براي اينكه بدانيد فرهنگ حاكم بر سازمان شما موافق خطرپذيري است يا مخالف آن يا هر دو مورد (يعني گاه بسيار محافظه‌كار و گاه بسيار مطمئن) جمله‌هاي زير را بخوانيد و ببينيد كه كدام يك از آنها بيشتر در مورد سازمان شما صدق مي‌كند.

مخالف خطرپذيري
معمولا به ايده‌هاي تازه توجهي نمي‌شود.
سازمان هميشه نيازهاي مشتريان را ملاك عمل قرار نمي‌دهد.
در داخل سازمان بيشترين تاكيد بر حل مشكلات و رسيدگي به آنها است.
ثبات رفتار و تجربه باارزش‌ترين ويژگي‌هاي سازمان محسوب مي‌شوند.
منافع سازمان بر موفقيت افراد مقدم است.
فرآيندهاي فرمان‌دهي و كنترل در سازمان حاكم هستند.
تغيير تفكر جمعي غالب در سازمان تقريبا غيرممكن است.
اگر با اكثر عبارت‌هاي فوق موافقيد، سازمان شما به‌طور حتم مخالف خطرپذيري است. بنابراين تصميم‌هايي كه مستلزم استفاده از ايده‌هاي تازه و به كار بردن تكنولوژي جديد باشند مورد استقبال قرار نمي‌گيرند.

موافق خطرپذيري
از ايده‌هاي تازه و ابتكاري استقبال مي‌شود.
سازمان عمدتا بر نيازهاي مشتريان تاكيد دارد.
بهره‌برداري از فرصت‌هاي جديد اهميت زيادي دارد.
انگيزه و خلاقيت از مهم‌ترين ويژگي‌هاي سازمان محسوب مي‌شوند.
اهداف سازمان تا حد زيادي با اهداف كاركنان همسو هستند.
همه كاركنان از آزادي عمل برخوردارند و مي‌توانند از خود ابتكار عمل نشان دهند.
تغيير در تفكر و خط مشي‌هاي سازماني با توجه به شرايط صورت مي‌گيرد.
اگر با اكثر عبارت‌هاي فوق موافقيد، سازمان شما آينده‌نگر است و از ايجاد تغيير هراسي ندارد و مترصد فرصت است تا با استفاده از تصميم‌هاي جسورانه به موفقيت برسد.

تجزيه و تحليل مسووليت‌ها
نتيجه تصميم‌گيري از بالا به پايين، محول كردن كار به سطوح پايين است. اين موضوع در سازمان‌هاي
سلسله مراتبي كاملا طبيعي است، اما ابتدا بايد مشخص شود كه كدام تصميم‌ها را مي‌توانيد به ديگران واگذار كنيد و كدام يك را بايد شخصا اتخاذ كنيد. تصميم‌گيرندگان با تجربه هميشه مسووليت تصميم‌گيري را تا حد امكان بين سايرين پخش مي‌كنند.

انواع فرهنگ‌هاي سازماني
عناصر فرهنگي و روابط آنها الگويي را خلق مي‌كند كه يك سازمان را از سازمان‌هاي ديگر متمايز مي‌سازد. درست همان‌طور كه شخصيت افراد منحصر به فرد است، سازمان‌ها نيز داراي شخصيت منحصر به فرد هستند. به هر حال همان‌گونه كه شخصيت متفاوت افراد قابل طبقه‌بندي است، فرهنگ‌هاي سازماني نيز مي‌توانند چنين طبقه‌بندي را داشته باشند.
در شكل بعد يك طبقه‌بندي مناسب بيان شده است كه در محور عمودي گرايش به كنترل رسمي از ثابت تا منعطف مرتب شده است و در محور افقي كانون توجه مورد نظر قرار گرفته است كه در يك سوي طيف عملكرد دروني و در سوي ديگر عملكرد بيروني قرار دارد.
از تركيب محور عمودي و افقي، چهار نوع فرهنگ سازماني مشخص مي‌گردد. البته سازماني ممكن است تركيبي از چهار فرهنگ باشد.


انواع فرهنگ سازماني
1- فرهنگ بوروكراتيك: سازماني كه رسميت، رويه‌هاي عملياتي و هماهنگي سلسله مراتبي را به كار مي‌گيرد.
2- فرهنگ قبيله‌اي: سازماني كه داراي ويژگي‌ها و صفات سنتي، وفاداري، تعهد شخصي، جامعه‌پذيري گسترده و جامع، كار تيمي، خود مديريتي و نفوذ اجتماعي است.
3- فرهنگ كارآفريني: به كار بردن سطح بالاي خطرپذيري، پويايي و خلاقيت. اين نوع فرهنگ نه‌تنها با سرعت به تغييرات محيطي واكنش نشان مي‌دهد، بلكه تغيير را ايجاد مي‌كند و انعطاف‌پذيري و آزادي در سازمان تشويق مي‌شود و به افراد نوآور پاداش داده مي‌شود.
4- فرهنگ بازار: نيل به اهداف قابل اندازه‌گيري و مورد تقاضا، به ويژه آنكه مالي و مبتني بر بازار باشد. در فرهنگ بازار روابط بين فرد و سازمان قراردادي است.
منبع: كتاب مدير تاليف تيمور آقايي

نوشته شده توسط سپهر برادران در دوشنبه نهم آبان ۱۳۹۰ |