جفری وود
مترجم: جعفر خیرخواهان
شركتهاي نفتي تا زماني كه موجوديهاي در اختيار خود را با قيمتهاي قبلي پايينتر خريداري كردهاند در صورت بالا بردن قيمتها اقدام به دزدي از جيب مردم ميكنند.
شكايت بالا عليه شركتهاي نفتي يك نمونه از باور نادرست رايج و بسیار ديرپا است (يك نمونه كه علت آن هم حركات هيجاني قيمتها است.) باور نادرست اين است كه ما بايد قيمتها را بر اساس هزينه تاريخي (یعنی این که چه هزينهاي براي آن كالا صرف شده است) تعيين كنيم به جاي اين كه از هزينه فرصت (اكنون آن كالا چه ارزشي دارد) استفاده كنيم.
مثال نفت خيلي راحت به كمك ما ميآید تا تحليل كنيم چرا قيمتها بايد بر اساس هزينه فرصت از دست رفته تعيين شوند. فرض كنيد شركتهاي نفتي مقداري موجودي نفت نگهداري ميكنند كه با قيمتهای پايينتری خريداري كردهاند. سپس قيمت نفت ناگهان بالا ميرود. چه اتفاقي ميافتد اگر آنها موجودي نفت خود را با قيمت سابق بفروشند و تا زماني كه محموله جديد نفت گران شده را خريداري نكردهاند قيمتها را افزايش ندهند؟
ابتدا فرض كنيد قيمت نفت بالا ميرود اما هرگز كاهش نمييابد. هر دفعه كه قيمت افزايش مييابد، وقتي شركتهاي نفتي موجودي قبلي خود را با قيمت كمتر به فروش ميرسانند آنها قادر به جايگزين كردن همان مقدار نفت بدون قرض گرفتن، از دست دادن ساير داراييها يا افزايش دادن مقدار سرمايه خود نخواهند بود.
اگر هر بار كه قيمت افزايش مييابد آنها به اين شيوه رفتار كنند چه اتفاقي خواهد افتاد؟ وام گرفتن آنها مرتب افزايش مييابد، البته زماني ميرسد كه آنها ديگر قادر به وام گرفتن نخواهند بود و توليد نفت متوقف خواهد شد. روش ديگر این است که آنها از ساير داراييهاي خود استفاده ميكنند تا تمام شوند و باز هم توليد نفت متوقف ميشود. درباره افزايش دادن سرمايه جديد چه ميگوييم؟ آيا اين روش به آنها كمك ميكند تا توليد نفت متوقف نشود؟ اينجا هم پاسخ دوباره «خير» است. چه كسي حاضر است در اين فعاليت سرمايهگذاري كند در حالي كه ميداند هر زمان كه قيمت ماده خام در آن فعاليت بالا ميرود مقداري از سرمايهگذاري از دست خواهد رفت؟
به عبارت ديگر، تحت اين فرض كه قيمتهاي نفت ميتوانند بالا بروند، اما پايين نيايند، فروش موجودي نفت با هزينه تاريخي و نه هزينه فرصت، تضمين ميدهد كه شركتهاي نفتي از كسب و كار بيرون انداخته ميشوند و توليد نفت متوقف ميگردد.
اما قيمتهاي نفت البته هم افزايش و هم كاهش مييابند. آيا اين اتفاق بر نتيجهگيري ما كه موجوديها را بايد به هزينه فرصت فروخت تاثيري نميگذارد؟ در اين حالت، اگر شركتها هميشه با هزينه فرصت قيمتگذاري شوند آنها قيمتها را بالا ميبرند هر وقت قيمت مواد خام افزايش يابد و قيمتها را پايين ميآورند هر زمان قيمت مواد خام كاهش يابد- بنا بر اين وقتي قيمتها بالا ميرود «سود باد آورده»ميبرند و وقتي قيمتها كاهش مييابد «زيان باد آورده» متحمل ميشوند. در چنين حالتي، آيا قيمتگذاري بر اساس هزينه تاريخي، كاملا رضايت بخش نخواهد بود؟ براي اين كه قيمتهاي خردهفروشي هنوز افزايش و كاهش مييابد، با يك وقفه بستگي به اين دارد كه چه مدت زمان لازم است تا موجودي قبلي تمام شود و ماندگاري توليد نفت مورد تهديد قرار نگيرد. پاسخ اين است كه حتي در آن زمان هم قيمتگذاري هزينه تاريخي يك اشتباه خطرناك خواهد بود. چرا؟ چون هميشه اين امكان است كه تغيير قيمت نفت در جهت معكوس خود حركت نكند يا اين كه روند قيمتها مسير رو به بالا داشته باشد. دوباره در اينجاست که صنعت با تهديد كوچك شدن و محو و نابودي روبهرو خواهد شد.
قيمتگذاري با هزينه فرصت هيچ اثر زيانباري بر مصرفكننده در كوتاه مدت ندارد و جلوي تهديد فروپاشي صنعت را ميگيرد. تحليل مشابه را ميتوان براي كاهش قيمت نفت مطرح كرد كه معمولا استثنا است. اگر قيمتگذاري بر اساس هزينه تاريخي و نه هزينه فرصت باشد، صنعت بدون هيچ حد و مرزي گسترش پيدا ميكند! پس نتيجهاي كه ميگيريم اين است كه قيمتگذاري با هزينه فرصت، باعث تخصيص كارآی منابع کمیاب اقتصادی میشود. قيمتگذاري با هزينه تاريخي ميتواند باعث فروپاشي صنايعي شود كه محصولاتشان را مردم ميخواهند و بابت آن پول خواهند داد. قيمتگذاري هزينه فرصت، كار خردمندانه و قيمتگذاري هزينه تاريخي كار احمقانهاي است.
ماخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان