
مترجم : کوشان غلامي
بخش چهارم
ساختار کسبوکار در سوئيس
سوئيس يک ساختار کاملا غيرمتمرکز دارد که از بخشهاي مختلف نيمه مستقل تشکيل شده است. بسياري از مجادلات در اين کشور از طريق روالهاي منطقي منظم به رفراندوم گذاشته ميشود تا خود مردم درباره آن تصميمگيري کنند. در ساختار کسب و کار سوئيس نيز وضعيتي مشابه وجود دارد.
کسبوکار سوئيس نه تنها تحت تاثير چند کارخانه اصلي بزرگ نيست، بلکه اين کشور دچار ازدياد سازمانهاي کوچک و متوسط نيز شده است. سازمانهاي بزرگ سوئيسي تمايل دارند به عنوان يک هلدينگ عمل کنند. به این ترتیب آنها مایلند بخشهاي مختلف خود را تبديل به شرکتهاي کوچک کرده و به صورت زيرمجموعه هلدينگ درآورند. اين سيستم، منجر به تفويض اعتبار صنعت از جهات مختلف به واحدهاي توليدي نيمه مستقل خواهد شد. چون سوئيسيها تمايل به داشتن نظم و سيستم دارند، مزيت اين رويکرد اين است که شرکتها قدرت زيادي در قسمت توليدي بازار پيدا ميکنند. با اين حال انتقادي که به سوئيسيها وارد ميشود اين است که آنها در حوزههاي استراتژي و توسعه کسب و کار داراي نقاط ضعف هستند. (که اين ضعف نتيجه مستقيم تصميمگيري غيرمتمرکز است.)
جالب اينجاست که سوئيسيها به اندازه ساير کشورهاي اروپايي (مانند آلمان و فرانسه) داراي افکار سلسله مراتبي نيستند. اين ميتواند يک نتيجه ديگر از باورهاي سياسي عميق در رابطه با غيرمتمرکزسازي و تفويض قدرت باشد.
جلسات در سوئيس
جلسات در اين کشور با اشکال و اندازههاي متفاوت برگزار ميشود، ولي هرچه جلسه بزرگتر باشد رسميت آن نيز بيشتر است. جلسات رسمي معمولا بسيار ساختار يافته و منظم برگزار ميشوند و اصولا يک هدف مشخص را به صورت خطي از ابتدا تا انتها دنبال ميکنند. در اين جلسات به ندرت انحرافاتي در مسير و رويکرد از پيش تعيين شده مشاهده ميشود.
از کساني که در جلسه حضور مييابند انتظار ميرود خود را از قبل براي جلسه آماده کرده و تمامياطلاعاتي که براي مذاکرات خود لازم دارند را با جزئيات کامل به همراه داشته باشند. وقت شناسي از اهميت بالايي برخوردار است و هيچکس نبايد زمان افراد ديگر را تلف کند. بدون اينکه بخواهيم به صورت کليشه اي به سوئيسيها نگاه کنيم، هميشه در اين کشور نياز به دانستن مسائل و موضوعات مربوط به زمان وجود داشته است و لذا سوئيس را کشوري «تحت سلطه زمان» مينامند.
از آنجايي که شرکتهاي سوئيسي تمايل به تخصصگرايي و تقسيمبندي دپارتمانها از لحاظ تخصيص وظايف دارند، در جلسات معمولا افراد مختلفي از بخشهاي مختلف حضور دارند که هر يک دانش تخصصي حوزه خود را به همراه ميآورند. از اين افراد انتظار ميرود که با جزئيات کامل و فقط در حيطه اختيارات دپارتمان تخصصي خود صحبت کنند و در حوزههاي ديگر وارد نشوند.
با وجود اينکه تصميمات به صورت گروهي گرفته ميشوند، از شرکت کنندگان در جلسات انتظار ميرود که ازنقطه نظرات خود به خوبي دفاع کرده و دلايل خود را با جزئيات و اطلاعات مربوطه ارائه کنند. البته اين مذاکرات يک جانبه نبايد با رويکرد تهاجمي و دستوري اشتباه گرفته شود.
کار گروهي در سوئيس
در سوئيس نیز همانند ساير کشورها، مردم انجام کار به صورت گروهي را ترجيح ميدهند و از مزاياي آن آگاه هستند، همچنين آنها معايب ناديده گرفتن اين رويکرد را به خوبي درک کردهاند. در سوئيس افراد دوست دارند که به آنها اجازه آزادي عمل داده شود، تا بتوانند به راحتي و بدون نظارت مستقيم کار مشخصي که به آنها محول شده را انجام دهند. «اگر من توانايي فني و دانش انجام اين کار را دارم، ميتوانم وظايفي را که به من سپرده شده به خوبي و با استاندارد لازم انجام دهم.»
بدين ترتيب و با وجود چنين ايدئولوژي در بين مردم سوئيس که دوست دارند کارها را طبق نظر خود و بدون دخالت سايرين انجام دهند، ايده رهبري با مهارتهاي شخصي و هدايت همه افراد گروه با يک سبک براي رسيدن به يک هدف مشخص در يک مسير خاص، کمي دشوار مينمايد. در عين حال، اين رويکرد به کار گروهي به نظر بسيار کارآ ميآيد، زيرا ميتوان به تماميافراد اعتماد کرد و مطمئن بود که همگي سعي ميکنند از حداکثر توان فني و دانش خود در انجام کار بهره گيرند.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان