت انگليس و ايران تجسم و خلاصه‌اي از دخالت بيگانگان بود. اين موسسه يكي از بزرگ‌ترين منابع ثروت ايران را در اختيار داشت و از آن بهره‌برداري مي‌كرد و در ازاي ميليون‌ها پوند كه از كشور مي‌برد مبلغ ناچيزي به دولت مي‌داد، با چنان استقلالي رفتار مي‌كرد كه دولت ايران مشابه اين رفتار را از هيچ رييس ايل و قبيله‌اي، هر قدر هم مقتدر بود تحمل نمي‌نمود. در طرز رفتار با ايرانيان از عالي و داني چنان نخوتي نشان مي‌داد كه براي نژادي كه بيش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر مي‌كرد و به آينده درخشان خود اعتماد داشت، قابل تحمل نبود.»(17)

پس از اين موفقيت دولت انگليس يك هيات ويژه به رياست «وايكانت داون» به دربار تهران فرستاد و يك مدال براي مظفرالدين شاه و يك مدال نيز براي علي‌اصغر خان امين‌السلطان صدراعظم قبلي وي با خود برد و به آنان تقديم كرد. سرمايه شركت نفت انگليس و ايران در آغاز كار دو ميليون ليره بود. شركت مذكور با برنامه‌اي وسيع به عمليات استخراج نفت در مسجد سليمان و نقاط ديگر خوزستان ادامه داد و نيز به ساختن تصفيه‌خانه آبادان و احداث خط لوله اقدام كرد. صدور نفت خام از سال 1911 آغاز شد و ميزان آن در سال 1914 به 350000 تن رسيد. در اين سال كه مصادف با آغاز جنگ جهانگير اول بود 51 درصد سهام شركت نفت ايران و انگليس به فرمانده نيروي دريايي بريتانيا واگذار شد و دولت بريتانيا موافقت كرد كه مبلغ 2000000 ليره براي توسعه شركت اختصاص دهد. در سال 1919 ميزان محصول نفت ايران به 1.000.000 تن و در سال 1928 به 5.000.000 تن رسيد. در سال 1932 قرارداد جديدي بين دولت ايران و شركت نفت انگليس و ايران به امضا رسيد. محصول نفت جنوب ايران در سال 1946 بالغ بر 20.000.000 تن و در سال 1951 ـ كه صنعت نفت در ايران ملي گرديد ـ محصول آن از منابع نفتي جنوب حدود 32.000.000 تن بود كه 24.000.000 تن آن در پالايشگاه آبادان به محصولات نفتي تبديل مي‌شد.

در سال اخير نفت ايران ملي شد و شركت نفت انگليس و ايران منحل گرديد و شركت ملي نفت ايران جايگزين آن شد.

ويليام دارسي نيز ظاهرا سرخورده از چنگ‌اندازي دولت بر منابع نفتي ايران، احساس كرد از دور بازي كنار نهاده شده است. او در 1917 با تلخكامي درگذشت و هرگز از منطقه امتياز نفتي خود در ايران كه الگوي صنعت جهاني نفت را دگرگون كرد، ديدار نکرد. 

پي‌نويس‌ها:

1. خبرگزاري انگليسي رويترز در اكتبر 1851 در لندن تاسيس شد.

2. اين امتياز در زمان كابينه ميرزا حسين خان سپهسالار منعقد شد.

3. Royal Dutch Shell.

4. Jacques de Morgan.

5. Edward Cotte.

6. نفت، سياست و كودتا در خاورميانه، لئوناردو ماسلي، مترجم: محمود رفيعي مهرآبادي، انتشارات رسام، ص 56.

7. دارسي كه متولد 1849 در انگلستان بود، در 17 سالگي به اتفاق پدرش به استراليا مهاجرت كرد.

8. Alfred Marriot.

9. پرداخت رشوه پس از آن صورت گرفت كه ماريوت موضوع حساسيت روس‌ها را به نقل از امين‌‌السلطان به لندن مخابره كرد و مقامات انگليسي خواستار حل اين مشكل توسط دولت ايران در ازاي پرداخت رشوه شدند. نفت، سياست و كودتا، همان، ص 59.

10. در ماده اول از فصل اول قرارداد چنين آمده است «دولت اعليحضرت شاهنشاهي ايران به موجب اين امتيازنامه، اجازه مخصوصه به جهت تفتيش و تفحص و پيدا كردن و استخراج و بسط دادن و حاضر كردن براي تجارت و نقل و فروش محصولات ذيل كه عبارت از گاز طبيعي و نفت و قير و موم طبيعي مي‌باشد، در تمام وسعت ممالك ايران، در مدت شصت سال از تاريخ امروز اعطا مي‌نمايد» نفت، سياست و كودتا، همان، ص 61.

11. نفت، سياست و كودتا، همان، ص 62.

12. تاريخ اقتصادي ايران در دوره قاجار، چارلز عيسوي، مترجم: يعقوب آژند، نشر گستره، ص 497.

13. وي باني احداث راه‌آهن سراسري كاناداست، نفت، سياست، كودتا، همان، ص 73.

14. نفت، از آغاز تا به امروز، انتشارات وزارت نفت، بهمن 1361، ص 19.

15. L. Pronol.

16. سايت موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، مقاله «سرگذشت نفت ايران از فوران اولين چاه تا پيروزي انقلاب اسلامي».

17. نفت، از آغاز تا به امروز، همان.

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ |
علی موقر

جان لاک در سال 1632 در رینگتن نزدیکی بریستول انگلستان در یک خانواده‌ پیوریتن به دنیا آمد. پیوریتن‌ها یکی از فرقه‌های پروتستان‌ و دنباله همان بلوایی بودند که لوتر به راه انداخته بود. این اندیشه در پی اصلاحات دینی الیزابت‌یکم به وجود آمده بود و دو بعد سیاسی و دینی را در بر می‌گرفت. که قاعدتا بعد سیاسی‌اش به چیز خاصی نینجامید، اما بعد دینی‌اش فراگیر شد. با کوچ گسترده پیروان این مکتب به سرزمین‌های جدید، پای این گرایش به آمریکا هم باز شد. 


 


برگردیم به سراغ لاک کوچکمان. لاک بزرگ، یعنی پدربزرگ لاک کوچک، یک تولیدکننده پوشاک بود که توانسته بود برای خودش سرمایه‌ای درست و حسابی به هم بزند. لاک متوسط، یعنی پدر لاک کوچک، یک وکیل دادگستری بود که جزو خواص جامعه‌ و عضو مجلس عوام بریتانیا بود. جان لاک مانند همه اینجور بچه‌ها دوران ابتدایی را در خانه درس خواند سپس به مدرسه وست مینستر و بعد هم به کالج کرایست چرچ رفت. و در آنجاها نخست به تحصیل ادبیات و بعد پزشکی پرداخت و به این ترتیب یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان تاریخ شد. 

یکی از عمل‌های جراحی موفقیت‌آمیزی که لاک انجام داد باعث شد تا او پزشک مخصوص شخصی به اسم آنتونی اشلی کوپر شود که همین شخص بعدها به مقام ارل اول شفتسبری رسید که گویا مقام مهمی بوده است و بعدترها ريیس خزانه‌داری شد که این یکی را هر آدم عاقلی می‌داند که مقام واقعا مهمی است. در این مسیر جایگاه جان لاک از مقام پزشک مخصوص به منشی خزانه‌داری ارتقا پیدا کرد. و به این ترتیب یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان اقتصادی تاریخ هم شد.

مخالفت‌های این آقای آنتونی با چارلز اول و جیمز دوم به شاهزاده سوم نرسید و خانواده سلطنتی او را از مناصبش برکنار کرد و می‌خواست درس خوبی به او بدهد که وی به هلند فرار نمود. به دنبال او جان هم در سال 1683 به هلند فرار کرد. من از کجا بدانم چرا؟! آدم‌های خاص تاریخ در مقاطع حساس تاریخی تصمیمات تاریخی می‌گیرند که به عقل من و شما نمی‌رسد. در آن سال‌ها در هلند شرایطی برقرار بود که مفاهیمی از قبیل آزادی، همزیستی، حقوق شهروندی و این قسم چیزهای به درد نخور رواج داشت و بسیاری از اصلاح‌طلبان و معترضان که در اروپا با کمبود اینجور چیزها مواجه بودند به هلند می‌رفتند. البته بعضی‌های دیگر معتقدند که دربار جان لاک را هم جزو توطئه‌کنندگان می‌دانسته و قرار بوده به او هم درس خوبی بدهند. 

اقامت لاک در هلند فرصتی برای او به وجود آورد تا اندیشه‌های خود را جمع و جور کند، اندیشه‌هایی که بعدها جایگاهی تاریخی پیدا کردند. پس از انقلاب 1688 و روی کار آمدن طرفداران محدودیت سلطنت، جان لاک به انگلستان برگشت تا چیزهایی که در هلند یاد گرفته بود را به انگلیسی‌ها هم یاد بدهد. بنابراین سه اثر تاریخی مهم خود یعنی نامه‌ای در باب تساهل، دو رساله در باب حکومت و جستاری درباره فهم بشر را منتشر کرد. در همان اول کار دیدگاه‌های لاک در بیانیه حقوقی پارلمان بازتاب ییدا کرد و البته به همین جا ختم نشد. او در پانزده سال آخر عمرش به عنوان یک متفکر باعث شد تا حیات فکری انگلستان از اندیشه‌های او تاثیر بپذیرد. جان لاک که جنبه تاثیرپذیری نداشت توقع‌اش زیاد شد و کار را به آنجا رساند تا حیات فکری سراسر اروپا و آمریکا هم از او تاثیر بپذیرد. 

نظریات لاک در زمینه حکومت با رضایت رعایا، حقوق طبیعی انسان‌ها، مالکیت شخصی و آزادی بر اندیشه‌های سیاسی حوزه لیبرال دموکراسی هم تاثیرگذار بوده است. بعضی‌ها او را پدر معنوی حقوق بشر می‌دانند. عجالتا در این مکتوب به پدر واقعی حقوق بشر نمی‌پردازیم. اندیشمندان همچنین معتقدند که اندیشه‌های لاک در رواج سرمایه‌داری و بسط اقتصاد بازار نیز موثر بوده است و باز اندیشه‌های لاک بوده است که شالوده مفاهیم به کار رفته در قانون و حکومت آمریکا را ترسیم کرده است و اینچنین باعث شده است تا امروز آمریکا در منجلاب تباهی غوطه‌ور بشود و نود و نه درصد مردمانش در فقر و فلاکت و بدبختی دست و پا بزنند. 

لاک پنج سهم عمده در اقتصاد دارد که سه تای آن تقریبا فلسفی و دو تای دیگرش کاملا اقتصادی است. اولین و مهم‌ترینش تبیین مالکیت خصوصی است. اعتقاد رایج در آن زمان این بود که خداوند زمین را به طور مشترک به همه انسان‌ها بخشیده است و خوبیت ندارد که بعضی آدم‌ها بیشتر از بعضی‌های دیگر داشته باشند. لاک خیلی تلاش کرد که بفهماند وقتی یک آدمی از زیر یک درختی بلوط جمع می‌کند آن بلوط‌ها مال خودش می‌شود و هر کس بیشتر زحمت بکشد بلوط بیشتری به دست می‌آورد. باید اعتراف کنم که من خودم به دلایل شخصیتی با این نظریه کار بیشتر مالکیت بیشتر مشکل دارم. 

دومین بخش عقاید لاک به جایگاه دولت در جامعه اقتصادی مربوط است. لاک معتقد بود که دولت شرکتی است که سهامداران آن انسان‌های دارای مالکیت خصوصی هستند و حکمرانان موظفند منافع شهروندان را تامین کنند در غیر این صورت، سهامداران باید بتوانند آنها را عزل کنند و کس دیگری را به کار بگمارند. من شخصا اگر به جای دولتی‌ها بودم به هیچ عنوان زیر بار این نظریه نمی‌رفتم.

بحث سوم او شامل روش‌شناسی علم اقتصاد می‌شود که چیز خیلی پیچیده‌ای است که خود جان لاک معتقد بود خیلی هم ساده است. و آن اینکه اقتصاد هم مثل فیزیک و شیمی از قوانینی ساده و عقلانی پیروی می‌کند. او می‌گفت اگر مردم را به حال خودشان بگذاریم به دنبال نفع شخصی خود می‌روند و تصمیمات عقلانی می‌گیرند و همه چیز عقلانی پیش می‌رود. سنتی‌های آن زمان اما با این نظر مخالف بودند. به هرحال باید انصاف بدهیم که لاک در این عقیده خود بُعد شاعرانه و نوع‌دوستی و ایثار و بنی‌آدم اعضای یکدیگرند را لحاظ نکرده بود. 

با توجه به همین نگاه، جان لاک در مورد نرخ بهره معتقد بود که دولت نباید چیزی را به بازار تحمیل کند و بهتر است نرخ‌هاي بهره به صورت طبيعي و بدون دخالت دولت تعيين شوند. آخرین دیدگاه او مربوط به نظریه مقداری پول می‌شود که به نوبه خود نظریه خسته‌کننده دیگری است. با این همه وی موفق شد آن را هم به مخالفانش تحمیل کند و مانع کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم بشود. نهایتا جان لاک در سن هفتاد و دوسالگی در سال 1704 در حالی که بانو مَسِم برایش مزامیر داوود می‌خواند درگذشت. 

نوشته شده توسط سپهر برادران در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ |
نوشته: ریچارد برانسون

ترجمه: مهدی سریرچی
منبع: Entrepreneur
فارغ از صنعتی که در آن مشغول به کار هستید،اگر خدمات ارائه می‌کنید، باید هدف نهایی شما خشنود کردن مشتریان باشد.

در «ویرجین» کشف کردیم که کارمندان خط مقدم ما با خوش‌برخوردی، صبر و تحمل، کاردانی و فداکاری برای شنیدن سخنان مشتریان نقش مهمی بازی می‌کنند. اما برای اینکه آنها بتوانند کارشان را خوب انجام دهند لازم است که با طراحی خوب، صحنه را برای ارائه تجربه‌ای دلپذیر آماده کنید و فضایی را ایجاد کنید که کارمندان و مشتریان تان از بودن در آنجا لذت ببرند.

وقتی محل ارائه خدمات شما خوب طراحی شده باشد به همه می‌گوید که شما به جزئیات توجه می‌کنید 


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |
هدایت مهرعلی تبار فیروزجاه*

از ضروریات نظریه‌پردازی در هر موضوعی و از جمله در رابطه با اقتصاد توجه به پیش فرض‌ها و بنیان‌های فلسفی آن موضوع است. عقلانیت به عنوان پیش فرضی اساسی در بررسی رفتار عاملان اقتصادی در اقتصاد متعارف در نظر گرفته می‌شود.

 


این عقلانیت یا علم انتخاب عقلایی (هاجسون 1998) که از مبانی انسان شناسی غربی پس از دوره رنسانس شکل گرفت دارای تعابیر مختلفی است. در اقتصاد کلاسیک از عقلانیت به عنوان ابزاری برای حداکثر کردن مطلوبیت و سود استفاده می‌شود که از اندیشه‌های فلسفی دانشمندانی مانند بنتام سرچشمه گرفته است. این عقلانیت ابزاری که به عنوان راه‌حلی برای تحلیل رفتار سرمایه داران غربی شکل گرفته بود، دارای محدودیت‌هایی بود و جامعیت خود را از دست داد. در مقابل نهادگرایان با تاکید بر اینکه عقل انسان کامل نیست، با بررسی روانشناسی رفتار انسانی و تمرکز بر ساختار ذهنی به عنوان نهاد ذهن به ارائه نظراتی کامل‌تر و جامع‌تر در رابطه با رفتار عقلایی انسان پرداختند.

بنابراين در این مقاله بعد از مقدمه، ابتدا به توصیف مفهوم عقلانیت در اندیشه‌های متعارف کلاسیک و نئوکلاسیک می‌پردازیم و سپس ضمن بیان انتقادها به این پارادایم‌ها که عقلانیت انسانی را به حداکثر کردن لذت و فردگرایی محدود کردند، به بیان دیدگاه‌های نهاد گرایان در مورد طبیعت انسانی و ساختار ذهنی و نحوه کارکرد عقل در این چارچوب و همچنین مفهوم عقلانیت می‌پردازیم. 

از توصیه‌های گری گوری منکیو (استاد اقتصاد): مقداري روانشناسي ياد بگيريد؛ اقتصادداناني مثل من اغلب وانمود مي‌کنند که مردم عقلايي رفتار مي‌کنند. يعني فرض مي‌شود مردم با دقت رياضي، بهترين کاري را که مي‌توانند براي رسيدن به اهداف خود انجام مي‌دهند. يک مقدار روانشناسي مفيد است تا پادزهري به افراط گري اقتصاد کلاسيک باشد. چنين درسي، نواقص عقلانيت انسان‌هایی مثل خود من را آشکار مي‌سازد. نمی‌دانم که با این کار اقتصاددان بهتری شده‌ام یا نه، اما مطمئن هستم که مرا اقتصادداني متواضع‌تر ساخته و گمان دارم انسان بهتري شده‌ام. (بخشی از مصاحبه آقای منکیو با روزنامه نیویورک تایمز) 


مقدمه

برای کسانی که در حوزه علوم اجتماعی به طور کل و در حوزه علم اقتصاد به طور خاص به تحقیق، پژوهش و نظریه پردازی مشغولند، تعیین پیش فرض‌های مربوط به این نظریه‌ها ضروری به نظر می‌رسد. این پیش فرض‌ها و بنیان‌های فلسفی می‌توانند از مبانی معرفتی و اعتقادی استنتاج شده باشند. در علم اقتصاد عقلانیت به عنوان پیش فرضی اساسی برای تفسیر رفتار عاملان اقتصادی در نظر گرفته شده و در تکامل ادبیات اقتصادی سهم زیادی داشته است. همچنین یکی از وظایف اصلی نظریه‌های اقتصادی توضیح و تفسیر رفتار اقتصادی افراد و بنگاه‌ها و نتایج آن (در سطح خرد) است، که یکی از مشخصه‌های بنیادی و پذیرفته شده جهانی آن رفتار عقلایی انسان اقتصادی است. قبل از اشاره به مفهوم عقلانیت اقتصادی لازم است تا اشاره‌ای به مفهوم عقل داشته باشیم. عقل محض عبارت است از معلوماتی که از راه حواس حاصل نمی‌گردد، بلکه از هر حس و تجربه‌ای مستقل است و مربوط به طبیعت، فطرت و ساختمان ذهن انسان است (ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ص240). بنابراین می‌توان بین عقل، حس و تجربه تمییز قائل شد. همچنین عقل به این مفهوم یا خرد با عقلانیت کمی فاصله دارد، بنابراين می‌توان عقلانیت را «فعالیت عملی در جهت خرد» تعریف کرد (هیندس1977،‌هاجسون 1988). در تعریف مفهوم عقلانیت، اختلاف نظرهای زیادی بین اقتصاددانان با خودشان و دیگر صاحب نظران حوزه‌های علوم اجتماعی وجود دارد. رفتار عقلایی در اقتصاد نئوکلاسیک به همراه فردگرایی در یک مفهوم ساده به معنی تلاش برای حداکثر کردن (در قالب مطلوبیت برای مصرف کننده و سود برای تولید کننده) منافع مادی فردی است. این تعریف از عقلانیت- عقلانیت ابزاری- تا حدی مشکل تحلیل رفتار عاملان اقتصادی را حل کرده است. اما با توجه به اینکه این تعریف جدا از ارزش‌ها و باورها برای همه جوامع یک نتیجه به دست می‌دهند و اینکه انگیزه رفتار اقتصادی انسان‌ها را فقط در نفع شخصی قرار می‌دهد، کمی دور از واقعیت به نظر می‌رسد. در مقابل اقتصاددانان نهادگرا با تاکید بر اینکه نهادها موضوع مطالعه اصلی نظریات اقتصادی هستند (همیلتون، 1919) و اینکه اقتصاد به مطالعه رفتار اقتصادی انسان می‌پردازد، بر ماهیت چند بعدی انسان تاکید می‌کنند و به تبیین عقلانیت در رفتار انسانی می‌پردازند.

با این مقدمه، آنچه که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت، این است که مفهوم عقلانیت در رفتارهای اقتصادی در اندیشه‌های اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک چیست؟ چه ایراداتی به آن وارد است؟ نهادگرایان چه تعریفی برای تکامل این مفهوم ارائه داده‌اند؟


تاریخچه و مبنای عقلانیت در اقتصاد متعارف

علم اقتصاد زاده قرن 17 است و ویژگی‌های آن معلول این قرن است. در این دوره یکی از دیدگاه‌های فلسفی نگاه به انسان، دکارت بود. انسان ترسیم شده از سوی دکارت، انسانی عقلایی، همه چیزدان و حسابگر بود. وقتی این فلسفه با فلسفه لذت و درد بنتام ترکیب شد، انسان عقلایی و حسابگر را که به دنبال حداکثر کردن لذت و حداقل کردن درد بود، پدید آورد. به عقیده بنتام (1789)، «فطرت در انسان تحت تدبیر دو فرمانروای حاکم، درد و لذت است». فقط این دو هستند که نشان می‌دهند چه چیزی باید انجام دهیم و تعیین می‌کنند که چه چیزی انجام خواهیم داد. (بلام و ایزلی،2007). آیین دکارتی از فرانسه به وسیله آثار لاک و هیوم در انگلستان گسترش یافت و توسط این دو وارد اقتصاد شد و ماهیت آن را تا عصر حاضر تعیین کرد. این مبنا پایه رفتارهای اقتصادی انسان تلقی شد. در این مسیر فیزیوکرات‌ها مبنای طبیعی بودن را وارد اقتصاد کردند و مبنای فکری آدام اسمیت از ترکیب همه اینها شکل گرفت. به این سان علم اقتصاد بنیان نهاده شد. جان استوارت میل این مبنا را در «من عقلایی» خلاصه کرد و شکل اولیه عقلانیت اقتصادی ساخته شد(مینی 1375، ص83). بنابراین اصل عقلانیت قبل از مطلوبیت‌گرایی در علم اقتصاد مطرح شد که اغلب با هم ترکیب می‌شوند. شکل حداکثرسازی مطلوبیت عقلانیت از مطلوبیت گرایی بنتام و جان استوارت میل ظاهر شد. 

در نهایت، مفهوم عقلانیت به شکل امروزی، توسط مکتب نهایی گراها و بعدها توسط نئوکلاسیک‌ها در دهه 1930 تکامل یافت و ارائه شد (بلاگ، 1380، ص307). در شکل گیری اولیه مفهوم عقلانیت- به ویژه عقلانیت ابزاری در اقتصاد- دیدگاه‌های اندیشمندان مختلف قرن‌های 16 تا 18 – به ویژه پیروان پروتستان- تاثیر بسزایی داشته است. اصلی‌ترین دیدگاه‌های موثر بر شکل گیری این مفهوم عبارت بودند از: عقل‌گرایی، فردگرایی، لذت جویی، انسان‌گرایی، طبیعت‌گرایی، مطلوبیت‌گرایی و آزادی همراه با روح کلی مادی‌گری. از این پس، این مفاهیم در ذهن نظریه‌پردازان اقتصادی، در هیات انسانی تجسم شد که بعدها انسان اقتصادی یا انسان عقلایی نامیده شد. چارچوب عقلانیت در اقتصاد کلاسیک خیلی روشن نبود، اما برای اولین بار ناسوسینیور چهار اصل اساسی را به عنوان پایه‌های اقتصاد مطرح کرد که اصل اول آن کسب حداکثر ثروت و مطلوبیت با صرف کمترین امکانات بود (شومپیتر،1377، 79-369؛ ژیست، 1370، 60-559). به مرور این مفهوم به پی جویی نفع شخصی تکامل یافت و محور عقلانیت ابزاری شد. نفع شخصی به عنوان محرک اصلی در فعالیت‌های اقتصادی معرفی شد و عقلانیت، پی جویی این نفع تلقی شد. فرآیند مذکور به گونه‌ای شکل گرفت که آن را به عنوان یک قانون تلقی کردند و گاهی نیز به آن تقدس می‌بخشیدند. بر این اساس، در پارادایم‌های اقتصادی متعارف، فلسفه عقلانیت با مفهوم پی جویی منافع شخصی گره خورده است، که در اقتصاد مورد توجه قرار گرفته اما در دیگر علوم اجتماعی با انتقاداتی شدید مواجه شده است. از جمله اینکه همه رفتار‌ها به سود و زیان ختم نمی‌شود، بسیاری از رفتارهای انسان نفع دیگران را در بر دارد یا اینکه با وجود پیچیدگی زیاد در اقتصاد، انسان در نحوه محاسبه و شناسایی بهینه بنگاه (حداکثر منافع شخصی) ناتوان است و دیگر موارد. بنابراين بنا به اهمیت مفهوم نفع شخصی در بحث عقلانیت، جا دارد اشاره‌ای به این مفهوم داشته باشیم:


عقلانیت و نفع شخصی

دستاورد اساسی آدام اسمیت (پدر علم اقتصاد) این بود که تحلیل‌های سیستماتیک از رفتار بنگاه‌های شخصی را به عنوان موضوع مرکزی علم اقتصاد، با پیگیری نفع شخصی تحت شرایط رقابتی پیش برد (وارینت، 1995ص3). این از انسان دوستی قصاب،...، یا نانوا نیست...م، بلکه از توجه شان به منافع شخصی است (اسمیت، 1976، ص26،27). بنابراین، این فرض، که رفتار بنگاه‌های شخصی را در بر می‌گیرد، به عنوان ماهیت مسیر و ویژگی بنیادی مباحث اقتصادی شده است. یک قرن قبل، اجورث(1881) با دقت زیاد و صریحا به این نکته اشاره کرده بود که اولین اصل اقتصادی این است که هر بنگاهی فقط به وسیله نفع شخصی برانگیخته می‌شود (ص16). انگیزه نهایی برای هر عمل باید در خواسته‌های بنگاه پیدا شود یعنی اینکه بنگاه فقط به واسطه نفع شخصی کار می‌کند. اجورث از واژه لذت استفاده کرد که عموما به صورت احساس قابل ترجیح تعریف می‌شود(ص56) و در مباحث اقتصادی امروزی به صورت ماهیت ترجیحات تعریف می‌شود. همچنین بیان می‌کند که این فرض نقطه شروع علم اقتصاد است. به عبارت دیگر وضعیت بنگاه‌های شخصی که صریحا با نفع شخصی برانگیخته می‌شوند، یک حالت معین در رابطه با انسان اقتصادی (عقلایی) است. انسان اقتصادی یک بنگاه یا واحد اقتصادی با ترجیحات معین است که نفع شخصی خود را تعقیب می‌کند و به دنبال فرصت‌هایی برای خود می‌گردد تا به بهترین نحو انجام دهد.

در مقابل استیگلر(1961) با ذکر مثالی در رابطه با نظریه جست‌وجو به صورت زیر بهینه یابی نفع شخصی را به چالش می‌کشاند: مصرف کننده می‌خواهد یک واحد از یک کالای معینی را بخرد، مسلما او ترجیح می‌دهد که در پایین‌ترین قیمت موجود در بازار باشد، متاسفانه او همه قواعد قیمت‌ها را با اطمینان درک نمی‌کند و هزینه‌هایی (پولی، زمانی و عدم مطلوبیت) در رابطه با فعالیتی که درک فرصت‌های معاملاتی او را افزایش می‌دهد-یعنی جست‌وجوی قیمت‌های کمتر- وجود دارد. همچنین رفتار اقتصادی دلالت دارد که مصرف کننده در حال جست‌وجو است و تا مادامی که مزیت‌هایی را در آن برای خود نبیند، دید خودش را نسبت به این فرصت‌ها تغییر می‌دهد. در نتیجه بنگاه‌ها ضرورتا در پایین‌ترین قیمت موجود در بازار خرید نمی‌کنند، اما در کمترین قیمتی که آنها در مجموعه فرصتشان درک می‌کنند، خرید می‌کنند، در حالی که ممکن است بهترین فرصت‌ها در اطراف و گوشه‌ها موجود باشد. از آنجا که استیگلر(1961) تماما روی مساله استراتژی جست‌وجوی بهینه واقعی تمرکز دارد، این باید به مفروضاتی که با تعیین تنظیمات نهادی و محیط بنگاه ساخته می‌شوند، بستگی داشته باشد. نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که استراتژی‌های بهینه فقط اهمیت نسبی دارند و همچنین گفتار ارائه شده از سوی استیگلر در اقتصاد صریحا به فرصت‌های مصرف‌کنندگان و درک‌شان از این فرصت‌ها و به این حقیقت که این ادراک خودشان به رفتار اقتصادی (عقلایی) بستگی دارند، توجه دارد. فرصت‌ها به این صورت معین می‌شوند که همه هزینه‌ها و فایده‌های مشاهده شده، به خصوص اطلاعات، تصمیم‌سازی و هزینه‌های معاملات محاسبه شوند (دی، 1964). این محدودیت ادراک، باور یا انتظارات نامیده می‌شود. یعنی اینکه فرصت‌ها در قالب باور بروز می‌کنند. از طرف دیگر، در حالی که انسان اقتصادی یک عامل با ترجیحات معین است، ممکن است بعضی استدلال کنند که ترجیحات معین نیست و محدود به تغییرات متناوب می‌شود. همچنین لانکستر (1966) با بیان اینکه ترجیحات برای کالای نهایی نیست، بلکه برای مشخصه‌ها است، رویکرد اقتصادی را از این جنبه، کاملا بسط یافتنی می‌کند. مهم‌تر مشاهداتی هستند که امکان تغییر ترجیحات در آن مساله‌ای است که نه فقط از حیطه علم اقتصاد فراتر می‌رود، بلکه با آن ناسازگار می‌شود. در نتیجه اگر ترجیحات متغیر باشد، دیگر نفع شخصی تعریف شده نیست. (واریانت، 1995، ص7). بنابراین با مشخص شدن مفهوم نفع شخصی و محدودیت‌های آن، مفهوم عقلانیت را در اقتصاد سیاسی کلاسیک پی‌می‌گیریم.


مفهوم عقلانیت در اقتصاد کلاسیک

اکثر اقتصاددانان کلاسیک مانند آدام اسمیت، سی، ریکاردو و میل و... از روشنفکری لیبرال-سکولار و از شاخه اقتصادی اولیه‌شان که برآمده از فیزیوکرات‌های فرانسه هستند، تاثیر می‌پذیرند که عقلانیت در آن بر اساس نقش خرد انسانی بنا نهاده شده است. بنابراین عقلانیت شامل رفتار منطقی است یا یک فرآیند خردبنیان یا منطقی است و عاملان اقتصادی عقلایی، در درجه نخست منطقی هستند. آدام اسمیت آنها را انسان‌های خردمند می‌نامد. کسانی که بر کاربرد عقل و خرد تاکید دارند. به علاوه به تبعیت از اسمیت، سی خاطر نشان کرد که پیروی از فرمان منطق همیشگی در حالتی (فرضی) از روشنفکری، عقلانیت اقتصادی و همه عقلانیت انسانی را تعریف می‌کند و تشکیل می‌دهد. تعدادی دیگر مانند سینیور به طور ضمنی مفهوم عقلانیت کامل (و رقابت کامل) بر حسب اینکه فرآیند منطق عینی کامل نامیده می‌شود، تعریف و پیشنهاد کرد که به صورت غیرمستقیم گزینه‌های جایگزین مانند مفهوم عقلانیت محدود یا ناقص(و بازار ناقص) را تحریک می‌کند(سایمون 1982). عموما اغلب اقتصاددانان کلاسیک از اصطلاحات زیر برای تعریف و توصیف فعالیت و رفتار عقلایی استفاده می‌کنند: تلاش‌های عقلی، صدای دلیل و حقیقت، توانایی استدلال(مالتوس)، شخص یا انسان مستدل، حالت سختی از استدلال(سینیور و کیرنس ) یا منطق (میل).

از حیث دیگر، (همان طور که رابین و دیگران تاکید کردند) اسمیت مبنا و نسخه‌ای از مفاهیم عقلانیت را در اقتصاد سیاسی کلاسیک ارائه کرد. برای نمونه اسمیت پیشنهاد کرد که انسان منطقی یا انسان خردمند در همه عصرها جدا از هرگونه ترکیبی از پوچی، حیله و تعصب در جوامع به نظر می‌رسد که برقرار باشد یعنی همان چیزی که به عنوان مذهب عقلایی محض نامیده می‌شود. به علاوه اسمیت فرض می‌کند و انتظار دارد که عاملان عقلایی یا خردمند، هنگام ضرورت و جهت اطمینان، صلاح عمومی را بر نفع شخصیشان ترجیح دهند. همچنین اسمیت یک گام فراتر می‌رود و اظهار می‌کند که شخص عقلایی (خردمند) و اخلاقی (باتقوا) در عبارت مشهورش در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» با نوع دوستی توصیف می‌شود، به جای اینکه (معمولا فرض می‌شود) با خودپرستی توصیف شود، که «هر قدر فرد خودخواه فرض شود، ظاهرا قواعدی در ماهیتش وجود دارد که در بخت و اقبال دیگران به او نفع می‌رساند و شادی‌هایشان که برای او ضروری است را ارائه می‌دهد». به عبارت دیگر آدام اسمیت مفهوم بنیادین نوع‌دوستی اصیل را به عنوان در فکر خوشبختی دیگران بودن به جای مفهوم انتخاب عقلایی به عنوان تغییرپذیری خودپرستی پذیرفت (روس- آکرمن، 1996)، یا ترکیبی از هر دو با درجات متفاوت را پیشنهاد کرد. در مجموع کاربرد عمومی تعریف منطقی از عقلانیت اشاره دارد که در اقتصاد کلاسیکی، حداقل از دیدگاه اسمیت، عاملان اقتصادی خلاقان منطقی هستند که نوع دوستان خردمند را شامل می‌شود (روز- آکرمن، 1996)، و اغلب به وسیله عدالت یا آنچه که عدالت یا آنچه که اسمیت احساس یا عواطف قلبی می‌نامد، به جای خودپرستان عقلایی تحریک می‌شوند (استارم، 2000)، همان طور که در اقتصاد نئوکلاسیک و نظریه انتخاب عقلایی دیده شده است (الستر، 1998).

مانند اسمیت و دیگر اقتصاددانان کلاسیک و فیلسوفان روشنفکر هم عصر او، نخستین مطلوبیت‌گرا، بنتام (1970) عقلانیت را با آنچه که او کاربرد منطق می‌خواند، تعریف می‌کند. بنتام و مطلوبیت گرایان، نقش منطق و عمل منطقی را بر حسب اصل مطلوبیت تصریح می‌کنند. اصل بنتام از مطلوبیت به عنوان مبنای سیستم مطلوبیت گرایی یا آنچه که او اساس سعادت می‌نامد، بیان و کاربرد به خصوصی از کاربردهای منطق و قانون است. در این حالت آنچه را که بنتام میان خودنگری یا شادکامی شخصی و خودنگری یا شادکامی اجتماعی تمایز قائل می‌شود، نشان دهنده عقلانیت یا مطلوبیت فردی و اجتماعی است که هر دو بر اساس منطق و عمل منطقی هستند.


مفهوم عقلانیت در اقتصاد نئوکلاسیک 

در تقابل با اقتصاد سیاسی کلاسیک، اقتصاد نئوکلاسیک اولیه یا مشخصا نهایی‌گرایان با یک مفهوم تقلیل گرایانه و پساروشنفکری از عقلانیت سروکار دارند. همان طور که می‌دانیم این مفهوم از عقلانیت به عنوان حداکثرسازی مطلوبیت (و حداقل‌سازی ضدمطلوبیت) است. مفاهیم یا مدل‌های حداکثرسازی مطلوبیت عقلایی (رازین، 2002) به نوعی از فرمول بندی ریاضی مطلوبیت یا آنچه که شومپیتر عقل‌گرایی مبتنی بر لذت جویی بنتام (محاسبه لذت و درد) می‌نامد، اشاره دارد. آنچه که در خصوص عقلانیت در اقتصاد نئوکلاسیک نسبت به مسیر اصلی اقتصاد سیاسی کلاسیک، جدید است، اول، احیای تقلیل دهندگی(یعنی عقلانیت به عنوان ابزاری برای حداکثر‌سازی مطلوبیت و سود) - به استثنای لذت گرایی بنتام- است و دوم، شکل قراردادی ریاضیاتی از این تقلیل. 

جونز ( 1866) اظهار می‌کند که یک نظریه صحیح اقتصاد، که مفهوم عقلانیت اقتصادی را شامل می‌شود باید مبتنی بر حالت ارتجاعی زیادی از فعالیت بشری باشد (احساس لذت و درد). در پیروی از بنتام و جونز، اجورث(1967) از انباشت لذت که نهایت فعالیت عقلایی است حمایت می‌کند که می‌تواند با نفع شخصی یا خیراندیشی همراه باشد. در مجموع می‌توان مولفه‌های محوری پایه نئوکلاسیکی که اصل عقلانیت بر اساس آن تبیین می‌شود را به صورت زیر بیان کرد:

1) خودنگری یا نفع شخصی: همان طور که در بخش دوم درباره این مفهوم توضیح داده شد، به این معنا است که هر کسی برای انجام هر کاری اهداف خود را مد نظر قرار می‌دهد. یکی از انتقادهایی که به آن وارد است، اختلاط آن با مفهوم خودخواهی است. خودنگری طبق نظر بعضی از اقتصاددانان، معادل هدف‌دار بودن رفتار انسانی است و حتی فعالیت‌های ایثارگرانه و خیرخواهانه را نیز در بر می‌گیرد، در حالی که خودخواهی چنین نیست. این مفهوم هسته اصلی نظریه اقتصاد بازار را شکل می‌دهد، مبنی بر اینکه در یک اقتصاد رقابتی اگر هر یک از عاملان اهداف خود را دنبال کنند، پیامدهای ناخواسته اقتصادی در کل جامعه نیز حداکثر خواهد شد.

2) اطلاعات کامل: در این حالت فرض بر این است که عوامل اقتصادی از شرایط بازار و سیستم قیمت‌ها و همچنین ساختار خاصی که توسط تحلیلگر برای موقعیت آنان ترسیم شده است اطلاعات کامل دارند. به عبارت دیگر، این فرض که ممکن است عاملان اقتصادی اصلا موقعیت مساله را درک نکنند، یا از آن غافل باشند، یا نسبت به آن نامطمئن، کمتر مورد توجه بوده است.

3) تامل آگاهانه: عوامل با توجه به موقعیت و مساله‌ای که با آن مواجهند، سعی در حل آن و انتخاب بهترین گزینه دارند.

4) عامل نماینده: این فرض از اینجا است که ما در فرآیند مدل‌سازی مجبور به انتزاع عوامل نوعی هستیم که تنها ابعادی از عامل واقعی را خواهند داشت. در این صورت کنشگر به صورت یک موجود نوعی مدل می‌شود. روشن است که نوعی‌سازی با مدل‌سازی متفاوت است، اما در سنت نئوکلاسیک، نوعی‌سازی به تدریج تبدیل به این فرض شد که عوامل همگی یکسان فرض و تفاوت میان آنها نادیده گرفته می‌شود.

در حقیقت در نظریه‌های اقتصاد متعارف، با این دید به بنگاه‌ها نگریسته می‌شود که آنها بر اساس مجموعه‌ای از قواعد تصمیم عمل می‌کنند و این قواعد به عنوان تابعی از شرایط بیرونی (بازار) و درونی ( وضعیت مالی) معین می‌کنند که آنها چه چیزی را انجام دهند. در پاسخ به این پرسش که چرا قواعد چنین هستند؟، پاسخ روشن است که این قواعد نمایانگر رفتار حداکثرسازی بنگاه هستند و این یکی از ستون‌های ساختار مدل‌های اقتصاد متعارف است. (نیلسون و ویتر، 1982)

این صورت بندی از عقلانیت که تحت عنوان عقلانیت کامل یا فرضیه حداکثرکنندگی اقتصاد نئوکلاسیک معروف شده است، محوری‌ترین محل مناقشه مخالفان و منتقدان اقتصاد نئوکلاسیک بوده و بسیاری از مطالعات تجربی سعی کرده‌اند تا اثبات یا ابطال آن را نشان دهند. 


انتقادات وارد بر مفهوم عقلانیت (رفتار عقلایی) 

در اقتصاد متعارف

در این بخش ما مفهوم عقلانیت (با تاکید بر نفع شخصی) با رویکرد اقتصادی، مجددا با بحث درباره پنج انتقادی که به صورت غیرمستقیم به آن وارد شده را مورد بررسی قرار می‌دهیم و توضیح می‌دهیم که رویکرد اقتصادی متعارف (نئوکلاسیک) فقط به یک حالت خیلی خاص محدود است.

1- یک انتقاد این است که فرض کنیم همه فعالیت‌های عاملان اقتصادی عقلایی است. به هر حال، رفتار عاملان فردی تبیین کننده اقتصاد نیست. در مقابل، بنگاه فردی عقلایی، ترجیحات و فرصت‌های دریافتی‌ای را محاسبه می‌کند که نظریه‌های اقتصادی را توضیح می‌دهد. نفع ذاتی اقتصاددانان در نتایج کلی تعاملات تعدادی از این بنگاه‌ها و کارکرد سیستم است.

2- تعدادی استدلال می‌کنند که تمرکز بر نفع شخصی، بر دیدگاه باریکی از رفتار انسانی دلالت دارد اما در عوض ممکن است گاهی اوقات عاملان چیزی انجام دهند که بشردوستی را نشان دهد (منسبرگ،1990). به هر حال این مخالف رویکرد اقتصادی به رفتار بشری نیست. شخص نباید خودنگری را با خودپرستی اشتباه گیرد. 

3- انتقاد سوم این است که رفتار فردی ممکن است به وسیله فاکتورهای فرهنگی، قواعد اخلاقی، وظایف و عرف اجتماعی، عادات و رفتار گروهی و غیره اداره شود. اما، فاکتورهای ذکر شده به آسانی در چارچوب اقتصادی ترکیب می‌شود و به آسانی ترجیحات و فرصت‌های دریافتی را تغییر می‌دهند. به علاوه این قواعد و نرم‌ها خودشان نتیجه رفتار اقتصادی تعدادی بنگاه است.

4- اگرچه نظریه اقتصادی بر مبنای فعالیت‌های عاملان فردی است، بحث‌هایی در رابطه با دیگر موضوعات «صحیح» عوامل مرکب مانند بنگاه‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و دولت‌ها وجود دارد. در یک حالت معین تعدادی از این بحث‌ها گمراه‌کننده است. فقط ترجیحات و فرصت‌های دریافتی عوامل فردی نهایتا اهمیت دارند. در یک مدل با جزئیات شخص می‌تواند صریحا ترجیحات سهامداران، مدیران، رای دهندگان، سربازان نظامی، سیاست مداران و غیره را در نظر بگیرد. اما مناسب‌تر است که برای سادگی چنین سازمان‌هایی را به عنوان عامل منفرد در نظر بگیریم. در این صورت در تحلیل دچار اشتباه می‌شویم.

5- یک نقد تکراری شک و تردید بر عقلانیت فعالیت بنگاه‌های فردی در جهت نتایج ناخواسته‌ای که آنها خلق می‌کنند است. مشاهده نتیجه‌ای که ظاهرا برای فعالیت بنگاه نامطلوب است ضرورتا به این معنا نیست که مستقیما در مقابل نفع شخصی و در نتیجه غیرعقلایی است. 

چیزی که باید توجه داشته باشیم این است که نظریه اقتصادی مانع اتفاق یک پدیده نمی‌شود بلکه از این اتفاقات تجرید می‌شود. مفروضات یک نظریه به وسیله تعریف تجرید از واقعیت است. با مجزا کردن از بیان ترجیحات بنگاه‌های فردی، و از فرآیند ذهنی که او به انتخاب می‌رسد، علم اقتصاد چکیده خاصی از واقعیت است. اینکه این چکیده‌های بنیادین تقریب خوبی از واقعیت هستند یا نه به سودمندی بحث‌های اکتشافی که شخص می‌تواند بر اساس آن ایجاد کند، بستگی دارد. 

با این توضیح، در ادامه به بررسی نظرات نهادگرایان در مورد عقلانیت اقتصادی می‌پردازیم.


عقلانیت اقتصادی از دیدگاه نهادگرایان

در این قسمت برای بررسی نهادی رفتار عاملان اقتصادی ابتدا باید خود نهاد را تعریف کنیم. وبلن نهاد را به این صورت تعریف می‌کند که «نهادها آن دسته از عادات تثبیت شده فکری هستند که در میان عموم انسان‌ها مشترک‌اند» (وبلن،1902). بنابراین نهادها محصول عادات هستند. با این تعریف و با علم به اینکه این عادات از طریق شناخت کسب می‌شوند و تکامل می‌یابند، رفتار عاملان اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همچنین با توجه به اینکه مفروضات علم اقتصاد، مفاهیم مربوط به طبیعت انسان را شامل می‌شود توجه به مطالعات روانشناسی روی انسان‌ها ضرورت می‌یابد که در صورت بندی تئوری‌های اقتصادی نئوکلاسیک نادیده گرفته می‌شود. با توجه به لزوم بررسی روانشناسی رفتار اقتصادی، آدولف واگنر بیان داشته که «اقتصاد از جهتی روانشناسی کاربردی» است و اشمولر روانشناسی را «کلید تمام علوم ذهنی» و از جمله اقتصاد خوانده است. بنابراین بررسی مجدد اقتصاد و روانشناسی به طور کلی و صحت اصول طبیعت انسانی به طور خاص که اقتصاددانان تمایل به اثبات آن دارند، فرصتی ارزشمند است. برای بررسی روانشناسی باید به ذهن انسان بپردازیم. مک دوگال از روانشناسان معروف در حوزه ذهن در مورد اقتصاد می‌گوید که «… بزرگ‌ترین فرض اقتصاد سیاسی کلاسیک این بود که انسان موجودی عقلایی است که همیشه به دنبال سعادت خود می‌گردد یا در تمام فعالیت‌های خود به واسطه انگیزه روشنگر نفع شخصی هدایت می‌شود و این امر معمولا همراه با ... لذت گرایی روانشناختی همراه است ... که باید گفت ... سعادت با لذت شناخته می‌شود.... اما انسان تا اندازه‌ای عقلایی است و تا حد زیادی به گونه‌ای غیرهوشمندانه مسیری کاملا غیرعقلایی را می‌پیماید». آقای مک دوگال بیان می‌کند که بسیاری از نتایج اقتصاددانان کلاسیک دقیقا به این دلیل که مبتنی بر فروض روانشناسی نادرست هستند، متناقض با واقعیت هستند. وی محرک اولیه همه فعالیت‌های بشری را غرایز، به طور مستقیم یا غیرمستقیم می‌داند. بر خلاف اقتصاد متعارف که عامل اصلی فعالیت را در سود یا مطلوبیت می‌دانست، در این دیدگاه انگیزه‌های غریزی تعیین کننده هدف فعالیت‌ها است. غرایز دارای سه بخش است: بخش درونی مربوط به شناخت فرآیند‌های ذهنی، بخش مرکزی مربوط به جنبه عاطفی و بخش برونی مربوط به جنبه رفتاری است. علاوه بر این غرایز ذهن دارای تمایلات ذاتی است. آقای مک دوگال نقش لذت و درد را به صورت زیر در نظر می‌گیرد:

«لذت و درد به خودی خود منشأ عمل نیستند و در بیشتر اقدامات غیرمستقیم به عنوان عاملی برای اصلاح فرآیند‌های غریزی محسوب می‌شود:.

با توجه به اینکه موضوع علم اقتصاد مطالعه تصمیمات و رفتار اقتصادی عاملان است و اینکه این تصمیمات چگونه به وجود می‌آیند، آقای مک فادن در مقاله خود با ترسیم نموداری به چگونگی فرآیند ساخت یک تصمیم اشاره می‌کند و به خوبی آن را تشریح می‌کند:


جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

عقلانیت اقتصادی که از پیش فرض اساسی در تحلیل رفتار اقتصادی افراد در نظر گرفته می‌شود، دارای معانی متعددی در اقتصاد کلاسیک، نئوکلاسیک و اقتصاد نهادی است. مفهوم عقلانیت در اقتصاد سیاسی کلاسیک، با توجه به مطالب بالا، خرد بشری و توانایی تشخیص سود و زیان شخصی است که از مبانی فلسفی دانشمندان قدیمی نشأت گرفته است و مفهوم نسبتا گسترده‌ای دارد. در اقتصاد نئوکلاسیک از عقلانیت به عنوان ابزاری در جهت حداکثر کردن سود و مطلوبیت استنباط می‌شود که فرد توانایی تشخیص بهترین ترجیحات را برای خود دارد؛ این دیدگاه مورد انتقاد دیگر دانشمندان علوم اجتماعی از جمله نهادگرایان قرار گرفته است. اینکه افراد در نااطمینانی به سر می‌برند و دارای عقلانیت محدود هستند و با توجه به شرایط و عوامل مختلف شناختی تصمیم‌گیری می‌کنند. همچنین عامل محرک آنها غرایز است نه نفع شخصی. بنابراین آنچه می‌توان نتیجه گرفت این است که مفهوم عقلانیت اقتصادی در اقتصاد متعارف یک مفهوم نادرست نیست بلکه ناقص است و نمی‌توان مفهوم یک بعدی به عقلانیت نسبت داد و عقلانیت انسان‌ها تابع خیلی از عوامل شناخته شده و ناشناخته است که در فرآیند تکامل ذهن بشری می‌توان به ابعاد ناشناخته‌ها دست یافت.

* کارشناسی ارشد توسعه اقتصادی و برنامه ریزی 

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |
در آمریکا 17هزار بانک وجود دارد اما فقط 6بانک بزرگ نظام پولی را مدیریت و اداره می کنند. مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان

 

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |
1- «آنهايي كه بيمه درمان دارند بيشتر از كساني كه بيمه نيستند به پزشك مراجعه مي‌كنند. پس ثابت مي‌شود كه بيمه باعث توجه بيشتر به مراقبت درماني مي‌شود.» چنين نتيجه‌گيري درست نيست. شايد احتمال داشته باشد كه آدم‌هاي بيمار بيشتر از افراد سالم بيمه درمان خريداري كنند. نتيجه اخلاقي: هيچ وقت ساير


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |

مترجم:ستاره بابایی
دومینیک هولدر، استادیار دانشکده بازرگانی لندن در‌اینجا، با جورجینا پیترز در مورد آخرین کتابش (حرفه‌ای‌های جدید: The New Professionals ) صحبت می‌کند.

‌شما با همکاری پیتر ویلیامسون روی ‌این موضوع پژوهش کرده‌اید که چه اتفاقی برای شرکت‌های خدمات حرفه‌ای در حال وقوع است. به نظر شما آنها با چه چالش‌هایی دست به گریبان هستند؟
شرکت‌های خدمات حرفه‌ای (PSFs) شرکت‌هایی هستند که برای مشاغلی چون مشاوره مدیریت، اقتصاد، حسابداری، حقوق، خدمات رسانه‌ای، پژوهش عملی، مهندسی و فناوری اطلاعات راه‌اندازی شدند. در بسیاری از‌این شرکت‌ها

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |


بن‌بست یک کسب وکار 250 ساله و شروعی تازه

مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
تصمیم مدیریت ارشد شرکت بریتانیکا برای توقف تولید مجموعه دایره المعارف‌های صحافی شده قدیمی این شرکت جنجال زیادی به وجود آورد. اما بریتانیکا برای اینکه پیشتاز بازار آموزش آنلاین شود، نیازمند تغییرات جامعی بود.

یک سال پیش، اعلامیه من مبنی بر اینکه شرکت دایره المعارف بریتانیکا تولید نسخه‌های صحافی شده خود


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |

ترجمه: بهرنگ رجبی- مصدق و همکارانش فکر می‌کردند نیاز غرب به نفت ایران مبرم‌تر از نیاز ایران به عایدات نفت است.


کاظم حسیبی، ایرانی نخبه تحصیل کرده فرانسه و نماینده مجلسی که کمی بعد‌تر قرار بود اصلی‌ترین مشاور مصدق در امور مرتبط با نفت شود، صنعت ایران را به کودکی تشبیه کرده بود که «دنیای غرب در هر شرایطی با شوق و علاقه تغذیه‌اش خواهد کرد» و ملی‌گرا‌ها هم متقاعد شده بودند دولت کلمنت ریچارد اتلی، نخست وزیر وقت بریتانیا، هر اقدامی خواهد کرد تا جلوی تکرار تجربه کمبود سوختی را بگیرد که در زمستان سخت و طاقت‌فرسای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱ بریتانیا را از پا انداخته بود.
سر این ماجرا اتلی، مشی دیپلماتیک سرسختانه‌ای در پیش گرفت، اما مصدق حتی بعد از درس ناگواری که در باب واقعیت‌های بازار گرفت، کماکان به زندگی در آنچه آوریل هریمن، فرستاده هری ترومن، «دنیای خواب و خیال» می‌خواند، ادامه داد و انتظار داشت کارکنان خارجی شرکت «با شرایط او کار کنند، شرکت‌های نفتی خارجی با شرایط او نفت ایران را بخرند و پخش کنند و کل سود را هم ایران بگیرد.» بعد‌ها مصدق وسط‌های مناقشه آن دسته از ایرانی‌هایی را دست می‌انداخت که فکر می‌کردند می‌شود نفت را «در نهایت سهولت و آسانی از سلطه‌ و سوءاستفاده خارجی آزاد کرد و اینکه از لندن سیل طلا به سوی تهران سرازیر خواهد شد.» اما راستش این بود که هیچ‌کس مخرب‌تر از خود مصدق، این پیش‌فرض را باور نکرده بود.بریتانیایی‌ها ضمنا خودشان را هم فریب دادند و هدفشان را در تلاش برای بهره‌گیری از روش‌های دیپلماتیک روی ترغیب مصدق به پذیرفتن چیزی گذاشته بودند که امتناع از ملی کردن صنعت نفت بود. یکی از رسالت‌های مدیران ارشد شرکت، تمرین مداوم آرزوهای محال بود ـ چنان که یکی از مذاکره‌کننده‌های ایرانی به یاد می‌آورد آنها «چنان غرق غرور استعمارگرانه‌شان بودند که هیچ آماده و مهیا نبودند کلمه‌ای درباره ملی شدن نفت بگویند، یا بشنوند.» به نظر می‌آید خود آوریل هریمن- مشاور ترومن ريیس‌جمهوری وقت آمریكا- به این نتیجه رسیده بود که آنچه ملی‌گرا‌ها واقعا ازش می‌ترسند حضور فیزیکی شرکت در ایران است و توانایی‌اش برای اثرگذاری بر منازعات داخلی ایران، اما طرحی که او بر اجرایش صحه گذاشت هم کاری برای تخفیف این ترس نمی‌کرد. در واقع برنامه را استوکز در دولت بریتانیا ریخته بود و مهار کار را هم داده بود دست یک موسسه اجرایی بریتانیایی ـ هریمن هم قبول کرده بود ـ تا «مهار کامل کار دوباره به دست بریتانیایی‌ها برگردد». استوکز به دولت بریتانیا گفته بود ضروری است ما «در جهت منافع آتی شرکت، افکار عمومی داخل کشور و تعادل بخشیدن به پرداخت‌ها، نظارت موثری روی توزیع و پخش نفت ایران در بازار جهانی داشته باشیم.» مطابق طرح او ـ حساب کرده بود که ـ ایران سه برابر مقداری که سال ۱۹۵۰ درآمد داشت، عایدی لازم داشت. اما مصدق چشم به انعقاد قراردادی بهتر نداشت. او جز ملی کردن نفت، زیر بار هیچ چیز دیگری نمی‌رفت.
مصدق زیر بار طرح استوکز نرفت و تصمیمش به مرخص کردن واپسین کارکنان خارجی شرکت وقتی مشخص شد که دریافت بریتانیا دیگر با او همکاری نخواهد کرد. به این ترتیب فصل مذاکرات خصمانه میان دو کشور پایان یافت . استوکز شاه را نصیحت کرد «تنها راه‌حل» تشکیل «دولتی قدرتمند تحت قوانین نظامی است و فرستادن بچه‌های بد کلاس به دو سه سالی زندان.» ایرانی‌ها اسناد بسیار محرمانه‌ای به دست آورده بودند حاکی از اینکه کارکنان شرکت نفت ایران و انگلیس سعی کرده بودند پنهانشان کنند، و این اسناد گواه دیگری بودند از دخالت‌های بدخواهانه شرکت در زندگی عموم ایرانیان. پای آمریکایی‌ها هم به بحران باز شد. آنها در ترغیب بریتانیا به پذیرش شرط تقسیم سود پنجاه‌- پنجاه و «اصل» ملی شدن صنعت نفت کوشیدند، و اینکه فکر اجرای نقشه‌هایی بسیار جدی برای دخالت نظامی در ایران را از سر بیرون کنند. خود هریمن، مصدق را پای میز مذاکره کشانده بود و راضی‌اش کرده بود در روگردانی‌اش از انعقاد قرارداد مستقیم با دولت بریتانیا تجدیدنظر کند، چون ـ به دید او ـ دشمن ایران در مناقشه نفتی‌اش، افراد شرکت نفت ایران و انگلیس بودند. اما هر دو طرف انتظار داشتند آمریکایی‌ها بیشتر از اینها کارهایی بکنند.تحریمی که بریتانیایی‌ها امیدوار بودند با آن مصدق را از تصمیمش منصرف کند، بیشتر از هر چیز، تحریمی از سوی آمریکایی‌ها بود. همزمان دولت ترومن در حال بررسی وام به دولت مصدق بود. به چشم بریتانیا، این وام محرک و مشوق مصدق بود به مبارزه‌جویی با آنها؛ به چشم خود آمریکایی‌ها این وام راهی بود برای حمایت از نخست‌وزیری به شدت هوادار غرب در برابر رقبای کمونیستش. مصدق تنش‌ها را تشدید کرد. در جواب هشداری که در دیداری با هریمن و شپرد بهش داده بودند که ممکن است صنعت نفت ایران به گل بنشیند، گفت «چه قدر بد می‌شود برای ما. اما اگر صنعت نفت به گل بنشیند و هیچ پولی به مملکت نرسد و از پی‌اش راه بی‌نظمی و کمونیسم باز بشود، تقصیر شما است.» در واقع مصدق اعتقاد داشت تهدید حزب توده خیلی جدی است. در تلاش برای تفرقه انداختن میان دو بلوک غرب و شرق، مصدق از‌‌ همان تدبیر سنتی کشورهای کمتر قدرتمند استفاده می‌کرد که ایران طی سال‌های متمادی هماوردی بریتانیا و روسیه، در انجامش به مهارتی هنرمندانه رسیده بود. بریتانیایی‌ها در دیدارهای خصوصی گلایه می‌کردند رویکرد آسان‌گیرانه آمریکا در قبال ایران به مصدق رو می‌دهد بد‌ترین کار‌ها را بکند و او را به این باور می کشاند که هرچه شود، ایالات متحده وسط خواهد آمد و نجاتش خواهد داد. هنری گریدی دولتش را نصیحت کرد خودش را از سیاست بریتانیایی‌ها دور نگه دارد، سیاستی که «ممکن است به فاجعه بینجامد.» گریدی با این امید سمت و ماموریتش را پذیرفته بود که مجموعه‌ای از کمک‌ها و اعتباربخشی‌ها برای ایران بیاورد و به این ترتیب پیوند ایران با غرب را مستحکم‌تر کند. سپتامبر ۱۹۵۱، به مصدق گفت به دلایلی «فنی»، وام وعده کرده آمریکا به ایران محقق نمی‌شود. هر دو مرد می‌دانستند مشکل در واقع فشار بریتانیا است. سال ۱۹۵۱ برای مدتی در هم‌پیمانی و همراهی میان بریتانیا و ایالات متحده خللی پیش آمد، اما فرصتی که ملی‌گراهای ایرانی حس کردند به دست آورده‌اند، توهمی بیش نبود. نگرانی‌ها و دغدغه‌های‌ بریتانیا و آمریکا متفاوت بود و این دو رقیب همدیگر نبودند، و پیوندهای تاریخی‌شان که نبرد مشترک علیه کمونیسم قوی‌ترش می‌کرد، نیرومند‌تر از هر رویارویی و چالشی بود که مصدق می‌توانست رویش حساب کند.
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |



اندرو پی. موریس
مترجمان: متین پدرام1 و طاهره ایران‌مهر 2
قسمت نخست
حق مالکیت در حوزه قوانین اقتصادی نقش مهمی ایفا می‌کند. حق مالکیت در مرکز تجزیه و تحلیل این بحث قرار دارد که چرا مالکان بهتر از مستأجران از اموال‌شان برای حل مشکلات محیطی استفاده می‌کنند.


همچنین علم اقتصاد در درک حق مالکیت نقش مهمی دارد. دیدگاه اقتصادی یگانه راه اندیشه درباره مالکیت نیست و گاهی از تجزیه و تحلیل اقتصادی سو‌ءاستفاده می‌شود، اما علم اقتصاد در فهم این امر نقش مهمی دارد که حق مالکیت چه میزان در آزادی و پیشرفت بشر موثر است. به ویژه علم اقتصاد می‌تواند در فهم دو حالت اصلی حق مالکیت به ما کمک کند: چگونگی تغییر حق مالکیت و حل انواع مشکلات آن.
یک نمونه ساده می‌تواند، سیر تکاملی حق مالکیت بر زمین را شرح دهد. شکل اصلی مالکیت بر زمین در ایالات متحده آمریکا، «مالکیت مطلق» نام گرفته است. قانون در زمینه مالکیت مطلق، حداکثر حقوق ممکن روی زمین را برای مالک در نظر گرفته است. اراضی آمریکا به خصوصی‌ترین شکل در این گروه قرار ‌دارد.
یک مالک مطلق در قطعه‌ای زمین در سال 1800 میلادی و یک مالک مطلق در همان قطعه زمین در سال 1900 میلادی به دلیل تغییر قانون، مجموعه حقوق متفاوتی داشتند. بین سال‌های 1800 و 1900 دولت فدرال ادعای خود درباره مالکیت مواد معدنی در زمین شخصی را رها کرد. در سال 1800 میلادی بسیاری از دولت‌های ملی خواهان سهم خود از محصولات معدنی در زمین‌های اشخاص بودند. (در واقع بیشتر دولت‌های ملی هنوز هم این ادعا را طرح می‌کنند) اگرچه قوانین ایالات متحده آمریکا درباره مساله سال 1800 میلادی کاملا شفاف نیست، اما عقیده بر این است که دولت فدرال آمریکا از بریتانیا، مطالبه سهم خود از مواد معدنی را به ارث برده بود و این ادعا بارها طی سال‌های نخستین قرن نوزدهم میلادی توسط حکومت فدرال اظهار شد. با این حال در سال 1900 میلادی ایالات متحده آمریکا مطالبه کلی مالکیت مواد معدنی را به نحو موثری متروک گذاشت و تحت عنوان مالکیت مطلق، حق مالکیت زمین‌داران شخصی را بر سطح زمین و بر فضای زیرزمین به رسمیت شناخت. اگرچه دولت آمریکا پیشتر رفت و از راه یکسری قوانین بین سال‌های 1860 و 1870 میلادی که اوج آن، قانون استخراج معدن عمومی مصوب 1872 میلادی بود، ادعای شخصیِ مالکیتِ مواد معدنی و بر سطح زمین را برای کسانی به ‌رسمیت شناخت که ذخایر معدنی با‌ارزش کشف کرده ‌بودند. اکنون حقوقِ مالکان امروزیِ این زمین را با حقوقی مقایسه کنید که در سال 1900 میلادی داشتند. طی قرن گذشته دولت‌های مختلف، بخش مهمی از مجموعه حقوق مالکیتِ زمین‌داران را از آنان می‌گرفتند. دولت‌های محلی با تصویب قوانین منطقه‌ای، آزادی زمین‌داران در استفاده شایسته از اموال‌شان را محدود می‌کردند. دولت‌های ایالتی، طیف گسترده‌ای از محدودیت‌های استفاده از زمین را به تصویب رساندند. برخی ایالت‌ها مانند فلوریدا، برنامه استفاده از زمین ایالتی را تصویب کردند که محدودیت‌های عمده‌ای در چگونگی استفاده از زمین ایجاد می‌کرد. ایالت‌های دیگر نیز مالیات بر زمین را افزایش دادند. دولت فدرال حقوق زمین‌داران را از راه تنظیم قوانینی مانند قانون «گونه‌های در معرض خطر» و ادعای صلاحیت بر طیف گسترده‌ای از «اراضی مرطوب» (3) تحت قانون «آب‌های پاک»، به ‌طور قابل توجهی کاهش داد. نتیجه آنکه در یک ملک مشابه، مالک مطلق امروزی، حقوق کمتری نسبت به مالک سال 1900 میلادی دارد.
در عین حال، حقوقی به عنوان مالکیت مطلق باقی مانده است که با تلاش‌های خصوصی برای دسته‌بندی مجدد حقوق، ارزشمندتر شده‌اند. برای نمونه، یکی از اشکال مالکیت که این روزها به سرعت در حال رشد است، مالکیت در جوامعی است که حق مالکیت را از راه قراردادها، حقوق ارتفاقی و خدمات اجباری، دوباره سازماندهی کرده، توسعه می‌دهند. یکی از معروف‌ترین این جوامع، «شهر سلبریشن» در ایالت فلوریدا است که توسط دیزنی ساخته شده است. در اسناد خانه‌هایی که در زمین‌های این شهر ساخته شده، محدودیت‌های بسیاری در جزئیات خانه‌ها ایجاد شده است. خانه‌ها باید بر اساس یک سبک خاص معماری باشند. خانه‌ها باید ایوان جلو داشته و پنجره‌های مقابل خیابان باید دارای پرده سفید باشند. وقتی اسنادِ املاک به دیزنی فروخته شد، محدودیت‌های زیادی در جزئیات املاک بود اما محدودیت‌ها، به هیچ وجه این املاک را منحصر‌به‌فرد نکرد. در حال حاضر میلیون‌ها آمریکایی املاکی دارند که مبالغ اضافی برای دریافت اسناد آنها پرداخت می‌کنند، اما با محدودیت‌های بیشتری برای استفاده از املاک خود نسبت به محدودیت‌های 30 سال پیش روبه‌رو هستند. چرا؟
جواب این تناقض ظاهری یعنی پرداخت بیشتر برای وضعیت بد‌تر، در ارزش نسبیِ حقوق از دست رفته و به دست آمده است. در شهر سلبریشن، صاحبان املاک نه تنها حق مالکیت‌شان را از دست دادند بلکه در املاک مجاورشان نیز حقوق منفی به دست آوردند. یک صاحبخانه در شهر سلبریشن در انتخاب رنگ خانه‌اش محدود شده است، اما مجاورین‌اش نیز همین محدودیت‌ها را دارند. یک صاحبخانه در این شهر در رنگ پرده‌هایی محدودیت دارد که می‌تواند برای پنجره‌های روبه‌روی خیابان آویزان کند اما همسایگانش نیز همین وضعیت را دارند. موفقیت این شهر در بالارفتن قیمت املاک است. در حالی که املاک نواحی مجاور شهر سلبریشن محدودیت‌های این شهر را ندارند، اما رشد و توسعه اقتصادىِ املاک شهر سلبریشن، بیشتر از ارزش املاک نواحی مجاور آن است. این به ما می‌گوید برای صاحبان املاک، محدودیت همسایگان در ایراد آسیب زیبایی‌شناختی نسبت به حفظ توانایی‌های خودشان برای چنین فعالیتی، بیشتر اهمیت دارد. تخصیص مجدد حق مالکیت میان صاحبان املاک شهر سلبریشن، ارزش مجموعه حقوقی را افزایش می‌داد که هر شخص خریداری می‌کرد، زیرا در مقابلِ حقوقی که از دست می‌دادند، حقوق با ارزش‌تری به دست می‌آوردند. (توانایی ممانعت از آسیب زیبایی‌شناختی در مجاورت خیابان).
همگان دوست ندارند در شهر سلبریشن زندگی یا حتی در جامعه‌ای با محدودیت‌های کمتر مانند شهر یوما یا آریزونا زندگی کنند که تمام خانه‌ها باید رنگ ماسه‌ای داشته باشند. به هر حال به اندازه کافی مردمی هستند که بخواهند در چنین جوامعی زندگی کنند. صاحبان املاک و کارآفرینان دریافتند ارزش بعضی از املاک را می‌توانند با ثبت این محدودیت‌ها در اسناد مالکیت افزون کنند. قانون مالکیت چنین معاملاتی را ایجاد کرده است که طی آن، سازوکاری برای تخصیص مجدد این محدودیت‌ها فراهم و خریداران آینده این املاک نیز به آن ملزم می‌شوند. همچنین این قانون روشی فراهم می‌کند که خارج از محدودیت‌های موجود در اسناد است و امروزه متروک شده‌ است، زیرا یک کارآفرین بعدی می‌تواند از راه تجمیع منافع قطعات زمین، محدودیت‌ها را لغو کند یا تغییر دهد.
پاورقي:
مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان
1. Matin.lawyer@gmail.com
2. وکیل پایه یک دادگستری
3. ناحيه‌اي از زمين که اغلب مرطوب است و خاک آن اغلب اکسيژن کمي دارد و گياهان آن به زندگي در خاک مرطوب خو گرفته‌اند.
نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |

دکتر علی دادپی*
می‌توان گفت دولت او تنها یک برنامه اقتصادی داشت: احیای بازارها و حذف موانع موجود بر سر راه اقتصاد بازار آزاد. دولت تاچر مالیات‌های شخصی را کاهش داد، حداکثر نرخ مالیاتی از 83 درصد به 40 درصد کاهش پیدا کرد اما دولت او مالیات بر ارزش افزوده را از 8 درصد به 17/5 درصد افزایش داد تا بتواند هزینه‌های عمومی را تامین کند

ارگارت تاچر تنها نخست‌وزیر زن سرزمینی که به ملکه‌هایش معروف است روز هشتم آوریل درگذشت. درباره او واژه‌های زیادی همزمان به ذهن می‌رسند: خصوصی‌سازی، مبارزه با اتحادیه‌ها، اعتصابات کارگری، جنگ فالکلند، جنگ سرد، مخالفت با اتحادیه اروپا، اهل معامله دانستن گورباچف، حمایت از آپارتاید در آفریقای جنوبی و دوستی با پینوشه در شیلی. شاید به همین خاطر است که تاچر تنها زنی‌ است که نامش بر یک مجموعه از افکار و باورهای سیاسی و اقتصادی گذاشته شده که برای بسیاری معادل یک مکتب سیاسی است. تاچر و تاچریسم دو واژه‌ای هستند که بسیاری از احزاب محافظه کار، دست راستی و محافظه کار نو از آنها بسیار استفاده می‌کنند.

زمانی که در سال 1979 میلادی مارگارت تاچر با پیروزی در انتخابات به قدرت رسید بریتانیای کبیر نرخ رشدی معادل 2 درصد داشت، بیکاری در حال افزایش بود و بیش از یک میلیون نفر کار خود را از دست داده بودند، اقتصاد بریتانیا با تورمی 4/13 درصدی دست به گریبان بود. کارکنان خدمات عمومی در حال اعتصاب بودند چون دولت در تلاش برای مهار تورم دستمزدهایشان را افزایش نداده بود. اتحادیه‌های کارگری بریتانیا در اوج قدرت بودند و کمتر سیاستمداری مایل بود آنها را در حال اعتصاب ببیند. دولت هشت و نیم میلیارد پوند در سال قرض می‌کرد و مجموع بدهکاری‌های دولت معادل 44 درصد تولید ناخالص داخلی بود. نارضایتی ناشی از وضعیت اقتصادی به پیروزی مارگارت تاچر و شروع تاچریسم کمک کرد. باور تاچر این بود که دولت‌ها از بحران‌ها برای افزایش اختیاراتشان استفاده می‌کنند در حالی که بازارها و نه دولت‌ها موتور محرک اقتصادی هستند. در 1979 دولت علیاحضرت ملکه در اقتصاد بریتانیا هم مالک، هم قانونگذار و هم مجری مقررات متعددی بود که دولت‌های پیشین وضع کرده بودند.
دولت‌های کارگری پیش از تاچر اقدام به ملی سازی گسترده صنایع
پنگانعمده (مانند زغال سنگ، برق، آب آشامیدنی، خودروسازی ) و اجرای برنامه‌های گسترده رفاه عمومی کرده بودند. اولی باعث شده بود تا کارآیی و کارآمدی صنایع کاهش پیدا کند و بریتانیا بازارهای صادراتی‌اش را از دست بدهد و دومی باعث ایجاد دولت بزرگی شده بود که تامین هزینه‌های سرسام آورش بدون نرخ بالای مالیاتی ممکن نبود. این وضع از نظر مارگارت تاچر قابل قبول نبود.
می‌توان گفت دولت او تنها یک برنامه اقتصادی داشت: احیای بازارها و حذف موانع موجود بر سر راه اقتصاد بازار آزاد. دولت تاچر مالیات‌های شخصی را کاهش داد، حداکثر نرخ مالیاتی از 83 درصد به 40 درصد کاهش پیدا کرد اما دولت او مالیات بر ارزش افزوده را از 8 درصد به 17/5 درصد افزایش داد تا بتواند هزینه‌های عمومی را تامین کند. استدلال تاچر ساده بود: با تشویق کارآفرینی و نوآوری می‌توان حجم فعالیت‌های اقتصادی را آنقدر افزایش داد که مالیات بر ارزش افزوده برای تامین هزینه‌های دولتی
پنگان کافی باشد، در حالی که وضع مالیات‌های سنگین بر درآمد افراد کارآفرینان و صاحبان سرمایه را فراری می‌دهد و باعث کوچک‌تر شدن اقتصاد می‌گردد.
او همچنین از حجم مقررات و قوانین حاکم بر فعالیت‌های اقتصادی کاست. یکی از خرده‌گیرترین سیاستمداران تاریخ بریتانیا باور داشت که دولت حق ندارد در جزئیات فعالیت‌های اقتصادی دخالت نماید. دولت او حجم بزرگی از مقررات را حذف کرد و صنایع زیادی را تشویق به مشارکت عمومی در خرید سهام خصوصی نمود، اما این باور به زائد بودن مقررات باعث نشد که دولت تاچر مقررات و قوانین زیادی را علیه اتحادیه‌های کارگری به تصویب نرساند. اتحادیه‌های کارگری که می‌دیدند دولت محافظه کار به جای اشتغال و نیروی کار بر سودآوری و کنترل تورم تاکید می‌کند برای حفظ منافع و دستمزدهایشان دست به اعتصاب‌های گسترده‌ای زدند. مارگارت تاچر با سرسختی از دادن امتیاز به اتحادیه‌ها خودداری کرد و حتی از مذاکره با آنها امتناع ورزید. بانوی آهنین در اقتصاد به داد و ستد معتقد بود نه در سیاست. شکست اتحادیه‌های کارگری در این اعتصاب‌ها و سرکوب شدید کارگران توسط دولت تاچر برای همیشه از اهمیت اتحادیه‌های کارگری در عرصه سیاست کاست و قدرت چانه زنی آنها را کاهش داد. بعد از تاچر به جای اعتصاب اتحادیه‌ها از تهدید به اعتصاب
پنگاندر مذاکراتشان استفاده می‌کردند.
نرخ تورم در سال 1987 به 4 درصد رسید، نرخ بیکاری کاهش پیدا کرد، بدهی دولت به 27.7 درصد تولید ناخالص داخلی رسید و در سال 1990 دولت بریتانیا مازادی معادل 6 میلیارد پوند داشت، نرخ رشد اقتصادی کشور به 4 الی 5 درصد رسیده بود. موفقیت اقتصادی تاچر، تاچریسم را به سنگ بنای محافظه کاری در انگلستان تبدیل کرد. اتحادیه‌های کارگری هیچ وقت فراموش نکردند که بازندگان اصلی این موفقیت بوده‌اند، اما حتی دولت کارگری بلر تغییر چندانی در میراث اقتصادی تاچر نداد.
اما داستان مارگارت تاچر مانند هر سیاستمدار دیگری تنها اقتصادی نیست. اگر تنازع اقتصاد دولتی و خصوصی، کارفرمایان و کارگران، تورم و اشتغال سیاست‌های اقتصادی تاچر را شکل دادند، جنگ سرد سیاست بین‌المللی او را شکل داد. اینجا مارگارت تاچر یکی از بنیان گذاران محافظه کاری نوین و بنیادگرای غرب شد و میراثی از خود به جای گذاشت که بخش‌های بسیارش را حتی وارثان محافظه کارش دوست ندارند بیاد بیاورند. حمایت تاچر از رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی مانع از موثر بودن تحریم‌های بین‌المللی و انزوای این رژیم شد و باعث شد تا نه تنها بسیاری از مستعمرات سابق بریتانیا بلکه جامعه کشورهای مشترک المنافع علاقه‌ای به همکاری با او نداشته باشند. برای او دشمن دشمنش دوست بود. او که از مسافرت شاه سابق ایران به بریتانیا جلوگیری کرده بود تا به آخر از پینوشه دیکتاتور شیلی حمایت کرد. حتی زمانی که پینوشه در انگلستان به اتهام قتل زندانیان سیاسی در دوران حکومتش تحت بازداشت خانگی قرار گرفت تاچر به ملاقات او رفت و از او به عنوان قهرمان مبارزه با کمونیسم تجلیل کرد. در برابر ملی گرایی کشورهای در حال توسعه تاچر فرقی با پیشینیانش در شماره 10 داونینگ استریت نداشت، او به حمله آرژانتین به جزایر فالکلند با قدرت تمام پاسخ داد. او نشان داد اگر با افزایش برنامه‌های رفاه عمومی مخالف است از هزینه‌های نظامی به بهانه حفظ پرستیژ بین‌المللی واهمه‌ای ندارد. عجیب نیست که بسیاری او را الهام بخش نومحافظه کاران آمریکایی دهه حاضر می‌دانند. امروز بسیاری که شاهد ورشکستگی یونان، بحران قبرس، چالش‌های ایتالیا و مشکلات اسپانیا هستند با یادآوری میراث اقتصادی تاچریسم دستاوردهای اقتصادی او را مفیدتر از معاصرانش در دهه هشتاد میلادی می‌دانند، اما جایی که باورهای اقتصادی تاچریسم هنوز پذیرفته می‌شوند باورهای سیاسی «چرچیل فالکلند» بیش از گذشته قرن نوزدهمی به نظر می‌رسند. داشتن چنین باورهای اقتصادی و سیاسی با این قدرت تنها برای کسانی ممکن است که خود را درگیر نبردی بین خیر و شر می‌دانند. از این دید کمتر کسی شک دارد که مارگارت تاچر محصول جنگ سرد و برخاسته از آن دوران بود.
مهندس آرتاخه/تهیه شده در: پنگان
* استاد اقتصاد دانشگاه کلایتون آمریکا
ali.dadpay@gmail.com

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۲ |

کارهایی که در فروش شخصی انجام می‌شود گوناگون است و نقشی که فروشندگان شخصی در شرکتهای بیمه ایفا می‌کنند، متفاوت است. در اینجا پستهای سازمانی فروشندگان شخصی و نقشی را که نیروی فروش در واحد بازاریابی شرکتهای بیمه ایفا می‌کنند، را مورد بحث قرار می‌دهیم.

ماهیت فروش شخصی:

در این دنیا، فروشندگی یکی از قدیمی‌ترین و درمورد بیمه، یکی از پیچیده‌ترین حرفه‌هاست. کسانی که کار فروشندگی بیمه را انجام می‌دهند نام‌های متفاوتی دارند. نمونه‌های آن عبارتند از:


برچسب‌ها: بازاریابی بیمه
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ |


مترجم: احسان افشاریان
بر پایه‌ یک باور قدیمی در حوزه‌ بازاریابی، مشتریان کالاها و خدمات را خریداری نمی‌کنند؛ بلکه «راه‌حل» خریداری می‌کنند. به دیگر سخن، هر چه یک شرکت بازرگانی مشتریان خود را بیشتر بشناسد ؛ بهتر می‌تواند نیازها و خواسته‌های آنان را پیش‌بینی و حل کند.

شناسایی مشتریان کلیدی شرکت، کار دشواری به نظر نمی‌رسد. این مشتریان، مصرف‌کنندگان مستمر و همیشگی محصولات شرکت هستند و آشکارا از آنچه به ایشان ارائه می‌شود؛ رضایت دارند. اما آگاهی از خواسته‌ها، نیازها و مشکلاتی که مشتریان بالقوه و «مشتریان گذرا» با آن روبه‌رو هستند؛ امری پیچیده و


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ |

علی پاکزاد: زمانی که بحث مقایسه درآمد دولت های گوناگون به میان می آید به دلیل آنکه میزان درآمدها بر مبنای قیمت های جاری مورد محاسبه قرار می گیرد ناچار برای مقایسه دقیق توان اقتصادی حاصل از این درآمدها یا باید بر مبنای قیمت ثابت این درآمدها را تعدیل و مقایسه کرد؛ یا براساس یک کالای شاخص معادل سازی انجام گیرد.
در روش دوم معمولا مبنای مقایسه طلاست. با توجه به آنکه مبنای ارزش اقتصادی بدون خدشه محسوب شده


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ |

مترجم: مریم رضایی
منبع: forbes
دادن وعده‌هایی برای کسب‌وکار که قطعیت ندارند، هیچ گاه عملی نخواهد بود.

هر سال، در این موقع از سال شاهد مطالب متعددی در مورد برنامه‌ریزی و تدوین طرح‌های مناسب برای کسب وکار هستیم. این طرح‌ها انواع مختلفی دارند. برخی از آنها به قدری رویایی
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ |

مترجم:مریم بیدمشگی پور
منبع: مجله مدیریت دانشگاه MIT
چرا سرمایه‌گذاران در مورد شرکت‌هایی مانند اپل وDisney رفتاری نامتعارف از خود نشان می‌دهند؟ آیا دلیل آن عوامل مالی، مدیریت فوق‌العاده، چشم‌انداز صنعت، ارتباط خوب سرمایه‌گذاران یا زمان بندی مناسب است؟ احتمالا تمامی این موارد دلایل این رویکرد است. ولی مورد دیگری نیز ممکن است در این انتخاب‌ها دخیل باشد.

در پژوهشی که در دانشکده مدیریت دانشگاه MIT انجام پذیرفت ما به این نتیجه رسیدیم که بازار سهام به

برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۲ |

دکتر حسين عبده تبريزي

مدرك‌طلبي مثل خوره به جان جامعه ايراني افتاده است. همگان مي‌خواهند عنواني داشته باشند؛ فقط عنوان آقا و خانم دیگرجان‌فرسا است. از عنوان آقاي دكتر يا خانم مهندس در پيشاني نام آنان گریزانی نیست.

واکاوی پدیده مدرک طلبی در جامعه امروز ایران دکتر حسين عبده تبريزي
مدرك‌طلبي مثل خوره به جان جامعه ايراني افتاده است. همگان مي‌خواهند عنواني داشته باشند؛ فقط عنوان آقا و خانم دیگرجان‌فرسا است. از عنوان آقاي دكتر يا خانم مهندس در پيشاني نام آنان گریزانی نیست.
روزي نمي‌گذرد كه حضوری، با پست الكترونيك يا از طريق فيس‌بوك حداقل ده نفر براي پايان‌نامه دكترا

ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۲ |
میزان افزایش حقوق هر کارگر در سال جاری 97 هزار و 425 تومان و هر مدیر و فرد دارای پست 682 هزارتومان است؛ با این حال هر فرد مشمول قانون کار امسال ماهیانه حداقل 487 هزار و 125 تومان و هر مدیر نیز 3 میلیون و 409 هزارتومان دریافت خواهد کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، با تعیین حداقل دستمزد سالیانه کارگران و مشمولان قانون کار وضعیت افزایش دستمزدهای مدیران و افراد دارای پست شاغل در بنگاه ها و واحدهای مشمول قانون کار نیز مشخص


ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه شانزدهم فروردین ۱۳۹۲ |

20 روز از آغاز طرح سفرهای نوروزی گذشته است. در این مدت بیش از 105 میلیون نفر جابجایی انجام شده است که بیش از 90 درصد آن مربوط به تردد جاده ای بوده است اما مابقی جابجایی ها از طریق ناوگان های هوایی، ریلی و دریایی انجام شده است. آمار این سه نوع جابجایی نشان می دهد که در سال جاری نسبت به سال گذشته تعداد مسافرت ها افزایش یافته است.

در این زمینه معاون شرکت فرودگاه های کشور با اعلام پذیرش بیش از دو میلیون و 500 هزار نفر در


برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۲ |

از ابتدای طرح سفرهای نوروزی تا پایان روز گذشته - سیزدهم فروردین ماه - 770 هزار نفر از مرزهای زمینی ایران تر


برچسب‌ها: نتايج تحقيقات بازار
ادامه مطلب
نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۲ |
 
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر