تاريخ مشروطه-
پول، كسب و كار و زمان در نگاه ايرانيان-8
مزيتهاي بندر خرمشهر بر بندر بوشهر
آنچه ميخوانيد بررسيهاي يك جهانگرد انگليسي از وضع جغرافيايي ايران به ويژه بندرهاي تجاري است.
در مورد بندرعباس و بندر لنگه زياد نوشتم و در مورد بوشهر ديگر سخني به
ميان نميآورم. بوشهر براي انگليسيها شناختهشدهتر است. اما به نظر
ميرسد كه انگليسيها و حتي روسها به بندر محمره بيشتر علاقه دارند تا
بوشهر.
بد نيست بدانيم كه هيچ سياستمدار و روزنامهنگار انگليسي به اين
فكر نيفتاده است كه اهداف روسها را در مورد اين بندر جستوجو كند؛ اهدافي
كه مبتني بر خرد عملي روسهاست. محمره بهترين بندري است كه براي مقاصد
روسها در خليجفارس مناسب تشخيص داده ميشود. اين بندر از نظر استراتژيك
واجد همه مزيتهاي بندرعباس است؛ اما از نظر بازرگاني هزارانبار باارزشتر
از بندرعباس ميباشد.
اولين مزيت اين است كه براي رسيدن به محمره
ميتوان از رودخانهاي استفاده كرد كه قابليت كشتيراني هم دارد و نه مثل
بندرعباس از كويري گذشت كه برهوت و غيرقابل عبور است. طول راه رسيدن روسها
به محمره يك سوم راهي است كه براي دستيابي به بندرعباس بايد طي شود. ايجاد
خط آهن به سمت اهواز به راحتي ممكن است. اگر چنين خط راهآهني احداث شود
از مناطق پرجمعيت و از غنيترين بخشهاي ايران خواهد گذشت. آب و هواي اين
منطقه اگرچه گرم، اما سالمتر و بهتر از بندرعباس است.نكته مهم ديگر اين
حقيقت محض است كه دولت انگليس يا به دليل جهالت يا به هر دليل ديگر با
اتخاذ سياست كجدار و مريز و حفظ وضع موجود به روسيه كمك كرده تا منافع
انگليسيها را در رودخانه كارون به نفع خود مورد بهرهبرداري قرار دهدو
مقدار زيادي از سرمايهگذاريهاي انگليسي در اين منطقه تاكنون به باد رفته
است. اهميت سياسي و بازرگاني ادامه كشتيراني در رود كارون تا رسيدن به سطح
سوددهي براي من بسيار روشن است. از نظر من وقتي آهنگ توسعه در ايران افزايش
يابد اين موفقيت حتمي است. اما نبايد انتظار داشت كه يك شركت خصوصي همه
دردسرها و هزينههاي اين طرح را برعهده گيرد و در صورتي هم كه از سوي دولت
متبوع خود حمايت نشود، همه دارايي خود را به باد دهد؛ چراكه براي ميهن خود
فداكاري كرده باشد.شركت انگليسي كه در حال حاضر حملونقل روي رودخانه كارون
را انجام ميدهد با درك صحيح و سرمايهگذاري قابل توجه توانسته است راه
كاروانرو موجود بين اصفهان و اهواز را تا رود كارون بهبود بخشد. دو پل
معلق خوب روي كارون يكي در منطقه گدار بلوطك و ديگري در پل عمارت نصب شده
است. بهبود اين جاده كمك خوبي به كاروانها كرده است. با اين امكانات جديد
حملونقل بار پس از انتقال به ساحل رودخانه از طريق آب بين اهواز و محمره
بهتر انجام ميشود. ابتدا يك كشتي به نام اس. اس. بلوس لينچ با ظرفيت 250
تن براي حملونقل بار در نظر گرفته و اعزام شد. اما بعدا مشخص شد كه اين
كشتي بسيار بزرگ است. اس. اس. مالامير با ظرفيت 120 تن اعزام شد. اين كشتي
اختصاصا براي استفاده در روي كارون ساخته شده است.در ابتدا همه چيز به خوبي
پيش ميرفت تا اينكه مشكلات و موانعي بروز كرد. جاده براي مدت سه سال براي
عبور و مرور باز بود. رفتوآمد خوبي برقرار شد. در سال دوم به دليل قحطي
در اين منطقه از ميزان رفتوآمد كاسته شد و ديگر انگيزه و عاملي براي ترغيب
مردم به عبور از اين جاده وجود نداشت. هزينه حمل بار از اصفهان به اهواز
در مسيري به طول 17 منزل (277 مايل) از 100 قران (دو پوند) براي هر محموله
به 110 قران (4/2 پوند) افزايش يافت. مردم ترجيح دادند مسيري طولاني با 30
منزل (510 مايل) را با هزينه 70 قران (9/1 پوند) به سوي بوشهر انتخاب كنند.
قافلهداران و كاروانداران ايراني انسانهاي پيچيدهاي هستند و زمان
زيادي ميبرد تا بتوان به ذهنيت آنها دست يافت.نشانهها حاكي است كه اين
جاده تا مدت پنج سال بعد از تاسيس سودآوري نداشته باشد و دولت انگليس كه
ارزش اين جاده را ميداند موافقت كرده است با كمك دولت هند بخشي از خسارات
وارده به اين شركت را براي دو سال اول تا سقف سه هزار پوند پرداخت كند.
قرار است دو هزار پوند نيز بابت خسارات پنجساله پرداخت گردد. دولت هند به
دليل نامعلومي از تعهدات خود سرباز زده است. تعهد انجام شده به يك هزار
پوند تقليل يافت كه آن هم از سوي دولت انگليس پرداخت خواهد شد. در نتيجه
كشتيراني روي رودخانه كارون با ضرر زيادي همراه بوده است. اگر انگيزههاي
ميهنپرستانه برادران لينچ در كار نبود و اگر دورنماي موفقيت احتمالي اين
طرح نبود، كشتيراني روي كارون تا به حال متوقف شده بود.مهمترين كالايي كه
در اين حملونقل جابهجا ميشود گندم است كه در استان حاصلخيز خوزستان به
وفور كشت ميشود. اگر صادرات گندم در ايران آزاد باشد مقدار آن بسيار بيشتر
از همه واردات ايران خواهد بود. اما متاسفانه دولت ايران صدور گندم را
ممنوع اعلام كرده تا از قحطي جلوگيري كند. اما حكام محلي به صدور غيرمجاز
آن اقدام ميكنند. در نتيجه كشاورزان امكان فروش گندم را در بازار آزاد
ندارند؛ چرا كه تنها نيمي از قيمت واقعي آن دريافت ميشود. به همين دليل
كاشت گندم در ايران با صرفه نيست. ظرف سه سالي كه صادرات گندم در ايران
آزاد اعلام شد زمين زيادي زيركشت رفت و بازده خوبي عايد گرديد. با اعلام
ممنوعيت صادرات گندم كه با زور اعمال گرديد، توليد گندم به يك پنجم كاهش
يافته است. در همين ايام يك خشكسالي بروز كرد و به دنبال آن قحطي پديدار
گشت.اين احتمال زياد است كه دولت انگليس هم از پرداخت خسارت يك هزار پوندي
خودداري كند. اين تصميم فاجعهبار خواهد بود؛ زيرا نميتوان انتظار داشت كه
يك شركت خصوصي با دادن چنين ضرر هنگفتي به كشتيراني در كارون ادامه دهد.
ميتوان حدس زد كه اين تصوير به كجا خواهد انجاميد. اگر انگليس دست از اين
كار بكشد روسها پا به ميان خواهند گذاشت؛ چرا كه روسيه بيشتر از هرجاي
ديگر ايران به كارون چشم دارد. با ورود روسها سود سرمايهگذاريها و
كارهاي انجام شده به جيب روسها خواهد رفت. روسيه نفوذ چنداني در خوزستان
ندارد. اما نفوذ روسيه در بين بختياريها به شدت در حال افزايش است. توطئه
روسها در اين منطقه در حال گسترش است. عوامل روسيه ميكوشند عشاير را با
دولت ايران درگير كنند و تا حدي هم به مقصود خود رسيدهاند.
اسپنديار
خان، معروف به سردار اسعد، رييس ايل بختياري است. برادرزادهاش سپهدار است.
بين طوايف مختلف ايل اختلافهايي وجود دارد كه نهايتا به درگيري منجر
ميگردد. دو مرد فوقالذكر ميكوشند ايل را متحد نگاه دارند، اما
حاجيرضاقليخان هنوز عامل اختلاف است.
وي عموي اسپند خان است و علت
نارضايتياش اين است كه از رياست ايل محروم مانده است. ميگويند او به شدت
زير نفوذ روسها قرار گرفته و هوادارانش را به شورش فراخوانده است. او كه
نميخواهد نارضايتي حقيقي خود را كه ريشه در مسائل خانوادگي دارد برملا
كند، همه اعتراضات خود را متوجه ساخت همين جاده كرده كه به نظر او بر مناطق
بختياري تاثير گذاشته است.
از واردات به محمره تنها يك پنجم آن به
رودخانه كارون ميرسد و از طريق اين رودخانه حملونقل صورت ميگيرد. مايه
تاسف است كه هيچ كالاي وارداتي از انگلستان در اين رودخانه جابهجا
نميشود. در سال 1900 تجارت ايران با هند فقط سي هزار و 62 پوند ارزش داشته
است.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در:
وب نوشت پنگان

نوشته شده توسط سپهر برادران در یکشنبه یکم آبان ۱۳۹۰
|