
دکتر غلامعلی فرجادی
منبع: رستاك
بررسی نتایج طرح آمارگیری نیروی کار «مرکز آمار ایران»، حکایت از تحولات غیرقابل انتظار در بازار کشور طی سالهای 88-1384 دارد.
این تحولات علاوه بر این که نامتعارف و غیرمنتظره بوده است، نشان میدهد که شناخت عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر بازار کار نياز به پژوهشهای ژرف داشته و صرف مشاهده و اعلام تغییر نرخهای کلی بیکاری و اشتغال نمیتواند پایه و اساس درک صحیح مشکل بیکاری و سياستگذاری در راستای کاهش آن قرار گیرد.
نتایج طرح آمارگیری و نیروی کار که در جدول شماره 1 ثبت شده، نشان میدهد که «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جويای کار) از 23 میلیون و 290 هزار نفر در سال 1384، به 23 میلیون و 840 هزار نفر در سال 1388 رسیده است. به این ترتیب در طی این دوره 4 ساله، تنها 550 هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود 140 هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. به بيان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سالهای 88-1384 از رشد بسيار کند کمتر از 1 درصد برخوردار بوده که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به دادههای جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است:
الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی 30-20 سال قرار دارند.
ب- ميانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای 65-55 و 75-65 حداقل 2 درصد و در سالهای 85-1375 سالانه 4 درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از 700 هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سوال اینجا است که چرا به جای 700 هزار نفر مورد انتظار در سال فقط 140 هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد «جمعیت فعال» را گسترش کمی آموزش عالی در سالهای اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پيام نور میدانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمیتواند به تنهایی کل تفاوت 560 هزار نفری (560 =140-700) را توضیح دهد.
دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار میرود که «نرخ فعالیت» (نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش يابد. این پدیده که به «اثر مایوسکنندگی» معروف است افراد را از جستوجوی کار مایوس میکند، زیرا آنان به هر دری که میزنند نمیتوانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج میشوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش «نرخ فعالیت» بيان میکند.
علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جستوجوی کار هستند، لیکن نمیدانند برای کاريابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاعرسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی میمانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش «نرخ فعالیت» دخیل میداند. به این ترتیب برخی افراد يا به دلیل ناآگاهی يا به دلیل ياس از يافتن شغل از جمعیت فعال حذف میشوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زيادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغالتحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.
مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه 700 هزار نفر، فقط 140 هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیشبینیهای قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از 41 درصد در سال 1384 به 39 درصد در سال 1388 برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر میرسد، آن است که جمعیت فعال در طی سالهای 88-1384 با نوسانات بسيار زيادی همراه بوده است به گونهای که در دوره 86-1384 از روند نسبتا فزاینده، ولی کند (با رشد سالانه کمتر از 1 درصد) برخوردار بوده است و در سال 1387 با 3 درصد کاهش از 23,578,000 نفر به 22,892,000 نفر میرسد و مجددا در سال 1388 مشمول 4 درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زياد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانعکنندهای برای آن دارند.
بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره 88-1384 حکایت از افزایش 385 هزار نفر در جمعیت شاغل در طی 4 سال 88-1384 دارد. به بيان دیگر آمار نمونهگیری مرکز آمار ایران نشان میدهد که در طی سالهای 88-1384 سالانه به طور متوسط تنها 97 هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده و به عبارت دیگر سالانه 97 هزار شغل جدید به طور خالص در کشور ایجاد شده است. همچنین آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار 1389 میباشد که تعداد شاغلان را در بهار 89، معادل 20 میلیون و 677 هزار نفر اعلام میکند که در مقایسه با ميانگین سال 1388 حدود 300 هزار نفر کاهش يافته است.
بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از 2 میلیون و 675 هزار نفر در سال 84، به 2 میلیون و 840 هزار نفر در سال 88 رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از 5/11 درصد به 9/11 درصد افزایش يافته است. همچنین آمار بهار 89 حاکی از وجود 3 میلیون و 529 هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری 5/14 درصدی را به دنبال داشته است.
همانگونه که قبلا توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابلتوجهی روبهرو شده و همین روند کاهنده در «نرخ فعالیت»، خود توضیح میدهد که چرا نرخ بیکاری کم و بیش در سطح بین 11 تا 12 درصد باقی مانده و افزایش نيافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستوجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش میيابد و در نتیجه سياستگذاران چنین برداشت خواهند كرد که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.
جمعبندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابلتوجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار میرود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزایندهتری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز روبهرو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سياستگذاری به حساب ميآید، ولی تاکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل میتواند بسيار گمراهکننده باشد. در شرایط موجود که دادههای آماری «جمعیت فعال» محل تردید است، مناسبترین شاخص برای ارزيابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، میتواند بررسی تغییرات سالانه «جمعیت شاغل» باشد.
برخی اصطلاحات کلیدی در تحلیل بازار کار
شاغل: افرادی که شغل ثابت دارند یا حداقل هفت روز قبل از سرشماری، دستکم یک ساعت کار موقتی و دارای دستمزد انجام دادهاند.
بیکار: افرادی که شغل (اعم از شغل ثابت یا کار موقت) ندارند و در عین حال به طور فعال دنبال شغل هستند. ضمنا افراد دارای درآمد بدون کار (مانند بازنشستگان و نیز افرادی که تنها راه کسب درآمدشان اجاره دادن املاک و مستغلات است) و نیز زنان خانهدار، نه «شاغل» محسوب میشوند و نه «بیکار».
جمعیت فعال: مجموع افراد «شاغل» و «بیکار» را «جمعیت فعال» یا «جمعیت فعال اقتصادی» مینامند. در فرآیند توسعه اقتصادی، معمولا میزان جمعیت فعال جامعه با رشد مواجه میشود.
نرخ مشارکت اقتصادی: نسبت «جمعیت فعال» بخش بر جمعیت کل افراد بالای 15 سال را «نرخ مشارکت اقتصادی» مینامند. طبیعتا فرآیندهایی مانند افزایش تقاضای اشتغال از سوی زنان، به افزایش نرخ مشارکت اقتصادی میانجامد.
نرخ بیکاری: نسبت جمعیت «بیکار» بخش بر «جمعیت فعال» را نرخ بیکاری میگویند.
در حاشيه
براساس دادههای آماری مرکز آمار ایران، تعداد کل شاغلین در طول یک دوره 5ساله (از سال 1384 تا بهار 1389)، فقط در حدود 50 هزار نفر افزایش یافته است!
با وجود آنکه به طور خالص فقط 50 هزار شغل جدید در این دوره 5 ساله ایجاد شده، اما نرخ بیکاری اعلامشده از سوی مرکز آمار ایران، فقط حدود 3 درصد افزایش نرخ بیکاری را در این فاصله زمانی نشان میدهد!
از طرف دیگر جمعیت فعال کشور (شامل افراد شاغل و نیز بیکاران جویای کار)، در همین فاصله 5ساله، فقط در حدود یک میلیون نفر افزایش داشته است، یعنی به طور میانگین سالانه 200 هزار نفر!
با توجه به رشد محسوس تمایل زنان به حضور در بازار کار و نیز فشار تقاضای جوانان برای اشتغال، این پرسش مطرح میشود که چرا این افزایش شدید تقاضا برای موقعیتهای شغلی، در آمارهای مرکز آمار ایران انعکاس ندارد؟ آیا این دادههای آماری کمدقت هستند؟ یا اینکه بخش قابل توجهی از زنان و جوانان در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاهها جذب شدهاند و در نتیجه ورود خود به بازار کار را به تعویق انداختهاند؟ یا بخش قابل توجهی از متقاضیان اشتغال به دلیل ناامیدی از یافتن شغل، به طور موقت از جمع جویندگان کار خارج شدهاند؟
هماکنون آمار رسمی تعداد دانشجویان کشور، تقریبا با جمعیت کل بیکاران برابر است (هر دو در حدود 3 و نیم میلیون نفر). به عبارت دیگر اگر کل دانشجویان موجود به طور ناگهانی وارد بازار کار شوند، جمعیت بیکاران 2 برابر خواهد شد!
با این حساب در صورتی که گسترش شدید ظرفیت دانشگاهها در سالهای اخیر، عامل اصلی جذب بخش قابل توجهی از زنان و جوانان و تعویق ورود آنها به بازار کار باشد، آیا در آینده نزدیک با هجوم سنگین این افراد به بازار کار مواجه خواهیم شد؟

ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان