
موردکاوی تنوعسازی کانال فروش شرکت مدیا مارکت
مترجم: مریم رضایی
منبع: Business Insight
شرکت مدیا مارکت (Media Markt)، یکی از بزرگترین خردهفروشیهای لوازم الکترونیکی در اروپا، مثل بسیاری از خردهفروشیهای دیگر با فرصتهایی برای افزایش درآمد از طریق فروش آنلاین

برایان موران
مترجم: سیمین راد
این سه پیشنهاد به شما کمک خواهد کرد تا بله مشتریان را به دست آورید، ولوآنکه یک فروشنده مادرزاد نباشید:
من همیشه این گلایه صاحبان کسب و کار را میشنوم: «ما تولید یا خدمات بسیار خوبی داریم، اما صرفا نمیدانیم چطور محصولاتمان را به فروش برسانیم. یا اینکه «ما از فروش متنفریم!»
منبع: Strategy + Business
تصمیم خردهفروشیهای زنجیرهای برای افتتاح یا تعطیل کردن یکی از فروشگاهها، چگونه بر ارزش سهام آنها در نظر سهامداران اثر میگذارد؟
مسوولیت اعلان شده انجمن تبریز این بود که “به امورات جزئی و عرایض شخصیه” رسیدگی کند، اموری که اعضای مجلس ملی در تهران وقت لازم برای انجام آن کارها نداشت. (انجمن، ج۱، ش۲۴) اما بهزودی، توجه کردند که این کار بدون دادگستری غیرممکن بود. (انجمن، ج۱، ش۳۴) به هر حال، خیلی از مسایل انجمن نه جزئی و نه شخصی بودند! در کارنامه روز انجمن که در روزنامه انجمن چاپ شده است میخوانیم که اگرچه که انجمن اوقات بسیاری را صرف امور تشریفاتی میکرد (خصوصا خواندن تلگرامها از تهران)، اما بیشتر وقتش را به مسائل روز پرداخته بود. اینها شامل کمیابی نان و مسایل مربوط (زمینداران و دهداران ظالم و محتکر، دهاتیهای نافرمان، شهرهایی که از فروختن غلات به تبریز خودداری میکردند) و مسائل سیاسی در شهرهای گوناگون آذربایجان (مشکلات برپا کردن انجمنها، سرکشی قبائل، تجاوزات عسگریان عثمانی) و الخ بود. انجمن شکایات مردم را دریافت کرده و سعی میکرد که مسائلشان را حل و فصل کند.»
همانطور که گفته شد، انجمن امکان گردهمایی مردم عادی را فراهم کرده بود و آنها یاد گرفتند که برای مطالباتشان به جوش و خروش بپردازند. اصناف، که از طبقه متوسط سنتی بشمار میروند، از بارزترین نمونه اینها بود. البته این به آن معنی نیست که همیشه مطالبات ترقیخواهانه داشتند. در میان آنها خباز و قصاب هم بودند که بیشتر مورد نفرت اهالی بودند، و گاهی نیز میان درخواستهای انجمن و منافع صنفی تنشهایی هم پیش میآمد. اما به هر حال نطفههای مدنیت و مشارکت مردم رفته رفته شکل میگرفت. (ر. ک. مثلا انجمن، ج۱، ش۳۱، ۳۷، ۷۲)
غیرعادی هم نبود که گاهی مردمان عادی وارد انجمن شده و به اعضای انجمن اعتراضاتی داشته باشند. مثلا یکبار مشهدی میریعقوب مجاهد با جمعی از اهالی و سادات وارد اطاق مذاکره گشته با تشدد، بنای داد و فریاد گذاشتند و به اعضا اظهار کرده متعرض شدند که قصور از شماست که مطالب اتفاقیه اطراف را از ملت مخفی میدارید (انجمن، ج۱، ش۴۳)
در واقع، هم انجمن و هم واعظها مجبور بودند اهالی شوریده را «با دلایل و نصایح و مواعظ» ساکت کنند و وکلای اصناف را قانع کنند که بازار را باز کنند. (انجمن، ج۱، ش۶۹، ۸۳) و گاهی هم «اصناف و کسبه» میتوانستند اراده خودشان را بر انجمن تحمیل کنند. (انجمن، ج۱، ش۷۰، ۷۱)
به جز انجمن، موسسات دیگری هم بودند. یکی مجاهدین بود. هر محله تبریز یک دسته مردهای مسلح داشت که مشق کردند، البته فرق بین دستههای مجاهدین محلهای بود. اما کسروی راجع به آنها نوشت: «جوانان چشم از خوشی و آسایش پوشیده سختی مشق و ورزش را بر خود هموار [ساختند]… مردان خانوادهدار پس از کوششهای روزانه که به خانه بر میگردند به آسایش نپرداخته بیدرنگ به سربازخانه شتافتند و در آنجا در زیر سنگینی تفنگ مشق یک، دو [نمودند]… علما و سادات با همه سنگینی و خویشتنداری دامن به کمر زده و تفنگ به دوش انداخته پا به زمین [کوفتند]… کسانی که در تبریز نبودند شاید چنین پندارند که کسان آبرومند به این کار بر نمیخاستهاند. ولی ما میدانیم که انبوه آزادیخواهان کسان آبرومند و نامدار بودند، مثلا آقا میرکریم… اگرچه در بازار بزازی بیش نبود، ولی مرد پارسایی بود که پیش مردم احترام بسیار داشت. ابراهیم آقا که او نیز فدای سیاست روسیان گردید مرد بازرگان و توانگری بود و خانه او در نوبر که تاکنون برپاست بهترین دلیل است که زندگانی خوش و آسودهای داشته. حاج مهدی آقا کوزهکنانی که از بس که جانفشانی در راه مشروطه میکرد و مال و جان در این راه دریغ نمیداشت لقب ابوالمله یافت…» (تاریخ هجده ساله آذربایجان، نسخهای که در پیمان چاپ شده، ج۱، صص ۱۰۲-۱۰۱) در عذرخواهی از قبول کردن اعانه، مجاهدین اصرار کردند که ما «کسبه و اصناف بازاری» و «کسبه و اصناف محترم»ایم. (انجمن، ج۱، ش۷۵).
دوم، دو سازمان سوسیال دموکرات بودند، که مرکز یکی از آنها در تبریز بود و دیگری در قفقاز (باکو). به نوشته احمد کسروی: «نخست یک سال پیش از جنبش مشروطهخواهی ایرانیان قفقازی در باکو از روی مرامنامه «سوسیال دموکرات» روس، دسته به نام «اجتماعیون عامیون» پدید آوردند… سپس چون در ایران جنبش مشروطه برخاست در تبریز، شادروان علی مسیو و حاجیعلی دوافروش و حاجی رسول صدقیانی و دیگران، همان «مرامنامه» را به فارسی ترجمه و دسته «مجاهدین» را پدید آوردند و خود یک انجمن نهانی به نام «مرکز غیبی» برپا کردند که رشته کارهای دسته را در دست میداشت و آن را راه میبرد. در همان هنگام کسانی از همان ایرانیان قفقاز به تبریز و دیگر شهرها آمدند.
به این سان مجاهدین در تبریز دو تیره میبودند: یکی آنان که از قفقاز آمده و دیگری آنان که از خود تبریز برخاسته بودند. آن تیره هم جز از تبریزیان نمیبودند، و خود آزمودهتر و چابکتر میبودند و به ملایان و کیش پروا نمیداشتند و از اینرو مردم از آنان رمیده میبودند. اینان چون خود را بسته کمیته باکو میشمارند چندان که میبایست فرمانبرداری از «مرکز غیبی» نمینمودند و از چندی باز به این اندیشه میبودند که دست علی مسیو و همراهان او را کوتاه ساخته و رشته کارها را خود به دست گیرند.
از اینجا کشاکش و دشمنی سختی در میانه پدید آمد و بیآنکه مردم از چگونگی آن آگاه گردند از هر دو سو بسیج جنگ و خونریزی دیده شد که هر دمی بیم آغاز آن میرفت. در نتیجه این… بازارها باز نشد و انجمن برپا نگردید و مردم با بیم و نگرانی به سر بردند. ولی چون سردستگان از هر دو سو بیشتر کسان بافهم و آزمودهای میبودند، از خونریزی جلو گرفتند…» (تاریخ مشروطه ایران، ص۳۹۱)
کریم طاهرزاده بهزاد، که خود عضو یکی از فرقههایی بود که به وسیله مرکز غیبی راهنمایی میشد، کم و بیش روایت کسروی را تصدیق میکند، هر چه در جزئیات با وی تفاوتهایی دارد. مثلا، همانند مهدی مجتهدی، نقش تقیزاده در سازمان دادن جنبش را اغراقآمیز توصیف میکند. مثلا ادعا میکند که «سر دسته مجاهدین آذربایجان دستورات تقیزاده را بدون کم و کسر انجام میدادند!» (قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۸) سپس، نویسنده به عضویت درآمدن خودش را به سازمان سوسیال دموکرات توصیف میکند. جالب این است که این پروسه حاصل هیچگونه انگیزه سیاسی برای وی نبوده است. یکی از دوستهایش روزی به نویسنده میگوید که: «میگویند کسانی هستند که نام خود را فدایی گذاشتهاند و اگر کشته شوند به بهشت خواهند رفت. بیا ما هم فدایی شویم… وی به او میگوید که: … یک مرکز غیبی وجود دارد که آنجا را هیچکس نمیشناسد و دستورات را هم همان مرکز غیبی میدهد! و پذیرفتن عضو هم با این شرایط است که پس از اینکه تحقیقات کاملی در اطراف اخلاق داوطلب و خوشنامی فامیل او به عمل آمد ورقه عضویت صادر میکند و ما باید درخواستی نوشته و به آن مرکز غیبی بفرستیم، تا شاید پذیرفته بشویم!» (همانجا، ص۶۳) «جالب اینجا است که یکی از بارزترین مزایا خوشنامی فامیل داوطلب است.»
اما وقتی که نوبت به پخش اسلحه به مجاهدین میرسد نقش سوسیال دموکراتها در کتاب طاهرزاده بهزاد مبهم به نظر میرسد: «آقای سید حسن تقیزاده که در آن ایام در تهران بود، پیشبینیهای خود را توسط برادران تربیت به تبریز میفرستاد و آنان نیز این پیشبینیها را توسط سخنگویان و هادیان به جامعه و به مجاهدین در بالای منابر و اجتماعات عمومی بیان میکردند… پس از تشکیل حزب اجتماعیون عامیون که مرکز آن در قفقاز بود، بنا شد که مجاهدین امنیت تبریز را هم بهعهده بگیرند. بنابراین مسلح شدن آنان ضروری تشخیص داده شد و وعاظ… در بالای منابر لزوم تهیه اسلحه سرد و گرم را شرعا مجاز معرفی کردند…» (همانجا، ص ۱۳۳-۱۳۲)
البته اختلافات و رقابتهایی هم بین مرکز غیبی که در تبریز قرار داشت و مجاهدین قفقازی که مرکزشان در قفقاز بود وجود داشته است. عجیب این است که نویسنده به این مساله نمیپردازد تا اواخر تاریخش. او مینویسد که کم و بیش وقتی که تقیزاده به تبریز بازگشت، یک «گارد ملی» تشکیل شده بود به سبب «بیرضایتی از رفتار بعضی از سران فرقه اجتماعیون عامیون و عدم وجود انتظام و اطاعت کامل در میان افراد آنان» اما این گارد ملی از «طبقات تجار و کسبه محترمتر و معتبرتر بود تا مجاهدین» تا حدی که توانست احساسات نفرت طبقاتی میان مجاهدین را برانگیزد. نویسنده ادامه میدهد که «حزب دموکرات [حزب تازه تاسیس شده به دست تقیزاده، حزبی که با گارد ملی ارتباطی نزدیک داشت] نسبت به فدائیان و اعضای فرقه اجتماعیون عامیون و به طور کلی مجاهدین خوشبین نبودند، آنان را بدون انضباط مینامیدند و اعمال ناپسند بعضی از فراشهای دیروزی را که وارد جرگه مجاهدین شده بودند، به رخ آنان میکشیدند!» (همانجا، ص۲۶۱)
وقتی که نامههای شیخ علی ثقه الاسلام را بخوانیم، میبینیم که این مشروطهطلب محافظهکار مجاهدین قفقازی را به سازمان مرکز غیبی ترجیح میداد مثلا، وقتی که زنهای خانهدار که از کمیابی نان به ستوه آمدند و سعی میکردند یک محتکر را (که اتفاقا طرفدار مشروطه بود) کتک بزنند، وی نوشت که مجاهدین قفقازی بودند که سعی کردند او را نجات بدهد. و بعد از آنکه این بیچاره کشته شد، نویسنده نوشت که «مجاهدین، خصوصا اشخاصی منسوب به قفقازی نهایت همراهی را در سد فتنه داشتند.» (نامههای تبریز، ص۹۸) ثقهالاسلام همه «مرکزها» را «قفقازی» میداند. به هر حال، نمیخواهد همه «قفقازیون» و اعضای مرکزها را با یک چوب براند. (همانجا، صص ۱۲۸-۱۱۸).
در تبریز در عصر مشروطه، مردم عادی بیش از هر جای دیگر در ایران حاضر به شرکت در زندگی سیاسی بودند. ربط مردم طبقه متوسط به جهان خارج از ایران یا از راه تجارت یا تربیت نظامی یا جستوجوی شغل، نقش اساسی در این امر ایفا کرد. این فضای نسبتا باز گذاشت که خرده روحانیان کنجکاویشان در ایدههای خارجی را طی کنند و مردم عادی به طرزهای تشکیلاتی غیرسنتی خو کنند. نقش تبریز در انقلاب مشروطه نقطه ورود افراد عادی طبقه متوسط در سیاست دستهجمعی مردم ایران بود.

مترجم: مهرداد واشقانی فراهانی*
منبع: Kellogg Insigh
لاکشمن، استاد بازاریابی در مدرسه مدیریت کلاگ، سعی دارد با مطالعه اطلاعات حقیقی فروش یک خرده فروشی پوشاک به درک بهتری از تردیدهای دوگانه خريداران و فروشندگان دست یابد.
او با کمک «دگونکا سویسال» که هم اکنون استاد دانشگاه تگزاس دالاس است، با تحلیل آمار ارزشمند دوساله
منبع: INC
آیا به عنوان یک مدیر میدانید باید از چه اصطلاحات یا لغات کلیدی استفاده کنید و از چه لغاتی بپرهیزید؟ یکی از چالشبرانگیزترین جنبههای مدیریت نحوه ارتباط برقرار کردن با افراد مهم در نقشهای متفاوت است. هر روز باید به کارمندانتان انگیزه بدهید، توجه مشتریان را جلب کنید و اطمینان سرمایهگذاران را تحریک کنید. سوال این است که آیا به عنوان یک مدیر از زبان درستی استفاده میکنید؟
از چه لغات و عباراتی باید استفاده کرد؟

وقوع اتفاقات نامنتظره بخشی از زندگی روزمره همه ما است. بنابراین عقلانی است که قبل از وقوع، درباره آن بیندیشیم و راهکارهای خود را بسنجیم. مهمترین ویژگی این اتفاقات نامنتظره این است که شما دقیقا نمیدانید چه زمانی قرار است پیش بیایند. اصلیترین مولفه در حل مشکلات و بحرانهای پیش آمده، نحوه واکنش شما
ولفگانگ آمادئوس موتزارت در تلاش بود تا اثری الهام بخش و خلاقانه از خود به جای بگذارد، اما او همواره با مشکلات شدید مالی دست و پنجه نرم میکرد و زندگی پرفراز و نشیبی داشت. این داستانی آشنا از زندگی او برای عموم افراد است.
او اولین اثر هنری و اپرای خود را در سن 12 سالگی نوشت. هایدن موسیقیدان بزرگ در مورد موتزارت اینگونه میگوید: موتزارت بزرگترین موسیقی دانی است که هم به شخصه وهم از طریق شهرتش او را میشناسم. با این حال او همیشه در تقلا بود تا در کنار نوآوری و خلاقیت، صورت حسابهایش را نیز به موقع بپردازد.
امروزه کار آفرینان میتوانند با الگو قرار دادن زندگی پر تلاطم موتزارت نکات بسیاری را فرا گیرند، او فردی بود که توانست با وجود فشارهای مالی مخرب و شرایط سخت به تلاش و خلاقیت خود در این مسیر ادامه دهد.
در اینجا با نگاهی به زندگی موتزارت با چهار درس نوآوری آشنا میشویم :
1) از تسلیم شدن نهراسید:
تا سال 1781 اسقف اعظم کلردو حامی ارشد موتزارت بود. او تحت قیمومیت کلردو رشد کرد، اما او به موتزارت اجازه نمیداد تا از طریق اجراهای خصوصی کسب
در آمد کند و با افراد با نفوذ نشست و برخاست داشته باشد. استدلال کلردو ساده بود. با کنترل و محدود کردن اجراهای خصوصی و درآمد کمتر و منزوی کردن موتزارت تمرکز او برای خلق اثر تنها برای دربارسالزبرگ بیشترو انحصاریتر میشد. موتزارت میخواست تا این شرایط را رها کند، اما او به دلیل فعالیت پدرش در دادگاه و برای جلوگیری از مخدوش شدن روابط او تمایل زیادی به انجام این کار نداشت.
با گذشت زمان این رویدادها به اوج خود رسیدند و بالاخره موتزارت خشمگینانه این ریسک را پذیرفت و طی یک نامه استعفای خود را اعلام کرد. با استناد به تحقیقات «میتارد سولومون» نویسنده زندگینامه موتزارت، مستقل شدن موتزارت قدمی انقلابی و شروع تغییری بزرگ در زندگی این هنرمند محسوب میشود. او آموخت تا به این سلطه پدرسالانه، بیعدالتیهای سلسله مراتبی، استثمار و سلطهجویی نه بگوید و به مخالفت با آنها بپردازد. او خود این خطرها و موانع را درمسیر خلاقیتش به درستی درک کرده بود و نمیتوانست بیش از این در برابر آنها سکوت کند. پس از استعفا خلاقیت حقیقی او افزایش یافت، ولی مجبور شد تا با سختیها و مشکلات مالی دست و پنجه نرم کند.
درسی برای کار آفرینان: مسلما نکته نهایی این موضوع رها کردن موقعیتهای شغلی نیست! بلکه نشان میدهد که میتوان با درنظرگرفتن امکان دستیابی به محیطی بهتر از لحاظ احساسی و خلاقیت، موقعیت کنونی خود را رها کرد. اما با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی اگر مطمئن نیستید که جابهجایی موجب رشد و تغییر مثبت در روند بازه تولید و ابتکار شما نمیشود، شاید استعفا دادن در این شرایط بهترین اقدام ممکن برای شما نباشد.
2) همیشه کار خود را تازه و به روز کنید.
در اتریش قرن 18 با درنظر گرفتن رقابت شدید و امکانات محدود یکی از بزرگترین معضلات آهنگسازان یافتن آمفی تاتر و مکان مناسب برای اجرا بود. موتزارت به برگزاری کنسرت سولو پیانو در مکانهای نامتعارف همانند رستورانها و ساختمانهای بزرگ آپارتمانی پرداخت. او عموما قطعات پیانو کنسرتو خودش را اجرا میکرد یا ارکسترهای کوچکتری را سازماندهی میکرد. در بسیاری از جهات موتزارت پیشرو و مبتکر ساختار گروههای موسیقی امروزی و اجراهای مستقل آنها درسالنهای گوناگون است.
موسیقی او در این دوره (1786-1782) از ساختاری شکیل و در عین حال ساده برخوردار است و نهتنها برای خشنودی اشرافزادگان، بلکه برای تمامی اقشار جامعه تلاش میکرد. به گفته سولومون درآن دوران تعداد اجراهایی فراتر از یک کنسرت در هر فصل مرسوم نبوده است. خلاقیت و ایدههای جدید موسیقیایی موتزارت درآن دوره این امکان را فراهم میساخت تا با تنظیم قطعات بیشتر و اجراهای بیشتر،هم عصران خود را پشت سر گذارد.
درسی برای کارآفرینان: ایدههای خود را به روز رسانی کنید. موتزارت به خوبی میدانست که با تکرار مداوم یک قطعه نمیتواند درآمد خوبی کسب کند، و با به روز رسانی خلاقانه ایدههایش بر خلق آثارش افزود.
3)تا جایی که میتوانید، سفر کنید.
موتزارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد. او به تمام اروپا سفر کرد و شهرت بسیاری یافت. سفرهای مداوم او موجب شد تا در معرض سبکهای گوناگون موسیقی به خصوص سبکهای ایتالیایی و آلمانی قرار گیرد. به گفته دنیل بورستین: تا کنون هیچ آهنگساز دیگری موفق به چنین تلفیق هنرمندانه هم نوایی ایتالیایی با صداهای متعدد و گوناگون آلمانی و ایجاد موسیقی ایدهآل اروپایی نشده است.
اين در حالي است كه معاصران او مانند باخ و هایدن، هرگز درچنین طیف گستردهای سفر نکرده بودند.
درسی برای کارآفرینان: تا جایی که محدودیتهای مالیتان اجازه میدهند، به نقاط دور دست سفر کنید و نسبت به دیدگاههای جدید پذیرا باشید. با قدم گذاشتن در زمینههای جدید و فرا گرفتن نکات مختلف این امکان برای شما فراهم میشود تا با ادغام اطلاعات قبلی با نکات جدید به ایدههای متفاوت و نوآورانه دست یابید.
4) از پنهان شدن نهراسید:
موتزارت به این نتیجه رسید که کنارهگیری بهترین راه تجدید نیرو برای دستیابی به خلاقیت است.
به گفته او: در برهههای زمانی که کاملا تنها هستم، ایدههای من در بهترین جریان قرار دارند و خلاقانه و فراوان هستند. درسی برای کارآفرینان: زمانی را به خودتان اختصاص دهید. موتزارت مدت زمان زیادی را در تور و درمعرض دید عموم میگذراند، اما به خوبی بر این موضوع واقف بود که بهترین عملکرد در انزوا به دست میآید. نیازی نیست تا برای دستیابی به بهترینها، همیشه در دید عمومی قرار گیرید.ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
آمارها نشان میدهد که بیش از 55 درصد مدیران بر این باورند که حتی هیاتمدیره نیز قیمتگذاری را جدی نمیگیرد. این در حالی است که قیمتگذاری بقای سازمان و شرکتها را تضمین میکند.
هرکسی میتواند تخفیف دهد و بفروشد. این جملهای است که در دوران رکود فروش احتمالا بارها از مدیران
در نگاه اول برای جوانان که در شرف ازدواج هستند، ازدواج و شروع زندگی مشترک آن چنان هزینهای ندارد اما با گذشت زمان و دست به کار شدن برای تدارک مراسم عروسی و آغاز زندگی مشترک تفاوت میزان هزینه پرداختی و هزینه پیش بینی شده خودنمایی میکند.
هزینههای ازدواج برای پسران به جز خرید گل و شیرینی مراسم خواستگاری از آنجا شروع می شود که مراسم بله برون برپا خواهد شد که در این مراسم باید داماد و خانواده داماد هزینههای آن را متقبل شوند، منظور از نام بردن خانواده داماد به این دلیل است که بین هزینههای اکثر جوانان با درآمد آن ها تناسب وجود ندارد و خانوادهها در این زمان به کمک داماد و عروس میآیند.
هزینههای مراسم بله برون به طور میانگین که از حلقه نشان به قیمت 500 هزار تومان، پارچه به قیمت صد هزار تومان، چادر به قیمت 60 هزار تومان، گل و کیک مراسم به قیمت 150 هزار تومان تشکیل شده است در مجموع 810 هزار تومان برای تازه داماد تمام میشود.
در مرحله بعد نوبت به مراسم عقدکنان میرسد که برای برپایی عقدکنان نیاز به پیش نیازهایی مانند خرید عقد (خرید عروسی) دارد.
خرید عروسی به طور میانگین یک میلیون تومان هزینه در بردارد که از هزینههای خرید عروسی میتوان به لوازم آرایشی، کیف و کفش عروس و چادر اشاره کرد.
در کنار خرید عروسی می توان به خرید آیینه و شمعدان از قیمت 400 تا 700 هزار تومانی و لباس عروسی یک میلیون و 200 هزار تومانی اشاره کرد که آیینه و شمعدان نقره در بین جوانان و "پز قیمت" بالای لباس عروس بسیار مد شده است.
برای مراسم عقدکنان آقای داماد به طور میانگین برای 200 نفر باید 500 هزار تومان هزینه میوه و شیرینی، یک میلیون تومان آرایشگاه، صد هزار تومان گل دست، 600 هزار تومان ماشین و گل ماشین، 150 هزار تومان هزینه عاقد، سه میلیون تومان فیلمبرداری و عکاسی، پنج میلیون تومان سرویس طلا و 500 هزار تومان اتاق عقد هزینه کند.
در این میان نباید از جزء اصلی مراسم عقد که حلقه ازدواج است چشم پوشی کرد که برای این مورد باید به طور میانگین 800 هزار تومان هزینه بپردازد.
داماد نیاز دارد قبل از برگزاری مراسم عروسی محل زندگی آینده خود را مشخص کند که اگر خانه اجاره و رهن باشد به طور میانگین مبلغ 20میلیون تومان برای رهن باید کنار بگذارد.
در بحث آماده سازی منزل خرجهای متفرقه وجود دارد که از آنها گذر میشود اما از لوستر و تلویزیون برای خانه تازه عروس نمی توان چشم پوشی کرد که این دو کالا در حدود 3 میلیون تومان هزینه در بر دارد.
برای برگزاری مراسم عروسی برای 200 نفر در شرایط فعلی به طور میانگین همراه با میوه و شیرینی هشت میلیون تومان هزینه لازم است که در کنار آن ماشین عروس و گل ماشین 750 هزار تومان، آرایشگاه عروس و داماد یک میلیون و 500 هزا رتومان و فیلمبردار و عکاس 4 میلیون تومان هزینه در بردارد.
حال مهمانان منتظر هستند تا به مجلس دعوت شوند هزینه دعوت مهمانان(کارت عروسی) برای عروس و داماد با حساب 200 نفر به طور میانگین 120 هزار تومان میشود.
در روز بعد از عروسی نیز مراسم پاتختی برگزار می شود که این مراسم به طور میانگین 500 هزار تومان هزینه در بردارد و از سویی دیگر با نزدیکی به شب یلدا تازه داماد باید در شرف تدارک مراسم شب یلدا برای همسر خود باشد که آن نیز 500 هزار تومان هزینه خواهد داشت.
با این تفاسیر ازدواج برای یک داماد بدون هزینه رهن خانه 33 میلیون تومان هزینه در بردارد.
با بررسی آمار و ارقام هزینه برگزاری عروسی و تشکیل زندگی و درآمد یک جوان 20 و چند ساله به این نتیجه خواهیم رسید هزینههای ازدواج بیش از درآمد یک فرد است.
در این رابطه فردی 32 ساله گفت:در سال 85، هشت میلیون تومان هزینه ازداوج آن شده است.
او ادامه داد: در آن زمان نیز هشت میلیون تومان مبلغ زیادی بود اما تقریبا با میزان درآمد در آن زمان متناسب بود.
همچنین جوان 23 ساله ای گفت: دو ماه گذشته مراسم عروسی خود را برپا کردهام که در حدود 40 میلیون تومان هزینه شده است و با توجه به شرایط کسب و کار و درآمد حجم اعظم هزینه های ایجاد شده را پدرم تقبل کرده است.

منبع: Advergize
مترجم: حامد فردوس آرا
ّما در دورهای زندگی میکنیم که برندهای کوچک و بزرگ از شعارهای تبلیغاتی برای پابرجایی برند خود استفاده میکنند.
شعار تبلیغاتی هسته اصلی و زیر بنای برند است. شعارهای بسیاری، از شرکتهای مختلف شنیده میشود؛ اما بهترین شعارهای تبلیغاتی آنهایی هستند که به هسته اصلی برند اشاره دارند. در این مقاله برترین شعارهای تبلیغاتی را جمع آوری کردیم.به نظر شما برترین شعار تبلیغاتی چگونه ارزیابی میشود؟ چه چیزی شعار تبلیغاتی را خوب، متوسط و حتی ضعیف نشان میدهد؟ برترین شعارهای تبلیغاتی به درستی میتوانند به بیان اینکه آن برند چیست، بپردازند و در بازه زمانی کوتاهی به ذهن مشتری بنشیند. در ادامه به معرفی شعارهای برتر تبلیغاتی از برندهای مدرن میپردازیم:
منبع: Strategy + Business
تصمیم خردهفروشیهای زنجیرهای برای افتتاح یا تعطیل کردن یکی از فروشگاهها، چگونه بر ارزش سهام آنها در نظر سهامداران اثر میگذارد؟
بر اساس این مقاله که میتوان گفت یکی از اولین مقالههایی است که عواقب افزایش یا کاهش تعداد
می خواهم بازاریاب (ویزیتور) استخدام کنم،چند درصد پورسانت برای آن ها در نظر بگیرم؟
درصد پورسانت یک بازاریاب به موارد زیر بستگی دارد:
1)قیمت محصول:
قیمت برخی از محصولات بسیار بالاست،بطوری که در نظر گرفتن حتی 1 درصد پورسانت مبلغ بالا و سنگینی می شود.مثل اتوموبیل های گران قیمت.یا ممکن است در هر بار فروش مبلغ بالایی معامله می شود مثل پروفیل یو پی وی سی یا آهن .معمولا در این گونه موارد درصد پورسانت پایین تر است.
2)تخصص مورد نیاز برای فروش محصول:
برخی از محصولات به تخصص و دانش بالایی برای فروش نیاز دارند مثل برخی از تجهیزات پزشکی.طبیعتا هرکسی این دانش را ندارد و به طور معمول باید پورسانت و درآمد بالاتری نصیب ویزیتور بشود.
3)مدت زمان لازم برای فروش:
برخی محصولات هستند که فروش آن ها محدود می باشد و زمان زیادی می برد.مثل بعضی از دستگاه ها و تجهیزات صنعتی.حتی ممکن است یک عدد از آن ها در سال بفروش برود.پورسانت باید به گونه ای باشد که کفاف هزینه های ویزیتور را بدهد.
4)نوع فروش:
برخی فروش ها نقدی هستند و برخی به صورت چک.ویزیتوری که بتواند نقدی بفروشد و شرکت را دچار چک و دردسر های آن نکند طبیعتا باید پورسانت بالاتری دریافت کند.
5)سوخت چک:
پاس نشدن چک و به اصطلاح سوختن آن به عهده چه کسی است؟اگر به عهده ویزیتور باشد،پورسانت بالاتری باید بگیرد.
6)هزینه های فروش:
یک ویزیتور به طور معمول هزینه های خاص خودش را دارد مثل: هزینه های رفت و آمد،هزینه غذا،هتل،تلفن و حتی تبلیغات.بسته به اینکه این هزینه ها به عهده شرکت باشد یا ویزیتور،درصد پورسانت متفاوت است.
7)ویزیتور حضوری یا سیار:
برخی از فروش ها به صورت تلفنی است مثل آگهی های روزنامه ای و برخی دیگر لاجرم به صورت حضوری باید باشد.فروشنده ای که رنج سفر را به جان می خرد باید پورسانت بالاتری دریافت کند.
8)شهری که ویزیتور در آن زندگی می کند:
پایه حقوق ها برای شهرهای مختلف متفاوت است.کسی که در تهران زندگی می کند هزینه های بالاتری نسبت به کسی که در کرمانشاه زندگی می کند دارد و باید پورسانت بالاتری دریافت کند.
9)حقوق ثابت :
میزان حقوق ثابت چقدر است؟ بهترین حالت باری تعیین حقوق یک ویزیتور ترکیبی از حقوق ثابت و پورسانت است(در مقاله آینده به این مطلب می پردازم.)ویزیتوری که حقوق ثابت بالایی دریافت می کند معمولا پورسانت پایین تری دارد.
10)تجربه ویزیتور:
معمولا ویزیتور های باسابقه و قدرت مند در شرکتی مشغول به کار هستند.برای جذب این گونه افراد باید درصد بالاتری بپردازید تا ترغیب شوند با شما همکاری کنند.
فرمول تقریبی برای تعیین درصد پورسانت بازاریاب (ویزیتور):
تخمین بزنید در طول یک ماه (برخی از کسب و کار ها در طول یکسال!) یک ویزیتور معمولی چند عدد محصول و با چه حجم ریالی برای ما می تواند بفروشد؟
با توجه به موارد بالا حقوق در خواستی و مورد انتظار فرد مورد نظر چقدر است؟چه قدر حقوق ثابت در نظر گرفته ایم؟ با یک معادله ساده می توان به درصد پورسانت یک بازاریاب با فروش نرمال رسید.
نکته:
برای ویزیتور سقف فروش در نظر نگیرید.
یکی از زیبایی های شغل فروش به این است که هیچ سقف درآمدی ندارد.برخی از صاحبان کسب و کار می ترسند و یا نمی خواهند حقوق بالا به ویزیتور بدهند! چه ایرادی دارد اگر فروشنده توانمندی وجود داشته باشد،مبالغ بالایی بفروشد و سود خوبی نصیب ما کند و از سویی دیگر سود بالایی خود ببرد؟؟!تهیه شده در: وب نوشت پنگان
در شرق ، رنگ قرمز يادآور آتش و از طرفي نشان دهندهي تولد دوباره ميباشد.
ققنوس پرندهي سرخ جنوب ، نماد رنگ قرمز است. گفته ميشود ققنوس خود را روي تودهاي از
* توجه: مطالب اين ستون شديدا غيرجدي است.
آقای دیوید ریکاردو در کنار آقایان اسمیت و مارکس یکی از شخصیتهای اصلی دوره کلاسیک اقتصاد به حساب میآید. وی نه تنها نظریات مهمی در علم اقتصاد از خود به جا گذاشته است که تا به امروز ماندگار شده است، بلکه ثروت هنگفتی هم از خود به جا گذاشت که البته معلوم نیست تا به امروز چیزی از آن باقی مانده است یا نه. با توجه به اینها میتوانیم نتیجه بگیریم که دیوید ریکاردو آدمی بوده که در زمینه اقتصاد کارش را خوب بلد بوده است.
دیوید ریکاردو در 18 آوریل 1772 در لندن زاده شد. خانواده او یهودی و هلندی الاصل بودند که به دلیل فرار
موردکاوی: لئو مدیر تیم کوچکی است و باید معاونی را برای پروژهای انتخاب کند. رقابت، میان دو نفر از اعضای تیم است که هر دوی آنها برای ثابت کردن تواناییهای خود به این کار نیاز دارند.
یکی از این دو نفر تواناییهای بیشتری برای انجام پروژه دارد. اما لئو ترجیح میدهد با نفر دیگر کار کند، زیرا با او بهتر کنار میآید. لئو چه تصمیمی باید اخذ کند؟ در ادامه نظر سه کارشناس در این رابطه را میخوانیم:
دکتر ریموند مادن، استاد میهمان رشته مدیریت در مدرسه کسب و کار ESCP Europe:
ترجمه: مهدی سریرچی
منبع: Inc
در گفتوگو با افراد تصمیم گیرنده (خواه این گفتوگو تلفنی باشد یا حضوری ) باید از وقتتان نهایت استفاده را ببرید. تام بلیک نویسنده کتاب «واگن میلیونر» پنج توصیه فوقالعاده موثر در این زمینه دارد.
1. یک هدف منطقی انتخاب کنید

ترجمه: مهدی سریرچی
منبع: Entrepreneur
وارن بافت جمله معروفی دارد به این مضمون: «قیمت چیزی است که شما میپردازید. ارزش چیزی است که به دست میآورید»
این میلیاردر مشهور، جمله مذکور را درباره بازار سهام گفته است، اما کارآفرینهای جوان نیز مخاطب او بودهاند. این جمله به طور خاص باید مورد توجه مدیران فروش باشد تا به جای متمرکز شدن روی قیمت محصول ارزش آن را مورد توجه قرار دهند.