گردآوري: علي طجوزي
شرکت نفت ایران و انگلیس نام شرکتی بود که در سال ۱۹۰۹ در ادامه قرارداد دارسی برای اکتشاف و استخراج و بهرهبرداری از منابع نفتی ایران تاسیس شد. شرکت نفت ایران و انگلیس تا سال ۱۹۵۱ (1329 ش) که نفت در ایران ملی شد همه امور مربوط به نفت ایران را ابتدا بر اساس قرارداد دارسی و بعد بر اساس قرارداد ۱۹۳۳ (1312 ش) در دست داشت.
البته سابقه توجه انگليسيها به منابع و ذخاير نفتي ايران بسيار طولاني و به 36 سال قبل از كشف نفت در ايران ميرسد. در سال 1872 يك انگليسي به نام «بارون جوليوس دو رويترز» امتياز بهرهبرداري از نفت ايران را از ناصرالدين شاه قاجار به دست آورد. اين امتياز در جريان نهضت تنباكو لغو شد. سپس در سال 1889 ناصرالدين شاه در جريان سومين سفر اروپايي خود امتياز بانك شاهنشاهي را به رويتر داد و بار ديگر حق استخراج نفت را نيز در آن گنجانيد، اما به واسطه تاخير در شروع عمليات و منقضي شدن مدت ضربالاجل بخش نفتي امتياز رويترز در سال 1894 ملغي شد.
در سال 1897 امتياز استخراج نفت ايران به كمپاني «رويال داچ شل»پيشنهاد شد، اما اين شركت نيز از پذيرش امتياز سر باز زد چون شنيده بود كه شركت استاندارد اويل رقيب نيرومندش، تلاش بيسابقهاي را براي پايين آوردن بهاي نفت آغاز كرده و اين تلاش در كنار بهاي سنگيني كه دولت ايران به عنوان پيش پرداخت واگذاري امتياز مطالبه ميكرد، نفع چنداني براي «شل» نداشت.در سال 1899 دو فرانسوي به نامهاي «ژاك دو مورگان» ـ باستانشناس و «ادوارد كوته» ـ زمينشناس، در سفرهاي اكتشافي خود به جنوب ايران موفق شدند گزارشهاي مستندي درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در اين ناحيه تهيه كنند. اين دو نفر به كمك يك ارمني ايراني به نام «آنتوان كتابچيخان» كه ساكن پاريس و در گذشته رييس گمرك تهران بود، شركتي را براي امكان بهرهبرداري از نفت ايران تاسيس كردند. شركت تصميم گرفت تا كتابچيخان را براي مذاكرات مقدماتي قبل از كسب امتياز به تهران بفرستد. كتابچيخان و ادوارد كوته به ديدار «هنري درموندولف» وزير مختار سابق بريتانيا در تهران كه براي مرخصي به پاريس آمده بود، رفتند. آنان به هنري پيشنهاد كردند در ازاي معرفي يك متخصص ماجراجو و پرجرات و جسارت كه اهل پيگيري پروژه حفاري و استخراج نفت ايران باشد، وجه قابل توجهي از طرف شركت به وي تعلق خواهد گرفت. هنري پذيرفت و «ويليام ناكس دارسي» را كه براي كوته و كتابچيخان ناشناخته بود، به آنان معرفي كرد. اين سه نفر براي ملاقات با دارسي رهسپار لندن شدند.
دارسي از طريق «هنري درموندولف» با دو ميهمان فرانسوي و يك ميهمان ايراني در لندن آشنا شد و پيشنهاد آنان را پذيرفت. سپس در فوريه 1901 «آلفرد ماريوت» منشي خود را به همراه يك زمينشناس به نام «بارلز» و كتابچيخان به تهران فرستاد تا گزارشهاي فني درباره امكان وجود نفت در منطقهاي كه دو باستانشناس فرانسوي مدعي وجود نفت در آن هستند، تهيه كنند. دارسي سپس از ماريوت خواست تا درباره گرفتن امتياز نفت با مقامات ايراني به مذاكره بپردازد. «آرتور هاردينگز» وزيرمختار جديد بريتانيا در تهران نيز جداگانه در جريان اين ماموريت قرار گرفت. ماريوت در مذاكره با امينالسلطان صدراعظم مظفرالدين شاه 2 نكته اساسي را متوجه شد:
1- روسها نسبت به هرگونه واگذاري امتياز نفت از جانب دولت ايران به انگليس حساسيت دارند و عكسالعمل نشان ميدهند.
2- مقامات قاجار را ميتوان با پول به تلاش براي حل هر مشكلي راغب كرد.
امينالسلطان در ازاي دريافت 10 هزار ليره رشوه، دست به كار شد. اين دو به اتفاق وزير مختار جديد بريتانيا متن قرارداد را تنظيم كردند و سپس نسخهاي از آن را براي سفارت روسيه فرستادند و نهايتا روسها موافقت خود را با انعقاد قرارداد نفتي ايران و انگليس اعلام كردند. مشروط بر اينكه اين قرارداد شامل 5 استان شمالي ايران كه مجاور مرزهاي جنوبي آنها است، نشود.
بدين ترتيب در خرداد سال 1280 (28 مه 1901) امتياز استخراج و بهرهبرداري و سپس لولهكشي نفت و قير در سراسر ايران به استثناي 5 استان آذربايجان، گيلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ويليام ناكس دارسي» انگليسي كه سرمايهگذار اصلي قرارداد بود، واگذار شد. دارسي متعهد شد طي دو سال شركتي را براي بهرهبرداري از امتياز تاسيس كند و از عوايد حاصله تنها 16 درصد به عنوان حقالامتياز به دولت ايران بپردازد. علاوه بر اين 20 هزار ليره نيز نقدا و به اندازه همين مبلغ سهام شركت را به دولت ايران بپردازد. در قرارداد دارسي صاحبامتياز در تمام مدت قرارداد از پرداخت ماليات، عوارض و حقوق گمركي براي كليه اراضي، ماشينآلات، وسائلو مواد لازمي كه وارد ميكرد و جميع محصولات نفتي كه صادر ميكرد، معاف بود. دولت ايران اصرار داشت كه يك نماينده براي «تضمين منافع دولت شاهنشاهي» در شركتي كه بايد مجري كار باشد، از طرف شاه ايران حضور داشته باشد. با موافقت دولت ايران «كتابچيخان» به عنوان «نماينده دولت علّيه ايران» در شركت دارسي عضو شد.
در آغاز كار زمينشناسان دارسي به حفاري در نقاط نامناسب از جمله در شمال قصرشيرين پرداختند. گرماي بسيار شديد هوا در مناطق جنوب به ويژه در تابستان، آلودگي آبهاي آشاميدني و رواج امراض مختلف سبب كند بودن روند كارها شده بود. با اين حال پس از چندين مورد حفاري و در شرايطي كه هزينه زيادي صرف شده بود، ناگهان در خرداد 1287 (26 مه 1908) از يكي از چاههاي حفر شده در منطقه مسجد سليمان و از عمق 1180 پائي، نفت فوران كرد و ارتفاع فوران تا بالاي دكلهاي ايجاد شده رسيد. 10 روز بعد چاه دوم در فاصلهاي دورتر در همان منطقه به نفت رسيد و اين بدان معنا بود كه ميدان وسيعي از نفت در اعماق زمين كشف شده است. اين كشف زماني به وقوع پيوست كه فرمانده نيروي دريايي بريتانيا موضوع تبديل سوخت نيروي دريايي امپراتوري انگلستان از زغالسنگ به نفت را مورد مطالعه قرار داده و بدين نتيجه رسيده بود كه ادامه سيادت دريايي آن دولت رابطه بسيار با داشتن نفت فراوان و ارزان دارد. براي تامين اين منظور تسريع در بهرهبرداري از منابع نفتي جنوب ايران مورد توجه قرار گرفت. به همين منظور در فاصله كمتر از يك سال پس از كشف نفت در 25 فروردين 1288، «شركت نفت ايران و انگليس» براي استفاده از امتياز دارسي تشكيل شد و «لرد استراتكون» سياستمدار حزب محافظهكار انگليس به رياست آن انتخاب شد و اين آغاز تسلط انگليس بر منابع نفتي ايران بود.
دولت انگلستان به محض دستيابي دارسي به نفت، با تشكيل شركت نفت ايران و انگليس عملا كليه مراحل استخراج و صدور اين ماده حياتي را در كشورمان به دست گرفت. انگليسيها بلافاصله 56 درصد سهام شركت را خريداري كردند و سلطه خود را بر منابع نفتي ايران تحكيم كردند. شركت نفت انگليس و ايران در حقيقت ابزاري براي چنگاندازي بريتانيا بر منابع نفتي ايران و دفتري براي تامين سوخت نيروي دريايي ايران در جنگ جهاني بود. جنگي كه كمتر از 6 سال پس از كشف نفت ايران، در اروپا شعلهور شد.
يك مورخ انگليسي به نام «پرونال» در 1914 سال شروع جنگ جهاني اول درباره نفت ايران نوشت:
«مايع سياهي كه راه خود را در فاصله 145 مايلي جزيره آبادان در ظلمت معادن پيدا ميكند، يك روز ثابت خواهد كرد كه خون لازم براي وجود ما خواهد بود.»
«شركت نفت انگليس و ايران تجسم و خلاصهاي از دخالت بيگانگان بود. اين موسسه يكي از بزرگترين منابع ثروت ايران را در اختيار داشت و از آن بهرهبرداري ميكرد و در ازاي ميليونها پوند كه از كشور ميبرد، مبلغ ناچيزي به دولت ميداد، با چنان استقلالي رفتار ميكرد كه دولت ايران مشابه اين رفتار را از هيچ رييس ايل و قبيلهاي، هر قدر هم مقتدر بود تحمل نميكرد. در طرز رفتار با ايرانيان از عالي و داني چنان نخوتي نشان ميداد كه براي نژادي كه بيش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر ميكرد و به آينده درخشان خود اعتماد داشت، قابل تحمل نبود.»
پس از اين موفقيت دولت انگليس يك هيات ويژه به رياست «وايكانت داون» به دربار تهران فرستاد و يك مدال براي مظفرالدين شاه و يك مدال نيز براي علياصغر خان امينالسلطان صدراعظم قبلي وي با خود برد و به آنان تقديم كرد. سرمايه شركت نفت انگليس و ايران در آغاز كار دو ميليون ليره بود. شركت مذكور با برنامهاي وسيع به عمليات استخراج نفت در مسجد سليمان و نقاط ديگر خوزستان ادامه داد و نيز به ساختن تصفيهخانه آبادان و احداث خط لوله اقدام كرد. صدور نفت خام از سال 1911 آغاز شد و ميزان آن در سال 1914 به سيصد و پنجاه هزار تن رسيد. در اين سال كه مصادف با آغاز جنگ جهاني اول بود، 51 درصد سهام شركت نفت انگليس و ايران به فرمانده نيروي دريايي بريتانيا واگذار شد و دولت بريتانيا موافقت كرد كه مبلغ دو ميليون ليره براي توسعه شركت اختصاص دهد. در سال 1919 ميزان محصول نفت ايران به يك ميليون تن و در سال 1928 به پنج ميليون تن رسيد. در سال 1932 قرارداد جديدي بين دولت ايران و شركت نفت انگليس و ايران به امضا رسيد. محصول نفت جنوب ايران در سال 1946 بالغ بر بيست ميليون تن و در سال 1951 ـ كه صنعت نفت در ايران ملي شد ـ محصول آن از منابع نفتي جنوب حدود سي و دو ميليون تن بود كه بيست و چهار ميليون تن آن در پالايشگاه آبادان به محصولات نفتي تبديل ميشد.
منابع
نفت، سیاست وکودتا در خاورمیانه – لئوناردو ماسلی
تاریخ اقتصادی ایران در دوره قاجار- چارلز عیسوی
نفت از آغاز تا به امروز - انتشارات وزارت نفت
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
ویکی پدیا
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان