![]()
موسسه اینتربرند معرفی کرد
در حالی که تنها یک روز از اولین سالگرد درگذشت استیو جابز نابغه محبوب
دنیای تکنولوژی و مدیرعامل بزرگترین شرکت این حوزه میگذرد، شرکتی که او
سالها پیش همراه با استیو ووزنیاک تاسیس کرده بود همچنان عنوان
ارزشمندترین شرکت تکنولوژی جهان را برای خودش حفظ کرده است.
این درحالی است که بسیاری در زمان مرگ وی معتقد بودند که شرکت اپل بعد از جابز نمیتواند روند موفقیتهای گذشتهاش را حفظ و تکرار کند. جدیدترین گزارش
مترجم:پژمان رمضانی
دنیایی را تصور کنید که شما قادر هستید تمامی
فروشندگانتان را اخراج کنید و هنوز رشد درآمد پایداری داشته باشید. واقعا
چگونه میتوانید در این راه موفق شوید؟
به گزارش نیویورک تایمز، همزمان با اینکه این بحثها در نیویورک در جریان است، دیروز نتایج مطالعهای منتشر شد که ارزش برندهای معروف و مشکلاتی که موجب افت ارزش آنها میشود، را مورد ارزیابی قرار داده است.
این مطالعه که سیزدهمین گزارش «بهترین برندهای جهان» نام دارد توسط شرکت مشاورهای اینتربرند
مترجم: امیر رضایی
منبع: HBR
مدیریت
کردن سوالات سخت مشتریان دیرباور و آینده نگر یکی از سختترین کارها در
همه انواع فروش است. پس از مصاحبه با هزاران نفر از مشتریان که در راستای
مطالعات مربوط به طرح برنده-بازنده انجام شد، با اطمینان میتوان گفت تفاوت
بین برندهها و بازندهها، ارائه پاسخ موفقیتآمیز به سوالات مشتریان است.
در اینجا هفت نکته قابلتوجه هنگام پاسخگویی به سوالات مشتریان آورده شده
است:
ابتدا سوال را روشن کنید. مشتریان، دو نوع سوال اساسی
میپرسند. بعضی از سوالات، سوالات خاص در مورد یک ویژگی یا موضوع است در
حالی که برخی دیگر پیرامون دیدگاه کلی شما یا یک مساله
در مقالهای با نام «عوامل موثر در انتخاب رسانه مناسب برای بازاریابی شفاهی»، جونا برگر و رگورام
خبرگزاري ايسنا نوشت: نتايج يك پژوهش روي 27 هزار و 883 ايراني 18 تا 65
سال در كشور نشان داده است كه بيشتر مردم كشور (3/39 درصد) از شادكامي سطح
متوسطي برخوردارند. 4/35 درصد نيز شادكامي خود را كم توصيف كرده و در اين
ميان، تنها 3 درصد خود را در سطح «بسيار زياد» شادكام ميدانند.
تاثیر این تغییرات در بازارهای توسعه یافته به قدری عمیق بوده که 3 سال پیش گروهی از محققان، رویکرد تازهای برای درک رفتار مصرفکننده ارائه کردند. نتایج این تحقیق که در آن 20000 مصرفکننده در 5 حوزه
بانک مرکزی منتشر کرد
گروه بازار پول- عملکرد فعالیتهای ارزی 26 بانک و موسسه اعتباری در سال
گذشته نشان از پیشتازی بانکهای دولتی و خصوصی شده در این عرصه دارد؛ به
گونهای که مقایسه ارقام فعالیتهای ارزی در این بانکها با بانکهای خصوصی
یا موسسات اعتباری، سهم بالایی از کل فعالیتهای ارزی بانکها را نشان
میدهد.
بر اساس گزارش عملکرد بانکها و موسسات اعتباری کشور که توسط بانک مرکزی
منتشر شده؛ گردش فعالیتهای ارزی بانکها و موسسات اعتباری در سال 90 در
مجموع به 363 میلیارد و 483 میلیون دلار رسیده که بر اثر فعالیتهای مختلف
ارزی به دست آمده است.
نوع فعالیتها
برای فعالیتهای مختلف ارزی، 6
دستهبندی در نظر گرفته شده است؛ اعتبارات اسنادی، حوالهها و
ضمانتنامههای ارزی، خرید و فروش ارز و دیگر فعالیتهای ارزی این 6 دسته
فعالیت ارزی مورد نظر بانک مرکزی را تشکیل میدهد.
در این دستهبندی
«اعتبار اسنادی» تعهدی از بانک است که به خریدار و فروشنده داده میشود و
بر اساس آن، تعهد میشود که «میزان پرداختی خریدار به فروشنده به موقع و با
مبلغ صحیح به دست فروشنده خواهد رسید.» و در عوض «هرگاه خریدار قادر به
پرداخت مبلغ خرید نباشد، بانک موظف است باقیمانده یا تمام مبلغ خرید را
بپردازد.»
اعتبارات اسنادی اغلب در معاملات بینالمللی به منظور
اطمینان از دریافت مبالغ پرداختی مورد استفاده قرار میگیرد، بانک همچنین
به نیابت از خریدار که نگهدارنده اعتبارات اسنادی است تا زمان دریافت
تاييدیه که کالاهای خریداری شده حمل شدهاند وجه را پرداخت نخواهد کرد.
ضمانتنامهها و حوالههاي ارزی نیز در این دستهبندی تعریف خاص خود را
دارد. چنانکه «ضمانتنامه بانکی» به عنوان «تعهدی کتبی و غیرقابل برگشت،
جهت پرداخت مبلغ معینی وجه نقد به ذینفع ضمانتنامه» تعریف شده
است.
بالاترین و پایینترین حجم اعتبار اسنادی
بانکها
و موسسات اعتباری کشور سال گذشته در مجموع بیش از 62 میلیارد دلار گشایش
اعتبار اسنادی داشتهاند. در گزارش عملکرد بانکها و موسسات اعتباری طی سال
گذشته، بالاترین میزان گشایش اعتبار اسنادی در میان بانکها به بانک خصوصی
«سامان» اختصاص دارد که بیش از 14 میلیارد دلار گشایش اعتبار اسنادی داشته
است. پس از این بانک در سال گذشته، بانک خصوصی شده تجارت 7 میلیارد و 533
میلیون دلار گشایش اعتبار اسنادی در کارنامه خود دارد. بانک ملت نیز سهم
بالایی از گشایش اعتبار اسنادی انجام داده: بیش از 8/6 میلیارد دلار. دو
بانک خصوصی پاسارگاد و پارسیان در رده بعدی هستند. بانک پاسارگاد حدود 8/5
میلیارد و بانک پارسیان بیش از 4/4 میلیارد دلار. بانکهای انصار، ایران
زمین، حکمت ایرانیان، دی، سپه، شهر، مهر و گردشگری در این دستهبندی هیچ
نوع فعالیتي در زمینه گشایش اعتبار اسنادی نداشتهاند. پست بانک ایران در
میان بانکها و موسسات اعتباری پایینترین حجم گشایش اعتبار اسنادی را
داشته است: 50 میلیون دلار. به نظر میرسد شرایط موجود در اعمال
محدودیتهای تجاری، موانع گشایش اعتبار اسنادی در بانکهای دولتی را بیشتر
کرده و موجب پایین آمدن سهم این بانکها در این نوع فعالیتهای ارزی شده
است. در غیاب بانکهای دولتی، بانکهای خصوصی بودهاند که بار اصلی این کار
را به دوش کشیدهاند.
حوالههای ارزی
کل حوالههای ارزی صادر شده از بانکها طی سال گذشته به بیش از 111 میلیارد دلار بالغ شده است.
در
این میان، بانک ملت بالاترین میزان صدور حوالههای ارزی را با رقم 20
میلیارد و 343 میلیون دلار به خود اختصاص داده و پس از آن بانک تجارت، 20
میلیارد و 476 میلیون دلار حواله ارزی صادر کرده است. فاصله دیگر بانکها
در صدور حواله ارزی با این دو بانک بسیار زیاد است. چنانکه دو بانک خصوصی
پاسارگاد و سامان به ترتیب با 12 میلیارد و 734 میلیون و 8 میلیارد و 857
میلیون دلار در ردههای بعدی صدور حوالههای ارزی قرار گرفتهاند. بانکهای
ایران زمین، دی، رفاه، شهر، مهر و گردشگری هیچ نوع فعالیتي در زمینه
حوالههای ارزی نداشتهاند و به جز اینها، بانک سینا با نزدیک به 5 میلیون
دلار صدور حواله ارزی پایینترین سهم از این بخش را داراست.
خرید و فروش ارز
بخش
مهم این آمارها به خرید و فروش ارز توسط شبکه بانکی اختصاص دارد که در
موارد بسیاری طی سال گذشته «مصارف» بانکها از «منابع» پیشی گرفته یا عکس
آن نیز اتفاق افتاده است. سال گذشته در مجموع 82 میلیارد و 361 میلیون دلار
از طریق شبکه بانکی به فروش رسیده است. این بخش «مصارف» بانکها بوده، در
بخش منابع، بانکها نزدیک به 75 میلیارد دلار، ارز خریداری کردهاند. گزارش
بانک مرکزی به روشنی مشخص نمیکند که این میزان ارز از چه طریقی و با چه
عنوانی توسط بانکها خریده شده و در کجا به فروش رسیده است. در میان سرفصل
خرید و فروش ارز، که منابع و مصارف ارزی بانکها محسوب میشود؛ طیف وسیعی
از مولفهها را در بر میگیرد. از جمله سپردههای ارزی، معاملات بین بانکی و
... که بدون در نظر گرفتن صورتهای مالی بانکها طی سال گذشته، آنالیز
واقعی از میزان عملکرد منابع و مصارف ارزی بانکها در سال گذشته را روشن
نمیسازد.
با این همه، گزارش بانک مرکزی که بر اساس گزارش عملکرد
بانکها تدوین شده نشان میدهد سال گذشته در میان بانکهای کشور، بالاترین
میزان منابع به بانک ملی ایران اختصاص دارد که بیش از 31 میلیارد دلار
منابع داشته است، اما نکته جالب توجه اینکه در مقابل این منابع، حدود 26
میلیارد دلار ارز توسط این بانک به فروش رسیده است. تفاضل این دو رقم حدود 5
میلیارد دلار است که در گزارش به نحوه مصرف آن اشاره نشده است.
در
برخی از بانکها نیز دیده میشود که وضعیت برعکس است و مصارف از منابع
بیشتر شده است. به طور مثال، در گزارش بانک مرکزی در سال گذشته مصارف ارزی
بانک پاسارگاد بیش از 300 میلیون دلار بیشتر از منابع بوده است. یا در مورد
بانک توسعه صادرات که رقم بسیار درشتی از پیشی گرفتن مصارف بر منابع ارزی
وجود دارد. رقمی که به بیش از 4 میلیارد دلار میرسد و در میان بانکهای
کشور یک رکورد به حساب میآید. رکورد پیشی گرفتن منابع از مصارف نیز به
بانک کارآفرین اختصاص دارد. این بانک در سال گذشته بیش از 8/1 میلیارد دلار
منابع ارزی در اختیار داشته که 132 میلیون دلار آن را فروخته است.
عملکرد پایین ضمانتهای ارزی
در
بخش ضمانتنامههای ارزی، به جز یکی دو بانک ( ملت و سامان) در بقیه
بانکهای کشور، فعالیتهای این بخش در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است.
بانک سامان در سال گذشته بیش از 8/3 میلیارد دلار و بانک ملت بیش از
7/2
میلیارد دلار ضمانتنامه ارزی صادر کردهاند. این در حالی است که در بخش
عمده بانکها این نوع فعالیتهای ارزی صورت نگرفته یا ارقام آن پایینتر از
یک میلیارد دلار است. به این ترتیب مجموع فعالیتهای این سرفصل به حدود
3/8 میلیارد دلار رسیده است. ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان

تحقیقاتی كه مرحله هدفگذاري فرآيند بخشبندي بازار را بررسي ميكنند،
فاكتورهاي متعددي را شناسايي كردهاند كه بر برآورد سازمان از جذابيت بازار
هدف تاثير ميگذارند، از جمله:
هفت سال پیش پس از 25 سال تدریس برای دانشجویان MBA در دانشکده کسبوکار هاروارد، بر آموزش مدیران و کارآفرینان شرکت کننده در دورههایی که برای صاحبان کسبوکار در این دانشکده برگزار شد، تمرکز کردم
بازاريابي عصبي يك علم جديد است كه هدف آن كمك به بازاريابي و فروش محصولات
با استفاده از علم عصبشناسي است. بازاريابي عصبي هماكنون در بعضي از
مدارس مهم بازرگاني تدريس ميشود و عصبشناسان به بسياري از شركتهاي بزرگ
تجاري خدمات مشاورهاي ميدهند.

طی دهه اخیر دهها برنامه بازاریابی و صدها پیام فروش را بررسی کرده ام و شاهد تلاش هزاران شرکت برای جای دادن خودشان در رقابتیترین بازارها در جهان بودهام.
اصلی ترین دستاورد من از این
مشاهدات حجم عظیمی از بازاریابیهای پر اشتباه بوده است. نمیگویم نوع
اشتباه «ناشایست» بلکه درباره نوع اشتباه در «فضای بسته».
1. نداشتن تعریف ازمشتری مطلوب
ولی برای اینکه کسب و کار موفقی را پیش ببریم، باید بتوانیم، مذاکرات آسان و مناسبی داشته باشیم. این نکته در هر دو موقعیت غیررسمی و رسمی حیاتی است.
مدیران هرروزه با موقعیتهای مختلفی برای مذاکره مواجهه میشوند: خواه فروش یک محصول به مشتری جدید (مذاکره رسمی)، خواه استخدام یک کارمند جدید (مذاکره غیررسمی). اگر شما از مهارتهای
بسیاری از صاحبان کسبوکار معتقدند بهترین راه برای افزایش فروششان در
فضای پرازدحام بازار امروز این است که به طور مداوم پیامهایی به مشتری
بفرستند و از محصولات خودشان تعریف کنند، اما آنها اشتباه میکنند.
|
|

مترجم: مریم رضایی
منبع: Open Forum
در
کسبوکارهای کوچک این گونه نیست که برندگان هیچ گاه میدان را خالی نکنند.
اتفاقا برنده کسی است که بهترین زمان برای ترک کسبوکار خود و چگونگی آن را
ميداند. همیشه ایجاد تغییر از شرایط موجود سختتر است. بیشتر صاحبان
کسبوکار سماجت بیش از حد به خرج ميدهند و چه زمانی که کسبوکارشان به شدت
موفق است یا زمانی که دیگر سودآوری ندارد، در اتخاذ تصمیم درست و نهایی
تاخیر ميکنند.
وقتی کسبوکاری در حال نابودی است، صاحبان آن همیشه منتظر یک چشمانداز مثبت، یک مشتری بزرگ یا کارمندی جدید هستند که کار متفاوتی انجام دهد و در نهایت کسبوکار آنها را از آشفتگی مالی نجات دهد. آنها معتقدند:
پژوهشکده سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت شریف
نام «فرد آر دیوید»،
برای اساتید و دانشجویان اکثر رشتههای دانشگاهی، حتی رشتههایی که به طور
مستقیم با مباحث آکادمیک مدیریت نیز سر و کار ندارند، آشنا است.
![]() |
گفتوگوی ما با افراد مختلف نشان میدهد که حتی تعداد قابل توجهی از مدیران
دولتی و غیر دولتی نیز با او آشنا هستند؛ اگر نام او را ندانند، با کتاب
او آشنا هستند و اگر کتاب او را نشناسند، حتما با مدل برنامهریزی او
بیگانه نیستند. نشانههای مدل دیوید را میتوان در همه جا مشاهده کرد؛
دانشگاهها، وزارتخانهها، شرکتهای شبهدولتی، سازمانهای فرهنگی در این
میان، بسیاری از شرکتهای خصوصی و تعاونی نیز از همنشینی با آن بیبهره
نبودهاند؛ چراکه در اکثر مواقع، دستگاههای دولتی، تعامل خود با آنها را
مشروط به ارائه مدل دیوید كردهاند. به عبارت دیگر، در ایران، اکثر ما روز
خود را به نحوی با مدل دیوید آغاز میکنیم و به نحوی با آن به پایان
میبریم!.
با وجود این فراگیری در ایران، برای ما عجیب بود که هر وقت
از دوستان دانشجوی دانشگاههای خارج از کشور در مورد منابع درسی آنها
میپرسیدیم، نامی از دیوید نمیشنیدیم. در هیچ کتاب معتبر نیز به دیوید
ارجاع نشده بود. پس وسعت استفاده و ارجاع به دیوید در ایران و گمنامی او در
دانشگاههای معتبر جهان برای ما جای سوال داشت. این موضوع از یک طرف جالب
شد و از طرف دیگر ما را به فکر فرو برد. بنابراین تصمیم گرفتیم تا اعتبار
علمی «فرد آر دیوید» را مورد بررسی قرار دهیم.
برای این کار، ابتدا
لیستی از متفکران شناخته شده حوزه مدیریت و استراتژی، که به نحوی به
تئوریپردازی در مورد رفتار سازمان و رابطه سازمان با محیط پیرامونی
پرداخته بودند، تهیه کردیم.1 سپس با استفاده از پایگاه علمی Scopus، جدولی
تهیه کردیم که در آن، در مورد هر متفکر، تعداد مقالات، تعداد ارجاعات و h
index (شاخص عددي كه بهرهوري و تاثيرگذاري علمي دانشمندان را به صورت كمي
نشان ميدهد) وی قابل مشاهده باشد (جدول).
همانطور که شما هم مشاهده میکنید، در میان این متفکران، مایکل پورتر دارای بیشترین تعداد ارجاعات (5694) و همچنین بالاترین
h
index (23) است. پس از وی نیز، سیدنی وینتر (از نظر تعداد ارجاعات) و جفری
ففر (از نظر h index) قرار گرفتهاند. با این وجود، همانگونه که کاملا
مشخص است، «فرد آر دیوید»، تنها دارای دو مقاله ثبت شده در پایگاه Scopus
است و جالبتر اینکه از سال 1995 به بعد، او حتی یک مقاله علمی نیز منتشر
نکرده تا جایی که حتی برای وی، h index نیز محاسبه نشده است. همچنین کل
ارجاعات داده شده به این دو مقاله دیوید، 51 مورد است (این تعداد را با
5694 مورد پورتر یا حتی 426 مورد کریس آرگریس مقایسه کنید!). بنابراین،
آنچه واضح است آن است که در جامعه آکادمیک بينالمللي، دیوید، به هیچ وجه
بهعنوان یک متفکر شناخته نمیشود.
از طرف دیگر، کسانی که کتاب مدیریت
استراتژیک دیوید را خواندهاند (که نام انگلیسی آن Strategic Management:
Concepts است) میدانند که این کتاب، بر خلاف کتب دیگری که اسم مشابه
دارند، به هیچ وجه گردآوری نظرات مطرح و مهم موجود در حوزه مدیریت و
استراتژی جهان نیست. برای مثال کافی است نگاهی به کتاب Strategy: Process،
Content، context نوشته ویتومیر بیندازید تا متوجه شوید که نویسندگانی که
نام «استراتژی» یا «مدیریت استراتژیک» را به طور عام در عنوان کتاب خود به
کار میبرند، قطعا به مروری جامع روی نظریات موجود در حوزه استراتژی
میپردازند. این در حالی است که دیوید، صرفا در ابتدای کتاب خود، به ارائه
مدلی ساده و کمی در مورد تدوین و اجرای استراتژی پرداخته و سپس در فصول
دیگر کتاب، به شرح اجزای تشکیل دهنده این مدل اقدام کرده است. پس علاوه بر
بررسی اعتبار علمی شخص دیوید، میتوان اعتبار علمی مدل وی را نیز مورد
بررسی قرار داد.
مهمترین نکته در مورد مدل مورد استفاده دیوید آن است
که ادبیات آکادمیک، این مدل را در زمره مکتب «برنامهریزی استراتژیک» قرار
میدهد. البته در اینجا قصد بررسی علمی این مکتب و مدلهای رایج در آن را
نداریم چراکه بررسی فرضیات، آغاز به کار، شکستهای تاریخی، استدلالات غلط،
جایگاه واقعی برنامهریزی در شکلگیری استراتژی یک بنگاه و به طور کلی
نقدهای وارد بر اینگونه مدلها، نیازمند نوشته (یا بهتر بگوییم نوشتههای
متعدد) دیگری است. اما اگر بخواهیم در اینجا اشاره کوتاهی به یکی از نقدهای
وارده داشته باشیم، باید بگوییم که ادبیات موجود در حوزه مدیریت و
استراتژی، به بنگاه به شکلهای مختلفی مینگرد به طوری که هر یک از این
نگاهها، به نتایج بسیار متفاوتی منجر خواهد شد. برای مثال، از آنجاکه برخی
از متفکران، بنگاه را مجموعهای از منابع تعریف میکنند، پس سوال
استراتژیک در این نگاه آن خواهد شد که چه منابعی برای بنگاه، استراتژیک
محسوب شده و بنگاه باید تلاش خود را برای دستیابی به آنها معطوف کند؟ این
درحالی است که برخی دیگر از متفکران، «نیروهای رقابتی» را شکلدهنده رفتار
بنگاه میدانند و معتقدند هرگونه تصمیم استراتژیک بنگاه باید پس از تحلیل
این نیروهای رقابتی صورت گیرد. در نگاه متفکرانی دیگر، جنگهای قدرت درون و
بیرون سازمان است که نهایتا رفتار استراتژیک سازمان را شکل میدهد و
بنابراین در این نگاه، مذاكرات و ائتلافات از اهمیت فوقالعادهای برخوردار
میشود. از منظر برخی دیگر از متفکران نیز، استراتژی چیزی نیست مگر
توانایی سازمان در یادگیری و انعطاف با محیط خود که در نتیجه، ایجاد نوعی
ساختار و فرهنگ یادگیرنده، شرط موفقیت استراتژیک سازمان خواهد بود. با این
اوصاف، اکنون این سوال ساده مطرح میشود که در مدل آقای دیوید، تعریف بنگاه
چیست؟ و پاسخ ایشان این خواهد بود که بنگاه، همانی است که با چشم مستقیم
برنامهریزان و مدیران دیده میشود و به نظر آنها میرسد؛ هیچ تئوری و
رویکردی در مورد بنگاه لازم نیست. به عبارت دیگر از نظر جناب دیوید، سالها
تحقیق و مطالعه محققان و تئوریپردازان مدیریت و استراتژی روی سازمانهای
متعدد و در محیطهای مختلف، چندان ضروری نبوده و میتوان با تشکیل چند جلسه
و گپ و گفت با مدیران بنگاه در مورد نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید، به
دیدی جامع و عمیق برای دستیابی به یک استراتژی دقیق و بینقص دست یافت.
جدای
این مباحث، جالب است بدانید که «فرد آر دیوید»، در میان خود متفکران اصلی
نهضت برنامهریزی استراتژیک نیز جایگاهی ندارد؛ چراکه ادبیات آکادمیک، بطور
مکرر و خدشهناپذیری، «ایگور آنسوف»، «جورج اشتاینر»، «پیتر لورنج»،
«ماریان جلینک» و «راسل ایکاف» را پیشقراولان نهضت برنامهریزی استراتژیک
معرفی میکند2. به عبارت دیگر، با توجه به تجربه تحقیقاتی گستردهاي كه در
اين زمينه انجام داديم، هیچ محقق طراز اولی را تاکنون نیافتهایم که دیوید
را به عنوان یک متفکر تاثیرگذار در نهضت فکری برنامهریزی استراتژیک معرفی
کرده باشد. البته بسیار جالب است بدانید که دیوید در کتاب خود، رسم
امانتداری را به خوبی رعایت کرده و حتی کوچکترین اشارهای نیز به این
بنیانگذاران نهضت برنامهریزی استراتژیک نکرده است3! بنابراین در خود نهضت
برنامهریزی استراتژیک نیز، مدل دیوید و نوشتههای وی، از جایگاه علمی
برخوردار نیست و این موضوع، جدای از این نکته مهم است که هیچ یک از متفکران
بزرگ و زنده مدیریت و استراتژی، به هیچ نحوی درون پارادایم فکری نهضت
برنامهریزی استراتژیک نگنجیده و حتی شهرت بسیاری از این متفکران، ناشی از
نقد عمیق و موشکافانه برنامهریزیهای گامبهگام و تصمیمگیریهای کمی (که
بوفور در برنامهریزی استراتژیک و بالطبع در مدل دیوید موجود است) بوده
است.
با این اوصاف، این پرسش مطرح میشود که در خلأ تئوریهایی که حاصل
تلاش متفکران ایرانی باشد، چرا در کشور، از میان نهضتهای فکری علمی موجود
در حوزه مدیریت و استراتژی (که به بخشی از آنها در جدول فوق اشاره شد)،
صرفا نهضت برنامهریزی استراتژیک و آن هم نویسندهای که از هیچگونه اعتبار
علمی (حتی در خود این نهضت) برخوردار نیست، مورد توجه قرار گرفته است. آیا
این موضوع ناشی از عدم ارتباط جامعه آکادمیک، محققان، سیاستگذاران و
مجریان کشور با نهضتهای علمی معتبر دنیا است؟ آیا خود این عدم ارتباط، به
دلیل عدم تسلط جامعه فعال کشور به زبان انگلیسی و در نتیجه روی آوردن آنها
به معدود کتب ترجمه شده (که کتاب دیوید را میتوان قدیمیترین آنها محسوب
کرد) است؟ مدل دیوید، ابزاری است گامبهگام که استفاده از آن بسیار راحت
بوده و خروجی مکتوب و کمی فراوانی تولید میکند. پس شاید ریشه را باید در
سوءاستفاده برخی شرکتهای مشاورهای بزرگ و برخی افراد شناخته شده برای پول
در آوردن آسان دانست؟ شرکتها و افرادی که همواره در پی «آچار فرانسه»ای
همهکاره هستند تا بتوانند بدون اینکه بهخود کمترین زحمتی برای تحقیق و
مطالعه روی تئوریهای علمی موجود و همچنین ویژگیهای منحصربهفرد بنگاه
مورد بررسی خود و نیز محیط پیچیده فعالیت آن بنگاه دهند، به سراغ حل مشکلات
تمام انواع بنگاهها رفته و برای اینکه نشان دهند چه کار دشواری انجام
دادهاند، پس از مدت کوتاهی با چند ده کیلو مستندات (که به انواع و اقسام
جدول و شکل و ماتریس نیز مزین شده است) کار خود را تحویل دهند. اشکالی هم
ندارد اگر کارشان هیچ نتیجهای برای بنگاه در پی نداشته باشد چون حتما
اشکال از مدیریت سنتی خود بنگاهها بوده است که نتوانسته است کار ارزشمند
آنها را اجرا کند!. البته پس از ذکر همه این مباحث، شاید هنوز دوستانی
باشند که به اعتقاد آنها، متفکر بودن یا نبودن دیوید و اعتبار علمی مدل وی
چندان اهمیت ندارد، چراکه مدل وی، نه تنها به سهولت قابل پیادهسازی است،
بلکه خروجیهای بسیار مفیدی نیز برای سازمانهای کشور در پی دارد. در جواب
این دوستان باید گفت که کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید، خواهید
دانست که میلیاردها میلیارد پولی که در کشور، صرف انواع و اقسام
برنامهریزیهای استراتژیک در این سالها شده است، در کدام قفسهها در حال
خاک خوردن است.
هماکنون که این نوشته را میخوانید، کتاب مدیریت استراتژیک نوشته فرد آر دیوید، چاپ بیست و سوم خود را پشت سر میگذارد.
پاورقي:
1-
جهت بالا بردن اعتبار این لیست، از کتاب Great Minds in Management: The
Process of Theory Development منتشر شده توسط انتشارات آکسفورد (2005) نیز
استفاده گردیده است.
2- برای مطالعه بیشتر در مورد تاریخچه برنامهریزی
استراتژیک، میتوانید به کتاب Rise and Fall of Strategic Planning نوشته
هنری مینتزبرگ مراجعه کنید.
3- البته اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم، دیوید
در سه جای کتاب خود به شکل بسیار نازلی این دو متفکر اشاره نموده است. در
واقع دیوید نهتنها اشارهای به تاثیر این دو متفکر در رشد و شکلگیری
برنامهریزی استراتژیک نکرده است بلکه به گونهای از این دو متفکر نقل قول
کرده که خواننده اینگونه برداشت میکند که گویی با یک پژوهشگر عادی و نه
چندان مرتبط روبهرو است. برای مثال در یکی از اشارات با چنین عبارتی
روبهرو میشویم: «پژوهشگری به نام آنسوف میگوید:....»
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
مترجم: مریم رضایی
منبع: Openforum
یکی از متداولترین دلایلی که
هنگام سخنرانی در جلسات احساس نگرانی می کنیم این است که میترسیم مطلبی را
که آماده کردهایم فراموش کنیم و با ریسک از دست دادن اعتبارمان مواجه
شویم.
اما آیا شما آنچه را که لازمه موفقیت در کارآفرینی هست دارید؟ پژوهشهای قبلی نشان میدهد سطح تحصیلات، میزان توانایی مالی، تجربههای قبلی در این زمینه و ویژگیهای ذاتی فرد میتواند در موفقیت یا عدم موفقیت نهایی در عرصه کارآفرینی موثر باشد. در این مقاله براساس تجربههایی در زمینه راهاندازی دو شرکت، یک تور تابستانی و همچنین شناسایی فاکتورهای موثر دیگر که موجب میشود کسبوکار راهاندازی شده ورودیهای باارزشی داشتهباشد به ارائه نکاتی برای کارآفرینان پرداختهام. این موارد بهخصوص در شرایط دشوار اقتصادی قابلاجرا هستند.
1- اول تحقیقات لازم را انجام دهید.
ديدگاههاي متفاوتي در مورد تعارض وجود دارد و محققان در مورد آن پژوهشهاي
زيادي انجام دادهاند تا بتوانند راهنماييهاي خوبي براي مديران اجرايي
فراهم كنند. هر چند كه هنوز بايد در جوامع مختلف پژوهشهاي مربوط انجام
گيرد. در يك پژوهش از مديران خواسته شده است كه مهمترين عامل موثر در
موفقيت خود را بيان كنند، اكثريت بيان داشتهاند كه توانايي برخورد با
تعارض مهمترين نقش را در موفقيت آنان داشته است.
مهرداد فضیلت
در عصر ارتباطات و اطلاعات و در دورانی که اینترنت جزو لاینفکی از زندگی مردم شده و بسیاری از امور جاری زندگی از طریق اینترنت و در دنیای مجازی انجام میگیرد،IT چهره زندگی بشر را کاملا دگرگون کرده و تغییرات شگرفی را در تمام عرصههای زندگی از ارتباطات، عادات، کسب و کار، فرهنگ و حتی سرعت زندگی مردم ایجاد کرده است.با گسترش IT به حوزه کسبوکار، مفهوم (Concept)، محتوا (Content) و زمینه (Context) بسیاری

اکنون همان معامله، اما یک فرآیند متفاوت را تصور کنید، فرآیندی که در آن طرفین منافع خود را آشکارا از همان نقطه اول مشخص میکنند. فروشنده درمییابد که خریدار قصد دارد از این ویلا فقط در تابستانها استفاده کند. بنابراین در طول مذاکره توافق میکنند که فروشنده در فصلهای دیگر از آن مراقبت کند. در این حالت

نویسنده: مارک کوئین
مترجم: سیمین راد
هر شرکت خصوصی یک مشتری
بسیار مهم دارد. این مشتری هر ماه تقریبا یکی دو بار به فروشگاه شرکت سر
میزند، چرخ ماشیناش را تعویض میکند و میگوید که میخواهد ماشین تازهای
بخرد، اما پول چندان زیادی ندارد.

قانون گسترش (توسعه): قدرت يك برند نسبت معكوس با گسترش آن دارد. شورلت در گذشته يكي از پرفروشترين اتومبيلهاي آمريكايي بوده است. در سال 1986، شعبه فروش اتومبيلهاي شورلت شركت جنرال موتورز 1718839 اتومبيل به فروش رساند، اما اين تلاش براي رضايت همه گروهها، موجب