محقق رفتار سازماني كيست؟ بسياري مردم خودآگاه يا ناخودآگاه در حال مطالعه ديگران هستند. آنچه را ديگران انجام مي‌دهند مشاهده مي‌كنند و تلاش مي‌كنند تا چرايي يا علت رفتار آنها را شناسايي كنند.

گذشته از اين، سعي مي‌كنند رفتار ديگران را در موقعيت‌هاي ديگر پيش‌بيني كنند. شايد هركس جمع‌بندي‌هايي در اين مورد در ذهن خود داشته باشد كه در شناسايي، توضيح و پيش‌بيني آنچه ديگران انجام مي‌دهند يا انجام خواهند داد مفيد باشد.
اما اين جمع‌بندي‌ها ممكن است از طريق احساس، مشاهده، پرسش يا شنيدن حاصل شده باشد كه دقت بالايي ندارد و برخي از اين ارزيابي‌ها در تشريح علل رفتار ديگران با شكست روبه‌رو مي‌شود. به هر حال، هركس تا حدي محقق علوم رفتاري است.
اما يك محقق علوم رفتاري مبناي كار خود را مجموعه‌اي از نظريه‌ها، مفاهيم و تحقيقات مربوط قرار مي‌دهد و اعتقاد دارد كه اين نظريه‌ها و مفاهيم از تحقيقات تجربي حاصل شده است. علاوه بر آن، در مطالعه مردم از روش نظامدار استفاده مي‌كند. اين روش در مطالعه رفتار ديگران مي‌تواند بر توسعه مهارت انساني موثر واقع گردد.
محقق رفتار سازماني براساس اين روش اعتقاد دارد كه رفتار تصادفي نيست، بلكه معلول است و در جهتي ميل مي‌كند كه براي فرد مفيد است. لذا محقق رفتار سازماني از نظريه‌ها و روش نظام‌دار براي تشريح علل رفتار، پيش‌بيني و هدايت و تغيير رفتار استفاده مي‌كند. اين نظريه‌ها از طريق تحقيقات تجربي از نوع علوم اجتماعي و وضعيت‌هاي واقعي به دست آمده است.
البته، بايد به خاطر داشت كه علوم رفتاري از نوع علوم كاربردي است كه پايه‌هاي آن در علوم ديگر مانند روان‌شناسي، مردم‌شناسي، جامعه‌شناسي و علوم سياسي است. بديهي است كه اين رشته جزو علوم تجربي دقيق مانند فيزيك و شيمي نيست.
علوم رفتاري از نوع علوم احتمالات است، زيرا موضوع اصلي در علوم رفتاري رفتار آدمي است و رفتار آدمي داراي زواياي مختلفي است و نمي‌توان با قطعيت در مورد آن سخن گفت. رفتار آدمي صد درصد قابل پيش‌بيني نيست. آنچه اين علم مي‌تواند ارائه دهد، راه‌هايي براي افزايش احتمال در پيش‌بيني و هدايت و رهبري ديگران است (Robbins, 1999).

سطوح تجزيه و تحليل رفتار
تجزيه و تحليل‌هاي رفتار سازماني بر سه سطح تمركز دارد: سطح فردي، سطح گروهي و سطح سازماني. توجه دقيق به تجزيه و تحليل در تمامي سطوح در مديريت رفتار سازماني جديد مطرح است. در سطح فردي، موضوع‌هايي مانند انگيزش، شخصيت، ادراك، رضايت شغلي، يادگيري، فشار عصبي، تحليل رفتگي، هوش عاطفي، چرخه زيستي، امنيت شغلي، توانمندسازي، وجدان كاري و مانند آن مطرح است. در سطح گروهي، موضوع‌هايي مانند رهبري، پوياسازي گروه‌ها، ارتباطات، يادگيري گروهي، حل و فصل تعارض‌ها، قدرت‌ و رفتار سياسي و مانند آن مطرح است و در سطح سازماني، موضوع‌هايي مانند فرهنگ سازماني، رفتار سياسي، سازمان يادگيرنده، تغيير و تحول سازماني و محيط سازماني مطرح است.
هدف اساسي در مديريت رفتار سازماني و تغيير رفتار فردي، گروهي و سازماني تلاش در جهت تحقق اهداف سازماني است.

نقش علوم ديگر در توسعه رفتار سازماني
رفتار سازماني از علوم رفتاري كاربردي است و مباني نظري آن از تعدادي علوم ديگر مانند روان‌شناسي، جامعه‌شناسي، روان‌شناسي اجتماعي، انسان‌شناسي و علوم سياسي گرفته شده است.
همچنان كه ملاحظه مي‌شود، روان‌شناسي بر رفتار فردي و جامعه‌شناسي بر رفتار گروهي تاكيد دارد. روان‌شناسي اجتماعي شاخه‌اي از روان‌شناسي است كه هم از روان‌شناسي و هم از جامعه‌شناسي بهره‌ مي‌گيرد. در اين رشته به تاثير وتاثر افراد بر يكديگر و ارتباطات توجه مي‌شود. در مردم‌شناسي، موضوع‌هاي ارزش‌هاي اساسي، نگرش‌ها و فرهنگ‌ها و رفتارها در كشورها و سازمان‌هاي مختلف بحث مي‌شود. در علوم سياسي موضوع‌هاي تعارض، تخصص قدرت و رفتارهاي سياسي مطرح است.
بر اساس آن، امروزه سازمان‌ها يك نهاد سياسي هستند و مديران بايد با يك رويكرد سياسي مطلوب به مسائل و رفتارها بنگرند.

تعريف مديريت رفتار سازماني
مديريت رفتار سازماني يك رشته مطالعاتي، پژوهشي و كاربردي است كه در آن رفتار افراد در سطوح مختلف فردي، گروهي و سازماني و اثر آن بر روي عملكرد سازماني، به منظور افزايش بهره‌وري سازماني، شناسايي، پيش‌بيني و رهبري مي‌شود.
منبع: كتاب مديريت رفتار سازماني

نوشته شده توسط سپهر برادران در سه شنبه سی ام فروردین ۱۳۹۰ |