
مترجم: مریم رضایی
منبع: CEO Online
یک طرح پیشنهاد فروش که به
خوبی تهیه شده باشد، نه تنها باعث میشود در میدان رقابت حرف اول را بزنید،
بلکه باعث میشود قراردادهای تجاری بیشتری امضا کنید، فروش بیشتری داشته
باشید و سود بیشتری به دست آورید.
البته همه افرادی که کالا یا خدماتی را میفروشند،
نیازی به تهیه طرح فروش ندارند. اما بسیاری از مشتریان شما این طرح را
درخواست میکنند. برای تهیه چنین طرحی، 7 مرحله زیر پیشنهاد میشود:
1) به صفحه نخست طرح اهمیت بدهید
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: مریم رضایی
در فرهنگهای مختلف، با هم غذا خوردن بخش مشترکی از فرآیند رسیدن به توافقهای تجاری از طریق مذاکره است.
در
روسیه و ژاپن، قراردادهای مهم تجاری منحصرا هنگام غذا خوردن منعقد میشوند
و در آمریکا بسیاری از مذاکرات با جمله «بهتر است غذا را شروع کنیم» آغاز
میشود، اما آیا اینکه افراد موقع
برچسبها:
استراتژيهاي مذاكرهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۱
|
سارا محمودی
گاهی در مذاکرات مسالهای پیش میآید که هیچ یک از دو طرف حاضر به کوتاه آمدن از خواستههای خود نیستند.
در اینگونه موارد اصطلاحا گفته میشود گفتوگو به
بنبست خورده است. ممکن است در چنین موقعیتهایی اصرار بیشتر بر مواضع بدون
در نظر گرفتن ديگر چیزها، یک مذاکره بالقوه خوب را به شکست برساند. اینجا
چند راهکار ساده که میتواند مذاکره را از بنبست بیرون بیاورد، معرفی شده
است:
1 تنفس
این شیوه، در عین سادگی میتواند بسیار راهگشا باشد.
مذاکره فرآیندی خستهکننده و استرسآور است
برچسبها:
استراتژيهاي مذاكرهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۱
|
سعید بهاری خیرجو- الینگور در کتاب مشهور خود «ایده و تاریخ» میگوید:
«تفسیر، عنصر اساسی و قوام بخش تاریخ است»حال مدیران نیز برای اینکه
بتوانند یک تیم نوآور قدرتمند تشکیل بدهند، بهتر است اول علل ریشهای ضعف
تیم خلاق خود را تشخیص دهند تا بهتر بتوانند در مسیر بهبود آن مانور بیشتری
بدهند.در این مقاله به ذکر سه مورد اساسی ضعف نوآوری در تاریخ میپردازم:
1- حوادث تاریخی:
با توجه به اینکه ایران در
قسمتی از جغرافیای زمین قرار گرفته که شرق را به غرب و غرب را به شرق وصل
میکند. بنابراین در بسیاری از مواقع در مرکز حوادث تاریخی قرار داشته است.
این موضوع باعث شده است سازماندهی و ثبات همیشگی وجود نداشته باشد، در
بیشتر موارد، تغییرات جدید نیز یا تلاش و تحرک در جهت انطباق با عواملی
صورت میگرفت که اغلب به ضرر مردم تمام میشد، بنابراین مردم ایران چندان
دل خوشی از نوآوری ندارند و چون ذات نوآوری با تغییر همراه است این دیدگاه
به نوآوری نیز سرایت کرده است.
اگر ما بخواهیم تغییراتی را که در ایران
رخ داده است بررسی کنیم، با دو نوع برخورد روبهرو میشویم:
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۱
|
بخش نخست
ادبیات، رمان، داستان، شعر، تاریخ تا چه اندازه در پرورش
مدیران و رهبران کسب و کار تاثیر دارد؟ دانشگاه هاروارد از سالها پیش به
این پرسش پاسخ داده است و دانشجویان مدیریت و کسب و کار الزاما باید این
دروس را بگذرانند.
دلیل، آنچه مدیران میتوانند در این کتابها بیاموزند حاصل دانش و تجربیاتی
است که به احتمال در کمتر کتاب دانشگاهی و درسی میتوان آموخت. دانشگاه
هاروارد اکنون در اقدامي تازه فهرستی از کتابهای فوقالعاده را تهیه کرده
که برای رهبران کسب و کار امروز و آینده مفید است. با تعدادی از این
کتابها در ادامه آشنا میشوید
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۱
|
منوچهر دینپرست- نحوه آشنایی ما با دنیای مدرن داستان عجیب و غریبی است.
عجیب از آن بابت که وقتی با دستگاههای جدید روبهرو شدیم و آنها را دیدیم،
فکر کردیم جن وارد آنها شده و جنی هستند و کار جنگیرها هم سکه شد.

|
غریب هم از این بابت است که فکر نمیکردیم که در گذشته دور هم ما با صنایع
و فرآوردههای جدید روبهرو بودیم؛ اما آنقدر عقب افتادیم که یادمان رفته
که قبلا چه میکردیم.از زمان حیات حکیم ابوالقاسم میرفندرسکی تا زمان به
قتل رسیدن امیر کبیر حدود دو قرن میگذشت و در این مدت تحولات مهمی در کشور
رخ داد؛ اما آنچه من قصد بازگویی آن را دارم، مساله توجه به صنعت است که
بعدها «تکنولوژی» یا فنآوری نامیده شدهاست.
حکیم میرفندرسکی رسالهای
به فارسی به نگارش درآورده با نام «صناعیه» که به نام و عنوان «حقایق
الصنایع» نیز شهرت دارد. میرفندرسکی در این رساله مطالب علمی و فلسفی دقیق
را با زبانی روشن و فصیح آمیخته با آیات، احادیث و اقوال بزرگان و حکما
بیان داشتهاست. آنچه در این رساله برای ما اهمیت دارد و فارغ از مسائل
دینی، این است که گویی میرفندرسکی با زبانی فلسفی میخواست صنایع را مورد
توجه قرار دهد و بگوید که صنعت برای خودش چارچوب و قاعدهای دارد.
بنابر
این، صنعت در لغت به معنای کار و پیشه است و در اصطلاح به آنچه پرورده دست
انسان میباشد، گفته میشود. اما مساله این است که در سلسله صفویه صنعت
برای خودش تعریفی داشت که نماد آن را میرفندرسکی و در سلسله قاجاریه نیز
تعریفی دیگر در نظر بود که نماد آن را امیرکبیر میدانیم.
میرفندرسکی
در رساله صناعیه، صناعت را به مفهومی بسیار گسترده گرفته است؛ به معنای هر
چیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول بپیوندد. او در ۲۸ باب
به این امور پرداختهاست؛ صناعت همان پیشه است و پیشه، توانایی است که با
فکر و اندیشه درست در موضوع تاثیر راسخ گذارد و موضوع هم به اقتضای غرض و
غایتی که در آن است، آن تاثیر را میپذیرد. میرفندرسکی در تعریف خود تلاش
میکند با بهرهگیری از روش فلسفی، زوایای گوناگون مساله را بررسی کند. او
برای کار و پیشه نگاهی فلسفی و معنوی قائل است. به همین خاطر میرفندرسکی
اهمیت معنوی کار را هم از حکمت اسلامی و هم از حکمت هند آموخته است که در
این نگاه کار به معنای سلوک معنوی نیز هست؛ اما مفهوم دوم صنعت در نظر
میرفندرسکی از نبوت، حکمت و خلافت تا آهنگری را شامل میشود. البته در
اینجا صنایع دارای سلسلهمراتبند که از مراتب اشرف آغاز شده و به مراتب اخس
میانجامند. نکته دیگر این است که از نظر میرفندرسکی میان صنایع و علوم
تفاوت چندانی دیده نمیشود و در نتیجه نجوم و طب نیز از جمله صنایع محسوب
میشوند.از نظر حکما میان صنعت و آنچه امروزه هنرهای زیبا خوانده میشود،
مثل موسیقی و نقاشی، تفاوتی وجود ندارد. هنر در معنای زیباشناختی آن مولود
تفکر غرب بوده و پیش از آن سابقه نداشتهاست. همچنین از این رویکرد صناعت
نوعی معرفت است که منجر به عمل میشود. عمل در اینجا بسیار مهم است؛ به این
معنا که نسبت میان پیشه و عمل و سهم عمل در ملکات نفسانیه اهمیت بسیاری
دارد. پس بر خلاف آنچه امروزه مورد نظر است، صناعت تنها به عمل مربوط
نمیشود و نوعی دانایی را نیز در خود دارد.
با این حساب، تلقیای که در
حکمت اسلامی نسبت به صنایع وجود دارد، این است که هیچ یک از صنایع حاصل دست
بشر نیستند، بلکه جنبه و منشأ آسمانی دارند. جالب است که صنعتگران در دوره
صفویه فتوتنامه داشتهاند. معمولا در فتوتنامهها از حضرت علی به عنوان
سرمنشأ بسیاری از صنایع نام برده میشود تا شأن ولایی ایشان مرتبط با صنایع
نشان داده شود. میرفندرسکی اوصافی را که موجب شرف یا خست صنایع میشوند،
مورد بحث قرار میدهد. در این راستا وی صنایع را تقسیمبندی میکند و از
صنایعی یاد میکند که نافع ضروری (مانند آهنگری) یا نافع غیر ضروری (مانند
رختشویی) یا خیر بالذات (مانند پیامبری) و خیر بالعرض (مانند خیاطی)
هستند. همچنین از نظر میرفندرسکی برخی صنایع کثیرالنفع (مانند آهنگری) یا
قلیلالنفع (مانند مارگیری) بوده و نیز برخی صنایع متمم فعل طبیعت (مانند
دامپزشکی) و برخی مزین طبیعت (مانند نقاشی) محسوب میشوند.
با تعریفی که
از صنعت از دیدگاه میرفندرسکی ارائه کردیم، دیدیم که او صنعت را آسمانی
میبیند و به نظر میرسد در آن مفهوم پیشرفت و توسعه جایی نداشته باشد.
اما
دو قرن بعد و در سلسله قاجاریه کسی مانند امیر کبیر برای رشد و ترقی کشور
به صنعت توجه میکند. در این دوره تولیدات صنعتی مانند محصولات کشاورزی،
همه نیازهای زندگی ساده و محقر اکثریت جامعه ایران را تامین میکرد و در
مواقع جزئی نیاز به کالاهای وارداتی میشد. صنایع دستی ایران بیشتر به
مصرف داخلی میرسید و چندان در اقتصاد و تجارت اهمیتی نداشت. از صنایع این
دوره میتوان به فرش، ابریشمبافی، شالهای ایرانی، کرباس، چرم، نمد، حنا و
تریاک و معادن اشاره کرد.
به جز منسوجات و صنایع دستی، «معادن» سرشار
ایران نیز راه را برای ایجاد صنایع دیگر فراهم کرده بود؛ اگرچه ایرانیها
از دانش استخراج معادن بیبهره بودند و این صنعت تماما در دست عاملان روسی و
انگلیسی بود. ذخایر عظیم مس، آهن، سُرب، نمک طعام و گوگرد به دلیل فقدان
دانش کافی و نبود راهها و هزینههای گزاف استخراج، چندان کمکی به اقتصاد و
صنعت ملی نکرد. فقط قسمت بسیار اندکی از معادن غنی آهن مملکت در مازندران و
خراسان استخراج میشد و بقیه آهن مورد نیاز از هند وارد میشد. کارگران
ایرانی، از آهن شمشیرهای بسیار مرغوبی تولید میکردند که به «شمشیرهای
دمشقی» شیراز و مشهد معروف بود. در کارگاههای اسلحهسازی اصفهان، شیراز و
تهران اسلحههای آتشین، خصوصا تفنگ از روی نمونه اروپایی ساخته میشد. فقط
سرب و لاجورد به مقدار زیاد و کیفیت مطلوب تولید میشد و به مصرف داخلی
میرسید. معادن لاجورد در روستای قمصر کاشان و نزدیکی قزوین بودند.با تمام
این تلاشها تا پنجاه سال اول حکومت قاجارها هنوز صنایع دستی کمابیش وضع
خود را حفظ کرده بودند. در سالهای بعد نیز صنایع ایران، به جز فرش و بعضی
صنایع که فرآوردههای آنها مورد علاقه اروپاییان بود، پیشرفتی نکرد.اواخر
دوره قاجار و همزمان با پیشرفت صنایع در اروپا تاسیس کارخانه توسط امیر
کبیر در ایران آغاز شد. امیركبير معتقد بود که صنایع جدید اروپا را باید با
احداث کارخانهها در خود ایران رواج داد و به عبارت دیگر باید احتیاجات
مادی جدید را که از لوازم تمدن اروپا است، در داخل کشور بسازند. وی تشویق
از صنایع ملی را جزو مواد اساسی برنامه اقتصادی خود قرار داده بود. در
اینجاست که ما تفاوت نگرش فلسفی و معنوی میرفندرسکی به مفهوم صنعت با
رویکرد امیرکبیر به این موضوع را میبینیم. در سال ۱۲۶۸هـ.ق. کارخانه
شکرسازی در میدان «ارگ» ساری و بابل ساخته شد که شکر مازندران را تصفیه
کرده و قند و شکر سفید تولید میکرد. کارخانه بلورسازی و چینیسازی در
تهران و شکرسازی قم و اصفهان، در همین سال احداث شد. کارخانههای دیگری
همچون چراغ برق در مشهد، پنبهکاری در سبزوار، صابونپزی، آجرپزی،
کاغذسازی و ریسمانریسی در تهران و چلواربافی و حریربافی در کاشان از دیگر
موسسات صنعتی بودند.
امیر کبیر برای گسترش و رشد صنایع، هنروران و
صنعتگران را طی سالهای ۱۲۶۷ و ۱۲۷۵هـ.ق. برای آموختن دانش ماهوتبافی،
چینیسازی و کاغذگری به اروپا فرستاد. امیر در استخراج معادن ایران طبق
اصول علمی اروپایی بسیار اهتمام کرد و کارشناسانی را نیز از اتریش آورد که
به پیشرفت قابل ملاحظهای در این امر انجامید. کارخانههایی نیز برای
پنبهپاککنی و کشیدن روغن زیتون و چوببری توسط روسها و کارگاه آهنگری
در آذربایجان به دست آلمانیها به راه افتاد.امیر کبیر به غیر از تولید
صنایع خارجی در داخل به توسعه و رونق صنایع ملی نیز بسیار علاقهمند بود،
در مازندران شال چوخایپشمین که مخصوص لباس اهالی آنجا بافته میشد، با
تلاش امیر کبیر به حدی رونق گرفت که به جای ماهوت، در دوخت لباس نظامیان به
کار گرفته شد.اما تمام این فعالیتها با مرگ امیرکبیر مختومه شد و آن رشد و
شکوفایی که در صنعت قرار بود اتفاق افتد، بار دیگر به سراشیبی سقوط فرو
رفت. متاسفانه نه صنعت حکیمانه ما را به رشد و شکوفایی رساند و نه صنعت
وارداتی.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: Small Business Computing
جمله «همیشه حق
با مشتری است» را به قدری زیاد شنیدهاید که به نظر میرسد حقیقتی محض
باشد. اما آیا واقعا اینطور است؟ در واقع، کسب وکارهایی که عملکرد خوب
دارند، هر زمان که مشتری شکایتی میکند، نباید خود را مقصر محض بدانند. سه
موقعیت را باید بشناسیم که در آن نه تنها حق با مشتری نیست، بلکه بهترین
کار این است که بر موضع خود پافشاری کنید.
1) وقتی روحیه کارمندتان در خطر است
شکایتهای مشتری میتواند از نحوه
کار نامطلوب تا خدماتدهی ضعیف را دربربگیرد. به هر حال، احتمالا بسیاری از
شکایاتی که از طرف مشتری دریافت میکنید، در مورد مسائلی هستند که کارمند
شما یا آن ر
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۱
|
تازهترین آمار منتشر شده نشان میدهد که مجموع فروش شرکتهای بزرگ
خودروسازی کشور در سال 1390 به بیش از 304 هزار میلیارد ریال رسید. براساس
تازهترین ردهبندی اعلام شده از سوی سازمان مدیریت صنعتی، شرکت ایران
خودرو با فروشی معادل 7/126 هزار میلیارد ریال پرفروشترین خودروساز کشور
در سال 1390 شناخته شد.
شرکت سایپا با فروش 8/104هزار میلیارد ریال و شرکت پارس خودرو با فروش
7/17هزارميليارد ريال نيز در ردههای دوم و سوم پرفروشترین خودروسازان
جهان قرار گرفتند.
شرکتهای گروه بهمن، سایپا دیزل، ایران خودرو دیزل،
زامیاد، ایران خودرو تبریز، بهمن دیزل، سایپا کاشان و ایران خودرو خراسان
نیز از نظر فروش در ردههای بعدی جای گرفتند. کمترین میزان فروش در بین
خودروسازان بزرگ کشور متعلق به شرکت ایران خودرو خراسان به میزان يكهزار و
745 میلیاردریال بوده است. همچنین آمار نشان میدهد که در سال گذشته فروش
شرکتهای خودروسازی ایران خودرو، گروه بهمن، بهمن دیزل و ایرانخودرو
خراسان با کاهش مواجه شد اما فروش بقیه شرکتها افزایش یافت. جمع فروش 11
شرکت پرفروش خودروسازی کشور هم در سال گذشته از 304 هزار میلیارد ریال
فراتر رفت. بدترین کاهش رتبه در بین شرکتهای خودروسازی کشور نیز مربوط به
ایران خودرو خراسان بوده که در بین 400 شرکت برتر کشور 133 پله در سال 1390
نسبت به سال 1389 سقوط کرده است. همچنین آمار نشان میدهد که فروش ایران
خودرو به عنوان پرفروشترین خودروساز کشور در سال گذشته نسبت به سال 1389
بیش از 10 هزار میلیارد ریال کاهش یافته است.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۱
|
مديريت، درست انجام دادن كار و رهبري انجام كارهاي درست است. «پيتر دراكر»
رهبران افرادي هستند كه كار درست را انجام ميدهند، مديران افرادي هستند كه كارها را درست
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۱
|

برندینگ و توسعه برند
محمد اسدی
بخش پنجم و پایانی
اینکه استراتژی توسعه برند مزایای
قابل توجهی دارد بر ما روشن است. اما شکل پیادهسازی آن هم مهم است. یک راه
اتخاذ شیوه مستقیم است. یعنی محصول جدید را دقیقا با همان نام اصلی و با
نشانههای آن به بازار بفرستیم. این شیوه عموما در مورد برندهایی که از
موفقیت چشمگیری در بازار برخوردار هستند انجام میشود. راه دیگر، اتخاذ
شیوه غیرمستقیم است.
یعنی با استفاده از یک برند مشتق شده از برند اصلی، هم یک برند جدید خلق
کنیم و هم از طریق نشانههایی که از برند اصلی آوردهایم، به هدف انتقال
معانی هم دست پیدا کنیم.
برچسبها:
برندادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۱
|
سایت اینترنتی کریر کاست که در زمینه کاریابی و پیدا کردن فرصتهای شغلی فعالیت میکند در تازهترین گزارش خود کم استرس ترین شغلهای موجود را براساس اطلاعات اداره آمار کار آمریکا معرفی کرد.
به گزارش خبرنگار ایسنا، در گزارش سال 2013 این سایت، " استاد دانشگاه " به عنوان کم استرس ترین شغل معرفی شده است. در حوزه فرصتهای شغلی رو به رشدی وجود دارد و خطرات بهداشتی آن نیز بسیار کم است و در عین حال در زمینه حقوق نیز ثبات نسبی خوبی وجود دارد.
بیش از 63 درصد از آمریکاییهای بین 18 تا 30 سال در مسیر دریافت مدارک دانشگاهی هستند. همچنین بررسی 1251 کالج در آمریکا نیز نشان داده که موسسههای خصوصی حقوق بسیار بیشتری را به اساتید خود پرداخت میکنند. متوسط حقوق استاد دانشگاه در این گزارش 62 هزار و 50 دلار اعلام شده است.
دوزندگی و خیاطی هم در رده دوم کم استرس ترین مشاغل قرار گرفته است. انعطاف در زمان کار مزیت بزرگی در این شغل بوده و متوسط حقوق نیز در آن 25 هزار و 850 دلار است. معمولا در این شغل مردم به خیاط سفارش میدهند و هر وقت سفارش آنها آماده شد بازمیگردند که این نشاندهنده انعطاف در زمان کار خیاطان است.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان
تکنیسین مدارک پزشکی نیز در رتبه سوم کم استرس ترین مشاغل جای گرفته است. شغلی با متوسط حقوق 32 هزار و 350 دلار که تنها وظیفهاش به روز نگه داشتن مدارک بیماران و دادن این مدارک و اطلاعات به پزشکان، متخصصان و خود بیماران است.
فهرست 10 شغل کم استرس سال 2013 به همراه متوسط حقوق آنها شرح زیر است:
استاد دانشگاه، 62 هزار و 50 دلار-1
دوزندگی و خیاطی، 25 هزار و 850 دلار-2
تکنسیسن مدارک پزشکی، 32 هزار و 350 دلار-3
جواهر فروش، 35 هزار و 170 دلار-4
تکنیسین آزمایشگاه پزشکی، 46 هزار و 680 دلار-5
شنوایی سنج، 66 هزار و 660 دلار-6
متخصص تغذیه، 53 هزار و 250 دلار-7
متخصص مد مو، 22 هزار و 500 دلار-8
کتابدار، 54 هزار و 500 دلار-9
اپراتور سوراخکاری با مته، 31 هزار و 910 دلار

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۱
|
نویسنده: مایک میخالوویچ
مترجم: سیمین راد
یکی از مسائل داغ و
کلیدی که هر کارآفرینی را درگیر خود میکند، این پرسش است که به چه نحوی از
گروه فروش خود بازده بالاتری به دست آورد.
البته همین که چنین پرسشی طرح و بررسی میشود، معنایی جدید برای
کسبوکارتان به بار خواهد آورد: اگر بتوانید بازده کاری این گروه را
بالاتر از قبل ببرید، آنگاه پول بیشتری
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: نفیسه هاشمخانی
منبع: strategy +business
رابرت استمپل
در سال 1990 مدیرعامل کمپانی جنرال موتور شد، او در آن زمان به «مرد
اتومبیل» معروف بود و افتخار میکرد به اینکه از یک مهندس ساده به مدیریت
گروه تولیدکننده اتومبیلهای بیوک و کادالیک درآمده و پس از آن نیز به سمت
مدیرعاملی رسیده است.
او فردی بود که بهشدت به افرادی که برایش کار
میکردند و ماشینهایی که آنها میساختند اهمیت میداد، او بهاندازه کافی
درمورد اتومبیلها و مشتریان میدانست و میتوانست حسابداران ناکارآمد را
شناسایی کند
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۱
|

بیایید بدون هیچ اشتباهی
شروع کنیم. اگر ما برخی از تصورات غلط دربارۀ نام تجاری را پاک کنیم، ما
می توانیم فضای بیشتری برای حقایق آن ایجاد کنیم.آماده اید؟
اول از همه، نام تجاری یک آرم
نیست. اصطلاح آرم مختصر کلمه لوگو تایپ (حروف چاپی آرم) است، از منظر
طراحی بخواهیم صحبت کنیم آن کلمه ای است که برای یک علامت تجاری ساخته می
شود که از کلمه ای با حروف عرف (لوگوز معادل یونانی کلمه است) ساخته شده
است. اصطلاح لوگو توسط مردم مشهور و
برچسبها:
برندادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۱
|
محمد اسدی
بخش سوم
استراتژی دیگری که در خصوص برند محصولات وجود
دارد، تقریبا در نقطه مقابل استراتژی توسعه برند قرار میگیرد و آن استفاده
از چند برند در یک دسته محصول تولیدی میباشد.
مشهورترین استفاده کننده از این استراتژی شرکت
P&G میباشد. این شرکت در حوزه تولید مواد شوینده همزمان با موفقیت
برند Tide در بازار، برند Cheer را نیز به عنوان رقیب آن روانه بازار کرد.
اگرچه
با این حرکت، فروش برند Tide کاهش محسوسی نشان داد؛ ولی فروش هر دو برند
با هم،
برچسبها:
برندادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۱
|

پروفسور پسران: «مهار تورم» مهمترين اولويت است
تحليل اقتصاددان ايراني كمبريج از اوضاع اقتصاد ايران
هدفمندسازي يارانهها نبايد متوقف شود
نرخ سود بانكي بايد واقعي شود
پروفسور «محمد هاشم پسران» تشریح کرد
اولویتهای امروز اقتصاد ایران مهمترین اولویت این است که دولت، سیاستهایی اجرا کند که تورم را کاهش دهد
و انتظارات تورمی را در نظر مردم تعدیل کند؛ یعنی باید اعتماد مردم به دولت جلب شود
دنیای
اقتصاد- پروفسور «محمدهاشم پسران» که از نظر بسیاری از صاحب نظران،
شاخصترین اقتصاددان ایرانی است، در یک مصاحبه به تحلیل شرایط امروز اقتصاد
ایران و مهمترین اولویتهای تصمیمسازی برای عبور از مشکلات کنونی کشور
پرداخته است.
وی که سال گذشته از دانشگاه کمبریج بازنشسته شده، به تبع
دیدگاههای خود که برخاسته از مکتب کمبریج و اقتصاد کینزی است، به نظام
اقتصاد آزاد اعتقاد دارد؛ اما در عین حال دخالت محدود دولت در زمان بحران
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۱
|

نویسنده: مایک میکالوویچ
مترجم: سیمین راد
گروه فروش در بسیاری از
شرکتها نقش ستون فقرات برای یک بدن را بازی میکند. برای آنکه کسبوکارتان
رونق یابد، به سود مناسبی دست یابید و رشد کنید، نیاز دارید تا گروه فروش
کارآمدی داشته باشید. اما اینکه به چه نحوی میتوانید به گروه فروش
شایستهای دست یابید و چگونه آن را سامان بخشید، خودش مساله بسیار مهمی
است. شما به این گروه نیاز دارید تا بتواند راه را برای فعالیتهای شما باز
کند، فرصتهای کاری شما را قدر بداند و از روشهای گوناگونی استفاده کند
که تاکنون به این طریق به کار گرفته نمیشدند.
اگر گروه فروشی دارید که میتواند کمکرسان وضعیت
شما باشد، بهتر است ابتدا به این نکته توجه کنید
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۱
|
محمد اسدی
بخش دوم
در تصمیمات مرتبط با بحث برند یک محصول در پروسه
بازاریابی، روند تصمیمسازی به این صورت است که ابتدا در مورد خود برند و
ماهیت وجودی آن تصمیمگیری میشود و پس از انتخاب یک نام برای برند، در
مورد چگونگی سازماندهی و معرفی آن تصمیمهایی اتخاذ میشود. درواقع
اسپانسر و حامی برند در این مرحله تعیین خواهد شد.
در گام بعدی در خصوص نحوه تخصیص برند به محصولات مختلف شرکت و اتخاذ سیاست
مناسب در این خصوص بحث میشود. براساس نظر کاتلر اصولا چهار نوع استراتژی
در این رابطه وجود دارد:
برچسبها:
برندادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۱
|
هفته نامه تجارت فردا در گفت و گو با محمد هاشم پسران به بررسی مهم ترین موضوعات اقتصاد ایران پرداخته است.
رضا طهماسبی: او را تنها بخت کسب نوبل در جامعه دانشگاهی ایران میدانند. شاخصترین اقتصاددان ایرانی که سالهای زیادی در دانشگاه کمبریج به تدریس، تحقیق و پژوهش مشغول بوده است. پروفسور .
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: Forbes
سیستمهای مالی قدیمی که شرکتها
از آن استفاده میکنند، شاید دیگر پاسخگوی سرعت رشد و ارتباطات متقابل در
دنیا نباشند. از شرکتهای بزرگ گرفته تا بنگاههای کارآفرینی کوچک، به ندرت
شرکتی پیدا میشود که مدل مالی آن به طور کامل با واقعیت کسب وکار آن
بنگاه همخوانی داشته باشد.

|
شرکتهای بزرگ، در این مورد بهانه دارند: پرسوجوی سهامداران،
بوروکراسیهای سنگین و سالها عادت به این سیستم، باعث میشود آنها نتوانند
مدلهای مالی شرکت خود را تغییر دهند. اما شرکتهای کوچک تازه تاسیس دیگر
بهانهای ندارند.
اگر جزئی از یک شرکت تازه تاسیس هستید، باید با
متدولوژی Lean Startup که از رویکرد «ساختن، اندازهگیری و آموختن» حمایت
میکند، آشنا باشید. این رویکرد کارآفرینان را تشویق میکند تا به طور
مداوم فرضیات خود را با دادههای بازار بسنجند. برای پیشبینیهای مالی
شرکتتان باید دقیقا همین کار را انجام دهید.
شرکتهای تازه تاسیس به یک
پیشبینی دورهای نیاز دارند که بتوانند از آن به عنوان ابزاری برای
تصمیمگیریهای یک تا سه ماه آینده خود استفاده کنند. هر روزی که در شرکت
شما کار انجام میشود، شما به دادههای بهتری برای پرداخت نقدی، هزینههای
متغیر و محرکهای اصلی مالی، دست پیدا میکنید. معیارهایی که امروز بر بدنه
کار شما تاثیر میگذارند، ممکن است فردا تغییر کنند. بنابراین مدیران باید
مدلها و فرضیات خود را به دقت زیر نظر داشته باشند. وقتی هر کدام از این
فرضیهها تغییر میکنند، پیشبینیهای صورت گرفته نیز باید با آنها تغییر
کند.
البته باید مطمئن شوید که معیارهای شما با دیدگاه بلندمدت
شرکتتان مطابقت دارد. مثلا کاهش هزینههای جذب مشتری ممکن است در کوتاهمدت
به افزایش ذخیره بودجه شرکت کمک کند؛ اما باعث میشود تعداد مشتریهای شما
برای رسیدن به رشد پایدار و بلندمدت شرکت کم شود. از طرف دیگر، نگران
سال مالی یا پیشبینیهای مالی 5 ساله برای شرکتتان نباشید. کار کردن با
این چارچوبهای زمانی، فقط وقت تلف کردن است، مگر اینکه بخواهید
سرمایهگذاری مخاطرهآمیز ایجاد کنید (برای اینگونه سرمایهگذاریها باید
حتما مدل مالی بلندمدت داشته باشید.) در عوض، بر دو ماه آینده متمرکز شوید و
مدل مورد نظرتان را مو به مو نظارت کنید. هر هفته میتواند فرصتی برای شما
باشد تا نحوه خرج کردن سرمایهتان را بهینه کنید. اگر عملکردتان بهتر از
انتظاری که دارید پیش رفت، ممكن است بخواهيد پول بيشتري براي هزينه كردن
اختصاص دهيد. اگر عملكرد بدتر از انتظاراتتان بود، در خرج كردن بودجه
محتاطانهتر رفتار كنيد.
برای بهره بردن از مدل مالی مناسب، نیازی نیست هر هفته برای تنظیم آن زمان بگذارید، بلکه کافی است نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
1)
مدل تان را ساده نگه دارید و آن را روی کاغذ یا کامپیوتر ترسیم کنید. امور
مالی حداکثر در سطح یک فرمول جبر پایه است، بنابراین هر کسی باید بتواند
آن را ببیند و ظرف چند ثانیه تشخیص دهد که چه چیزی را نشان میدهد. هر چقدر
این مدل را پیچیدهتر کنید، کارآیی کمتری برای شما خواهد داشت. برای موارد
ملموس، مثل میزان درآمد، هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه پرسنل و
بازاریابی، امکان توضیح با جزئیات را ایجاد کنید. وقتتان را برای پیشبینی
همه هزینههای ریز که تخمین دقیق آنها سخت است و نمیتوان آنها را در یک
دستهبندی قرار داد، تلف نکنید.
2) براساس دادههایی که دارید،
پیشبینیهای مالی انجام دهید. طبیعتا ما هیچ وقت نمیتوانیم حدس بزنیم که
این ماه چه تعداد مشتری جدید جذب میکنیم یا نمیتوانیم نرخ رشد دقیق شرکت
را ارزیابی کنیم. سعی کنید با استفاده از مدلی که در دست دارید، بفهمید که
کلیه مسائل مالی و معیارهای کلیدی کسبوکار شما، چگونه به هم مرتبط هستند و
مطمئن شوید این معیارها بر هم اثر میگذارند. معیارهای تاریخی را در مدل
لحاظ کنید تا بتوانید آنها را با پیشبینیهای خود مقایسه کنید. مثلا برای
تخمین تعداد مشتریان آینده، روند گذشته را با فرضیات قابل سنجش، مثل
هزینههای بازاریابی، پیشبینی کنید.
3) علاوه بر شرح درآمد، از
جریان نقدی شرکت هم خبر داشته باشید. مدیریت ضعیف سرمایه در گردش شرکت،
موجب میشود بسیاری از شرکتهای تازهتاسیس، شکست بخورند.
4) همیشه این
سوال را از خودتان بپرسید که این مساله برای کسب وکار من چه اهمیتی دارد؟
امور مالی زبان کسبوکار است، بنابراین برای تحلیلهای مالی و نتیجهای که
این تحلیلها برای کار شما دارد، وقت بگذارید. بیشتر بنگاهها به جای اینکه
برای این تحلیلها و گفتوگوها وقت بگذارند، زمانشان را صرف به روزرسانی
ماهانه گزارشهای مالی میکنند. رسیدگی به دخل و خرج شرکت، بخشی از روال
کاری کسب وکار شما است، اما ابزار مدیریتی محسوب نمیشود. بنابراین
شیوههای قدیمی برنامهریزیهای مالی را کنار بگذارید. استراتژی مالی شما
باید درست مثل یک استراتژی تولید محصول یا بازاریابی باشد. یک پیشبینی
دورهای، به شما نشان میدهد که در نقطه شکست ایستادهاید یا پیروزی و بر
این اساس، میتوانید راه مناسب را انتخاب کنید.تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: مریم رضایی
مدیریت رفتاری آموختنی است که در طول زمان به صورت
ناخودآگاه و خودکار در انسان جلوه ميکند. به عنوان مثال، مدیران بسیار
سریعتر از افراد معمولی ميتوانند در آن واحد، چندین تصمیم مهم بگیرند.
بسیاری از افراد تعجب ميکنند که مدیران چطور وقتی تحت فشار شدید هستند،
ميتوانند بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
توانایی این تصمیمگیری فوری، با استفاده از تجربیات
گذشته، مواجه شدن با شرایط مختلف و شکستهاي غیرقابل پیشبینی، به دست
میآید. موفقترین مدیران، به طور غریزی تصمیمگیری ميکنند و چون طی دوره
کاریشان این تصمیمگیریها را بارها انجام ميدهند، در برابر فشارهای ناشی
از تصمیمگیریهای فوری مصون ميشوند. این مساله به میزان حقوقی که مدیران
دریافت ميکنند، ربطی ندارد. در سال 2011 دریافتی 200 مدیر عاملی که
بیشترین حقوق را در جهان دریافت ميکنند، تنها 5 درصد افزایش یافته است.
اگر به دنبال این هستید که قابلیتهاي مدیریتی خود را ارتقا دهید و یا تازه
این شرایط برای شما پیش آمده که مسوولیتهای مدیریتی را بر عهده بگیرید،
10 راهکار وجود دارد که هر روز باید به صورت اتوماتیک آنها را انجام دهید
تا مدیری موفق در محیط کار باشید:
1) کاری کنید كه دیگران از صحبت کردن احساس امنیت کنند.
بسیاری
از اوقات تاثیر عنوان و قدرت مدیران به گونهای است که وقتی وارد اتاقی
ميشوند، ترس و دلهره به کارمندان خود انتقال ميدهند. مدیران موفق توجه را
از خودشان دور ميکنند و دیگران را تشویق ميکنند تا نظراتشان را بیان
کنند. این نوع مدیران باعث ميشوند کارمندان از اظهار نظر کردن احساس امنیت
کنند و دیدگاهها و نظراتشان را با اعتماد به نفس به اشتراک بگذارند.
2) تصمیم قطعی بگیرید.
مدیران
موفق در تصمیمگیری متخصص هستند. این مدیران یا شرایط را برای اختیار دادن
به کارمندانشان برای تصمیمگیری تسهیل ميکنند یا خودشان تصمیم قاطعی
اتخاذ ميکنند. مدیران موفق هنر سیاستبافی دارند و وقتشان را برای مسائلی
که آنها را از حرکت به جلو بازمیدارد، تلف نمیکنند. آنها ميدانند که
چگونه در 30 دقیقه، 30 تصمیم مختلف بگیرند.
3) انتظارات را تکرار کنید.
مدیران
موفق، به خوبی ارتباط برقرار ميکنند و این مساله به خصوص در زمان بیان
انتظاراتتان مفید است. آنها در انجام این کار، ارزشهاي اصلی و ماموریت
سازمان را به کارمندانشان یادآوری ميکنند. مدیری موفق است که انتظاراتی را
که از گروه دارد به آنها یادآوری کند و با این کار تمرکز آنها را افزایش
دهد. ارتباط با کارمندان و تکرار انتظارات از آنان، باعث ميشود عملکرد تیم
بهتر شود و در ضمن به مدیران کمک ميکند افرادی را که نمیتوانند خود را
با استانداردهای مورد انتظار وفق دهند، شناسایی کنند.
4) افراد را برای فکر کردن به چالش بکشید.
مدیران
موفق، حالتها، قابلیتها و استعداد کارمندانشان را برای رشد کردن
میشناسند و از این آگاهی برای به چالش کشیدن افراد تیم برای فکر کردن و
رشد بیشتر استفاده ميکنند. این مدیران ميتوانند استعدادهای کارمندانشان
را توسعه دهند و برای آنها ابزارهای رشد کردن را فراهم ميکنند.
5) نسبت به دیگران مسوولیتپذیر باشید.
مدیران
موفق به کارمندانشان اجازه ميدهند که بر آنها مدیریت کنند. این بدین معنی
نیست که به کارمندان اجازه دهید شما را کنترل کنند، بلکه یعنی نشان دهید
در برابر نیازهای کارمندانتان پاسخگو هستید. به غیر از هدایت و کمک به
کارمندان، مسوولیتپذیر بودن یک مدیر نشان ميدهد او به همان اندازه که به
موفقیت خود اهمیت ميدهد، به موفقیت کارمندان نیز فکر ميکند.
6) عملکرد افراد را بسنجید و به آنها پاداش دهید.
مدیران
بزرگ همیشه نسبت به عملکرد خوب کارمندان، واکنش نشان میدهند. مدیران نه
تنها عملکرد کارمندان را با عدد و رقم و از نظر بازگشت سرمایه ميسنجند،
بلکه در شناخت سختکوشی کارمندان هم فعالند. مدیران موفق هیچگاه عملکرد خوب
کارمندان را نادیده نمیانگارند و به تلاش آنها پاداش ميدهند.
7) سوال بپرسید و مشورت بگیرید.
مدیران
موفق همیشه از دیگران سوال ميکنند و از آنها مشورت ميخواهند. در حالی که
، به ظاهر به نظر ميرسد اینگونه مدیران همه چیز را ميدانند، اما از درون
تشنه دانش بیشتر و یادگیری هستند.
8) حلال مشکلات باشید و کارها را به تعویق نیندازید.
مدیران موفق با مشکلات رو در رو ميشوند. آنها کارهایشان را به تعویق نمیاندازند و بنابراین در حل مشکلات حرفهای ميشوند.
9) انرژی مثبت داشته باشید.
یکی
دیگر از نشانههاي مدیران موفق این است که فرهنگ کاری مثبت و امیدبخشی
ایجاد ميکنند. آنها ميدانند باید از چه لحنی استفاده کنند و چه رفتاری
داشته باشند تا به همکارانشان انگیزه دهند. در این صورت، به مدیرانی
دوستداشتنی، قابل احترام و قوی تبدیل ميشوند.
10) معلم بزرگی باشید.
مدیران
موفق، هیچگاه آموزش به کارمندان را متوقف نمیکنند، چون خودشان هم انگیزه
زیادی برای یادگیری دارند. بنابراین هرچه را ميدانند به کارمندانشان
ميآموزند تا دانش آنها را به روز نگه دارند. در واقع آنها روی کارمندانی
که به دنبال پیشرفت هستند، سرمایهگذاری ميکنند.
.
تهیه شده در: وب نوشت پنگانمنبع: Forbes

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: مریم رضایی
منبع: London Business School
تفکر مدیریتی به طور ذاتی زودگذر است و از بین میرود، اما برخی علاقمندیهای دایمی وجود دارند که هیچ
گاه از لیست اولویتهای افراد خارج نمیشوند. نوآوری یکی از این موضوعات همیشگی است.
کمتر مدیر عاملی وجود دارد که نوآوری را جزو 5 اولویت اصلی برنامههای خود قرار ندهد.
اما
نوآوری موضوعی گریزنده است. اگر چند استثنای بزرگ و معروف را کنار
بگذاریم، اکثریت شرکتها احساس میکنند که بین تلاشهای آنها برای ایجاد
نوآوری و دستاوردهایشان، جای خالی بزرگی وجود دارد. با اینکه آنها در تحقیق
و توسعه سرمایه گذاری کردهاند، فرآیندهای مرحلهای را ایجاد کردهاند و
دورههای آموزش خلاقیت برای کارمندان برگزار کردهاند، اما این کار آنها
هنوز بازده خوبی نداشته و به تولید محصولات و خدمات جدید منجر نشده است.
پس
چه باید کرد؟ میتوانید به الگوهایی مانند اپل و گوگل نگاه کنید و تلاش
کنید از آنها یاد بگیرید. اما این رویکرد هم نقایصی دارد. شرکتهایی مثل
اپل و گوگل، نوآوری را در DNA خود دارند.
آنها میتوانند به چند سال
موفقیت خود استناد کنند و مجوز لازم را برای ریسک کردن در اختیار دارند.
بنابراین اگر بخواهیم آموختههای خودمان را از این دو الگو در شرکت خودمان
به کار ببریم، باید خیلی مراقب باشیم.
اما من فکر میکنم رویکرد مفیدتر
این است که از اصول نوآوری استفاده کنیم – یعنی ایدهها و موضوعاتی اصولی
که طی چند سال آنها را کشف کردهایم – و برای اینکه بتوانیم این اصول را
عملی کنیم، شرکتهای معمولی را الگوی خودمان قرار دهیم. منظور از شرکتهای
معمولی، شرکتهای رسمی هستند که تلاش میکنند خود را اثبات کنند و نیز
موسسات متوسطی که در کانون توجه نیستند و به دنبال روشهای جدید و بهتری
برای کار هستند. اگر اینگونه شرکتها به موفقیت برسند، الگوهای موثرتری از
اپل و گوگل به شمار میروند.
اما اصولی که گفته شد کدامند و چه کسی آنها
را تجربه میکند؟ در اینجا سه اصل برای نوآوری معرفی میشود که به نظر من
بسیار مهماند و برخی شرکتها از آنها استفاده کردهاند.
1) وقفه زمانی
یک
اصل کارآمد این است که افراد برای اینکه بتوانند به ایده هایشان سر و
سامان بدهند، زمانی را برای استراحت فکری در نظر بگیرند. شرکتهای گوگل و 3
ام، برای دانشمندان و مهندسان خود زمانی را برای «توقف نوآوری» اختصاص
دادهاند.
اما خیلی از شرکتها نمیتوانند بپذیرند که این وقفه زمانی
میتواند خیلی از اوقات کارآیی داشته باشد. بنابراین، یک رویکرد متمرکزتر
ارزش بیشتری دارد. به عنوان مثال، شرکت نرمافزار بریتانیایی «رد گیت» را
در نظر بگیرید. یکی از تجربههای اولیه این شرکت، «برنامه نویسی در کنار
دریا» بود، به طوری که افرادی که داوطلب بودند را به مدت چند روز به ویلایی
ساحلی میبردند تا محصولی نرم افزاری را تولید کنند.
یکی دیگر از
برنامههایی که بعدا ایجاد کردند، در سطح شرکتی بود. به این صورت که یک بار
در سال، همه باید کار روتین خود را کنار میگذاشتند و به انجام یک کار
جدید و کمی ریسک زا متعهد میشدند. اینگونه اقدامات، اگر به صورت منطقی
انجام شوند، زمان لازم را برای استراحت فکری کارمندان ایجاد میکنند.
2) ضعف تعریف نقش
یکی
از بزرگترین موانع بر سر راه نوآوری، توصیف وظیفه شغلی برای افراد است.
این کار باعث میشود تمرکز فرد به شدت به وظیفهای خاص محدود شود و آن فرد
هیچ دیدگاهی نسبت به کار همکارش نداشته باشد و بنابراین نتواند از همه
استعداد و تواناییهای خود بهره
ببرد.
شرکتهایی که نوآوری واقعی
در آنها وجود دارد، هیچ گاه وظیفهای مشخص برای کارمندانشان تعریف نمیکنند
یا از روشهای خلاقانه استفاده میکنند تا آنها را برای پیوستن به
پروژههای مشترک تشویق کنند. به عنوان مثال، شرکت اینوسنت بریتانیا که در
حوزه کالاهای مصرفی فعالیت میکند، از کلیه کارمندان خود خواسته در ارائه
دیدگاه شرکت، یعنی «تولید مواد غذایی طبیعی و خوشمزه برای زندگی بهینه و
عمر بیشتر»، کمک کنند. خط تولید بزرگ این شرکت طی سالهای اخیر، توسط
کارمندان متوسط شرکت توسعه یافته است.
3) تحمل شکست
بدیهی است که
نوآوری موفق، نیازمند تحمل شکست است. برخی دانشمندان در حوزه صنایع دارویی،
کل دوران کاری خود را برای تهیه داروهایی صرف میکنند که هیچگاه حتی یکی
از آنها وارد بازار نمیشود.
عجیب است که بسیاری از فرآیندهای مدیریتی،
حتی آنهایی که از نوآوری حمایت میکنند، طوری طراحی شدهاند که از شکست
جلوگیری میکنند یا آن را نادیده میگیرند. به عنوان یک مدیر، میتوانید حس
تحمل شکست از طریق مهارتها را در افراد پرورش دهید، اما در ضمن باید
روشهایی برای سازماندهی این رویکرد بیابید.
به عنوان مثال، شرکت تاتا
گروپ جایزه سالانهای را برای بهترین تلاش نوآورانه کارمندان خود که به
شکست منجر شده، در نظر میگیرد. آژانس تبلیغاتی گری نیز جایزه مشابهی را به
کارمندان خود اختصاص میدهد.
آیا به نکتهای کلیدی که این سه اصل را
به هم مرتبط میکند، توجه کردید؟ هیچیک از این سه اصل، برنامهای برای
تولید ایده پیشنهاد نمیدهند، بلکه همه آنها میگویند که باید ایدهها را
به عمل تبدیل کنیم.
از نظر من، بسیاری از شرکتها خود را درگیر تولید
ایدههای جدید میکنند و فراموش میکنند که مشکلترین بخش کار این است که
این ایدهها را عملی کنند. در واقع، پیشرفت واقعی از اینجا به وجود میآید.
.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: عاطفه عبادی
در شرایط اقتصادی کنونی،حتی با داشتن قابلیتهای
فراوان، دریافت یک پیشنهاد کار آسان نیست. مصاحبه با یک کارفرمای آیندهنگر
اغلب در افزایش شانس شما برای استخدام شدن بسیار مهم و ضروریست.
ویلیام دو روئت برای اینکه در هنگام مصاحبه شغلی بهترین عملکرد را داشته
باشید، پیشنهادهايی ارائه میدهد. بسیاری از مقالات،کتابها وصفحات وب به
شما کمک خواهند کرد تا فهرستی از این رهنمودها تهیه کنید. بنابراین با
داشتن دهها مورد از این بایدها و نباید ها، میتوانید باآسودگی خیال در
انتظار یک مصاحبه شغلی باشید. اما دقت داشته باشید، فهرستهایی که نکات
ظریفی از ارتباط چشمی، زبان بدن و غیره را برمی شمرند، میتوانند واقعا
برای متقاضی کار خطرناک باشند. خطر این است که این فهرستهای طولانی عملا
گیج کننده و منحرف کننده هستند و تاثیری نادرست وظاهری ایجاد میکنند.
مصاحبه کنندههای خوب و ماهر از خلال این تظاهر و وانمود کردن،به حقیقت
امور پی میبرند و به احتمال زیاد حس میکنند که بازخوردی واقعی از صفات و
ویژگیهای شما دریافت نمیکنند. پس این فهرستها میتوانند یک ضعف محسوب
شوند.
یک مصاحبه موفق باید تاثیرواحساس مثبتی ایجاد کند و به مصاحبه
کننده نیز درک روشنی ازهمکاری و مساعدتی که مصاحبه شونده میتواند ایجاد
کند،بدهد. سعی کنید هنگامی که برای مصاحبه مهیا میشوید،براین سه
دستورالعمل تمرکز کنید:
1. در نظر داشته باشید که مایلید مصاحبهکننده
چه چیزی را به یاد بیاورد. افراد اغلب با حفظ کردن پاسخ بسیاری از سوالات
احتمالی- به امید آنکه یکی از سوالات از آنها پرسیده شود و آنها طوطیوار
پاسخ دهند – خود را برای مصاحبهها آماده میکنند. این خطرناک است و در
آینده برای شما تبعات زیانباری به دنبال دارد. افراد باید در یک مصاحبه
فعالتر عمل کنند واز منظر یک شنونده به مکالمات نگاه کنند. واضح است که
مصاحبهکننده قادر نخواهد بود تمام آنچه گفتهاید را به خاطر بسپارد، با
این حال نکات کلیدی و آنچه که میتوانید به صورت بالقوه برای آن سازمان به
ارمغان بیاورید را به خاطر خواهد سپرد.در واقع یک مصاحبه کننده باید
خلاصهای کتبی یا شفاهی از هر مصاحبه داشته باشد تا بتواند متقاضیان مختلف
تصدی یک پست را از طریق آن با هم مقایسه کند.شما میتوانید مصاحبه را به
گونهای هدایت کنید که بر این خلاصه تاثیر بگذارد. برای انجام این کار
نیاز دارید که تفاوت مهم بین آنچه فرد به یاد میآورد و آنچه که به خاطر
میسپارد را ارزیابی کنید و از این تمایز به نفع خود استفاده کنید. پیش از
اینکه در یک مصاحبه شرکت کنید، نکات و موضوعاتی را که مایلید مصاحبه کننده
به یاد بیاورد را مشخص کنید، چیزهایی که نشان میدهد شما برای آن شغل، فرد
مناسبی هستید و شما را از بقیه متمایز میکند.سپس آنها را بامثالها و
نمونههای به خاطر ماندنی و مرتبط از تجربیاتتان تقویت کنید. به زمانهایی
از دوران تحصیلتان اشاره کنید که پژوهشهایی بیشتر و فراتر از حد لزوم
انجام دادهاید، به زمانی که در شغل قبلیتان، داوطلبانه ساعتهای بیشتری
کار میکردید، به روشهای فایق آمدن بر آنچه برای دیگران پایان خط محسوب
میشد. در مجموع به جای آماده کردن یک فهرست بلند بالا ازجوابهای متداول
به سوالات احتمالی، روی مواردی که میخواهید مصاحبه گر در پایان مصاحبه به
خاطر داشته باشد، کار کنید وبرای تقویت آنها مثالهایی مناسب و به یاد
ماندنی، آماده کنید. افراد اغلب فکر میکنند که باید در یک مصاحبه به یک
سبک خاص و متفاوت عمل کنند، اما این هم میتواند خطرناک باشد، چرا که مانع
از این میشود که فرد مطمئن، دارای اعتماد به نفس به نظر برسد. تصورات غلط و
متداولی، نظیرحفظ تماس چشمی یا آرام صحبت کردن تنها تصویر و اثر نادرستی
ایجاد میکند که اکثر مصاحبهکنندگان ماهر، ساختگی بودن آنها را تشخیص
میدهند. به عنوان مثال در یک مصاحبه ارتباط چشمی بیش از حد، به سرعت برای
طرف تان خستهکننده و آزاردهنده میشود.در یک گفتوگوی معمولی، همه ما به
همه جا نگاه میکنیم، اما پس از بیان یک نکته مهم و کلیدی در یک مکالمه،
طبیعتا به منظور رساندن مطلب و نشان دادن اعتماد به نفس خودمان و صحت
واعتبار مطلبی که بیان میکنیم، به طرف صحبتمان نگاه میکنیم. تماس چشمی
ضعیف در هنگامی که موضوع مهمی را مطرح میکنید، این تصور را ایجاد میکند
که عصبی و نامطمئن هستید و احتمالا چیزی را پنهان میکنید.
2.خیلی تند
صحبت نکنید. این یکی دیگر از نصایح متداولی است که به کسانی که یک مصاحبه
شغلی در پیش دارند، داده میشود.بسیار نادر است که کسی آنقدر تند صحبت کند
که دیگری متوجه نشود او چه میگوید، اما آنچه بیشتر احتمال دارد این است که
کسیایدهها را به سرعت بیان کند و تمرکز کردن بر پیام اصلی را برای
شنونده، مشکل سازد. مکث کردن گاه به گاه در هر مکالمهای به شما مهلت
میدهد تا به افکار خود سامان دهید و به سوالات مصاحبهکننده پاسخهای
کوتاه و مختصری بدهید وهمچنین به او زمان میدهد تا به آنچه شما میگویید
فکر کند و نکتهای راکه سعی دارید القا کنید را به خاطر بسپارد. وجود تعادل
بین کلماتی که از دهان شما خارج میشود و میزان ایدههایی که مطرح
میکنید نشان میدهد که شما نه تنها عصبی و شتابزده نیستید، بلکه مشتاق و
مسلط نيز هستید. شما برای ایجاد اولین تاثیر وتصور از خودتان، تنها یک فرصت
دارید،پس به اهمیت آن واقف باشید. در مصاحبه ها، افراد اغلب هنگامی که
باید فعال و کنشگر باشند، تنها از خود واکنش نشان میدهند. مصاحبهکنندگان
اکثر اوقات برای اینکه مصاحبه شونده احساس راحتی بکند، به اصطلاح با او کمی
گپ میزنند، پس یک مکالمه خوب اغلب میتواند شامل مقادیری از توضیحات
نامربوط، اضافی و خارج از موضوع باشد.
3. مسوول کارهای خود باشید.
اعتماد به نفس داشته باشید و مصاحبهتان را به سمت نکات و موضوعات اصلی و
کلیدیای که از پیش آماده کردهاید، هدایت کنید. وقتی سوالی از شما پرسیده
میشود نمیتوانید از آن فرار کنید، باید به آن پاسخ دهید، اما اگر
میتوانید از آن به عنوان فرصتی برای رسیدن به اهداف و مقاصد اصلیتان
استفاده کنید. کوتاه جواب دهید، پاسخ زیادی ندهید، سعی کنید در یادها
بمانید، تاثیر درست و مناسبی از خود به جا بگذارید و موضوعات و مقاصد
اصلیای را که مایلید مصاحبه کننده بداند، به او القا کنید. این اقدامات
موجب خواهند شد که تاثیرخود را روی مصاحبهگر بگذارید واز دیگران متمایز
شوید.
.
تهیه شده در: وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۱
|
مختار قادری*
سخن آغازین
از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقا بوده است.

|
بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی،
موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی
با جریان رشد قرنهای نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی غرب همراه شد کشور
ژاپن بود. بعد از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، پتانسیلهای
فراوان این ملل، شکوفا و متجلی گردید، اما متاسفانه در همین دوران، کشورهای
شرقی روند روبهرشدی را تجربه نکرده و بعضا سیری نزولی طی نمودند. البته
بعضا حرکتهای مقطعی و موردی در این کشورها صورت گرفت، اما از آنجا که با
کلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب کافی را نداشت، مورد حمایت واقع نشد.
محمدتقیخان امیرکبیر در ایران، نمونهای از این دست است.
مباحث توسعه
اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح شد. فشار
صنعتیشدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف
مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده
عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد: کشورهای پیشرفته (یا
توسعهیافته) و کشورهای عقبمانده (یا توسعهنیافته).
توسعه اقتصادی چیست؟
باید
بین دو مفهوم «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» تمایز قائل شد. رشد
اقتصادی، مفهومی کمّی است در حالی که توسعه اقتصادی، مفهومی کیفی است. «رشد
اقتصادی» به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید کشور در یک سال خاص در
مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی
(GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک
سال پایه، رشد اقتصادی محسوب میشود که باید برای دستیابی به عدد رشد
واقعی، تغییر قیمتها (به خاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای
سرمایهای را نیز از آن کسر کرد.
منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از:
افزایش بهکارگیری نهادهها (افزایش سرمایه یا نیروی کار)، افزایش کارآیی
اقتصاد (افزایش بهرهوری عوامل تولید) و بهکارگیری ظرفیتهای احتمالی خالی
در اقتصاد.
«توسعه اقتصادی» عبارت است از رشد همراه با افزایش
ظرفیتهای تولیدی اعم از ظرفیتهای فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه
اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز
متحول خواهند شد، نگرشها تغییر خواهد کرد، توان بهرهبرداری از منابع
موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته، و هر روز نوآوری جدیدی انجام
خواهد شد. به علاوه میتوان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهادهها نیز در
فرآیند تولید تغییر میکند.
توسعه امری فراگیر در جامعه است و
نمیتواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی
ندارد بلکه به دلیل وابستگی آن به انسان، پدیدهای کیفی است (برخلاف رشد
اقتصادی که کاملا کمی است) و هیچ محدودیتی
ندارد.
اهداف توسعه اقتصادی
افزایش
ثروت و رفاه مردم جامعه (و ریشهکنی فقر) و ایجاد اشتغال اهداف توسعه
اقتصادي است كه هر دو در راستای عدالت اجتماعی است. نگاه به توسعه اقتصادی
در کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعهنیافته متفاوت است. در کشورهای
توسعهیافته، هدف اصلی افزایش رفاه و امکانات مردم است در حالی که در
کشورهای عقبمانده، بیشتر ریشهکنی فقر و افزایش عدالت اجتماعی مدنظر است.
البته
اهداف توسعه بسیارند. همچنان که در گردهمایی رهبران جهان در سال 2000
میلادی در سازمان ملل متحد تحت عنوان نشست هزاره، اهدافی برای توسعه کشورها
مشخص گردید. در این نشست بیانیهای تصویب شد که بر مبنای آن کشورها باید
به پیشنهاد و اجرای برنامههایی بپردازند که حرکت کشورهای در حال توسعه را
در مسیر توسعهیافتگی تسریع بخشد و اهداف توسعه هزاره را محقق سازد.
این
هدفها عبارت بودند از: ریشه کن کردن فقر مطلق و گرسنگی، دستیابی به آموزش
ابتدایی در جهان، ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش میزان مرگ
و میر کودکان، بهبود تندرستی مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر
بیماریها، تضمین پایداری زیست محیطی و ایجاد مشارکت جهانی برای توسعه.
شاخصهای توسعه اقتصادی
از جمله شاخصهای توسعه اقتصادی یا سطح توسعهیافتگی میتوان این موارد را برشمرد:
1-
شاخص درآمد سرانه: از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به
جمعیت آن، درآمد سرانه به دست میآید. این شاخص ساده در کشورهای مختلف،
معمولا با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه میشود.
2- شاخص
برابری قدرت خرید (PPP): از آنجاکه شاخص درآمد سرانه از قیمتهای محلی
کشورها محاسبه میشود و معمولا سطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف
جهان یکسان نیست، از شاخص برابری قدرت خرید استفاده میشود.
در این
روش، مقدار تولید کالاهای مختلف در هر کشور، در قیمتهای جهانی آن کالاها
ضرب شده و پس از انجام تعدیلات لازم، تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آنان
محاسبه میگردد.
3- شاخص درآمد پایدار (GNA, SSI): کوشش برای غلبه بر
نارساییهای شاخص درآمد سرانه و توجه به «توسعه پایدار» به جای «توسعه
اقتصادی»، منجر به محاسبه شاخص درآمد پایدار گردید.
در این روش،
هزینههای زیستمحیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد میشود نیز در
حسابهای ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و
محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه به دست
میآید.
4- شاخصهای
ترکیبی توسعه: از اوایل دهه 1980، برخی از اقتصاددانان به جای تکیه بر یک
شاخص انفرادی برای اندازهگیری و مقایسه توسعه اقتصادی بین کشورها،
استفاده از شاخصهای ترکیبی را پیشنهاد کردند. این شاخصها بر اساس چند
شاخص اصلی و همچنین چند زیرشاخه تعریف میشدند.
5- شاخص توسعه انسانی
(HDI): این شاخص در سال 1991 توسط سازمان ملل متحد معرفی شد که براساس این
شاخصها محاسبه میگردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید)،
امید به زندگی (در بدو تولد)، و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی
بزرگسالان و میانگین سالهای به مدرسهرفتن افراد
است).
6- حضور
فعال زنان در عرصه اجتماعی: هر چه حضور فعال زنان در عرصههای اجتماعی،
فرهنگی و سیاسی بیشتر باشد، جامعه توسعه یافتهتر است. درجوامع توسعه
نیافته، زنان اکثرا در خارج از خانه شاغل نيستند و به این ترتیب نیروی
انسانی در این کشورها به نصف کاهش یافته است.
7- استقلال ملی: به این مفهوم که سایر دولتها به میزان زیادی نتوانند بر تصمیمات دولت ملی نفوذ و تاثیر بسزا داشته باشند.
*دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه و برنامهریزی

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۱
|
طی چند سال گذشته همزمان با رکود
فعالیت بنگاه های تولیدی بزرگ، بسیاری از سرمایه گذاران و مردم عادی به سمت
روش های ساده و تازه تر برای کسب درآمد روی آورده اند ولی با این وجود
شکست های اقتصادی و ورشکستگی های تازه سبب شده تا روند سرمایه گذاری های
خرد هم متوقف شود. در این گزارش اقتصاد ایرانی براساس ضرورت اطلاع از نکات
مهم در سرمایه گذاری های اقتصادی 27 روش برای کسب درآمد بهینه را معرفی می
کند.
دانش آکادمیک فرا بگیرید
برچسبها:
اقتصاد خانوادهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در جمعه ششم بهمن ۱۳۹۱
|

مترجم: مریم رضایی
منبع: Small Business Computing
آیا در کسب
وکارتان برای جذب مشتری با مشکل مواجه هستید؟ مشکل بسیاری از کسبوکارهای
کوچک این است که آنها به مشتریان احتمالی خود در طول «سفر خریدشان» (مجموعه
تعاملات افراد با یک شرکت از طریق کانالهای مختلف مثل تلفن، اینترنت و
روابط بازاریابی)، به اندازه کافی راهنمایی نمیرسانند.
مهمتر آنکه، این روزها بیشتر این سفر به صورت آنلاین طی میشود.
تاد
ابرت، مدیر بازاریابی شرکت ReachLocal که متخصص در بازاریابی محلی است، در
این زمینه مدتها تحقیق کرده و برای کشف رفتار مصرف کننده و چگونگی بروز
آن تجربه عملی به دست آورده است. تلاشهای او
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم: نفیسه هاشمخانی
امروزه غیرقابل پیشبینی بودن شرایط اقتصادی
محلی و جهانی، تغییر در توقعات نیرویکار و پیدایش مدلهای جدید کسبوکار
که دراثر تغییر در تکنولوژی و الگوهای مصرف رخ میدهد، باعثشده تا نیاز
به مدیریتی قوی و انعطافپذیر برای هر سازمان به اولویت اصلی تبدیل شبرخی مدیران صرفا منصب مدیریت را با خود حمل
میکنند، آنها ممکن است عنوان خوبی در سازمان داشته باشند و دفتر کاری به
آنها اختصاص داده شده باشد، اما افراد نسبت به آنها احساس تعهد ندارند،
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱
|

تجربه مدیرعامل سابق Office Depot
مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
معیار سنجش شرکت خردهفروشی لوازم
اداری Office Depot برای ارائه خدمات به مشتری، پاکیزگی محیط فروشگاهها
بود که این موضوع محرکی برای افزایش فروش نبود. کوین پیترز، مدیر سابق این
شرکت تلاش کرد این معیار را با آموزش دوباره کارمندان و ایجاد تحول در شرکت
تغییر دهد. وقتی در سال 2010 مدیر عامل شرکت خرده فروشی Office
Depot شدم، اولین کاری که سعی کردم انجام دهم کشف معنای حقایقی بود که به
یک معما در شرکت تبدیل شده بود. فروش شرکت روند کاهشی داشت و اگرچه این
موضوع در یک اقتصاد ضعیف غیرطبیعی نیست، اما کاهش فروش ما بسیار سریعتر از
رقبا و به طور کلی دیگر خرده فروشان اتفاق میافتاد. به طور همزمان،
امتیازهایی که بازرسان ما در گزارشهای خود در
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱
|
مترجم:نفیسه هاشم خانی
منبع: Strategy Business
مشخصه
«مشتریمداری» در شرکت شما برای آشکار کردن قابلیتهایی که برای موفقیت در
رسانههای دیجیتال به آنها نیاز دارید به کار میرود و اینکه آیا شما در
این حوزه اساسی بازاریابی در چه سطحی قرار دارید.
اگر شما مدیر ارشد بازاریابی در یک شرکت مشتریمحور
هستید؛ برای مثال یک تولیدکننده موادغذایی، احتمالا نحوه تلاشهای شما
برای دستیابی به مشتریان بیشتر که سالهای متمادی از آن استفاده میکردید
امروز
ادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱
|
علی اکبر پارسا*
همانگونه که اقتصاددانان و تولید و عرضهکنندگان کالا
و محصولات اذعان دارند یکی از عوامل توسعه و رونق اقتصادی در جوامع
بازاریابی و تبلیغات جهت شناساندن کالا و محصولات به متقاضیان میباشد که
اصولا به روشهای گوناگون انجام میشود که ذیلا به اختصار بیان میشود:
1- تبلیغات از طریق رسانههای گروهی منطقهای و فرامنطقهای مانند رادیو و
تلویزیون، روزنامههای کثیرالانتشار و
برچسبها:
بازاریابی بیمهادامه مطلب

نوشته شده توسط سپهر برادران در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱
|