فهرستتان را اصلاح یا کوتاه نکنید آن را تا جایی که میتوانید بلند و مفصل تهیه کنید. زندگی همیشه به معنی امتحان انتخابهاست، اگر از این معامله منصرف شوید، چه انتخابی دارید؟ این را دائم از خود بپرسید. به لطف فهرست انتخابها میتوانید در شرایط ضروری کارتان را پیش ببرید و چیزی از دست ندهید. نهتنها چیزی از دست نمیرود،

نویسنده: خدایار عبداللهی
تاریخچه سوپرمارکتها نشان میدهد که آنها در آمریکا ابداع و به سراسر جهان گسترش پیدا کردند. سوپرمارکت درواقع یک بقالی یا فروشگاه عظیم با بخشهای مختلف است که تنوع وسیعی از مواد غذایی، لوازم و خدمات لوازم خانگی را ارائه میدهد.
نکات برجسته در مورد سوپرمارکت این است که اولا عرضهکننده مواد غذایی هستند و ثانیا در آمریکا از لحاظ
منبع: Mindtools
مديريت ذینفعان، موضوعی حياتی برای موفقيت هر پروژهای است که در آن مشارکت داريد.
تعامل با افراد مناسب به شيوهای صحيح در پروژه، باعث میشود طعم موفقيت را به شيوهای متفاوت در پروژه و زندگی حرفهای حس کنيد. مديريت ذینفعان مقوله حائز اهميتی است که افراد موفق از آن برای کسب پيروزی با
اما به یاد داشته باشید که امتیاز دادن و امتیاز گرفتن، صرفا محدود به تبادل خواستههای مشهود نیست. سرمایههای نامشهود زیادی در فرآیند مذاکره مبادله میشوند که از جمله آنها میتوان شهرت، احترام و اعتبار

نويسندگان: راسل آبرات، ماريا بفن و جان فورد
مترجم: خدایار عبداللهی *
اکثر سازمانهای بزرگ یک بودجه سالانه دارند که شامل برنامهها، کنترلها و جنبههای مالی یک کسبوکار است. این شرکتها دارای یک برنامه بازاریابی هستند که برای هدایت رویکردهای سالانهشان به سمت بازارهای خود مورد استفاده قرار میگیرد.
در تئوری، این برنامه بازاریابی است که کلیه فعالیتهای برنامه کسب و کار را بهطور کامل یکپارچه میکند که در عمل همیشه چنین نیست.
برنامههای بازاریابی و بودجهبندی سالانه دارای یک ارتباط داخلی از بسیاری جهات مانند پیشبینی فروش،
منبع: Economist
یکی از روشهای بیرحمانه مدیریتی این است که مدیران عملکرد کارمندانشان را روی «منحنی رتبهبندی عملکرد» بسنجند و آن دسته از افرادی را که در پایینترین رده قرار میگیرند، توبیخ یا اخراج کنند. کاربرد این روش در دهههای 80 و 90 میلادی در شرکتها به اوج خود رسیده بود. در آمریکا، محبوبیت آن بعد از تاثیری که در ورشکستگی شرکت انرژی «انرون» داشت، از بین رفت. انرون این سیستم را برای مدیریت عملکرد کارمندان خود طراحی کرده بود.
در روز هشتم نوامبر، وب سایت All Things D اعلام کرد کارمندان شرکت یاهو از روند بررسی عملکرد فصلی آنها که سال گذشته توسط رییس جدید شرکت، ماریسا میر بهکار گرفته شده، ناراضی هستند. گفته میشود اقدام به رتبهبندی کارمندان باعث شده 600 نفر از آنها در هفتههای گذشته شغل خود را از دست بدهند.
چهار روز بعد از آن، شرکت مایکروسافت هم اعلام کرد که این سیستم دردسرهایی را درون سازمان به وجود آورده است. پس از آن، لیزا برومل، مدیر منابع انسانی مایکروسافت در یادداشتی اعلام کرد که «رتبهبندی کارمندان و منحنی تعیین عملکرد» دیگر در این شرکت به کار گرفته نخواهد شد و در عوض رویکرد کاملا جدیدی اجرا میشود که برای تشویق به کار تیمی و همکاری طراحیشده است.
بسیاری از شرکتها، از آمازون گرفته تا PwC، هنوز هم برای تشخیص کارمندان خوب و بدشان از این روش استفاده میکنند که نظریهپردازان مدیریت، آن را «رتبهبندی انبوه» هم نامگذاری کردهاند، اما بسیاری از آنها این طرح را با انعطاف بیشتری نسبت به موارد مایکروسافت یا یاهو اجرا میکنند. حتی جنرال الکتریک که در دوره جک ولش (مدیر معروف این شرکت در سالهای 1981 تا 2001) پیشگام بکارگیری این روش بوده، نرمش بیشتری در اجرای آن دارد.
این سیستم بر اساس اصل رتبهبندی اجباری اجرا میشود که مثلا 10 درصد کارمندانی که بهترین عملکرد را دارند، نمره A دریافت میکنند و طبق آن ارتقا یا پاداش میگیرند. به همین ترتیب، 80 درصد کارمندان متوسط نمره B میگیرند و 10 درصدی که پایینترین عملکرد را دارند، با نمره C تعیین میشوند.
به گفته رابرت کاپلان از مدرسه کسبوکار هاروارد، دلیل اینکه روند رتبهبندی کارمندان به طور کامل در شرکتها از بین نرفته این است که کارفرمایان هنوز نیازمند یافتن روشهایی برای ارزیابی عادلانه کارمندان خود و داشتن مبنایی برای اعطای پاداش به آنها هستند.
این موضوع به خصوص زمانی که اختلاف بین میزان پاداش کارمندان ارشد و بقیه کارمندان قابلتوجه باشد، بیشتر صحت دارد. شرکتها برای اینکه از شکایتهای قانونی کارمندان به دلیل تبعیض ناعادلانه جلوگیری کنند، باید نشان دهند که مبنای مشخصی برای تصمیمگیری در مورد پرداخت حقوق و مزایا دارند.
کاربرد روش رتبهبندی عملکرد در بانکهای سرمایهگذاری، شرکتهای وکالت و حسابداری و شرکتهای مشاورهای بزرگ منطقیتر است؛ چون مدل کسبوکار آنها بر اساس استخدام تعداد زیادی از کارمندان رتبههای پایینتر و انگیزه دادن به آنها با چشمانداز تبدیل شدن به شریک کاری است، حتی اگر در عمل، تعداد بسیار کمی از آنها در نهایت به این هدف برسند.
در دیگر انواع کسبوکارها، اگر شرکتی بخواهد در ابتدای یک تحول کارمندان ناکارآمد خود را اخراج کند، به نظر میرسد این سیستم بسیار مفید باشد (کاری که ماریسا میر در یاهو لازم دانسته است)، اما دنیس روسه، از دانشگاه کارنگی ملون، معتقد است در صورت تکرار مداوم سیستم رتبهبندی، این مزیت کمکم از بین رفته و به هزینه تبدیل میشود.
او میگوید: «خیلی سریع میتوانید، نتیجهگیری کنید افرادی که جزو یک چهارم انتهایی رتبهبندی هستند، به جای اینکه ضعیف باشند، عملکرد متوسطی دارند. وقتی نیروی کار عملکرد بالاتر از حد متوسطی دارد، متوسط بودن اشکال محسوب نمیشود.»
اگر بخش زیادی از نیروی کار شما در مورد عادلانه بودن سیستم رتبهبندی تردید دارند و در هراسند که ناخودآگاه در زمره کارمندان ناکارآمد قرار بگیرند، ممکن است قبل از اینکه در آن شرایط قرار بگیرند خودشان تلاش کنند، شرکت را ترک کنند. در این صورت، هزينه اين رفتوآمد کارمندان بیش از حد معمول خواهد بود.
بدتر آنکه، ممکن است مثل اتفاقی که در شرکت انرون رخ داد، کارمندان به دنبال روشهایی برای دست انداختن این سیستم باشند. کارمندان انرون با هم متحد شدند و قرار گذاشتند برای تضمین اضافه پرداختها و فرار از اخراج شدن نتایج عملکرد خود را با هم بالا ببرند، اما این به معنی کار تیمی و همکاری مثبتی که بیشتر شرکتها به دنبال آن هستند، نیست.
منبع: www.wfto.com
مسوولیتپذیری اجتماعی، پاسخگویی اجتماعی، اخلاق کسبوکار و نهایتا کسبوکار پایدار به ادبیات مدیریت نوین اضافه شده است و فارغ از اینکه باور قلبی و عمیق به این مفاهیم داشته باشیم یا نه، به نظر میرسد مسیر کسبوکار امروزی ما را به آن سو ملزم میسازد. در این راستا دستیابی و مطالعه مدیران ایرانی به آخرین نظریات و پژوهشهای علمی ضرورتی انکارناپذیر است. از آن جمله «سازمان جهانی تجارت عادلانه» ده اصل را بهعنوان الزام کار روزمره سازمانهای امروزی در راستای دستیابی به آن اهداف والا بیان کرده است:
اصل 1: خلق فرصت برای سازمانهای دارای سودآوری اندک

مترجم: مریم رضایی
منبع: Small Business Computing
صرف نظر از اینکه مردم دنیا در مورد قهوههای استارباکس چه نظری دارند، صحبت از موفقیت این شرکت کار دشواری است.

مترجم: مریم عبدلی
بازاریابی محتوا اصطلاح بسیار جدیدی برای یک مفهوم بسیار قدیمی است: مشتریهای خود را با اطلاعات و آموزشهایی که آنها میخواهند، احاطه کنید تا حس کنند برای تجارت با شما انگیزه دارند.
امروزه، ما از هر زمان دیگری روشهای بیشتری برای انجام این کار داریم. بلاگها، وبسایتها، رسانههای اجتماعی، ویدئو، ایمیل، روزنامههای الکترونیک و غیره. این ابزارها به بازاریابها امکان میدهند تا خود به نوعی به انتشاردهنده اطلاعات تبدیل شوند و بسیار مقرون به صرفهتر و گستردهتر از کانالهای ارتباطی سنتی چون
منبع: HBR
ارتباطات همواره براي شركتهاي چندمليتي يك چالش به حساب آمده است. بوريس گرويزبرگ و مايكل سليند، دلايل اهميت بهكارگيري اصول مكالمه چهره به چهره در ارتباطات سازماني را مورد بررسي قرار دادهاند.
برقراري ارتباطات در شركتي كه اندازه كوچكي دارد، بسيار راحت است. ولي با بزرگتر شدن شركت اين امر دشوارتر ميشود. در اين صورت، مديريت استراتژيك با برخي مشكلات روبهرو ميشود كه احتمالا در بخشهاي ديگر سازمان

موردکاوی تنوعسازی کانال فروش شرکت مدیا مارکت
مترجم: مریم رضایی
منبع: Business Insight
شرکت مدیا مارکت (Media Markt)، یکی از بزرگترین خردهفروشیهای لوازم الکترونیکی در اروپا، مثل بسیاری از خردهفروشیهای دیگر با فرصتهایی برای افزایش درآمد از طریق فروش آنلاین

برایان موران
مترجم: سیمین راد
این سه پیشنهاد به شما کمک خواهد کرد تا بله مشتریان را به دست آورید، ولوآنکه یک فروشنده مادرزاد نباشید:
من همیشه این گلایه صاحبان کسب و کار را میشنوم: «ما تولید یا خدمات بسیار خوبی داریم، اما صرفا نمیدانیم چطور محصولاتمان را به فروش برسانیم. یا اینکه «ما از فروش متنفریم!»
منبع: Strategy + Business
تصمیم خردهفروشیهای زنجیرهای برای افتتاح یا تعطیل کردن یکی از فروشگاهها، چگونه بر ارزش سهام آنها در نظر سهامداران اثر میگذارد؟
مسوولیت اعلان شده انجمن تبریز این بود که “به امورات جزئی و عرایض شخصیه” رسیدگی کند، اموری که اعضای مجلس ملی در تهران وقت لازم برای انجام آن کارها نداشت. (انجمن، ج۱، ش۲۴) اما بهزودی، توجه کردند که این کار بدون دادگستری غیرممکن بود. (انجمن، ج۱، ش۳۴) به هر حال، خیلی از مسایل انجمن نه جزئی و نه شخصی بودند! در کارنامه روز انجمن که در روزنامه انجمن چاپ شده است میخوانیم که اگرچه که انجمن اوقات بسیاری را صرف امور تشریفاتی میکرد (خصوصا خواندن تلگرامها از تهران)، اما بیشتر وقتش را به مسائل روز پرداخته بود. اینها شامل کمیابی نان و مسایل مربوط (زمینداران و دهداران ظالم و محتکر، دهاتیهای نافرمان، شهرهایی که از فروختن غلات به تبریز خودداری میکردند) و مسائل سیاسی در شهرهای گوناگون آذربایجان (مشکلات برپا کردن انجمنها، سرکشی قبائل، تجاوزات عسگریان عثمانی) و الخ بود. انجمن شکایات مردم را دریافت کرده و سعی میکرد که مسائلشان را حل و فصل کند.»
همانطور که گفته شد، انجمن امکان گردهمایی مردم عادی را فراهم کرده بود و آنها یاد گرفتند که برای مطالباتشان به جوش و خروش بپردازند. اصناف، که از طبقه متوسط سنتی بشمار میروند، از بارزترین نمونه اینها بود. البته این به آن معنی نیست که همیشه مطالبات ترقیخواهانه داشتند. در میان آنها خباز و قصاب هم بودند که بیشتر مورد نفرت اهالی بودند، و گاهی نیز میان درخواستهای انجمن و منافع صنفی تنشهایی هم پیش میآمد. اما به هر حال نطفههای مدنیت و مشارکت مردم رفته رفته شکل میگرفت. (ر. ک. مثلا انجمن، ج۱، ش۳۱، ۳۷، ۷۲)
غیرعادی هم نبود که گاهی مردمان عادی وارد انجمن شده و به اعضای انجمن اعتراضاتی داشته باشند. مثلا یکبار مشهدی میریعقوب مجاهد با جمعی از اهالی و سادات وارد اطاق مذاکره گشته با تشدد، بنای داد و فریاد گذاشتند و به اعضا اظهار کرده متعرض شدند که قصور از شماست که مطالب اتفاقیه اطراف را از ملت مخفی میدارید (انجمن، ج۱، ش۴۳)
در واقع، هم انجمن و هم واعظها مجبور بودند اهالی شوریده را «با دلایل و نصایح و مواعظ» ساکت کنند و وکلای اصناف را قانع کنند که بازار را باز کنند. (انجمن، ج۱، ش۶۹، ۸۳) و گاهی هم «اصناف و کسبه» میتوانستند اراده خودشان را بر انجمن تحمیل کنند. (انجمن، ج۱، ش۷۰، ۷۱)
به جز انجمن، موسسات دیگری هم بودند. یکی مجاهدین بود. هر محله تبریز یک دسته مردهای مسلح داشت که مشق کردند، البته فرق بین دستههای مجاهدین محلهای بود. اما کسروی راجع به آنها نوشت: «جوانان چشم از خوشی و آسایش پوشیده سختی مشق و ورزش را بر خود هموار [ساختند]… مردان خانوادهدار پس از کوششهای روزانه که به خانه بر میگردند به آسایش نپرداخته بیدرنگ به سربازخانه شتافتند و در آنجا در زیر سنگینی تفنگ مشق یک، دو [نمودند]… علما و سادات با همه سنگینی و خویشتنداری دامن به کمر زده و تفنگ به دوش انداخته پا به زمین [کوفتند]… کسانی که در تبریز نبودند شاید چنین پندارند که کسان آبرومند به این کار بر نمیخاستهاند. ولی ما میدانیم که انبوه آزادیخواهان کسان آبرومند و نامدار بودند، مثلا آقا میرکریم… اگرچه در بازار بزازی بیش نبود، ولی مرد پارسایی بود که پیش مردم احترام بسیار داشت. ابراهیم آقا که او نیز فدای سیاست روسیان گردید مرد بازرگان و توانگری بود و خانه او در نوبر که تاکنون برپاست بهترین دلیل است که زندگانی خوش و آسودهای داشته. حاج مهدی آقا کوزهکنانی که از بس که جانفشانی در راه مشروطه میکرد و مال و جان در این راه دریغ نمیداشت لقب ابوالمله یافت…» (تاریخ هجده ساله آذربایجان، نسخهای که در پیمان چاپ شده، ج۱، صص ۱۰۲-۱۰۱) در عذرخواهی از قبول کردن اعانه، مجاهدین اصرار کردند که ما «کسبه و اصناف بازاری» و «کسبه و اصناف محترم»ایم. (انجمن، ج۱، ش۷۵).
دوم، دو سازمان سوسیال دموکرات بودند، که مرکز یکی از آنها در تبریز بود و دیگری در قفقاز (باکو). به نوشته احمد کسروی: «نخست یک سال پیش از جنبش مشروطهخواهی ایرانیان قفقازی در باکو از روی مرامنامه «سوسیال دموکرات» روس، دسته به نام «اجتماعیون عامیون» پدید آوردند… سپس چون در ایران جنبش مشروطه برخاست در تبریز، شادروان علی مسیو و حاجیعلی دوافروش و حاجی رسول صدقیانی و دیگران، همان «مرامنامه» را به فارسی ترجمه و دسته «مجاهدین» را پدید آوردند و خود یک انجمن نهانی به نام «مرکز غیبی» برپا کردند که رشته کارهای دسته را در دست میداشت و آن را راه میبرد. در همان هنگام کسانی از همان ایرانیان قفقاز به تبریز و دیگر شهرها آمدند.
به این سان مجاهدین در تبریز دو تیره میبودند: یکی آنان که از قفقاز آمده و دیگری آنان که از خود تبریز برخاسته بودند. آن تیره هم جز از تبریزیان نمیبودند، و خود آزمودهتر و چابکتر میبودند و به ملایان و کیش پروا نمیداشتند و از اینرو مردم از آنان رمیده میبودند. اینان چون خود را بسته کمیته باکو میشمارند چندان که میبایست فرمانبرداری از «مرکز غیبی» نمینمودند و از چندی باز به این اندیشه میبودند که دست علی مسیو و همراهان او را کوتاه ساخته و رشته کارها را خود به دست گیرند.
از اینجا کشاکش و دشمنی سختی در میانه پدید آمد و بیآنکه مردم از چگونگی آن آگاه گردند از هر دو سو بسیج جنگ و خونریزی دیده شد که هر دمی بیم آغاز آن میرفت. در نتیجه این… بازارها باز نشد و انجمن برپا نگردید و مردم با بیم و نگرانی به سر بردند. ولی چون سردستگان از هر دو سو بیشتر کسان بافهم و آزمودهای میبودند، از خونریزی جلو گرفتند…» (تاریخ مشروطه ایران، ص۳۹۱)
کریم طاهرزاده بهزاد، که خود عضو یکی از فرقههایی بود که به وسیله مرکز غیبی راهنمایی میشد، کم و بیش روایت کسروی را تصدیق میکند، هر چه در جزئیات با وی تفاوتهایی دارد. مثلا، همانند مهدی مجتهدی، نقش تقیزاده در سازمان دادن جنبش را اغراقآمیز توصیف میکند. مثلا ادعا میکند که «سر دسته مجاهدین آذربایجان دستورات تقیزاده را بدون کم و کسر انجام میدادند!» (قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، ص۱۸) سپس، نویسنده به عضویت درآمدن خودش را به سازمان سوسیال دموکرات توصیف میکند. جالب این است که این پروسه حاصل هیچگونه انگیزه سیاسی برای وی نبوده است. یکی از دوستهایش روزی به نویسنده میگوید که: «میگویند کسانی هستند که نام خود را فدایی گذاشتهاند و اگر کشته شوند به بهشت خواهند رفت. بیا ما هم فدایی شویم… وی به او میگوید که: … یک مرکز غیبی وجود دارد که آنجا را هیچکس نمیشناسد و دستورات را هم همان مرکز غیبی میدهد! و پذیرفتن عضو هم با این شرایط است که پس از اینکه تحقیقات کاملی در اطراف اخلاق داوطلب و خوشنامی فامیل او به عمل آمد ورقه عضویت صادر میکند و ما باید درخواستی نوشته و به آن مرکز غیبی بفرستیم، تا شاید پذیرفته بشویم!» (همانجا، ص۶۳) «جالب اینجا است که یکی از بارزترین مزایا خوشنامی فامیل داوطلب است.»
اما وقتی که نوبت به پخش اسلحه به مجاهدین میرسد نقش سوسیال دموکراتها در کتاب طاهرزاده بهزاد مبهم به نظر میرسد: «آقای سید حسن تقیزاده که در آن ایام در تهران بود، پیشبینیهای خود را توسط برادران تربیت به تبریز میفرستاد و آنان نیز این پیشبینیها را توسط سخنگویان و هادیان به جامعه و به مجاهدین در بالای منابر و اجتماعات عمومی بیان میکردند… پس از تشکیل حزب اجتماعیون عامیون که مرکز آن در قفقاز بود، بنا شد که مجاهدین امنیت تبریز را هم بهعهده بگیرند. بنابراین مسلح شدن آنان ضروری تشخیص داده شد و وعاظ… در بالای منابر لزوم تهیه اسلحه سرد و گرم را شرعا مجاز معرفی کردند…» (همانجا، ص ۱۳۳-۱۳۲)
البته اختلافات و رقابتهایی هم بین مرکز غیبی که در تبریز قرار داشت و مجاهدین قفقازی که مرکزشان در قفقاز بود وجود داشته است. عجیب این است که نویسنده به این مساله نمیپردازد تا اواخر تاریخش. او مینویسد که کم و بیش وقتی که تقیزاده به تبریز بازگشت، یک «گارد ملی» تشکیل شده بود به سبب «بیرضایتی از رفتار بعضی از سران فرقه اجتماعیون عامیون و عدم وجود انتظام و اطاعت کامل در میان افراد آنان» اما این گارد ملی از «طبقات تجار و کسبه محترمتر و معتبرتر بود تا مجاهدین» تا حدی که توانست احساسات نفرت طبقاتی میان مجاهدین را برانگیزد. نویسنده ادامه میدهد که «حزب دموکرات [حزب تازه تاسیس شده به دست تقیزاده، حزبی که با گارد ملی ارتباطی نزدیک داشت] نسبت به فدائیان و اعضای فرقه اجتماعیون عامیون و به طور کلی مجاهدین خوشبین نبودند، آنان را بدون انضباط مینامیدند و اعمال ناپسند بعضی از فراشهای دیروزی را که وارد جرگه مجاهدین شده بودند، به رخ آنان میکشیدند!» (همانجا، ص۲۶۱)
وقتی که نامههای شیخ علی ثقه الاسلام را بخوانیم، میبینیم که این مشروطهطلب محافظهکار مجاهدین قفقازی را به سازمان مرکز غیبی ترجیح میداد مثلا، وقتی که زنهای خانهدار که از کمیابی نان به ستوه آمدند و سعی میکردند یک محتکر را (که اتفاقا طرفدار مشروطه بود) کتک بزنند، وی نوشت که مجاهدین قفقازی بودند که سعی کردند او را نجات بدهد. و بعد از آنکه این بیچاره کشته شد، نویسنده نوشت که «مجاهدین، خصوصا اشخاصی منسوب به قفقازی نهایت همراهی را در سد فتنه داشتند.» (نامههای تبریز، ص۹۸) ثقهالاسلام همه «مرکزها» را «قفقازی» میداند. به هر حال، نمیخواهد همه «قفقازیون» و اعضای مرکزها را با یک چوب براند. (همانجا، صص ۱۲۸-۱۱۸).
در تبریز در عصر مشروطه، مردم عادی بیش از هر جای دیگر در ایران حاضر به شرکت در زندگی سیاسی بودند. ربط مردم طبقه متوسط به جهان خارج از ایران یا از راه تجارت یا تربیت نظامی یا جستوجوی شغل، نقش اساسی در این امر ایفا کرد. این فضای نسبتا باز گذاشت که خرده روحانیان کنجکاویشان در ایدههای خارجی را طی کنند و مردم عادی به طرزهای تشکیلاتی غیرسنتی خو کنند. نقش تبریز در انقلاب مشروطه نقطه ورود افراد عادی طبقه متوسط در سیاست دستهجمعی مردم ایران بود.

مترجم: مهرداد واشقانی فراهانی*
منبع: Kellogg Insigh
لاکشمن، استاد بازاریابی در مدرسه مدیریت کلاگ، سعی دارد با مطالعه اطلاعات حقیقی فروش یک خرده فروشی پوشاک به درک بهتری از تردیدهای دوگانه خريداران و فروشندگان دست یابد.
او با کمک «دگونکا سویسال» که هم اکنون استاد دانشگاه تگزاس دالاس است، با تحلیل آمار ارزشمند دوساله
منبع: INC
آیا به عنوان یک مدیر میدانید باید از چه اصطلاحات یا لغات کلیدی استفاده کنید و از چه لغاتی بپرهیزید؟ یکی از چالشبرانگیزترین جنبههای مدیریت نحوه ارتباط برقرار کردن با افراد مهم در نقشهای متفاوت است. هر روز باید به کارمندانتان انگیزه بدهید، توجه مشتریان را جلب کنید و اطمینان سرمایهگذاران را تحریک کنید. سوال این است که آیا به عنوان یک مدیر از زبان درستی استفاده میکنید؟
از چه لغات و عباراتی باید استفاده کرد؟

وقوع اتفاقات نامنتظره بخشی از زندگی روزمره همه ما است. بنابراین عقلانی است که قبل از وقوع، درباره آن بیندیشیم و راهکارهای خود را بسنجیم. مهمترین ویژگی این اتفاقات نامنتظره این است که شما دقیقا نمیدانید چه زمانی قرار است پیش بیایند. اصلیترین مولفه در حل مشکلات و بحرانهای پیش آمده، نحوه واکنش شما
ولفگانگ آمادئوس موتزارت در تلاش بود تا اثری الهام بخش و خلاقانه از خود به جای بگذارد، اما او همواره با مشکلات شدید مالی دست و پنجه نرم میکرد و زندگی پرفراز و نشیبی داشت. این داستانی آشنا از زندگی او برای عموم افراد است.
او اولین اثر هنری و اپرای خود را در سن 12 سالگی نوشت. هایدن موسیقیدان بزرگ در مورد موتزارت اینگونه میگوید: موتزارت بزرگترین موسیقی دانی است که هم به شخصه وهم از طریق شهرتش او را میشناسم. با این حال او همیشه در تقلا بود تا در کنار نوآوری و خلاقیت، صورت حسابهایش را نیز به موقع بپردازد.
امروزه کار آفرینان میتوانند با الگو قرار دادن زندگی پر تلاطم موتزارت نکات بسیاری را فرا گیرند، او فردی بود که توانست با وجود فشارهای مالی مخرب و شرایط سخت به تلاش و خلاقیت خود در این مسیر ادامه دهد.
در اینجا با نگاهی به زندگی موتزارت با چهار درس نوآوری آشنا میشویم :
1) از تسلیم شدن نهراسید:
تا سال 1781 اسقف اعظم کلردو حامی ارشد موتزارت بود. او تحت قیمومیت کلردو رشد کرد، اما او به موتزارت اجازه نمیداد تا از طریق اجراهای خصوصی کسب
در آمد کند و با افراد با نفوذ نشست و برخاست داشته باشد. استدلال کلردو ساده بود. با کنترل و محدود کردن اجراهای خصوصی و درآمد کمتر و منزوی کردن موتزارت تمرکز او برای خلق اثر تنها برای دربارسالزبرگ بیشترو انحصاریتر میشد. موتزارت میخواست تا این شرایط را رها کند، اما او به دلیل فعالیت پدرش در دادگاه و برای جلوگیری از مخدوش شدن روابط او تمایل زیادی به انجام این کار نداشت.
با گذشت زمان این رویدادها به اوج خود رسیدند و بالاخره موتزارت خشمگینانه این ریسک را پذیرفت و طی یک نامه استعفای خود را اعلام کرد. با استناد به تحقیقات «میتارد سولومون» نویسنده زندگینامه موتزارت، مستقل شدن موتزارت قدمی انقلابی و شروع تغییری بزرگ در زندگی این هنرمند محسوب میشود. او آموخت تا به این سلطه پدرسالانه، بیعدالتیهای سلسله مراتبی، استثمار و سلطهجویی نه بگوید و به مخالفت با آنها بپردازد. او خود این خطرها و موانع را درمسیر خلاقیتش به درستی درک کرده بود و نمیتوانست بیش از این در برابر آنها سکوت کند. پس از استعفا خلاقیت حقیقی او افزایش یافت، ولی مجبور شد تا با سختیها و مشکلات مالی دست و پنجه نرم کند.
درسی برای کار آفرینان: مسلما نکته نهایی این موضوع رها کردن موقعیتهای شغلی نیست! بلکه نشان میدهد که میتوان با درنظرگرفتن امکان دستیابی به محیطی بهتر از لحاظ احساسی و خلاقیت، موقعیت کنونی خود را رها کرد. اما با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی اگر مطمئن نیستید که جابهجایی موجب رشد و تغییر مثبت در روند بازه تولید و ابتکار شما نمیشود، شاید استعفا دادن در این شرایط بهترین اقدام ممکن برای شما نباشد.
2) همیشه کار خود را تازه و به روز کنید.
در اتریش قرن 18 با درنظر گرفتن رقابت شدید و امکانات محدود یکی از بزرگترین معضلات آهنگسازان یافتن آمفی تاتر و مکان مناسب برای اجرا بود. موتزارت به برگزاری کنسرت سولو پیانو در مکانهای نامتعارف همانند رستورانها و ساختمانهای بزرگ آپارتمانی پرداخت. او عموما قطعات پیانو کنسرتو خودش را اجرا میکرد یا ارکسترهای کوچکتری را سازماندهی میکرد. در بسیاری از جهات موتزارت پیشرو و مبتکر ساختار گروههای موسیقی امروزی و اجراهای مستقل آنها درسالنهای گوناگون است.
موسیقی او در این دوره (1786-1782) از ساختاری شکیل و در عین حال ساده برخوردار است و نهتنها برای خشنودی اشرافزادگان، بلکه برای تمامی اقشار جامعه تلاش میکرد. به گفته سولومون درآن دوران تعداد اجراهایی فراتر از یک کنسرت در هر فصل مرسوم نبوده است. خلاقیت و ایدههای جدید موسیقیایی موتزارت درآن دوره این امکان را فراهم میساخت تا با تنظیم قطعات بیشتر و اجراهای بیشتر،هم عصران خود را پشت سر گذارد.
درسی برای کارآفرینان: ایدههای خود را به روز رسانی کنید. موتزارت به خوبی میدانست که با تکرار مداوم یک قطعه نمیتواند درآمد خوبی کسب کند، و با به روز رسانی خلاقانه ایدههایش بر خلق آثارش افزود.
3)تا جایی که میتوانید، سفر کنید.
موتزارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد. او به تمام اروپا سفر کرد و شهرت بسیاری یافت. سفرهای مداوم او موجب شد تا در معرض سبکهای گوناگون موسیقی به خصوص سبکهای ایتالیایی و آلمانی قرار گیرد. به گفته دنیل بورستین: تا کنون هیچ آهنگساز دیگری موفق به چنین تلفیق هنرمندانه هم نوایی ایتالیایی با صداهای متعدد و گوناگون آلمانی و ایجاد موسیقی ایدهآل اروپایی نشده است.
اين در حالي است كه معاصران او مانند باخ و هایدن، هرگز درچنین طیف گستردهای سفر نکرده بودند.
درسی برای کارآفرینان: تا جایی که محدودیتهای مالیتان اجازه میدهند، به نقاط دور دست سفر کنید و نسبت به دیدگاههای جدید پذیرا باشید. با قدم گذاشتن در زمینههای جدید و فرا گرفتن نکات مختلف این امکان برای شما فراهم میشود تا با ادغام اطلاعات قبلی با نکات جدید به ایدههای متفاوت و نوآورانه دست یابید.
4) از پنهان شدن نهراسید:
موتزارت به این نتیجه رسید که کنارهگیری بهترین راه تجدید نیرو برای دستیابی به خلاقیت است.
به گفته او: در برهههای زمانی که کاملا تنها هستم، ایدههای من در بهترین جریان قرار دارند و خلاقانه و فراوان هستند. درسی برای کارآفرینان: زمانی را به خودتان اختصاص دهید. موتزارت مدت زمان زیادی را در تور و درمعرض دید عموم میگذراند، اما به خوبی بر این موضوع واقف بود که بهترین عملکرد در انزوا به دست میآید. نیازی نیست تا برای دستیابی به بهترینها، همیشه در دید عمومی قرار گیرید.ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان
آمارها نشان میدهد که بیش از 55 درصد مدیران بر این باورند که حتی هیاتمدیره نیز قیمتگذاری را جدی نمیگیرد. این در حالی است که قیمتگذاری بقای سازمان و شرکتها را تضمین میکند.
هرکسی میتواند تخفیف دهد و بفروشد. این جملهای است که در دوران رکود فروش احتمالا بارها از مدیران